- اختلال اسکیزو افکتیو ممکن است نوعی اسکیزوفرنی یا نوعی اختلال خلقی باشد.
- اختلال اسکیزوافکتیو ممکن است تظاهر همزمان اسکیزوفرنی و اختلالال خلقی باشد.
- اختلال اسکیزوافکتیو ممکن است خود روانپریشی جداگانه و ثالثی باشد که نه ربطی به اسکیزوفرنی دارد و نه ربطی به اختلالات خلقی.
- شاید محتمل ترین حالت آن باشد که اختلال اسکیزوافکتیو ، گروهی اختلال ناهمگن هست که هر یک از این وجوه ممکن را شامل می شود(کاپلان[12] و سادوک، 2007).
در مطالعاتی که برای کشف این احتمالات طراحی شده است، تاریخچه خانوادگی، شاخص های زیستی، پاسخ کوتاه مدت به درمان و فرجام دراز مدت بررسی شده است. در اکثر این بررسی ها بیماران دچار اختلال اسکیزوافکتیو گروهی همگن فرض شده اند. اما در مطالعات اخیر دو نوع افسرده و دو قطبی اسکیزوافکتیو جداگانه بررسی می شوند(روزنهان[13] و سلیگمن[14]، 1388، کاپلان و سادوک، 1387). در DSM-IV-TR نیز طبقه بندی جداگانه ای برای این انواع در نظر گرفته شده است. برخی داده ها حاکی از آن است که ممکن است از نظر وراثتی به هم مرتبط باشند. در مطالعات انجام شده بر روی بستگان بیماران اسکیزوافکتیو، نتایج همسانی گزارش نشده است با این حال طبق ملاک های DSM-IV-TR، خطر بروز اسکیزوفرنی در میان بستگان مورد تحقیق اسکیزوافکتیو افزایش می یابد. بیماران اسکیزوافکتیو در کل و به عنوان یک گروه، اولاً پیش آگهی شان بهتر از بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی و بدتر از بیماران دچار اختلالات خلقی است؛ دوماً در مقایسه با اسکیزوفرنی به لیتیوم جواب می دهند و اکثرشان سیر رو به تباهی نیز ندارند(کاپلان و سادوک، 1387) .
علاوه بر موارد فوق در پژوهش هایی نیز که بر روی سیستم عصبی و مغزی این دسته از بیماران سایکوتیک که علائم منفی و شناختی بارز و پایدار در آنها مشاهده می شود (گرانت[15]، ١٩٩٨ ) نشان می دهد که این علائم با ضایعات و ناهنجاریهای ساختاری مشهودی به خصوص در قطعه ی پیشانی همراه هستند (سادوک، 2003).
-ازطرفی با توجه به اینکه علائم منفی در بیماران سایکوتیک با ضایعه قطعه پیشانی همخوانی دارد(هاریسون ،٢٠٠٨) مطالعه ی این قسمت ضروری به نظر می رسد.قطعه پیشانی ناحیه ای از مغز است که نارسایی عصب – روانشناختی در آن بارزتر از نارسایی دیگر مناطق مغز، در بیماران شدید روانی است (سایکین و همکاران ٢٠٠٣).
فرم در حال بارگذاری ...