وبلاگ

توضیح وبلاگ من

موضوع: "بدون موضوع"

ارتباط بین ابهام نقش و میزان پرخاشگری در بازیكنان فوتبال لیگ برتر ایران

نقش‌های فردی در محیط تیم‌ها بسیار بااهمیت است و این نقش‌ها هستند که با قرار گرفتن در کنار یکدیگر باعث موفقیت تیم‌ها می‌شوند. بنابراین، مهم است که بدانیم آیا بازیکنان این نقش‌ها را پذیرفته‌اند یا نه و اینکه آیا از نقش خود رضایت دارند یا ناراضی‌اند (بهلكه و همكاران، 1392). درک و فهم مسئولیت های نقش فردی به عنوان یکی از مهمترین متغیرهای تیمی در ورزش تعریف شده است (Eys و همكاران، 2005). عدم شناخت در مورد این مسئولیت‌ها و انتظارات مربوط به یک موقعیت خاص به عنوان ابهام نقش معرفی شده است (Kahn و همكاران، 1964). در واقع ابهام نقش زمانی پدید می‌آید که روشن نباشد نقش فرد چیست، از جمله هنگامی که به روشنی معلوم نباشد که هدف از یک شغل معین یا پست بازی در ورزش چیست یا حدود مسئولیت‌های آن کدام است (درودیان و همکاران، 2013). تجربه‌‌ی ابهام نقش می‌تواند به واکنش‌های متناقض، احساس تنش، کاهش اعتماد به نفس، استرس و نارضایتی در فرد منجر شود (Kahn و همكاران، 1964). همچنین ابهام نقش با افزایش اضطراب جسمی و شناختی (Beuchamp و همكاران، 2003) و كاهش اثربخشی نقش (Beuchamp و همكاران، 2002) همراه است و می‌تواند تأثیر منفی بر عملكرد داشته باشد (ابوالقاسمی و همكاران، 1385).

 

 

فوتبال به عنوان یک بازی تیمی نیازمند هماهنگی افراد است. هر بازیكن در تیم مسئولیتی بر عهده دارد و باید مسئولیت خود را در فضایی مملوء از تماشاگر به بهترین نحو انجام دهد و اشتباه کوچکی می‌تواند لطمات جبران ناپذیری را به تیم وارد نماید. بنابراین عدم شناخت بازیكنان با نقش خود در شرایط مختلف، باعث می‌شود كه آنها وظیفه‌ی خود را ندانند. نامشخص بودن وظیفه، به نوبه‌ی خود عامل ناهماهنگی و احتمالاً صحیح انجام نشدن فعالیت‌های تیمی خواهد بود. عدم آشنایی كافی با نقش سایر هم‌تیمی‌ها و اختلاف بازیكنان با یكدیگر به دلیل تداخل كارها و ناراحتی‌های حاصل از آن، پیامدهای دیگر چنین وضعی خواهد بود (رجب‌زاده، 1385).

 

پروژه دانشگاهی

 

 

 

تحقیقات متعدد انجام شده در ادبیات سازمانی بیانگر این است كه ابهام نقش به عنوان یک عامل استرس‌آور در محیط‌های مختلف برای افراد در سطح رفتاری، روانی و فیزیولوژیكی پیامدهای محسوس و قابل توجهی را به بار می‌آورد كه به نوعی زمینه را برای تضعیف كارآیی و اثربخشی افراد فراهم می‌آورد. یكی از این پیامدها، رفتارهای انحرافی و پرخاشگرانه است. بر طبق ادبیات سازمانی و بر اساس مدل استرس-عدم‌تعادل-جبران می‌توان گفت كه استرس با ایجاد حالات هیجانی منفی نسبت به خود و وظایف كاری، با برهم زدن تعادل هیجانی، رفتاری و شناختی افراد، آنها را به سمت رفتارهای غیراخلاقی و انحرافی مثل پرخاشگری سوق می‌دهد (گل‌پرور، 1390). به علاوه پژوهش‌های انجام شده در محیط‌های کار به کرات نشان داده‌اند که ابهام نقش به عنوان یکی از ابعاد استرس دارای توان پیش‌بین معناداری برای خشم و پرخاشگری است (ادیبی و همکاران، 1391). پرخاشگری ناظر بر رفتاری است كه با نیت صدمه زدن به شخص دیگر انجام می‌شود و متضمن بی‌توجهی محض به سلامت دیگران و احتمالاً خود است. پیامدهای پرخاشگری ممكن است فیزیكی یا روان‌شناختی باشد (Coackly، 1988). در واقع، پرخاشگری موجب استفاده‌ی نامطلوب از انرژی روانی، مانع رسیدن به پیروزی و تجربه‌ی نشاط از ورزش می‌شود و ممكن است با ایجاد خشم و برانگیختگی، مانع تمركز بازیكن شود و عملكرد را كاهش دهد (طلایی، 1391). به موازات حركت و پیشرفت فوتبال در ایران، در سال‌های اخیر خشونت و پرخاشگری در مسابقات شیوع یافته و به حوادث تلخ و تأسف‌باری چه در عرصه ملی و چه در عرصه بین المللی تبدیل شده است. این موضوع نگرانی‌های فراوانی را برای دست‌اندركاران و علاقه‌مندان فوتبال به وجود آورده است (رمضانی‌نژاد و همكاران، 1388). اگر چه ما نمی‌توانیم طبیعت مسابقه را تغییر دهیم، با این حال تدابیر مطمئنی وجود دارد که به‌ وسیله‌ی آنها می‌توانیم عواملی را که باعث پرخاشگری می‌گردد، کاهش دهیم.

