مدیریت انتظارات توریستی بسیار مهم است زیرا انتظارات می تواند به طور قابل توجهی فرآیندهای انتخاب توریست و همچنین برداشت از تجارب را تحت تأثیر قرار دهد. در مرحلهی اول: اعتقادات مطلوب فرد (انتظارات) در مورد یک مقصد به مکان توریستی کمک میکند تا یک موقعیت ممتاز را در میان مکانهای برانگیزاننده در طول فرآیند انتخاب اشغال کند.
دوم اینکه: انتظارات ممکن است برداشت از تجربیات مقصد یا دقیقتر، فرآیند رضایت توریست را تحت تأثیر قرار دهد.
مهمترین عمل در رضایت یا نارضایتی توریستها از کشور میزبان یا فعالیت توریستی خود به سطح انتظارات و توقعات توریستها مربوط میشود. در این زمینه، ارزیابی توریستها از امکانات و تسهیلات کشور میزبان و نحوه ارائه خدمات از سوی او نقش بسزایی دارد و اگر قضاوت توریستها به گونهای باشد که میزبان با توجه به امکاناتی که در اختیار داشته نتوانسته خدمات درخوری ارائه کند، احساس نارضایتی خواهند کرد و بالعکس
امروزه صنعت گردشگری پس از صنایع نفت و اتومبیلسازی سومین صنعت درآمدزای کشورهاست که متأسفانه دولت ایران به این صنعت بی توجه است.گردشگران از مقصد انتظار ارائه خدماتی از جمله برنامه ریزی زمانی و مکانی سفر، جابه جایی و رزرو محل اقامت در مقصد، تأمین وسایل مطلوب، امنیت، حمل و نقل و اطلاع رسانی مناسب و خدمات لازم پس از ورود به مقصد دارند. در كشورهای دیگر، توریستها با امكانات زیادی مواجه میشوند در نتیجه انتظارات آنها برآورده میشود و این امر موجب رضایت و وفاداری آنها می شود.در ایران دستیابی به این امكانات فراهم نیست و نمی توان به تمامی انتظارات توریست پاسخ مثبتی داد، در كشور ما هم اقدام خاصی برای جذب توریست صورت نمیگیرد این در حالی است که ایران از نظر جاذبههای گردشگری، طبیعی، آب و هوا و باستانی جز 10 کشور برترجهان است ولی از بازار توریست سهمی شاخص نبرده است. استان قزوین نیز با داشتن تمدن 9 هزار ساله و جاذبه های فراوان گردشگری در زمینۀ بازاریابی و جذب توریست به صورت کارا عمل نکرده و نتوانسته انتظارات توریست را برآورده کند که این امر موجب نارضایتی توریست می شود. .

در نتیجه ایجاد یك فضای مناسب و مطلوب و اطلاع رسانی كافی در جذب توریست بسیار مهم است. بسیاری از کشورها از طریق جذب توریست توانسته اند وضعیت خود را بهبود ببخشند و از مشکلاتی مانند بیکاری، پایین بودن سطح درآمد سرانه و کمبود درآمد ارزی خویش بکاهند.
بیش از 98 درصد کسب و کارها در کشور ما کسب و کارهای کوچک و متوسط هستند (بانک مرکزی،1388) .این کسب و کارها عموما با مشکلاتی همچون فقدان همکاری بین بنگاهی ، فقدان توانایی در ارائه خدمات جدیدتر و بهتر ، عدم شناخت کافی از مشتریان ، فقدان نوآوری ، کمبود زیرساخت های مناسب تبلیغاتی و ضعف باور ملی در رقابت پذیر بودن در عرصه بین المللی روبرو هستند . این ضعف بنیادین ، موجب شده تا صنعت گردشگری کشور در مقایسه با سایر کشورها از رقابت پذیری بسیار پایین برخوردار باشد (دفتر پژوهش های بازرگانی،1385) .اردن ، لبنان ، ارمنستان ، ترکیه ، مصر ، آفریقای جنوبی ، برزیل ، کشورهای اروپای شرقی ، مالزی ، چین ، هندوستان ، بنگلادش ، نپال ، مراکش ، تانزانیا ، تایلند ، تونس و … کشورهایی هستند که با بکار گیری راهبرد خوشه سازی سعی در غلبه بر مسایل و مشکلات موجود کسب و کارهای گردشگری خود دارند (Wood,2006).تجارب کشورهای یاد شده نشان می دهد به کارگیری الگوی خوشه گردشگری یکی از موثرترین شیوه های سازماندهی بنگاه های کوچک و متوسط است . در نتیجه این سازماندهی ، کسب و کارهای کوچک توانسته اند توان رقابتی خود را بالا ببرند و محیط خلاق و پویایی را برای کسب و کار فراهم سازند . مهمتر از همه نوآور و انعطاف پذیر شوند و توسعه خوشه ای را به عنوان الگوی توسعه درون زا مطرح کنند (رابلوتی،1384) .
