هانطور که گفته شد دو موضوع نگهداری و تعمیرات و کنترل کیفیت در بحث تولید از اهمیت ویژه ای برخوردار است و توجه نکردن به این دو جنبه در کار تولید تبعات منفی زیادی را میتواند به دنبال داشته باشد.
به همین منظور مدل های زیادی درباره این دو مسئله ارائه و توسعه داده شده است. هدف این مدل ها در بحث نگهداری و تعمیرات به دست آوردن یک فاصله زمانی برای اعمال نگهداری و تعمیرات پیشگیرانه یا اصلاحی در طول فرایند میباشد که هزینه های ناشی از این نگهداری و تعمیرات مانند هزینه بیکاری ماشین، هزینه نیروی کار تعمیر کننده و … را حداقل کند. و در بحث کنترل کیفیت هم تعیین پارامترهای نمودار کنترل به صورت بهینه به طوریکه هزینه های ناشی از کنترل را حداقل کند.
اما مطالعات اخیر نشان داده است که این دو جنبه روابط و وابستگی های قابل توجهی با یکدیگر دارند و به دلیل این روابط و وابستگی ها بهتر است که این دو جنبه را به طور تلفیقی و با یکدیگر در نظر گرفت. در واقع مد نظر قرار دادن این دو جنبه به طور مستقل و جدا از هم، با توجه به روابط بین آنها کار معقولی نمیباشد و نتایج بهینه را برای ما نتیجه نمیدهد. مدل های یکپارچه شده زیادی در سالهای اخیر از سوی محققان ارائه شده است که در اکثر این مدلها یکپارچه کردن و تلفیق مباحث نگهداری و تعمیرات، زمانبندی تولید و کنترل کیفیت باعث بهتر شدن روند تولید در مقایسه با زمانی که این سه جنبه به طور مستقل در نظر گرفته میشود، میباشد. در اکثر مقالات در مورد مدل های یکپارچه این مقایسه انجام شده است و نتیجه گرفته میشود که یکپارچه و تلفیق کردن این سه جنبه بهتر از زمانی است که آنها به طور مستقل و جدا از هم در نظر گرفته میشوند و هزینه ها در حالت یکپارچه شده و تلفیقی کمتر از حالت مستقل و جدا از هم میشوند.
در این پایان نامه مدلی یکپارچه شده ارائه شده است که دو جنبه نگهداری و تعمیرات و کنترل کیفیت به طور تلفیقی در یک سیستم در نظر گرفته شده است. در این مدل همه ویژگی های نگهداری و تعمیرات و کنترل کیفیت را در قالب یک مدل به صورت یکپارچه مورد نگارش واقع شده است و نسبت به حل آن اقدام شده است.
در واقع یک مدل یکپارچه شده برای تلفیق بهینه سازی فاصله های نگهداری و تعمیرات پیشگیرانه و پارامترهای کنترل پیشنهاد شده است. دو نوع سیاست نگهداری و تعمیرات در نظرگرفته شده است. حداقل تعمیر اصلاحی که حالت و شرایط تجهیزات را بدون تاثیر بر عمر آنها تعمیر میکند و نگهداری و تعمیرات پیشگیرانه که تجهیزات را بین حالت as good as new و as bad as old قرار میدهد. مدل پیشنهاد شده میتواند مقدار بهینه هر یک از چهار متغیر تصمیم را معین کند. یعنی اندازه نمونه(n)، زمان تناوب نمونه گیری (h)، ضریب حد کنترل(k)، و فاصله های زمانی تعمیر پیشگیرانه( )، که هزینه کل مورد انتطار حال از یکپارچه سازی در واحد زمان را حداقل میکند. یک مثال عددی برای تشریح تاثیر پارامترهای هزینه در سیاست تلفیق کنترل کیفیت و تعمیر پیشگیرانه از نظر اقتصادی، نشان داده شده است.

