وبلاگ

توضیح وبلاگ من

موضوع: "بدون موضوع"

بررسی مشکلات ترجمه در اشعار معلقات و صعالیک

شناخت ره­آورد­های فکری و هنری ملت­ها و فهم میراث ادبی که در قالب نظم و نثر به یادگار مانده- که در واقع حاصل تجربیات و یافته­های فکری آن­هاست و سازه­های اصلی فرهنگ و تمدن آنان را تشکیل می­دهد- تا حد زیادی در گرو ترجمه­ی متونشان میسر می­گردد. ترجمه متون عربی از آن جهت مهم
می­نماید که زبان این متون، زبان اسلام و تمدن اسلامی است و پیوند دیرینه با زبان فارسی دارد، و این که گذشتگان ما برخی از آثار ارزنده­ی خود را به این زبان ارائه داده­اند بر صحت این ادعا گواهی می­دهد و مؤید آن است که این دو زبان رابطه­ی تنگاتنگ با هم دارند و پویایی هریک از این دو در گرو شناخت دیگری است (اقبالی، 1388: 13).

 

 

ضرورت تفاهم بین­المللی نیاز به ترجمه­ی شعر را پیش آورده است؛ زیرا شعر آیینه­ی فرهنگ
ملت­ها­ست، به ویژه شعر عرب که دفتر دانش اعراب به شمار می­رود و یکی از ذخایر گران‏سنگ معارف بشری است و با ترجمه نکردن آن، میراث ادبی را از گنجینه­هایی عظیم محروم می­کنیم. اگر رباعیات خیام از فارسی به انگلیسی ترجمه نمی­شد، اگر منظومه ایلیاد هومر، آثار شکسپیر و سروده­های گوته یا مثنوی مولوی ترجمه نمی­شد، جهان معرفت از ره­آورد فکری و ذوقی پدیدآورندگان آثار ادبی و هنری شگفت

پروژه دانشگاهی

 محروم

می­ماند (همان: 15).

 

 

به تعداد روش­های ترجمه شعر، نظریه­پردازانی وجود دارند که ترجمه شعر را غیرممکن می­دانند. رابرت فراست [1]شاعر آمریکایی می­گوید: «آنچه در ترجمه شعر، ترجمه نشده باقی می­ماند، خود شعر است»  (همان: 58).

 

 

جاحظ می­گوید: «شعر قابلیت ترجمه شدن را ندارد و درست نیست که از زبانی به زبان دیگر ترجمه شود و اگر چنین شود، نظمش بریده، وزنش باطل و زیبایی­اش از میان رفته و از مقام بداعت ساقط می­شود، به دیگر بیان با ترجمه شعر اعجاز وزن شعر از بین می­رود» (جاحظ، 1969: 75)؛ زیرا وزن یکی از ارکان چهارگانه (لفظ، معنی، وزن و قافیه) بنیان شعر به شمار می­آید، به همین جهت نیز اگر شعر ترجمه شود دیگر شعر نخواهد بود. علاوه بر­آن، هنگام ترجمه­ی شعر صنایع و آرایه­های لفظی از قبیل توریه، ایهام، مقابله، جناس، تضاد، مراعات نظیر، تجرید و …، که زاییده­ی لفظ زبان مبدأ هستند، محو می­شوند
(اقبالی، 1388: 16).

 

 

اما به رغم نظریات مخالف، دوستداران ادبیات،  شعر را همیشه ترجمه کرده­اند. علی عبداللهی یکی از شاعران و مترجمان ایرانی در باره­ی ترجمه­ی شعر می­گوید: «من به ترجمه­‎ناپذیری شعر اعتقادی ندارم. به دلیل آن که ترجمه شعر شاعران دنیا در هر زبانی به هر حال تأثیرگذار بوده است. مثلاً ترجمه نه چندان خوب آلمانی­ها در دوران قبل از گوته از شعر­های حافظ، باعث شده که گوته با حافظ آشنا شود و با آن که ترجمه خوبی از حافظ نداشته اما دیوان خود را تحت تأثیر حافظ بسراید. این آرمان­گرایی است که بگوییم شعر غیر قابل ترجمه است. شعر ترجمه می­شود اما نسبت به نثر، افت آن بیشتر است. نباید انتظار داشت که وقتی یک شعری را ترجمه می­کنیم، بتوانیم مثل یک رمان، دقیقاً تمام مشخصه­های آن را تا حد زیادی منتقل کنیم. چون در عرصه­ی ترجمه شعر، پیوسته در نوسان هستی» (www.tebyan.net).