 

 

بنابراین، عدم آموزش و آشنایی كافی بازیكنان با نقش خود و سایر هم‌تیمی‌ها و عدم ایفای صحیح نقش خود در زمین بازی، علاوه بر اینكه باعث از بین رفتن انسجام و افت عملكرد تیمی می‌شود، می‌تواند آسیب‌های روانی برای خود ورزشكار به همراه داشته باشد،كه ممكن است یكی از این اثرات و پیامدهای منفی بروز رفتارهای غیراخلاقی و پرخاشگرانه در بازیكنان فوتبال باشد. با توجه به رابطه‌ی ابهام نقش و پرخاشگری با عملكرد ورزشی، به نظر می‌رسد كه ابهام نقش با پرخاشگری هم رابطه داشته باشد. لذا پژوهش حاضر به دنبال یافتن این پرسش است كه آیا ابهام نقش با میزان پرخاشگری بازیكنان فوتبال رابطه‌ای دارد یا خیر؟

ارتباط حمایت های سازمانی ادراک شده با رفتار شهروندی سازمانی در کارکنان اداره کل …

به عبارت بهتر، درک حمایت سازمانی، اعتقاد و ادراکی است که یک فرد دارد، مبنی بر این که رفاه و آسایش او و میزان مشارکت او در موفقیت سازمان، برای سازمان حائز اهمیت میباشد. (بل و منگوک (2002)).

 

 

حمایت سازمانی باعث ایجاد تعهد درکارکنان به منظور جبران این امتیازات و منافع خواهد شد که ممکن است در قالب رفتارهای مشارکتی و رفتارهای شهروندی سازمانی بروز پیدا کند. صاحب نظران رفتار سازمانی علت تأثیر درک حمایت های سازمانی بر رفتارهای شهروندی سازمانی را در قالب نظریه تبادل اجتماعی مطرح کرده اند. (دکاپ، سیرکاوآندرسون (2003) ) این تئوری بیان می دارد. افراد هنگامی که از فعالیتها و اقدامات هر موجودیتی سود و منفعتی کسب میکنند، خود را متعهد به ادای دین می دانند و سعی در جبران و واکنش متقابل دارند(هوانگ و جین و یانگ(2004) )

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

به عبارتی، انسان به دلیل ماهیت اجتماعی خود،تمایل دارد که رفتارهای شهروندی سازمانی را در قبال حمایت های به عمل آمده از سوی سازمان از خود نشان دهد. این تبادل اجتماعی به عنوان یک تبادل و تعامل بین دوگروه تعریف شده است که در آن به طور صریح و مشخص معلوم نیست که چه چیزی مبادله خواهد شد. یک طرف مبادله با ارائه ی چیزی با ارزش به طرف مقابل که از روی تمایل و طی بخاطر     می باشد، مانند ارائه ی یک خدمت، ارائه ی یک کالای باارزش، ادای احترام و تحسین طرف مقابل و … شروع به اجرای فرایند تبادل اجتماعی میکند. در ادامه، طرف مقابل نیز برای جبران این خدمات، شروع به عکس العمل نشان دادن میکند. که این عکس العملها می تواند در قالب رفتارهای شهروندی سازمانی بروز پیدا کند. (ارگان ، پودساکوف و مکنزی (2005))

 

 

انسان ها دوست دارند که همان طور که آن ها با سایرین رفتار میکنند، دیگران نیز در قالب آنان همان گونه رفتار کنند. اگر رفتار سرپرستی با کارمندش منصفانه باشد، کارمند نیز برای جبران این رفتار، سعی در ارتقای عملکرد خود دارد. باید توجه داشت که مفهوم معامله ی متقابل قادر به بهبود طرز تفکر کارکنان رفتار آنان و عملکرد شغلی آنهاست و بدین ترتیب بر روی اثربخشی سازمانی نیر اثرگذار میباشد. این امر اهمیت مفهوم معامله متقابل را که باعث شکل گیری پدیده تبادل اجتماعی شده است،میرساند. (دکاپ سیرکا و آندرسون (2003 )).

 

 

اسلگ و آیزنبرگر در تحقیقات خود بر روی کیفیت خدمات داخلی خاطرنشان کردند که فعالیتهای حمایتی داخلی سازمان در قبال کارکنان و نتایج و رفتارهای حاصل از این حمایت ها، رابطه تنگاتنگی با رضایت مشتریان بیرونی سازمان دارد.

