ساختارها نمایش واقعی از واقعیت نیستند؛ بلكه مدلهای شناختی از واقعیتند. ساختارها بخشهایی از شهر هستند كه مدلهای ذهنی از شهر را ایجاد میكنند. در حقیقت بخش عمدهای از تصور ذهنی مردم از شهر به ساختار اصلی آن باز میگردد. مردم یك شهر قادرند مهمترین و اصلیترین عناصر و فضاهای آن را شناخته و پیوند و ارتباطی بین این اجزا و عناصر در ذهن خود برقرار سازند. به بیانی دیگر اگر فرض كنیم كه واقعیتی كه ما با آن سروكار داریم یك شهر باشد، روابط حاكم میان مهم ترین عناصر شهر قابل ادراك بوده و باعث آن میگردد كه ما ساختاری از آن روابط حاكم در ذهن خود ترسیم كنیم.
این تصویر به وسیلهی اطلاعاتی كه فرد از محیط دریافت میكند، ساخته میشود. در حقیقت شهر سرچشمهی اصلی اطلاعات است. با این حال انسان تحت تاثیر فقط یك محرك یا فرستنده قرار نمیگیرد. بلكه مجموعهای از اطلاعات از فرستندهها در زمانها و مكانهای مختلف، به انسان ارسال میشود. لذا فرد در مواجهه با محیط خود با سیلی از اطلاعات روبه روست كه برای درك آن به مرتب كردن آنها میپردازد و هر جز از این اطلاعات را در محل خود قرار میدهد. به عبارتی انسان در هر زمان و هر فضا تنها بخشی از اطلاعات محیط را در ذهن خو ثبت میكند. آنچه را كه انسان از محیط میداند از بسیاری جهات با واقعیت متفاوت است. زیرا نه تنها شناخت انسان از محیط انتخابی بوده، بلكه به دلیل محدودیتهای بیولوژیكاش نمیتواند كلیهی اطلاعات ارسالی را ادراك و پردازش كند. لیكن همین اطلاعات محدود تصویر كامل و جامعی، هرچند نادرست و غیرواقعی از محیط اطراف به دست میدهد. فرض اصلی بر این است كه مردم اطلاعات را به صورت یك ساختار كاملا مرتبط با اطلاعات مربوطه، در تصویر ذهنی خود از شهر سازماندهی میكنند. انسان از مجموعه اطلاعات رسیده تنها به تجزیه و تحلیل آنهایی میپردازد كه به او بهترین امكان را برای كنترل محیط میدهند. لذا ذهن انسان به طور ناخودآگاهانه به ساده كردن محیط اطراف خود پرداخته تا بدین وسیله بتواند حجم اطلاعات را كاهش داده و محیط را آسان تر درك كند.
شناخت محیط مستلزم چیزی بیشتر از شناخت عناصر و فضاهاست. آگاهی از چگونگی پیوند و ارتباط بین آنها نیز ضروری است. بنابراین برای ایجاد آگاهی از محیط نه تنها به تصاویر ذهنی نیاز است بلكه این تصاویر باید با یكدیگر در ارتباط باشند. مجموعهای از چنین تصاویر مرتبطی، یك تصویر ذهنی را به وجود میآورد كه پیوندی بین فرآیند فكر انسان و محیط برقرار میسازد. در این فرآیند، انسان دادههای دریافتی از محیط را در ذهن منظم كرده و علاوه بر اجزای محیط، نظم یا رابطهی میان آنها را نیز در ذهن خود به تصویر كشیده و به آن معنا میبخشد.
در چنین تصویری همواره مكانها یا نقاط پررنگی در ذهن وجود دارد كه صحنهی رویدادها و تجربههای بسیار مهم زندگی اوست و دیگر چیزها (دیگر فضاها) به دور این مكانها و نسبت به آنها تعریف و متصور میشود.