سیستم کار در این پایان نامه یک سیستم تک ماشین با یک مؤلفه میباشد که یک نوع محصول را تولید میکند. در واقع مدل ارائه
شده، فاصله های زمانی بهینه برای اعمال نگهداری و تعمیرات پیشگیرانه بر روی این ماشین و همچنین پارامترهای بهینه کنترل کیفیت را برای بررسی میزان کیفیت محصول تولید شده، به نحوی که هزینه های ناشی از اعمال نگهداری و تعمیرات و کنترل کیفیت حداقل شود، را مورد بررسی قرار میدهد.
رویکرد یک سیستم تولید به کم بودن از کار افتادگی تجهیزات و فرایند وابسته است. نگهداری و تعمیرات و کنترل کیفیت نقش اساسی در دستیابی به این هدف ایفا میکنند. علاوه بر این با گذشت زمان کیفیت تجهیزات پایین میآید و ممکن است یک انتقال کیفیت از حالت تحت کنترل به حالت خارج از کنترل اتفاق بیفتد که توسط بالا رفتن نرخ بازگشت محصول و میل به خرابی مشخص میشود.
زمانبندی نگهداری و تعمیرات و فرایند کیفیت، قسمتی از سیاستهای عملیاتی میباشد که نتیجه عملکرد هر سیستم تولید میباشد.با وجود تاثیرات مشترک بین این تصمیمات، که خیلی هم مهم نیستند، رویکردهای بر پایه مدل برای بهینه کردن آنها بطور شبیه سازی شده، مهیا میباشند. بعنوان نمونه، بیشترین مدلهای زمانبندی تولید، تاثیر در دسترس بودن ماشین بدلیل خرابی یا فعالیت نگهداری و تعمیرات را در نظر نمیگیرند. بطور مشابه، مدلهای برنامه ریزی نگهداری و تعمیرات، به ندرت اثر نگهداری و تعمیرات را بر زمان تحویل به مشتری و نیازمندیهای او، در نظر میگیرند. اگرچه، اثر نگهداری و تعمیرات نمیتواند به شکل معنا داری بدون محاسبه کردن تابع نگهداری و تعمیرات که با نیازمندیهای تولید مطابقت میکند، اندازه گیری شود.
از طرف دیگر، تاخیر نگهداری و تعمیرات برای سازگاری با نیازمندیهای تولید ممکن است تعمیرات فرایند و خطر معیوب شدن ماشین را افزایش دهد، به طوریکه ممکن است باعث بیشتر شدن موارد غیر قابل قبول وپایین آمدن سرعت شود. از این رو در نظر گرفتن کنترل کیفیت و برنامه ریزی نگهداری و تعمیرات میتواند یک راه مؤثر برای برطرف شدن برخی از مشکلات باشد و به تبع آن اگر بخواهیم این دو را جدار از هم نگاه کنیم، با توجه به رابطه های موجود و وابستگی های بین این موضوعات باعث بروز مشکلاتی خواهد شد. یکی از رویکرد های مهم در هر سیستم تولید واقف بودن به مسائل وابستگی ها و روابط موجود بین مورد های مورد بحث خواهد بود و داشتن اطلاعات جامع حول موضوع و احاطه داشتن به جنبه های موجود در مسئله میتواند ما را در مدل سازی کمک شایانی نماید و در نتیجه کار ما تاثیر به سزایی بگذارد. با توجه به نکاتی که گفته شد پی به اهمیت موضوع تلفیق و یکپارچه سازی مدل های نگهداری و تعمیرات و کنترل کیفیت خواهیم برد.
همانطور که قبلا اشاره شد، تلفیق و یکپارچه سازی مدل های کنترل کیفیت و نگهداری و تعمیرات به طور همزمان، به طرز قابل توجهی مثمرثمر تر از زمانی که این مدل ها به طور جداگانه مورد بررسی قرار میگیرند، خواهد بود. رویکرد یک سیستم تولید به طور قابل ملاحظه ای به زمانبندی نگهداری تعمیرات و پارامترهای کنترل کیفیت، وابسته است.
