همچنین عدم توجه دقیق و علمی مدیران استان به عوامل مهم برنامهریزی چون نیازسنجی، تأمین نیروی متخصص، تقسیمكار، زمانبندی، تجهیزات موردنیاز و استانداردها، سبب شكست پروژه اطلاعاتی میشود. اغلب مدیران سازمانهای دولتی با انبوهی از دادهها و یا طوماری از سوابق اطلاعاتی روبرو هستند كه برای آنها در تصمیمگیری، برنامهریزی، سازماندهی و كنترل و هدایت صحیح و مطلوب، تأثیر چندانی ندارد. مجموعه این عوامل وابسته به هم، موجب میشوند كه سازمانها همواره از بحران اطلاعاتی بوجود آمده در عذاب باشند و این در حالی است كه خود نیز متوجه این فقدان و مشكل نیستند. نظام مدیریت اطلاعات، سیستم سازمان یافته و ابزار مناسبی است كه اطلاعات صحیح و خلاصه شده را در موقع مناسب به تصمیمگیرندگان سازمان ارائه داده و امكان تصمیمگیری صحیح و دقیق را برای مدیران سازمان فراهم میسازد. هدف نهایی از ایجاد این سیستم گردآوری، پالایش، تجزیه و تحلیل، پردازش، فشرده و تخلیص كردن، ذخیره كردن و سرانجام انتقال تمامی اطلاعاتی گذشته و حال سازمانها و پدیدههای مرتبط با آنها، در یك بانك اطلاعاتی متمركز با امكان دسترسی سریع برای مدیران آنها است (منبع قبلی).
از نظر تاریخی، سیر تحولات سیستمهای اطلاعاتی و رویكردهای مرتبط با آنها را میتوان به چند دوره تقسیم كرد. دورهی اول به دوران كلاسیك و یا سنتی كه هنوز كامپیوتر اختراع نشده بود و سیستمهای اطلاعاتی همگی مبتنی بر كاغذ و تبادل دستی پروندهها بودند، مربوط میشود. رویكرد حاكم در این دوره، بوروكراسی اداری بود. دورهی دوم كه با ابداع كامپیوترها در اواخر نیمهی اول قرن بیستم شروع شد، آغاز طراحی و بكارگیری سیستمهای اطلاعاتی اتوماتیك محسوب میشود. با ساخت و رواج كامپیوترهای بزرگ در سازمانها، بسیاری از كارها و محاسبات به صورت خودكار انجام میشد، ولی از آنجایی كه این كامپیوترها در دسترس همه نبودند، از اینرو سیستمهای اطلاعاتی اغلب با رویكرد متمركز طراحی و ایجاد میشدند. دورهی سوم با توسعه و رسوخ گستردهی كامپیوترهای شخصی در سالهای 1980 در تمامی ابعاد زندگی، سیستمهای اطلاعاتی گرایش محسوسی به سمت عدم تمركز از نوع اتمیزه پیدا كردند كه نوع خاصی از مدل استقرار و معماری جزیرهای و یا به عبارتی تكه تكه شده با اجزای پراكنده محسوب میشود. دورهی چهارم با رشد و توسعهی شبكههای كامپیوتری و به ویژه اینترنت در دههی 1990 امكان یكپارچهسازی و پیوند میلیونها كامپیوتر و سیستم اطلاعاتی در سراسر جهان فراهم شد (محمودی، 1386).
این پژوهش به دنبال آن است كه تعیین نماید مدیران دستگاههای دولتی استان ایلام تا چه اندازه از سیستم اطلاعات مدیریت آگاهی دارند و از آن به چه میزان در فرآیند تصمیم گیری استفاده می نمایند؟ و آیا از این نظر بین گروههای مختلف مدیران تفاوت وجود دارد یا خیر ؟ و در نهایت سعی در شناسایی برخی عوامل موثر بر كاربرد MIS می شود.
