برنامه ریزی شهری، یک رویکرد بین رشته ای است که در آن عوامل سیاسی و اجتماعی با عوامل اقتصادی در تعاملند. برنامهریزی و طراحی شکل شهرها و الگوی گسترش فیزیکی آنها بخشی از ادبیات شهرسازی است. برنامه ریزان شهری در جستجوی شناخت و مطالعه ابعاد شهر مخصوصاً از جنبه کالبدی – فضایی و رشد و گسترش شهر هستند تا شهری که در حال شکل گیری است محل مناسبی برای سکونت و آرامش انسان ها باشد. از جمله این جنبه ها که مطالعه آن الزامی است، اشکال کالبدی و الگوهای رفتاری بین آنهاست که بخشی از عناصر تشکیل دهنده ساخت شهر هستند که رابطه متقابل با یکدیگر دارند و با ایجاد اصلاحات در شکلهای کالبدی می توان روش استفاده شهروندان از محیط شهر را بهبود بخشید. برنامه ریزی شهری با مسائلی سر و کار دارد که به کمک آنها می توان شهر پیرامون خود را بهتر شناخت. در برنامه ریزی شهری، شناخت شهر، هم در بر گیرنده ظاهر (کالبد) و هم الگوهای رفتاری است که بر کالبد تاثیر می گذارند.
شهرها، همواره تحت تأثیر نیروها و عوامل گوناگونی شكل گرفته وگسترش می یابند. شهر در اساس پدیده ای اجتماعی – اقتصادی است، انسان ها برای كار وزندگی و ارتباطات، در پهنه ای محدود وكمابیش متراكم گرد هم می آیند وكم كم شهر را پدید می آورند. شهرها با تحولات اجتماعی، جابه جایی های جمعیتی، تغییرات اقتصادی و نوآوری های فن شناختی، دگرگون می شوند. با افزایش جمعیت، نیز فعالیت وسرمایه گذاری به شدت توسعه می یابد و نظام وسازمان كالبدی شهرها دستخوش تغییرات اساسی می شود(سعیدنیا، 1378: 19).
بنابراین شهرها همانند موجودات زنده، همواره از لحاظ كالبد بزرگتر واز لحاظ ساخت پیچیده تر می شوند. به دنبال این رشد فیزیكی، شرایط اقتصادی، اجتماعی وفرهنگی آن ها نیز به تدریج دگرگون می شود. بررسی تاریخی شیوه ی گسترش كالبدی شهر، عوامل مؤثر در تغییر ساختار شهر را آشكار می سازد. چرا شهر در این مكان ایجاد شده است؟ چگونه رشد كرده و علل پیشرفت آن چه بوده است؟
ساخت کالبدی شهر یکی از مباحث مهم در شهرشناسی است که در جای خود می تواند شرایط درونی شهر را نشانگر باشد و کمیت و کیفیت آن، حاکمیت نوعی تفکر و ایده را نشان می دهد و یا بیانگرمسائل اقتصادی و سیاسی و اجتماعی است که شهر با آنها دست به گریبان هست.
در ایران، پس از اجرای برنامه اصلاحات ارضی و وقوع انقلاب اسلامی شهرهای عمده کشورمان با رشد فزاینده جمعیت شهری و لجام گسیختگی کالبدی مواجه شدند و گسترش نامتوازن فیزیکی شهرها یکی از پیامدهای این موضوع بود.
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و استقرار نظام جمهوری اسلامی ایران، تحولات عظیمی در عرصههای کشور رخ داد. بروز جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، تحریم اقتصادی ایران از سوی قدرتهای بزرگ، رشد فزاینده جمعیت، تغییر الگوی مصرف جامعه، شکل گیری نهادهای دولتی و انقلابی در امر زمین و مسکن و توجه بیشتر به رفاه مردم، واگذاری زمین از سوی سازمان شهری به مردم، خاصه طبقات کمدرآمد، جلوگیری از اشغال بیرویه اراضی شهری و اعمال قوانین شهرداری بر الگوی شهرنشینی و به تبع آن بر ساختار فضایی – کالبدی شهر تأثیر تعیینکننده گذاشت.