بحث مدل های یکپارچه و تلفیقی یکی از موضوعاتی میباشد که در سالهای اخیر بسیار مورد توجه قرار گرفته است و با توجه به اینکه این مدلها بهتر و کاراتر از زمانی خواهند بود که به طور جداگانه هستند، با استقبال زیادی روبرو شده اند. در واقع یکی از اهداف محققان در سالهای اخیر همواره ادغام دو یا چند موضوع با ویژگی ها و روابطشان در غالب یک مدل بوده است و معمولا با مقایسه کار یکپارچه سازی شده خود با حالت جداگانه به این نتیجه رسیده اند که حالت ادغام شده مسئله بسیار کاراتر از حالت جداگانه و مستقل آن میباشد.
هدف ما در این پژوهش دستیابی به مدلی است که بتواند زمانبندی نگهداری و تعمیرات و پارامترهای کنترل کیفیت را به صورت تلفیقی و یکپارچه در آورد. در واقع ما ابتدا روابط و وابسنگی های موجود بین نگهداری و تعمیرات و کنترل کیفیت را مورد قرار داده و سپس آنها در قالب یک مدل یکپارچه پیاده سازی شده است. در نهایت این دو جنبه به صورت جدا ازهم نیز بررسی شده است، تا مشخص شود کدام حالت مقرون به صرفه تر، خواهد بود و تابع هزینه کل حداقل خواهد شد.
به طور کلی هدف این پژوهش، معرفی یک مدل یکپارچه شده است که میتواند هزینه کل مورد انتظار ناشی از خرابی های فرایند، بازرسی، نمونه گیری و نگهداری و تعمیرات اصلاحی(CM) و نگهداری و تعمیرات پیشگیرانه(PM) توسط تلفیق نگهداری و تعمیرات با پارامترهای نمودار کنترل کیفیت، حداقل کند.
برخی از سؤالاتی که در این باره مورد توجه قرار گرفته شده است به شرح زیر خواهند بود:
برنامه ریزی حمل و نقل، امروزه یکی از زمینههای اساسی و مطرح در شاخههای مختلف علوم همانند تحقیق در عملیات، مهندسی صنایع و مهندسی عمران میباشد. هدف عمده این رشته، کمینهسازی هزینه حمل و نقل کالا و مواد بین دو سطح تولیدکننده و مصرف کننده میباشد، به طوری که تقاضای هر مصرفکننده باید توسط تولیدکنندگان ارضاء گردد. در این حالت با توجه به نوع مسأله مورد نظر عواملی همانند طول مسیر، کیفیت مسیر از لحاظ ساختاری و محیطی، ترافیک مسیر، گنجایش وسایل نقلیه و غیره مد نظر قرار میگیرند. چنانچه علاوه بر دو سطح تولید کننده و مصرف کننده، سطوح میانی نیز وجود داشته باشند، به آن شبکه حمل و نقل گفته میشود. به عنوان نمونه مسیریابی اتوبوسهای داخل شهری حالت خاصی از شبکه حمل و نقل میباشد.
1-2- ضرورت و اهمیت برنامهریزی حملونقل
حمل و نقل یکی از بخشهای عمده و مهم، از اقتصاد هر کشوری به شمار میرود و همچنین یکی از مهمترین بخشهای تشکیل دهنده هزینه تمام شده محصولات نهایی است. توسعه روز افزون شهرنشینی، صنایع و بخصوص صنایع پشتیبانی، جابجایی انسان و کالا را بصورت مسألهای در آوردهاست که پیچیدگی آن دائماً در حال افزایش است. رشد شهری باعث افزایش فزاینده تقاضا در صنعت حملونقل شده که به تبع آن شهرها و صنایع بزرگ را دست به گریبان مشکلات زیادی در زمینههای تراکم ترافیکی، آلودگی هوا، اتلاف وقت طولانی در مسیر سفرهای روزانه افراد، افزایش مصرف سوخت و استهلاک وسایل نقلیه و غیره کرده است. برای حل مشکلات ترافیکی و مسایل اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی ناشی از آن در شهرهای بزرگ، صنایع تولیدی و بخش خدمات نیاز به یک سیستم مجهز و کارآمد حملونقل
دارند. در نتیجه تقاضای رو به افزایش برای راهحلهایی که اجرایی بوده و بتواند تمامی منافع پیشبینیشده از جمله صرفهجویی در هزینهها را با در نظر گرفتن حداکثر سرویس و استفاده بهینه از سرمایه و تجهیزات حاصل نماید، وجود دارد. نظافت خیابانها، حملونقل داخل سازمانی، مسیرحرکت اتوبوس ها، سرویس مدارس، سیستمهای توزیع و نگهداری پخش پول و سرویسهای بانکی و جمع آوری ضایعات صنعتی و غیره ازجمله مسایلی است که می توان به آن اشاره کرد.

