تاکنون مطالعات بسیاری بهمنظور بررسی خواص مثبت نانو سیالات صورت گرفته است تحقیق لی ات ال در سال 1999 نشاندهنده ارتقا قابل ملاحظه رسانایی حرارتی نانوسیالات محتوی آب و اتیلن، گلیکول همراه با نانو ذرات اکسید آلومینیم و اکسید مس در دمای اتاق میباشد]1[.
افزایش رسانایی گرمایی یک موفقیت قابل تحسین را برای استیمن ات ال به ارمغان آورد ، هنگامی که آنها افزایش رسانایی را تا 40% با افزودن تنها 4% از نانو ذرات مس خالص با ابعاد متوسط کمتر از 10 نانومتر حاصل نمود. چنین گزارش شد که رسانایی گرمایی نانوذرات میتواند بیش از 20% افزایش داده شود در یک پژوهش دیگر داس ات ال نشان داد که رسانایی گرمایی نانو سیالت در دماهای بالاتر افزایش بیشتری مییابد که کاربرد آن را در سردسازی جریانهای حرارتی بالا مطلوبتر مینماید]2[.
در این پژوهش این افزایش از 2% به 36% رسیده است هنگامی که دمای اکسید نانوذرات معلق از 21 درجه سانتیگراد به 51 درجه سانتیگراد افزایش دادند (با غلظت حجمی 1% و 4%) کار پژوهشی پاتل ات ال با نانوذرات طلا و نقره با قطر 20-10 نانومتر انجام شد آزمایشهای آنها نیز تأثیرات شدید دما را بر روی رسانایی گرمایی از 5% به 221% در بازه حرارتی 60-30 درجه سانتیگراد نشان داد ]2[.
کلبنسکی ات ال ]3[ نیز مکانیسم انتقال حرارت در نانو سیالات را بررسی نمود و دلایل احتمالی افزایش رسانایی گرمایی نانوسیالات را ارائه کرد: این دلایل شامل اثرات سایز کوچک، تراکم و تجمع نانوسیالات میباشد.
افزایش رسانایی حرارتی نانوسیالات به محققان این فرصت را میدهد تا پژوهشهای وسیعتری را در این زمینه انجام دهند. افزایش واقعی قابلیت انتقال حرارت را میتوان در شرایط همرفتی نشان داد و مقالات اندکی به بحث دربارهی کارایی انتقال حرارت همرفتی نانوسیالات پرداختهاند. ژوان و روتزل دو راهکار متفاوت برای روابط انتقال حرارت نانوسیالات ارائه نمودند. یک راهکار مرسوم، در نظر گرفتن نانوسیالات به عنوان سیال تک فاز میباشد و راهکار دیگر لحاظ نمودن ویژگی چند فاز بودن نانوسیالات و نانوذرات پراکنده میباشد. سپس ژوان و لی نتایج بررسیهای خود را دربارهی ویژگیهای جریان انتقال حرارت همرفتی منتشر نمودند. آنها انتقال حرارت همرفتی نانو سیالاتی را که متشکل از آب غیر یونیزه و ذرات مس با قطر کمتر از 10 نانومتر و با درصد حجم 0.3، 0.5، 0.82، 1، 1.2، 1.5، 2 درصد از کل سیال اندازهگیری نمودند و دریافتند که ضریب انتقال حرارت همرفتی نانوسیالات از 6% به 39% افزایش مییابد ]4[.
ون ودینگ ]5[ انتقال حرارت نانو سیال آب و اکسید آلومینیوم را در جریان لایهای تحت شار حرارتی ثابت دیواره مشاهده نمودند و دریافتند که افزایش حرارت نانو سیال با تغییرات عدد رینولدز و غلظت نانوذرات خصوصاً در ناحیهی ورودی رابطهی مستقیم دارند اخیراً یانگ ات ال راندمان انتقال حرارت نانوسیالات گرافیت را برای جریان لایهای در یک تیوپ دایروی بررسی نمودند.
نجوین سیتی ات ال ]6[ رفتار انتقال ارتقاء انتقال حرارت نانوسیال اکسید آلومینیوم را برای یک سیستم گرمکننده مورد پژوهش قرار دادند آنها دریافتند که ضریب انتقال حرارت تا 40% در مقایسه با سیال اصلی افزایش نشان میدهد.
به تازگی داس ات ال، ونگ و موجومدار، تریساکسری وی و ونگویسس ]7[ پژوهشهای اخیر درباره جریان سیال و ویژگیهای انتقال حرارت نانوسیالات را در رسانایی، جریان همرفتی تحمیلی و آزاد و جوش را مورد بازبینی قرار دادند و به فرصتهای موجود برای نیاز به مطالعات آینده اشاره نمودند. ونویسس مقالات منتشرشدهای را که دربارهی مباحث آزمایشی و تئوری انتقال حرارت همرفتی تحمیلی نانوسیالات میباشند را بازنگری نموده و مورد بررسی قرار دادند.