 

 

بنابراین با وجود تفاوت­های وزن و اختلاف هجا و ناهمگون بودن موسیقی و اختلاف آهنگ در زبان‏های مختلف، نیاز شدیدی به ترجمه شعر از زبانی به زبان دیگر احساس می­شود (حسن، 1376: 110).

 

 

 

بررسی و تحلیل موسیقی شعر درغزلیات خواجوی کرمانی

خواجوی کرمانی که به نخلبندشعرای فارسی زبان شهرت دارد ازجمله شاعرانی است که با به کارگیری ردیف ها وقوافی دشوار واوزان متفاوت که دردیوان دیگرشاعران به ندرت مشهود است، توانسته است که موسیقی ویژه ای درغزلیاتش خلق نماید، همچنین به کارگیری ترکیبات ومضامین وآواهای منحصر به فرد که نمونه هایی از آن را شاعرانی همچون مولوی  وحافظ اقتباس کرده اند سبب شده که ازحیث موسیقی تفاوت آشکاری درغزلیات او مشاهده شود. لذا برآنیم که با استفاده از روش سیستماتیک تعداد 100 غزل از مجموعه غزلیات اورا انتخاب نماییم واز حیث انواع موسیقی وعناصرموسیقی ساز همچون وزن، ردیف، قافیه، آرایه های لفظی ومعنوی همانند تکرار، تضاد ومراعات النظیر تحلیل نماییم.

 

 

تعریف مفاهیم تحقیق

 

 

«موسیقی شعر، شامل 1- موسیقی بیرونی شعر: منظور از موسیقی بیرونی شعر، جانب عروضی وزن شعر است که بر همه ی شعر هایی که در یک وزن سروده شده اند، قابل تطبیق است. 2- موسیقی کناری شعر: عواملی که در نظام موسیقایی شعر دارای تاثیر است ولی ظهور آن در سراسر بیت و مصراع قابل مشاهده نیست. مانند قافیه و ردیف. 3- موسیقی درونی شعر : هر کدام از جلوه های تنوع و تکرار در نظام آواها، که از مقوله ی موسیقی بیرونی(وزن) و کناری (قافیه) نباشد در حوزه ی مفهومی این نوع موسیقی قرار دارد. 4- موسیقی معنوی شعر: همانگونه که تقارن ها و تضادها و تشابهات ، در حوزه ی آواهای زبان ، موسیقی اصوات را پدید می آورد همین تقارن ها و تشابهات و تضادها ، در حوزه ی امور معنایی و ذهنی، موسیقی معنوی را سامان می بخشد». (صفحات393-391 موسیقی شعر، محمد رضا شفیعی کدکنی).

 

 

سؤال های تحقیق

 

 

سؤال اصلی: عوامل موسیقی ساز شعر در غزلیات خواجوی کرمانی کدام اند؟

 

 

سؤال فرعی:

 

 

فرضیه های تحقیق

 

 

فرضیه های اصلی: به نظر می رسد که خواجو با به کارگیری اوزان متنوع و ردیف و قافیه های اسمی و فعلی ،  ایهام ، مراعات نظیر و تکرار و تضاد موسیقی دل نواز و زیبایی در غزلیات خود ایجاد کرده استدراشعار او صنایع لفظی نظیر سجع وجناس بیشمار است.

 

 

فرضیه های فرعی:

 

 

سوابق مربوط یا پیشینه تحقیق

 

دانلود مقالات

 

 

 

درباره ی زندگی و احوال و آثار خواجو مقالات و پایان نامه هایی تدوین شده است که البته هیچ کدام از آنها به طور ویژه به بررسی موسیقی شعر در غزلیات وی نپرداخته اند.

 

 

به عنوان مثال پایان نامه هایی با عناوین زیر مشاهده شد.

 

 

1ـ تحلیل سبکی 50 غزل خواجوی کرمانی- لیلا کمال خانی، دانشگاه علامه طباطبایی.

 

 

2ـ تشبیه در غزلیات خواجوی کرمانی- شایسته اق اتابای ، دانشگاه پیام نور تبریز.

 

 

3ـ شرح لغات و ترکیبات و اصطلاحات دیوان خواجوی کرمانی- محمد مهدی بیرامی ، دانشگاه فردوسی مشهد.

 

 

4ـ فرهنگ آداب و رسوم و اشارات در دیوان خواجوی کرمانی – احمد رضا گلابی ، دانشگاه کاشان.

 

 

ضرورت ها و اهداف تحقیق

 

 

ـکمک به شناخت ویژگی های موسیقی غزلیات خواجوی کرمانی

 

 

ـکمک به شناخت زیبایی های ادبی وظرفیت های آفرینش هنری شاعر.

