2-1- طرح مسأله
امروزه به علت نگرش کمی به مسکن وتوجه به رفع کمبود آن از یک طرف و نگرش سودجویانه ازطرف دیگر, بسیاری از ارزش های انسانی, اجتماعی, بومی و فرهنگی نادیده گرفته می شود. شهر مشهد نیز همچون سایر شهرهای کشورمان از بد مسکنی رنج می برد و فقدان مسکن مناسب زندگی شهروندان را با مشکل روبرو کرده است. این در حالیست که خانه مناسب وشایسته برای انسجام اجتماعی, رفاه شخصی و استقلال فردی امری اساسی به شمار می رود. امروزه خانه آدمی در بلوکهای مسکونی در پشت چند پنجره یکنواخت وهم شکل با دیگران قرار دارد که نه فقط برای میهمان, بلکه برای افراد خانواده نیز تشخیص آن از بیرون مشکل است ” (پاکزاد، 1386) دراثر اینگونه انبوه سازی های کلیشه ای, انسان ها بصورت توده در کنار هم قرار می گیرند و به جای این که گروه های اجتماعی مثبت گرا وهدفمندی تشکیل گردد, انبوهی از نفرها تشکیل می شود که کنار هم قرار گرفتن آنها فقط ازدحام, شلوغی و هرج ومرج را در پی دارد. در چنین شرایطی, افراد خانواده برای تامین حداقل امنیت و آرامش از جمع فرار کرده، به کنج خانه پناه می برند. غربت ومحرومیت اجتماعی از این جا آغاز می گردد.
از آنجا که همواره توسعه ای پایدار است که به لحاظ کیفی, سلامت انسان و نظامهای اکولوژیک را در بلند مدت بهبود بخشیده و تئوری معماری پایدار نیز زاده همین تفکر است, بهترین گزینه برای اصلاح وضع موجود گرایش به معماری پایدار می باشد و در صورتی که خانه سازی, روند پایداری نداشته باشد, هیچ جامعه ای نخواهد توانست به توسعه ای پایدار, دست یابد.
در جهت نیل به معماری پایدار 3 راهبرد اساسی راباید قابل توجه دانست :
– پایداری زیست محیطی
– پایداری اقتصادی
– پایداری اجتماعی
برای رسیدن به مفاهیم وارزشهای پایدار بایستی به بطن آن وارد شد و اصول آن را دریافت. این رویکرد طی دهه اخیر به طور قابل توجهی رشد کرده است ولی درعین حال درک وفهم پایداری, اهداف ودستاوردهای آن, به طور عمده ای توسعه نیافته باقی مانده است. بررسی نمونه هایی از ساختمان های پایدار مشخص می سازد که طراحان هریک تنها بربخشی از عوامل تاثیر گذار بر پایداری یک بنا تمرکز کرده اند و آنچه تقریبا در همه بناها مشترک است آرزوی ساختن بناهایی است که با محیط خود دوستانه تر برخورد کنند و اغلب ارزش های پایداری اجتماعی و فرهنگ به فراموشی سپرده شده است یا اساسا مجال دقت نمی یابد. چنین رویکرهایی تاثیر طراحی بر تحقق اهداف والای انسانی- اجتماعی و محیطی را نادیده می گیرد ونقش طراح را در چهار چوب قواعد علمی معطوف به مهندسی تقلیل می دهد. به همین دلیل در این رساله بیشتر بر روی پایداری اجتماعی تاکید خواهیم داشت.
“در طراحی پایدار باید به پایداری اجتماعی واقتصادی به اندازه مصرف انرژی و تاثیر محیطی ساختمان ها وشهرها اهمیت داده شود” (لنگ، 1386: 87) پایداری اجتماعی در مجتمع های مسکونی, وضعیتی است که ساکنان از زندگی در خانه و مجتمع خود رضایت داشته باشند و از همسایگی با سایر ساکنان لذت برند تا سرمایه های اجتماعی حفظ شوند و در حقیقت وجود عرصه های گروهی همچون فیلتری است که روابط اجتماعی از هم گسسته را در شهرهای شلوغ امروزی را تلطیف می کند.
سرمایه اجتماعی نتیجه پایداری اجتماعی است و از لحاظ کارکردی باعث اعتماد بین ساکنین می شود تا افراد در گروه ها حضور پیدا کنند و سبب مشارکت و…می شود. مشارکت خود به معنای فراهم آوردن شرایطی است که علاوه بر پاسخگویی به نیازهای عملکردی کاربران, سبب گسترش روابط اجتماعی, بالا بردن کیفیت زندگی ساکنان, ترفیع همبستگی اجتماعی, خلق حس زندگی در اجتماع می گردد. در این وضعیت, مجموعه شرایط زندگی به نحوی است که با گذشت زمان تعاملات اجتماعی بیشتر می شود و اکثریت ساکنان نسبت به محل زندگی خویش تعلق خاطر و دلبستگی می یابند. بنابراین نا خوداگاه حافظ سلامت و پایداری آن بوده، در نگهداری وبهبود وضعیت موجود مشارکت وهماهنگی خواهند داشت. در این صورت عمر مفید مجتمع های مسکونی پایدار نسبت به سایر مجتمع ها بیشتر می شود. همچنین ارزش ریالی واحدهای مسکونی این نوع مجتمع ها نیز در شرایط برابر بیشتر از سایر مجتمع ها است. پایداری اجتماعی, بهره وری مجتمع های مسکونی را به حداکثر می رساند.