مدیر کل میراث فرهنگی و صنایع دستی همچنین می گوید : متاسفانه قزوین هنوز یک شهر گردشگری نیست و به علت کمبود اماکن و امکانات اقامتی ، مسافران و گردشگران گاهی فقط چند ساعت در این شهر حضور دارند . وی می افزاید : استان قزوین در فاصله 150 کیلومتری پایتخت قرار دارد و این موقعیت ممتازی برای این استان برای جذب گردشگر است زیرا طبق آمار اداره کل میراث فرهنگی استان ، پلیس راه و سازمان پایانه حمل و نقل سالانه40 میلیون مسافر و گردشگر از این استان عبور می کنند ، اما فقط حدود یک میلیون و
800تا900 هزار نفر از اماکن دیدنی آن بازدید می کنند .باوجود تنوع اقلیمی ، طبیعی ، مذهبی و میراث فرهنگی و تاریخی شگفت انگیز و بی نظیر ایران به ویژه استان قزوین ازاین درآمد ملی آنچنان که شایسته است بهره مند نمی باشیم ، این رویکرد خوشه ای می تواند جبران این نقیصه را بنماید ، این موضوع تازگی دارد .
با توجه به مواردی که ذکر گردید به طور کلی محقق در این پژوهش به دنبال پاسخی برای این سوال است که چه تاثیری . شاخص های گردشگری بر عملکرد گردشگری در استان قزوین دارند
1-3- ضرورت انجام تحقیق
در دهه های اخیر جهانگردی به عنوان گسترده ترین صنعت خدماتی مطرح بوده است و همه كشورها در رقابتی تنگاتنگ برای بهره گیری از مزایای این صنعت بوده اند. فضاهای شهری کامل ترین قرارگاههای انسان را تشکیل می دهند و دربردارنده مراکز مهم اقتصادی، علمی، تفریحی، پزشکی می باشند و همچنین از جاذبه های فرهنگی، تاریخی و طبیعی برخوردارند. مهمترین فضاهایی که در میان مقصدهای گوناگون مورد توجه و بازدید گردشگران قرار می گیرند شهرها هستند، به همین جهت می توان گفت شهرها از مهمترین کانون های جذب جهانگردان می باشند . اساساَ امروزه یكی از مهمترین كاربری شهرها ،ارائه خدمات گردشگری نوین است. چراكه شكل گیری عصر پسا مدرنیته با گزاره های اصلی آن یعنی جهانی شدن، فن آوری اطلاعات وگردشگری همراه شده و دوره جدیدی در تعاملات اجتماعی و فرهنگی انسانها خصوصاَ در قالب ساختهای شهری رقم زده است.

با این اوصاف مراكز شهری به علت تجمع نهادهای مدنی و زیر ساختهای اجتماعی می توانند محل مناسبی برای جذب و جلب گردشگران داخلی وخارجی محسوب شوند . اهمیت این نوع از صنعت گردشگری خود زمانیكه با تاریخ تمدن و یا شرایط ویژه طبیعی آن ناحیه همراه گردد ،دو چندان شده و با برنامه ریزی های مناسب و بجا به آسانی توانایی تبدیل شدن به قطب بزرگ گرشگری كشور را خواهد داشت . و به این ترتیب است كه شهر هایی مانند ونیز،رم،میلان،پاریس، لندن، نیویوك، شانگهای، توكیو،بمبئی ویا نمونه خاورمیانه ای آن دبی قادر به جذب سالانه چندین میلیون گردشگر در سال خواهند بود . سرمایه گذاری مناسب در بخش گردشگری جهت ساخت زیر بنا و روبناهای این صنعت( هم از طریق كمك های دولتی و هم از طریق مشاركت بخش های خصوصی داخلی و خارجی)،تبلیغات گسترده ، قوانین منعطف، ایجاد فرهنگ توریست پذیری ، منابع انسانی متخصص و هزاران عامل دیگرازجمله مولفه های موثر در افزایش آمار جهانگردان و توسعه ی گردشگری شهری به كشور خواهد بود .توسعه در هر بعدی نیازمند برنامهریزی میباشد و در واقع برنامهریزی نقش مهم و کلیدی در توسعه اعم از اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی ایفا میکند. گرچه توجه به نقش برنامهریزی در توسعه در کشورهای توسعه یافته دارای سابقهای نسبتاً طولانی میباشد و این گونه کشورها به منظور دستیابی به یک توسعه پایدار همواره از برنامهریزی علمی و دقیق بهره بردهاند اما در کشورهای در حال توسعه عموماً کمتر به این امر توجه کافی داشتهاند .

به هر حال امروزه تمام کشورها اعم از توسعه یافته و در حال توسعه و حتی کشورهای عقب مانده نیز پذیرفتهاند که هر توسعهای تنها با برنامهریزی امکانپذیر است . این موضوع به خصوص در ارتباط با توسعه پایدار بیشتر اهمیت مییابد. توسعه پایدار گردشگری شهری ، به دلیل اهمیت آن و اثرات بالقوه مثبت و منفی اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و زیست محیطی که میتواند داشته باشد بدون برنامهریزی ،امکانپذیر و دست یافتنی نخواهد بود.
از اسطورههای ایرانی به زروانی خدایی، و مزدایسنه و جهان شناسی مانی نام برده میشود. حماسه و اسطوره دارای رابطهی تنگاتنگی میباشند، به نحوی که حماسه از بطن اسطوره پدید میآید. حماسه تنها در فرهنگ و ادب مردمانی پدید میآید که دارای تاریخ کهن و اسطورههای دیرینهاند. اگر اسطوره را از حماسه برداریم، حماسه والاییاش را از دست میدهد. مثلاً در داستان رستم و اسفندیار، اگر اسطورهی سیمرغ و رویین تنی اسفندیار برداشته شود، داستان گیرایی محسوسی نخواهد داشت. اسطورهها آنسجام بخش هویت ملی است که به مرور زمان مردم آنها را سرلوحهی باور خود قرار دادهاند.