 

 

شیوه ی کار

 

 

نوع روش تحقیق : روش گرد آوری اطللاعات این پژوهش ، کتاب خانه ای و شیوه ی تحقیق تجزیه و تحلیل ادبی محتوا است. ابتدا با مراجعه به دیوان شاعر و سپس با استفاده از کتب انتشار  یافته در زمینه های موسیقی شعر و اوزان عروضی و کتب بدیع ، معانی و بیان 100 غزل خواجو تحلیل و بررسی خواهد شد.

 

 

ابزار گرد آوری اطلاعات ، فیش برداری از منابع و روش گردآوری اطلاعات، کتابخانه ای است.

 

 

الف) بخش بدیعی وعروضی

 

 

1ـ وزن: ذکر نام وزن و بحرسروده شده

 

 

2ـ قافیه و ردیف: ذکر واژه های قافیه وردیف درهرغزل

 

 

3ـ بدیع لفظی

 

 

1ـ3ـ سجع: استخراج انواع سجع متوازی ومطرف ونیز اسجاع متوازنی که شامل یک یا چند واج مشترک بوده اند.

 

 

2ـ3ـ جناس: انواع مختلف جناس با ذکر نوع آن استخراج شده است.

 

 

3ـ3ـ تکرار

 

 

1ـ3ـ3ـ تکرار واژه:اگر دربیتی کلماتی تکراری بوده اند، ذکر شده است.

 

 

2ـ3ـ3ـ هم حروفی:تکرار یک واج با بسامد بالا وقابل احساس هربیت ذکر شده است.

 

 

3ـ3ـ3ـ هم صدایی:تکرار یک مصوت با بسامد بالا ویا قابل احساس درهر بیت ذکر شده است.

 

 

4ـ بدیع معنوی

 

 

1ـ 4ـ تناسب:در این بخش به ذکرکلماتی که به گونه ای با هم تناسب دارند پرداخته شده است.

 

 

2ـ4ـ تضاد: کلمات مخالف دریک بیت، مدنظر این بخش است.

 

 

3ـ4ـ ایهام: در این قسمت کلماتی که ایهام دارند ونیز انواع مختلف آن مورد نظر قرارگرفته است.

 

 

ب) بخش تحلیلی(ذکر مهم ترین نکات وظرافت های موسیقایی غزل ها)

 

 

در این بخش مهم ترین نکاتی که گوش نوازی می کنند وبا استماع شعرقابل احساس اند ذکر شده است. ونیز در کنار هم قرارگرفتن دو واج یکسان و یا قریب المخرج میان دوکلمه،که هنگام قرائت، بیت را با اندکی دشواری روبرو می سازد، با عنوان شبه تنافرکلمه، ذکر شده است.

 

 

 

بررسی وتحلیل اجتماعی سفرنامه ناصر خسرو

ناصر خسرو ازخاندان محتشمی ورزیده ودر جوانی به دربار سلاطین راه یافته وبه مراتب عالی رسیده وبارگاه ملوک عجم وسلاطین را مثل سلطان محمود ومسعود را دیده ودر اوایل جوانی در دستگاه های دولتی راه پیدا کرده  وبه مراتب عالی رسیده وبه کار دیوانی مشغول بوده وعنوان  دبیر وادیب  فاضل گرفته وشاه او را خواجه خطیر خطاب می کرده است ناصر خسرو در نیمه اول زندگی در عین کسب اموال زیاد در خدمت امراء ودر لعب و کهود کسب مال وجاه گذراند سپس دچار تغییر حال شد و در اندیشه درک حقایق افتاد وبا علمای زمان خود که اغلب بود به بحث می پرداخت.

 

 

خلاصه آنکه ناصر بعداز طی مقامات ظاهری در اندیشه جستجوی حقیقت افتاد وبسیاری از شهرها را گشت وبا علمای مختلف مجالست کرد وناصر خسرو متوجه ریاهای علمای مذهب افتاد که مالشان را از رشوه آورده بودند وزهد دروغین بود تا اینکه در سال 437ه.ق در جوزجانان خوابی دید که به این سرگردانی احوال خاتمه داد پس به فرمان آن کسی که اشاره به قبله کرده در خواب وحقیقت را در آن سو نشان داده بود با سفر حج بست وبا برادر کمترخود ابوسعید ویک غلام هنری روانه حجاز شد این مسافرت 7 سال طول کشید وبا عودت به بلخ در سال 444 ودیدار برادر دیگر خود ابوالفتح عبدالجلیل خاتمه یافت در این سفر 4 بار حج کرد و مناطق ایران وبلادارمنستان وآسیای صغیر حلب وطرابلس شام وسوریه وفلسطین وجزیره العرب ومصر وقیروان ونوحه وسودان را سیاحت کرده ودر مصر 3 سال به سربرد وبه مذهب اسماعیلی گردید. وبه خدمت خلیفه فاطمی المعتصم بالله ابوطنین محمدبن علی رسید وبعد از طی مراتب و مراحل ، مرتبه حجت یافت واز طرف امام فاطمیان به مقام حجت جزیره خراسان که  یکی از جزایر 12 گانه دعوت  اسماعیلی بود  انتخاب ومامورنشر مذهب اسماعیلی ونشر آثار آن سامان گردید ناصر خسرو بعد از این سفر که 50 سال داشت به وطن خود بلخ بازگشت وبه نشر باطنیان پرداخت وبه اطراف فرستاد وبه مباحثات علمای اهل سنت پرداخت،کم کم مخالفان او در میان متعصبان زیاد شدند وکار را دشوار کردند حتی فتوی قتل او داده شد و او که ضمناً گرفتار مخالفت بسیار شدید سلاجقه با شیعه بود ناگزیر به تهمت بر دین وقرمطی وملحد ورافقعی بودن ترک

