1-2- بیان مسأله[1]
مدیریت دانش، یكی از عوامل حیاتی موفقیت در سازمانهای امروزی محسوب می شود. امروزه دانش به عنوان منبع كلیدی هرسازمانی محسوب میشود. سازمان های امروزی دانش محور شدهاند و به جای نیروهای یدی برای ذهن ها هزینه می كنند.
فضای پیچیده، متغیر و رقابتیسازمانهای امروزی ایجاب میکند که تمامی نهادها و مؤسسات بتوانند خود را با شرایط موجود تطبیق داده و متناسب با فضای رقابتی فعالیت نمایند، چرا که عدم تطبیق با محیط و شرایط متغیر آن، سازمانها را به سوی آنتروپی و فرسایش هدایت می کند. در واقع سازمانها برای حیات و بقا و پیشتازی در عرصة رقابت باید از مزیتهای رقابتی مناسبی برخوردار باشند، مزیتهایی که بدون تردید در راستای مدیریت و برنامهریزی و برخورداری از منابع به ویژه دانش، کسب خواهد شد. دانشی که تصمیمگیری و عملکرد را ممکن ساخته و به سختی تقلید یا کپی میشود و مالک آن دارای یک کالای فینفسه و منحصربهفرد است (امیرخانی، 1390).
یقیناً مدیریت یک چنین منبع ارزشمندی برای تمام سازمانها به ویژه سازمانهای پولی و مالی بسیار حائز اهمیت بوده و به رشد و توسعة آنها در بازار رقابت کمک میکند. بکارگیری استراتژیهای مدیریت دانش، میتواند زمینة نوآوری در فرایندها، فعالیتها، محصولات و خدمات را فراهم نموده و موقعیت رقابتی سازمانها را بهبود بخشد. مدیریت دانش، یک متدلوژی تغییر است که از یک طرف با جذب دانشهای جدید به درون سیستم و از طرف دیگر با ادارة مؤثر آن میتواند مهمترین عامل تغییر در یک سازمان باشد ( افرازه، 1386 ).
«اثربخشی[2]»، میزان دستیابی اهداف سازمان را میسنجد. به بیان دیگر، اثرات محصولات یا خدمات را بر جامعه كمی كرده و مشخص میكند كه خدمات یا محصولات ارائه شده تا چه میزان با استانداردها و اهدافی كه سازمان به خاطر آن به وجود آمده، مطابقت میكند. در واقع اثربخشی یك مفهوم كیفی است كه رضایت اربابرجوع از خدمات و محصولات سازمان را نشان میدهد (بدری آذرین و همکاران، 1392).
بدیهی است که تمامی سازمانها و مؤسسات با هر نوع فعالیت باید بتوانند از دانش به عنوان یکی از مهمترین منابع موجود سازمانی به نحو مطلوب بهرهمند شده و اثربخشی خود را ارتقاء بخشند، چرا که عدم توجه به این منبع ارزشمند و عدم مدیریت صحیح آن میتواند عوارض متعددی بر جای گذاشته و عملکرد سازمانها به ویژه سازمانهای دانشمحور را تحت تأثیر قرار دهد. موضوعی که متأسفانه در اکثر سازمانها دیده نمیشود و پیامدهای منفی مختلفی را نیز در کاهش اثربخشی و بهرهوری سازمانها در پی داشته است. طبعاً بررسی و توجه خاص به منبع دانش میتواند ضمن ایجاد مزیت رقابتی پایدار، بقاء و رشد و توسعه سازمانها را به ارمغان آورد (اخوان و همکاران، 1389).
لذا با توجه به اهمیت مدیریت دانش برای سازمان ها و تاثیر آن بر عملکرد سازمانی، در این پژوهش به بررسی تأثیر مدیریت دانش بر عملکرد بانک رفاه کارگران جنوب استان تهران خواهیم پرداخت.
1-3- اهداف تحقیق[3]
هدف کلی:
شناسایی تأثیر فرایند مدیریت دانش بر اثربخشی بانک رفاه کارگران جنوب استان تهران .
اهداف جزئی:
- شناسایی تاثیر خلق دانش بر اثربخشی بانک رفاه کارگران جنوب استان تهران.
- شناسایی تاثیر اشتراک دانش بر اثربخشی بانک رفاه کارگران جنوب استان تهران.
- شناسایی تاثیر ذخیره دانش بر اثربخشی بانک رفاه کارگران جنوب استان تهران.
- شناسایی تاثیر بهرهبرداری از دانش بر اثربخشی بانک رفاه کارگران جنوب استان تهران .
- شناسایی تاثیر تحصیل دانش بر اثربخشی بانک رفاه کارگران جنوب استان تهران.
1-4- اهمیت و ضرورت تحقیق[4]
مدیریت دانش بهعنوان یکی از موضوعات جالب و چالش برانگیز علم مدیریت در هزاره جدید است. دامنه، کاربرد و استفاده از آن گسترده شده و به عنوان حوزهای میان رشتهای جای خود را در متون مدیریتی باز کرده است. مدیریت دانش مفهوم جدیدی نیست شاید بسیاری از ما دانش را مدیریت کرده بدون اینکه کوچکترین درکی نسبت به آن داشته باشیم. اما انتظام بخشی به این فعالیتها و داشتن طرح و برنامه برای اجرای آن موضوع جدیدی است که در اواخر قرن بیستم مورد توجه قرار گرفت. مدیریت دانش بهعنوان رهیافتی جدید و با ارزش در كنار سایر راهبردهای تجاری و رقابتی است. بدین منظور سازمانها به فكر پیادهسازی برنامههای مدیریت دانش شدند تا از مزایای بالقوه آن بهرهجویی كنند (اخوان و همکاران، 1389).
