برای رعایت حریم خصوصی نام نگارنده پایان نامه درج نمی شود
(در فایل دانلودی نام نویسنده موجود است)
تکه هایی از متن پایان نامه به عنوان نمونه :
(ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است)
بخش نخست:مفاهیم ومبانی مسؤولیت مدنی رسانه های صوتی وتصویری
صحبت از مسؤولیت مدنی رسانههای صوتی و تصویری و مبانی و منابع این مسؤولیت ،نیازمند شناختی دقیق از مفهوم رسانه های صوتی،تصویری و به عبارتی دقیق تر مفهوم رسانه در معنای عام است.زیرا با شناسایی تعریف رسانه به نتیجهی دقیقتری از مسؤولیت مدنی رسانهها خواهیم رسید.در فصل اول این بخش به تعریف و مفهوم رسانه ها که امروزه بخش بزرگی از جامعه ی انسانی را به خود مشغول کرده است،خواهیم پرداخت و سپس به بیان کارکرد ها و انواع رسانه ها در جهان و نقش اساسی و سازنده ی آنها بر جامعه میپردازیم.در فصلهای بعدی با توجه به مبانی مسئولیت مدنی و با در نظرگرفتن دقائق موجود در رسانههای صوتی و تصویری به معرفی منابع و مبانی مسؤولیت مدنی و موشکافی مسؤولیت مدنی در رسانهها پرداخته و مسئولیت مدنی را از زاویه رسانههای صوتی و تصویری مورد بررسی و موشکافی قرار داده و با توجه به مصادیق آن شناخت دقیقی از این مسئولیت در رسانههای صوتی و تصویری ارائه می نمائیم.
فصل اول:تعریف و مفهوم رسانههای صوتی ،تصویری و انواع آن
انسان شخصی است اجتماعی و در جامعه پیرامون خود زندگی میکند و فطرت و ضرورت این زندگی اجتماعی،اجتماعی بودن انسان است.آدمی از بدو زندگی میل به جمع و جمع گرایی دارد و فطرت اجتماعی او،وی را ملزم میسازد که با همنوعان خویش در تعامل و ارتباط باشد و همین ارتباط و تعامل با افراد بشر،اجتماع را تشکیل داده و به رغم این ارتباط،انسان در گروههای اجتماعی چون قوم،خانواده و جامعه قرار میگیرد و این قرارگیری در گروهها جامعه را ایجاد مینماید. جامعهای که دور نمای آن روابط مجموعهای از انسانها با یکدیگر است که جامعه را سرپا نگهداشته است و فرایند این ارتباطات میان انسانها واکنشهایی است که انسانها را متأثر میسازد. اشکال ارتباطی بین جوامع گذشته به مراتب سادهتر از امروزه بوده و گاه با روشن کردن آتش یا حک کردن منظور خود بر روی سنگ ها پیام خود را به افراد دیگر منتقل میکردند. اما امروزه ارتباطات شکل پیچیدهتری به خود گرفته و پیشرفت فنآوری و تکنولوژی نحوهی ارتباطات افراد را به طور غیر قابل باوری متحول نموده است.امروزه رسانه که محصول و نتیجهی این
فنآوری است از روزنهها و باریک راههای چشم و گوش و اندیشهی انسان به جایجای زندگی اجتماعی و خصوصی افراد در همه جای این کرهی خاکی رخنه کرده و تاثیری ژرف بر زندگی آن بنا نهاده است. رسانه در درون خانهها و حریم خصوصی و عمومی مردم آزادانه حضور پیدا کرده و اندیشه و فرهنگ و زبان افراد را دچار دگرگونی و تغییر و تحول کرده است.
گفتار اول: تعریف رسانههای صوتی و تصویری
اگر تمامی وسایل شفاهی،نوشتاری و تصویری را که با گروه کثیری از مردم ارتباط برقرار کردهاند و از طریق آنها اخبار،اطلاعات و نظرات منعکس یا منتشرمی شوند،رسانههای گروهی یا وسایل ارتباط جمعی بنامیم،به تعریفی کلی دست یافتهایم که می تواند تقریباً همهی رسانههای گروهی را در بر گیرد.
