در این میان سازمان خصوصیسازی نیز که به موجب ماده (15) قانون برنامه سوم توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جمهوری اسلامی ایران (مصوب 1379) که با تغییر اساسنامه سازمان مالی گسترش مالكیت واحدهای تولیدی سابق تشكیل گردیده و از خرداد ماه سال 1380 عملاً فعالیت خود را با اهداف و وظایف جدید آغاز نموده، به عنوان یک سازمان بزرگ و تأثیرگذار در کشور که سهم مهم و تعیین کنندهای در اصلاح و بهبود ساختار پیچیده اقتصادی و بنگاههای کشور بر عهده دارد، با این مساله مهم مبتلا است. به همین دلیل با جستجو در علل و عوامل ناتوانی پرسنل سازمان مذکور، در ایفای کامل نقشهای محوله و ماموریتهای اصلی آن که از جمله آنها میتوان به موارد ذیل اشاره کرد، در رسیدن به اهداف خود موفق شود:
– تنظیم راهكارهای مناسب برای دستیابی سریع و آسان به توسعه مشاركت عمومی در جهت تحقق ارتقاء كارآیی و افزایش بهرهوری منابع مادی و انسانی و توسعه توانمندیهای بخشهای خصوصی و تعاونی
– تدوین برنامههای افزایش توانمندیهای بخش خصوصی و تشویق تشكیل گروهها و تشكلهای تخصصی و تربیت كارآفرینان.
– قیمتگذاری، بازاریابی و عرضه مناسب و بهنگام سهام شركتهای قابل واگذاری، طبق برنامه زمانبندی مصوب و همچنین اعتبارسنجی خریداران و انجام دقیق عملیات اجرایی و واگذاری سهام و مدیریت شركتهای دولتی و خصوصیسازی در چارچوب قوانین و مقررات.
– توانمندسازی بخشهای تعاونی و خصوصی کشور، به منظور مشارکت آنان در اجرای صحیح سیاست خصوصیسازی، در راستای سیاستهای ابلاغ شده توسط مقام معظم رهبری.
– نظارت بر اجرای دقیق مفاد قراردادهای واگذاری، مدیریت و اجاره منعقده با بخش خصوصی كه طبق قراردادها به سازمان محول میشود و. ..
امروزه میتوان ردپای پررنگی از عدم وجود انگیزه در کارکنان را یافت. امروزه کارکنان سازمان به مشوق یا واسطههایی نیاز دارند تا بتوانند با داشتن تعهد و علاقه و انگیزه کافی در جهت اجرای موفق وظایف محول شده به آنها گام بردارند. این سازمان علیرغم اینکه در سالهای اخیر با تلاش زیاد برای تبدیل نمودن کارکنانی که به کار خویش آگاهی کافی ندارند، اقدام به آموزش، برگزاری نشستهای تخصصی و سمینارهایی برای افزایش توانمندی کارکنان نموده است، اما کمبود انگیزه کافی در روح کارکنان مانع اجرای موفقیتآمیز فعالیتهای توانمندسازی کارکنان این سازمان شده است. به همین دلیل این تحقیق با تکیه بر اصول علمی به دنبال دستیابی به پاسخ این پرسش اساسی است که:
آیا در سازمان خصوصیسازی، انگیزش بر توانمندسازی کارکنان تأثیر دارد؟ و در صورت وجود، این تأثیر چگونه است؟
1-3- اهداف تحقیق
هدف اصلی:
- تعیین تأثیر انگیزش بر توانمندسازی کارکنان
اهداف فرعی:
- تعیین تأثیر انگیزش بر افزایش شایستگی کارکنان
- تعیین تأثیر انگیزش بر معنا دار شدن کار در چشم کارکنان
- تعیین تأثیر انگیزش بر ایجاد احساس مؤثر بودن در کار
- تعیین تأثیر انگیزش بر تقویت احساس استقلال در کارکنان
- تعیین تأثیر انگیزش بر ایجاد حس اعتماد در کارکنان
1-4- اهمیت و ضرورت تحقیق
از آنجا که ناتوانی کارکنان یک سازمان و یا موسسه، میتواند در یک بازه زمانی، موجبات افول آن سازمان و همچنین کاهش بهرهوری را فراهم آورد، لذا جستجوی موانع موجود در مسیر توانمندسازی کارکنان امری ضروری و اجتناب ناپذیر است. از سوی دیگر، انگیزه همچون اهرمی تمامی فعالیتها و اقدامات انسانی را به عنوان نیروی کاری سازمانهای امروز، تحت شعاع خود قرار داده است. به همین دلیل اهمیت و ضرورت انجام این تحقیق را به طور خلاصه در قالب موارد زیر میتوان دستهبندی کرد:
- لزوم حرکت به سمت پرورش کارکنان توانمند و دانشی
- ضرورت ایجاد انگیزه کافی برای کارکنان در جهت سرعت بخشیدن به پروژههای توانمندسازی کارکنان در سازمان
- اهمیت کشف محرکهای برانگیزاننده در کارکنان برای ایجاد روحیه و افزایش تحرک سازمان
1-5- فرضیههای تحقیق
فرضیه اصلی:
انگیزش بر توانمندسازی کارکنان سازمان خصوصیسازی تأثیر دارد.
فرضیات فرعی:
- انگیزش بر احساس شایستگی کارکنان سازمان خصوصیسازی تأثیر دارد.
- انگیزش بر احساس معنادار بودن شغل کارکنان سازمان خصوصیسازی تأثیر دارد.
- انگیزش بر حس اعتماد کارکنان کارکنان سازمان خصوصیسازی تأثیر دارد.
- انگیزش بر احساس اثربخشی کارکنان سازمان خصوصیسازی تأثیر دارد.
- انگیزش بر حس استقلال کارکنان سازمان خصوصیسازی تأثیر دارد.
فرم در حال بارگذاری ...