امروزه دراهمیت وجایگاه راهبری شرکتی برای موفقیت شرکتها تردیدی نیست،چرا که این موضوع با توجه به رخدادهای سالهای اخیر وبحران های مالی شرکتها اهمیت بیش از پیش یافته است.بررسی علل وآسیب شناسی فروپاشی برخی از شرکتهای بزرگ که زیانهای کلانی به ویژه برای سهامداران داشته است که ناشی از ضعف سیستم راهبری آ نها بوده است.راهبری شرکتها که میتواند باعث ارتقا استانداردهای تجاری شرکتها ،تشویق،تامین وتجهیز سرمایه ها وسرمایه گذاران وبهبود امور اجرایی آنها گردیده ویکی از عناصر اصلی در بهبود کارایی اقتصادی شرکتهاست چرا که ناظر بر روابط سهامداران ، هیات مدیره، مدیران وسایر ذینفعان آنهاست(حساس،یگانه:1385).
توجه رو به رشدی به اهمییت ویژگیهای حاکمیت شرکتی به عنوان مکانیزمهای نظارتی به منظور کنترل اختیار مدیران شده است وهدف از اعمال حاکمیت شرکتی اطمینان یافتن از وجود چارچوبی است که توازن مناسب بین آزادی عمل مدیریت ،پاسخگویی ومنافع ذینفعان مختلف فراهم آورد.(خرازی .مهسا:1385)
با توجه به نقش عوامل حاکمیت شرکتی وتاثیر آن بر فعالیتهای مدیریتی یک شرکت از قبیل مدیریت سوداین سئوال مطرح می شود که آیا عوامل حاکمیت شرکتی با شیوه ی مدیریت سود در ارتباط است؟
1- 3 اهمیت وضرورت تحقیق
ازآنجا که استقرار مناسب مکانیزمهای حاکمیت شرکتی اقدامی اساسی برای استفاده از منابع ارتقای پاسخگویی شفافیت ,رعایت انصاف وحقوق همه ذینفعان شرکتهاست بنابراین ضروت انتخاب موضوع با اهمیت حاکمیت شرکتی را بیان می نماید ومدیریت سود برایند درجه ای از قابلیت انعطاف واعمال نظری است که مدیران در گزارشگری مالی خود دارند مدیران ممکن است از این قدرت نفوذ برای مدیریت فرصت طلبانه سودیا انتقال اطلاعات محرمانه درباره عملکرد آتی شرکت استفاده نمایند(هیلی ،1993).
بیشتر محققان دریافتند که مدیریت سود با انگیزه گمراه کردن استفاده کنندگان از صورتهای مالی ویا انحراف ازنتایج قراردادی که بستگی به سودهای حسابداری دارد انجام میشود(برگاستلر،2003)حاکمیت شرکتها رویه یا اقداماتی است که شرکتها از طریق آن اداره می شوند وبوسیله آن پاسخگوی سهامداران ،کارکنان وجامعه می باشند رسواییهای اخیرانرون وورلد کام وشرکتهای دیگر این تصور عمومی رابوجودآورده است که مدیریت سود بصورت فرصت طلبانه توسط مدیران شرکتها برای منافع شخصی آنها انجام می شود نه منافع سهامداران .آنچه که این تصور عمومی منفی در مورد مدیریت سود را تقویت میکند این واقعیت است که تدوین کنندگان قوانین ومقررات به تازگی قوانینی را برای مبارزه با مدیریت سود تدوین کرده اند به عنوان مثال قانون ساربینز آکسلی نتیجه تلاش مستمر کنگره ایالات متحده امریکا برای کاهش مدیریت سود است.بنابر این به نظر می رسد ماهیت فرصت طلبانه بودن سود ،موضوع واضح وروشنی می باشد(جیروپن ومیلر ،2008).یکی از دلایل مطرح شدن حاکمیت شرکتی ، ازدیاد جرایم و.بحران مالی در سطح جهان بود. به هرحال میتوان دلایل ایجاد حاکمیت شرکتی مناسب را بیان نمود:
1)وجود حاکمیت شرکتی به نفع همه ذینفعان شرکت (سرمایه گذارن ، اعتبار دهندگان ، اعضای هیات مدیره مدیریت وکارکنان )وهمچنین منابع گوناکون وبخشهای مختلف اقتصادی است.هدف حاکمیت شرکتی حل مشکلات تضاد منافع ،برقراری کنترلها ،اخلاق حرفه ای وتشویق به شفافیت به نفع اشخاص ذینفع در شرکت است.همچنین حاکمیت شرکتی کارایی عملکرد شرکت را در بر داردوباز گشت