این تحولات، باعث رشد سریع شهرها و گسترش بی رویه آنها در چند دهه اخیر شد. توسعه فضایی- کالبدی شتابان و ناموزون شهرها در چند دهه اخیر آثار و پیامدهای نامطلوب اقتصادی، اجتماعی و کالبدی را به دنبال آورده است. هزینه های گزاف حمل و نقل و خدمات رسانی شهری، اتلاف انرژی در شهر، تشدید جدایی گزینی های اجتماعی، تخریب محیط زیست، عدم زیبایی و انسجام و عدم وحدت عناصر شهری، بی هویتی در شهر و خلاصه ناپایداری شهر از مهمترین پیامدهای گسترش شهرها و بر هم خوردن توازن شهر بود. در این میان نباید از جایگاه مهم دولت ها و سیاست گذاری هایشان در حیات شهرها غافل بود. نقش دولت در سراسر جهان نقشی حیاتی بوده و توسعه شهری و مدیریت برآن به ویژه در کشورهای در حال توسعه تحت تأثیر سیاست گذاری دولت قرار گرفته است و رشد و گسترش فیزیکی شهرهای معاصر بدون بررسی نقش دولت ها تقریباً بی معنا خواهد بود.
دولت و نهادهای دولتی و انقلابی پس از استحکام بنیان های خود تصمیم به حل مشکلات مردم و برنامه ریزی در جهت آینده شهرها گرفتند. در آن ایام بیشتر هم و غم مسئولین پیاده کردن شرایط مناسب زندگی برای همگان بود و مهمتر از همه اینکه اساس شکل گیری این نظام هم بر این مبنا بود. در این راستا سازمان مسکن و شهرسازی و بنیاد مسکن انقلاب اسلامی دو نهاد مهم و تصمیم گیر اصلی در حوزه زمین و مسکن یکی در شهرها و دیگری در روستاها شدند. این دو نهاد برنامه های مختلفی را از جمله در امر تملک اراضی موات، گرفتن سند برای زمین ها، آماده سازی زمین در شهرها، واگذاری زمین، ساخت مسکن ارزان برای مستضعفان و … در نقاط مختلف انجام دادند. مهمترین بازتاب این اقدامات در همان اوایل، بازتاب مثبت اجتماعی بود، اما در زمره دخالت های دولت ها در امور شهرها، و می توان گفت از جمله مهمترین عرصه هایی که دولت در آن ورود پیدا کرد و آینده شهرها را تحت تأثیر قرار داد، نقش دولت در واگذاری ها اراضی شهری بود. مبحث طرح های واگذاری اراضی در طول دهه های اخیر و با افزایش سریع جمعیت شهرنشین، افزایش تقاضا برای زمین و مسکن از جانب خانواده ها و سیر صعودی قیمت های زمین به بحث مهمی در جامعه تبدیل شد. مردمان ساکن در نواحی شهری تا آغاز سده حاضر و حتی تا چهار دهه پیش با مشکل چندانی در زمینه کمبود زمین و مسکن مواجه نبودند و رابطه آنها با محیط اطرافشان در چارچوب قوانین پایداری و استفاده عادلانه از زمین و امکانات آن بود. اما پیشرفت های صنعتی و رشد و ارتقای سطح بهداشت باعث رشد چشمگیر جمعیت و در مقابل، معضل کمبود زمین در سده حاضر در اکثر جوامع شد. طبیعتاً با توجه به اینکه زمین منبعی است که قابل تولید نیست و در مقابل، تقاضا برای آن رو به افزایش است، پس بهره گیری و استفاده از آن بیشتر از توان زمین شده و پیامدهایی را به دنبال داشته است.
در حال حاضر، این مسأله در استفاده زمین برای کاربری های مسکونی بیشتر به چشم می خورد و افراد و نهاد ها را به دست اندازی به زمین های اطراف شهر (چه کشاورزی و یا غیره) واداشته است تا با تغییر کاربری ها کاستی های این حوزه را جبران کنند. نتیجه این مسائل، در خروجی طرح های جامع مشخص می شود، آنجایی که میزان تصرف اراضی و اختصاص آن ها به کاربری مسکونی در خارج شهر بیش از حد مورد نیاز بوده و طرح های شهری همیشه یک قدم از اقدامات بشری عقب تر بوده اند.