رسانههای گروهی،در فرهنگ لغت آکسفورد به «منابع اطلاعات و اخبار نظیر روزنامهها،مجلات،رادیو و تلویزیون که به گروه کثیری از مردم میرسد و بر آنان تاثیر میگذارد » تعریف شدهاند تعریف نسبتاً روشنی از وسایل ارتباط جمعی در مقررات داخلی جمهوری اسلامی ایران را می توان در «آیین نامه صدور اجازه تاسیس ،انحلال و نظارت بر فعالیت وسایل ارتباط جمعی خارجی و نمایندگان وابسته به آنها»ملاحظه نمود.طبق این تعریف،«وسایل ارتباط جمعی خارجی شامل کلیه مؤسسات مطبوعاتی، خبری،
خبرگزاری، آژانسهای عکس،رادیو،تلویزیون و هرگونه مؤسسه یا سازمانی می شود که به کار انتشار یا انعکاس اخبار و اطلاعات اشتغال داشته و مقر اصلی آنها در خارج از کشور باشد.»
نکتهی حائز اهمیت این است که رسانههای همگانی وسایل فنی انتقال پیام و بر قراری ارتباط هستند و این وسایل اگر با استفاده از فنآوری و در سطحی نامحدود و برون گروهی صورت گیرد در مقولهی
رسانههای همگانی جای خواهد گرفت مثلاً سخنرانی ، به وسیلهی زبان که خود از نخستین وسیلهی برقراری ارتباطات اجتماعی است مادامی که با فنآوری همگام نشده است رسانه تلقی نخواهد شد.
نکتهی دیگری که مختص رسانههاست واز عبارت آن استفاده می شود،رسانهی همگانی ،به ارتباط جمعی و همگانی مربوط میشود و سایر وسایل که بین چند نفر ارتباطی را برقرار مینمایند را شامل نمیشود همانند تلفن یا تلفنهای تصویری ،فاکس و تلگراف که اگرچه محصول فن آوری و ارتباطات هستند اما چون توان برقراری ارتباط همگانی ندارد، رسانهی همگانی محسوب نمیگردند.
همانگونه که از اسم رسانههای صوتی و تصویری مشخص است،آن دسته از رسانههای همگانی که به صورت دیداری و یا شنیداری و یا هر دو توأماً با مخاطبین خود ارتباط برقرار میکنند، رسانههای صوتی وتصویری[2] نامیده میشوند، همانند رادیو، تلویزیون، شبکههای دیجیتال ماهوارهای و یا اینترنتی ،
شبکه های پخش خانگی و غیره که به انواع آن در گفتارهای بعدی خواهیم پرداخت.
گفتار دوم : کارکرد رسانههای صوتی و تصویری
امروزه هیچ کس منکر عملکرد مهم رسانهها نیست و تأثیر رسانهها بر اندیشه ، فرهنگ ، توقعات و احساسات افراد امری محسوس و انکار ناپذیر است وظایف وکارکردهای رسانههای گروهی با پیشرفت تکنولوژی متنوع شده است و فقط محدود به اطلاعرسانی نیست بلکه جنبههای آموزشی و
فرهنگ سازی،تبلیغی و تفریحی و…را نیز شامل می شود . هر فردی نیز ممکن است تحت تاثیر یک یا چند کارکرد رسانه قرار گیرد و برنامههای آن رسانه را دنبال کند اما نکتهی مهم اینست که این کارکردهای متفاوت ممکن است در طرز زندگی افراد وعقاید آنها تاثیر بسزایی داشته باشد.ضمن اینکه با بررسی کارکردهای مختلف رسانههای مذکور نوع مسؤولیت آنها و تاثیرات حقوقی ممکن متفاوت خواهد بود که این امر ما را ناگزیر از تفکیک مینماید.در ذیل به برخی ازکارکردهای رسانههای همگانی اشاره می شود).
