در خصوص انقلاب اسلامی، اندیشمندان غربی با حركتی روبه رو هستند كه از یك سو، نمی توان نام آن را جز انقلاب گذاشت، و از سوی دیگر، محور اصلی این حركت، پدیده ای به نام مذهب است كه به زعم آن ها، نماد جمود و تحجّر و عقب ماندگی و مانع ترقّی و پیشرفت است. به عبارت دیگر، موج اعتراضهای مذهبی برای مبارزه و مخالفت با شاه به انگاره هایی استناد می كند كه به سیزده سده پیش باز می گردند و در عین حال، خواسته هایی در زمینه عدالت اجتماعی و غیره را مطرح می كند كه به نظر می رسد در راستای اندیشه یا كنش ترقّی خواهانه حركت می كنند.نظریه پردازان غربی با انقلابی رو به رو می شوند كه از سویی، خارج از جنگ طبقات بود و از سوی دیگر، مذهب كه همواره در نظر ایشان عنصری روبنایی بوده، در این انقلاب نقش زیربنایی را ایفا می كند. طرفداران نظریات دوركیم و وبر ـ كه معتقدند جوامع در سیر عقلانی شدن، عناصر اسطوره ای و رمزآلود را به حاشیه می رانند و به تدریج، عقل گرایی جانشین عنصر قدسی می شود و این فرایند افسون زدایی از جهان را فرایندی ناگزیر برای همه جوامع می دانند ـ با انقلابی مواجه می شوند كه بازگشتی است به عنصر قدسی. به نظر می رسد، عمده مشكلات نظریه پردازان غربی در تحلیل نادرست انقلاب اسلامی ناشی از این است كه آنان نقش اصلی پیروزی انقلاب اسلامی را كه آموزههای شیعی و عناصر و مؤلفههای فرهنگ سیاسی شیعه بوده است، نادیده گرفته اند؛ امری كه در ادبیات سیاسی مدرن و بر اساس مبانی نظریههای مدرن غربی، قابل درك و توضیح نیست. چه بسا به همین دلیل، بسیاری از تحلیلگران انقلاب اسلامی، كه بر اساس نظریات غربی به تحلیل انقلاب پرداخته اند، در بحث از علت اصلی پیدایش انقلاب، مذهب و مؤلفههای دینی را نادیده گرفته و در عوض، بر عواملی مثل توطئه، استبداد، اقتصاد و مدرنیزاسیون تأكید دارند.
علاوه بر تاثیر غیرقابل انکار و مهم مذهب تشیع در پیروزی انقلاب اسلامی ایران، وقوع این رویداد عظیم تاریخی نیز متقابلا به نوعی این مذهب را تحت تاثیر قرار داده است. با پیروزی انقلاب اسلامی پتانسیل نهفته در مذهب تشیع شکوفا شد و این مذهب در کشور بزرگی مثل ایران به قدرت سیاسی دست یافت. به گفته فرانسوا توال پیروزی انقلاب خمینی در ایران یکی از پراهمیت ترین وقایع و انقلاب های نیمه دوم قرن بیستم بوده و در حقیقت مهم ترین واقعه در طول تاریخ شیعه می باشد. (توال، 1383: 56). در اثر انقلاب، حکومتی دینی بر پایه ی نظریه ی «ولایت فقیه» در ایران پایه گذاری شد. وقوع انقلاب اسلامی در ایران از رخدادهای بزرگ نیمه ی دوم سده ی بیستم بود که باعث ایجاد تحولات فراوانی در ساختار قدرت جهانی و منطقه ای شد. وقوع چنین انقلاب بزرگی بی شک درون مرزهای داخلی را درنوردیده و دل های مشتاقان بسیاری را ربود. دیدگاه فرامرزی انقلاب ایران و درونمایه اعتقادی شیعی آن منجر به توجه شیعیان به این انقلاب شد. این تأثیرگذاری در پیشبرد روند بیداری و آگاهی مسلمانان و افزایش فعالیت های مؤثر دینی مشهود است. انقلاب اسلامی از سویی منجر به توجه جهانیان به مذهب تشیع و از سوی دیگر ایجاد خودباوری و رشد سیاسی شیعیان در کشورهای مختلف اسلامی گردید به گونه ای که شاهد تلاش های آنان در جهت حضور در عرصه ی سیاست و کسب قدرت سیاسی شد.
