روزنامهها در مقایسه با سایر رسانههای ارتباطی، عمر بیشتری دارند و با اینکه در نیم قرن گذشته انحصار خود را به عنوان تنها وسیله خبررسانی از دست دادهاند و با رقیبان قدرتمندی مواجه هستند ولی برخی ویژگی های مهم آن ها نظیر وسعت، دوام، و تنوع اخبار و دارا بودن قابلیت های ویژه برای تشریح و تفسیر داده ها باعث شده است که با وجود ظهور و فراگیر شدن رسانه های ارتباطی چون رادیو، تلویزیون و شبکه های اطلاع رسانی، در توسعه روزنامهها خللی ایجاد نشود و آنها همچنان تاثیر زیادی در دادن آگاهی به مردم و شکلگیری واقعیتهای اجتماعی، برجستهسازی پیامهای خبری و تقویت یا تضعیف ارزشهای جامعه دارند. با توجه به توانایی رسانه ها در شکل گیری یا تقویت و تضعیف ارزش های اجتماعی، به نظر میرسد که میتوان با بررسی علمی محتوای انتشار یافته در رسانه ها، تا حدود زیادی پی به ارزش هایی برد که توسط رسانه در جامعه گسترش پیدا می کنند.
انقلاب اسلامی و به تبع آن نظام جمهوری اسلامی ایران، غایت نهایی خود را نه در حوزه اقتصاد یا سیاست بلکه در حوزه فرهنگ دانسته و گسترش و استقرار فرهنگ اسلامی و ارزش های متعالی انسانی را هدف نهایی خودش میداند. یکی از رسالت های مهم نظام جمهوری اسلام ایران، رسالت فرهنگی است که مقام معظم رهبری نیز در دیداری که با اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی ـ که از این پس به اختصار “شورا” نامیده میشود ـ در 23 خرداد 1390 داشتند؛ بر آن تاکید نموده و فرمودند: «روشنفكران جامعه، نخبگان جامعه، علماى دینى، فعالان سیاسى، و در رأس همه، حكومت و دولت – دولت به معناى عام، به معناى حكومت – اینها آن اقطاب تأثیرگذار هستند؛ اینها میتوانند فرهنگ را منحط كنند، یا تضعیف كنند، یا تقویت كنند، یا ترمیم كنند، یا بعكس مجروح كنند و در آن خلل وارد كنند» (خامنه ای: 1390). در این راستا، شورا به عنوان مغز متفکر و نهاد بالادستی مدیریت فرهنگی کشور؛ در یکی از مصوبات خود، ارزش های اساسی نظام جمهوری اسلامی را در 21 سرفصل مشخص نموده است که از میان آنها میتوان به ارزش های «استقلال طلبی، ظلم ستیزی و استکبارستیزی»، «ایثارگری و شهادت طلبی»،«ساده زیستی و نفی تجمل گرایی»، «حفظ کیان خانواده» و « خودکفایی علمی و توجه به علم» اشاره نمود.
1. طرح مساله تحقیق
اهمیت رسانه ها در دنیای امروز، عمدتا از آنجا ناشی میشود كه رسانه ها ضمن آنكه میتوانند تعیین کنند چه موضوعاتی برجسته شده و مورد توجه قرار بگیرند؛ در مرتبه ای بالاتر میتوانند با برجسته سازی و تکرار رویدادهای خاص از نگاه خودشان، ارزش های مورد نظرشان را تقویت یا تضعیف کنند. این فرآیند تقویت یا تضعیف ارزش ها، یکی از محلهای ورود رسانه به حوزه فرهنگ می باشد. به عبارت دیگر، از آنجایی که ارزشهای هر جامعه بخشی از فرهنگ آن جامعه هستند؛ رسانهها میتوانند از طریق تاثیرگذاری بر ارزش ها، فرهنگ جامعه را تحت تاثیر قرار دهند.