از طرف دیگر تعداد زیادی از محققان گزارش کردند که انتقال حرارت با نانو سیال افزایش مییابد بهطور مثال لیو ژان یک مطالعه تجربی برای بررسی انتقال حرارت جابجایی و خواص جریان نانو سیال را پیگیری نمودند. نتایج آنها نشان میدهد که ضریب انتقال حرارت جابجایی و خواص جریان نانو سیال با سرعت افزایش پیدا میکند و همچنین کسر حجمی، بخشهای نانو و از پایه آب در سرعت جریان مشابه بزرگتر است.
داس و همکاران بهطور تجربی نشان دادند که هدایت گرمایی نانو سیالات با افزایش دما افزایش مییابد آنها مشاهده کردند که 2 تا 4 درصد هدایت گرمایی افزایش مییابد که میتواند در دماهای 21 تا 52 درجه سانتیگراد به دست بیاید ]7[.
در مقایسهی بررسیهای تحقیقی وابستگی استفاده از نانو سیالات در انتقال حرارت جابجایی، مطالعات اندکی در استفاده از نانو سیالات در جابجایی آزاد یافت میشود.
خانافر و همکاران ]8[ مطالعات عددی برای تعیین انتقال حرارت جابجایی طبیعی نانو سیالات در محفظه تحت قیود فیزیکی مختلف را پی گیری کردند. نتایج آنها نشان داد که عدد ناسلت متوسط با افزایش کسر حجمی برای اعداد گراشف مختلف افزایش مییابد.
کیم و همکاران ]9[ یک فاکتور برای توصیف اثربخش نانویی روی بیثباتی جابجایی و مشخصههای انتقال حرارت یک سیال مبنا را پیشنهاد کردند. این فاکتور جدید شامل تأثیر نسبت قابلیت هدایت نانو ذرات به سیال پایه، فاکتور شکل نانو ذرات، کسر حجمی نانو ذرات و نسبت ظرفیت گرمایی آن میشود. نتایج آنها نشان میدهد که ضریب انتقال حرارت در حضور نانو سیال با افزایش کسر حجمی نانوساختار ها افزایش مییابد.
افزایش انتقال حرارت جابجایی با استفاده از نانوسیالات توسط نینا و همکاران و نینا و روتا بهطور تجربی مشاهده شده است.
در طرف دیگر رحیمی و همکاران ]10[ به صورت تجربی دریافتند که حضور نانوساختار (cuo,Al2o3) در آب بر مبنای نانو سیال در داخل استوانهی افقی ضریب جابجایی طبیعی را با افزایش کسر حجمی نانو ذرات، چگالی نانوذره و همچنین نسبت منظری استوانه کاهش مییابد.
هاشمی و همکاران ]11[ بهطور تجربی گزارش کردند که ضریب جابجایی طبیعی با افزایش تجمع نانوساختارها کاهش مییابد.
گرگوری و همکاران]12[ جابجایی طبیعی را با میکروساختارAl2o3 (تقریباً 250 nm) آب ساکن در محفظه آزمایش کردند. به نظر میرسد که نتایج آنها تأثیر ناچیز ساختارها را روی مقدار عدد ناسلت برای یک محفظه عمودی را شامل میشود. بههرحال برای محفظه افقی یک کاهش در عدد ناسلت در مقایسه با حضور آب خالص در عدد رایلی و تجمع ساختارهای بیشتر وجود دارد. نویسندگان، این رفتار غیرعادی را به لایه گذاری نسبت میدهند.
استندبرگ و همکاران]13[ بررسیهای تجربی روی جابجاییهای طبیعی نانو سیالات در محفظه عمودی برای اندازههای مختلف و کسر حجمی متفاوت نانو ذرات Al2o3 در بازه 1/0% تا 4% و عدد رایلی در بازهی 105 تا 108 انجام دادهاند. تنزل اصولی انتقال حرارت در نانوسیالات شامل نانو ذرات با کسر حجمی بزرگتر از 2% در خارج بازهی عدد رایلی در نتایج آنها مشاهده شد.
بههرحال افزایش انتقال حرارت بهاندازهی 18% با آب خالص که برای نانوسیال حاوی تجمع نانو ذرات 1/0% در رایلی های بالابود نمایش داده شد. معمولاً مدل تئوری قابل قبولی برای بررسی هدایت غیرعادی نانوسیالات وجود ندارد.
بسیاری از محققان هدایت نانو سیالات را بر مبنای قابلیت جابجایی سیال و نانوذرات، شکل نواحی سطح نانوذرات و کسر حجمی و دما قرار دادهاند.
کبلینسکی و همکاران]14[ و ایستمن و همکاران]15[ مکانیسمهایی برای افزایش انتقال حرارت جابجایی پیشنهاد کردند که شامل حرکت براونی نانو ذرات، سطح لایهای مولکولی مایع در مایع جزء وصلکننده، انتقال گرما با نانوذرات و تأثیر بر روی دستهی نانوذرات بودند. آنها دلیل آوردند که تأثیر رفتار براونی میتواند بسته به ورودی بزرگتر پخش گرما در مقایسه با پخش براونی ناچیز در نظر گرفته شود.