بند1: اطلاعرسانی
شاید بتوان مهمترین کارکرد رسانهها را اطلاع رسانی نامید ،وظیفهی مهم رسانه، دادن اطلاعات و انتشار اخبار و وقایع است و همهی افراد نیز این حق را دارند که به این اطلاعات دسترسی آزاد داشته باشند و از همهی آنچه که در پیرامون خود اتفاق می افتد با خبر شوند و آگاهی یابند و به تحلیل و تفسیر این وقایع پرداخته و به واقعیات پیببرند.با این حال امروزه تنوع و گستردگی حوزهی نفوذ و قدرت تاثیر
رسانهها،آنها را از ابزار صرف عرضهی اطلاعات و اخبار خارج کرده و نقشهای متعددی را برای آنها فراهم کرده است.با وجود این نمیتوان حق اطلاع مردم از اخبار و دریافت اطلاعات را که ضرروت های زندگی در دنیای ارتباطات است را نادیده گرفت.
بند2: پر کردن اوقات فراغت و تفریح
از دیگر کارکردهای رسانه میتوان به جنبهی تفریحی آن اشاره نمود. به بیان بهتر امروزاکثررسانهها همانند روزنامه،رادیو،تلویزیون،ماهواره،سینما و….با پخش مطالب مختلف جنبهی سرگرمی و پر کردن اوقات فراغت را برای مخاطبین خود فراهم نموده و آنان را سرگرم برنامههای مختلف خود نظیر مطالب داستانی،موسیقی و فیلمها کرده اند. وجود مشغله و کار و تحصیل و دغدغههای متعدد باعث می شود که افراد ساعاتی از زندگی خود را به تفریح اختصاص داده و در کنار مشغله و کار خود لحظاتی را هم به استراحت بپردازند و بهترین سرگرمی برای مواقع فراغت از کار ، تماشای برنامه های مختلف رسانه از جمله تلویزیون و ماهواره است که پرکننده اوقات فراغت آنها است و میتواند لحظات خوبی را برای آنان فراهم آورد.
بند3: آموزش و فرهنگ سازی
رادیو وتلویزیون ازمهمترین وکارآمدترین رسانههای صوتی وتصویری هستند به مثابه چاقویی که هم
میتواند مضر باشد وهم مفید. منتقدان بر این باورند که رادیو وتلویزیون نه تنها میتوانند بیاموزند،آگاه کنند، ترغیب کنند،الهام ببخشند همچنین میتوانند آسیب برسانند و گمراه کنند. نقش آموزشی و فرهنگسازی رسانهها به خصوص رادیو و تلویزیون میتواند رفتار و فرهنگ آحاد جامعه را به عنوان مخاطبان اصلی خود تغییر و حتی شکل دهد .
رسانه با آموزشهای متنوع همانند آموزش هنجارهای اجتماعی و اسلامی نوعی از رفتار را در افراد و خانوادهها ایجاد می کند و آنها با الگو برداری از این آموزشها زندگی خود را شکل داده و با تکیه بر همین آموزشهاست که زندگی خود را پیش می برند. فرهنگسازی هم جنبه ی دیگری از کارکردهای یک رسانه است که با ارائه برنامه هایی مثل یک فیلم تأثیر گذار در مورد محیط زیست به ارائه فرهنگی به نام احترام به طبیعت توسط افراد میپردازد و فرهنگ احترام بر طبیعت را در جامعه بنا میسازد و درک افراد را در استفادهی از طبیعت و چگونگی رفتار در محیط زندگی خود بالا برده و در واقع فرهنگسازی
میکند و نمونه هایی از این قبیل … همانطور که گفته شد رادیو و تلویزیون و رسانههای صوتی و تصویری دیگر به عنوان بهترین ابزار در ارائه این دو کارکرد هم میتوانند مضر و هم مفید عمل کنند. به عبارت بهتر هر چقدر برنامههای ساخته شده توسط رادیو و تلویزیون و رسانههای دیگر صوتی وتصویری کیفیت مثبت و بالایی داشته باشند، منجر به ارائهی آموزشی بهتر و القای فرهنگی خوب و مثبت در بین مخاطبین خواهند شد.
