تقریباً هر مسالهای که در آن فرض و حکم وجود داشته باشد میتوان با جابجایی فرض و حکم تبدیل به مسالهی جدیدی کرد. در این حالت مساله اول را مستقیم و دومی را معکوس مینامیم. به عنوان مثال اگر از پشت پنجره اتاق خود به بیرون بنگریم و مشاهده کنیم که باران در حال باریدن است از خود میپرسیم علت این بارندگی چیست؟ جواب بدیهی است؛ ابرهای بارانزایی که در آسمان هست دلیل بارش است. اما مساله معکوس چگونه بیان میشود؟ اکنون آسمان ابری است. در این حالت آیا بارش خواهیم داشت؟ بهسادگی قابل مشاهده است که مساله دومی تشخیص سختتری دارد و حل آن نیازمند داشتن اطلاعات بیشتری است. درعینحال جواب این سوال بسیار پرکاربردتر و هیجانانگیزتر است. میتوان سوال معکوس را سختتر و پرکاربردتر نیز مطرح کرد: آیا دو روز بعد بارش وجود خواهد داشت؟ تقریباً هیچ شخصی را نمیتوان سراغ داشت که جواب این سوال برای او مهم نباشد. در بسیاری از موارد جواب این سوال با درآمد مالی افراد ارتباط مستقیم دارد. به عنوان مثال کشاورزان و فعالان در زمینه حمل و نقل زمینی و دریایی و هوایی بررسی پیشبینی وضع هوا را در متن برنامه روزانه و هفتگی خود قرار میدهند. بنابراین میبینیم که مساله معکوس در این مورد بسیار پرکاربردتر است. در اکثر موارد یافتن پاسخ مساله معکوس دشوارتر است. ولی بهقدری پرکاربرد است که به صورت جدی در دستور کار محققان قرار میگیرد.
به طور کلی هر مساله ای که سه ویژگی زیر را داشته باشد خوش رفتار نامیده می شود:
تعریف ریاضی سه مورد بالا در مورد تابع خوش رفتار به این قرار است:
تعریف: فرض کنیم و فضاهای نرمال باشند و یک نگاشت(خطی یا غیر خطی) باشد به طوری که داشته باشیم . معادلهی در صورتی خوش رفتار است که سه ویژگی زیر را داشته باشد:
هر مسالهای که خوشرفتار نباشد(حداقل یکی از سه ویژگی بالا را نداشته باشد) بدرفتار نامیده میشود.
مهمترین دغدغه در حل مسائل معکوس مورد سوم یا همان مساله پایداری است. در همین مثال حرکت ابرها و بارش باران که در بخش اول بیان شد، فرض کنیم که با مشاهده نقشههای هواشناسی و مخابره کشورهای اطراف به این نتیجه برسیم که مثلاً به علت عبور سامانه ابری از غرب به شرق، سه روز دیگر در تهران بارندگی خواهیم داشت، در این حالت وزش بادی از شمال به جنوب که پیشبینی آن صورت نگرفته است و یا اینکه غیر قابل پیشبینی است و جابجایی ابرها به شهر دیگری مانند اصفهان نتیجهای که دربر خواهد داشت بارش باران در این شهر است. در این صورت تغییر کوچک در داده ورودی منجر به تغییر اساسی در خروجی شده است. بنابراین در حل مسائل معکوس باید به پایداری یا پایدارسازی مساله توجه ویژه داشته باشیم.
در حوزه الکترومغناطیس نیز میتوان مسائل مستقیم و معکوس را متصور بود. اغلب در الکترومغناطیس به دلیل کاربرد بسیار گسترده، مسائل معکوس در حوزه پراکندگی بررسی و طبقهبندی میشوند. به این صورت که در مساله مستقیم میدانی را به محیطی میتابانیم. به طوری که جنس و موقعیت جسم درون محیط برای ما مشخص است. در این صورت محاسبه میدان پراکندگی[14] مطلوب مساله است. اما در حالت معکوس میدانی را با دامنه و فاز مشخص به محیطی میتابانیم و میدانهای پراکنده شده را جمعآوری میکنیم. در این صورت مطلوب ما شناسایی جنس و موقعیت پراکنده کنندههای داخل محیط است. بیایید سه مورد بدرفتاری را درمورد مساله معکوس بررسی کنیم. با این فرض که میدانیم جنس جسم پراکنده کننده فلز است و ما به دنبال موقعیت آن هستیم.
وجود جواب: ممکن است میدانی که آنتن گیرنده دریافت میکند بهقدری تغییر کرده باشد که مقداری که نشان میدهد ناشی از هیچ نوع جسم پراکنده کنندهی فلزی نباشد.