سلامت روان نیز یکی از عوامل مهمی است که در میان متغیرهای درگیر در عملکرد شغلی مطرح میباشد. تحقیقات بسیاری رابطه سلامت روان و وضعیت شغلی را مورد بررسی قرار دادهاند. از جمله بر اساس تحقیق کاراسک و تورز[4] (1990)، داشتن کنترل کم در اجرای کارها و انتظارات بالای کاری از کارمند، مشکلات سلامت عمومی را به دنبال دارد. همچنین فشار کاری منجر به افزایش محسوس اختلالات روانی همچون افسردگی و اضطراب در کارکنان میگردد (استانفیلد و کندی[5]، 2006؛ وانگ[6] و همکاران، 2008). ویسی و همکاران (1379) نیز بیان میدارند که استرس شغلی بر میزان رضایتمندی از شغل و سلامت روان کارکنان اثر منفی دارد.
نگاهی به عوارض ذکر شده برای فرسودگی شغلی نشان میدهد که صرف نظر از عملکرد شغلی، آنچه در روند فرسودگی تخریب میشود، سلامت روانی فرد است؛ پژوهشهای صورت گرفته در این زمینه نیز نشان میدهند که بین فرسودگی شغلی و سلامت روانی کارکنان رابطه وجود دارد (شاکرینیا، 1391؛ علوی و جنتیفرد، 1388؛ عبدی ماسوله، و دیگران، 1386؛ نجفی، صولتی، فروزبخش، 1379).
علیرغم آنکه به طور کلی میان فرسودگی شغلی و سلامت روانی رابطه وجود دارد، اما وضعیت متغیرهای درگیر در این رابطه در مشاغل مختلف، متفاوت است. از دیرباز تحقیقات متعددی نشان دادهاند که بیشترین فرسودگی شغلی مربوط به مشاغلی است که با انسانها سر و کار داشته و جزو حرف خدمات اجتماعی محسوب میشوند. این مساله ناشی از مواجههی هر روزهی این افراد با شرایط پراسترس و فقدان شرایط مثبت در محیط كار است؛ از اینرو پرستاران، معلمین، مشاوران، روانشناسان، مددكاران اجتماعی، نیروهای پلیس و غیره جزء افرادی شناخته شدهاند كه در معرض فرسودگی شغلی قرار میگیرند (نوبخت و اولیائی، 1391). اما این نگاه در حال تغییر به نظر میرسد؛ امروزه فرسودگی شغلی در مشاغل متعددی از مشاغل نظامی گرفته (رزی[7]، و دیگران، 2012) تا کارمندان اداری (ملکآرا، 1388)، و از استادان دانشگاهی تا مشاغل فنی (اسدی، برجعلی و جمهری، 1386) و حتی در شغل فرشبافی (علوی و جنتیفرد، 1388) مورد بررسی قرار گرفته و بر اهمیت آن تأکید شده است.
حسابرسی معمولاً یک حرفه پراسترس بوده است: دورههای پرمشغله، ضربالعجل مطالبات، زمان محدود برای زندگی شخصی؛ بنابراین
قاعدتاً فرسودگی شغلی در میان حسابرسان معمول است (فوگارتی و یولیس[8]، 2000؛ هردا و لاول[9]، 2012). در زمینه وضعیت فرسودگی شغلی در مشاغل حسابرسی هم تحقیقاتی انجام شده که البته حجم اندکی دارد. بر اساس این تحقیقات، فرسودگی شغلی در میان حسابرسان میتواند قابل توجه باشد؛ به نظر میرسد در میان متغیرهای زمینهساز فرسودگی شغلی در بین حسابرسان، عوامل محیطی و حجم کار از اهمیت بیشتری برخوردارند و با فرسودگی، کاهش کیفیت کار، و مشکلات روانی رابطهی مثبت دارند. در عین حال زن بودن، تجرد، و عدم استخدام رسمی عواملی است که منجر به آسیبپذیری بیشتر نسبت به فرسودگی میشوند (لارسونو همکاران، 2004؛ کالبرس و فوگارتی، 2005؛ لوپز، و پیترز[10]، 2012؛ باقرپور، ساعی و شعنی، 1391). همچنین جستجو در ادبیات پژوهشی مربوطه در جامعهی ایرانی، از کمیاب بودن چنین پژوهشهایی بهویژه در زمینه شغل حسابرسی حکایت دارد.
