بی شک حرکت به سوی فناوری های نوین برای سازمان ها انکارناپذیراست، سازمان ها می بایست پیش ازانتقال تکنولوژی همه جوانب ورود تکنولوژی به سازمان خود را مورد تجزیه وتحلیل قراردهندکه این کارمی تواند با بکارگیری یک مدل پذیرش فناوری که به طورجامع وهمه جانبه به بررسی موضوع می پردازد، انجام گیرد. پذیرش فناوری از سوی کاربران ازمهم ترین عوامل موفقیت یک فناوری است. درصورت عدم پذیرش تکنولوژی توسط کاربران یا ضعف درپذیرش آن، قابلیت های سیستم بسیارتنزل یافته وسبب هدررفتن منابع می شود. افزون براینکه پذیرش فناوری های نوین درلحظه اتفاق نمی افتد بلکه فرایندی است که درطول زمان شکل می گیرد و درصورت استفاده مستمر وعادت، پذیرش موفق صورت می گیرد (حیدریه،حسینی وشهابی 1392).
پژوهش های زیادی درمورد مدل پذیرش فناوری انجام شده است که هریک ازجنبه ای، موضوع رامورد بررسی قرارداده اند(دیویس[12]1989) به بررسی اثرات سودمندی ادراکی و سهولت استفاده ادراکی در پذیرش فناوری پرداخت و نشان دادکه سودمندی و استفاده ازسیستم بسیاربیشترازسهولت استفاده ازسیستم رابطه دارند، ولی ارتباط سودمندی واستفاده ازسیستم بسیاربیشترازسهولت استفاده ازسیستم است. تئوری پذیرش و استفاده از فناوری درسال 2003توسط ونکاتش و همکارانش درجهت توسعه مدل پذیرش فناوری ارائه شد. مدل پذیرش فناوری را دیویس درسال 1985براساس تئوری عمل مستدل ارائه کرد. این مدل به صورت اختصاصی، رفتارهای اشخاص را در ارتباط با کاربردکامپیوتر و انواع فناوری های کامپیوتری توضیح می دهد. اساس مدل پذیرش فناوری را دو تصوریا عقیده خاص که ازعوامل اصلی مرتبط بارفتارپذیرش رایانه هستندتشکیل می دهد، سودمندی درک شده و سهولت استفاده ی درک شده و احتمال ذهنی شکل گرفته درکاربران درباره مفیدبودن یک سیستم وابسته به فناوری اطلاعات است، به این ترتیب که هرچه آن سیستم عملکرد کاری آنها را در بسترسازمانی بهبود بخشد مفیدتراست و درنتیجه بیشترمورد استفاده قرارمی گیرد. سهولت استفاده درک شده، احتمال ذهنی شکل گرفته درکاربران درباره آسانی استفاده از یک سیستم وابسته به فناوری اطلاعات است. به این ترتیب که هرچه یک سیستم نیاز به تلاش کمتری برای یادگیری واستفاده داشته باشد، بیشترمورد استفاده قرارمی گیرد. دراین حالت چنین به نظرمی رسدکه هرچه استفاده از سیستمی برای کاربران مفیدتروآسان ترباشد، احتمالا توسط آنها بیشترمورد پذیرش قرارمی گیرد. در این مدل سهولت استفاده درک شده برسودمندی درک شده هم تاثیردارد. براساس تئوری عمل مستدل، مدل پذیرش فناوری نیزتصمیم به استفاده را یکی از عوامل تعیین کننده کاربرد رایانه می داند(کارخانه و محمدی1391).
مبنای این تحقیق نظریه تلفیقی پذیرش وکاربرد فناوری (UTAUT) است که درآن روابط میان سازه های الگوی تحقیق یعنی تمایل به استفاده از فناوری و شرایط تسهیل کننده با متغیرهای تمایل رفتاری و متغیرهای نگرش نسبت به استفاده ازتکنولوژی، خودکارآئی واضطراب بارفتاربکارگیری از فناوری بررسی می گردد. فرضیه های تحقیق که براساس چهارچوب مدل نظری تحقیق می باشد باتوجه به نقش آن نوشته شده ودرشرکت های مورد مطالعه، تحت بررسی و توسعه قرار می گیرد.