مکتبهای اسطوره شناسی، اسطوره را به عنوان تصویر نمادین پدیدههای طبیعت و تصویر نمادین مسائل اجتماعی و اندیشههای پیش از تاریخ، آرزوهای روانی مردم باستان و روان نژند امروزی، تعقلی کردن نمادین اعمال آیینی آسیای غربی در عهد باستان و… شناخته است.

فرق اسطوره و حماسه از نظر زمان میباشد که اسطوره زمان آغازین است و حماسه آنتقال آرکی تایپهای فرهنگی یک جامعه را بر عهده دارند.
اسطوره با خرافات و فولکلور نیز متفاوت است. اسطوره آیینی است که امروزه دیگر به آن باور ندارند و اگر ایمان داشته باشند مانند قصه اصحاب کهف مذهب است. یعنی قبول داستان اصحاب کهف مذهب ولی تفسیر آن اسطوره است.
اسطوره شرح تاریخ است. ایرانیان کهن، دوران جهان را به چهار دوره سه هزار ساله تقسیم میکنند.
مهدی اخوان ثالث شاعر چیره دست خراسانی در توس زاده میشود و بعد از خدمات فراوان به ادبیات این مرز و بوم با محرومیت از تمام مشاغل دولتی و بدون حقوق بازنشسته میشود. وی بنا بر وصیت خود کنار فردوسی به خاک سپرده میشود.
سبک اشعار وی با تکیه بر هنجار گریزی زمانی و سبک خراسانی و آمیختن زبان کهن با زبان گفتار امروز مطالعه شده است. در هنجار گریزی زمانی که به آن آرکائیسم نیز گفته میشود، این مطلب که هم به کارگیری واژههای قدیمی و هم بهره گیری از ساختهای دستوری کهن را در آرکائیسم (کهن گرایی زبان) خواهیم یافت، مورد توجه است.
سبک خراسانی یکی دیگر از ویژگیهای سبک شناختی اخوان است. از نظر واژگان، تعبیرها و ترکیبها، ساختهای آوایی و دستور زبان، اشعار وی نماینده سبک خراسانی در شعر نو نیمایی است. ویژگی دیگر اخوان ثالث پیوند زبان ادبیانه و باستان گونه با زبان عامیانه و گفتاری است. او زبان استوار و رسای خراسانی را با زبان محاورهای کوچه و بازار همراه میسازد. قلمرو زبانی شعر اخوان، گسترهای است که
از دورترین دورههای شعر فارسی تا زبان عامه مردم در این دوره را در بر میگیرد. ساختار روایی شعر اخوان و بهره گیری او از زبان عامهی مردم طبیعتأ سبب میشود که اصطلاحات و عبارتهای آنان را به کار ببرد.
در بخش زبان شعر اخوان به گونههای فرا هنجاری که فراتر رفتن از شکل معمول و متداول زبانی است و همچنین به شیوههای گوناگون آن را از لحاظ واژگان، آوا، معنایی و… پرداخته میشود. گونههای قاعده افزایی نیز یک بخش دیگر از زبان شاعری اخوان است؛ که به توازن آوایی و دستوری و توازن واژگانی پرداخته شده است. نهایتاً آخرین بخش بررسی اشعار اخوان ثالث، اندیشهی اخوان میباشد که در قالب شکست سیاسی پس از کودتای مرداد ظاهر میشود. حاصل چنین گرایش و نگرش نفی اندیشی ناامیدی است؛ که از ویژگیهای اندیشه اخوان است. او چنان از هرگونه بهبود و اصلاحی چه در عرصهی سیاست و اجتماع و چه در ساحت زندگی بدبین است، که حتی نسیمی را که میخواهد به باغ بی برگ و عریان او جامهای از بهار بپوشد، میراند.
نفی حرکت و تلاش به عنوان آخرین نمودار اندیشه اخوان میباشد، که از نظر او هر مژده و نوید فریبی بیش نیست، و حتی آزادی نیز دروغی تکراری مینماید برای به دست آوردن چه چیزی باید برخاست و به راه افتاد.
شعر زمستان اخوان توصیف شب زمستان تاریخی که بر سر این ملت گذشته است، حقیقتاً توصیفها و تصویرهای آن، گزارشی از احوال و رفتار مردم سرما زده آن روزگاران است.
آتشی شاعر (متولد 1312 و وفات 1384) پر آوازهی جنوبی که در سرودن اشعار حماسی دارای تبحّر بود. برای شناساندن شعر آتشی ابتدا به مفاهیم و مضامین در شعر جنوب اشاره میشود. شاعر جنوب با توجه به فراز و فرودهایی که در این خطه داشته و محرومیتهایی که همیشه با آن دست به گریبان بوده شعر میسراید. به سبب همین امر است که وقتی اشعار شاعران جنوب را میخوانی، عناصر طبیعی و بومی آن چنان ملموس مینماید که ناخودآگاه شعر را به جلو میراند. مضامین طبیعی یکی از موارد مفاهیم و مضامین در شعر جنوب است. مضامین معنوی نیز به همراه رنگ در مضامین شعر جنوب توجه شده است.
