با توجه به اینکه صنعت نفت و گاز بهعنوان محور توسعه اقتصادی کشور شناخته شده و صنعتی پایه در این راستا محسوب میگردد، دارای منابع هنگفتی از سرمایههای انسانی فیزیکی بوده که بهره برداری و استفاده بهینه از این منابع یکی از اهداف اصلی و رسالت مدیران این صنعت عظیم تلقی میگردد. تمایز محصولات، یکی از راههای موفقیت وتضمین آینده سازمان درعرصه های رقابت میباشد و از آنجاییکه وظیفه اصلی شرکت انتقال گاز صرفاً تحویل گاز از پالایشگاههای گاز و تحویل آن به مشتریان (داخلی و خارجی) میباشد و بدلایل سیاسی و … نمیتواند در مورد تحویل گاز به مشتریان سلیقهای عمل نماید لذا، مدیریت هزینه میتواند راهگشای مسایل رقابتی باشد (پورتر[2]،1980). لازماست، مدیران سازمان با دید اقتصادی به این پروژهها نگریسته و در راستای جهاد اقتصادی که یکی از تاکیدات مقام معظم رهبری میباشد با کنترل سیستمی بر روی هزینهها وکنترل آنها نقش موثری در جهت جلوگیری از اتلاف انرژیها برداشته تا بتواند در صحنههای حساس بین الملل با حفظ و افزایش سهم بازار با داشتن توان رقابت، در داخل کشور نیز از حیف و میل منابع خدادادی جلوگیری بعمل آید. مدیریت هزینه را از چهار بعد به مدیریت عملكرد نسبت دادند، مالی، مشتری، فرآیندهای داخلی و رشد(كاپلان ونورتون[3]،1996).
مدیریت هزینه پائین آوردن کیفیت نیست، مدیریت هزینه کمتر هزینه کردن نیست، مدیریت هزینه گرانتر فروختن نیست، بلکه فرآیند به کارگیری بهینه منابع برای دستیابی به اهداف هزینه در انواع فعالیتهای جاری شرکت، کلیدی( ضروری) و عادی میباشد(بولاچر[4]،2006).
بدون شک در نظر گرفتن این اولویتها برای دستیابی به هدف تولید محصولات و خدمات با کیفیت بالا، با حداقل بهای تمام شده، بسیار حائز اهمیت است. در این سیستم، هزینه فعالیتهای عمده بنگاه اقتصادی به کالاها و خدمات مربوط به تولید با توجه به نحوه استفاده از فعالیتها در تولید این کالاها و خدمات تخصیص مییابد. در این راستا هدفهای سازمانی مدیران بسیار متنوع است برخی از این اهداف که مکرراً مورد تاکید قرار میگیرد عبارتند از: توجه به سودآوری و رشد، رسیدن به خودکفایی مالی، به حداقل رساندن بهای تمام شده کالا، ارتقاء کیفیت محصولات مطابق با استانداردهای بین المللی ، رعایت الزامات زیستی محیطی، انجام وظایف مربوط به خدمات اجتماعی. بطورکلی وظیفه مدیریت دستیابی به هدفهای فوق الذکر به صورت جامع است. به منظور دستیابی به این هدفها، مدیران معمولاً فعالیت اصلی خود را بر چهار موضوع متمرکز میسازند که عبارتند از: تصمیمگیری، برنامه ریزی، رهبری فعالیتهای عملیاتی، کنترل و پیگیری کارهای انجام شده.
در این پژوهش سعی میشود تا به این سوال پاسخ داده شود که اعمال استراتژیهای مدیریت هزینه بر عملکرد مالی شركت انتقال گاز چه تاثیری دارد؟
3-1- بر چارچوب نظری پژوهش
چارچوب نظری از مراحل اساسی علم روش پژوهش است، که بر مبنای نظریهی خاص پدیده را بررسی مینماید. در واقع پژوهشگر بعد ازتعیین موضوع پژوهش و مطالعات اکتشافی با نگاهی فراگیر به اطلاعات جمعآوری شده از منابع اسنادی و غیر اسنادی باید به مهارکردن ایدههای نظری مرتبط با پدیده مورد بررسی بپردازد؛ و محورهای اصلی نظری پژوهش خود را مشخص کند و طرح نظری مناسب با مسئله پژوهش را ارائه دهد.