بنا بر شواهد و دلایل فوق، این پژوهش در صدد است تا وضعیت ابعاد مختلف فرسودگی شغلی، سلامت روانی، و رابطهی ایندو متغیر را با یکدیگر در حسابرسان عضو جامعه حسابداران رسمی ایران بررسی نماید. همچنین هدف دیگر پژوهش، بررسی تغییرات این متغیرها با سایر اطلاعات جمعیت شناختی مانند وضعیت تاهل است. از آنجا که تحقیقات متعددی نشان دادهاند که پرستاران نسبت به سایر مشاغل میزان بالاتری از فرسودگی شغلی و سطح پایینتری از سلامت روانی را دارا هستند (خاقانیزاده و دیگران، 1385)، در تعدادی از تحقیقات، از وضعیت فرسودگی شغلی یا سلامت روانی پرستاران به عنوان ملاکی برای مقایسه استفاده شده است (نجفی و دیگران، 1379)؛ بنابراین در این پژوهش نیز، برای داشتن ملاکی که به میزان فرسودگی شغلی و سلامت روانی در حسابرسان معنی دهد و آن را قابل درک نماید، فرسودگی شغلی و سلامت روانی حسابرسان با فرسودگی شغلی و سلامت روانی در پرستاران مقایسه میشود.
3-1- اهمیت تحقیق
شاید مهمترین رکن مؤسسات حسابرسی و سیستمهای نظارتی در شرکت ها و سازمانها، حسابرسان هستند. در واقع موفقیت و سلامت شرکتها و سازمانها وابسته به عملکرد حسابرسان است؛ از سوی دیگر با توجه به تضاد منافع میان تهیه کنندگان صورتهای مالی و استفاده کنندگان از آنها، نقش اعتباردهندهی حسابرسان، تصمیمگیری اقتصادی سرمایه گذاران و سهامداران را به عملکرد آنها وابسته میسازد؛ و این می تواند به موفقیتها و یا خسارتهای مالی جبرانناپذیری منجر شود که مسؤولیت آن با حسابرسان و مؤسسات حسابرسی است. این واقعیتها نشان میدهد که انگیزه، رضایت و سلامت حسابرسان اهمیت بسیاری داشته و مشکلات در عملکرد حسابرسی، پیامدهای جبرانناپذیری در سلامت مالی شرکتها و سازمانها، بازدهی فعالیتهای آنها، اعتماد سرمایهگزاران و غیره به همراه دارد. با توجه به اینکه تحقیقات صورت گرفته در زمینه فرسودگی شغلی و سلامت روانی حسابرسان به عنوان تعیین کننده های مهم عملکرد آنها، به خصوص در ایران اندک است، انجام چنین پژوهشی ضروری و مهم به نظر میرسد.
[1] Maslach,C. & Goldberg, J.
[2] Kalbers, L. P. & Fogarty, T. J.
[3] Larson, L.
[4] Karasek, R., & Tores, T.
[5] Stansfeld S. A., & Candy B.
[6] Wang J. L.
[7] Rossi, R.
[8] Fogarty & Uliss
[9] Herda, D., & Lavelle, J.
[10] Lo´pez, D. M. & Gary F. Peters
[1] Cottini, E. & Lucifora, C.
[2]Isabel, G. & Kittel, F.
[3] Job burnout
[4] Cheng, Y.
[5] Li, X.
لوتانز(به نقل از عراقی ، 1377) اظهار می دارد كه در متون تحقیقی اخیر، نگرش كلی تعهد سازمانی ، عامل مهمی برای درك و فهم رفتار سازمانی و پیش بینی كننده خوبی برای تمایل به باقی ماندن در شغل آورده شده است . همچنین تعهد و پایبندی می تواند پیامدهای مثبت و متعددی داشته باشند، كاركنانی كه دارای تعهد و پایبندی هستند، نظم بیشتری در كار خود دارند، مدت بیشتری در سازمان می مانند و بیشتر كار می كنند. مدیران باید تعهد و پایبندی كاركنان را به سازمان حفظ كنندو برای این امر باید بتوانند بااستفاده از مشاركت كاركنان در تصمیم گیری و فراهم كردن سطح قابل قبولی از امنیت شغلی برای آنان ، تعهد و پایبندی را بیشتر كنند ( اشرفی سلطان احمدی 1389).
جوامع به عنوان مجموعه های انسانی دارای فرهنگهایی می باشند که راهنمای عمل گروهی آنها می باشدیکی از این مجموعه های انسانی،سازمان می باشد که به طور خلاصه این چنین تعریف می شود:”محل تجمع مردمی که با هم طبق یک سازماندهی هماهنگ و مصوب کار می کنند تا هدف های سازمانی را تحقق بخشند (کردتمینی،1390) .
فرهنگ سازمانی به دلیل ماهیت اثرگذاری قوی كه می تواند بر رفتار و عملكرد اعضای سازمان داشته باشد، نقش مهمی در كنترل درونی رفتارهای كاركنان و پیشگیری از بروز فساد اداری دارد. فرهنگ سازمانی كه پیوندی نزدیك با فرهنگ عمومی جامعه دارد، عامل مهمی در شكل دهی به رفتار سازمانی محسوب می شود و از نقش مهمی در پدیدآوردن دگرگونی در رفتارهای نامطلوب و ایجاد ثبات در رفتارهای موردنظر سازمان برخوردار است (راشدی،1391 ).