این انقلاب از هویت سیاسی شیعه که قبلا شکل گرفته بود، حمایت کرده و کانونی برای تمرکز پیرامون آن به وجود آورد شیعیان از حالت افراد یا گروه های منزوی و در حاشیه خارج شدند؛ به تعبیر دیگر به شیعیان جرات داد هویتشان را بیان کنند و ابزاری در اختیار آنان گذاشت تا حضور خود را برای دیگران محسوس نمایند.. یک رابطه دو سویه میان انقلاب اسلامی ایران و مذهب تشیع وجود دارد که هر کدام در جهت تقویت دیگری عمل می کنند(کاظمی دینان، 1388: 89).
بدین ترتیب با توجه به مسائل گفته شده مسأله اصلی که این پژوهش به آن خواهد پرداخت بررسی و تبیین میزان نقش و اثر گذاری فرهنگ سیاسی شیعه در پیدایش انقلاب اسلامی ایران و همچنین میزان تأثیر انقلاب اسلامی ایران بر ژئوپلیتیک شیعیان خاورمیانه است. این پژوهش درصدد پاسخ گویی به این سوال است که اولا انقلاب اسلامی ایران چه تاثیری بر ژئوپلیتیک تشیع داشته است؟ و ثانیا مذهب تشیع چه تأثیری بر پیروزی انقلاب اسلامی ایران داشت؟
دستگاه پلاسمای كانونی یكی از پرکاربردترین دستگاههایی است كه درتحقیقات گداخت هستهای بكار می رود. در سالهای 1960 و 1965 ، به ترتیب فیلیپوف و مدر نتایج تحقیقاتشان در خصوص پلاسمای كانونی را كه به طور مستقل از یكدیگر انجام شده بود، منتشر كردند و به
این ترتیب دو ساختار مختلف پلاسمای كانونی تحت عنوان های فیلیپوف[1] و مدر[2] مطرح شدند و از آن پس آزمایشگاههای فراوانی در سرتا سر دنیا بنا نهاده شد[1,2]. بررسی آماری منابع منتشر شده در رابطه با پلاسمای كانونی در دهه های اخیر نشان میدهد كه بیشترین حجم تحقیقات در این زمینه به ترتیب به كشورهای آلمان، روسیه، آمریكا، آرژانتین، مالزی، هند و ایتالیا اختصاص یافته است.
دستگاه پلاسمای کانونی از دو بخش اساسی تشکیل شده است: عناصر اصلی وعناصر جانبی. عناصر اصلی شامل محفظه تخلیه، سوئیچ اسپارك گپ و بانک های خازنی میباشد و عناصر جانبی شامل سیستم تغذیه الکتریکی، سیستم خلاء، سیستم تزریق گاز و دستگاه های دادهپردازی و تشخیصی میباشند. در این سیستمها ستون پلاسما دارای ویژگیهایی از قبیل:1) بسیار داغ، به طوری که با مطالعات انجام شده بر روی گسیل اشعه ایکس نرم دمای الکترون ها در حدود چند keV تخمین زده شده است. در دستگاههایی در محدوده انرژی چند کیلو ژول تا چند مگا ژول دمای الکترون در ستون پلاسما 0.4-1keV اندازه گیری شده است.2)بسیار چگال، میانگین چگالی در دستگاههای بزرگ وکوچک در حدود 3 1018cm-3 میباشد. چگالی خیلی بالا معمولا در یک فاصله زمانی خیلی کوتاه بدست میآید. یک ویژگی خاص در دستگاه نوع فیلیپوف محدوده چگالی کم است.3) طول عمر بسیار کوتاه ، پلاسمای کانونی نوع مدر معمولا در حدود 30-400 ns و در دستگاه فیلیپوف طول عمری در حدود 100 ns دارد. 4) معمولا ابعاد ستون پلاسما 1-2 mmبرای قطر و 10-30 mm برای طول تخمین زده شده است[17].