بر این اساس لازم است برای دستیابی به ساختار شهر، تصویر ذهنی مردم مورد توجه قرار گرفته و با استخراج عناصری كه در تصویر ذهنی مردم اهمیت یافته اند، عناصر و روابط ساختار فضایی شهر را تشخیص داد و در جهت ارتقاء كیفیت محیطی به كار گرفت.
عملی
کرمان شهری با تاریخ پر فراز و نشیب و مردمانی سختکوش در دل کویر که به گفته فرد ریچاردز غیر از شهر تبریز که در مرز شمال ایران واقع شده به هیچ شهری در این کشور به اندازه شهر کرمان از منجنیق فلک سنگ نباریده است.
کرمان منسوب است به کرمان بن هیتال بن ارنخشدین سام بن نوح(ع) که در داستانهای اساطیری، کرمان به کرمی (ابریشمی) منسوب است که هفتواد نام داشته است.
حکایت آن یعنی حکایت کرم و پشم ریسی دختران هفتواد را فردوسی شاعر حماسه سرای ایران به نظم در آورده است.
یکی دژ بکندند بر تیغ کوه شد آن شهر با او همه همگروه
چو یک چند بگذشت بر هفتواد مرا آن حصن را نام کرمان نهاد
بر اساس منابع و اسناد تاریخی ساخت تاریخی و شکلگیری شهر کرمان به شرح زیر است.
1- عهد هخامنشیان و پیش از آن: شکلگیری قلعه دختر بر بالای کوهی که نخستین آثار شهر کرمان در پای آن تشخیص داده شده است.
2-دوره ساسانی: شکلگیری قلعه دیگری بر بلندی تپه مقابل قلعه دختر به نام قلعه اردشیر.
1و 2 شکلگیری هسته شهر به عنوان یک قلعه محصور به مرکزیت قلعه دختر و بعد قلعه اردشیر (در اثر توسعه آن)، ساکنان شهر هنوز داخل قلعه جای ندارد بلکه در بیرون قلعه به صورت نابسامان زندگی میکنند، قلعه به وسیله خندقی عمیق از محل زندگی مردم جدا شده. اجزای تشکیل دهنده شهر را در این دوره معبد، قلعه، خانههای طبقه برگزیده، حصار و خندق که بر جدایی خود از ناحیه دیگر تاکید میکند، تشکیل میدهد.
3- با ورود اسلام قلاع ساسانی چه مذهبی و چه نظامی فرو میریزند و این مهمترین حادثه در بنیان گذاری سازمان نوین در شهر است. لذا شهر کرمان در سده نخستین هجری در جوار حصارهای شهر قدیمی و به دور از قلعه دختر و قلعه اردشیر علیرغم ارزشهای دفاعی آنها به سوی دشت غربی مستقر میشود.
4- در قرن دوم و سوم هجری ابتدا حصار جدید شهر که محلههای جدید را نیز شامل میشود، شکل میگیرد در این دوره کسی از شهروندان بیرون دروازهها رها نمیشود.
5- در قرن چهارم ملک تورانشاه سلجوقی محله شاه عادل را برای استقرار سپاهیان مسجد جامع ملک، بازار، گرمابه، خانقاه و کتابخانه مرکز جدید شهر را میسازد.
تلاش حاکم سلجوقی برای انتساب شهر کرمان به خود و زدودن خاطره حکومت قبلی، مبتنی بر توسعه است لکن نظامی که او بدان تمسک میجوید همان سازمان گذشته شهر است که اینک مرکز آن جابجا شده است.
6- در قرن هفتم، حاکمان قراختایی از یک سو برای پاسخ به نیاز جمعیت جدید به توسعه شهر و از سوی دیگر ثبت حاکمیت خود بر تارک شهر، محله ترک آباد را در شمال غرب شهر آن روز سامان میدهند. مرکز جدید شهر نیز این بار کل کوچک و مستقلی شامل مقبره براق حاجب، مدرسه، مارستان درب خبیص، بازار، مسجد و آب انبار است.