پروژه دانشگاهی

 وطن گفت تا از شر ناصبیان رهایی یابد اختلاف او با نواصب در همه جای دیوان او آشکار است وشکایت او از علمای سلجوقی وخراسان در سراسر دیوانش مشهور است بعد از مهاجرت از بلخ به نیشابور ومازندران وعاقبت به یمگان رفت ویمگان را محل اقامت دائمی خود برگزید ودر قلعه ای از قلعه های یمگان که شهری حصین بود در میان کوه ها استقرار یافت وتا پایان عمرخوددر آنجا به اداره دعوت فاطمیان  به اداره خراسانیان مشغول شد و وفات او در این دره یمگان بدخشان درسال 481 ه.ق اتفاق افتاد.

 

 

سبک شاعری وآثار منثور و منظوم

 

 

ناصر خسرو در ابتدای جوانی در کسب علوم وفنون رنج برده وقرآن را از حفظ داشت ودر تمام علوم متداول زمان خود آگاهی داشته وعلی الخصوص علوم یونان تسلط داشت وعلم کلام وحکمت متالهین را خوب می دانست ودرباره ملل ونهل تحقیقات عمیق داشت وعلاقه شدید به کتاب ودانش داشت وهمیشه کتابهایش همراه بود در سخت ترین احوال در سفر بازگشت از عربستان به ایران کتابها را برشترحمل کرده وخود پیاده می رفت.

 

 

آثار منظوم او عبارتنداز دیوان او که برخی آنرا 30 هزار بیت دانسته اند که قصاید واشعار را در بر می گیرد.

 

 

دوم: منظومه روشنائی نامه.  سوم سعادت نامه که هر دو در پند وحکمت هست دیوان او مشتعل بر کلمات وترکیباتی است که در اواخر قرن 4 متداول وخاصیت شعر او اشتمال بر مواعظ وحکمت فراوان است وناصر خسرو در این امر از کسایی مروزی پیروی کرده است او به قول خود دُر قیمتی لفظ دری در پای خوکان نمی ریخت وحاجتی به ستایش خوکان (استعاره از پادشاهان) نثار واحساس نمی کرد.

 

 

 

 

 

آثار منثور او عبارتند از :

 

 

1-خوان اخوان 2- گشایش ورهایش 3- جامع الحکمتین 4-  سفرنامه 5- زاد المسافرین  6- وجه دین  7- بُستان العقول 8- دلیل المتحیرین از دو کتاب اخیر نشانی در دست نیست اما کتب دیگر او موجود  است .

 

 

زادالمسافرین از مهمترین کتب کلامی اسماعیلیه شمرده می شود و وجه دین هم ا زمسائل کلامی به طریق اسماعیلیان نوشته شده است .

بررسی ویژگی های شعری منوچهر آتشی

این پایان نامه دارایپنج فصل است.فصل اوّل شامل کلّیات (پیشینۀ تحقیق، اهداف تحقیق و روش تحقیق)فصل دوم روش های بررسی سبک شناسی، فصل سوم بررسی سطح زبانی اشعار، فصل چهارم بررسی سطح ادبی اشعار، فصل پنجم بررسی سطح فکریاست.

 

 

این پژوهش به روش کتابخانه ای انجام شده ودرتدوین آن ازکتاب ومقاله به عنوان منبع استفاده شده است.

 

 

مقدّمه:

 

 

منوچهر آتشی،شاعر معاصر (1310-1384 ه-ش ) ازشاعران پرکار عصر حاضر است. ازوی دوازده دفتر شعر به جا مانده است.آثار وی چه ازلحاظ اندیشه و چه ازلحاظ شیوۀ بیان، هم پایۀ آثار خوب ادبی درحوزۀ شعر معاصر محسوب می شود .

