در خصوص انقلاب اسلامی، اندیشمندان غربی با حركتی روبه رو هستند كه از یك سو، نمی توان نام آن را جز انقلاب گذاشت، و از سوی دیگر، محور اصلی این حركت، پدیده ای به نام مذهب است كه به زعم آن ها، نماد جمود و تحجّر و عقب ماندگی و مانع ترقّی و پیشرفت است. به عبارت دیگر، موج اعتراضهای مذهبی برای مبارزه و مخالفت با شاه به انگاره هایی استناد می كند كه به سیزده سده پیش باز می گردند و در عین حال، خواسته هایی در زمینه عدالت اجتماعی و غیره را مطرح می كند كه به نظر می رسد در راستای اندیشه یا كنش ترقّی خواهانه حركت می كنند.نظریه پردازان غربی با انقلابی رو به رو می شوند كه از سویی، خارج از جنگ طبقات بود و از سوی دیگر، مذهب كه همواره در نظر ایشان عنصری روبنایی بوده، در این انقلاب نقش زیربنایی را ایفا می كند. طرفداران نظریات دوركیم و وبر ـ كه معتقدند جوامع در سیر عقلانی شدن، عناصر اسطوره ای و رمزآلود را به حاشیه می رانند و به تدریج، عقل گرایی جانشین عنصر قدسی می شود و این فرایند افسون زدایی از جهان را فرایندی ناگزیر برای همه جوامع می دانند ـ با انقلابی مواجه می شوند كه بازگشتی است به عنصر قدسی. به نظر می رسد، عمده مشكلات نظریه پردازان غربی در تحلیل نادرست انقلاب اسلامی ناشی از این است كه آنان نقش اصلی پیروزی انقلاب اسلامی را كه آموزههای شیعی و عناصر و مؤلفههای فرهنگ سیاسی شیعه بوده است، نادیده گرفته اند؛ امری كه در ادبیات سیاسی مدرن و بر اساس مبانی نظریههای مدرن غربی، قابل درك و توضیح نیست. چه بسا به همین دلیل، بسیاری از تحلیلگران انقلاب اسلامی، كه بر اساس نظریات غربی به تحلیل انقلاب پرداخته اند، در بحث از علت اصلی پیدایش انقلاب، مذهب و مؤلفههای دینی را نادیده گرفته و در عوض، بر عواملی مثل توطئه، استبداد، اقتصاد و مدرنیزاسیون تأكید دارند.
علاوه بر تاثیر غیرقابل انکار و مهم مذهب تشیع در پیروزی انقلاب اسلامی ایران، وقوع این رویداد عظیم تاریخی نیز متقابلا به نوعی این مذهب را تحت تاثیر قرار داده است. با پیروزی انقلاب اسلامی پتانسیل نهفته در مذهب تشیع شکوفا شد و این مذهب در کشور بزرگی مثل ایران به قدرت سیاسی دست یافت. به گفته فرانسوا توال پیروزی انقلاب خمینی در ایران یکی از پراهمیت ترین وقایع و انقلاب های نیمه دوم قرن بیستم بوده و در حقیقت مهم ترین واقعه در طول تاریخ شیعه می باشد. (توال، 1383: 56). در اثر انقلاب، حکومتی دینی بر پایه ی نظریه ی «ولایت فقیه» در ایران پایه گذاری شد. وقوع انقلاب اسلامی در ایران از رخدادهای بزرگ نیمه ی دوم سده ی بیستم بود که باعث ایجاد تحولات فراوانی در ساختار قدرت جهانی و منطقه ای شد. وقوع چنین انقلاب بزرگی بی شک درون مرزهای داخلی را درنوردیده و دل های مشتاقان بسیاری را ربود. دیدگاه فرامرزی انقلاب ایران و درونمایه اعتقادی شیعی آن منجر به توجه شیعیان به این انقلاب شد. این تأثیرگذاری در پیشبرد روند بیداری و آگاهی مسلمانان و افزایش فعالیت های مؤثر دینی مشهود است. انقلاب اسلامی از سویی منجر به توجه جهانیان به مذهب تشیع و از سوی دیگر ایجاد خودباوری و رشد سیاسی شیعیان در کشورهای مختلف اسلامی گردید به گونه ای که شاهد تلاش های آنان در جهت حضور در عرصه ی سیاست و کسب قدرت سیاسی شد.
این انقلاب از هویت سیاسی شیعه که قبلا شکل گرفته بود، حمایت کرده و کانونی برای تمرکز پیرامون آن به وجود آورد شیعیان از حالت افراد یا گروه های منزوی و در حاشیه خارج شدند؛ به تعبیر دیگر به شیعیان جرات داد هویتشان را بیان کنند و ابزاری در اختیار آنان گذاشت تا حضور خود را برای دیگران محسوس نمایند.. یک رابطه دو سویه میان انقلاب اسلامی ایران و مذهب تشیع وجود دارد که هر کدام در جهت تقویت دیگری عمل می کنند(کاظمی دینان، 1388: 89).
بدین ترتیب با توجه به مسائل گفته شده مسأله اصلی که این پژوهش به آن خواهد پرداخت بررسی و تبیین میزان نقش و اثر گذاری فرهنگ سیاسی شیعه در پیدایش انقلاب اسلامی ایران و همچنین میزان تأثیر انقلاب اسلامی ایران بر ژئوپلیتیک شیعیان خاورمیانه است. این پژوهش درصدد پاسخ گویی به این سوال است که اولا انقلاب اسلامی ایران چه تاثیری بر ژئوپلیتیک تشیع داشته است؟ و ثانیا مذهب تشیع چه تأثیری بر پیروزی انقلاب اسلامی ایران داشت؟
فرم در حال بارگذاری ...