7- در قرن هشتم، امیر محمد مظفر با تسخیر کرمان، حکومت جدید را بنیان مینهند. وی مسجد جامع قدیم در دروازه شرقی کرمان را مرکز جدید شهر قرار میدهد. سیاست وی برای تبلور تغییر حکومت، جابجایی مرکز از منتهی الیه غربی به لبه شرقی شهر است.
8- گنجعلی خان حاکم صفوی کرمان در قرن دهم، مرکزیت جدید را در مجموعه تازه احداث در قلب فرسوده شهر بنیان میگذارد تا بدین طریق موجبات ایحیا شهر را فراهم آورده باشد. مجموعهای مرکب از میدان، بازار، مسجد، حمام، ضرابخانه و آب انبار. در عین حال، سازمان فضایی همچنان تداوم سنت قبلی است.
9- وکیل الملک در عهد قاجار نیز مرکز جدید شهر را در جوار مرکز صفوی بنا میکند. این روایت تا دوره معاصر آن که با تغییر اندیشه
روشنفکران مدرسهای در کسوت مشاوران رضاخان دچار دگرگونی بنیادین شد، به همان شیوه و سبک سنتی خود باقی بود.
در این پایان نام تلاش خواهد شد تا لایه تاریخی ساختار کرمان و جایگاه آن در عینیت و ذهنیت و نقش ادراکات ذهنی و شکلگیری تصویر ذهنی از لایهی تاریخی ساختار شهر مورد بررسی قرار گرفته و در جهت ارتقاء کیفیت ساختار و هویت بخش به آن به کار گرفته شود.
2-1- هدف های تحقیق
1-2-1- هدف کلان
نظری:
تبیین نقش ادراک ذهنی در تعریف ساختار شهر
عملی:
ارتقا كیفی ساختار شهر کرمان، به وسیله باز تعریف لایه تاریخی ساختار شهر، از طریق بازشناخت ادراکات ذهنی شهروندان.
2-2-1- اهداف خرد
نظری:
1- منظم کردن دادههای دریافتی و ادراک شونده از تصویر ذهنی به وسیله برقراری نظم یا رابطه در اجزاء تشکیل دهنده لایه تاریخی ساختار شهر
2- ارتقاء لایه تاریخی ساختار از طریق بررسی تصویر ذهنی مردم و رسیدن به تصویر ذهنی مشترک آنها
عملی:
1- شناخت لایه تاریخی ساختار شهر کرمان از طریق تجزیه آن به اجزاء و عناصر تعیین شده و ارتباطات اصلی میان آنها
2- باز تعریف لایه تاریخی ساختار شهر کرمان از طریق بررسی اجزا، عناصر و ارتباطات آن در تصویر ذهنی مشترک مردم شهر.
کمک به ارتقاء لایه تاریخی ساختار شهر کرمان از طریق برقراری پیوند بین تصویر ذهنی مشترک مردم و اجزاء و عناصر لایه تاریخی ساختار.
3-1- اهمیت موضوع تحقیق و انگیزش انتخاب آن
«ساخت شهرها یكی از دستاوردهای بزرگ بشری و فرم كالبدی شهر توسط تصمیمگیری مردمی كه در آن زندگی میكنند تعیین میشود. (ادموند بیكن)»
نظری:
ساختار شهر فرصتی پدید میآورد كه تمام عملكردهای شهری و انواع ارتباطات انسانی در یك شبكه درهم تنیده شده و نزدیك به هم قرار گیرد. از طریق ایجاد تصویر ذهنی قوی مردم شهر قادر خواهند بود مهمترین و اصلی ترین عناصر و فضای آن را شناخته و پیوند و ارتباطی بین این اجزا و عناصر در ذهن خود برقرار سازند.
توجه به ساختار و تصویر ذهنی از آن امتیازی برای شهر در بافت كهن آن است، زیرا فعال بودن مجموعههای كهن شهری و ساماندهی هویت اصلی شهر به ویژه در پیوند با بافت قدیم آن در صورتی حائز اهمیت بوده و موفق خواهد بود كه با تكیه بر یك پیوند نامرئی و متقابل شهروندان و دلبستگیهای آنان به ارزشهای مشترك در تصاویر ذهنی شان از شهر صورت گیرد.