در این پژوهش، پس از مطالعه برخی ازمدل های تورمی شناخته شده با جزئیات کافی، با استفاده از داده های رصدی اخیر رصد خانه “بایسپ 2” و ماهواره “پلانک” ، این مدل ها مورد بررسی و بازنگری قرار گرفته اند.
1-1 کیهان شناسی
«مطالعه دینامیکی ساختار عالم به عنوان یک کل». این شاید ساده ترین تعریف از کیهان شناسی باشد [1].
در این صورت ستارگان، کهکشان ها و حتی خوشه های کهکشانی به عنوان اجزایی در نظر گرفته می شوند که با مطالعه آنها بتوان به روند کلی تحول عالم پی برد.
اگر بخواهیم در مورد کیهان شناسی مطالعه ای داشته باشیم، شاید بهترین روش ارائه مدل های ریاضی باشد که با شواهد رصدی نیز
سازگار باشند. نظریه نسبیت عام آلبرت اینشتین مدلی ریاضی ارائه می دهد که به تجربه ثابت شده است که می تواند به بسیاری از سوالات در مورد کیهان شناسی پاسخ دهد. با توجه به موفقیت های این نظریه و کاربردهای وسیع آن در کیهان شناسی، مطالعه این علم بدون نظریه نسبیت اینشتین غیر ممکن به نظر می رسد.
در این فصل سعی خواهیم کرد با تکیه بر اصل کیهان شناختی به یک مدل ریاضی برسیم که این مدل بتواند توجیه مناسبی برای بسیاری از مشاهدات رصدی در کیهان شناسی باشد.
1-2 اصل کیهان شناختی
این اصل بر این امر تاکید دارد که جهان ما در مقیاس بسیار بزرگ( گیگا پارسک) دارای دو ویژگی است. همگن بودن وهمسانگرد بودن [1].
همسانگردی
به زبان ریاضی همسانگردی یعنی ناوردایی تحت چرخش. یا به عبارت دیگر اگر یک ویژگی همسانگرد باشد با چرخش محورهای مختصات این ویژگی تغییر نخواهد کرد.
این تنوع آب و هوایی تاثیر مستقیمی بر سبک زندگی مردم و همچنین معماری و شهر سازی آنان گذاشته است به طوری که بناها و نحوه ی شهرسازی و مصالحی که در هر ناحیه استفاده شده است در هر منطقه بستگی به اقلیم آنجا دارد. در هر مکانی با توجه به آب و هوای آن ناحیه و نیاز انسان ها به سرما یا گرمای بیشتر و رسیدن به شرایط آسایش معماری متفاوتی را می توان دید و همچنین مصالحی که برای ساخت بناها استفاده می شده از مصالح بوم آورد آن منطقه بوده است.
در گذشته به دلیل حمل ونقل سخت مصالح سعی می شده که از مصالح در دسترس همان مناطق برای ساخت بناها استفاده شود. در این میان حاشیه ی شمالی رشته کوه البرز که در جنوب دریای مازندران قرار دارد واجد کیفیت اقلیمی خاص و متفاوت نسبت به سایر مناطق ایران است و مهمترین ویژگی و وجه تمایز آن با سایر مناطق ایران برخورداری از بارش های فراوان و رطوبت هوا است.
همچنین به لحاظ محیطی نزدیکی به دریا و بدنه های پهناور و بزرگ جنگلی، این منطقه از ایران را نسبت به سایر پهنه های اقلیمی متفاوت می کند. استان گیلان به عنوان غربی ترین و مرطوبترین بخش این خطه دارای نوع خاصی از معماری بومی است که به صورت سازگار با آب و هوای این منطقه در طول سالیان دراز شکل گرفته است.
در این استان چه در معماری شهری و چه در معماری روستایی نوع خاصی از معماری را می توان مشاهده کرد که در راستای غنی بودن جنگل ها و وجود چوب در این منطقه می باشد. همان طور که گفته شد در گذشته از مصالح بوم آورد برای ساختن بناها استفاده می شده است. در این استان به دلیل وجود جنگل های پهناور و همچنین خاک حاصلخیز از چوب درختان برای ساخت بناها استفاده می کردند، به طوری که در همه ی ساختمان ها هم در شهر و هم روستاها از چوب استفاده شده است.