یکتایی جواب: در صورتی که مشاهدات محدود باشد، مثلاً تعداد آنتن گیرنده کم باشد یا به طور 360درجه نتوان میدانهای برگشتی و عبوری را در حالت دوبعدی دریافت کرد، در این حالت ممکن است بازهم به علت دریافت دادههای نویزی یا ناصحیح و البته محدود به جوابی برسیم که ناشی از دو یا چند نوع جسم است.
ناپایداری: فرض کنید که میدانی که یک آنتن گیرنده دریافت میکند برابر یا نزدیک صفر باشد و میدان بقیه نقاط تغییر اندازه پیوسته و آرام حول مقدار 10ولتبرمتر داشته باشند. به عنوان مثال دلیل این باشد که دو موج با دامنه نزدیک به هم و اختلاف فاز 180درجه قبل از برخورد به آنتن گیرنده برهم اثر کرده و اثر همدیگر را در موقعیت آن آنتن خنثی کرده باشند. در این صورت با اندکی جابجایی آنتن به اختلاف قابل توجه میرسیم. این حالت نمونهای از ناپایداری در حوزه دریافت عملی آن است.
یکی از مشکلات اساسی در این مسائل، غیر یکتا بودن آنهاست. مثلاً میدانهای محوشونده ناشی از محیط با تلفات و یا قسمتهای با ابعاد بسیار کوچک، قابل شناسایی نخواهد بود. مشکلات دیگری را میتوان نام برد از جمله:
پراکندگی امواج صوتی و مغناطیسی نقش اساسی در علوم کاربردی ایفا می کند. پارهای ازموارد استفادهی آن به قرار زیر است:
بسته به نیازی که در حل مسئله معکوس وجود دارد میتوان صورت سوال را تنظیم کرد. مثلاً در تعیین میزان فلز به کار رفته داخل یک بلوک بتونی قطعاً جنس برای ما مهم نیست و چیزی که اهمیت دارد شکل و موقعیت فلزات داخل بتون است. یا در تشخیص ترکیدگی لوله در آزمایشهای غیر مخرب فقط شکل داخلی برای ما اهمیت دارد که ببینیم آیا ترکی وجود دارد یا خیر.
همانطور که از اسمش بر میآید با عدد و رقم کاری ندارد و کیفیت جسم را مشخص میکند. یعنی موقعیت و شکل کلی اجسام را مشخص میکند. روشهایی مانند روش نمونهبرداری خطی[15]، روش تنظیم سطح، معکوسسازی زمانی[16] و… از جمله این روشها هستند که فرایند آنها شناسایی موقعیت و شکل کلی اجسام است و در دسته روشهای کیفی[17] شناسایی جسم قرار میگیرند.
روش بازسازی کمی جنس جسم را مشخص میکند. پارامترهایی از قبیل به کمک ایندسته از روشها شناسایی میشوند. از جمله مهمترین روشهای پراکندگی معکوس[18] که در این شاخه جای میگیرند روشهای برمبنای بهینهسازی است. به این شکل که تابعی تعریف میشود که بهینه کردن آن منجر به شناسایی مقادیر در محیط مطالعه میشوند. روشهای متنوعی در زمینه بهینهسازی وجود دارد. از جمله میتوان به الگوریتم ژنتیک[19]، روش تکامل تفاضلی[20]، روش هجوم ذرات[21] و جستوجوهای هارمونی اشاره کرد.
[1] optimization
[2] Cost function
[3] Level set method
[4] Deformation velocity
[5] Hamilton-jacobi equation
[6] Local minima
[7] Frequency hopping
[8] Computational domain
[9] Well-posedness
[10] existence
[11] uniqueness
[12] stability
[13] Ill-posedness
[14] Scattered field
[15] Linear sampling method(LSM)
[16] Time reversal method
[17] Qualitative methods
[18] Inverse scattering
[19] Genetic algorithm
[20] Differential evolution
[21] Particle swarm optimization
***ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل و با فرمت ورد موجود است***
متن کامل را می توانید دانلود نمائید
چون فقط تکه هایی از متن پایان نامه در این صفحه درج شده (به طور نمونه)
ولی در فایل دانلودی متن کامل پایان نامه
با فرمت ورد word که قابل ویرایش و کپی کردن می باشند
موجود است
لفظ UWB علیرغم معنای نسبتا عامی که تا پیش از دهه 1990 داشت به سیگنالهایی اطلاق شد که دارای پهنای باند حداقل MHz 500 باشند، یا پهنای باند نسبی آنها (نسبت پهنای باند به فرکانس مرکزی) بیش از %20 باشد[3]. پهنای باند نسبی به صورت زیر بیان میشود:
| (1-1) |
فرکانسهای قطع بالا و پایین میباشد. در گزارش FCC [3]، کاربرد UWB در سه گروه طبقهبندی میشود: 1. سیستمهای اندازهگیری و مخابراتی 2. سیستمهای راداری انتقالی 3. سیستمهای تصویری. در اینجا باند طیفی مربوط به گروه اول در شكل (1-1) آمده است. همانطوری که میبینید طیف فرکانسی اختصاص یافته برای ارسال UWB 1/3 تا GHz 6/10 است و ماکزیمم سطح توان مجاز برای ارسال UWB، dBm/MHz 3/41- میباشد، این سطح توان کمتر از سطح توان نویز برای سیستمهای مخابراتی UWB میباشد.