ساختار زبان شعر آتشی در دو شکل ممکن قاعده افزایی که شامل قواعدی است که به قواعد حاکم بر زبان خودکار اضافه شود، و هنجار گریزی که به صورت انحراف از قواعد زبان است، مورد بررسی واقع میشود.
بومی گرایی در شعر آتشی به گونهای است که شعر آتشی دقیقاً توصیف شاعرانه و انعکاس حیات خود او و پیرامونیاتش از آغاز تا پایان است که پیرامونیان اعم از انسان، حیوان، درخت، مکان، رویداد و… است. عناصر بومی در شعر آتشی دو گونه عنصر زبانی که واژگان گویش و دیگری عنصر غیر زبانی که نام اشخاص، امکنه، رویدادهای مهم تاریخی منطقه و… است، را شامل میشود.
نو آفرینی یکی دیگر از مولفههای اشعار آتشی است که به حوزهی حماسههای محلی که با قدرت بیان شگفتی شکل میگیرد و بومی گرایی و همچنین تخیل مربوط میشود.
در جهان شعری آتشی یعنی جهانی که شاعر توانمندانه و فرزانه با سبک و سیاق خود آن را پدید میآورد. باری نگرش جهان شعری وی فرهنگی، اجتماعی و سیاسی رو به هر چه انسانیتر کردن جهان است، اندیشهی آتشی را با مطالعهی اولین اثر او یعنی آهنگ دیگر او را جستجوگر گمشدهای مییابیم که با در نظر داشتن یأس به فضای پیرامون خود شکل مییابد.
در بحث اندیشهی آتشی در آواز خاک او را به نوعی دچار نوستالژی، روستا، اسب و یاغی گری مییابیم. «آن توسن سرکش و اسب وحشی که در آهنگ دیگر دیده میشود به سوی آرامش میرود و مهار میشود، شعرها با حفظ مضمون و حماسی و جنوبی بودن، آرامتر شده، و یک مقدار اندیشههای تازه در اشعارم به وجد آمده است» (ر.ک. آتشی، 1382: 202).
خنجرها، بوسهها و پیمانها همراه با شعر ظهور معروفترینهای آتشی میباشند. آتشی شاعر اسطوره گرایی نیست، مخصوصاً به اسطورههای ایرانی عنایت چندانی نشان نداده است. وی شاعر مدرن گراست. درصد بیشتر شعر او را اسطورههای یونانی تشکیل میدهد. آتشی از اسطورههای ایرانی قرائتی نو به دست داده است. مثلاً سیاوش در اسطورههای ایرانی نماد عصمت و پاکی است ولی برای آتشی نماد تقدیر مرگ است.
اسطورهها در اشعار آتشی با دو رویکرد ساختن تصویرهای بدیعی و دیگر تحلیل شاعرانه برخی از عناصر اسطورهای مطالعه میشود. بیشتر اسطورههای آتشی هم عینی وهم ذهنی است. از مجموعه دیدگاههای آتشی دربارهی شخصیتهای اسطورهای، چنین بر میآید که او به سه شخصیت اسطورهای، تهمینه، سیاوش و شغاد توجه خاصی نشان داده است. به نظر میرسد سبب عمدهی توجه آتشی به این شخصیتها، نشان دادن ابعاد و خصوصیات گوناگون زندگی افراد است که در وجود بعضی از شخصیتهای اسطورهای به اصطلاح نهادینه شده است.
در این میان، اخوان شاعری اسطوره گر است. سرشاری شعر او از اساطیر باستانی، از یک سو ریشه در دلبستگی او به فرهنگ و ادب دیرینه ایران دارد، از یک سوی دیگر فضای باستانی و حس حماسی «داستان – شعر»هایش را کاملتر میکند؛ و از دیگر سو شاید نشانهی گریز شاعر از واقعیتهای تلخ این روزگار، و پناه بردن او به ساحت اسطورههاست.
“تعدادی از نویسندگان گاهگاهی به این نقطهنظر احتمالی که ذارت مادی ممکن است به عنوان تکینگیهای میدان درنظر گرفته شوند فکر میکنند که این فکر با این نقطهنظر را نمیتوانیم بپذیریم”[1].
اینشتین در مقاله 1935 خود به نام «مسئله ذره در نسبیت عام» به همراه روزن تلاش میکند یک مدل هندسی از ذرات بنیادی فیزیک که درهرجا محدود و تکین باشند، بسازد.
این تلاشها شامل حلهایی میشوند که از راه مشاهدات ریاضی در فضای فیزیکی یک ذره به عنوان پل[2]، دو ورقهی مشخص از فضای فیزیکی را به هم ربط دهد. مدلی که آنها ساختند باید به شکست منتهی میشد اما روشی که این نظریه شکست خورد، میتواند جالب باشد و برای پیشگویی نظریههای بعدی مورد استفاده قرار گیرد. «اینشتین» و «روزن» درمورد دو نوع خاص از پلها که (1) خنثی و (2) شبهباردار هستند، بحث میکردند که البته بحثشان به راحتی قابل تعمیم است.