اغلب بناهای این استان از پی تا سقف آن ها از چوب ساخته شده است و به دلیل این که از چوب های مقاوم استفاده می کردند این ساختمان ها عمر طولانی داشته اند و زود از بین نمی رفتند. برای ساخت این ساختمان ها از روشهای گوناگونی استفاده می شده است. در این استان شاهد تنوع زیادی از ساختمان ها که هر کدام در نوع خود جذابیت ویژه ای دارند را هستیم. در آن زمان در این استان بیشتر از آن که بناها در ساخت ساختمان ها نقش اساسی داشته باشند نجارها نقش مهمی را ایفا می کردند. نحوه کار با چوب ، نحوه اتصال آن ها، ابزارهایی که برای ساخت آن ها استفاده می شده و این که از چه نوع چوبی در کجا استفاده شود در تبحر نجارها بوده است.
به دلیل رطوبت بالای این منطقه چوب بهترین گزینه برای ساخت بناها بوده چون هر مصالح دیگری در مقابل رطوبت زیاد مانند چوب مقاومت نداشته و زود از بین می رفتند.انتخاب چوبهایی که در نقاط مختلف یک بنا استفاده می شده از اهمیت خاصی برخوردار بوده است. نکته دیگر این است که چوبها علاوه بر این که مزایای زیادی دارند معایبی هم نیز دارند. شناسایی چوبها و این که هر چوبی با توجه به مزایایی که دارد بهترین کاربرد را در کدام قسمت ساختمان دارد نیازمند تجربه و شناخت بسیاری از درختان داردکه در آن دوره نجارها و بناها به مقدار کافی این شناخت را داشتند.
چوب در ساختن ساختمان های استان گیلان، هم نقش سازه ای بسیار قوی و هم نقش معماری قوی داشته است. در دیگر نقاط کشور از چوب اگر استفاده می کردند برای عناصر معماری نظیر درب و پنجره بوده ولی در شمال ایران و به خصوص در استان گیلان چوب نقش همه متریال هایی که در بقیه نقاط کشور استفاده می کردند را ایفا می کرده است. در این استان نیز برای ساخت اسکلت بنا هم از چوب استفاده می شده است ولی برای ساخت پی به روش های مختلف تا سقف ها و ستون ها و دیوارها و همچنین برای ساخت تمام عناصر سازه ای از چوب به روشهای مختلف بهره می بردند. برای ساخت همه عناصرمعماری نظیر درب، پنجره، پله، نرده و… نیز فقط از این عنصر بهره برده و همچنین در ساخت وسایل منزل نیز از چوب استفاده می شده است.
این تحقیق به دنبال بررسی و تحلیل حضور عنصر چوب در معماری بومی این منطقه است و در پی آن است که با مطالعات میدانی و کتابخانه ای و حضور بر سر بناهای بومی این استان، به دسته بندی و تحقیق پیرامون حضور عناصر چوبی در معماری و ساختار بناهای این منطقه بپردازد. پرداختن به موضوعاتی نظیر شناخت انواع چوب های مورد استفاده، جایگاه حضور این چوب ها در بناها، روش های عمل آوری و آماده سازی چوب، استفاده از چوب به عنوان عنصر تزئینی، حضور چوب به عنوان عنصر سازه ای در بنا و موضوعات مشابه، بخش های اصلی این تحقیق را تشکیل می دهد.
1-2-سوابق تحقیق :
نگاهی گذرا به تاریخ ما را به وضوح به این نکته می رساند که چوب در عرصه های مختلف زندگی بشر ماده و مصالحی پر حضور بوده است. بنابراین چندان عجیب نخواهد بود چنان چه انتظار داشته باشیم که افراد بسیاری در ادوار تاریخی گذشته و حوزه های متفاوت جغرافیایی قدم در راه پژوهشی مرتبط با چوب گذاشته باشند. حال چه این پژوهش ها مستقیما با حوزه ی ساختمان و معماری مرتبط بوده باشد و چه از زوایایی دیگر به موضوع چوب نظری افکنده باشد.