1-2 طرح مسئله
گسترش فضای شهری با ساختمان سازی های مرتفع بدون هیچ تردیدی چشمگیرترین نمود رشد شهری كنونی است، بیشتر شهرها طی قرون متمادی گسترش كندی داشته اند، این شهرها در گذشته به صورت طبیعی رشد می کردند یعنی توسعه شهر بدون برنامه ریزی آتی انجام می شد و شهر به صورت اتفاقی توسعه می یافت. در رشد طبیعی شهر سیستم جاده ای، پارك ها، زمین بازی، مدارس، واحدهای صنعتی، مراكز تجاری، بیمارستانها و زمین های بازی و … بدون نظم و ملاحظات توسعه آتی شهر ایجاد می شدند. اما در دوره های اخیر با افزایش جمعیت شهری، روند شتابان توسعه شهری آغاز شد. طی دهه 1990-2000 افزایش شدیدی در حجم مباحث در مورد توسعه شهری رخ داد که جوانب مختلف الگوهای توسعه شهری را در بر می گرفت.
شهر آران و بیدگل همانند سایر شهرهای ایران، از گذشته تا کنون دو دوره زندگی و رشد شهری را تجربه کرده است. این شهر از دوره های قبل از اسلام که حیات خود را آغاز کرده است همواره مبتنی بر یک سیر طبیعی رشد می کرد و مبنای زندگی ساکنان شهر، بر کشاورزی و سیستم های آبی چون قنات استوار بود. در طول این دوران، هیچگاه شهر رشد و توسعه ناگهانی و یکباره ای را تجربه نکرده و این توسعه از چهارچوب ها فراتر نرفت. آران و بیدگل از دو قسمت مجزا یعنی بخش آران و بخش بیدگل داخل یک برج و بارو تشکیل شده بودند و محلات به صورت ارگانیک و با رشدی بطئی بودند. گسترش محلات مطابق با رشته های قنات ها و میزان دسترسی به آب قنات بود(طرح جامع آران و بیدگل،1359).
در فاصله سالهای 1333 تا 1340 در اثر ازدیاد جمعیت شهر در اراضی داخل برج و باروی شهر چون فضایی برای احداث واحدهای مسکونی وجود نداشت. بنابراین در اولین مرحله خارج از برج و بارو، مبادرت به احداث مسکن شد. اما توسعه شهر چشمگیر نبود و شهرنشینی به صورت آرام و برای چند محله اصلی شهر اندکی از زمینهای پوسته خارجی یعنی زمینهای کشاورزی برای احداث ساختمان مسکونی استفاده شد(همان منبع).
با شروع دهه چهل شمسی و با تشدید تغییرات در اوضاع اجتماعی کشور، مرحله جدید رشد و توسعه شهری و افزایش شهرنشینی آغاز گردید، غلبه سرمایه داری و تأثیر آن در گسترش شهرنشینی، الگوی توسعه برونزا و ورود شهرسازی مدرن غربی به ایران و متعاقب آن اصلاحات ارضی و پس از آن وقوع انقلاب اسلامی موجبات گسترش سریع شهرنشینی را فراهم نمود. در دهه 1340، در آران و بیدگل، برنامه اصلاحات ارضی پیاده شد و زمینها و اراضی کشاورزی در فضای شهری بلعیده شد. اصلاحات ارضی سرآغاز تحول خاصی در نظام شهری و به تبع آن علت گسترش فیزیکی شهر مورد مطالعه بود. با اجرای برنامه اصلاحات ارضی (1341) و فروپاشی روابط روستایی، مناسبات شهر و روستا نیز دگرگون شده و بازار کارخانجات صنعتی یک شهر بزرگتر و یا یک سکونتگاه وسیع تر، پرجاذبه تر به نظر آمد. اجرای اصلاحات ارضی باعث شد نزدیک به 50 درصد از جمعیت روستایی کشور بدون زمین بماند و همچنین افرادی که مالک شدند چون کمکی از دولت دریافت ننمودند و نیز خود سرمایه ای نداشتند به تدریج زمین ها را رها کرده و برای برخورداری از درآمد بیشتر و معیشت بهتر روانه شهر شوند. با افزایش جمعیت شهر و در نتیجه نیاز روزافزون به مسکن، زمین های شهر دچار تغییر و تحولاتی گردیدند. این افزایش جمعیت و مهاجرت ها به همراه تبعات اجتماعی و اقتصادی خود ناهنجاری های اجتماعی و کالبدی را نیز مخصوصاً بر ساختار کالبدی شهرگذاشت(مشکینی و همکاران، 1389).