 

 

آنچه دراین پژوهش بدان پرداخته شده است نمود ساختار ، فرم ، زبان و موسیقی درمجموعه اشعار آتشی  می باشد.

دانلود مقالات

 

 

 

بیان شعری آتشی، بیانی است غنی،نیرومند و پرتپش، لبریز از عواطف گرم اقلیمی، تعبیرهای زیبای شاعرانه، ترکیبهای نووتازه، مضامین و استعارات بدیع، همراه زبان موزون و روان، ویژگی و اعتبارخاصّی به شعرهای آتشی بخشیده است .

 

 

عاطفۀ شعرش حماسی است وبیانگر روح خشک وخشن جنوب ایران که روح حماسی برهمۀ اندام شعری وی سایه افکنده است .

 

 

آتشی درشعر قدمایی همچون غزل نیزطبع آزمایی می کند اواندک اندک ازچارپاره سرایی صرف دور می شود وبه یمن دست داشتن قدرتمند درکلام خنیایی، درطبع آزمایی های دیگرمشتق ازشکستن افاعیل عروضی هیچ گاه ازبهره گیری ازموسیقی کلام، خود رابی نیاز نمی بیند.

 

 

علم سبک شناسی یکی ازمعیارهایی است که برای نقد و بررسی هراثر ادبی ، مورد توجّه بوده است. این علم مارا یاری می کند که آثار ارزشمند درحوزۀ شعر معاصر راچه ازلحاظ اندیشه و چه از لحاظ بلاغت و نقد ادبی بهتربشناسیم. رسالۀ حاضرپژوهشی است دربررسی ویژگی های شعری آتشی .

 

 

از آنجائیکه  شعر منوچهر آتشی درمیان اشعار معاصر ناشناخته مانده است، نگارنده کوشیده، تادرجهت شناخت ویژگی های ادبی و عناصر زیبایی آفرین، صورخیال، تصویر پردازی و سایر ویژگی های آن، گام مؤثّری درشناخت هرچه بیش تر شعر وی بردارد .

نقد روان کاوانه، مسائل مختلف روان شناسی در متون ادبی

 

 

 

 

 

 

1-2. مسئله­ی پژوهش:

 

 

در میان رویکردهای گوناگون نقد و بررسی آثار ادبی که از ابتدای قرن بیستم شکل گرفت، نقد روان­کاوانه آثار هنری و تحلیل متون ادبی از منظر روان­شناسی از ویژگی خاصی برخوردار است. در نقد روان­کاوانه، مسائل مختلف روان­شناسی در متون ادبی کشف می­شود تا هم فصول ممیز ادبیات از روان­شناسی، و هم پیوند میان آن­ها مشخص شود. در واقع نقد روان­کاوانه­ی متون ادبی می­تواند به معنای روان­کاوی ادبیات باشد؛ به این معنا که روان­شناسی و ادبیات دو چیز مستقل از یکدیگرند که در عین استقلال با یکدیگر پیوندهایی نیز دارند. فروید به عنوان بنیان­گذار روان­کاوی و بعدها یونگ و… توانستند با توجه به دریافت­های جدید و نوآورانه­ی خود از روان انسان و کشف ا­بعاد جدیدی از وجود آدمی، قرائت تازه­­ای را از متون ادبی و اساطیری و آثار هنری به مخاطبان خود ارائه دهند. اساس این تحقیق بر محور روان­شناسی شخصیت است که از مباحث بسیار مهم روان­شناسی می­باشد چرا که از طریق شناخت شخصیت و تبیین آن می­توان تا حدودی به­صورت علمی رفتار­های درون­گرا و برون­گرا و هم­چنین الگوی خاص فکری هر فردی را توصیف و تبیین کرد که البته کار بسیار پیچیده است زیرا همه کاوش­های تجربی و علمی روان­شناسان تاکنون علی رغم پیشرفت­های فزآینده به جمع­بندی کلی و تعریف جامعی از آن نرسیده و هر کس به تناسب دیدگاهش در مورد ماهیت انسان نظریه­های مختلفی ارائه داده­اند. اما نتوانسته­­اند به طور کامل شخصیت انسان را واکاوی نمایند، چرا که تمامی معانی و خصوصیات شخصیت را نمی­توان در یک نظریه خاص روان­شناسی یافت. ­برای مثال، “یونگ” معتقد است شخصیت، علاوه بر گذشته، به وسیله­ی آینده شکل می­گیرد، “فروید” عقیده داشت که شخصیت از (نهاد، خود و فراخود) ساخته شده است، “راجرز” شخصیت را یک خویشتن سازمان یافته دایمی می­دانست که محور تمام تجربه­های وجودی بود، “آلپورت” شخصیت را مجموعه عوامل درونی، که تمام فعالیت­های فردی را جهت می­دهد تلقی کرده است.  “واتسن” شخصیت را مجموعه سازمان یافته­ای از عادات می­پنداشت. هم­چنین “شلدن” مراحل شخصیت را بر اساس جنین­شناسی بررسی می­کند. بنابراین می­توان نتیجه گرفت که شخصیت پیچیده و لایه لایه­­ی هر فردی بر اساس نظریه­های مختلف روان­شناسان شخصیت از جمله «فروید»، «یونگ»، «آدلر» «راجز»، «مزلو»، «اریکسون» و… قابل بررسی و تحلیل است. در این تحقیق سعی می­شود هر کدام از شخصیت­های مهم دو داستان تراژدیک رستم و سهراب و رستم و اسفندیار از جمله: (رستم، سهراب، اسفندیار، گشتاسپ، پشوتن، هجیر، بارمان، هومان، افراسیاب…). بر اساس، انطباق با برخی از مهم­ترین اصول روان­شناسی روان­شناسان شخصیت یاد شده مورد نقد و بررسی قرار گیرد. زیرا در لایه­­های رفتارهای این شخصیت­ها می­توان عناصر ویژه­ای را یافت که به یکی از بحران­های یا یک بُعد شخصیتی یا آرزوی از دست رفته و سرکوب شده انسان اشاره دارد.