سیستمهای UWB به دلیل استفاده از پهنای باند بسیار زیاد دارای ویژگیهای منحصر به فردی میباشند که سیستمهای UWB را از دیگر سیستمهای باند باریک کلاسیک متمایز میسازد[1،2،5،6،14]. این ویژگیها عبارتند از:
1- توانایی به کارگیری سیستمهای UWB به همراه وجود سیستمهای بیسیم دیگر میباشند. محدودیت توان FCC، نیاز به سیستمهای UWB ی دارد که قادر به ارسال سیگنالهای شبه نویزی باشند که منجر به احتمال کم برای آشکارسازی و تداخل برای سیستمهای دیگر خواهد شدشكل (1-2) .
2- قادر به مصالحه بین فاصله و نرخ دیتا هستند. فرض کنید برای حمل یک بیت دیتا پالس ارسال شود، برای فاصلههای زیاد، به منظور
ارسال قابل قبول، میتواند زیاد باشد و زیاد منجر به نرخ دیتای پایین خواهد شد، به عبارت دیگر، میتواند برای فاصله کم کاهش پیدا کند و منجر به نرخ دیتای بالا شود. بنابراین تعداد پالسهای بیشتر بر بیت برای ارسال در فاصلههای زیاد به کار میرود.
3- توانایی داشتن ظرفیت زیاد را دارند. معادله معروف شانون برای ظرفیت، بینش مربوط به مزیت سیستمهای بیسیم UWB را به ما میدهد. مطابق قانون شانون، توانایی ظرفیت یک کانال به صورت زیر بیان میشود:
| (1-2) |
و به ترتیب توان کل سیگنال و توان نویز را بیان میکنند و پهنای باند کانال میباشد. سطح توان ارسالی کم سیستمهای UWB برای ظرفیت کانال بیفایده است، به هر حال، سیستمهای UWB به دلیل پهنای باند زیاد، اثر سیگنال به نویز پایین (SNR) را جبران میکنند. بنابراین سیستمهای UWB برای ظرفیت بالای مخابرات بیسیم پیشنهاد میشوند[5].
[1] Ultra Wideband
[2] Generalized Likelihood Ratio
[3] Semi-definite Relaxation
***ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل و با فرمت ورد موجود است***
متن کامل را می توانید دانلود نمائید
چون فقط تکه هایی از متن پایان نامه در این صفحه درج شده (به طور نمونه)
ولی در فایل دانلودی متن کامل پایان نامه
با فرمت ورد word که قابل ویرایش و کپی کردن می باشند
موجود است
ولی پیادهسازی این استراتژیهای تدوین شده در برنامهریزی استراتژیك، مشكل است زیرا در مسیر اجرای هر استراتژی موانع زیادی وجود دارد كه از آنجمله میتوان به موانع فنی و موانع مهارتی و موانع ساختاری اشاره نمود. روشهای زیادی نیز برای غلبه بر موانع اجرای استراتژیها پیشنهاد گردیده است. یكی از روشهای پیشنهادی، تكنیك ارزیابی متوازن نام دارد كه در سال 1992 توسط كاپلان و نورتون ارائه گردیده است. بر اساس نظریات كاپلان و نورتون روش ارزیابی متوازن، شرکتها و سازمانها را قادر میسازد تا فاصله قابل توجهی را كه قبلاً فیمابین مراحل تدوین و اجرای استراتژی بوجود میآمد، از میان بردارند. آنها معتقد بودند كه این عدم ارتباط صحیح فی مابین مراحل تدوین و اجرای استراتژی به واسطه موانع زیربه وجودمی آید:
1-3-1- مانع اول: چشمانداز و استراتژیها غیرقابل درك هستند.
1-3-2- مانع دوم: عدم ارتباط استراتژیها با اهداف نقشها، گروهها و افراد سازمانها.
1-3-3- مانع سوم: عدم ارتباط استراتژیها با تخصیص منابع كوتاهمدت و بلندمدت سازمان.