بر این اساس در پیرامون بافت قدیم، بافت میانی با طرح و نقشه متمایز شکل گرفت و به سرعت گسترش یافت. توسعه فیزیکی شهر در همه جهات و به طور محسوستری در جهت جنوب به ویژه در قسمت بیدگل شکل گرفت. در این مرحله بنا بر تصمیم وزارت کشور در سال 44 دو شهرداری بخش آران و بخش بیدگل با یکدیگر ادغام و به صورت یک شهرداری درآمد و برنامهریزی توسعه و مداخله در شهر به صورت یکپارچه و روند توسعه فیزیکی شهر شتاب بیشتری گرفت(همان منبع).
مطابق نقشه مراحل گسترش شهر آران و بیدگل تا دهه 1360، در گسترش شهر، ما تغییرات ناگهانی نداشته ایم و این رشد به صورت متعادل و آرام آرام بود. اما از سال های 1360 به بعد بود که مهار رشد شهر از دست رفت و گسترش شهری در چند جهت به وقوع پیوست. در این زمان دولت و سازمان مسکن و شهرسازی، نقش عمده را در افزایش اندازه شهر داشتند. دولت از طریق دخالت در واگذاری اراضی رایگان و یا ارزان قیمت جهت ساخت واحدهای مسکونی، اعطای تسهیلات از طریق سیستم بانکی و تهیه طرح های توسعه شهری، شهرها و از جمله آران و بیدگل را با پیامدهایی چون الحاق اراضی و تغییر کاربری ها مواجه کرد. قانون لغو مالکیت اراضی شهری(1358)، قانون اراضی شهری(1366) با آیین نامه های اجرایی مربوط، مهمترین سیاست گذاری دولت در این دوران بود(طرح جامع آران و بیدگل، 1380).
با گسترش روز افزون رقابت در عرصه هواپیمایی و پرواز، و در ارتباط با مبحث خصوصی سازی در شرکت های دولتی در کشور که خود شامل شرکت هواپیمایی و شرکت مادر تخصصی فرودگاهی کشور نیز شده است، یکی از مباحث و تهدید های روبرو ، ایجاد فضای رقابتی به جهت توسعه بازار فروش خدمات فرودگاهی به مشتریان می باشد.شرکت مادرتخصصی فرودگاهی کشور که خود دارای بخش بازاریابی و فروش با مجموعه پرسنل و دست اندرکار می باشد، به منظور فایق آمدن بر مسائل مربوط به توسعه خدمات نوین و معرفی آن به جهت افزایش سود آوری، اقدام به ارائه راهکار هایی به جهت افزایش سهم بازار خود و رضایتمندی مشتریان نموده است.
یکی از مهمترین موضوعاتی که مدیریت این سازمان، می بایست به آن توجه نموده و آن را در راستای اهداف متعالی بخش بازاریابی و فروش
سازمانی قرار دهد، موضوع افزایش توانمند سازی کارکنان فروش خدمات با ارائه آموزش های موثر و نوین بازاریابی است. این مهم سبب گشته است که تحقیق حاظر به منظور ارزیابی تاثیر بازاریابی آموزشی بر توانمند سازی کارکنان فروش خدمات مطالعه موردی کارکنان بخش فروش و بازاریابی شرکت مادر تخصصی فرودگاه های کشور صورت پذیرد. در برنامه های استراتژیک بازاریابی خدمات، یکی از اولویت های مهم به منظور افزایش اثر بخشی و کارایی اجرای برنامه های بازاریابی ، آموزش پرسنل مرتبط با کار به نحو احسنت و منطبق بر نوع فعالیت بازاریابی و فروش است.آموزش پرستل بخش فروش و بازاریابی شرکت مادر تخصصی فرودگاه های کشور خود میتواند سبب افزایش و ارتقای کیفیت خدمات به مشتریان و کمیت سود آوری بعدی شود.