فرهنگ سازمانی درقالب مجموعه ای از باورها و ارزشهای مشترك كه بر رفتار و اندیشه های اعضا و سازمان اثر می گذارد ،بررسی فرهنگ سازمانی به عنوان یک ابزار جمع آوری اطلاعات عمل می کند و مدیران را قادر می سازد تا از این طریق بخش ها و یا گروههای کاری را با یکدیگر مقایسه نمایند. ثانیا مسائل را اولویت بندی کنند . ثالثا ادراکات و انتظارات کارکنان را شناسایی تا بدین وسیله بتوانند شکاف بین وضع موجود و مطلوب را بهبود بخشند ، فرهنگ سازمانی ،الگویی مشترک و نسبتا پایدار از ارزش ها،باورها و اعتقادات اساسی در یک سازمان است بنابراین می توان گفت انجام هر گونه تغییر و تحول بنیادی در سازمان تنها از طریق شناخت فرهنگ آن سازمان امکان پذیر می باشد. هدف از تبیین فرهنگ سازمانی شناساندن آن به افراد سازمان و ایجاد راه کارهای مناسب برای حل مشکلات درون و برون سازمان می باشد. مفهوم فرهنگ سازمانی بهعنوان عامل مؤثر در عملکرد سازمانی در نظر گرفته شده است. فرهنگ مناسب کاری که بهخوبی بین مدیریت و کارکنان گسترش یافته باشد به تحکیم تعهد سازمانی، ارتقاء اخلاقیات، عملکرد کاراتر و بهطور عموم بهرهوری بالاتر منجر میشود ( غلامی ،1390 ).
نکتهی مهم در رابطه با فرهنگهای سازمانی این است که هر یک از کارکنان سازمان، منبع بالقوه تفسیر و تحول و بهبود سازمانی نیز هست؛ بنابراین، کسانیکه فرهنگ را از این دید بررسی میکنند؛ توصیه مینمایند که باید نسبت به فرهنگها آگاهی حاصل نموده و سعی در کنترل آنها شود یا اینکه آنها را قالببندی و محصور نمود. (رحیم نیا،1391 ) .
هوش سازمانی[1] ترکیبی از تمام مهارت های مورد نیاز و استفاده شده توسط سازمان می باشد. این مهارت ها هستند که به تغییرات منتهی می شوند ، در عمل و عکس العمل سریع می شوند ، انعطاف پذیر و راحت بودن را شامل می شوند، قادر به استفاده از تخیل می باشند. استفاده از مهارت های ذکر شده نیاز به ساختار مناسب و عملکرد سازمان، مدیریت موثر و استفاده از منابع انسانی ، عوامل عاطفی ، تکنولوژی ، دانش و یادگیری و توانایی سازمان را در پی دارد. با این حال ، پیشرفت سریع تکنولوژی در قرن بیست و یکم در برقراری ارتباط شناختی ، نتایجی که از طریق انجام مطالعات در زمینه های علمی مانند تدریس و یادگیری به اجرا درآمده موجب شده است تا بحث ها بالا بگیرد.
روانشناسان هوش را به عنوان توانایی عملکرد موثر در زندگی تعریف کرده اند. مردمان هوشمند کسانی هستند که به کسب دانش و مهارت ماحصل تجربه برای مدیریت کارآمد و وظایف زندگی روزمره سوق داده می شوند. یکی از جنبه های بسیار مهم هوش پذیرفتن تغییرات پویای جهانی، تغییر محیط زیست، مهارت ها و دانش حاصل از تجارب گذشته که غیر قابل انکار و چالش انگیز می باشد. اطلاعات موثر شامل استفاده از سیستم های موجود در یادگیری، گسترش، ارتقاء دانش موجود، تجزیه و تحلیل شرایط جدید، توسعه شرایط جدید و راه حل هایی که برای کمک به ارتقای سطح کیفی محیط انجام می شود.(خدادادی،1392)
فرهنگ سازمانی موضوعی است كه به تازگی در دانش مدیریت و در قلمرو رفتار سازمانی راه یافته است. بهدنبال نظریهها و پژوهشهای جدید در مدیریت، فرهنگ سازمانی اهمیت روزافزونی داشته و یكی از مباحث اصلی و كانونی مدیریت را تشكیل داده است. جمعیتشناسان، جامعهشناسان و بهتازگی روانشناسان و حتی اقتصاددانان توجه خاصی به این مبحث نو و مهم در مدیریت ارزانی داشته و در شناسایی نقش و اهمیت آن نظریهها و پژوهشهای زیادی را بهوجود آورده و در حل مسایل و مشكلات مدیریت بهكار گرفتهاند. با بررسی كه توسط گروهی از اندیشمندان علم مدیریت انجام شده فرهنگ سازمانی، یكی از مؤثرترین عوامل پیشرفت و توسعه كشورها شناخته شده است. بهطوریكه بسیاری از پژوهشگران معتقدند كه موفقیت كشور ژاپن در صنعت و مدیریت یكی از علتهای مهم توجه آنها به فرهنگ سازمانی است. فرهنگ سازمانی بهعنوان مجموعهای از باورها و ارزشهای مشترك بر رفتار و اندیشهی اعضای سازمان اثر میگذارد و میتوان نقطهی شروعی برای حركت و پویایی یا مانعی در راه پیشرفت بهشمار آید. فرهنگ سازمانی از اساسیترین زمینههای تغییر و تحول در سازمان است. نظر به اینكه برنامههای جدید تحول بیشتر به تحول بنیادی سازمانی نگاه میكند؛ از اینرو هدف این برنامهها تغییر و تحول فرهنگ سازمان بهعنوان زیربنا به بستر تحول است.(خردمند،1389)
با توجه به مطالب گفته شده پژوهش حاضر به دنبال پاسخی برای این سوال می باشد که آیا بین هوش و فرهنگ سازمانی با سلامت روان و تعهد سازمانی کارکنان شرکت بهره برداری نفت و گاز زاگرس جنوبی رابطه ای وجود دارد؟ آیا این عوامل می توانند سلامت روان و تعهد سازمانی کارکنان را پیش بینی نمایند و در جهت بهبود آنها اقداماتی را صورت دهند.