در کتاب «روزنامهنگاری نوین» نوشته نعیم بدیعی و حسین قندی، اساتید ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی تهران، درباره وظایف و عملکرد رسانههای خبری آمده است: «در سالهای اخیر، تاکید تازهای بر مفهوم شکلگیری واقعیتهای اجتماعی به عنوان یکی از مهمترین آثار اجتماعی پیامهای ارتباطی مورد بررسی پژوهشگران قرار گرفته است. امروزه سوال این نیست که وسایل ارتباط جمعی چگونه بر نگرشها، اعتقادات، باورها و رفتارهای مخاطبان تاثیر میگذارند، بلکه سوال اینست که رسانه ها چه کمکی به تبیین مخاطبان از محیط اطراف خود میکنند و چگونه میتوانند مشارکت آنان را در برنامههای توسعه جلب کنند. چگونه میتوانند با تاکید و برجسته کردن ارزشها، هنجارها و رویدادهای گوناگون، به شکلگیری ادراکات و ایجاد انگیزه برای مشارکت همگانی کمک کنند»(بدیعی و قندی، 1385: 418).
آنها سپس ضمن مقایسهای که بین سه رسانه تلویزیون، رادیو و روزنامه میکنند؛ درباره روزنامه و کارکردهای آن مینویسند: «مقایسه سه رسانه ـ روزنامه، رادیو و تلویزیون ـ و اهداف پیام دهندگان و پیامگیران نشان میدهد که وظائف رسانهها در تامین نیازهای مخاطبان یکسان نیست. روزنامه با ارائه اطلاعات درست میتواند آگاهی های لازم را برای شناخت مخاطبان از محیط اطراف خود فراهم کند تا آنان بتوانند تصمیمهای درستی در موارد مختلفی که به زندگیشان مرتبط است؛ اتخاذ کنند. روزنامه میتواند با مطرح کردن دیدگاهها، نگرشها و دانشهای گوناگون که دایم در حال تغییر هستند؛ وسیله انتطباق مخاطبان را با ارزشها و نگرشهای نو فراهم سازد و ضمن پیوند دادن آنان با یکدیگر، علاقه و مشارکت آنها را در پیشبرد اهداف ملی برانگیزد»(همان: 419)1. ضرورت و اهمیت تحقیق
مطالعه در مورد تغییرات و تحولات فرهنگی، یکی از مهمترین اولویتها در پژوهش و برنامهریزی کشورهاست که به توسعه، تعمیق و هدفمند ساختن نظامهای برنامهریزی فرهنگی و شناخت اولویتهای کاری آنها و سرانجام ارتقاء کارآیی و اثربخشی نظام، نهادها و برنامههای فرهنگی کشور کمک میکند.
در این بین، مطالعه وضعیت و نقش رسانهها در تصویرسازی و بازنمایی فرهنگی جامعه از اهمیت و اولویت ویژهای برخوردار است. رسانهها و وسایل ارتباطجمعی، بخشی از زندگی ما شدهاند. آنها به ما میگویند که در مورد چه چیزهایی فکر کنیم. اخبار را به ما منتقل میکنند؛ ما را سرگرم میکنند؛ و تصویر و تفسیر ما را از زندگی، جهان و محیط پیرامون، شکل میدهند. کتابها، مجلات، روزنامهها، رادیو، تلویزیون و سینما و دیگر اشکال وسایل ارتباطجمعی، نقش مهمی را در زندگی ما ایفا میکنند و به طور خلاصه، جریان مستمری از اطلاعات و سرگرمی را به ما ارایه میکنند. به طور کلی، آنها این توانایی را دارند که بگویند تصویر چه کسی باید نشان داده شود و تصویر چه کسی نشان داده نشود. چه سخنی منعکس شود و چه سخنی مسکوت بماند. چه رویدادی اطلاعرسانی شود و چه رویدادی پنهان بماند. چه کسانی برای مردم چهره شوند و چه کسانی نباید برای مردم الگو شوند. چه چیزهایی را مردم باید خوب بدانند و چیزهایی را بد و ناپسند بدانند. چه ارزش هایی بازنمود شوند و چه ارزشهایی پنهان بمانند.