اقدامات لازم برای ارزیابی عملکرد بخش فروش و بازاریابی فرودگاهی و کیفیت خدمات ، یکی از مشکلات اساسی خطوط هوایی و گردانندگان فرودگاهها میباشد. هامفریز و فرانسیس در سال ۲۰۰۰ اظهار کردند که ارزیابی سطح خدمات بخش فروش و بازاریابی در فرودگاههای خاصی در ایالات متحده آمریکا، بدون روش استاندارد آموزش پرسنل به منظور بالابردن سطح توانمندی در رابطه با بازاریابی در مقیاس ملی انجام میگیرد. این تحقیق نیاز به ایجاد جو و محیط ملموس و اجرایی در افزایش درک و فهم پرسنل از آموزه های بازاریابی بسیار احساس شده است. در این خصوص، فرناندز و پاچکو در سال ۲۰۰۲ بر کمبود مطالعات در برخی کشورها که پارامترهای محلی محدودی دارند تأکید نموده و ضرورت استفاده از دیگر پارامترهای به دست آمده در فرودگاههای کشور های دیگر را یاد آور شدهاند
ارزیابی جایگاه جهانی کشورها، بیان کننده آن است که مدیریت هماهنگ ملی،بسترسازی برای تهیه زیر ساخت های نرم افزاری و سخت افزاری،تعیین اولویت های اساسی و سازماندهی مناسب برنامه های اجرایی در قالب اسناد راهبردی که به تصویب مراجع صلاحیت دار قانونی رسیده باشد عوامل اصلی در توسعه این فن آوری بوده است(رییس دانا و فیروزآبادی،1386).
به دلیل عدم وجود زیرساخت مناسب در سطح فرهنگی انسانی، تکنولوژی و محیطی و همچنین سطوح ارتباطی و اطلاعاتی در کشور، عقب ماندگی هایی در زمینه فن آوری اطلاعات در بخش دولتی نسبت به بخش خصوصی ملاحظه می شود .یکی از مشکلات اساسی در توسعه و گسترش فن آوری اطلاعات فقدان باور مدیران است.هر چه به میزان آگهی و اعتقاد مدیران به فن آوری اطلاعات افزوده شود،توسعه و گسترش آن به راحتی انجام می پذیرد(کریمی،1382).
با توجه به مطالب بیان شده، مساله اصلی این پژوهش، شناسایی و اولویت بندی عوامل مؤثر بر بر استفاده بهینه از فن آوری اطلاعات در صنعت بیمه سلامت از طریق یک مطالعه موردی در استان گیلان می باشد.
1-3) ضرورت انجام تحقیق
استفاده از فن آوری اطلاعات در تعامل میان شرکت های بیمه و مشتریان می تواند مزایای بیشماری همچون قابلیت ارئه خدمات در تمام اوقات شبانه روز،عدم مراجعه حضوری برای دریافت خسارت،ارائه خدمات سریع و مطمئن، جلوگیری از تقلبات بیمه ای و افزایش درآمد شرکت بیمه را در پی داشته باشد؛لذا به نظر می رسد توسعه بیمه های الکترونیک، امری ضروری و اجتناب ناپذیر است (کریمی،1383).
برقراری یك سیستم اطلاعاتی مناسب با بهره گیری از فناوری اطلاعات و ارتباطات(ICT) در جهت جمع آوری پردازش و نگهداری اطلاعات امری حیاتی است. گر چه فناوری اطلاعات ارتباطات و استفاده از رایانه هرگز نتوانسته جایگزین نیروی انسانی در تصمیم گیری شود،ولی از قدرت آن نیز در كمك به كاركنان و مدیران جهت تصمیم گیری درست با استفاده از اطلاعات دقیق و سرعت بخشیدن به كارها نمی توان صرف نظر
كرد. بسیاری از سازمان ها به اهمیت فناوری اطلاعات و تاثیر آن بر سرعت و دقت جریان امور، رضایت بیشتر مشتریان، سیستم های پشتیبانی،تصمیم گیری مدیران و به ویژه كارایی سازمان ها پی برده اند. آگاهی از این گونه تاثیرات باعث گردیده بیشتر سازمان ها به سرعت به سمت استفاده از فناوری اطلاعات گرایش پیدا کنند.(یاردلی،1384)
4-3) آزمون سوال های تحقیق 135
فصل پنجم: آزمون فرضیه ها، نتیجه گیری و پیشنهادات
5-1) بیان مجدد مساله 141
5-2) نتیجه گیری(یافته ها) 144