هدف این تحقیق بررسی نقش واسطه ای سلامت روان در رابطه بین هوش و فرهنگ سازمانی با تعهد سازمانی کارکنان شرکت زاگرس جنوبی می باشد که با توجه به ادبیات تحقیق،نتایج پرسشنامه ها و تجزیه و تحلیل های انجام شده به بررسی فرضیات مطرح شده در ارتباط با این نقش واسطه ای پرداخته می شود.
دلیل بررسی این نقش واسطه ای بررسی تاثیرات نقش فی مابین متغیرهای تحقیق می باشد که اثرات به صورت مجزایی سنجیده شود.
[1]- Intelligence Organizational
[1] .Lekrobier
[2] . Var
[3] .Mochineskey
[4] .Adler
[5] .Lovison
[6] .Runk
[7] .Makall
[8] .Alberekht
واقعیت مورد قبول همگان این است که زندگی انسان در بدو تولد در میان دیگران آغاز می شود و همان ابتدای حیات با آنها ارتباط آغاز می کند. همین ارتباط به شکل گیری رفتار او می انجامد. بدین ترتیب، یادگیری اجتماعی آغاز می شود و رفتارهای کودک رنگ اجتماعی پیدا می کند. محرومیت کودک از رشد و تکامل باعث می شود که با مردم کمتر تماس بگیرد، به زندگی اجتماعی بی علاقگی نشان دهد و در طرح نقشه ی زندگی برای آینده ناتوان جلوه کند (نیسی، شهنی ییلاق و فراشبندی،1384).
بر این اساس رشد فرد در زمینه های اجتماعی و سازگاری با دیگر افراد، یکی از فاکتورهای مهم در زندگی زناشویی است که کیفیت آن به سالهای قبل تر زندگی فرد بر می گردد. اضطراب اجتماعی که از آن به عنوان تجربه ی ناراحت کننده در حضور دیگران تعریف می شود و یکی از عواملی است که در روند رشد و تکامل اجتماعی افراد خلل ایجاد می کند. فردی که دچار اضطراب اجتماعی است، هیچ گونه تمایلی به آغاز ارتباط با دیگران ندارد و با احساسی از ترس و پایداری غیر معمول از هر موقعیت که ممکن است در معرض داوری دیگران قرار بگیرد، اجتناب می ورزد. این افراد ممکن است احساس عدم اعتماد به نفس کنند؛ زیرا تصور می کنند که دیگران آنان را دوست ندارند. علاوه بر این، این افراد ترس از انتقاد، اجتناب از تماس چشمی و ترس از ابراز وجود دارند (هرمزی نژاد،1380).
از سوی دیگر، شکل گیری هویت، زمینه را برای برخی چالش های اساسی در سال های جوانی مهیا می سازد. از جمله ایجاد صمیمیت یا ظرفیتی برای باز بودن دوطرفه و مشارکت در روابط با دیگران. برزونسکی یکی از افرادی است که در این زمینه الگوی سبک های هویتی را مشخص کرده است. این سبک ها نقش مهمی را در کیفیت روابط اجتماعی افراد ایفا می کنند. عمده ترین سبكهای پردازشی هویت عبارت اند از: سبك اطلاعاتی[20]، هنجار مدار[21]، و سردرگمی/ اجتنابی[22]. سبك اطلاعاتی: افراد دارای این سبك، فعال، جستجوگر و ارزیاب هستند و به طور دائم در پی كسب اطلاعات مناسب جهت شكل دهی هویت خود میباشند. سبك هنجار مدار: این گروه از افراد بیشتر به موضوع تأیید اجتماعی و جامعه پسندی رفتارها توجه میكنند و ملاك خود را برای پذیرش ارزش ها، تأیید افراد معتبر قرار میدهند. سبك سردرگمی/ اجتنابی: این دسته از افراد از موقعیت هایی كه مستلزم تصمیم گیری است، پرهیز میكنند. همچنین، تمایلی به روبرو شدن با مسائل شخصی خود ندارند و در برخورد با مسائل به قدری تعلل میكنند كه شرایط، نوعی رفتار خاص از آنها طلب كند بدون اینكه هزینه فكری خاصی برای آنها داشته باشد (سامانی و فولادچنگ، 1385).