ساختار شهر و تصاویر ذهنی قوی شكل گرفته از آن میتوانند موجد خوانایی شهر و تمایز آن شده و بیان كننده هویت ملی و برانگیزاننده احساس غرور در مردم شهر باشند با بررسی ساختار اصلی شهرها و درك قانون مندیهای توسعه و تكامل آن میتوان تاثیر عمدهای در احیا و بهبود وضع شهر گذاشت، زیرا اجزا و عناصر پدیدآمده در تاریخ تحول و تكامل شهر امكانات بالقوه بسیار برای تجدید حیات داشته و میتوانند در هویت بخشی به شهر و تقویت شبكه نمادین آن نقش ویژه داشته باشند.
شهرهای سنتی كویری همچون كرمان مانند سایر شهرهای ایران از ابتدای قرن هجری حاضر در معرض تحولات شدید كالبدی قرار داشتهاند كه با آهنگ تحولات تاریخی و تدریجی این سكونت گاههای ارگانیك تفاوت فاحشی دارد. ابتدای قرن چهارم هجری مدرنیزاسیون سطحی و ناقصی كه كانون توجه اش عمدتا بر ایجاد تحولات و مدرنیزه نمودن كالبد ظاهری شهرها قرار گرفت دگرگونیهای عمیق و ناخواستهای را در شهرهای ایران پدید آورد مدرنیزاسیون كالبدی مذبور كه در قالب امواج پی در پی (نظیر قانون توسعه و تعریض معابر در سال 1312 یا تهیه و تصویب طرحهای جامع شهری از دهه 1340 به بعد و تهیه طرحهای شهری دیگری از قبیل طرحهای آماده سازی در دهههای بعدی تحول چارچوبی را در انگاره شهر سنتی كویری ایرانی سبب شده است.
بررسی مداخلات كالبدی مدرن در شهرهای كویری نشان میدهد كه اقدامات مذبور طی چند دهه گذشته سبب شده ساختار كالبدی شهرها به شكل چشم گیری انطباق محیطی خود را از دست بدهند.
طرحهای جامع شهری در كنار تشویق رشد كم تراكم شهر از طریق تحمیل مقررات زونینگ و تفكیك عملكردهای اصلی شهری (همچون مراكز كار، نواحی مسكونی و. . . ) به استفاده هرچه بیشتر از وسیله نقلیه موتوری دامن زده و موجب از هم گسیختگی بیشتر این گونه شهرها شده است كه در تقابل با وضعیت طبیعی شهرهای سنتی كویری است.
برای جلوگیری از افزایش نابسامانیها در شهر ضرورت دارد اقدامات منفرد و پراكنده در ارتباط با یكدیگر قرار گرفته و ساختار واحد و یكپارچه در كلیت شهر به وجود آورده و بین محورها و عناصر تاریخی و كاركردهای مهم كنونی در گسترده شهر پیوندی ظریف اما ناگسستنی ایجاد نموده و به مدد پیش بینی یك ساخت مشخص برای شهر استقرار عناصر شهری اتفاقی را در سازمان فضایی و كالبدی شهر منتفی ساخت. برای افزایش دلبستگی شهروندان به شهر و آگاه نمودن آنها از محیط شهری (كه بر اثر بی توجهی به ساختار كهن شهرها تضعیف گردیده) ضروری است كه از طریق ساماندهی محیط كالبدی اقدام شود.
عملی:
بازشناسایی و تبلور مجدد ادراکات ذهنی مردم در کالبد شهر کرمان با تاریخ چندین هزار ساله میتواند در بهبود و تعریف دوباره ساختار شهر و جلوگیری از افزایش نابسامانیها و اقدامات منفرد و پراکنده در لایه تاریخی ساختار و هویت بخشی به بافت ارزشمند تاریخی کرمان که در شرف نابودی است موثر واقع گردد.
فرم در حال بارگذاری ...