1-3-4- مانع چهارم: دریافت بازخوردهای تاكتیكی به جای بازخوردهای راهبردی (یعنی بازخوردهایی كه وجود دارد بر اساس مهارت است نه بر اساس استراتژی). (كاپلان و نورتون[1]، 1996)
این تحقیق بر اساس 4 مانع بالا با طرح 5 فرضیه سعی بر آن دارد تا مشخص نماید آیا میتوان از تكنیك ارزیابی متوازن برای غلبه بر موانع اجرای استراتژی شرکت خودروسازی سایپا استفاده نمود؟ اصولاً سازمانها سعی دارند كه چرخة رضایتمندی در درون خود ایجاد نمایند، اجرای صحیح چنین چرخهای در گروارزیابی صحیح آن است. در این راستا تکنیک ارزیابی متوازن جزء اولین تکنیک هاست که به اهمیت در ارزیابی عملكرد و فعالیتهای سازمان توجه نموده است. سیستم سنتی ارزیابی عملكرد عمدتاً بر سنجههای مالی استوار بودند. در ابتدا برای ارزیابی عملیات بیشتر ازسنجههای مالی مطلق مانند در آمد کل، در آمد خالص، سود عملیاتی وسودخالص استفاده مینمود. باگذشت زمان، وگسترش و پیچیده شدن فعالیتهای سازمان، استفاده از سنجههای مالی نسبی، مانند بازگشت سرمایه و باقیماندة درآمد رواج پیدا كرد. در دهههای اخیر، نیز مدلهایی چون ارزش افزوده اقتصادی و جریانهای نقدی به عنوان معیارهای مناسبتتری برای ارزیابی نتیجه عملیات معرفی شدند. (نمازی، 1386، 56)

در سیستمهای سنتی ارزیابی عملكرد، از یكسو، تمامی معیارهای ارزیابی، مالی و صرفاً كمّی هستند و اصولاً نشاندهندة خلاصه و سریع و عملیات و فعالیتهای یك سازمان هستند و در مواردی به حدی تجمعی هستند كه فقط برای سطوح خاصی از مدیران، كاركنان قابل استفاده هستند. همچنین معیارهای مالی در زمینههایی كه قادر به ارزیابی هستند، نشاندهندة رویدادهای تاریخی گذشتهاند و چون اغلب با تأخیر بدست میآیند، اطلاعات كاملی در زمینة پاسخگویی و تعهدات سازمان در قبال سهامداران و ذینفعان در اختیار قرار نمیدهد و از معرفی بهترین نتایج عملكرد سالانه و ششماهه و حتی ماهانه، دلیلی بر تداوم این نتایج در آینده نیست. صورتهای مالی سنتی در پیشرفتهترین سطوح خود قادر به انعكاس عملكرد واحدها و بخشهای مختلف یك سازمان هستند كه از تجمیع عملكرد كل سازمان
بدست میآید. و توانایی انعكاس اثرات ناشی از همكاریهای بین واحدهای مختلف را ندارند و این در حالی است كه امروزه بیشتر فعالیتهای ارزشآفرین سازمانها حاصل همكاریهای بین وظیفهای است و سیستمهای مالی سنتی قادر به محاسبه ارزش واقعی و یا بهای تمام شده این همكاریها در روابط نیستند (بختیاری، 1386).

به دیگر سخن معیارهای سنتی ارزیابی عملكرد فقط بازدة مالی را میسنجند و مورد تأكید قرار میدهند و به ارزیابی عملیات و سودآوری كوتاهمدت توجه دارند وبه سازهها و فرآیندهایی كه باعث ایجاد بازده مالی میگردند تكیه نمیكنند. این در حالی است كه سیستمهای ارزیابی عملكرد مطلوب باید مبتنی بر بررسیهای بلند مدت و عواملی باشند كه برنامهریزی آیندهسازان را نیز در بر میگیرد. افزون بر محدودیتهای روش سنتی ارزیابی عملكرد، پذیرش اصل مشتریمداری و رضایت مشتری از طرف سازمانها، اهمیت یا فتن دارائیها نامشهود در سازمانها و ارزشگذاری سازمانها بر مبنای دارائیها نامشهود (از قبیل رضایت مشتریان، بهبود كیفیت ارائه خدمات، استفاده از نیروی انسانی كارآمد)، پیدایش فناوریهای اطلاعاتی جدید، تغییرات جدید در حوزه ارائه خدمات و همچنین خواستههای جدید مشتریان سازمانی سبب شده است تا استفاده از تكنیكهای سنتی ارزیابی با مشكل مواجه نشود و از اینرو در حمایت از برنامههای مدیریت و بالاخص برنامههای استراتژیك سازمان ناتوان باشند. لذا در این پژوهش نیز دیدگاههای مالی به نتهایی برای پیشبرد عملكرد كافی نیست و نگرش متوازنتری لازم است.