با توجه به نقش قابل توجه معلمان در جامعه، و وجود ریشه بسیاری از مشکات رفتاری در سیستم آموزشی، دور از ذهن نیست که انجام پژوهش در مورد این قشر از جامعه بتواند تا حدی از مشکلات گره گشایی کند. معلمینی که روابط قابل قبول و صمیمانه اجتماعی با دیگران و هم چنین روابط مناسب و رضایتمندانه با همسر خود دارند و دارای هویتی مستحکم می باشند و در نتیجه از کیفیت زندگی بالایی برخوردار هستند قادر خواهند بود افرادی با رفتار های شایسته، با استعداد های شکوفا شده و پرورش یافته و دارای کمترین میزان نا به هنجاری های رفتاری تربیت نمایند.
متأسفانه در مورد جامعه این پژوهش، تحقیقات و استنادات قابل توجهی در خصوص وضعیت افراد در متغیرهای سبک های هویتی، اضطراب اجتماعی، و رضایت جنسی وجود ندارد. به عبارت دیگر، تحقیق قابل توجهی به خصوص در داخل كشور در دست نیست كه نشان دهد معلمین متأهل اغلب دارای چه نوع سبك هویتی هستند، به لحاظ اضطراب اجتماعی در چه وضعیتی قرار دارند و از نظر رضایت جنسی در چه شرایطی میباشند. همچنین عوامل تأثیر گذار بر این سه متغیر بویژه در قشر معلمین متأهل، مورد تحقیق قرار نگرفته است. علاوه بر این، نوع و نحوه ارتباطی كه این سه متغیر ممكن است با یكدیگر داشته باشند، نه تنها در معلمین متأهل، بلكه تقریبأ در هیچ جامعهای به طور منسجم و قابل توجهی مورد مطالعه قرار نگرفته است. حال با توجه به مباحث مطرح شده، هدف پژوهش حاضر بررسی نقش واسطهای اضطراب اجتماعی در رابطه سبک های هویتی با رضایت جنسی در معلمین متأهل بود.
[1] Maslow
[2] Vandermassen
[3] Byers, Demmons
[4] Macneil
[5] Spence
[6] Hyde, DeLamater
[7] Rheingold, Herbert & Franklin
[8] American psychiatry association(APA)
[9] Nicholson
[10] Kessler
[11] Lampe
[12] Rapee
[13] Stein
[14] Furmark
[15] Spence
[16] Marcia
[17] informational
[18] normative
[19] Diffuse/ avoidant
[20] informational
[21] normative
[22] Diffuse/ avoidant
5-3-بحث و نتیجه گیری.. 107
راهکارها و پیشنهادها 108
منابع.. 110
فهرست جداول
جدول شماره 2-1: مقایسه ویژگیهای اصلی حکومت و حکمروایی.. 11
جدول شمار2-2-: برخی از فعالیتهای برنامه جعبه ابزار مشارکت شهروندی و تجارب بین شهرداریهای جهان.. 54
جدول شماره 3-1- مشخصات عمومی محله. 74
جدول 3-2-:مشخصات محله نارمک… 75
جدول شماره 3-5-:مشخصات کالبدی محله. 75
جدول شماره 3-6:مشخصات عمومی محله مجیدیه. 77
جدول شماره 3-7: مشخصات کالبدی محله. 77
جدول شماره 3-8: تحلیل وضعیت محله مجیدیه با تکنیک SWOT. 78
جدول شماره 3-9: مسایل و مشکلات اصلی محله مجیدیه. 79
جدول شماره 4-1: توزیع شهروندان مشارکت کننده در تحقیق بر حسب جنسیت… 82
جدول شماره 4-2: توزیع شهروندان مشارکت کننده در تحقیق بر حسب سن.. 83
جدول شماره 4-3: توزیع شهروندان مشارکت کننده در تحقیق بر حسب تحصیلات.. 84
جدول شماره 4-4: توزیع شهروندان مشارکت کننده در تحقیق بر حسب مدت اقامت در محله خود. 85
جدول شماره 4-6: نتایج آزمون T تک گروهی در رابطه با وضعیت حکمرانی شهری منطقه 8 تهران.. 92
جدول شماره 4-7: نتایج آزمون T تک گروهی در رابطه با وضعیت مدیریت پایدار شهری منطقه 8 تهران.. 95
جدول 4-8: ضریب همبستگی بین مشارکت شهروندان در امور شهری و مدیریت پایدار شهری.. 96
جدول 4-9: ضریب همبستگی بین حکمرانی شهری و مدیریت پایدار شهری.. 97
جدول 4-10: ضریب همبستگی بین حکمرواییی شهری و مشارکت شهروندان در امور شهری.. 99
