وبلاگ

توضیح وبلاگ من

ارزیابی ارتباط محافظه ­كاری سود و زیانی و محافظه ­كاری ترازنامه ­ای

 
تاریخ: 03-12-99
نویسنده: فاطمه کرمانی

«احتیاط عبارت است از کاربرد درجه­ای از مراقبت که در اعمال قضاوت برای انجام برآورد در شرایط ابهام مورد نیاز است به گونه­ای که درآمدها یا دارایی­ها بیشتر از واقع و هزینه­ها یا بدهی­ها کمتر از واقع ارائه نشود».

 

 

اولین تعریف از محافظه­کاری در حسابداری توسط هیئت استانداردهای حسابداری مالی در بیانیه مفهومی شماره 2 در سال 1982 به این گونه بیان می­شود:

حسابداری

 

«محافظه­کاری یک واکنش محتاطانه نسبت به شرایط ابهام است و سعی دارد مطمئن شود که ابهام و ریسک­های ذاتی موجود ناشی از شرایط و موقعیت­های تجاری به اندازه کافی مورد توجه قرار گیرند و شناسایی شوند».

 

 

باسو (1997) محافظه­کاری را به عنوان تمایل حسابداران جهت نیاز به درجه بالاتری از تایید-پذیری برای شناسایی اخبار خوب در سود نسبت به اخبار بد تعریف کرد (Basu, 1997, 7).

 

 

باسو در واقع از دیدگاه صورت سود و زیان به تعریف محافظه­کاری پرداخت و از رفتار نامتقارن سود، نسبت به اخبار خوب و بد به عنوان محافظه­کاری یاد نمود. او با استفاده از این تعریف به دنبال معیاری برای سنجش محافظه­کاری بود و به منظور عملیاتی کردن و فرموله نمودن معیار مربوطه، بازده­های مثبت و منفی سهام را جانشینی برای اخبار خوب و بد تعریف خود در نظر گرفت. بدین ترتیب این تعریف از محافظه­کاری رابطه سود- بازده را در نظر می­گرفت. نتایج تحقیقات، تعریف وی را تایید کرد و نشان داد که واکنش سود نسبت به بازده­های منفی (اخبار بد) بسیار به هنگام­تر از بازده­های مثبت (اخبار خوب) است. از این رو، این تفاوت در واکنش سود نسبت به اخبار خوب و بد رگرسیون سود- بازده را تحت عنوان، «عدم تقارن زمانی سود» به عنوان معیاری برای محافظه-کاری معرفی نمود که از دیدگاه صورت سود و زیان نشأت می­گرفت. باسو جهت توجیه دیدگاه سود و زیانی برای معیار محافظه­کاری خود به بولتن تحقیقات حسابداری شماره 2 انجمن حسابداران رسمی آمریکا (1939) اشاره داشت که بیان شده بود محافظه­کاری در صورت سود و زیان نسبت به ترازنامه از اهمیت بیشتری برخوردار است.

تصویر درباره بازار سهام (بورس اوراق بهادار)

دانلود مقالات

 

پس از معرفی این معیار، محققان زیادی با استفاده از این معیار به سنجش محافظه­کاری در تحقیقات خود پرداختند. طی سال های بعد از 1997 میلادی و در پی استفاده گسترده از معیار باسو در تحقیقات حسابداری برای سنجش محافظه­کاری، محققان بر آن شدند که به بررسی بیشتری در مورد این معیار بپردازند. آن­ها طی بررسی رابطه بین این معیار و سایر معیارهای محافظه­کاری به ویژه با «نسبت ارزش بازار به ارزش دفتری (MTB)» به یافته­های جدیدی رسیدند. MTB نسبت ارزش بازار به ارزش دفتری سهام را به عنوان معیاری برای محافظه­کاری می­سنجد. که از این پس در این تحقیق بصورت (P/B) نشان داده می­شود. این معیار با دیدگاهی ترازنامه­ای به ارزیابی محافظه­کاری می­پردازد. نتایج تحقیقات این محققان بیانگر رابطه منفی بین آن­ها بودند. از این رو با توجه به سابقه معیار (P/B) و سطح پذیرش عمومی این معیار از سوی محققان، منجر به زیر سؤال رفتن اعتبار معیار باسو شد.

 

 

به بیان رویچودهاری و واتز (2006) چنانچه دوره برآورد معیار عدم تقارن زمانی سود بیش از یک دوره باشد، رابطه این معیار با نسبت (P/B) مثبت خواهد شد. تمام منتقدان معیار باسو به بررسی رابطه این معیار با نسبت (P/B) اول دوره برآورد آن پرداخته بودند. تحقیق حاضر، به دنبال بررسی رابطه بین معیار عدم تقارن زمانی سود با نسبت (P/B) است. در واقع مسئله اصلی این تحقیق، بررسی رابطه بین دو معیار محافظه­کاری است که یکی از آن­ها بر مبنای دیدگاه سود و زیانی و دیگری متکی بر دیدگاه ترازنامه­ای است. از این رو سوال اصلی این تحقیق به صورت زیر بیان می-شود:

 

 

«آیا بین محافظه­کاری سود و زیانی و محافظه­کاری ترازنامه­ای رابطه معکوس وجود دارد؟» به عبارت دیگر بین معیار عدم تقارن زمانی سود و نسبت (P/B) اول دوره رابطه معکوس معنی­داری وجود دارد؟

 

 

[1] – Basu

 

 

[2]- Good News

 

 

[3]- Bad News

 

 

[4] – Asymmetric timeliness of earnings

 

 

[5] – Accounting Research Bulletin 2 (ARB 2)

 

 

[6] – American Institute of Certified public Accountant (AICPA)

 

 

[7] – Market_ to_ book ratio

 

 

[8] – Roychowdhury and watts

 

 

[1] – Economic Globalization

 

 

[2] – Agency Theory


فرم در حال بارگذاری ...

« علل و عوامل مؤثر بر تخلفات انتظامی قضات در نظام قضایی ایرانروابط متقابل بخش انرژی و اقتصاد كلان(رویكرد سیستم دینامیك) »
 
مداحی های محرم