از متغیرهای دیگری که می تواند در کنار کیفیت زندگی نام برد ، معنای زندگی است. معنویت عبارت از جستجو برای فهم جواب هایی است که به بنیاد هستی وزندگی ارتباط پیدا میکنند. سطوح بالای معنا در زندگی با سلامت جسمی و روحی همراه است. نیازی که انسان به داشتن معنا در زندگی دارد، باید به نوعی تسکین یابد، در غیر این صورت زمینه ساز بیماری می گردد. نیاز به معنا نیروی بنیادی است که در همه ی انسان ها مستقل از جنسیت آنها وجود دارد. این نیاز اصیل است، نه توجیهی ثانویه از کنش های غریزی انسان. معنی جویی نه تنها تجلی واقعی از انسان بودن بشر است، بلکه معیاری برای سلامت روان نیز می باشد از طرفی فقدان معنی، مبین عدم تطابق عاطفی است و به مشکلات روحی و رواهنی می انجامد(فرانک[5]، 2010).
از جمله عوامل دیگر که در کنار سایر متغیرهای نام برده تصویر بدنی است. تصویر بدنی نیز مانند هر جنبه روانی دیگر، جزئی از شخصیت هر انسان است که از سیر تکاملی خود برخوردار است. همچنین تصویر بدنی در زمان هایی از زندگی دچار نوسان و تغییرات بیشتری است از جمله می توان به پیدایش ضایعه و بروز پدیده یائسگی در زنان اشاره کرد. تصویر بدنی بدان چه فرد واقعا شبیه آن است ، یعنی به شکل ظاهری واقعی فرد، مربوط نمی شود، بلکه به ارتباط ویژه فرد با بدنش مربوط است، به خصوص به باورها،ادراکات، افکار، احساسات و فعالیتهای فرد که با ظاهر فیزیکی او ارتباط دارد. به دیگر سخت، تصویر بدنی، تصویر ذهنی فرد از اندازه، شکل و فرم بدن است و شامل احساسی است که فرد درباره ویژگی ها و ساختار اجزای بدنش دارد. (تامپسون،1990) اشاره می کند که سازه ظاهر فیزیکی دربرگیرنده سه مولفه زیر است:
1)مؤلفه ادراکی[6] که به ادارک دقیق اندازه(برآورد اندازه بدن) برمیگردد، 2) مؤلفه ذهنی[7] که به جنبههایی نظیر رضایتمندی، توجه و نگرانی، ارزیابی شناختی و اضطراب مربوط میشود، 3) مؤلفه رفتاری[8] که به اجتناب از موقعیتها باز میگردد؛ موقعیتهایی که سبب میشوند فرد ظاهر فیزیکی خود را به عنوان عاملی که مایه شرمندگی است، تجربه کند(رایگان،1385). در این پژوهش ما این متغیر را از بعد شناختی یعنی توجه به احساس، افکار و ذهنیت فرد درباره ظاهر خود میپردازیم.
در کل یائسگی فرآیندی ژنتیکی است که عواملی مثل تحصیلات، طبقه اجتماعی، مصرف الکل و… در خود یائسگی تأثیرگذار نیست امادر ادراک و پیامدهای آن دخیل هستند. با توجه به موارد گفته شده، متغیرهای این پژوهش از جمله کیفیت زندگی، معنای زندگی، تصویر بدنی، در دوران یائسگی نقش پررنگتری پیدا میکنند و هر کدام به نوبه خود در سلامت روانی زنان یائسه تأثیرگذار هستند. از آنجاییکه جامعه بر پایه ی نهاد مهمی چون خانواده میچرخد، و از طرفی یکی از اعضای مهم این خانواده زنان هستند، پس توجه به حالات جسمی و روانی آنها و بررسی عوامل تأثیرگذار بر سلامت روانیشان بسیار اهمیت دارد.
از اینرو در این پژوهش سعی در بررسی و مقایسه کیفیت زندگی، معنای زندگی، تصویر بدنی، سلامت روان در زنان یائسه وغیریائسه را داریم. همچنین سعی داریم تا نقش و تأثیر تحصیلات و اشتغال را بر این متغیرها (کیفیت زندگی، معنای زندگی، سلامت روان) در بین زنان یائسه و غیر یائسه مقایسه و بررسی کنیم.
[1] -Body image
[2] -Social isolation
[3] -Rossouw JE, Anderson GL, Prentice RL.
[4] -Shaw RW, Soutte WP, Stanton SL
[5] -Frankle
[6] -perceptual component
[7] -subjective component
[8] -behavioral component
فرم در حال بارگذاری ...