بند4: تبلیغات
حجم عظیم سرمایهگذاری در رسانهها و به تبع آن سودهای کلانی که عاید سرمایهگذاران
می شود،موجب می شود که رسانهها به عنوان یکی از مهمترین منابع سود آور تبدیل شوند و جنبهی تبلیغی پیدا کنند تبلیغات نوعی اعلان و آگاهی به مردم از تازه ترین خدمات و تولیدات است استفاده بیش از حد از آگهیهای تجارتی الگوهای مصرفی خانواده را نیز تغییر داده و باعث مصرفگرایی و ترغیب مردم به مصرف بیشتر و استفادهی آنها از کالای متنوع و لوکس می شود. امروزه رسانهها و به ویژه رادیو و تلویزیون به خاطر امتیازات برجسته به صورت ابزار سیاسی در آمدهاند. ابزاری محکم که دولت ها با دارا بودن آن ضعف و ناتوانیهای سیاسی خود را به نحو چشمگیری جبران می کنند.از طرفی مردم نیز در صورت برخورداری از امکانات این دستگاه عظیم تبلیغاتی به ارائه و انعکاس اندیشهها و خواستههای خود
می پردازند.و رسانه هم با تجزیه و تحلیل ،تفسیر، مقابله و افشاگری یا دفاع از نظریههای سیاسی میزان حمایت مردم از گروههای سیاسی را به شدت تحت تأثیر قرار میدهد. تبلیغات آثار مختلفی بر زندگی افراد جامعه دارد که بررسی این آثار در مسئولیت مدنی و مصادیق ضرر میتواند مؤثر باشد. یکی از این آثار تأثیر بر جنبههای فرهنگی است .بر اساس اصول حرفهای آگهی تبلیغاتی برای اینکه تأثیرپذیر باشد بایستی برای مخاطبان خود جذاب باشد و ارزشهای مشترک را انعکاس دهد و لذا، تبلیغات مؤثر فهرستی از فرهنگ عمومی جامعه است.
جنبههای اجتماعی نیز از مواردی است که تأثیر تبلیغات برآن غیرقابل انکار است. اصولاًنیازها، جنبهی روانی و ذهنی دارند و ممکن است با هجوم بی امان پیامهای بازرگانی دچار تغییر شوند .دراین صورت مطالبات اجتماعی نیز تحت تأثیر قرار میگیرند .سطح انتظارات ملی بالا میرود، قناعت و حرص جای خود را عوض می کنند، احساس شکاف طبقاتی و تبعیض اجتماعی در این حالت طبیعی است و نتایج خاص خود را دارد. هوس اجتماعی (رسم دروغین ) و تقلید زودگذر و مد در جامعه رواج پیدا میکند .
شاعران سبک خراسانی در اشعار خویش که غالبا”مدح و ستایش پادشاهان بوده است از عناصر حماسی استفاده کردهاند. بیشترین عناصر حماسی که در قصاید این سبک به کار برده شدهاند شخصیتهای حماسی، واژگان و ابزارهای جنگی است. تحلیل و بررسی میزان حضور این عناصر در شعر همهی شاعران کاری بس دشوار است.
در این پژوهش سعی خواهیم کرد تا با بررسی مجموعهای از قصاید شاعران شاخص سبک خراسانی به بررسی و تحلیل این عناصر بپردازیم. آنچه در این پژوهش مورد تحلیل و بررسی قرار خواهد گرفت؛ شخصیتهای حماسی، اساطیری، دینی، تاریخی، ابزارهای جنگی، واژگان حماسی و … در قصاید رودکی، عنصری، فرخی سیستانی و منوچهری دامغانی است و منابعی که نگارنده در آوردن شواهد از آنها استفاده کرده است؛ دیوان رودکی به تصحیح سعید نفیسی و دیوانهای منوچهری دامغانی، فرخی سیستانی و عنصری به کوشش دکتر محمد دبیر سیاقی است.