(الف) پل خنثای اینشتین و روزن چیزی بیشتر از اینکه ما میبینیم که یک تغییر مختصات مناسب تکینگی شوارتز شیلد را محو میکند، نیست. به خاطر اینکه در زمان اینشتین دو نوع تکینگی ( ) تکینگی مختصاتی ( ) تکینگی ذاتی (فیزیکی)، که امروزه ما میشناسیم وجود نداشت (به صورت متمایز) و هیچ شناخت جامع و عمیقی از رفتار هندسهی شوارتز شلید در همسایگی افق رویداد به چشم نمیخورد و برای بسیاری از فیزیکدانان آن زمان، افق همان تکینگی بود. مثلاً درمورد هندسهی شوارتز شیل:
این تغییر مختصات منطقهی شامل تکینگی را دور میریزد و دوبار منطقهی به طور حدی تخت را میپوشاند و منطقهی نزدیک به عنوان یک پل ربطدهندهی با تفسیر میشود. به عنوان یک مثال میتوان سطح یک کره را با ثابت نگهداشتن به صورت نشان داد. این سطح یک کمترین مقدار در دارد . درواقع میتوان یک قسمت خیلی باریک را به عنوان گلوگاه تعریف کرد و منطقهی نزدیک به آن یک پل و یا به صورت فیزیکیتر یک کرم کرمچاله نامیده شود.
نتیجهی این مشاهدات این است که پل بدون بار اینشتین و روزن و یا همچنین کرمچالهی شوارتز شیلد به طور مشخص به یک قسمتی از هندسهی شوارتز شیلد که به صورت بیشینه توسعه یافته است، اختصاص دارد. درواقع با این فرضیات این پل قابل عبور نخواهد بود. چون گذر از به به هرکسی نیرویی به سوی تکینگی خمش وارد کرده و حالتی همچون پرش به داخل یک سیاهچاله را به وجود خواهد آورد.
(ب) پل شبه باردار اینشتین – روزن قابل توجه و جالب است. آنها برای ساختن چنین پلی با این ویژگی با کمک هندسهی رایزنر – نوردستروم
(1-3)
دریافتند که باید یک تحریف کاملی از تئوری را انجام دهند. بدین معنی که آنها مجبورند علامت جملهی در تانسور الکترومغناطیس را وارون کنند که البته چگالی انرژی الکترومغناطیسی منفی خواهد شد و هندسه به صورت زیر درخواهد آمد:
(1-4)
و با تغییرات و ما خواهیم داشت:
(1-5)
ما در و یک افق داریم. همان جایی که اینشتین و روزن آرزو داشتند الکترون باشد. اما دلیل اینکه تئوری آنها مورد بیاعتنایی قرار گرفت، این بود که در ، حل رایزنر – نوردستروم یک تکینگی عریان دارد. درواقع هیچ افقی ندارد و درنتیجه هیچ ساختار پلمانندی ممکن نیست و به همین خاطر اختلال در تئوری برای جلوگیری از ظهور تکینگی عریان بود.
اگر ما همچنان روی ایدههای نسبیت عامی خود درمورد مسألهی ذارت بنیادی پافشاری کنیم و یک نگرش هندسی را از آنها ارائه دهیم،
خواهیم دید که هر ذرهی بنیادی را با یک تکینگی عریان (به جز ذرهی هیگز) مدلسازی کردهایم و برای آن ساختار قائل شدهایم که این با مشاهدات آزمایشگاهی ذرات بنیادی در تضاد کامل است. اثباتهای مستقیم از ساختار داخلی ذرات بنیادی همچون الکترون نشان میدهد که این سیستمها در مرتبههای انرژی پایینتر از ذرهگون هستند ( ).
میتوان نظریات اینشتین – روزن را کمی نیز کلیتر مطرح کرد. بعد از کارهای پیشگامانهی 1935 اینشتین – روزن، این حوزه کاری برای 20 سال متوقف شد. علاقه به کار در این زمینه جدید در سال 1955 به وسیله ویلر[3] پدیدار شد. نظریههای نهایی در مقالههای وی روی ژئونها[4] نشان میدهد که ویلر به توپولوژی در نسبیت عام علاقمند بوده است.
ژئونها به طور فر ضی ناپایدارند اما بعضی از حلهای آنها برای ترکیب با رابطههای میدان اینشتین – ماکسول پایدار میماندند. درواقع کلمه ژئون به وسیله ویلر برای نمایش یک جوهره از الکترومغناطیس و گرانش مطرح شد. به زبان مدرن امروزی ژئون به عنوان یک شبهسالیتون الکترومغناطیسی گرانشی ناپایدار فرضی میتواند بهترین باشد. اولین کسی که اسم کرمچاله را با این نام برای بار اول مسکوک کرد ویلر بود. شکل 1-1 اولین شکل از چیزیاست که ما امروزه در ادبیات علمی به عنوان کرمچاله میشناسیم. بنابر قوانین الکترومغناطیسی که در آن و خطوط نیروی میدانها میتواند از دهانهی یک طرف تونل وارد و همان تعداد خطوط به اندازهی مساوی از دهانهی دیگر خارج شود. ویلر در این مقطع دو نگرش کلاسیک و کوانتمی را دنبال کرد. در نگرش کلاسیک ویلر به همراه مایزنر به این نتیجه رسیدند که از لحاظ کلاسیکی گرانش، الکترومغناطیس بار غیرکوانتیده و جرم به عنوان خصوصیات فضای خالی خمیده (هندسی) هستند. در نگرش کوانتمی ایدهی بسیار جالب و خارقالعاده کف فضا-زمان مطرح شد.
