5-3 پیشنهادات برای مطالعات آتی. 85
فهرست منابع. 86
منابع انگلیسی. 88
پیوست.. 90
1-1 تعریف عملیاتی واژگان
مصرف انرژی: مقدارانرژی (برق،گاز،نفتو …) است که یک فرد طی دوره زمانی و با سطح درآمد مشخص مورد استفاده قرارمیدهد[1].
بازار فرآیندی است که به کمک آن افراد به خرید و فروش کالاها وخدمات میپردازند و دارای سه عنصر اصلی عرضه، تقاضا و فرآیند مبادله است. تقاضا کنندگان در بازار دارای قدرت انتخاب هستند و میتوانند از بین کالاها وخدمات عرضه شده بهترین را انتخاب کنند. یکی از انواع بازارها بازار مالی است که تأمینکننده منابع مالی برای فعالیتهای اقتصادی است. دریک تقسیمبندی کلی بازارهای مالی به دو بازار پول وسرمایه تقسیم میشوند. مهمترین کارکرد بازار پول که عمدتا به وسیله نظام بانکی اداره میشود، تأمین اعتبارات کوتاه مدت برای فعالیتهای اقتصادی است. درحالی که کارکرد اصلی بازار سرمایه تأمین مالی اعتبارات بلندمدت است. توسعه مالی به هرگونه تلاش کشورها درجهت بهبود وضعیت بازارپول وبازارسرمایه اشاره داردکه منجربه گسترش روابط بین عرضهکنندگان وتقاضاکنندگان وجوه مالی میشود[2].
نظام مالی: مجموعهای از نهادها(بانکها) و بازارها(عرضه و تقاضای اوراق بهادار و …) و ابزارها(سپردهها، اوراق بهادار و سهام و …) میباشد که به عرضه و تقاضای وجوه مالی و تجهیز منابع مالی میپردازند.
گسترش مالی(توسعه مالی): گسترش بخش مالی اقتصادی میباشد (بازار سرمایه و بازار پول) که به وسیله ابزارهای تعمیق مالی اندازهگیری میشود.
واسطهگران مالی:[3]واسطههای مالی بنگاههایی هستند که به عنوان دلالان نظام مالی عمل میکنند. آنها در قبال سپردههای مردم اقدام به ایجاد پس انداز و وام میکنند. به طور مشخص و خلاصه میتوان گفت که واسطههای مالی با ایفای نقش خود، هزینههای مبادلات را کاهش میدهند، وامهای بلند مدت را از محل وامهای کوتاه مدت(سپردهگذاران در بانک) تجهیز کرده و از این طریق نقدینگی را افزایش میدهند و از طریق ادغام تعداد زیادی وام، ریسک وام دهندگان کوچک را کاهش میدهند(آسیبشناسی ثبات مالی1388:8).
رشد اقتصادی:منظور از رشد اقتصادی، افزایش تولید یا درآمد سرانه در طول یک دوره یا سال مالی است. تعریف مدرن رشد اقتصادی در برگیرنده رشد اقتصادی نیز میباشد.سایمون کوزنتس در این باره معتقد است که رشد اقتصادی مدرن نمایانگر افزایش دائمی و بلند
مدت ظرفیت تولیدی به منظور عرضه کالاهای هرچه متنوعتر اقتصادی به مردم میباشد. این رشد ظرفیت بر پایه تکنولوژی پیش رونده و تعدیلات نهادی و ایدئولوژیکی استوار است.(مسعود نیلی و دیگران 1389:64).
کشورهای در حال توسعه: اصطلاح کشور در حال توسعه عمدتاً به کشورهایی با سطوح پایین توسعه اقتصادی اطلاق میشود، این امر تاحدودی با توسعه اجتماعی از لحاظ آموزش، بهداشت، امید به زندگی و غیره در ارتباط است. در کل این اصطلاح نوعی تنزل را در کشورهای در حال توسعه بیان میکند. توسعه یک کشور با شاخصهای آماری همچون درآمد سرانه، تولید ناخالص داخلی، امید به زندگی، نرخ سواد، و غیره سنجیده میشود. سازمان ملل توسعه بالای انسانی را تحت عنوان یک شاخص مرکب از موارد آماری فوق ارائه نموده تا سطح توسعه انسانی را برای کشورهایی که دادهها در آنها در دسترس قرار دارد، سنجیده شوند. کشورهای در حال توسعه در مجموع کشورهایی هستند که به درجه قابل توجهی از صنعتی شدن متناسب با جمعیتشان دست نیافتهاند، و دارای استاندارد پایینی از زندگی هستند. در این مطالعه منظور از کشورهای در حال توسعه، کشورهایی با سطوح پایینتر توسعه انسانی، آموزش، بهداشت و سایر شاخصهای آمارهای است. هر چند که در بین این گروهها برخی کشورها دارای سطوح درآمد بالا هستند اما توسعه انسانی پایینی دارند. در این مطالعه منظور از کشورهای در حال توسعه نفتی، کشورهایی است که تولید نفت بالایی داشته یا اینکه حداقل سهم نفت از تولید ناخالص داخلی آنها بالا است. در این باره نکتهای که قابل ذکر است این است که به دلیل در دسترس نبودن اطلاعات توسعه مالی برای کشورهای در حال توسعه نفتی مانند عراق؛ کشورهای دیگری که ارجحیت کمتری برای ورود به گروه کشورهای در حال توسعه نفتی دارند مانند مالزی و اندونزی به عنوان کشورهای در حال توسعه نفتی در نظر گرفته شدهاند. همچنین منظور از کشورهای در حال توسعه غیرنفتی اروپایی و اوراسیایی، کشورهایی هستند که در این منطقه جغرافیایی بوده و سطوح توسعه انسانی پایینتری نسبت به دیگر کشورهای اروپایی دارند و سهم نفت از تولید ناخالص داخلی این کشورها بسیار کمتر از کشورهای در حال توسعه نفتی است.