اعدادی که زیر ابیات آمده، از چپ به راست بیانگرشماره ی صفحه و شمارهی بیت است وعلامت های اختصاری، اولین حرف از فامیلی شاعران می باشد بدین ترتیب که منظور ازف: فرخی، ر: رودکی، ع:عنصری، م: منوچهری است.
این پایاننامه در پنج فصل تنظیم شده است که به ترتیب عبارتند از:
فصل اول: حماسه و سبک خراسانی
در این فصل به تعریف حماسه، انواع حماسه و تاریخچهی آن و نیز سبک خراسانی و توضیح دربارهی شاعران شاخص این سبک پرداخته
شده است.
فصل دوم: شخصیتهای اساطیری، حماسی، دینی و تاریخی
در این فصل به تحلیل و بررسی شخصیتهای حماسی و اساطیری، دینی و تاریخی پرداخته شده است.
فصل سوم: ابزارهای جنگی و واژگان حماسی در قصاید سبک خراسانی
در این فصل عناصر حماسی از قبیل ابزارهای جنگی و واژگان حماسی بررسی و تحلیل شده است.
فصل چهارم: موجودات و لحن حماسی در قصاید سبک خراسانی
این فصل به بررسی موجودات حماسی که در شعر شاعران این دوره آمده است و قسمتی نیز به لحن حماسی موجود در ابیات این دوره پرداخته شده است.
فصل پنجم: نتیجهگیری و پیشنهاد
در این فصل نتیجهی کلی از آنچه مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته آورده شده و به پیشنهاد پژوهشی نگارنده نیز اشاره شده است.
پیشینه تحقیق
در مورد این موضوع به طور اختصاصی کتابی نوشته نشده است اما به طور پراکنده مطالبی آمده است که به ذکر چند مورد اکتفا میشود:
رزمجو، حسین، 1381، قلمرو ادبیات حماسی ایرا ن، پژوهشگاه علوم انسانی، تهران.
در این کتاب شعر حماسی یکی از جالبترین و ارزشمندترین انواع سخن منظوم به حساب آمده است. زیرا به منزله ی آیینهای است که تصویر بزرگیها و پایبندی اخلاقی ملتها را میتوان در آ ن مشاهده کرد.
شمیسا، سیروس، 1374، سبکشناسی شعر، انتشارات فردوس، تهران.
نویسنده در این کتاب به دو محتوای اصلی شعر سبک خراسانی- شادی و حماسه- اشاره کرده است.
صفا، ذبیحالله، 1363، حماسهسرایی در ایران، امیرکبیر، تهران.
نویسنده، اواخر عهد سامانی را دوره به کمال رسیدن روایات حماسی میداند او مینویسد: «شعر فارسی در عهد سامانی در خراسان و دیگر نواحی مشرق ایران راه تکامل پیمود» (صفا، 1363: 19).
اهداف تحقیق
اهداف علمی: پژوهشگر در نظر دارد با انجام این کار تحقیقی مشخص سازد که شاعران سبک خراسانی در اشعار خویش از درونمایهی حماسی استفاده کردهاند.
اهداف کاربردی: از این پژوهش در حوزههای سبکشناسی و ادبیات حماسی میتوان استفاده کرد.
روش کار روش کار در این پژوهش تحلیلی است. بدین صورت که پژوهشگر پس از مطالعهی آثار منظوم و شاخص سبک خراسانی از مواردی که با موضوع در ارتباط بوده فیشبرداری کرده، پس فیشها را به صورت موضوعی طبقهبندی کرده، آنگاه با تحلیل فیشها پایاننامهی خود را نوشته و در پایان نیز نتیجهگیری کرده است.