این توانایی رسانهها، که در دهههای اخیر و از جمله در کشور ما، در طی سالهای اخیر از سرعت، پیچیدگی و عمق بیشتری نیز برخوردار شدهاند؛ نشان میدهد که مطالعه در مورد وضعیت تغییرات فرهنگی جامعه و آیندهنگری تحولات آن، علاوه بر مطالعات پیمایشی که یکی از گرایشهای مورد علاقه در طرحهای ملی کشورمان در زمینه سنجش تغییرات فرهنگی جامعه است؛ به مطالعات رسانهای و مردمشناختی نیازمند است و لازم است این موضوع در دستور کار نهادهای کلان پژوهشی و سیاستگذاری کشورمان قرار گیرد. هر چند در این زمینه، به جز پژوهشهایی که با روشهای پیمایشی صورت گرفته است؛ تاکنون پژوهش درخور توجهی برای مطالعه در مورد سیر گرایش حاکم بر تحولات و بازنماییهای فرهنگی رسانهای که از زمینههای مهم برای مطالعه فرهنگ عمومی جامعه است؛ صورت نگرفته است؛ اما به هر حال امید این وجود دارد که در آینده به تدریج این موضوع هم به دستور کار رصد فرهنگی نهادهایی چون شورای فرهنگ عمومی اضافه شود.
در مجموع باید گفت که متون رسانهای در کشور ما به تازگی به عنوان زمینهای مطالعاتی برای بازشناسی دلالتها و کارکردهای فرهنگی، مورد اقبال بیشتری قرار گرفتهاند و پیش از آن، اغلب زمینهای برای مطالعات سیاسی بودهاند. با وجود این، باید این نکته را در نظر داشت که در مقایسه با ظرفیت قابل ملاحظه رسانه ها برای دلالت فرهنگی، پژوهشهای موجود چندان رضایت بخش نیستند و لازم است در این زمینه کوششهای بیشتری صورت گیرد.
فرهنگ، به عنوان یکی از عوامل و بازیگران کلیدی پدیدههای اجتماعی و شاید مهمترین بازیگر این عرصه، نقش کاملا تاثیرگذار در تحولات اجتماعی، پیشرفتها و احیانا شکستها و عقبماندگیهای یک جامعه دارد. این عامل اساسی، دارای زیرمجموعههایی متنوع، متعدد و در هم تنیدهای است که باعث میشود ارزیابی آن کاری بس مشکل باشد. چرا که از افکار و عقاید و ارزشها گرفته تا هنرهای مختلف و آداب و رسوم و … همه را میتوان موضوعاتی فرهنگی دانست. برای بررسی تاثیرات فرهنگی مطبوعات، نباید فقط به بررسی صفحات فرهنگی آنها پرداخت چرا که تک تک مطالب یک روزنامه می تواند بار ارزشی داشته باشد و از آنجایی که ارزش های یک جامعه، بخش مهمی از فرهنگ آن جامعه هستند؛ همه مطالب روزنامه میتوانند تاثیر فرهنگی داشته باشند. بنابراین برای آنکه متوجه شویم رسانه ها و از آن جمله، مطبوعات، در حال تقویت یا تضعیف چه ارزشهایی هستند و در نتیجه چه تاثیری بر فرهنگ جامعه دارند؛ لازم است که محتوای منتشر شده در این رسانه ها را به روشی علمی مورد تحلیل و ارزیابی قرار دهیم.
