مطابق فرهنگ عامه(مردم شناختی) در جوامع سنتی، هویت هر شخص مقوله ای ثابت، از پیش تعیین شده و عاری از تناقض فرض می شد. هویت در این جوامع مبین تجلی و تحقق کار ویژه ها و نقش های اجتماعی- فرهنگی از پیش تعیین شده ای بود و تبلور آرمان ها، خواست ها، انگیزه ها و اهداف نظام سنتی متشکل از اسطوره های بود که جهت گیری ها و ضمانت های دینی لازم را برای جایگاه فرد در جهان فراهم می کرد.
از جمله اندیشمندانی که هویت را برحسب مراحل گذار تاریخی به سه دوره هویت پیش مدرن، مدرن و پست مدرن تقسیم بندی کرده است می توان به داگلاس کلنر(1996) اشاره کرد که او هویت را در مرحله اول یعنی هویت پیش مدرن دارای جوهری ثابت و ایستا دانسته که هیچ عامل اجتماعی، فرهنگی و… در آن تاثیری نخواهد داشت؛ در مرحله دوم یعنی هویت مدرن او شکل گیری هویت را در رابطه با دیگران و در اثر تعامل میان خود و جامعه می داند و معنا ساز بودن هویت را دلیل برساختگی بودن آن می داند که ساخته شرایط اجتماعی انسانهاست و در نهایت به هویت پست مدرن اشاره می کند که در پست مدرنیسم بر هویت غیرذاتی، تاریخی و سیال انسان و پراکندگی و تجزیه فرد تاکید می شود.
هویت در رویکرد مدرن؛ به وسیله عوامل از قبل موجود، طبیعی، روانی واجتماعی صورت می گیرد و در این رویکرد بر دو دسته از نظریات تاکید می شود: اول نظریه های جامعه شناسانی که در آنها هویت، ساخته و پرداخته زمان و مکان است مانند دیدگاه های تعامل گرایان نمادین وآنتونی گیدنز و دوم نظریه های شناخت اجتماعی(روانشناسان اجتماعی) با تاکید بر فرایندهای روانی. در رویکرد پسامدرن بر این باورند که شکل گیری و تعریف هویت به دور از دخالت هرگونه عامل از قبل موجود صورت گیرد؛ نظریه گفتمانی که عمدتا متاثر از ادبیات، زبان شناسی و معناشناسی است در این رویکرد قرار می گیرد.
هویت دارای ابعادگوناگونی چون هویت تاریخی، سیاسی، ملی، اجتماعی، قومی، دینی، خودی و فرهنگی است. هویت فرهنگی احساس تعلق و همبستگی به جامعه و فرهنگ آن است و نیز بخشی از مفهوم خود است که از دانش و احساس درباره ی تعلق فرد به گروه خاص فرهنگی است و آن درایتی از خویشتن است که مشتق ازعضویت (چه رسمی و چه غیررسمی) در یک گروه اجتماعی بر مبنای انتقال و پرورش دانش، باورها، ارزش ها، نگرش ها، سنت ها و شیوه های زندگی معین مشترکی بین اعضاست، به گونه ای که در رفتار اعضاء تأثیر می گذارد و در مقابل هنجارها و ارزشهای جامعه، احساس تعهد و تکلیف کند و در امور مختلف آن مشارکت جوید، انتظارات جامعه را از خود پاسخ دهد و در مواقع بحرانی سرنوشت جامعه و غلبه بر بحران برای او مهم باشد (هال و همکاران، 1996).
هویت فرهنگی حاکی از موجودیت معنوی جامعه و پویایی آن است و بی هویتی، ایستایی جامعه است، هر جامعه ای معمولا در همه جا و همه وقت بر اصالت فرهنگی خود تأکید می کند و می کوشد که با قدرت و غرور مشخصه های این هویت را زنده نگه دارد و از آن دفاع کند. از مهمترین مولفه های هویت فرهنگی می توان به: مذهب، زبان، ارزش های فرهنگی، علاقه به برپایی رسوم سنتی، احساس تعلق و افتخار به میراث فرهنگی اشاره کرد.