در دهههای اخیر نتایج سودمندی در پروژههای بهینهسازی، بر مبنای روشهای تحقیق در عملیات و برنامهریزی ریاضی، در مدیریت موثر تدارک کالا و خدمترسانی سیستمهای توزیع دیده شده است. تعداد زیادی از کاربردهای واقعی جهانی، هم در آمریکای شمالی و هم در اروپا، بطور وسیع نشان داده که استفاده از روالهای کامپیوتری برای برنامهریزی فرآیند توزیع، صرفهجویی قابل توجهی را (معمولاً بین 5% تا 25%) در هزینههای عمومی حملونقل موجب میشود. در واقع، فرآیند حملونقل شامل همه مراحل سیستمهای تولید و توزیع است. موفقیت بهرهبرداری از تکنیکهای تحقیق در عملیات مدیون پیشرفت سیستمهای کامپیوتری هم از نظر سختافزار و هم از نظر نرمافزار و افزایش یکپارچگی سیستمهای اطلاعاتی فرآیندهای تولید و تجاری است. فاکتور دیگر موفقیت که دارای اهمیت فوق العادهای است، پیشرفت ابزارهای مدلسازی در سالهای اخیر است. در واقع، مدلهای پیشنهاد شده همه مشخصههای مسایل توزیع در کاربردهای واقعی، و الگوریتمهای متناظر و اجراهای کامپیوتری را به حساب آورده و جوابهای خوبی را برای نمونههای واقعی جهانی در مدت زمان معقول پیدا می کند. (تاث وهمکاران،2002).
1-3- حملونقل در ایران
بخش حملونقل نیز به عنوان یکی از زیر بخشهای مهم اقتصادی کشور که تولید آن به قیمتهای ثابت دارای نرخ رشد بالاتری نسبت به نرخ رشد اقتصاد ملی بوده است، نیاز به توجه بیشتری در نظام مدیریتی کشور دارد. بررسی دادههای آماری حساب های ملی در بازه ی بین دو مقطع زمانی 1370 تا 1386 نشان می دهد که در این دوره زمانی سهم فعالیتهای حمل و نقل از تولید ناخالص ملی افزایش یافته است. افزایش سهم نسبی بخش حمل و نقل، انبارداری و ارتباطات از این عملکرد در سطح ملی 8/2 درصد بوده است. جدول (1-1)، مقایسه ارزش حمل و نقل در تولید ناخالص ملی در کشور در سالهای 1370 تا 1386 را نشان میدهد. (شریعت،2004).
تاکنون تعاریف گوناگونی از زنجیرهی تأمین و بهره وری آن ارائه شده است. زنجیره تأمین شامل سازمان ها و فرآیند هایی می شود که کالاها، اطلاعات و خدمات ایجاد شده را ایجاد کرده و به مصرف کنندگان تحویل می دهند. خرید، جریان وجوه، باربری مواد، برنامه ریزی و کنترل تولید، کنترل موجودی و لجستیکی و توزیع و تحویل نیز درون این زنجیره جای خواهند گرفت. به عبارت دیگر، مدیریت زنجیرهی تأمین، مدیریت تمام فعالیت های مورد نیاز برای ارائه یک محصول به مشتری نهایی (زنجیرهی تأمین) است.