وی همچنین از هندسهی ریمانی منیفلدها در توپولوژی غیربدیهی نیز برای توجیه کلاسیکی خود بهره برد. این پروژهی خیلی بلندپروازانهی او یکی از دقیقترین و ریزترین موارد استفاده از توپولوژی مجرد، همولوژی، شبههمولوژی و فرمهای دیفرانسیلی در فیزیک بود. درواقع نقطهنظر اساسی وی این بود که فیزیک هندسه است. همچنین در این مقاله بود که برای اولین بار کلمهی کرمچاله به جامعهی علمی معرفی شد.
اگر بخواهیم به تقسیمبندی کرمچالهها بپردازیم باید به طور کلی آنها را به دو نوع (1) کرمچالههای اقلیدسی (2) کرمچالههای لورنتسی تقسیم کنیم. این تقسیمبندی بر این اساس استوار است که درواقع منیفلدی که کرمچاله در آن قرار میگیرد لورنتسی باشد یا یک منیفلد ریمانی است. به طور آزمایشگاهی فیزیکی واقعیتر به نظر میرسد که در نسخه لورنتسی اتفاق بیفتد. درواقع حالت وجودی منیفلد با نسخه اقلیدسی تیرهتر است به عنوان یک تعریف کاربردی از یک کرمچاله میتوان گفت:
“یک کرمچاله به هر منطقهی فشردهشدهی فضا-زمان با یک محدودهی سادهی توپولوژی گفته میشود که در داخل دارای یک توپولوژی غیربدیهی خواهد بود”.
کرمچالههای لورنتسی خود به دو گونهی (1) پایدار (شبهپایدار) و (2) ناپایدار (زودگذر) تقسیم میشوند. که هر کدام به دو نوع جهان –خارج و جهان- داخل تقسیم میشوند. اگر کرمچالهای منطقههایی از یک فضا – زمان را به هم مربوط کند داخلی و اگر دو منطقه از دو فضا – زمان را به هم مربوط کنند خارجی نامیده میشوند، که هر کدام از نوع ماکروسکوپی و میکروسکوپی وجود دارند.
اما در سطح داخل روسیه نیز، یادگاری که از شوروی باقی مانده بود چیزی جز اوضاع بد اقتصادی، بی هویتی، فلاکت و بدبختی نبود. روی کار آمدن یلتسین پس از فروپاشی نیز نه تنها اوضاع را بهبود نبخشید بلکه سست بودن شخصیت وی، اوضاع را وخیم تر از پیش کرد. اما در این میان روی كار آمدن پوتین، نقطه عطفی در سیاست های داخلی و خارجی این كشور پس از جنگ سرد به شمار می آید. پوتین كوشیده است از یک سو با حل بحران های داخلی، ثبات و انسجام را به روسیه بازگرداند و از سوی دیگر با بیرون آوردن روسیه از لاك خویش با رویكردی پیشرونده و تهاجمی در برابر محدودیت هایی كه عمدتاً غرب با توسعه طلبی خود علیه روسیه پدید آورده است، بایستد. هدف پوتین از این رویه ها بازگرداندن بلندآوازگی گذشته ملت روسیه و بازیابی روسیه به عنوان یک قدرت جهانی است. در این راستا می توان گفت رویكرد تهاجمی پوتین در سیاست خارجی، واكنشی در برابر وادادگی یلتسین در برابر غرب و به ویژه آمریكا بوده است.

پوتین با برگزیدن سیاست اوراسیاگرایی و در کنار آن توجه به رویکرد پراگماتیستی تلاش کرد تا اوضاع سیاسی و اقتصادی کشور را بهبود بخشد و در این امر تا حدودی نیز موفق شد. این رویکرد برخلاف دوره ی یلتسین سبب شد تا پوتین، اولویت سیاست خارجی خود را به کشورهای منطقه و حوزه اوراسیا بدهد. در راستای نایل شدن به این هدف، تلاش کرد با تشکیل اتحادیه های مختلف از جمله اتحادیه کشورهای مستقل مشترک المنافع یا دیگر اتحادیه ها علاوه بر حفظ حاکمیت و سلطه ی خود بر کشورهای منطقه، نوعی بازدارندگی در مقابل ایالات متحده آمریکا نیز ایجاد کند. زیرا این کشورها به عنوان حیات خلوت روسیه، نقش حیاتی در تأمین امنیت روسیه دارند و هر نوع درگیری در آن ها اوضاع روسیه را دچار چالش می کند. بنابراین روسیه با اتخاذ این سیاست و رفتار پراگماتیستی تلاش دارد سلطه و روابط خود با جمهوری های سابق بازمانده از شوروی را حفظ کند و علاوه بر این در هر نوع احساس ناامنی از روابط این جمهوری های با دشمنان خود، به ویژه آمریکا، واکنش لازم را اعمال کند
تبیین مسئله:
نظام بین الملل عرصه ی روابط و تعامل است،گاه این روابط با صلح و آرامش و گاه با تعارض و کشمکش همراه است. در این راستا کشورها برای تعریف و شناساندن خود در عرصه ی بین المللی به ایدئولوژی ها و رویکردهایی متوصل می شوند که می تواند سبب ارتقا یا تنزل جایگاه آنها گردد. فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی نقطه ی عطفی برای تغییر ماهیت نظام بین الملل – از دوقطبی به تک قطبی- وهمچنین تقلای کشور روسیه در تعریف هویت از دست رفته ی خود بود که مقدمات ورود مباحث و رویکردهای جدید به عرصه ی بین الملل را فراهم آورد.