بر خلاف تصور عمومی، نظریه و پژوهش به عرصههایی مجزا تعلق ندارند، بلكه مكمل یكدیگرند. نظریه القاءكننده فرضیهها و در خلال حل یك مساله نظری میتواند موجد افكار بیشتری شود (نائینی، 1376، 19). در این بخش از برخی نظریههایی كه مرتبط با موضوع پژوهش است، برای ارائه چارچوب نظری استفاده شده است. با توجه به عنوان و موضوع پژوهش ابتدا به تعریف “مدیریت هزینه “پرداخته و سپس به ذكر نظریات و دیدگاههای مربوط به موضوع پژوهش میپردازیم. مدیریت هزینه «مجموعهای از تکنیکها و شیوهها برای کنترل و توسعه فعالیتها و فرآیندها، تولیدات و خدمات آن» می باشد (برینکه، 1998).
مدیریت راهبردی اثربخش، نقش مهمی در موفقیت شرکت یا سازمان دارد. افزایش سطح رقابت در عرصه بین المللی، فناوریهای جدید و تغییر در فرآیند کسب و کار موجب شده تا مدیریت هزینه پویایی و اهمیت بیشتری نسبت به قبل پیدا کند. مدیران باید همیشه نگرش رقابتی داشته باشند و برای این منظور وجود استراتژی رقابتی در شرکت ضروری است.
اطلاعات مدیریت هزینه در قیمتگذاری محصولات، تصمیمگیری در خصوص ایجاد تغییر در محصول به منظور دستیابی به سودآوری بیشتر، بروز رسانی تجهیزات تولیدی با توجه به شرایط موجود و تعیین روشهای جدید بازاریابی یا کانالهای توزیع محصولات شرکت استفاده میشود (نیکبخت و دیانتی، 1390، 28). بنابراین هدف نظام مدیریت هزینه، کمک به حداکثر رساندن سود و ارزش شرکت در حال و آینده است (رهنمای رودپشتی، 1387، 56).
بطور کلی شرکتها چه کوچک و چه بزرگ از اطلاعات مدیریت هزینه استفاده میکنند. اما میزان اتکای آنها به این اطلاعات بستگی به ماهیت استراتژی رقابتی شرکت دارد. بسیاری از شرکتها رقابت خود را برمبنای ارائه کالا و خدمات با کمترین بهای تمام شده انجام میدهند. در این گونه شرکتها مدیریت هزینه امری حیاتی محسوب میشود. برخی شرکتها رقابت خود را بر مبنای پیشرو بودن در امر تولید و ارائه محصولات برتر و متمایز قرار میدهند. از این رو در این شرکتها موضوع مهم، حفظ رهبری بازار از طریق توسعه محصولات و بازاریابی بهتر است. نقش مدیریت هزینه، پشتیبانی از استراتژی شرکت از طریق فراهم کردن اطلاعاتی است که بواسطه این اطلاعات بتوان در توسعه محصولات و بازاریابی آنها موفق بود (نیکبخت و دیانتی، 1390، 28). بنابراین استراتژی مدیریت هزینه میتواند بر روی عملکرد بلندمدت شرکت بیتاثیر نباشد که در پژوهش حاضر در جستجوی این اثرگذاری خواهیم بود تا نقش استراتژی مدیریت هزینه بیشتر ملموس شود.
[1] . Kaplan
[2] . Porter
[3] . Kaplan and Norton
[4] . Blocher
فرم در حال بارگذاری ...