 

 

ایزنبرگر و همكارانش در مطالعات خود به این نتیجه رسیدند كه در حین برقراری تعامل اجتماعی مجموعهای از عقاید، تفكرات و رفتارها بین دوطرف رد و بدل میشود كه برای سازمان بسیار حائز اهمیت است. این در حالی است كه ارائه هر یك از این عقاید، تفكرات و رفتارها، وابسته به ادراك كاركنان از نحوه قدردانی و ارزشگذاری سازمان در قبال آنهاست (ایزنبرگز و همکاران (2001)).

 

 

تحقیقات اظهار میكنند كه ادراك زیردستان از عدالت رویه ای که یکی از پیش بین های حمایت سازمانی ادراك شده است ، به ترتیب بر نگرش های آنها نسبت به فرادستان و پیامد های سازمانی تاثیر میگذارد، بنابراین اگر زیردستان احساس كنند كه مقامات مافوق در زمان كاربرد قدرت به انصاف رفتار میكنند، تاثیر مثبتی بر پیامد های سازمانی مرئوسان خواهد داشت(عسگری (2008)).

 

 

طبق مدل مفهومی ارائه شده در رساله دكتری الستون (2005)و نتایج حاصل از آن، حمایت های ادراك شده، یكی از عوامل مهم مؤثر در نگرشها و رفتار های كاری است.

 

 

شرایط کاملاً متحول و حاکم بر سازمان ها، افزایش رقابت و لزوم اثربخشی آن ها در چنین شرایطی نیاز آن ها را به نسل ارزشمندی از کارکنان، بیش از پیش آشکار نموده است، نسلی که از آن ها به عنوان سربازان سازمانی یاد می‌شود. این کارکنان بی تردید، وجه ممیز سازمان‌های اثربخش از غیراثربخش هستند چراکه سازمان را وطن خود می‌دانند و برای تحقق اهداف آن، بی هیچ چشم داشتی افزون بر نقش رسمی خود عمل نموده و از هیچ تلاشی دریغ نمی‌کنند. امروزه از تلاش‌های فراتر از حد انتظار، داوطلبانه، سودمند و مفید، تحت عنوان رفتارهای افزون بر نقش یا رفتار‌های شهروندی سازمانی و یاد می‌کنند. اکثر مدیران نیز خواهان کارکنانی هستندکه بیش از وظایف شرح شغل خود فعالیت می‌کنند. آن ها به‌دنبال کارکنانی هستند که به فراسوی انتظارات می‌روند، به میل و خواست خود به رفتارهایی دست می‌زنند که جزو وظایف رسمی شغلی شان نیست و به‌طور کلی رفتارشهروندی سازمانی بالایی دارند. چنین رفتارهایی (نقشی و فرانقشی) بر اساس ادراک از واقعیت شکل می‌گیرد نه خود واقعیت. در این راستا، چنانچه ادراک افراد از واقعیت بر مبنای انصاف و عدالت باشد رفتار‌های فرانقشی یا رفتار‌های شهروندی سازمانی(رفتار) بروز پیدا خواهد کرد.

 

 

هر چند واژه رفتار شهروندی سازمانی اولین بار به وسیله بتمن و ارگان مطرح گردید ولی این مفهوم از نوشتارهای بارنارد در مورد تمایل

پروژه دانشگاهی

 به همکاری و مطالعات كتز وكان در مورد عملکرد و رفتارهای خودجوش و فراتر از انتظارات نقش ناشی شده است(خاخا (2008)). اصطلاحاتی که در دهه‌های اخیر برای تشریح چنین رفتارهایی به کار برده شده است عبارت است از: رفتارپیش اجتماعی ، رفتار فرانقشی و خود جوشی سازمانی و عملكرد زمینه‌ای. هر چند هركدام از این مفاهیم خواستگاه متفاوتی داشته اند، ولی به طور كلی به مفهو م یكسانی اشاره دارند كه در این تحقیق به عنوان رفتار شهروندی سازمانی، طبقه بندی می شوند و منظورآن دسته از فعالیت های مرتبط با نقش افراد در سازمان است كه فراتر از انتظارات وظیفه و شرح شغل، توسط فرد انجام می شود و هرچند كه سیستم پاداش رسمی سازمان این رفتارها را شناسایی نمی كند ولی برای عملكرد خوب سازمان مؤثر هستند. تحقیقات اولیه‌ در زمینه رفتار شهروندی سازمانی بیشتر برای شناسایی مسؤولیت‌ها و یا رفتارهای كاركنان بود اما اغلب توسط ارزیابی های رسمی نادیده گرفته می‌‌شد. با وجود اینکه این رفتارها در ارزیابی های سنتی عملکرد شغلی به طور ناقص اندازه گیری می‌‌شدند و یا حتی گاهی اوقات مورد غفلت قرار می‌‌گرفتند، اما در بهبود اثربخشی سازمانی مؤثر بودند.