از آن جا که محوریت پژوهش پیش رو مربوط به حضور چوب در معماری و ساختمان است.طبیعی است که ما نیز در معرفی سوابق تحقیق به سراغ آن دسته از منابعی برویم که ارتباط بیشتری با این مسأله داشته باشد در یک دسته بندی کلی این موارد را می توان در حوزه های زیر معرفی کرد:
الف- کتاب ها
ب- مقالات علمی
ج- پژوهش های دانشگاهی
د- سایر پژوهش ها
نکته ای که پیش از بیان پیشینه ی تحقیق باید به آن توجه کرد این است که با توجه به ظرفیت های موجود در پژوهش پیش رو در این جا ناچاریم تنها از مواردی محدود نام ببریم و طبیعتا به سراغ آن دسته از منابع خواهیم رفت که در مسیر این پژوهش ما را یاری می رساند.
الف- کتابها
از مهمترین کتاب هایی که در این جا قابل ذکر است می توان موارد زیر را برشمرد:
1 – برومبرژه،کریستیان،1370،مسکن و معماری در جامعه ی روستایی گیلان،علاءالدین گوشه گیر،تهران، چاپ اول
زمرشیدی،حسین،1389،معماری ایران اجرای ساختمان با مصالح سنتی،تهران، چاپ یازدهم 2 –
3 – معماریان، غلامحسین،1391، معماری مسکونی ایرانی گوده شناسی برونگرا،تهران، چاپ ششم
4 – رحمانیان، جمشید 1387، طراحی سازه های چوبی، انتشارات دانشگاه علم وصنعت، تهران
5-Holan, Jerri,1990, Norwegian Wood: A Tradition of Building, Rizzoli First edition
6-Makoto, Suzuki,1979, Wooden Houses, Harry N Abrams; 1st Am. ed. Edition
7-A. J. Bicknell & Co,2006, Victorian Wooden and Brick Houses with Details, Dover Publications
ب- مقالات علمی :
درباره ی مقالات، اشاره به این نکته ضروری است که متاسفانه مقالات چندانی در مجلات معتبر علمی داخلی در ارتباط با محورهای چوب و معماری وجود ندارد و تعداد انگشت شماری در این زمینه قابل اشاره است اما اگر خارج از این محور به موضوع چوب نگاه بیندازیم می توانیم به مجلات و به تبع آن مقالات بسیاری دسترسی داشته باشیم. برای مثال می توان به مقالات قابل توجهی که به صورت تخصصی به چوب شناسی و جنگل شناسی مربوط اند اشاره کرد اما در میان مقالات مرتبط با چوب و معماری نمونه های زیر قابل ذکر هستند:
1 – یوسفی،1385،واچینی و دوباره چینی خانه های روستایی جلگه ی شرق استان گیلان، مجله کندوج، شماره 2
خاکپور،1384،ساخت خانه های شیکیلی در گیلان،نشریه هنرهای زیبا،شماره 25 2 –
3 – موسوی،1386، خانه ی میرسیار،مجله کندوج،شماره 4
4- Stephen, Tobriner,1999, Wooden Architecture and Earthquakes in Turkey
5-YAMATO, Satoshi,2005, The Tradition of Wooden Architecture in Japan
6-Adem Dogangun, Iskender Tuluk,2008, Traditional wooden buildings and their damages during earthquakes in Turkey
ج- پژوهش های دانشگاهی
این پژوهش ها عمدتا در دو دسته پایان نامه های کارشناسی ارشد و دکتری و همچنین طرح های پژوهش دانشگاهی قابل بررسی هستند. متاسفانه در این زمینه نیز دست ما چندان پر نیست و تنها به برخی موارد محدود یافت شده اکتفا می کنیم.