تكنیكهای ارزیابی متوازن در این روش به موارد زیر اشاره دارد:
1) توازن بین معیارهای مالی و غیرمالی
2) توازن بین اهداف كوتاهمدت و بلندمدت
3) توازن بین ذینفعان داخلی و خارجی یعنی كاركنان و مشتریان و سهامداران
4) توازن بین شاخصهای هادی (شاخصهای عملكرد آیندهگر) و شاخصهای تابع یا پیامد (شاخصهای مالی و گذشتهنگر)
5) توازن بین دیدگاههای داخلی و خارجی
تدوین و اجرای استراتژیهای هدفمند، بدون توجه به نیروهای درونی و بیرونی مؤثر، بر شرکتهای خودروسازی، از جمله شرکت خودروسازی سایپا امكانپذیر نخواهد بود. چون فلسفه اصلی ارزیابی متوازن از ابتدا تا انتها، تأكید زیادی بر مدیریت استراتژیك و ایجاد تشكیلات استراتژیمحور دارد و از آن به عنوان ابزاری جهت تحقق استراتژی استفاده میشود. این تحقیق سعی بر آن دارد تا نشان دهد كه كارت امتیازی متوازن چگونه غلبه بر موانع و مشكلات مهم سد راه اجرای موفقیتآمیز استراتژیهای طرحریزی شده را ممكن میسازد.
[1] – Kaplan &Norton
سازمان ها برای اینکه بتوانند با تهدیدات محیطی مقابله کرده و از فهرست های احتمالی بهره برداری کنند باید ظرفیت ها و توانمندی های درونی خود را بشناسند تا نقاط قوت خود را بالا برده و کاستی های خود را ترمیم نمایند(بحر العلوم، 1378). یکی از مهمترین جنبه های رفتار افراد در سازمان، انتقال صحیح و موثر پیام یا فرآیند ارتباط است. وجود ارتباطات مؤثر و صحیح در سازمان همواره یکی از اجزای مهم در توفیق مدیریت به شمار می آید. به تجربه ثابت شده است که اگر ارتباطات صحیحی در سازمان برقرار نباشد، گردش امور مختل و کارها آشفته می شود. هر مدیر درصد قابل توجهی از وقت خود را صرف انتقال عقاید و نظریاتش به دیگران می کند. وظایف دیگر مدیر و خاصّه وظایف او در زمینۀ کنترل و سازمان دادن، با مسائل و مشکلات ارتباطی همراه است. در سازمان ها ارتباطات فرایندی برای به هم پیوستن اجزای یک نظام اند(فهیم دوین و همکاران، 1385).
شاید ارتباط ضعیف از جمله منابع عمده ای باشد که بین رفتار افراد در سازمان تنش ایجاد می کند. صاحب نظران، جملگی بر این باورند که انسان موجودی اجتماعی است و آشکار است که این ماهیت اجتماعی، آدمی را به برقراری رابطه و ایجاد ارتباط با وجوه گوناگون اجتماع و مجموعه ای که در آن است رهنمون می گرداند، و انسان ها با توجه به ساخت روانی، شرایط تربیتی و چگونگی محیط در سلسله ای از ارتباطات که از جنبه های نوع و چگونگی با هم تفاوت دارند گرفتارند(رابینز، 1374).

یکی از مهم ترین خصیصه های هر سازمان برای کار در شرایط متغیر امروزی، داشتن افرادی است که مایلند در تغییرات موفقیت آمیز سازمان، بدون وجود الزامات رسمی شغل، مشارکت داشته باشند. رفتارهایی که از انتظارات رسمی نقش فراتر رفته و برای بقاء سازمان خیلی مهم و حتی ضروری هستند و به عنوان رفتارهای شهروندی سازمانی تعریف شده اند. زمینه های بروز رفتار شهروندی سازمانی نیازمند ریشه ها و پشتوانه های قوی می باشد که باعث بروز چنین رفتاری از سوی کارکنان می گردد. ارتباطات سازمانی، در تشریح مبادله اجتماعی رفتارهای شهروندی سازمانی مهم است.
ارگان(1980) معتقد است رفتار شهروندی سازمانی، رفتاری فردی و داوطلبانه است که مستقیماً به وسیله سیستمهای رسمی پاداش در سازمان طراحی نشده است، اما با این وجود باعث ارتقای اثر بخشی و کارایی عملکرد سازمان می شود.
با این تعریف، از انسان به عنوان شهروند سازمانی انتظار میرود بیش از الزامات نقش خود و فراتر از وظایف رسمی، در خدمت اهداف سازمان فعالیت کند. به عبارت دیگر ساختار رفتار شهروندی سازمانی به دنبال شناسایی، اداره و ارزیابی رفتارهای فرانقش کارکنانی است که در سازمان فعالیت میکنندودراثر این رفتارهای آنان اثربخشی سازمانی بهبود مییابد(بینستوک و همکاران، 2003).
بر اهمیت ارتباطات اثربخش برای مدیران تأکید فراوانی شده است زیرا، در كلیه فعالیت های یک مدیر در سازمان ردپای ارتباطات به وضوح مشاهده می شود. شاید به همین علت است که کرینتز می گوید مدیریت یعنی« ارتباطات »، زیرا هر یک از کارکردهای مدیریت مستلزم نوعی از ارتباط است.