در زنجیرهی تأمین، مدیریت اطلاعات در بخش های گوناگونی تأثیر گذار خواهد بود که برخی از آن ها عبارتند از (زنجیرانی،1382):
با توجه به شرایط کنونی که بین تولید کنندگان رقابت سنگینی وجود دارد، عدم هماهنگی بین فعالیت های شرکای تجاری به عنوان یکی دیگر از مسائلی که اداره ی زنجیرهی تأمین را با مشکل مواجه می سازد، شناخته می شود. این نوع مشکلات هنگامی اتفاق می افتد که یک بخش سازمان با دیگر بخش ها ارتباط خوبی نداشته باشد و یا اینکه اولویت بندی در اجرای زنجیره تأمین جهت بهبود آن انجام نشده باشد.
بنابراین عدم استفاده مناسب و عدم تلفیق تکنیک ها در زنجیره تأمین شرکت ها موجب می گردد در زنجیره تأمین، بهره وری و کاربرد ارزشمندی مشاهده نگردد و نتوان مدیریت جامعی بر روی زنجیره تأمین داشت، تاکنون مدل های متفاوتی جهت حل مسئله مدیریت زنجیره تأمین و خلق ارزش ارائه شده است که در زیر یک دسته بندی جامع از این مدل ها بیان شده است:
اما با توجه به بکارگیری روش های فوق تاکنون بهره وری ارزشمندی در خصوص خلق ارزش در زنجیره تأمین مشاهده نشده است مهندسی ارزش با تکیه بر آنالیز ارزش شکل گرفته است و فرآیندی است که طی آن تیم طراحی که در زمینه آنالیز ارزش آموزش دیده است سعی در به کار گیری آن در محصول جدید دارد. فرآیند مهندسی ارزش از پنچ فاز تشكیل شده است. (ایر اس، 1383)
1 – فاز اولیه آماده سازی[2]
2- فاز اطلاعات[3]
3-فاز خلاقیت[4]
4-ارزشیابی فاز[5]
5-فاز اجرا[6]
که با به کارگیری هر یک از این مراحل، تکنیک FAST می تواند نسبت به سایر روش های به کار گرفته شده راه گشا شود. چرا که برخی تلاش ها و صرف منابع منجر به تأمین نیاز واقعی مشتریان نمی شود و این بدان معنی است که وقتی محصول یا خدمت در اختیار مشتری قرار می گیرد با نیاز های او منطبق نیست
با توجه به اینکه تولید کننده موفق کسی است که به نیاز مشتریان، با کیفیت و هزینه مناسب به عرضه تولید و یا ارائه خدمت بپردازد. مهندسی ارزش می تواند از طریق شناخت نیاز ها و خواسته های مشتریان این موفقیت را فراهم سازد. می توان گفت ارزش، کمترین هزینه برای این که عملکرد ها و یا خدمات لازم را در زمان و مکان مطلوب و با کیفیت و قابلیت اطمینان مناسب انجام داد می باشد. نسبت بها به هزینه به عنوان شاخص ارزش تعریف می شود (بیرقی، 1389).
بنابراین برای رسیدن به هدف ارزش آفرینی در زنجیرهی تأمین، سازمان ها و شرکت ها باید در زنجیرهی تأمین خود به تهیه مدل FAST (تكنیك) بپردازند، تحلیل و كاركرد نمودار FAST بهعنوان قلب مهندسی ارزش تعریف می گردد و انجام كامل آن نقش تعیین كننده ای در شناسایی كشتزارهای خلاقیت و تحلیل هزینه های ناشی از تغییرات بكارگیری ایده ای جدید خواهد داشت.