بسیاری ازسازمان ها با توجه به استراتژی ها و ضرورت نیازساختار سازمانی خود بدون اطلاع وشناخت دقیق ازعوامل موثر بر بکارگیری موفق از یک فناوری جدید بدلیل عدم تحقق اهداف سازمانی و مدیریتی شان علی رغم هزینه های متحمل شده اقدام به تغییر و جایگزین نمودن سیستم های اطلاعاتی با سیستم های اطلاعاتی جدید می نمایند. درانتخاب این سیستم جدید و همچنین پیاده سازی آن، پارامترهای تاثیرگذار با توجه به عدم شناخت کافی از عوامل نادیده گرفته شده لذا فناوری جدید نمی تواند بصورت کامل به ارتقاء سطح سیستم های هوشمند کسب وکار در سازمان و اهداف مد نظر کمک نماید.
مدل پذیرش فناوری را «دیویس»[13]در سال 1989 بر اسا س«تئوری عمل مستدل»، برای مدل سازی موضوع پذیرش فناوری اطلاعات توسط کاربران، در رسالهء دکترایش معرفی کرده («دیویس ، بیگزی »، 1989).هدف « مدل پذیرش فناوری » فراهم كردن یك توصیف از
پارامترهای پذیرش كامپیوترو فناوری های اطلاعاتی است كه عمومی بوده ، قابلیت توصیف رفتار كاربران از یك دامنه وسیع از تكنولوژیهای محاسباتی را داشته و كاربران آن از انواع مختلف می باشد. مدل علاوه بر جنبه پیش بینی رویكرد توصیفی هم دارد.
بنابراین محققان و مدیران می توانند تشخیص دهند چرا یك سیستم خاص ممكن است مورد پذیرش واقع نشود تا گامهای اصلاح مناسب را دنبال كنند. یك هدف كلیدی ” نظریه تلفیقی پذیرش وکاربردفناوری ” فراهم كردن مبنایی برای پیگیری اثر عوامل خارجی بر باورهای داخلی ، طرز تلقی ها و تمایلات است .
دردهه های اخیر به تناسب پیشرفت فناوری اطلاعات وکاربرد آن در عرصه های مختلف، الگوها و مدل های متعددی درحوزه پذیرش فناوری پدیدآمده است. نتایج پژوهش های انجام شده نشان می دهدکه این مدل ها در زمینه مطالعه فناوری های مختلف وپذیرش آنها، عملکردهای متفاوتی دارند. موثرب ودن فناوری، رابطه مثبتی با پذیرش آن دارد. اگرکاربران بالقوه این فناوری، در برابراستفاده از آن مقاومت کنند، اهداف مورد نظرنمی تواند حاصل شود. بنابراین بسیار مهم است که بدانیم چرا کاربران استفاده از فناوری را می پذیرندیا آن را رد می کنند. اگرعوامل تاثیرگذار برپذیرش فناوری اطلاعات شناسایی و درک شود، این امکان فراهم می شود که سیستم های فناوری اطلاعات بهتری طرح ریزی شده و به این طریق امکان پذیرش آن از سوی کاربران افزایش یابد(قربانی زاده و همکاران1391).
بنابراین دراین پژوهش میزان پذیرش سیستم ها بعنوان موفق از دیدگاه پذیرش IT ( آنهایی که مورد علاقه هستند و بطور زیادی توسط کاربران مورد استفاده قرار می گیرند) و عوامل تاثیرگذار برآنها در چهارچوب سوالات پژوهش مورد مطالعه قرارمی گیرند. سوالات پژوهش عبارتنداز :
- عوامل موثر بر پذیرش سیستم ها و فناوری های جدید اطلاعات توسط کاربران در سازمان چیست؟
- آیا نظریه تلفیقی پذیرش وکاربرد فناوری (UTAUT) ونکاتش و همکاران 2003 درسازمان های ایرانی انطباق دارد؟
[1]Unified Theory of Acceptance and Use of Technology
[2]Gupta
2- Technology Acceptance Model (TAM)
3-Theory of Reasoned Action (TRA)
4-Model Of PC Utilization
5-Theory of Planned Behavior (TPB)
6-Innovation Diffusion Theory (IDT)
7-Social Cognitive Theory (SCT)
8-Sociotechnical Systems Theory of Acceptance
[10]Venkatesh
[11]Chanarn
[12]Davis
1.Davis
2Bagozzi
فرم در حال بارگذاری ...