یکی از انواع فناوریهای ارتباطی نوین شبکه های اجتماعی مجازی به خصوص شبکه اجتماعی فیس بوک است. شبکه های اجتماعی، امروزه به یکی از ارکان جدایی ناپذیر زندگی ما- حداقل در بعد مجازی آن تبدیل شده اند که دارای کارکردهای گوناگونی مثل سرگرمی، آموزشی، اطلاع رسانی، شرح حال شخصی، حفظ روابط خانوادگی و دوستانه و… و تصور دنیای وب بدون حضور پررنگ این پدیده همه گیر،تقریبا غیرممکن است. شبکه اجتماعی نوعی ساختار اجتماعی محسوب می شود که از گره های متعددی تشکیل شده که این گره ها می توانند افراد حقیقی یا سازمان ها باشند. از مهمترین شبکه های اجتماعی می توان به اورکات، مای اسپیس و فیس بوک اشاره کرد. در آماری که در اکتبر 2012 اعلام شده کاربران فیس بوک به حدود یک میلیارد نفر رسیده که به گفته نایب رییس مجلس شورای اسلامی و به رغم محدودیت های که برای دسترسی به فیس بوک بزرگترین شبکه اجتماعی موجود تحمیل می شود بیش از دو میلیون ایرانی عضو این شبکه اجتماعی هستند (شریف پور،76:1391).
فضای شبکه اجتماعی فیس بوک مشتمل بر فرهنگ و دانشی است که میان کاربران آن ایجاد میشود و نیز منتقل کننده میلیون ها پیام است، پیام های که بر ارزشها، نگرش ها و هویت فرهنگی کاربران آن در سطح خرد و کلان تاثیر می گذارد در این شبکه هر کاربر صفحه ای مختص خود دارد که در آن به معرفی خود پرداخته است. در واقع، این صفحه نشانگر هویت شخصی و فرهنگی اوست. این ارتباطات نه تنها روابط اجتماعی را می سازد، بلکه فضایی است که در آن روابط اجتماعی و فرهنگی رخ میدهد. موسیقی، زبان مشترک، ملیت مشترک، دین مشترک که همه اینها از شاخص های هویت فرهنگی هستند را در فضای مجازی دور هم جمع می کند. به نظر می رسد؛ تغییراتی که سبب بروز روابط جدید اجتماعی و فرهنگی می شود، ضمن ایجاد و حفظِ هنجار های خاص فضای مجازی ارزشها و انگیزه های مشترک و مورد توافق مردم را نیز داراست چیزی که کوین رابیز و فرانک وبستر در کتاب عصر فرهنگ فناورانه از آن بنام ((محیط معرفتی)) یاد می کند که در آن رابطه های نوین بطور مستقیم تبدیل به گرایش ها و ارزشهای اجتماعی شده است.
فیس بوک یکی از رسانه های بسیار تأثیرگذار در عصر حاضر است که همانند سایررسانه ها و وسایل ارتباطی، اساساً محصول غرب بوده و در طول چند سال اخیر وارد کشور شده است که در فضای آن فرهنگ های متنوعی وجود دارد اما آیا این رسانه صرفاً دارای ماهیت غربی است؟ آیا فرهنگ ها وجوامع به تبع اصول و ارزش های خاص خود از آن استفاده می کنند؟ آیا تقابل و رویاروی حاکم در فضای فیس بوک به یک نوع استعمار یا استیلای فرهنگی توسط فرهنگ دیگری و محو ارزشها و هنجارهای سنتی و خرده فرهنگ ها توسط فضای حاکم بر این فناوری ارتباطی نوین منجر می شود و یا اینکه در نتیجه آزادی حاکم و نیز تضاد و تقابل صورت گرفته در این فضا هویت فرهنگی اعضا برساخته می شود و تجلی قویتری پیدا میکند و اعضا به بروز و نشان دادن مشخصه های هویت فرهنگی خود علاقمند می شود که از این جمله تفسیر دیگری که می توان کرد این است که به فیس بوک به عنوان یک عامل فرصت ساز یا تهدید کننده برای هویت فرهنگی نگاه کرد.
