زمانی كه یك سیستم جو سكوت را تقویت می كند، دیدگاه ها، عقیده ها و ترجیحات متنوع و اهدافی كه در سازمان وجود دارند احتمالاً مشوق اظهار نظر نخواهند بود ؛ از این رو چنین سیستمی وارد فرآیندی می شود كه نخواهد توانست اهداف خود را به طور مناسب تحقق ببخشد و به دنبال تلاش برای یادگیری از تجربیات نیست . در حقیقت چنین سیستمی در راهی گرفتار می گردد كه اثرات منفی سكوت بر تصمیم گیری سازمانی و فرآیندهای تغییر در آن تقویت خواهد شد.(دانکن و ویس،1979)
این تحقیق به نقش مدیریت ارتباطات داخل سازمانی درشرکت نفت فلات قاره ایران می پردازدکه یکی ازمهمترین وحیاتی ترین زیرمجموعه های وزارت نفت دراستخراج نفت وانتقال آن به شمار می رود.بی شک بهره گیری ازنیروی انسانی توانمندوخلاق وکاراازمهمترین اولویت های این سازمان صنعتی به شمارمی رود.آنچه دراین بین بسیاراهمیت داردچگونگی مدیریت نیروی انسانی وبهره گیری ازحداکثرتوان بالقوه وتبدیل آن به توان بالفعل است.بی توجهی به مسئله مشارکت کارکنان درپیشبرد اهداف وعدم برقراری ارتباط مناسب درجهت ایجاد انگیزه وتعهد درافراد می تواند عواقب جبران ناپذیری رابه همراه داشته باشد.
برخی باورهای ضمنی در سازمانها وجود دارد كه منجر به محیطی می شوند كه در آن كاركنان در اظهارنظر درباره مسائل مشخص احساس راحتی نمی كنند . این عقیده كه مدیران باورها و فرض های كاركنان را تحت تاًثیر قرارمی دهند موضوع جدیدی نیست . عقاید مدیریتی می توانند اثر نیرومندی در چگونگی رفتار مدیران و كاركنان داشته باشد . به طور مثال، ذكر شده است زمانی كه مدیران فرض می كنند كاركنان از كار متنفرند، نمی توان برای انجام كار به خوبی به آنها اطمینان كرد، در نتیجه مدیران مكانیزم های كنترل را برای جلوگیری از طفره رفتن ایجاد خواهند كرد. به دنبال آن كاركنان نیز در می یابند كه مدیریت اعتمادی به آنها ندارد در این صورت دل سرد دنبال راه گریزی از سیستم هستند، این واكنش باورهای اولیه مدیران را تقویت می كند. زمانی كه ایدئولوژی رایج در یك سازمان عدم اظهار نظر است 1. كاركنان خودسر هستند2. مدیریت بهترین ها را می داند و 3. مخالفت نامطلوب می باشد، به دنبال آن مدیریت نیز ساختارها و سیاست هایی را بر پا خواهد كرد كه جریان قبلی را تسهیل خواهد نمود و این تمایل، میل مدیران برای جلوگیری از هر نوع تهدید و یا بازخورد را تقویت خواهد كرد . دو ویژگی ساختاری مشترك در سازمان ها كه به وسیله این باورها به وجود آمده است، تمركز در تصمیم گیری و فقدان مكانیزم های بازخورد رسمی روبه بالا هستند.(موریسون و میلیکن،2000)
یکی ازعناصر مهم درپیشگیری ازقضاوتهای نادرست وبه دنبال آن مهارگسترش سکوت سازمانی درسطح سازمان تقویت ارتباطات داخل سازمانی درمسیر درست است.مدیریت این ارتباطات ازمسایل بسیار مهم وحیاتی مدیریت درهر سازمان است.