در این میان بسیاری از سازمان ها تلاش خود را بر این مسئله متمرکز نموده اند که چگونه می توانند دانش را در سازمان مدیریت نمایند. در محیط پویا و پیچیده امروز، برای تمامی سازمان ها به ویژه بانک ها، ضروری است که به طور مداوم دانش جدید را به شکل ایجاد، اعتبار بخشی و کاربرد، محصولات و خدمات خود به کار گیرند. زیرا نبود مدیریت دانش درسازمان ها، مشكلات و زیان هایی نظیر: اتلاف دانش تخصصی سازمان، از دست دادن درآمد و سود، فقدان بهرهوری، فرصتهای از دست رفته و ممانعت از پیشرفت، از دست دادن دانش انجام بهترین کارها، از دست دادن فرصتهای یادگیری، کاهش کیفیت دانش مورد نیاز برای آینده، به خطر افتادن سرمایه اجتماعی و فرهنگ سازمانی، آسیب وارد آمدن به روابط سازمانی با مشتریان، عرضه کنندگان و سهام داران و … را بههمراه دارد(سالیزوجونز، 1387، ص22).
لذا مدیریت دانش به عنوان یکی از راههای دستیابی به عملکرد مطلوب در سازمانها و بطور اخص در بانک رفاه کارگران، برای موفقیت و رقابتی بودن در محیط امروزی الزامی است(ابطحی و صلواتی، 1388).
مدیران، متخصصین وکارشناسان سازمانها پیرامون مدیریت دانش باید بدانند که تفکرات جدید، تفکرات جدیدتر را موجب میشود و تسهیم دانش، دریافتکنندة آن را غنیتر میسازد، بدون آن که مالک آن، دانشخود را از دست بدهد(عبدالکریمی، 1383: 38).
پس با توجه به این که مدیریت دانش میتواند از به هدر رفتن منابع جلوگیری نموده و موفقیتهای نوآورانهای را برای سازمانها به ارمغان آورد ضروری است که سازمانها و مؤسسات با هر نوع فعالیت، فرصت تفکر، مطالعه و کسب دانش را از مدیران، کارکنان و کارشناسان خود نگیرند و از طریق مدیریت دانش بر اثربخشی فعالیتهای خود بیافزایند. بدیهی است که در غیر اینصورت بهرهوری سازمانها سیر نزولی خواهد یافت.
بانک رفاه کارگران، با به كارگیری صحیح مدیریت دانش و استفاده ازامكانات آن درامرتسریع وتسهیل دستیابی به اطلاعات، قادرخواهد بود قابلیتهای دانشپروری خود را افزایش دهد. استفاده موثرازمدیریت دانش میتواند منافع اقتصادی نیز برای تمامی سازمانها ازجمله بانک رفاه کارگران، به دنبال داشته باشد(تولایی و رشیدی، 1389).
1-5- سؤالهای تحقیق[5]
در این پژوهش، محقق درصدد بوده تا بتواند به سؤالهای اصلی ذیل پاسخ دهد.
1-5-1. سؤال اصلی:
آیا فرایند مدیریت دانش بر اثربخشی بانک رفاه کارگران تأثیرگذار است؟
1-5-2. سؤالات فرعی:
- آیا خلق دانش بر اثربخشی بانک رفاه کارگران تأثیرگذار است؟
- آیا اشتراک دانش بر اثربخشی بانک رفاه کارگران تأثیرگذار است؟
- آیا ذخیره دانش بر اثربخشی بانک رفاه کارگران تأثیرگذار است؟
- آیا بهرهبرداری از دانش بر اثربخشی بانک رفاه کارگران تأثیرگذار است؟
- آیا تحصیل دانش بر اثربخشی بانک رفاه کارگران تأثیرگذار است؟
1-6. فرضیه های تحقیق
1-6-1. فرضیه اصلی:
فرایند مدیریت دانش بر اثربخشی بانک رفاه کارگران تأثیرگذار است.
1-6-2. فرضیههای فرعی:
فرضیه فرعی اول: خلق دانش بر اثربخشی بانک رفاه کارگران تأثیرگذار است؛
فرضیه فرعی دوم: اشتراک دانش بر اثربخشی بانک رفاه کارگران تأثیرگذار است؛
فرضیه فرعی سوم: ذخیره دانش بر اثربخشی بانک رفاه کارگران تأثیرگذار است؛
فرضیه فرعیچهارم: بهرهبرداری از دانش بر اثربخشی بانک رفاه کارگران تأثیرگذار است؛
فرضیه فرعیپنجم: تحصیل دانش بر اثربخشی بانک رفاه کارگران تأثیرگذار است.
1-7- متغیرهای تحقیق
همانگونه که در فرضیههای تحقیق نیز مشخص است، متغیرهای مورد نظر در این پژوهش شامل متغیرهای مستقل و وابسته به شرح ذیل میباشد:
متغیرمستقل: متغیری است که اندازه و میزان آن در اختیار محقق بوده و تأثیر آن بر متغیر وابسته بررسی میشود. در این تحقیق متغیرهای مستقل شامل مدیریت دانش؛ خلق، تسهیم، ذخیره، بهرهبرداری و تحصیل دانش میباشد.
فرم در حال بارگذاری ...