مدیران سازمان ها می توانند به وسیله برقراری ارتباط اثربخش در سازمان در کارکنان ایجاد انگیزه نموده و در نتیجه زمینه های بهبود
رفتار شهروندی سازمانی و پیرو آن زمینه های دستیابی به اهداف استراتژیک را فراهم نمایند. بر اساس ضرورت یافتن ارتباطات سازمانی در ادبیات علمی مدیریت در دنیا و با توجه به نقش حیاتی رفتار شهروندی سازمانی و اهمیت دستیابی به عالیترین سطح آن برای کارکنان و سازمانها و نقشی که ارتباطات در فرایند رفتار شهروندی سازمانی می تواند ایفا کند؛ در این پژوهش محقق در پی پاسخگویی به سؤال زیر است:
ارتباطات سازمانی بر رفتار شهروندی سازمانی در بین کارکنان آموزش و پرورش شهرستان پیرانشهر چه تأثیری دارد؟
3-1- اهمیت و ضرورت موضوع تحقیق
اهمیت رفتار شهروندی سازمانی در سازمانها و ادارات مختلف انكارناپذیر است. اما هنگامی كه صحبت از آموزش و پرورش می شود، نگاهها به آن دقیقتر و موشكافانه تر می شود(اُپلاتکا[2]، 2009).
رفتار شهروندی سازمانی به عنوان یکی از مفاهیم جدید مدیریت رفتار سازمانی می باشد که بر رفتارهای فرانقشی کارکنان و مدیران تاکید دارد و بروز چنین رفتاری در سازمان نیازمند داشتن یک راهبرد رفتار شهروندی سازمانی و تقویت آن در بین کارکنان می باشد لذا ضرورت دارد در سازمان آموزش و پرورش یک محیط هم راه و همگرا در جهت رسیدن به اهداف سازمان را ایجاد نموده و با گسترش رفتار شهروندی سازمانی و مولفه های آن که بیشتر بار اخلاقی دارند تعالی سرمایه انسانی و به پشتیانی آن تعالی سازمان را رقم زد.
از جمله عواملی که در حال حاضر به طور چشمگیری اثر بخشی رفتار شهروندی سازمانی کارکنان را تحت تأثیر قرار داده است، ارتباطات سازمانی است. ارتباطات موثر نه تنها کلید فتح تمام درهای بسته در جهان است، بلکه فعالیتی اجتناب ناپذیر و الزام آور برای زندگی فردی، گروهی و سازمانی در تمام جوامع بشری است. در سازمان های امروزی، نظریه پردازان و مدیران با تجربه از سال ها پیش به این حقیقت دست یافته اند که ارتباط مؤثر عامل دستیابی آنها به اهداف سازمانی، بالا رفتن میزان بهره وری و رضایت مندی کارکنان و ذی نفع های راهبردی است.
وجود سازمان وابسته به ارتباطات است و هر سازمانی معمولاً بیشتر وقت خود را صرف برقرار كردن ارتباط می كند. برای ایجاد هماهنگی بین عناصر مادی و انسانی سازمان به صورت یك شبكه كارآمد و موثر، برقراری ارتباطات مطلوب ضروری است، زیرا وقتی ارتباطات برقرار نشود، فعالیت سازمان متوقف می شود و در واقع می توان گفت كه مدیریت كارساز به برقراری ارتباطات مؤثر بستگی دارد. ارتباط سازمانى شكلى از ارتباط میان فردى است كه در آن ارتباط ناظر به روابط كارى كاركنان درون یك سازمان است(بلیك و هارو لدسن، 1378، 12).
ارتباطات سازمانی كه به مناسبات متقابل افراد در سازمان ها اشاره دارد، از اوایل قرن بیستم اهمیت فوق العاده یافت. حاكم بودن روابط انسانی مناسب و دوستانه در محیط كار، زمینة انگیزش و رشد و توسعه را فراهم می سازد و میل به زیستن و كار و تلاش را افزایش می دهد و در نهایت منجر به مسئولیت پذیری، مشاركت و فعالیت ثمر بخش فرد در راه انجام وظایف محوله و دست یافتن به اهداف سازمان می گردد. در حقیقت، روابط انسانی به عنوان سرمایة اجتماعی در كنار سرمایه های طبیعی، تكنولوژی و انسانی، اهمیت فوق العاده یافته است. ارتباطات را به عنوان خونی به حساب می آورند كه در رگ حیات سازمان جریان دارد و نبود ارتباطات باعث بروز اختلال در قلب سازمان خواهد شد. خلاصه اینكه بدون ارتباطات موثر انجام وظایف سازمان و ادامه حیات آن امكان پذیر نخواهد بود.
بی تردید ضرورت و اهمیت پرداختن به موضوع تأثیر ارتباطات سازمانی بر رفتار شهروندی سازمانی کارکنان که از موضوع های بسیار مهم و مطرح در سازمان های امروزی است، بر هیچ كس پوشیده نیست.