روش گردآوری اطلاعات پایاننامه، کتابخانهای و روش تحقیق توصیفی-تحلیلی است. روش تجزیه و تحلیل بدین صورت است، ابتدا تمام ابیاتی که در برگیرندهی عناصر طبیعت در دو منظومه است استخراج شده ، سپس با توجه به سؤالات مطرح شده، هر یک از ابیات، مورد بررسی قرار گرفته است.
پرسش اصلی این تحقیق آن است که :
طبیعت در مثنویهای خسرو و شیرین و لیلی و مجنون چه نقشی ایفا میکند؟
و پرسشهای دیگر تحقیق عبارتند از :
1- نظامی در خسرو و شیرین و لیلی و مجنون از چه عناصر طبیعی استفاده کرده است؟
2- پرکاربردترین عناصر طبیعت در دو مثنوی نظامی کدامند؟
3- شاعر از عناصر طبیعت در کدام ساخت صورخیال بهرۀ بیشتری برده است؟
با توجه به اینکه تا کنون تحقیق جامع و کاملی که تمام عناصر طبیعت را در دو مثنوی خسرو وشیرین و لیلی و مجنون مورد بررسی قرار نداده است؛ این پایاننامه و نتایجی که به دست خواهد آمد، مورد توجه خواهد بود.
کتابها و مقالات مطالعه شده نشان میدهد که دربارۀ عناصر طبیعت در خمسۀ نظامی صورت گرفته است.که میتوان به این آثار اشاره کرد:
1 -آقای دكتر مظاهر نیكخواه در فصلنامة ادبیات فارسی (علمی-پژوهشی) پاییز و زمستان 1388 به تحریر مقاله ای تحت عنوان تناسب تصاویر طلوع و غروب با موضوع حكایت در آثار نظامی گنجوی پرداخته است كه در آن به تصویرسازی هایی كه نظامی درباره طلوع و غروب كرده است با آوردن شواهدی از آنها اشاره می كند.
2-تصاویر خیال در خسرو و شیرین نظامی نوشتة دکتر محمد جاویدی صبّاغیان که در کتاب مجموعه مقالات همایش نظامی توسط دکتر ثروت آورده شده است ، با بیانی اجمالی به بررسی انواع تصاویر خیال در منظومة خسرو وشیرین نظامی پرداخته که یکی از آن ها تصویر مظاهر طبیعت است.
3- دكتر بهروز ثروتیان نیز در كتاب اندیشه های نظامی گنجوی به توصیفات و تصویرسازی در اشعار نظامی پرداخته است.
1– مشخص کردن مهارت نظامی در استفاده از عناصر دنیای واقعی برای بیان مفاهیم و مقاصدش و همچنین زیبایی آفرینی
2- آشکار کردن عناصر مهم تشکیل دهندۀ صور خیالِ شاعر
1- نظامی از طبیعت برای زیباسازی اشعارش و القاء معنا و مفهوم به مخاطب استفاده کرده است.
2– نظامی به طور چشمگیری در سرودن مثنوی های خود ازهمۀ عناصر طبیعت بهره گرفته است.
3-پرکاربردترین عنصر طبیعت در توصیفات نظامی گلها و درختان هستند.
4- تشبیه پر کاربردترین صنعت توصیف شاعر در تصویرگرایی است.
حدود و قلمرو این تحقیق، بررسی عناصر طبیعت در دو منظومۀ خسرو وشیرین و لیلی و مجنون نظامی است.