روند رو به رشد جمعیت و شهرنشینی و بروز مشکلات متعدد اجتماعی، اقتصادی از یک سو و ناکارآمد بودن روشهای مدیریت و کنترل توسعه شهری از سوی دیگر شهرهای نابسمان و ناپایداری را خلق نموده است که از اصلیترین علت ایجاد چنین نابسامانی و ناپایداری چالشهای مدیریتی است در این میان نبود مدیریت یکپارچه شهری و بخصوص شکل نگرفتن مدیریت مشارکت عمومی که مبتنی بر کنش متقابل و فعلانه تمامی ذینعفان و بازیگران کلیدی دخیل در مدیریت توسعه شهری است. قرن بیستم با توجه به افزایش جمعیت شهری، تغییر شیوه زندگی، فاصله بین ذینعفان مدیران و برنامه ریزان شهری ، توسعه پایدار را به عنوان یکی از مهمترین پارادایم های مدیریت شهری در سطوح مختلف مطرح کرده است .هدف از این توسعه، پاسخگویی به نیازهای سطوح مختلف مدیریتی در همان سطح و یکپارچگی
مکانی و برنامهریزی است. از ابعاد اصلی توسعه پایدارشهری مدیریت یکپارچه شهری، حکمروایی خوب شهری و مشارکت است. در گذاشته آنچه بر نظام مدیرت شهری ایران حاکم بوده برنامهریزی متمرکز و از بالا به پایین بود که نمی توانست مشکلات شهری را بر طرف کند و نیازها و خواست های ساکنین را برآورده نماید . به همین دلیل در چند دهه اخیر برنامهریزی و مدیریت با مشارکت شهروندان در نظام مدیریت شهری مطرح شده است . علی رغم پیشینه طولانی شهرنشینی و وجود الگوهای سنتی در ایران پیروی از الگوی متمرکز برنامهریزی و مدیریتی امکان دخالت و مشارکت شهروندان رادر اداره امور شهرها نداده است.در چنین شرایطی نظام مدیریت شهری به منظور کاستن از مسائل و مشکلات رو به فزونی شهرنشینی در جستجوی راههای برای تسهیل و بهبود اداره امور شهرها است .این مهم هنگامی تحقق مییابد که ساکنان شهر را در اداره امور شهرها دخالت داد. منطقه8 تهران جزءمناطق22 گانه شهری است که بین دو محور شرقی- غربی در شرق تهران واقع شده است و از سه ناحیه و 20محله تشکیل شده است. براساس بررسیهای انجام شده در منطقه بویژه مقایسه تطبیقی طرحهاو برنامه باید گفت ،معضلات مدیریت شهری در منطقه و ریشه های آن از دیدگاه استراتژیک در قالب زیر مسالههایی چون برنامهریزی بدون توجه به اجرا و عدم مشارکت شهروندان در طرح ها است.بنابرین مطالعه و شناخت راههای جلب مشارکت شهروندان در طرح ها و اداره امور شهری و ارایه راهکارهای مناسب برای ارتقاءمشارکت شهروندان در سیستم مدیریت شهری در منطقه ضروری است .و هدف اصلی تحلیل تاثیرات و تاثرات متقابلی است که بین مشارکت شهروندی و مولفه های کیفیت زندگی شهری در راستای نیل به توسعه پایدار شهری وجود دارد.
آیا شاخص مشارکت در مدیریت شهری از مهمترین علل تحقق مدیریت شهری پایدار است؟
آیا شاخص حکمروایی خوب شهری با مدیریت شهری پایدار رابطه دارد؟
شاخص مشارکت در فرآیند مدیریت شهری یکی از مهمترین علل تحقق مدیریت شهری پایدار است.
شاخص حکمروایی شهری رابطه مستقیمی با مدیریت شهری پایدار دارد.
هدف از ارائهی این پایاننامه بررسی زمینهها و امکانات موجود برای بهرهگیری از مشارکت مردم در اداره امور شهری است. تلاش محقق این است که در پرتو نظریه های معتبر به شناخت وضع موجود بپردازد و راهکارهای کارآمد و مناسبی را در جهت بهبود وضعیت مشارکت شهروندان در سیستم مدیریت شهری منطقه 8 ارایه دهد.
روش تحقیق این پایان نامه بر اساس اطلاعات کمی می باشد و روش کار تحلیلی- توصیفی است با توجه به ماهیت موضوع مورد مطالعه و گستردگی آن ما از تحقیق كاربردی استفاده می كنیم تحقیق كاربردی به یافتن پاسخ، برای مشكلاتی كه مطرح است می پردازد. برخورد با موقعیت مسئله ای اساس تحقیقات كاربردی است. انسان متعهد و متفكر در برخورد با مسائل و مشكلات اجتماعی بی تفاوت نمی باشد بلكه برای یافتن راه حل مسائل در تكاپو است.
(ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است)