ارتباطات نقطه آغاز کلیه وظایف مدیریتی است. بدون ارتباطات، برنامه ریزی، سازماندهی و کنترل مقدور نیست زیرا درک اطلاعات وانتقال آنها ممکن نیست. ارتباطات عبارت است از فرایند ارسال اطلاعات از طریق یک شخص به شخص دیگر و درک آن توسط شخص گیرنده یعنی انتقال و سهیم شدن در اندیشه ها و عقاید و واقعیتها به گونه ای که گیرنده، آنها را دریافت و درک کند. به عبارت دیگر ارتباطات فرایندی است که به وسیله آن افراد در صدد برمیآیند تا در سایه مبادله پیامهای نمادین به مفاهیم مشترک دست یابند.(صرافی زاده:1389: 92)
این موضوع را بایستی موردتوجه قراردادکه میتوان یك سازمان را به بدن انسان تشبیه كرد كه مدیریت، سر آن است، یعنی سازمان یك موجود زنده و نظم یافته است. همانطور كه بدن انسان برای انتقال پیام های مغز كه چه زمانی بخورد، كی بخوابد، كی بایستد و … به سیستم عصبی تكیه دارد؛ یك سازمان هم به ارتباطات سازمانی برای رسیدن به اهداف خود نیازمند است. اگر در بدن انسان، اختلال
فیزیكی یا عصبی به وجود بیاید یعنی مانعی در راه جریان آزاد پیام ها ایجاد شود، عواقب منفی به دنبالخواهد داشت به همین صورت اگر مشكلی در ارتباطات سازمانی ایجاد شود، باید به صورت سریع و كامل برطرف شود. درك مفهوم ارتباطات سازمانی، اثربخشی كاركنان سازمان را افزایش میدهد و كمبود اصول ارتباطات سازمانی باعث ایجاد مشكل در سازمان میشود.(کارترونامارا،2010)
باولاس وبارت می گویند:عجیب نیست اگربگوییم اثربخشی سازمان به معنای تحقق اهداف آن،رابطه نزدیکی بااثربخشی نظام ارتباطی آن دارد.درهرسازمانی که موفقیت آن بستگی به هماهنگی وتلاش همه کارکنان دارد،مدیران می بایست برکیفیت،مقدارومیزان به دست آوردن اطلاعات درراستای تصمیم گیریهاونتیجه گیری،تکیه نمایند.(شی مینگ،2005)
حال این سوال مطرح می شود که مدیریت ارتباطات داخلی سازمانی چه تاثیرمعناداری رادر سکوت سازمانی شرکت نفت فلات قاره می تواندایجادکند.
1-2- اهمیت و ضرورت موضوع:
سكوت سازمانی ، با محدود كردن اثربخشی تصمیم گیری های سازمانی و فرایندهای تغییر در ارتباط است . مشكلی كه هم اكنون گریبانگیر سازمان ها ست، آن است كه بیشتر سازمان ها ازاظهارنظر خیلی كم كاركنان ناراحتند . در چنین شرایطی كیفیت تصمیم گیری و انجام تغییر ، كاهش می یابد. همچنین سكوت سازما نی به وسیله ممانعت از بازخورد منفی مانع تغییرات و توسعه سازمانی مؤ ثر می شود، از این رو سازمان توانایی بررسی و تصحیح خطاها را ندارد .بنابراین بدون بازخوردهای منفی، خطاها بیشتر شده و حتی شدیدتر می شوند.(میلر,1976)
به دلیل آنكه فعالیت های اصلاحی در زمان ضرورت انجام نمی گیرند پس می توان گفت موضوع سكوت سازمانی و یافتن راه های رفع آن از اهمیت شایانی در مباحث سازمانی معاصر برخو ردار بوده و توجه جدی مدیران سازمان رامی طلبد. به طور كلی هدف این مطالعه بررسی و شناسایی روابط موجود بین ابعاد جو سكوت با سكوت كاركنان و ارتباط آنها با ارتباط داخل سازمانی است. در حالی كه سكوت در سازمان ها گسترده شده ، ولی عموما توسط محققان نادیده گرفته می شود. حتی زمانی كه سكوت مورد تصدیق قرار گرفته است، اغلب محققان با بی توجهی از كنار آن رد می شوند.(پندروهارلوس،2001)
موضوع ارتباط در سازمان از اهمیت زیادی برخوردار است . اولین و مهم ترین قدم در یك مدیریت كارساز، برقرار كردن ارتباطات در سازمان است . یك سازمان خوب و هماهنگ نیازمند برقراری ارتباط خوب می باشد . عمل سازماندهی و مدیریت با برقراری ارتباط مؤثر امكان پذیر می باشد . رهبری كردن یك ارگان بدون وجود ارتباط مطلوب میان اعضا عملی نخواهد بود . به این ترتیب مدیران باید محور اصلی خود را در برقرار كردن ارتباط مؤثر طراحی كنند تا موفق شوند. بدون ارتباطات مؤثر و ارتباط برقرار كردن صحیح انجام وظیفه برای مدیر و سازمان مشكل می شود و امكان پذیر نخواهد بود.برای برخورداری ازیک سازمان سالم داشتن یک ارتباط پویا دربین تمامی اعضای سازمان است.تعامل وارائه اطلاعات سودمند باعث رشد وتعالی سازمان می گردد ونبود ارتباطات فقدان روحیه تعهد ومشارکت رابه دنبال داشته وامکان موفقیت درسازمان راکاهش می دهد.
فرم در حال بارگذاری ...