شناخت، مطالعه و بررسی قصهها، افسانهها و باورهای عامیانه مبحث بسیار مهمی برای جامعه شناسان و مردم شناسان به حساب میآید زیرا بسیاری از روحیات و رفتارها و هنجارهای جوامع امروزی ریشه در باورها و اعتقاداتی دارند كه در طول زمان تاریخی شكل گرفتهاند. بنابراین تعمق در باورها و سنن و آنچه كه امروزه از سوی جامعه شناسان فرهنگ عامیانه با فولكور نامیده میشود، ما را به منشأ بسیاری از هنجارها و نابهنجاری اجتماعی رهنمون میشوند. شناسایی باورها و عقاید و رفتارهای اجتماعی مردمانی كه در گذشته میزیستند و نسل به نسل، سینه به سینه از اعماق تاریخ آنها را به نسلهای امروزی انتقال دادهاند نه تنها ضروری است بلكه یكی از محورهای مهم علومی مانند جامعه شناسی، مردم شناسی و تاریخ محسوب میشود.شاید باورها و عقاید عامیانه در نگاه اول به نظر ما كه امروزه در عصر تعقل و الكترونیك و سرعت در اطلاع رسانی بسر میبریم، خیال پردازی و دور از واقعیت جلوه كند. اما از نظر اندیشمندان و پژوهشگران علوم اجتماعی و مردم شناسان پیدایش آنها براساس بینش و فلسفه خاصی صورت گرفته و بیانگر نگرش انسانهای ابتدایی به جهان هستی بوده و در زمان خود عقلانی تلقی میگردیده است.
باورهای عامیانه اعم از واقعیات، خرافات، مراسم، قصهها، متلها و هر آنچه كه در این مقوله میگنجد و از این جهت كه مورخین و باستان شناسان نتوانستهاند بیان كنند و برای پژوهشگران تبیین مینمایند، حائز اهمیت و مورد توجهاند. به همین دلیل محققین از زوایای مختلف به فرهنگ عامیانه مینگرند و به تجزیه و تحلیل آنها میپردازند. مقولهای را كه تحت عنوان فرهنگ عامه یا فولكور میشناسیم میتوانیم دستهبندی نموده و آنها را به خرافات و اوهام ـ تجربیات شخصی و جمعی ـ تخیلات و آرمانگراییها ـ باورهای منطبق با واقعیات تقسیم كنیم.
بعضی میپندارند كه منظور از فرهنگ عامیانه مطالبی است كه امروزه آنها را تحت عنوان خرافات و موهومات میشناسیم، اما حقیقت این است كه بخشهای زیادی از مبحث فولكور با واقعیتهای زندگی فردی و اجتماعی انسانها و تجربیات آنان و شیوههای برخورد با معضلات و مشكلات زندگی و كشف راهكارهای متناسب با آنها میباشد و در زمان خود از عقلانیت برخوردار بوده و علیرغم اینكه امروزه بوی كهنگی میدهند و به نظر غیرقابل قبول و فاقد جاذبهاند، اما باید بپذیریم كه همه آنها مواریث تاریخی نیاكان ما بوده و پارههایی از هویت ملی ما را تشكیل دادهاند. چنانكه در جنبههای مختلف زندگی اجتماعی و ملی ما تأثیرات مثبت یا منفی بطور محسوس یا نامحسوس بجای گذاشتهاند و موجب تمایز مردم ما از سایر كشورها گردیده است.در این پژوهش از مطالب مربوط به فرهنگ و تاریخ گذشتگان لازم دیدیم كه بخشی از باورهای عامیانه مردم دشتاب در زمینههای آداب و رسوم، خرافات، دانش بومی، جشنها و سوگواریها، امثال و حكم و ادبیات بكار گرفته شده در موارد مختلف معیشت را به نگارش درآورده و بشناسانیم و البته قصد و هدف ما ارزشگذاری و قضاوت در خوب و بد بودن و یا صحت و سقم و یا بعبارتی تجزیه و تحلیل علمی آنها نیست . بلکه تصویری از گذشته به جوانان امروز می باشد.( برگرفته از كتاب نگین كرمان، ولی الله نگینی،ص.34).یكی از ابزارهای تاثیرگذار در این راستا؛ انجام مطالعات هدفمند میدانی میباشد، كه این پژوهش سعی دارد به دلیل محدودیت پژوهشی در حد توان به معرفی روستای دشتاب پرداخته شود. امید است، نتایج آن در راستای برنامه ریزی مدیران و مسئولین مرتبط با حوزه فرهنگ عامیانه قرار گیرد.