 

 

ارگان معتقد است رفتار شهروندی سازمانی، رفتاری فردی و داوطلبانه است كه مستقیماً به وسیله سیستم های رسمی پاداش در سازمان طراحی نشده است، اما با این وجود باعث ارتقای اثر بخشی و كارایی عملكرد سازمان می شود (کوهن (2004) , اپلبائوم (2004)). به عنوان مثال یک کارگر ممکن است نیازی به اضافه کاری و تا دیر وقت در محل کار ماندن نداشته باشد، اما با وجود این برای بهبود امور جاری و تسهیل شدن جریان کاری سازمان، بیشتر از ساعت کاری رسمی خود در سازمان می‌‌ماند و به دیگران کمک می‌‌کند(کروپانزانو (2000)). این رفتار ها فراتر از شرح شغل افراد می باشند و به صورت داوطلبانه و اختیاری توسط افراد جهت بهبود فعالیت ها و کسب اهداف سازمانی انجام می شوند.

 

 

تعریف مطروحه بیانگر این است كه، رفتار شهروندی سازمانی باید در درجه اول داوطلبانه باشد یعنی نه یك وظیفه از پیش تعیین شده و نه بخشی از وظایف رسمی فرد است. همچنین مذیت‌های رفتار شهروندی سازمانی ، جنبه سازمانی دارد یعنی این مذیت‌ها به نفع سازمان هستند و رفتار شهروندی سازمانی ماهیتی چندوجهی دارد؛ یعنی به صورت های مختلفی ممکن است خود را نشان دهد. با این تعاریف، از انسان به عنوان شهروند سازمانی انتظار می‌‌رود بیش از الزامات نقش خود و فراتر از وظایف رسمی، در خدمت اهداف سازمان فعالیت کند. به عبارت دیگر ساختار رفتار شهروندی سازمانی به دنبال شناسایی، اداره و ارزیابی رفتارهای فرانقش کارکنانی است که در سازمان فعالیت می‌‌کنند و در اثر این رفتارهای آنان اثربخشی سازمانی بهبود می‌‌یابد.

 

 

ادبیات اخیر مدیریت ورزشی نیز نشان می دهد كه حمایت های سازمانی ادراك شده در میان دیگر متغیر های نگرشی بر تعدادی از نگرشها و رفتار های تاثیر گذار بر عملکرد كاركنان مانند رفتار شهروندی سازمانی،OC ، رضایت شغلی و تمایل به تغییر شغل اثر میگذارد ( روشا. (2008) ) با توجه به تحقیقات انجام شده در مورد پیامدهای رفتار شهروندی سازمانی که عواملی از قبیل، عملکردسازمانی، اثر بخشی سازمان، موفقیت سازمان، رضایت مشتری و وفاداری مشتری را مورد بررسی قرار داده اند، اهمیت رفتار شهروندی سازمانی بر کسی پوشیده نیست ( عباسپور (1385))، لذا درک اینکه چه اقدامات مدیریتی در ایجاد چنین رفتارهایی میتواند موثر باشد، اهمیت بسزایی دارد.

Job Satisfaction - رضایت شغلی

 

کارکنان از طریق نقش میانجی سرمایه روانشناختی

 

 

زنان شاغل در مشاغل خدماتی غیر دولتی مشهد

 

 

بنابراین با توجه به اهمیت شناسایی عوامل مرتبط در بروز رفتار شهروندی سازمانی به منظور بهره مندی از مزایا و پیامدهای آن که کاربرد های زیادی در مدیریت سازمانهای ورزشی دارد (روشا (2008)) و با عنایت به وجود تحقیقات نادر در مورد شناسایی عوامل ایجاد کننده رفتار شهروندی سازمانی در زمینه فرهنگی کشور ایران محقق به دنبال پاسخ به این سوالات است که:

 

 

چه رابطه ای بین حمایت سازمانی ادراک شده با رفتار شهروندی سازمانی وجود دارد ؟

 

 

و بر فرض وجود رابطه، آیا حمایت سازمانی ادراک شده، پیش بین معنی داری برای رفتار شهروندی سازمانی و ابعاد آن می باشد ؟

 

 

1- Organizational Soldier

 

 

1- Bateman & Organ

 

 

2- Barnard

 

 

3- Katz & Kahn

 

 

4 -Spontaneous Behaviors

 

 

5- Extra-role Behavior

 

 

6- Job Description

 

 

7- Effectiveness

 

 

8- Efficiency

 

 

1- Percieved organizational support

اثر 6 هفته تمرین پرحجم تناوبی شدید بر غلظت هورمون رشد و گرلین مردان دارای اضافه وزن

سازوکار اینگونه تمرینات به این شرح می­باشد که یک وهله HIT غلظت سوبستراهای انرژیکی و فعالیت آنزیم­های مرتبط با متابولیسم بی­هوازی را افزایش دهد، حال با افزایش تواتر تکرارهای شدید واجرای آن به صورت متناوب با ریكاوری بین وهله­های فعالیت، نیاز سلول عضلانی و مسیرهای متابولیکی را تغییر داده، به­گونه­ی که هم­زمان دستگاه­های تولید انرژی هوازی و بی­هوازی را درگیر بازسازی ATP می­کند. بنابراین با بکارگیری این تمرینات می­توان دامنه­ وسیعی ازسازگاری­های متابولیکی وعملکردی را انتظار داشت (داوسون و همکاران 1998، 169-163).