 

 

به نظر بسیاری از محققان، داستان رستم و اسفندیار نوعی تراژدی است. شمیسا می­نویسد: «رستم و اسفندیار را معمولا حماسه خوانده­اند، به گمان من تراژدی خواندن آن شایسته­تر است». (شمیسا،224:1376). با بررسی قرائن موجود در داستان متوجه می­شویم که دلیل رخ دادن تراژدی مرگ اسفندیار به عوامل درونی محرک این دو پهلوان در رویارویی با یکدیگر و برخورد دو جهان­بینی برمی­گردد. تقابل رستم و اسفندیار که همیشه از آن با قید جنگ یاد شده به چیزی فراتر از یک نزاع یا یک جنگ است. این تقابل همان کشمکش­های درونی دو پهلوان است. غیر از عوامل درونی که باعث تراژدیک شدن این اثر می شده می­توان به غیاب پشوتن که در این داستان نماینده وجدان آگاه، عقل سلیم و ندای حق و راستی است اشاره کرد. زیرا حضور مؤثر پشوتن و درایت او می­توانست پایان دهنده این نبرد شوم باشد. در حالی ­که تراژدی حضور عقلانیت پشوتن را برنمی­تابد و میان تراژدی و خرد انسان تضادی آشکار وجود دارد.

 

 

داستان رستم و سهراب که نیز یکی از حزن انگیزترین داستان­های شاهنامه است یک اثر تراژدیک به حساب می­آید. در این تراژدی تقدیر و سرنوشت سهم مهمی بر عهده دارند. این سرنوشت تغییر ناپذیر که قدرت بشری نمی­تواند از وقوع آن جلوگیری کرده، بافت­های آدمیان را پنبه می­کند(خالقی مطلق،62:1372).

 

 

دست نیرومند تقدیر را در جریان شکل­گیری حوادث این داستان بارها می­توان مشاهده کرد:کشته شدن ژنده رزم- کسی که برای شناسایی رستم به همراه او آمده است- کتمان نام  رستم و امتناع از نشان دادن رستم به سهراب از سوی هجیر، تأثیر همین نیروی تقدیر است، که گویی خود فردوسی نیز کاملاً به شکست انسان در برابر سرنوشت باور دارد که بلافاصله بعد از طفره رفتن هجیر از نشان دادن رستم به سهراب؛ می­سراید:

 

 

تو گیتـی چـــه سازی که خــود ساختست             جهانـــــــدار از ایـــن کــــار پـــرداختست

 

 

زمـانـــه نبـشتـه دگـــرگـونــــه داشــت             چنـــان کــــــو گــــذارد ببایــــد گـذاشت

 

 

(فردوسی،188:1389،ب593-592 )

 

 

و تلخ­ترین بخش این داستان جایی است که انسان نیز دست ناتوان خویش را در دستان تقدیر گذاشته، و یاری دهنده­ی آن می­شود؛ رستم با پنهان کردن هویت خویش تکوین کننده فاجعه می­شود و آخرین امید سهراب را به باد می­دهد:­

دانلود مقالات

 

 

 

چنــــین داد پـاســخ کــــــه رستـم نـیم            هــــــم از تخـــــمه ســام و نیـــــرم نــیم

 

 