با توجه به تاکیدی که در سازمان ها بر بهره وری با هدف استفاده صحیح و موثر از منابع در راستای اهداف سازمانی شده است و نیز با توجه به الزاماتی که قوانین ملی و بین المللی و همچنین تقاضای مشتریان در مورد مسائل زیست محیطی دارند یک مصالحه و سازشی مناسب بین اهداف دوگانه رشد اقتصادی و حفاظت از محیط زیست به وجود آمده است، که باعث شده است امروزه از زنجیره تامین سبز به عنوان یک سلاح استراتژیک جهت کسب مزیت رقابتی پایدار استفاده شود.

از این رو تضمین و استمرار توسعه پایدار هر کشوری منوط به حفظ و استفاده بهینه از منابع محدود و غالبا غیر قابل جایگزین طبیعی آن می
باشد. زنجیره تامین نیز که تمام فعالیتهای مرتبط با جریان تبدیل کالا از مرحله ماده خام تا تحویل کالا به مصرف کنندگان نهایی، بانضمام جریان اطلاعات در سرتاسر زنجیره تامین را در بر می گیرد، تاثیر بالقوه مهمی بر محیط زیست خواهد داشت. مدیران زنجیره تامین بدنبال تحویل سریعتر کالا و خدمات، کاهش زمان تاخیر، کاهش هزینه و افزایش کیفیت می باشند (طاهری، 1385).
اکنون شرکت ها به طور روز افزون در می یابند که مدیریت محیط زیست یک موضوع کلیدی استراتژیک با توان بالقوه برای تاثیر پایا بر عملکرد سازمانی است. برای مثال تعداد زیادی از شرکت ها ISO147001 را (استاندارد سیستم مدیریت محیط زیست) در سازمان های خود پیاده سازی و اجرا کرده اند.
در آینده انتظار می رود که همه شرکت ها نیازمند استراتژی هایی، برای کاهش تاثیرات محصولات و خدماتشان بر محیط زیست باشند. (لویس و گرتساکی[4]، 2001) تحقیقات و تجربیات نشان می دهند که رابطه نزدیک بین کیفیت محصولات تولید شده و عملکرد زیست محیطی آنها، بر مشتریان جهانی تاثیر گذار می باشد. همچنین این تحقیقات نشان می دهند که چگونه عملکرد مدیریتی شرکتها می تواند تاثیر بیشتری بر رقابت های بین شرکت ها بگذارد. بنابراین مدیریت زنجیره تامین سبز استراتژی مهمی برای کمک به شرکت ها به منظور دستیابی به منافع و بازار های وسیع تر، همراه با کاهش تاثیرات و ریسک های زیست محیطی می باشد، در حالی که همراه با این اقدامات راندمان کاری خود را هم بالاتر می برند. به همین دلیل تحقیقات زیادی برای شناخت ابعاد و معیارهای مدیریت زنجیره تامین سبز صورت گرفته است که می تواند چارچوبی برای ارزیابی سبز بودن زنجیره تامین صنایع مختلف باشد.
1-2-1- صنعت مواد غذایی
در این میان نمی توان نقش واحدهای صنعتی صنایع غذایی را نادیده گرفت. امروزه با توجه به رشد فزاینده واحدهای صنعتی مواد غذایی و تنوع محصولات آنها نمی توان نقش زنجیره تامین آنها را از لحاظ آلودگی های زیست محیطی نادیده گرفت. برای مثال در کشور ما بیش از 10 هزار واحد تولیدی صنایع غذایی وجود دارد. نوع نیازهای انسان و منابع غذایی و پراکندگی آنها در جهان به حدی است که مبادله کالا و خدمات از کشور دیگر را اجتنابناپذیر ساخته است. از سوی دیگر با افزایش جمعیت جهان و گرایش به استفاده از غذاهای آسان کاربرد ( مواد غذایی که به راحتی استفاده می شوند) دو عامل پیش برنده ی صنایع غذایی در آینده خواهد بود (فاطمی امین و مرتضایی، 1392، ص.23).