 

 

شواهد نشان می­دهند که اگر زمان ریكاوری بین وهله­های شدید کاهش یابد، سهم گلیکولیز نیز برای تامین انرژی کاهش پیدامی­کند و در نتیجه سوخت و ساز هوازی برای جبران این کسر انرژی افزایش پیدا می­کند. لینوسیر و همکاران (1993) پیشنهاد کردند که سوخت و ساز هوازی در طول دوره­های ریكاوری تمرینات شدید برای بازسازی فسفوکراتین و اکسیداسیون اسید لاکتیک (حذف لاکتات) نقش مهمی دارند. این آشکار خواهد کرد که HIT، به سمت سوخت و ساز هوازی سوق پیدا می­کند که این امرظرفیت سوخت وساز هوازی را افزایش می­دهد (لینوسیر و همکاران 1993، 414-408).

 

 

با توجه به دامنه­ی وسیع مطالعات درموردHIT که در آن­ها پژوهشگران از وهله­های 5 ثانیه­ای تا 4 دقیقه فعالیت به ­عنوانHIT استفاده کرده­اند، که بر پایه­ی زمان وهله­های فعالیت­ها به دو دسته تقسیم می­شوند:

 

 

HIT با حجم کم: وهله­های فعالیت کمتر و یا برابر 60 ثانیه که با شدتی برابر با حداکثر و یا نزدیک به حداکثر توان و یا سرعت انجام می­شود را به ­عنوان تمرینات تناوبی شدید با حجم کم در نظرمی­گیریم (جیبالا و همکاران 2012، 1084-1077). به ­عنوان مثال می­توان به برنامه تمرینی پژوهش لیتل و همکاران (2010) در این زمینه اشاره کرد: 10 تکرار 60 ثانیه­ای با 75 ثانیه ریکاوری فعال بین هر تکرار (لیتل[2] و همکاران 2010، 1011-22).

 

 

HIT با حجم بالا: فعالیت­هایی با وهله­های طولانی­تر، از 1 تا 4 دقیقه که به­عنوان HIT شناخته شده­اند ولی با شدتی کمتری نسبت به HIT با وهله­های فعالیت کوتاه مدت، انجام می­شوند (جیبالا و همکاران 2012، 1084-1077). به­عنوان مثال می­توان به برنامه تمرینی پژوهش گورد و همکاران (2010) در این زمینه اشاره کرد: 10 تکرار 4 دقیقه­ای با 2 دقیقه ریکاوری فعال بین هر تکرار (گورد و همکاران 2010، 357-350).

 

 

گرلین موثر بر رفتار دریافت غذا اثرگذار است. از این­رو بر متابولیسم و عملکرد بسیاری از اندام­ها و بافت­ها از جمله عضله، کبد، عروق و مغز اثر می­گذارد (قنبری نیاکی و همکاران 2006، 966-70).

 

 

گرلین اولین بار توسط كوجیما و همكاران (1999) به­عنوان یك لیگاند درون‌زای GHS-R معرفی شد. هیچ شباهت ساختاری بین گرلین و لیگاندهای اکسینتیك[4] آن (GHSs) وجود ندارد. گرلین یك پپتاید حاوی 27 یا 28 اسیدآمینه بوده كه توالی آن بین گونه‌های مختلف به خوبی حفظ شده است (كوجیما و کان گاوا 2005، 522-495).

 

 

گرلین عمدتاً در معده و از سلول‌های غده اكسینتیك موكوس فوندوس[5] ترشح می‌شود. البته گرلین به مقادیر زیاد در روده كوچك، بیضه‌ها، هیپوفیز و بافت‌های متعدد دیگری ترشح می‌شود. گرلین به داخل گردش خون ترشح شده و در كنترل رهایی هورمون رشد (GH)[6] شركت می‌كند. از طرف دیگر GH می‌تواند در تنظیم ترشح گرلین از طریق مهار فیدبك معده‌ای- هیپوفیزی دخالت كند. نشان داده شده كه GH تظاهر گرلین را در معده مهار می‌كند. به­علاوه سطح گرلین گردش خون در موش‌های صحرایی با تزریقGH كاهش می‌یابد. مشخص شده است كه هورمون‌های دیگری هم بر عمل گرلین اثر می‌گذارند. گزارش شده كه سوماتواستاتین نه تنها ترشحGH ناشی از گرلین را سركوب می‌كند، بلكه سطح پلاسمایی گرلین را، مستقل از غلظت پلاسمایی GH، كاهش می‌دهد (كوجیما و کان گاوا[7] 2005، 522-495). به­علاوه وضعیت تیروئید ممكن است بر سطح سرمی گرلین اثر داشته باشد. در موش‌های صحرایی بر عكس پركاری تیروئید، كم‌كاری تیروئید به طور معنی‌داری بیان گرلین معده را افزایش می‌دهد (كوجیما و کان گاوا 2005، 522-495).

