در فضاهای شهری با ساختمانهای چندطبقه، فاصلههای زیاد بین ساختمانها و فعالیتها و افرادی که اغلب با یکدیگر بهعنوان یک غریبه رفتار میکنند؛ این شرایط، آنها را بیشتر به اعمال جرم هدایت میکند؛ زیرا احتمال کنترل کمتری از سوی ساکنان بر رفتارهای افراد وجود دارد. همهی این موارد باعث بروز شرایط استرسزا در افراد میشود که آنهم بهنوبهی خود سلامت روانی و اجتماعی را تحت تأثیر قرار میدهد. در چنین فضاهای شهری فقط ساختمانها و ماشینها دیده میشوند، مردم اگر هم باشند بسیار انگشتشمارند، زیرا حرکت پیاده تقریباً غیرممکن بوده و شرایط برای حضور در فضاهای عمومی مجاور ساختمانها بسیار نامطلوب است. فضاهای خارجی، بزرگ و غیرانسانیاند. باوجود فاصلههای زیاد در طرح این فضاها، چیزی برای تجربهی خارجی وجود ندارد و فعالیتهای محدودی هم که به چشم میخورند در فضا و زمان پراکنده گشتهاند. در چنین شرایطی بیشتر شهروندان ترجیح میدهند در داخل خانه و جلوی تلویزیون یا در بالکن و یا در هر فضای خصوصی خارجی اینچنینی، باقی بمانند؛ ولی در فضاهای شهری با ساختمانهای کوتاه و به هم چسبیده، با چیدمانی برای عبور و مرور پیاده و فضاهایی خوب برای حضور فرد در خارج از خانه؛ در خیابانها و در کنار سکونتگاهها، ساختمانهای عمومی، محلهای کار و غیره. در اینجا میتوان ساختمانها، مردم در حال رفتوآمد و مردمی که در فضاهای خارجی در نزدیک ساختمانها میایستند را دید، زیرا در اینجا فضاهای خارجی احساس راحتی به مردم داده و آنها را دعوت به استفاده میکنند. چنین شهری، شهری سرزنده است. شهری که فضاهای داخلی ساختمانهایش با فضاهای خارجی قابلاستفاده تکمیلشدهاند و شهری که فضاهای عمومیاش به مردم اجازه میدهند تا از آنها استفاده کنند.
در شهرهای سنتی ایران مانند شهر یزد نیز به اعتبار وجود ویژگیهای كالبدی خاص زمانهشان، وجود همبستگی اجتماعی میان ساكنان، نوعی حس تعلقخاطر و امنیت را برای اهالی هر محله به همراه داشته كه خود سرچشمهی ایجاد سرمایه اجتماعی موجود در این محلهها بوده است.
وجود اعتماد، همبستگی و روح تعاون و همكاری در ادارهی امور محله ازجمله نشانگرهای وجود این ویژگی هستند. در حقیقت، رشد بطئی كالبد محلهها درگذشته، ضمن حفظ ارزشهای محیط اجتماعی خود، پاسخگوی نیازهای ساكنان خود نیز بودند. مثل نیاز ارتباط برقرار کردن که آن توسط وجود امکانات ارتباطی، اعم از مسجد، حسینیه، سالنهای ورزشی و غیره میباشد. با گذر زمان، ایجاد گسست در سازمان فضایی محلهها و بهتبع آن از میان رفتن اعتبار و هویت كالبدی، درنهایت از بین رفتن سازمان اجتماعی موجود در محلههای شهری را به دنبال داشته است. به دنبال این مسئله، كاهش كمی و كیفی تعاملات اجتماعی اتفاق افتاد و این در حالی است كه در مباحث نظری، میزان و نحوه تعاملات اجتماعی میان ساكنان، وجود یا عدم وجود سرمایه اجتماعی را رقم میزند. نبود فضاهای جمعی متناسب با نیاز امروز ساكنان، كاهش تعاملات اجتماعی و ارتباطات چهره به چهره را در میان آنها به دنبال داشت تا آنجا كه ساكنان را نسبت به یكدیگر بیگانه ساخت. این در شرایطی است كه تجربه نشان میدهد كه بهبود كیفیت محیط فیزیکی و اجتماعی و فضای پیادهراههای محله، بهگونهای كه شرایط را برای افزایش تعاملات اجتماعی در آن فراهم آورد، میتواند رنگ تعلق، حس هویت، حس اعتماد و درنتیجهی آن همبستگی اجتماعی را در میان ساكنان تقویت كنند كه همگی از مؤلفههای مؤثر در شکلگیری سلامت اجتماعی به شمار میروند.
در این تحقیق، پژوهنده برآن است تا به بررسی و مقایسه دو محله با بافت متفاوت از یکدیگر یعنی محلهی لبخندق با بافت سنتی و محلهی مهرآوران با بافت جدید در شهر یزد بپردازد و میزان سلامت اجتماعی ساکنین این دو بافت را مقایسه نماید. بنابراین به بررسی ساختار محیط اجتماعی و فیزیکی امروز شهر یزد و رابطهی میان این دو محیط و اینکه آیا این عوامل میتوانند بر روی سلامت اجتماعی افراد در دو محیط فیزیکی متفاوت تأثیر بگذارند، پرداخته میشود. ارائه راهکار برای تقویت نقاط مثبت و رفع موانع موجود و بالا بردن سطح سلامت اجتماعی محلات ازجمله نیازهای زندگی در شهر است.
[1] World Health Organization (WHO)
[2] Health
[3] Goldsmith
فرم در حال بارگذاری ...