روسیه در جستجوی هویت از دست رفته ی خویش به این واقعیت دست یافت که سیاست آتلانتیک گرایی و دنباله روی از تک قطب نه تنها دردی از آن دوا نکرد بلکه سبب انحطاط و سرخوردگی هر چه بیشتر آن در سطح داخلی و خارجی نیز شد؛ بنابراین با روی کار آمدن پوتین نقطه ی عطف دیگری در سیاست خارجی روسیه مطرح شد که با افزایش قیمت نفت و مدیریت استراتژیک پوتین، اوضاع اقتصادی روسیه بهبود یافت. اما سیاست و نگرش اتخاذ شده در روسیه، ناشی از اعتماد به نفسی بود که کسب کرده بود، این امر نه تنها قدرت مانور روسیه را در سطح منطقه افزایش داد بلکه زمینه های روبرو شدن با آمریکا و به چالش کشیدن نظام تک قطبی را نیز به دست داد.
2-1- شرح تحقیق
1-2-1- موضوع تحقیق
امروزه افزایش توان تولیدی، نیازمند توجه ویژه به بخش صنعت و افزایش سرمایه گذاری در این بخش است. به هر حال اتخاذ سیاست های توسعه صنعتی مناسب در مناطق مختلف و مستعد، می تواند ضامن توسعه تجارت و گسترش بازار های تجاری برای تولیدات صنعتی باشد. در جامعه ایران متأسفانه تأمین نیازها به اقتضای زمان و بدون یك مطالعه و آینده نگری جامع انجام شده است. در حالی كه در سیستم پویا، برآورد نیازها و اولویت های آن در مقیاس كشور، مناطق و استان های مختلف با توجه به وضع موجود، قابلیت ها و امكانات آن صورت می گیرد. اینها از جمله مسائلی هستند كه مدیریت در سطوح مختلف بایستی برای آینده نگری مد نظر قرار دهد و بر این اساس در محدوده یك سیستم جامع رشد و توسعه، برنامه ریزی لازم را تهیه و تنظیم نماید.
امروزه بر همه كارشناسان و مدیران بالایی و میانی دولت ها آشكار گردیده است كه بدون داشتن نگاه كارشناسـی و استفاده از یافته های تحقیقاتی، امكـان برنامه ریزی و مدیریت دستگاههای اداری و نیز تحول آفرینی در اقتصاد مناطق امكان پذیر نیست. استان كرمانشاه نیز به عنوان یك منطقه با اهمیت در كشور و دارای جمعیت و مركزیت مناسب، نمی تواند به دور از این دیدگاه، مدیریت و برنامه ریزی گردد. اهمیت برنامه ریزی در بخش صنعت با توجه به ارتباطات پیشین و پسین بسیار بالا در این بخش، بیشتر از دیگر بخشهای اقتصادی است. در این استان وضعیت سرمایه گذاری و تجارب گذشته آن نشان می دهد كه عموماً روش انتخاب پروژه های سرمایه گذاری به صورت سلیقه های مدیریتی و با كمترین دخالت نتایج مطالعات علمی صورت گرفته است. این موضوع تا آنجا پیش رفته كه حتی در برنامه های توسعه اول، دوم، سوم و چهارم استان كه برای سرمایه گذاری در بخش صنعت، پیشنهادات بسیاری ارائه گردیده، هیچ گونه مأخذی مبنی بر استناد پیشنهادات به یك كار علمی از قبل انجام شده وجود ندارد. همچنین در برنامه های جدید دولت برای توسعه بنگاه های كوچك و زودبازده، مشاهده می گردد كه روش انتخاب طرح ها به گونه ای غیر علمی و غیر اقتصادی در حال اجرا بوده و تقریباً تنها عامل مؤثر انتخاب طرح، دارا بودن طرح توجیهی و سرعت در ارائه آن به كار گروه اشتغال استان می باشد. بر این اساس نیاز به تدوین و اجرای یك طرح پژوهشی با روشهای علمی قابل قبول برای بررسی زمینه های دارای مزیت سرمایه گذاری صنعتی در استان آشكار می گردد. این مطالعه به دنبال این نیاز تعریف گردیده و قصد دارد تا با بررسی وضعیت عمومی بخش صنعت در كنار استفاده از روشهای تاكسونومی عددی و تحلیل عاملی به زمینه تحلیلی و كارشناسی دست یابد كه با استفاده از آن می توان تا حدودی اولویت های سرمایه گذاری صنعتی را بدست آورد.

2-2-1- اهداف تحقیق
1- شناسایی قابلیت ها و تعیین اولویت های سرمایه گذاری صنعتی استان كرمانشاه با تأكید بر شاخص سودآوری.
2- شناسایی قابلیت ها و تعیین اولویت های سرمایه گذاری صنعتی استان كرمانشاه با تأكید بر شاخص اشتغال.
3- شناسایی قابلیت ها و تعیین اولویت های سرمایه گذاری صنعتی استان كرمانشاه با تأكید بر شاخص تركیبی سودآوری و اشتغال (شاخص
های سرمایه گذاری).