1- Binstuk&ets
1- Oplatka
1- Von Krogh Georg Kazoo Ichijo & Ikujiri Nonaka
مسئله اساسی در این تحقیق پاسخ به این پرسش است که آیا می توانیم از بینایی ماشین برای شناسایی خودکار اشیاء استفاده نماییم یا خیر؟ در ادامه ابتدا مفاهیم اولیه بینایی ماشین و سپس شناسایی خودکار را برای درک بهتر کلیات مسئله بیان خواهیم کرد.
1-2-1) بازشناسی اشیاء و مبحث انبارداری
1-2-1-1) بارکد
همانگونه که مستحضرید یکی از کاربردهای بازشناسی اشیاء در بحث انبارداری می باشد. به عبارتی به جای استفاده از کاغذ بازی خسته کننده در جمع آوری اطلاعات و پیگیری کالاها، که علاوه بر ایجاد مشکلات و خطاهای متعاقب برای انباردار، هزینه های نفر ساعت و هزینه های زمان انجام زیادی را تیز به سازمان تحمیل می کند، به کارگیری بارکد هماهنگ شده در کل زنجیره تامین می تواند جایگزین مناسبی باشد(هنری،2006). بارکد یک برچسب نشان دهنده کد مشخص است که این کد توسط بارکدخوان، قابل تشخیص و تعیین است. در کدگذاری اطلاعات در بارکد، دو رویکرد وجود دارد:
اول: استفاده از شکل قدیمی بارکد(بارکد خطی) که خطوطی به صورت فشرده و متراکم در کنار هم قرار می گیرند.
دوم: استفاده از شکل پیکسلی است، که اطلاعات در نقاط تیره و روشن برچسب قرار می گیرند(بارکد ماتریسی)، که این روش به دلیل توانایی در ذخیره حجم زیاد اطلاعات، کاربرد فراوانی یافته است.
در رویکرد اول (خطی)، در حالیکه امکان ذخیره تا 2کیلو بایت اطلاعات بر روی برچسب وجود دارد، در رویکرد دوم، محدودیتی برای ذخیره اطلاعات وجود ندارد.(جانسون، 1997)
1-2-1-2) RFID
فناوری RFID فناوری است که برای شناسایی یک شخص، شی یا حیوان با استفاده از ارسال بسامد رادیویی جهت تعیین هویت، پیگیری، مرتب کردن و یافتن آن، به کار می رود. به طور کلی تمام فناوریهایی که توسط امواج رادیویی شناسایی فرد یا شیئی را انجام می دهند، می تواند جزو فناوریهای هم خانواده RFID قلمداد کرد. نگاهی گذرا به سیر تکاملی توسعه و استفاده از فناوری RFID نشان می دهد که از دهه 1940 میلادی که رادار در جنگ جهانی دوم به کار گرفته شد، شش دهه طول کشید تا این فناوری به یک بخش از زندگی روزمره بشر تبدیل شود (رستمی، عیسایی 1384). اولین استفاده از امواج رادیویی در ردیاب های شناسایی دوست از دشمن بود که توسط بریتانیاییها در جنگ جهانی دوم به کار رفت. برای شناسایی هواپیماهای خودی از دشمن مخصوصا در شب که دید چشمی نیز محدود است، از این فناوری استفاده می شد. هواپیماهای خودی امواجی برای مرکز شناسایی ارسال می کردند که این اطمینان را به مرکز می داد که هواپیمای دشمن نیستند و به همین دلیل پدافند هوایی در مورد آنها متوقف می شد.
در سال 1946 لئون تریمن[1] یک وسیله جاسوسی برای شوروی سابق برای مخابره صوتی اختراع کرد. این وسیله امکان مخابره بین دو وسیله رادیویی را توسط امواج رادیویی برقرار می ساخت. فرستنده ای، خبری را مخابره می کرد که خبر توسط امواج رادیویی گیرنده ای را که دارای صفحه دیافراگمی بود به لرزه در می آورد. بدین ترتیب ابزار جاسوسی و شنود تهیه می شد. این فناوری را به عنوان پدر فناوری RFID می دانند (رستمی، عیسایی 1384).
نقطه عطف در پیشینه فناوری RFID مقالهای به نام ” ارتباطات با استفاده از قدرت بازتاب[2] ” بود که هری استوکمن[3] آن را در اکتبر1948 منتشر نمود و در آن پیشگویی کرد:
“قبل از حل هر مشکلی در عرصه علم، باید تحقیقات و توسعه علمی در زمینه ارتباطات از طریق نیروهای بازتابی متمرکز شود و قبل از هر
چیز زمینه های مفید کاربرد آن مورد کاوش قرار گیرد” (لندت، 2005). این مقاله اهمیت کاربرد امواج رادیویی را بیشتر از پیش روشن ساخت و پیشرفت در آینده را منوط به استفاده از این نوع از فناوریها دانست.