ﺍﻣﺮﻭﺯﻩ ﺩﺭ ﺻﻨﻌﺖ مواد غذایی ﺑـﻪ دلیل ﮐﻮتاه شدن ﺩﻭﺭﻩ عمر محصوﻻﺕ، افزایش بسته بندی ها و مواد مصرفی، سهم بالای مصرف انرژی و آب در فرآیند تولید ( ﺍﺯ ﺯﻣـﺎﻥ ﻃﺮﺍﺣـﻲ ﻣﺤﺼﻮﻝ ﺗﺎ ﻓﺮﻭﺵ ﺁﻥ)، آلودگی های آبی و خاکی با توجه به ماهیت این صنایع و ﻣﺘﻨﻮﻉ ﺷﺪﻥ ﻣﺤﺼﻮﻻﺕ، ﺗﺼﻤﻴﻢ ﮔﻴﺮﻱ ﺩﺭ ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ ﺯﻧﺠﻴره تامین این صنعت ﺍﺯ ﺣﺴﺎﺳـﻴﺖ ﺧﺎﺻـﻲ ﺑﺮﺧـﻮﺭﺩﺍﺭ شده ﺍﺳـﺖ. ﺗﺼﻤﻴﻢ ﮔﻴﺮﻱ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﻣﺴﺎﺋﻞ ﺯﻳﺴﺖ محیطی ﺩﺭ زنجیره تامین تصمیمات متعددی ﻫﻤﭽﻮﻥ: ﻧﺤﻮﻩ حمل، منبع یابی، ﺍﻧﺘﺨاﺏ ﺍﺯ ﺑﻴﻦ ﺗﺎﻣﻴﻦ ﮐﻨﻨﺪﮔﺎﻥ و… ﺭﺍ ﻣﺘﺎﺛﺮ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺳﺎﺧﺖ. لذا مسئله اصلی این تحقیق آن است که با شناسایی مؤلفه های مدیریت زنجیره تامین سبز و ارزیابی اهمیت آن در صنعت مواد غذایی، چارچوبی را برای پیاده سازی و سنجش میزان سبز بودن زنجیره تامین صنایع ارائه نماید.
برخلاف بازاریابی کلاسیک که هنرش در جذب مشتریان جدید و تأکید آن بیشتر بر انجام معاملات است، بازاریابی رابطهمند بر حفظ و نگهداری مشتریان قبلی و برقراری روابطی مستحکم با آنان تأکید دارد [3]. بازاریابی رابطهمند، بازاریابی سنتی و بازاریابی آمیخته را به چالش کشیده و به عنوان یک جایگزین استراتژیک برای افزایش پویایی و تعاملات در روابط شرکت با مشتریان قرار گرفته است [4]. مفهوم بازاریابی رابطهمند برای نخستین بار از سوی بری در سال 1983 میلادی در زمینه سازمانهای خدماتی ارائه شد و به عنوان استراتژی جذب، حفظ و ارتقای روابط با مشتریان تعریف شده است [5].
شانی بازاریابی رابطهمند را به عنوان تلاش یکپارچه برای شناسایی، حفظ و برقراری یک شبکه با مصرفکنندگان فردی و تقویت مداوم این شبکه برای رسیدن به سود دوجانبه از طریق تماسهای تعاملی و شخصی در طی یک دوره زمانی طولانیمدت تعریف کرده است [4]. بازاریابی رابطهمند رویکردی بلندمدت دارد که هدف اصلی آن ارائهی ارزش در بلندمدت به مشتری است و معیار موفقیت آن، رضایت بلندمدت مشتری هست [2]. رضایت مشتری یک ارزیابی کلی از تجربه مشتری در طول زمان نسبت به سازمان است [6]. کاتلر، رضایتمندی مشتری را به عنوان درجهای که عملکرد یک شرکت، انتظارات مشتری را برآورده کند، تعریف میکند. به نظر کاتلر اگر عملکرد شرکت، انتظارات مشتری را برآورده کند، مشتری احساس رضایت و در غیر این صورت احساس نارضایتی میکند [2].