فیس بوک به عنوان یک نماد ارتباطی که دستاورد تغییر و تحول در فضای مجازی است؛ طبیعتا در طول زمان متاثر از تغییراتی خواهد شد که اقتضای فناوری های نوین است حال؛ با توجه به اینکه کاربران فیس بوک به ویژه دانشجویان با داشتن یک سری مشخصه های هویتی سنتی که از خانواده و جامعه خود اکتساب کرده اند با ورود به محیط دانشگاه و نیز با عضویت در فیس بوک و متاثر از روند موسوم به جهانی شدن بعنوان گروهی تاثیر پذیر و تاثیرگذار محسوب گردیده که از فرهنگ ها و خرده فرهنگ های گوناگون و متنوعی هستند که با تمام مشخصه های فرهنگی خود از بین المللی، ملی، قومی و مذهبی گرفته تا مولفه های شخصیتی و خانوادگی پا در دنیای پرزرق و برق مجازی می گذارند، خواسته و ناخواسته در کوتاه ترین زمان با گستره بسیار وسیعی از انسانها با اقوام، ملیت ها، مذاهب، شخصیت ها و عقاید متفاوت و متناقض مواجه هستند و به نوعی شاهد تنوع فرهنگی زیادی درفضای این شبکه هستیم ، وضعیت هویت در یک فضای متغیر چگونه خواهد بود؟ آنچه که در بررسی این موضوع شایان توجه است وجود تناقض بین تنوع فرهنگی موجود در فیس بوک و فلسفه وجودی تشکیل شبکه های اجتماعی در قالب شبکه جهانی اینترنت است که یک نوع یکسان سازی فرهنگی در قالب دهکده جهانی را دنبال می کند و از طرفی لزوم توجه به هویت جوانان که به تعبیری در حال گذار از تغییر و دگرگونی به سمت ثبیت شدن است را می طلبد.
بنا به نظرکاستلزکه؛ شبکه ای شدن و از میان رفتن نظام های سنتی را باعث رشد بنیادگرایی می داند می توان اینگونه تفسیر کرد که با کم رنگ شدن نظارت ها و پیوستن افراد به جمع کاربران رسانه های نوین میزان آزادی بیان تا آنجا گسترش می یابد که ممکن است ساختارهای سنتی، ارزشها و هنجارها زیر سوال بروند و به نوعی با یک هویت شبکه ای(مجازی) روبرو هستیم با وجود این نظرات هویت فرهنگی در این فضا دارای چه تعریفی است، وضعیت باورها، ارزشها و اعتقادات گوناگون وقتی در این فضا که خود دستخوش تغییر است چگونه است و وقتی که کاربران با این تناقض ها و گوناگونی ارزشها و باورها روبرویند نسبت و رابطه هویت و فرهنگ در این فضا، تعریفی که این دو با هم در فضای مجازی پیدا می کنند و توجه به اینکه کاربرانی که در فیس بوک به تعامل و ارتباط می پردازند، آیا هویت فرهنگی خود را بروز می دهند یا آن را ترک می گویند و اینکه وقتی کاربر در فیس بوک قرار می گیرد با توجه به باورها و ارزشهای که دارد به تناسب فضا و فرهنگ حاکم بر فیس بوک با آن همخوان می شود، یا اینکه باورها، ارزشها و اعتقادات خود را بنا بر خاصیت، ساختار و کارکرد این فضا تغییر، نقد یا اینکه آنها دوباره برساخته و محکمتر می شود.
فرم در حال بارگذاری ...