کـــــه او پهــــلوان است مــــا کـــهتریم           نـــــه با تخـــت و گاهـــــم و با مغـــــفریم

 

 

(همان:191،ب692-691)

 

 

اسلامی ندوشن درباره رستم و سهراب می­­گوید: «تراژدی رستم و سهراب، تراژدی بی­­خبری است. دو پهلوان که پدر و پسر هستند به علت آن­که یکدیگر را نمی­شناسند به روی هم شمشیر می­کشند. تقدیر برای بی­­خبر نگه داشتن آن دو از هم، همه عوامل را به کار می­اندازد»(اسلامی ندوشن،۱۳91:۳۰۷). پژوهش حاضر در نظر دارد با توجه به اصول مکتب روان­شناسان برجسته و مهم (فروید و یونگ و….) داستان­های مذکور را تحلیل و بررسی نموده و عوامل روانی مؤثر در روند شکل­گیری ناگزیر این دو تراژدی را شناسایی و بازنمایی کند.

 

 

1-3. پیشینه­­ی علمی پژوهش:

 

 

تاکنون درباره­ی نقد روان­کاوانه­ی برخی از شخصیت­های شاهنامه پژوهش­های مختلفی صورت گرفته است. در بررسی­های انجام شده، موضوعی منطبق با موضوع تحقیق حاضر یافت نشد، اما در امتداد آن می­توان به پژوهش­هایی مرتبط با تحقیق؛ از جمله موارد زیر اشاره کرد:

 

 

١- کاظمی، محمد رضا (١۳۸۳). ویژگی­های خلقی قهرمانان در شاهنامه.

 

 

این پایان­نامه به بررسی زندگی و حیات قهرمانان حماسی، ویژگی­های ظاهری و جسمی و ویژگی­های روحی و روانی آن­ها پرداخته است.

 

 

۲- حق­گویان جهرمی، لیدا ( ١۳۸۸). ساختارشناسی پهلوانان ایران باستان در شاهنامه فردوسی.

 

 

این پایان­نامه به ساختار­شناسی پهلوانان ایران باستان و ویژگی­های اخلاقی آن­ها از نظر اعتقادی، ملی، بزمی و ویژگی­های ظاهری آن­ها و سجایای پهلوانی پرداخته است.

 

 

۳- قشقایی، سعید‐ رضایی، محمد هادی (١۳۸۸). تحلیل روان­کاوانه­ی شخصیت گردآفرید. فصلنامه علمی پژوهشی.

 

 

در این مقاله سعی شده است شخصیت ­گردآفرید بر اساس دو مکتب روان­کاوی یونگ و فروید و آرتمیس بررسی شود. در بخش اول این مقاله؛ تمامیت روان گردآفرید طبق نظریه­ی عقده­ی اختگی فروید روان­كاوی، و در بخش دوم اشاره­ی مختصر از روان گردآفرید بر طبق دیدگاه یونگ شده است اما  به طور کامل و به همراه شاهد مثال، به این موضوع پرداخته نشده است لذا در این جستار، سعی شده است که شخصیت گردآفرید به گونه­ای بارزتر، از دیدگاه این روان­شناس-یونگ- بررسی و تحلیل شود.

 

 

­4­-­ اَتونی، بهروز(1390). نقد اسطوره شناختی ژرفا، بر بنیاد کهن­نمونه­ی مادینه روان. فصلنامه ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی.

 

 

این مقاله نیز به گزارش و تحلیل کهن نمونه‌ی مادینه روان برخی از شخصیت­های اسطوره­ای پراخته است. که برای فهم بهتر مطالب­ها در این پایان­نامه از آن استفاده شده است.

 

 

5­-  هوشنگی، مجید(1388). نقد و بررسی روان­كاوانه­ی شخصیت زال از نگاه آلفرد آدلر. فصلنامة نقد ادبی.

 

 

در این مقاله سعی شده است شخصیت زال در شاهنامه، از نگاه روان­شناسی مورد نقد و بررسی قرار گیرد. ویژگی روانی این شخصیت در چارچوب نظریه­ی عقده­ی حقارت و برتری­جویی آلفرد آدلر در این مقاله تحلیل و بررسی شده است. اما به ویژگی روانی این شخصیت از دیدگاه یونگ که در این پژوهش به آن پرداخته شده است؛ اشاره­ای نشده است. این مقاله برگرفته از پایان­نامه­ی کارشناسی ارشد از دانشگاه تربیت مدرس است که نویسنده در آن به بررسی شخصیت­هایی چون: زال، رستم، و تهمینه پرداخته است. اما با مطالعه­ی این پژوهش به این نتیجه رسیدیم که وی در تحلیل شخصیت رستم به نتیجه منطقی نرسیده، و به فرضیه­ها و نتایجی دست یافته­، که نگارنده در فصل چهارم این پایان­نامه در بخش تحلیل شخصیت رستم از دیدگاه فروید؛ دلایلی را در رد آن­ها ارائه داده است.