 

 

گرلین عمدتاً در معده و از سلول‌های غده اكسینتیك موكوس فوندوس ترشح می‌شود. البته گرلین به مقادیر زیاد در روده كوچك، بیضه‌ها، هیپوفیز و بافت‌های متعدد دیگری ترشح می‌شود. گرلین به داخل گردش خون ترشح شده و در كنترل رهایی هورمون رشد (GH) شركت می‌كند. از طرف دیگر GH می‌تواند در تنظیم ترشح گرلین از طریق مهار فیدبك معده‌ای- هیپوفیزی دخالت كند. نشان داده شده كه GH تظاهر گرلین را در معده مهار می‌كند. به­علاوه سطح گرلین گردش خون در موش‌های صحرایی با تزریقGH كاهش می‌یابد. مشخص شده است كه هورمون‌های دیگری هم بر عمل گرلین اثر می‌گذارند. گزارش شده كه سوماتواستاتین نه تنها ترشحGH ناشی از گرلین را سركوب می‌كند، بلكه سطح پلاسمایی گرلین را، مستقل از غلظت پلاسمایی GH، كاهش می‌دهد (سیولی[10] و همکاران 2008، 5-4). به­علاوه وضعیت تیروئید ممكن است بر سطح سرمی گرلین اثر داشته باشد. در موش‌های صحرایی بر عكس پركاری تیروئید، كم‌كاری تیروئید به طور معنی‌داری بیان گرلین معده را افزایش می‌دهد (کوجیاما[11] و همکاران 2005، 522-495).

 

 

یافته‌های مطالعات نشان داده‌اند كه گرلین به ­عنوان یك شاخص تعادل انرژی كوتاه مدت تلقی می‌شود و ممكن است به ­عنوان یك آغازگر سیگنال­های غذایی در نظر گرفته شود. به طوریكه گرلین پس از ترشح از معده و روده از طریق گردش خون بر مركز سیری و گرسنگی در

پایان نامه های دانشگاهی

 هیپوتالاموس اثرگذاشته، دریافت غذا و اكتساب توده بدن را تحریك می‌كند. در واقع این موارد با تنظیم تعادل انرژی مركزی بدن در ارتباط است (کوجیاما و همکاران 2005، 522-495). از جمله اثرات گرلین می­توان به افزایش اشتها، رفتار دریافت غذا و هایپرفاژیا اشاره کرد (کوجیاما و همکاران، 2005، 522-495). بررسی­ها نشان می­دهد که گرلین پلاسمایی می­تواند به وسیله برخی از هورمون­ها از جمله انسولین، پپتید شبیه گلوکاگن (GLP) وگلوکاگن و متابولیت­ها مثل گلوکز و برخی از اسیدهای آمینه و دستگاه عصبی خودکار تنظیم شود. ازطرفی دیگر بررسی­ها نشان می­دهد که تمرینات ورزشی و فعالیت بدنی با شدت متوسط و بالا و همراه با ناشتایی به تحلیل انرژی سلولی و بافتی و غلبه تعادل انرژی به سمت منفی منجر می­شود (قنبری نیاکی و همکاران 2006، 966-70؛ کوجیاما و همکاران 2005، 522-495). با این وجود به نظر می­رسد که پاسخ گرلین به تمرینات مختلف بدنی (حاد و مزمن) با روش­های مختلف تمرینی متفاوت باشد. از طرفی نتایج برخی مطالعات علمی نشان دادكه سطوح پلاسمایی گرلین در برخی شرایط تغذیه­ای و تعادل انرژی تغییر می­کند. تغییراتی که در انرژی سلولی مثل كبد و عضلات اسكلتی در حین تمرینات مختلف ورزشی و فعالیت بدنی روی می‌دهد، به طور مثال سطوح پلاسمایی گرلین در چاقی مزمن، پس از تزریق انسولین، بعد از دریافت غذا، پس ازمصرف مواد قندی (گلوكز و فروكتوز) تقلیل یافته یا به تأخیر می‌افتد. بنابراین سطوح پلاسمایی گرلین در شرایط تعادل مثبت انرژی، كاهش و در شرایط تعادل منفی انرژی، افزایش می‌یابد. مواردی از قبیل سوءتغذیه، روزه‌داری، محرومیت غذایی، كاهش قندخون،كم ‌وزنی مزمن،كاهش توده بدن (تغذیه‌ای یا تركیب غذایی و تمرین بدنی) و بولیمیا موجب افزایش میزان سطوح گرلین می­شوند، هم­چنین سطح گرلین با افزایش یا كاهش در شاخص توده بدن (BMI) نیزتغییر می­یابد (کوجیاما و همکاران 2005، 522-495).