در دوران کهن، انسان همة باورها، چه حسی و چه شهودی را که سبب شگفتی، حیرت و ترس می شدند، به نیرویی مرموز نسبت می داد. «شناخت انسان محدود بود و هر جا که شناخت درست دست نمی داد، خیال بافیِ جادویی پیش می آمد. هنگامی که نیای ابتدایی ما، در برابر عاملی ناشناخته، احساس زبونی و نابودی می کرد، به وجود نیرویی مرموز و جادویی معتقد می شد» (سگال، 1351: 164) «قبیله ابتدایی، تسلط روز افزونش را بر طبیعت ناشی از سعی و کوشش خود نمی دانست، بلکه آن را به حساب ارواح نیاکان و نیروهای طبیعت می گذاشت.» (همان: 166) از این روی، انسان بر اساس نیاز و احساس شگفتی خود از جهان پیرامون، برای دنیای بیرونی و واقعی و رویاهای خویش، به پاسخ هایی دست یافت و به هستی خود معنا داد. (ولاهوس، 1357: 188)
فرهنگ عامه (فولکلور) را بیشتر در بررسی تودههای عامی مردم میجوید معمولاً در میان اقوام قدیمی بجز قبایل وحشی نمونههایی از فولکلور یافت میشود. واژه فولکلور را برای اولین بار ویلیام تامز عتیقهشناس انگلیسی در مقالهای که موضوع آن بحث دربارهٔ دانش عامیانه و آداب و رسوم سنتی بود بیان داشت این اصطلاح از نیم قرن پیش نیز در ایران و ادبیات آن راه یافتهاست و بهتدریج این اصطلاح بهمعنی دانش عامیانه و دانستنیهای تودة مردم رواج یافت و «فرهنگ عامه»، «فرهنگ عامیانه»، «فرهنگ توده» و «فرهنگ مردم» نامیده
شد
آنچه به عنوان فرهنگ مردم تلقی میشود، دقیقاً بیانگر زندگی تودة مردم است. و بررسی و شناخت آن برای تدوین تاریخ و جامعهشناسی ما ضرورت کامل دارد. ارزش بخشیدن به فرهنگ مردم در واقع ارج نهادن به خود مردم است، به خاطر اینکه مردم از فرهنگشان جدا نیستند و این، فرهنگ است که آنها را میسازد و به آنها ارزش و اعتبار میبخشد.
مسعود بن سعد بن سلمان شاعر نامی نیمهٔ دوم قرن پنجم و نیمه اول قرن ششم هجری قمری است. اصل او از همدان بوده و بین سالهای ۴۳۸ تا ۴۴۰ در لاهور زاده شده است. منصوب بودن در مشاغل دیوانی موجب دو بار و مجموعاً ۱۸سال زندانی شدن وی شد. بعد از رهایی از دومین دورهٔ اسارت به سمت کتابداری سلطان مسعود و بعد از او عضدالدوله شیرزاد بن مسعود و ملک ارسلان بن مسعود و بهرامشاه بن مسعود مشغول شد و تا زمان وفاتش در سال ۵۱۵ هجری قمری نزد ایشان تقرب داشت. دیوان وی مکرر به طبع رسیده و حدود ۱۶۰۰۰ بیت دارد. به غیر از دیوان فارسی، دو دیوان تازی و هندی را نیز به او نسبت دادهاند. حبسیههای وی معروف است. قصایدش که اغلب در مدح سلاطین غزنوی است ساده و روان است و چنین مینماید که به فلسفه و ریاضیات آشنا بودهاست. در اشعارش برخی کلمات هندی دیده میشود. کمالالدین اسمعیل، معزی و ظهیرالدین نیشابوری از سبکش تقلید کردهاند. سنایی او را در شعر «پیشوای کیهان» و رشیدی «تاج شاعران» دانستهاند.