3-2-1- اهمیت تحقیق
بخش صنعت یكی از مهم ترین بخش های اقتصادی در ایجاد رشد و توسعه است. صنعت برای بخش های دیگر راه را هموار می سازد به طوری كه بدون یاری صنعت، فعالیت بخش های دیگر در دنیای كنونی تقریباً دشوار و حتی غیر ممكن است. بنابراین با توجه به نقش كلیدی صنعت دست یابی هر جامعه ای به توسعه اقتصادی، بدون دست یابی به رشد بخش صنعت میسر نیست. اهمیت این مطالعه در این است كه برنامه ریزی و توسعه بخش صنعت را هدفمند نموده و امكان انتخاب استراتژی های توسعه را بر اساس شاخص های با اهمیتی چون اشتغال زایی و سودآوری امكان پذیر می نماید.
4-2-1- کاربرد نتایج تحقیق
1- رهنمون ساختن تحلیل گران و برنامه ریزان صنعتی استان در راستای تعیین اولویت سرمایه گذاری ها و تخصیص اعتبارات صنعتی با توجه به مزیت های نسبی و اولویت های تعیین شده.
2- تعیین قطب های رشد به منظور توسعه فعالیت های اقتصادی و تمركز سرمایه گذاری در منطقه و همچنین اتخاذ سیاست ها و اقدامات تشویقی.
3- شناسایی تولیدات و صنایعی كه از سودآوری و اشتغال زایی بالاتری نسبت به بقیه برخوردارند و سیاست گذاری تشویق تولید این قبیل صنایع و هدایت منابع و امكانات از صنایعی كه فاقد مزیت می باشد، به سوی این فعالیت ها.
4- كاربرد دیگر نتایج تحلیلی ارایه الگوی مناسبی جهت استفاده از منابع محدود مالی در جهت رشد و تقویت تولید صنعتی برای دست یابی به مزیت های نسبی استان در امر صادرات صنعتی می باشد.
5-2-1- سوال های ویژه تحقیق
از آنجا كه در این تحقیق در ابتدا حدس و گمانی نسبت به نتایج حاصل نمی توان ارائه داد، لذا به صورت محتوایی و تنها بر اساس سؤالات مشخص تحقیق پیش خواهیم رفت. این موضوع با اهمیت است كه روش انتخاب شده به گونه ای است كه تنها از آن می توان در حیطه مشخص و تلاش برای یافتن پاسخ سؤالات استفاده نمود. لذا با توجه به این موضوع سؤالات اصلی این تحقیق به صورت زیر ارائه می گردد:
1- اولویت ها و گرایش های سرمایه گذاری صنعتی استان كرمانشاه با توجه به شاخص سودآوری كدام است؟
2- اولویت ها و گرایش های سرمایه گذاری صنعتی استان كرمانشاه با توجه شاخص اشتغال كدام است؟
3- اولویت ها و گرایش های سرمایه گذاری صنعتی استان كرمانشاه با توجه به شاخص تركیبی اشتغال و سودآوری (شاخص های سرمایه گذاری) كدام است؟
6-2-1- روش انجام تحقیق
نوع مطالعه به صورت اسنادی و توصیفی است و جامعه آماری مورد بررسی شامل كلیه كارگاههای صنعتی با ده نفر كاركن و بیشتر صنایع استان كرمانشاه و كل كشور (سال 1383) بر اساس طبقه بندی آیسیك (ISIC) دو رقمی می باشد.
ابزار تجزیه و تحلیل در این تحقیق فنون آماری به ویژه تاكسونومی عددی و تحلیل عاملی می باشد. برای پردازش داده های خام از نرم افزارهای Excel وSpss استفاده خواهد شد.
تاكسونومی عددی از جمله روش هایی است كه قادر است با تلفیق مجموعه ای از شاخص ها، یك مجموعه را به زیر مجموعه های كم و بیش همگن تقسیم كرده و میزان درجه برخورداری هر صنعت را مشخص سازد. این روش علی رغم كاربردهای فراوان آن دارای محدودیت ها و نقایصی است. به طوری كه نتایج آن برای شاخص های همبسته دارای تورش بوده، و همچنین برای همه شاخص ها وزن یكسانی در نظر می گیرد. برای رفع این مشكلات از روش تحلیل عاملی استفاده می شود. تحلیل عاملی از تكنیك های آماری چند متغیره می باشد، كه از پایه تئوریكی بسیار قوی برخوردار است. به كمك تحلیل عاملی می توان تعداد زیادی متغیر را به تعداد كمتری از عوامل تقلیل داد، به طوری كه این عامل ها از همدیگر مستقل، و هر یك تركیب خطی از شاخص های اولیه می باشند. بارزترین مشخصه این روش، قابلیت كاهش حجم داده می باشد، علاوه بر این برای هر كدام از شاخص ها وزن مناسبی تعیین می كند. پس در ابتدا با تكنیك تحلیل عاملی، هم خطی بین شاخص ها رفع، و شاخص های اولیه به تعدادی فاكتور یا عامل خلاصه، و به هر یك وزن مناسب داده می شود. سپس با به كارگیری تكنیك تاكسونومی عددی درجه برخورداری صنایع مختلف تعیین می شود. در نهایت با استفاده از همین درجه برخورداری، صنایع را بر اساس سه شاخص سودآوری، اشتغال و شاخص تركیبی سودآوری و اشتغال (اولویت سرمایه گذاری) رتبه بندی می كنیم.