 

 

دال و همكاران (2002) اثر یك آزمون فزاینده ركاب‌زنی روی چرخ كارسنج را تا واماندگی بر سطوح گرلین پلاسمائی در افراد سالم و بیماران با نقص در ترشح هورمون رشد مورد مطالعه قرار دادند. در این پژوهش افراد به مدت 45 دقیقه با شدت آستانه لاكتات (5/2 میلی مول بر لیتر) معادل 65 درصد اكسیژن مصرفی اوج خود تمرین كردند، غلظت هورمون رشد در پایان 45 دقیقه به اوج خود رسید، اما سطوح گرلین پلاسمائی در بیماران با نقص هورمون رشد در مقایسه با گروه سالم به طور معنا‌داری پائین‌تر بود. علی­رغم این که کاهش سطح گرلین پلاسمایی در بیماران با نقص هورمون رشد به تزریق ممتد این هورمون نسبت داده شده است. بر این اساس, اظهار داشته‌اند که تغییرات مربوط به هورمون رشد مستقل از تغییرات در سطوح گرلین پلاسمائی رخ می‌دهد (وسترگارد[14] و همکاران 2007، 303-297).

 

 

حال آن که با وجود عدم شناخت کامل از سازوکارهای سلولی – مولکولی HIT نیاز است که به مطالعه نقاط مبهم و ناشناخته آن پرداخته شود. هم­چنین با جمع­بندی یافته­های پژوهشی ازمطالعات متعدد مشخص است که تغییرات گرلین و هورمون رشد در تمرینات تناوبی شدید کم و متناقض بوده و مطالعه­ای که سازگاری به 6 هفته تمرین پر حجم تناوبی شدید (تغییرات سطوح استراحتی) روی غلظت سرمی گرلین و هورمون رشد یافت نشد. براین اساس پژوهشگر در تلاش است به این سوال پاسخ دهد که آیا اثر 6 هفته تمرین پر حجم تناوبی شدید بر غلظت سرمی گرلین و هورمون رشد مردان دارای اضافه وزن اثر دارد؟

 

 

[1]. Linossier

 

 

[2] . Little

 

 

[3]. Gurd

 

 

[4]. Oxyntic

 

 

[5]. Fundus mucosa

 

 

[6]. Growth Hormone

 

 

[7] . Kojima & Kangawa

 

 

[8]. Fundus mucosa

 

 

[9]. Growth Hormone

 

 

[10] . Civelli

 

 

[11] . Kojima

 

 

[12].Body Mass Index

 

 

[13]. Dall

 

 

[14]. Vestergaard

 

 

[1]. Sprint Training

 

 

[2]. Interval Training

 

 

[3]. High-intensity Interval Training

 

 

[4]. Gibala

 

 

[5] . Laursen

 

 

[6] . Dawson

بررسی واژه های تیره و شفاف در شعر کودک و نوجوان

شعر فارسی با قدمت هزار ساله اش در حوزه شعر کودک و نوجوان هنوز نوپاست.عمر آن هم به زحمت به هفتاد سال می رسد اوایل دهه بیست را میتوان آغاز شعر کودک در ایران دانست این به آن معنا نیست که قبل از این تاریخ کودکان شعر نمی خوانده اند واز شعر محروم بوده اند. بر عکس کودکان آن روزها شاید بیش از زمان ما با شعر مانوس بودند. لالایی های مادران اولین زمزمه های شاعرانه ای بود که شعر را در جان و روح نوباوگان می نشاند. پس از ورود به جامعه هم کودکان با گنجنیه عظیمی از فرهنگ شفاهی عامه روبرو می شدند که غالبا منظوم و ا زجوهره شعر برخوردار بود. اشعار، آوازها، تعزیه ها، مناجاتها، شاهنامه خوانیها و ..درمناسبتهای مختلف از قبیل عروسی، عزا، نوروز ،ایام ماه محرم، ماه رمضان و .. در بین مردم رایج بود بسیاری از مفاهیم اخلاقی و مذهبی هم با همین زبان شعر، سینه به سینه به کودکان و نسل بعد منتقل می شد.

 

 

همزمان با انقلاب مشروطه وتغییراتی که در عرصه ادبیات پدید آمد اندک اندک ادبیات کودکان نیز مورد توجه قرار گرفت در تاریخ هزار

پایان نامه های دانشگاهی

 ساله شعرفارسی اشعاری را میتوان یافت که خطاب به کودکان و نوجوانان وبرای استفاده ایشان سرود شده اند اما جریان عمومی و مستقل شعر کودک در سالهای پس از مشروطه در ایران شکل گرفت. (تاریخ ادبیات دینی کودک و نوجوان، کاشفی خوانساری : 135

 

 

اگر چه امروزه زبان شناسی به مثابه ی علم مطالعه ی زبان در پنج حوزه ی آواشناسی، واج شناسی، صرف، نحو، معنی شناسی و کاربرد شناسی معرفی می شود و صرف دیگر هیاتی مستقل یافته است با این وجود ترسیم مرز قاطع میان صرف و نحو درهمه ی موارد به آسانی صورت نمی گیرد. درواقع قائل شدن مرزهای قاطع میان این پنج حوزه عملا غیر ممکن است.