بازاریابی رابطهمند با بکارگیری فناوری در بازاریابی، فروش، ارتباطات و مدیریت مشتری، تعاملات بلندمدت با مشتری ایجاد کرده و با افزایش ارزش مشتری منجر به سود هر دو طرف (شرکت/مشتری) خواهد شد. بازاریابی رابطهمند به چهار طریق بر عملکرد شرکت تأثیر میگذارد:
در صنایع خدماتی که ارائه خدمات مستلزم برقراری ارتباط و تعامل مستقیم با مشتری است، رضایت کلی مشتریان مبتنی بر چگونگی رویارویی و تجربه آنان از سازمان است؛ ازاینرو شرکتها منابع قابلتوجهی را صرف اندازهگیری و مدیریت رضایت مشتری میکنند. بنگاههای اقتصادی برای بهبود رضایت و وفاداری مشتری باید در خصوص عوامل مؤثر بر رضایت مشتری و مراجعه مجدد او تحقیق کنند و از طریق تأمین رضایت مشتری به وفاداری آنان دست یابند [8].

درواقع سازمانهایی که رویکرد بازاریابی رابطهمند را اتخاذ میکنند؛ میتوانند عملکرد تجاری خود را بهبود بخشند. بهطور مثال سین و همکاران در تحقیق خود در زمینه بررسی بنیانهای بازاریابی رابطهمند به مطالعه برخی از جنبههای عملکرد شرکتها در تعدادی از صنایع خدماتی پرداختند. نتایج بررسیهای آنها نشان داد که بازاریابی رابطهمند تأثیر مثبت و معناداری بر رشد فروش، سهم بازار و نرخ برگشت سرمایه این شرکتها داشته است [9].
با توجه به رقابت فزاینده در میان بانکها در سطح جهانی، بازاریابی رابطهمند بهعنوان روشی بسیار مناسب برای ایجاد و حفظ رابطهی بلندمدت با مشتریان مدنظر قرارگرفته است؛ زیرا خدمات قابلارائه در بانکهای تجاری نسبتاً یکشکل است و برای اکثر بانکها متمایز کردن خدمات نسبت به رقبا مشکل است؛ بنابراین شمار زیادی از بانکهای جهان به سمت استفاده از رویکرد بازاریابی رابطهمند و پیادهسازی اجزای آن گرایش یافتهاند [4].
1-3) اهمیت و ارزش پژوهش
متأسفانه اغلب نظریهها و رویههای بازاریابی با تأکید ویژه بر فروش محصول بیشتر به شیوهها و استراتژیهای جلب مشتریان جدید توجه دارند و برای حفظ مشتریان موجود چندان اهمیتی قائل نیستند. امروزه شرکتها با رقابتیشدن بازارها به میزان زیادی به اهمیت تأمین رضایتمندی مشتریان موجود و حفظ آنها پی بردهاند. یک بررسی انجام شده حاکی از آن است که اگر شرکتها بتوانند مشتریان از دست رفته خود را تا 5 درصد کاهش دهند سودآوری آنها 25 تا 85 درصد افزایش خواهد یافت [10]. برای همه شرکتهای پیشرو پذیرفته شده است که در یک بازار رقابتی بالا، نگهداری و حفظ مشتریان از طریق گسترش روابط با فدا کردن سطوحی از اثرات بازاریابی در به دست آوردن مشتری جدید، سودمندتر است. شواهد حاکی از حمایت بازاریابی رابطهمند به عنوان یک استراتژی سودمند برای بانکها است [11]؛ بنابراین در بازار رقابت تنگاتنگ کنونی بانکها در ایران و با توجه به خصوصی شدن تعداد زیادی از بانکهای دولتی و همچنین اختلاف ناچیز سود بانکی در بخش منابع و مصارف بانکهای دولتی و خصوصی و احتمالاَ عضویت ایران در سازمان تجارت جهانی(WTO) بانکها را ملزم مینماید هر چه سریعتر برای حفظ مشتریان خویش چارهاندیشی نمایند و چاره آن تنها در بازاریابی رابطهمند و مشتریمداری مؤثر تجلی مییابد [12].