با مروری بر پیشینه تحقیق متوجه می شویم در بیشتر تحقیقات انجام شده با موضوع فرهنگ در مطبوعات، مطالب فرهنگی، به مطالبی که در صفحات فرهنگی چاپ شده اند، محدود بوده در حالی که اگر تعریف و نگاه جامعی به مقوله فرهنگ داشته باشیم؛ هر محتوایی می تواند کارکرد و پیام فرهنگی داشته باشد. اساسا به نظر میرسد یکی از مشکلات مهم و بسیار تاثیرگذار در برنامه ریزی و مدیریت فرهنگی کشور، همین مساله، یعنی نداشتن نگاه جامع و فرابخشی به فرهنگ است که باعث شده است فرهنگ را صرفا در ابزارهای فرهنگی مانند فیلم، کتاب، آثار هنری، همایش ها و برنامه های مرتبط با این مقولات و مواردی از این دست ببینیم در حالی که فرهنگ و دایره وجود و تاثیرگذاری و تاثیرپذیری آن بسیار فراتر از این موارد است. فرهنگ اعم از سیاست، اقتصاد، علم و سایر مقولات اینچنینی است. فرهنگ در عرض سیاست و اقتصاد نیست بلکه سیاست و اقتصاد زیرمجموعه فرهنگ بوده و رنگ و بوی آن را داشته و در ذات خود با آن قرابت و اشتراک ماهیتی دارند. هر امر سیاسی یا اقتصادی یا ورزشی یا … دارای بار و کارکرد فرهنگی است؛ بنابراین برای تحلیل صحیح و جامع فرهنگ نباید توجه خود را صرفا به آداب و رسوم و هنرها یا گزارههای دینی و مذهبی محدود کنیم بلکه باید همه متن ها را دارای بار و کارکرد فرهنگی دانسته تا بتوانیم از خلال تحلیل آنها، به شناختی صحیح و جامع از وضعیت موجود یا تغیرات فرهنگ دست پیدا کنیم.
به لحاظ عملی و كاربردی نیز این تحقیق و تحقیقاتی از این دست میتوانند دیدگاه های مسئولین رسانه ای كشور و نیز مدیران نشریات و رسانه های كشور را درباره میزان و چگونگی پرداختن نشریه یا روزنامه تحت امرشان به ارزش های نظام جمهوری اسلامی بوده اصلاح یا تكمیل نموده و موجبات اصلاح رویه ها یا سیاست ها را فراهم نماید.
2. هدف تحقیق
این تحقیق به دنبال بررسی میزان و چگونگی پرداختن مطبوعات کشور به ارزش های اساسی نظام جمهوری اسلامی مصوب شورای عالی انقلاب فرهنگی در نیمه اول سال های 1387 و 1389 و همچنین بررسی میزان تغییر توجه مطبوعات به این ارزش ها در فاصله این دو سال میباشد. علت اصلی انتخاب دو سال 1387 و 1389 به عنوان سالهای مورد بررسی، اتفاقات رخ داده پیرامون انتخابات سال 1388 است. هدف این است که ببینیم اولا هر کدام از این سه روزنامه، به چه میزان به ارزشهای اساسی مورد نظر تحقیق پرداخته اند و ثانیا گذشت زمان و به ویژه، اتفاقات پیرامون انتخابات سال 1388، چه تاثیر معناداری بر میزان پرداختن روزنامهها به این ارزشها داشته است.
از میان ارزشهای مصوب شورا، پنج ارزش «ایثارگری و شهادتطلبی»، «استقلالطلبی، ظلمستیزی و استكبار ستیزی»، «نفی تجملگرایی»، «حفظ كیان خانواده» و «خودكفایی علمی و توجه به علم» را مورد بررسی قرار خواهیم داد. لازم به ذکر است که در پژوهشی که در سال 1390 انجام شده است؛ خانم ملک زاده، دانشجوی کارشناسی ارشد ارتباطات دانشگاه سوره به بررسی بازنمایی این پنج ارزش در فیلمهای برگزیده جشنواره فیلم فجر پرداخته اند و ما هم در این تحقیق، به بررسی همان پنج ارزش مورد بررسی در پژوهش خانم ملک زاده پرداختهایم. ضمنا از میان روزنامه های کشور و با توجه به محدودیت های تحقیق، سه روزنامه کیهان، ایران و آفتاب یزد را که تقریبا نماینده جریانات مختلف سیاسی کشور هستند؛ انتخاب کرده و قصد داریم با استفاده از روش تحلیل محتوا، به بررسی میزان و چگونگی توجه این سه روزنامه به ارزش های مذکور در سال های 1387 و 1389 پرداخته و تفاوت های احتمالی در توجه به این ارزشها را بین سال های 1387 و 1389 بررسی کنیم.
فرم در حال بارگذاری ...