1 – کریمی، محمد صادق ،1390، چوب در گذشته معماری ایران و نقش آن در معماری پایدار، دانشگاه علوم تحقیقات واحد تهران
2 – علایی ،علی، 1388، کاربرد چوب در ساختمان، دانشگاه علم و صنعت
3 – حسینی، سپیده، 1391، انواع چوب و کاربرد آن ها، دانشگاه علوم تحقیقات واحد تهران
د- سایر پژوهش ها:
منظور از سایر طرح های پژوهشی آن دسته از پژوهش ها است که بیرون از موارد 3 گانه فوق یافت می شوند. مثلا پژوهش هایی توسط سازمان ها و نهاد ها و حتی شرکت های خصوصی به انجام می رسند مثلا بنیاد مسکن- میراث فرهنگی یا وزارت راه و شهرسازی. مواردی از این پژوهش ها قابل ذکراند:
1 – چرختاب مقدم،نعمتی مژده،حسینی،1391،بررسی معماری چوبی کرانه جنوبی دریای خزر، سازمان مسکن استان گیلان
2 – عظیمی- جمشیدیان،1384،بررسی اثرات کالبدی اجرای طرح هادی روستایی غرب گیلان، بنیاد مسکن استان گیلان
1-3-پرسش های تحقیق :
1-4-فرضیه های تحقیق :
1-5-اهداف تحقیق :
1-6-نوع روش کار :
الف. نوع روش تحقیق
به لحاظ روش شناسی تحقیق، با توجه به این که بخشی از فعالیت های تحقیقی معطوف به توصیف واقعیت خارجی بناها و مشخصات فیزیکی و فضایی آنها است و در بخش دیگری از پژوهش به دلیل نیاز به تحلیل باید به مقایسه موضوعات مختلف پرداخت و معیاری برای این مقایسه تعریف کرد، روش تحقیق توصیفی مقایسه ای (بر اساس تقسیم بندی متدولوژی های تحقیق از دیدگاه استیوارت چپین) پیشنهاد می گردد.
به لحاظ روششناسی تحقیق، با توجه به این که بخشی از فعالیت های تحقیقی معطوف به توصیف واقعیت خارجی ساختارهای مبتنی بر چوب و مشخصات فیزیکی و فضایی آنها است و در بخش دیگری از پژوهش باید به مقایسه ی موضوعات مختلف پرداخت و معیاری برای این مقایسه تعریف کرد، بر اساس تقسیم بندی متدولوژی های تحقیق از دیدگاه استیوارت چپین ، روش تحقیق «توصیفی، مقایسه ای» اتخاذ شده است(Chapin,1949,460-462). از زاویه ی راهبردهای تحقیقی که لیندا گروت و دیوید وانگ دسته بندی و معرفی کرده اند، پژوهش حاضر به تحقیق «تفسیری-تاریخی» نزدیک و شبیه است. در این نوع از، تحقیق جستجوی پدیده ای اجتماعی کالبدی در زمینه ای پیچیده با جهت گیری تبیینی روایتی کُل نگر تعریف می شود.(گروت و وانگ،136،1386)
ب. روش گردآوری اطلاعات (میدانی، کتابخانه ای و غیره )
در یک بلور جسم جامد، برهمکنش میان ذره باردار حامل انرژی و الکترونها باعث کنده شدن الکترون از محل خود در شبکه بلور میشود. الکترون جابجا شده از خود حفرهای باقی میگذارد. هنگامی که الکترونی در این حفره میافتد نور گسیل میشود. بعضی از بلورها نسبت به این نور شفاف هستند. بنابراین عبور ذره باردار حامل انرژی در بلور با سنتیلاسیون یا سوسوزنی نور گسیل شده از بلور علامت داده میشود. این نور در یک آشکارساز سوسوزن به یک تپ الکتریکی تبدیل میشود. نخستین جامدی که با استفاده از این روش به عنوان یک آشکارساز ذره به کار رفت سوسوزنی بود که رادرفورد در سال 1910 میلادی، در آزمایشهای خود در زمینهی پراکندگی ذرات آلفا مورد استفاده قرار داد. در وسیله مورد استفاده او، ذرات آلفا به یک صفحهی سولفور روی برخورد کرده و تولید نور میکردند، و به کمک یک میکروسکوپ شمرده میشدند. این روش فوق العاده ناکارا، بی دقت و وقتگیر بود و حدود 30 سال کنار گذاشته شد و روش استفاده از شمارندههای گازی که در آن شمارش به طور الکترونیکی انجام میشد، جانشین آن گردید. عیب شمارندههای گازی بازده کم آنها برای