5-3) بحث و نتیجه گیری 148
5-4) پیشنهاد برای پژوهش های آینده 148
5-5) محدودیت 149
منابع و ماخذ 150
فهرست جداول
جدول4-1) توصیف موانع عدم واگذاری سمت مدیریت به زنان 122
جدول4-2) توصیف راه کارهای لازم برای واگذاری سمت مدیریت به زنان 124
جدول4-3) توصیف موانع عدم حضور زنان در پست مدیریت در سازمان 126
جدول4-4) توصیف مشاغل مدیریتی ای که زنان در آن از توان کاری بالایی برخوردارند 128
جدول4-5) توصیف کارایی (عملکرد) مدیران زن 129
جدول4-6) توصیف وضعیت مهارت کلامی مدیران زن 130
جدول4-7) توصیف وضعیت مهارت های رفتاری مدیران زن 131
جدول4-8) توصیف وضعیت مهارت های فنی مدیران زن 132
جدول4-9) توصیف زمان مناسب واگذاری مسئولیت های مدیریتی به زنان 133
جدول4-10) توصیف استقبال زنان از پذیریش پست های مدیریتی 134
جدول4-11) آزمون فرید من برای رتبه بندی موانع زنان در پست های مدیریت اجرایی 135
جدول4-12) آزمون فرید من برای رتبه بندی موانع اجتماعی حضور زنان در عرصه مدیریت 136
جدول4-13) آزمون فرید من برای رتبه بندی موانع فرهنگی حضور زنان در عرصه مدیریت 137
جدول4-14) آزمون فرید من برای رتبه بندی موانع سیاسی حضور زنان در عرصه مدیریت 1
فهرست نمودار
نمودار4-1) نمودار میله ای موانع عدم واگذاری سمت مدیریت به زنان 122
نمودار4-2) نمودار میله ای راه کارهای لازم برای واگذاری سمت مدیریت به زنان 124
نمودار4-3) نمودار میله ای موانع عدم حضور زنان در پست مدیریت در سازمان 126
نمودار4-4) نمودار میله ای مشاغل مدیریتی ای که زنان در آن از توان کاری بالایی برخوردارند 128
نمودار4-5) نمودار میله ای کارایی (عملکرد) مدیران زن 129
نمودار4-6) نمودار میله ای وضعیت مهارت کلامی مدیران زن 130
نمودار4-7) نمودار دایره ای وضعیت مهارت های رفتاری مدیران زن 131
نمودار4-8) نمودار میله ای وضعیت مهارت های فنی مدیران زن 132
نمودار4-9) نمودار میله ای زمان مناسب واگذاری مسئولیت های مدیریتی به زنان 133
نمودار4-10) نمودار میله ای استقبال زنان از پذیریش پست های مدیریتی 134
فهرست اشکال
شکل2-1) تعبیر نادرست مدیریت مبتنی بر جنسیت در اذهان عمومی 25
چكیده
در مقایسه با پژوهش در سایر حوزه های مدیریت ، موضوع حضور زنان در رده مدیریت به عنوان حوزه ای پژوهشی ، نسبتاً جدید است . همچنین احراز پست های کلیدی برای زنان بسیار پیچیده است و متغیر های زیادی را دربر می گیرد . مسئله مورد بررسی در پژوهش حاضر این است که چرا با وجود اینکه نیمی از نیروی انسانی جامعه را زنان تشکیل می دهند و دارای توان بالقوه در افزایش سطح بهره وری جامعه هستند ، حضور آنان در مشاغل مدیریتی جامعه این اندازه ناچیز است . لذا پژوهش حاضر در پاسخ به این سوال است که موانع ارتقا زنان در عرصه مدیریت چیست ؟ ؛ این پژوهش که با هدف احصا موانع ارتقا زنان در عرصه مدیریت به شیوه توصیفی- پیمایشی و اسنادی انجام گرفته است با جمع آوری 42 پرسشنامه معتبر از میان مدیران استان گیلان به این نتیجه دست یافت که 22 درصد مدیران استان خانم هستند و 5/32% دستگاههای اجرایی استان از مدیر زن بهره می جویند. مهمترین عوامل موانع ارتقا زنان در عرصه مدیریت به عامل سیاسی، فرهنگی، سازمانی، عامل فردی اقتصادی اختصاص یافته است. و در سایر عوامل به مذهبی ، عدم قدرت تصمیم گیری نیز اشاره داشته اند.
کلید واژه : مدیریت ، زنان ، موانع ، ارتقاء