در سال 1973 ، تعداد 3,713,148 مجوز کالا در گمرک نیویورک صادر شد که از فناوری RFID استفاده می کردند. این مجوزها که از برچسب هایی با حافظه 16 بیتی بهره می برند به عنوان جد RFID های امروزی لقب گرفتند. این مجوزها تأییدیه ای از طرف گمرک برای کالا به شمار می آمدند که اجازه ورود به کشور و یا خروج از آن را مشخص می کردند (لندت ، 2005).
نخستین برچسب های RFID از نوع فعال در اکتبر همان سال در کتابخانه علمی لوس آلاموس با حافظه 12 بیتی و با بسامد915 مگاهرتز برای سامانه امانت کتاب به کار رفت. بر روی هر کتاب برچسبی نصب شده بود که اطلاعات امانت گیرنده، تاریخ امانت داده شده و نیز مجوز خروج از کتابخانه در حافظه آن درج شده بود (لندت ، 2005).
سیستمهای اطلاعاتی و به خصوص میانافزارها به عنوان فناوری مکمل برای فناوری RFID مطرح شدهاند. میانافزارها دادههای جمعآوری شده توسط تگخوانها را به پایگاههای داده منتقل میسازند و سیستمهای اطلاعاتی دادهها پردازش آنها را میسر میسازند (مارینوس2003؛ زهیر ایرانی، او کیفی،2001 ؛ تامپسون2006). اکنون، با کاهش هزینه سخت افزار و به همین ترتیب تگخوانها و تگهای RFID و توسعه نرمافزار استفاده توام از این دو فناوری در صنایع گوناگونی مانند زنجیره تامین کالاهای مصرفی دیده می شود (رینالد،2003؛ ونت، چاترجی، ولف، 2006).
هر دو فناوری بارکد و RFID که زیر مجموعه فناوری بازشناسی اشیاء به شمار میروند، تا کنون به صورت گسترده جهت ثبت ورود و خروج کالاها مورد استفاده قرار گرفته اند و مزایا و معایبشان آشکار شده است. اما با گذشت زمان و پیشرفت تکنولوژی فناوری های جدید ظهور پیدا می کنند. بینایی ماشین فناوری جدیدی است که به سرعت جایگاه خود را در حوزه های مختلف پیدا می کند.
چنانچه بخواهیم تعریفی مختصر از بینایی ماشین داشته باشیم باید گفت که یك سیستم ماشین بینایی شامل تمام اجزاء لازم به منظور تهیه، تعریف دیجیتالی یك تصویر تغییر واصلاح داده ها وارائه نمایش داده های تصویری دیجیتالی به دنیای بیرون می باشد، چنین سیستمی چنانچه در یك محیط صنعتی بكار گرفته شود، ممكن است به دلیل اینكه متصل به سایر تجهیزات خط تولید می باشد بسیار پیچیده بنظر می رسد ولی اگر چنانچه با توجه به نقش و وظیفه سیستم بینایی اجزاء اصلی تشكیل دهنده آن بیان شوند، مشخص خواهد شد كه پیچیدگی زیادی در سیستم وجود ندارد اجزاء اصلی سیستم شامل سه قسمت اصلی زیر است:
1- قسمت تصویربرداری.
2- پردازش.
3- نمایش یا وسایل خروجی اطلاعات.
که قسمت تصویر برداری عبارتست از اخذ تصاویر از موضوعی که قصد داریم مورد تجزیه وتحلیل قرار دهیم و در این بخش بایستی به مواردی چون وضوح تصویر برداری، نورپردازی و ورود نویز و اعوجاج در تصاویر دقت نماییم.
در قسمت پردازش، متناسب با هدفی که به دنبال آن هستیم از الگوریتم های پردازش تصویر برای پردازش تصاویر اخذ شده استفاده مینماییم. در این بخش بایستی به سراغ حوزه پردازش تصویر رفته و از الگوریتمها موجود در این بخش استفاده نماییم.
آخرین بخش بینایی ماشین، چگونگی نمایش اطلاعات تحلیل شده است، گاهی این خروجی میتواند ورودی تصمیمگیری برای یک سیستم صنعتی باشد و گاهی نیز می تواند یک تصمیم باشد.
در این پژوهش تلاش شده است که سه قسمت فوق به صورت مشروح توضیح داده شود تا سیستم خبره انبارداری مبتنی بر بینایی ماشین به صورت کامل تشریح گردد. در ادامه اجمالی خواهیم داشت بر بازشناسی اشیاء که پایه و اساس این پژوهش را تشکیل می دهد.
[1] León Theremin
[2] Communication by Means of Reflected Power
[3] Harry Stockman
[1] Machine Vision
[1]Barcode
[2]Radio Frequency Identification