3-1 اهمیت و ضرورت پژوهش
میتوان نقش سیستمهای مدیریت اطلاعات را به سان كار قلب در بدن انسان دانست. اطلاعات، خون و سیستم اطلاعاتی قلب است. قلب وظیفه رساندن خون تمیز به تمام اجزای بدن انسان را از جمله مغز بر عهده دارد. در زمان ضرورت، قلب سریعتر كار میكند، آن را پردازش میكند و خون كافی به مقصد میرسد و نیازهای كلی و جزئی بدن آدمی را برآورده میسازد (رنجی جیفرودی، 1388). MIS نیز دقیقاً این نقش را برای سازمان بازی میكند. این سیستم تضمین میكند كه دادههای مناسب از منابع مختلف جمعآوری و پردازش شوند و به تمام
مقاصدی كه به آن دادهها نیاز است ارسال گردند. با توجه به این كه سیستمهای اطلاعاتی رایج در سازمانهای كشورهای توسعه یافته، به طور مناسبی در خدمت مدیران این گونه سازمانها قرار دارند، و از طرفی در عمل ملاحظه میشود علیرغم قابلیتهای مناسبی كه در این ابزارهای خوب به نحو شایستهای از آنها استفاده نمیشود، لذا هدف از این پژوهش تعیین میزان بكارگیری سیستمهای اطلاعاتی مدیریتی در سازمانهای دولتی استان ایلام و شناسایی برخی عوامل موثر بر آن است. متأسفانه در گذشته از این سیستم در عمل كمتر در سازمانهای دولتی استفاده گردیده و اخیراً نیز كه توجه برخی از سازمانها به بكارگیری از این سیستمها معطوف شده، در عمل با موانعی موجه گردیدهاند كه آنها را دچار سرخوردگی، سردرگمی و بعضاً مشكلات بیشتری نسبت به گذشته نموده است. علیرغم همه این موارد نیز متأسفانه بررسی و پژوهش جامعی در این مورد به عمل نیامده است. سازمانهای دولتی ایران و به تبع آن استان ایلام از پایین بودن بهرهوری رنج میبرند و بسیاری از مسئولین تلاشهایی جهت یافتن راهكارهای مناسب برای رفع این مشكل داشتهاند. به نظر میرسد بهرهگیری مناسب از سیستمهای اطلاعات مدیریتی به منظور بهبود مدیریت مدیران و افزایش بهرهوری آنان، میتواند یكی از این راه كارها باشد. اما به دلیل ویژگیهای خاصی كه برای این سازمانها حاكم میباشد، به ویژه مسائل و مشكلاتی كه از بعد فرهنگی و اجتماعی، در این سازمانها و به خصوص نیروی انسانی شاغل در آنها (اعم از مدیران و كاركنان) وجود دارد، كاربرد این ابزار به سادگی امكانپذیر نیست و در عمل نیز مشاهده گردیده كه كمتر سازمان دولتی بوده است كه توانسته باشد از این سیستمها به نحو كارآمدی استفاده نموده باشد. لذا در صورتی كه بتوان با انجام تحقیقاتی، راهكارهایی برای استفاده اثربخش از این سیستمها ارائه نمود، قطعاً گام مفیدی در حل معضلات سازمانهای دولتی برداشته شده است و بدین لحاظ این پژوهش میتواند از اهمیت مناسبی برخوردار باشد، به ویژه آن كه تا كنون پژوهش جامعی در كشور، در این خصوص به عمل نیامده است.
خلاصه آن كه اگر یك نمونه مناسب نظری كه موارد زیر را در آن مورد توجه قرار داد ارائه شود، گامی مؤثر در راستای بهبود پژوهشهای نظری و كاربردی مدیریت در ایران برداشته شده است.
1- انجام یك پژوهش نظری و كاربردی در سازمانهای دولتی
2- اصلاح روش اداره سازمانهای دولتی در ایران واعمال مدیریت موفق و موثر بر آنها، از طریق بكارگیری مناسب سیستمهای اطلاعات مدیریت .
3- بررسی عوامل تأثیرگذار بر طراحی، استقرار و بكارگیری سیستمهای اطلاعات مدیریتی در سازمان
[1] Organization
[2] Management Information Systems (MIS)
[3] – Atomized Or Fragmented
فرم در حال بارگذاری ...