بسیاری از تابشهای مورد نظر در فیزیک هستهای است. دلیل اصلی آن هم این است که برد یک فوتون گامایMeV1 در هوا حدودm100 میشود. در آشکارسازهای حالت جامد به دلیل چگالیهای بیشتر نسبت به آشکارسازهای گازی، احتمال جذب در آشکارسازی با اندازه معقول افزایش مییابد. لذا با پیشرفت الکترونیک و دستگاههای تقویت نور، استفاده از سوسوزنهای جامد رونق یافت [1]. در سال 1944 میلادی لوکان و بیکر فتومولتیپلایر را جانشین روش استفاده از چشم غیر مسلح نمودند و کمی بعد کالمن نفتالین را جانشین کریستال کوچک و نازک zns نمود. این دو تغییر انقلابی را در آشکارسازی با استفاده از سوسوزنها، ثبت و تجزیه و تحلیل پالسهایی که توسط هر یک از ذرات تابش به وجود میآیند، امکان پذیر ساخت[2]. در سال 1948 رابرت هافستادر[1] برای اولین بار ثابت کرد کریستال یدور سدیم، که مقدار ناچیزی تالیم به عنوان ناخالصی به آن اضافه شده است، در مقایسه با مواد آلی که ابتدا مورد توجه بودند، نور بیشتری تولید میکند[3]. به دنبال این کشف آشکارسازهای سوسوزن در دهه 1950 ساخته شدند و مورد استفاده قرار گرفتند. از زمان کشف رابرت هافستادر تاکنون ترکیبات سوسوزنی مختلفی اعم از سوسوزنهای آلی وغیر آلی که دارای بهره نوری و زمان واپاشی سریع هستند، در آزمایشگاههای مختلف مورد مطالعه قرار گرفتند[2]. به دلیل اهمیت کاربرد سوسوزنها در صنعت و پزشکی دامنه تحقیق در زمینه کشف ترکیبات سوسوزنی جدید گسترده است. امروزه طیف سنجی پرتوهای گاما با استفاده از سوسوزنها به یک علم جامع و پرکاربرد در بسیاری از حوزههای تکنیکی تبدیل شده است. NaI(Tl) تقریباً اولین محیط آشکارسازی جامدی بود که برای طیف سنجی پرتوهای گاما مورد استفاده قرار گرفت، و همچنان رایجترین ماده سوسوزنی برای طیف سنجی پرتوهای گاماست. یدور سزیم نیز هالید قلیایی دیگری است که شهرت زیادی به عنوان یک ماده سوسوزن دارد. این ماده به صورت تجاری هم با فعال ساز سدیم و هم تالیم موجود است و ویژگیهای سوسوزنی حاصل از این دو حالت با یکدیگر متفاوت است. مزیت CsI(Tl) نسبت به NaI(Tl) این است که حساسیت کمتری نسبت به رطوبت داشته و سختتر است،و در نتیجه توان تحمل بیشتری در برابرقرارگیری در معرض شوکها و ارتعاشات شدیدتر را دارد[4]. از آنجا که آشکارسازهای سوسوزن از جمله NaI(Tl) وCsI(Tl) نسبت به آشکارسازهای حالت جامد مقاومتر و ارزانتر بوده و برای پرتو گاما ی پر انرژی کارآمد هستند و همچنین میتوان آنها را بدون خنک سازی در دمای اتاق مورد استفاده قرار داد، بنابراین میتوانند در زمینه کاربردهای مختلف تحت شرایط آب و هوای نامطلوب استفاده شوند[5]. لذا این سوسوزنها در بسیاری از کاربردهایی که قدرت تفکیک انرژی و مشخصات زمانی خوب مد نظر نیست، به وفور مورد استفاده قرار میگیرند[6].