3-1- ضرورت تحقیق
تداوم افزایش قابل توجه جمعیت شهر مشهد[1] و روند تجدید تشکیل تقاضا مخصوصا از ناحیه ازدواج های جدید (که گفته می شد دراین سالها درحدود800 هزارتا 1 میلیون مورد در سال می باشد) و ناکافی بودن مسکن ساخته شده توسط مردم, موجب شده است که در هر دوره واحدهای مسکونی تولید شده نسبت به مجموع نیازهای برطرف نشده و باقی مانده از قبل وتقاضای جدید کمبود زیادی را نشان دهد. از طرفی بخش های قدیمی تر دیگر نمی توانند پاسخگوی نیاز روز افزون به تقاضای مسکن باشند وفرسودگی کالبدی بخش های فرسوده موجب می شود, نیاز به طراحی وساخت مجموعه های جدید مسکونی در حومه شهر هر روز بیشتر از گذشته احساس شود. بنابراین مجموعه های جدید مسکونی در قسمت های جدید شهر مشهد ساخته شده و توسعه می یابند, اما چالش اصلی اینجاست که آیا این بخش های جدید شهری می توانند وظایف اصلی خود را بخصوص درحوزه پایداری اجتماعی دربرابر شهروندان ایفا نمایند؟
با توجه به اینکه تاکنون مجتمع مسکونی با این رویکرد و با توجه خاص به مبحث پایداری اجتماعی در شهر مشهد ساخته نشده است, این رساله می تواند در راستای طراحی مجتمع های متعددی از این دست در جای جای شهر و کشور موثر باشد. و امید بر آن است که به نوعی جهت یابی برای بهینه سازی کیفیت سکونت دست یابیم.
4-1- اهداف تحقیق
1-4-1- اهداف کلی
دستیابی به راهکارهایی جهت ارتقای فضای زندگی
– الگو سازی برای مسکن پایدار در شهر مشهد
– نقش پایداری اجتماعی در طراحی مجتمع های مسکونی
2-4-1- اهداف خاص
– بررسی جایگاه سرمایه اجتماعی در مجتمع های مسکونی
– بررسی نقش عرصه های گروهی در پایداری اجتماعی مجتمع های مسکونی
– دستیابی به ویژه گی های عرصه های گروهی جهت تعامل پذیری بیشتر ساکنین
5-1- سوالات تحقیق
– عرصه های گروهی مجتمع های مسکونی چه نقشی در پایداری اجتماعی مجتمع های مسکونی دارند؟
– چگونه می توان از عوامل پایداری اجتماعی (سرمایه اجتماعی ,مشارکت و…) درتعریف الگوی مسکن پایدار استفاده کرد؟
– الگوی مسکن پایدار برای شهر مشهد دارای چه مشخصاتی است؟ وچگونه می توان از آن درطراحی معماری استفاده کرد؟
6-1- روش تحقیق
هدف این تحقیق دستیابی به راهکارهایی برای ارتقای کیفیت فضای زندگی ساکنین مشهد خصوصا دربخش مسکن و فضای عمومی مجتمع های مسکونی وهمچنین پایدارسازی جریان زندگی در آنهاست.
باتوجه به وجود نگرش های مختلف به معماری واینکه تمام آنها درشکل گیری یک اثر دخیل هستند واینکه نگارنده نمی توانست در یک تحقیق به تمام آنها بپردازد رویکرد اصلی مورد مطالعه این پروژه “پایداری اجتماعی” درنظر گرفته شد. و از آنجایی که محدود کردن چارچوب تحقیق به محقق کمک می کند تا متغیرهای کمتری داشته باشد و به این ترتیب با کنترل داده های ورودی و خروجی کمتر, به نتایج دقیق تری دست یابد, سایر موارد چون تاثیر اقلیم, تکنولوژی, تاریخ و…نیز تا جایی که به رویکرد درنظر گرفته شده ارتباط داشتند مورد مطالعه قرار گرفته اند.
روش تحقیق این پایان نامه برمبنای روش پیمایشی از نوع اکتشافی است که بر مبنای تحلیل, توصیف و استخراج نتایج حاصل از پرسش نامه ها و کشف اصول پایداری و روابط بین این اصول از دید جامعه صاحب نظران انجام می گیرد تا در نهایت, اصول نظری پایداری مجتمع های مسکونی تعیین شود. درمرحله بعد, بامقایسه آن با واقعیت خارجی می توان به اصول عملی و راهکارهای معماری دست یافت. این مهم از طریق تحقیقات میدانی وتنظیم پرسش نامه و توزیع آنها میان ساکنان مجتمع ها انجام خواهد گرفت. درنهایت الگوهایی جهت ارتقاء پایداری اجتماعی در مجتمع های مسکونی باتوجه به نقش عرصه های گروهی ارائه شده است.
[1] – www.amar.org.ir
فرم در حال بارگذاری ...