مناسب سرمایه سرمایه گذاران را میسر میسازد(کلایسنس واستیجن،2002 )
2) برقراری حاکمیت شرکتی در سطح شرکتها میتواند عامل مهمی در کسب مزیتهای رقابتی جهت جذب سرمایه باشد ,در تایید این مطلب میتوان به شواهد اشاره شده از سوی رئیس خزانه داری آمریکا در سال 2002اشاره کرد که نشان می دهد تضعیف اعتماد عمومی نسبت به شرکتهای آمریکایی با کاهش ارزش ویژه شرکتها، بالا رفتن هزینه بهره وکندی فرایند سرمایه گذاری ارتباط دارد که تمام این متغییرها تاثیر منفی بالقوه ای بر اقتصاد دارند .در واقع این تاثیر طی بحران مالی آسیا در سال 1997 نمود آشکاری داشت.در این بحران عدم ثبات مالی ،خروج ناگهانی سرمایه های خارجی وضعف رویه های حاکمیت شرکتی در سطح خرد وکلان منجر به سقوط شرکتها واقتصاددر منطقه شد(رهبری خزایی،1383)
3)حاکمیت شرکتی مکانیزمی است که از طریق اعمال آن ، مشکلات مدیریت سود بر طرف می شود وکیفیت اطلاعات ارائه شده از سوی شرکتها بهبود یافته ورعایت حقوق سهامداران وکلیه ذینفعان مورد توجه قرار میگیرد(فرناندز،2007)
4) حاکمیت شرکتی پیش ازهرچیز حیات سالم بنگاه اقتصادی را در دراز مدت هدف گذاری می نماید وبه این خاطر در صدد است تا منافع سهامداران در مقابل مدیریت سازمانها حفاظت به عمل آورد.واقعیت ورشکستگی شرکتهای عظیم ومعتبر در مدت زمان کوتاه از دو پدیده متوالی ناشی شده است :انعکاس اخبار غلط وارائه گزارشهای مالی غیر شفاف در بازارهای سهام کشورهای صنعتی که به بحران بی سابقه بدل گشته ودرجه اعتماد سرمایه گذاران به شرکتها را به شدت کاهش داده است (گرانت و ویسکانتی،2006).
1-4اهداف تحقیق
همانطوریکه یک دولت باید پاسخگوی اعمال خود به به شهروندان باشد یک شرکت هم پاسخگوی عملکرد خود به همه ذینفعان (سهامداران ،مدیران ،کارکنان،وسرمایه گذارن) باشد در این راستامدیران شرکتها باید اطلاعات را بصورت شفاف وبه موقع در اختیار ذینفعان قرار دهند(رسائیان ،1390).
1-4-1اهداف علمی تحقیق
هدف ازانجام این تحقیق بررسی ارتباط عوامل حاکمیت شرکتی( مالکیت نهادی،اعضای غیر موظف هیات مدیره،اندازه هیات مدیره،حسابرس داخلی وموسسات حسابرسی مستقل) با مدیریت سود شرکتهای خودروسازی وقطعات پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران است .موضوعی که می تواند اثر بخشی نظام راهبری شرکتی را بر مدیریت سود شرکتها بررسی نماید.
1-4-2 اهداف کاربردی تحقیق
1)می توان به استفاده از نتایج این تحقیق در سایر شرکتهای پذیرفته شده در بورس اشاره کرد.
2)شرکتهای خودروسازی وقطعات سازی وذینفعان این شرکتها وهر شرکتی که در آن مساله تئوری نمایندگی(جدایی مالکیت از مدیریت)مطرح باشد می تواند از نتایج این تحقیق استفاده نماید .
1-5 پرسش تحقیق
سوال اصلی:آیا بین ویژگیهای حاکمیت شرکتی ومدیریت سود رابطه وجود دارد ؟
سوالات فرعی :
1)آیا بین نسبت حضور اعضای غیر موظف در ترکیب هیات مدیره و مدیریت سود رابطه معنی دار وجود دارد.؟
2)آیا بین درصد مالکیت نهادی و مدیریت سود رابطه معنی دار وجود دارد.؟
فرم در حال بارگذاری ...