 

 

اما به طور کلی درباره­ی نقد روان­کاوانه­ی شخصیت­های اصلی این دو داستان-رستم و سهراب و رستم و اسفندیار- بر اساس دیدگاه روان­شناسان (کارل گوستاو یونگ، زیگموند فروید، آلفرد آدلر و…) کار پژوهشی صورت نگرفته است. و این پژوهش از این جهت کاملاً بدیع و نو است.

 

 

1-4. اهداف و اهمیت پژوهش:

 

 

با توجه به این­که بسیاری از موضوعات متنوع متون ادبی ریشه در اصول روان­شناسی دارد، بررسی روان­کاوانه­ی این دو داستان و تبیین اصول روان­شناسی مرتبط با موضوع و شخصیت­های داستان، از اهداف اصلی این پژوهش است. سخن ‌گفتن درباره­ی شخصیت، پیش از هر چیز مستلزم شناخت ماهیت انسان و فرضیه­های اساسی مربوط به آن است. و با توجه به این­كه هدف اصلی این پژوهش فراهم‌ كردن زمینه برای ارائه نظریه‌ شخصیت با رویکرد روان­شناختی است؛ اتخاذ موضعی مشخص درباره­ی مفروضه‌های مربوط به ماهیت انسان، نه تنها لازم و ضروری، بلكه امری اجتناب‌ناپذیر است.

 

 

تحقیقات میان رشته­ای در دنیای امروزی رونق زیادی یافته و نتایج مفید و ارزنده­ای به دست می­دهد. در حوزه­ی ادبیات، رابطه­ی روان­كاوی و ادبیات و بررسی متون ادبی از دیدگاه روان­كاوی؛ در گشودن بسیاری از راز و رمزها مفید است و نتایجی شگفت به دست می­دهد. روان­كاوی خود حوزه­ی وسیعی است كه صاحب نظران متعدد با دیدگاه­های مختلف و حتّی گاهی متضاد به آن پرداخته­اند. بنابراین بررسی آثار ادبی ایران از دیدگاه روان­كاوی می­تواند ما را به جنبه­هایی از رمزشناسی این آثار و درك ژرفای روانی آن­ها برساند. این نوع پژوهش­های روان­کاوی كمك می­كند، تا جنبه‌های نمادین و رمزی، در بسیاری از اسطوره­ها، داستان­ها، حوادث و افسانه­ها و مانند آن روشن، و معانی پنهان درون آن آشكار گردد. و شاهنامه اثری ملی و محصول ناخودآگاه جمعی ایرانی در طول قرن­هاست، که این اثر به خصوص در بخش اسطوره­ای و حماسی، دارای داستان­های نمادین و معانی ژرف و عمیقی است كه از دیدگاه فوق قابل تحلیل است.

 

 

 

 

 

 

 

 

1-5. پرسش پژوهش:

 

 

١­- آیا داستان­های رستم و سهراب و رستم واسفندیار جنبه­ی تراژدیک دارند؟

 

 

۲- آیا می­توان داستان رستم و سهراب، رستم و اسفندیار را بر اساس اصول روان­شناسی، نقد روان­کاوانه کرد؟

 

 

 

 

 

 

 

 

1-6. فرضیه­ی پژوهش

 

 

با بررسی دقیق سیر و روند حوادث داستان­ها و فرجامی که در پایان داستان برای شخصیت­های اصلی آن پیش آمده است، و هم­چنین با توجه به دلایلی که در فصل دو به آن اشاره شده است؛ جنبه­های تراژدیک هر دو داستان بسیار پر رنگ و قوی است. و با توجه به رفتار، گفتار و منش شخصیت­های داستان، بررسی آنان از دیدگاه روان­شناسان برجسته ضرورت دارد، تا در کنار رو ساخت داستان، لایه­های ژرف­ساخت این داستان­ها کشف گردد.

 

 

 

 

 

 

 

 

1-7. روش و شیوه­ی اجرای پژوهش:

 

 

در این پژوهش، ابتدا اصول روان­شناسی روان­شناسان برجسته با دقت مطالعه و دسته­بندی می­گردد، سپس با مطالعه عمیق هر دو داستان، هر کدام از شخصیت­های این داستان­ها را، که رفتار، گفتار، منش و کردار آن­ها با اصول روان­شناسی روان­شناسان منطبق هستند مورد تحلیل و بررسی قرار می­گیرد.

 
مداحی های محرم