1-2 تبیین موضوع
از دیدگاه اقتصاددانان و سیاستگذاران تعیین عواملی که مصرف انرژی را تحت تأثیر قرار میدهد دارای اهمیت بسیار است. از دلایل این اهمیت این است که: 1- تقریبا برای تولید هر کالایی نیازمند انرژی هستیم، این نیاز در جهان صنعتی امروز که کالاها با روش تولید انبوه ساخته میشوند بیشتر قابل لمس است.2- تئوریها و اشکال تابعی تولید در قرن بیستم بر خلاف تئوریهای قبل از آن در کنار نهادههای تولیدی نظیر سرمایه، نیروی کار و منابع طبیعی، انرژی را نیز به عنوان نهادهای مهم در نظر میگیرند[4]؛ نقش انرژی در تولید به خصوص بعد از شوک نفتی 1970 بیشتر مورد توجه قرار گرفت. بسیاری از کشورها به خصوص کشورهای در حال توسعه مانند هند و چین و … تولید فزاینده و رشد اقتصادی بالایی دارند این رشد و افزایش تولید نیازمند افزایش مصرف انرژی است[5]. یکی از دلایل اینکه قدرتهای بزرگ اقتصادی بر سرکنترل منابع انرژی جهان در حال رقابت هستند همین امر است که میخواهند عرضه پایدار و بدون توقف جریان انرژی را در راستای رشد اقتصادی داشته باشند پس قاعدتا انرژی در آینده نیز توجه بسیاری را به خود جلب خواهد کرد[6]. طبق گزارش آژانس بینالمللی انرژی انتظار میرود بین سالهای 2005 تا 2030 تقاضای اصلی انرژی سالانه حدود 8/1 درصد رشد یابد و کشورهای در حال توسعه 74 درصد این رشد تقاضا را خواهند داشت و چین و هند 45 درصد از این رشد مصرف انرژی را خواهند داشت.3- اهمیت روزافزون مباحث مربوط به آلودگی و انتشار گازهای گلخانهای باعث شده مدلهای تقاضای انرژی به سمتی حرکت کنند که این پدیده را بهتر مورد توجه قرار بدهند، طبق نظر سازمان منابع جهانی 4/61 درصد از انتشار گازهای گلخانهای مربوط به بخش انرژی است؛ هرچند این گازها ریشه در دوران صنعتی کشورهای پیشرفته دارند اما هم اکنون سهم کشورهای در حال توسعه از انتشار گازهای گلخانهای بیشتر از کشورهای توسعه یافته است. بنابراین عمدهی توجهات در زمینه کنترل آلودگی باید معطوف به بخش انرژی باشد.
باتوجه به سه دلیلی که گفته شد مصرف انرژی به عنوان عاملی که نقش بارزی در امر تولید، رشد اقتصادی و مسائل زیستمحیطی دارد متغیر مهمی محسوب میشود و عواملی که بر روی آن اثرگذار باشند در نظر برنامهریزان و سیاستگذاران اهمیت خواهند یافت، بنابراین مطالعات فراوانی بر روی عوامل مرتبط با مصرف انرژی متمرکز شده است. از جمله متغیرهایی که مورد بررسی قرار گرفتهاند میتوان به درآمد، تولید کل، جمعیت و شهرنشینی اشاره کرد. یکی از متغیرهای مهم در این رابطه که کمتر مورد توجه قرار گرفته توسعه مالی است؛ این متغیر بعد از آنکه کرانفیل[7](2009) علاوه بر اثبات ارتباط بین درآمد و مصرف انرژی به نقش قابل توجه متغیرهای مالی بر مصرف انرژی اذعان کرد، مورد توجه قرار گرفت. توسعه مالی به تلاش کشورها برای گسترش فعالیتهایی مانند سرمایهگذاری مستقیم خارجی، فعالیتهای بانکی و تقویت بازار سهام اشاره دارد و به عبارتی به معنای گسترش فعالیتهای بازار مالی و عمق بخشیدن به این بازار است. بازارهای مالی یکی از بازارهایاساسی کشورهاست که فعالیت آنها به شدت بر بخشهای تولیدی و بر مصرف خانوارها اثرگذار خواهد بود. بر این اساس یکی از معیارهای سلامت اقتصاد و از ویژگیهای بارز کشورهای توسعه یافته است[8].
فرم در حال بارگذاری ...