 

 

دراین جا به ذکر این نکته اکتفا می شود که فرایند دخیل در حذف عناصر از این جمله های زیربنایی و انتقال معنی حذف شده به واحدهای باقی مانده فرایند معنایی فعالی محسوب می شود که افزایش وکاهش معنایی نامیده می شود.

 

 

شفافیت و تیرگی معنایی، مقصود از واژه های شفاف آن دسته از کلمه هاست که از روی صدا یا ساخت آنها میتوان به معنی شان پی برد یا معنی آنها را حدس زد و به عبارتی بین صدا یا ساخت آنها با معنی شان رابطه ای وجود داشته باشد مانند «چک چک» و  «خود نویس » واژه های تیره آنهایی است که معنی آنها از ظاهرشان پیدا نیست مانند کاغذ، صندلی، تعاریف مختلفی از زبان شناسان پیرامون شفافیت و تیرگی معنایی مطرح شده است که در بخش پیشینه به آنها خواهیم پرداخت.

اثر 8 هفته تمرین شدید با و بدون عصاره آبی سرخ و سیاه ولیک بر …

هورمون ها نقش مهمی در تنظیم اشتها، متابولیسم بدن و تنظیم سطح انرژی دارند]12[. فعالیت و تمرینات ورزشی روی سطوح خونی هورمون ها تاثیر می گذارند و به كاهش یا افزایش سطح برخی از هورمون ها نسبت به حالت استراحت منجر می شوند. در واقع این نوسانات هورمونی را می توان واكنش بدن در برابر فشارهای تمرینی قلمداد كرد، تا حالت هموستاز بدن برقرار شود ]13،14[. عدم تعادل در سطح هورمون ها در گیر در اشتها ( انسولین ، گلوکاگون ، کورتیزول و هورمون‌های غده تیروئید) می تواند به افزایش وزن منجر شود.

 

 

هورمون كوتیزول كه یك گلوكوكورتیكوئید[3] است ، و از بخش قشری غدد فوق كلیوی ترشح می شود، نقش بسزایی در برقراری این هموستاز دارد ]15[ . کورتیزول به طور مستقیم بر ذخیره چربی و افزایش وزن در افراد تاثیر دارد . یکی از اثرات مهم کورتیزول، نقش آن روی سوخت و ساز کربوهیدرات ها، پروتئین ها و چربی ها است.این هورمون فرآیند گلوکونئوژنز را از اسیدهای آمینه تسهیل، لیپوژنز کبد را کاهش و چربی های موجود در بافت چربی را به حرکت در می آورد . کورتیزول سوبسترای لازم را برای عمل گلوكرنئوژنز (اسیدهای آمینه) و سوخت های جایگزین را برای متابولیسم انرژی عضله اسكلتی (اسیدهای چرب) تامین كند]16،17،18،19[

 

 

هورمون تیرکسین یکی از هورمون های مهم متابولیسمی بدن است ]20[. که توسط غده ی تیرویید که تحت تاثیر محور هیپوتالاموس- هیپوفیز- تیرویید ( H-P-T)[4] است ،تنظیم می شود ]21[ . در بررسی های متعدد ، اثر بسیاری از عوامل مانند دمای محیط ، استرس ، هورمون های دیگر ، ترکیبات شیمیایی ، نوسانات شبانه روزی ،… بر محور نامبرده به اثبات رسیده است. هورمون تیرویید ارتباط ویژه ای با رشد ، اشتها ، متابولیسم ، تنظیم اسمزی و تولید مثل دارد ]22[ افزایش میزان سوخت و ساز پایه، اثر اصلی هورمون های تیروئید است. عمل عمده ی این هورمون ها افزایش سوخت و ساز قندها و چربیها است]23[.

 

 

از طرفی استفاده از مواد مغذی ، به ویژه مواد قندی،اسیدهای چرب، نوشیدنی های ورزشی حاوی اسیدهای آمینه ، مواد معدنی و ویتامین ها ، آنتی اکسیدنها پس از تمرین و فعالیت بدنی، برای بازسازی سریع و افزون سازی منابع انرژی (گلیکوژن و ATP ) و کنترل وزن و اشتها توسط متخصصین و مربیان آگاه توصیه شده و می شود. در این راستا، استفاده از مکمل های غذایی طبیعی و صناعی بر عملکرد ورزشی، توازن بین اکساینده ها و ضد اکسایش کننده های بدن، توسط ورزشکاران ، مربیان ، متخصصین و پژوهشگران توصیه و بررسی شده است. علاوه بر موارد فوق، تاثیر برخی از گیاهان خوراکی و دارویی از قبیل: شنبلیله ]24[ ، برگ ریحان ]25[، توت هندی ]26[، لئوکاس سفالوتز[5] (نوعی علف هرز خوراکی در هند) ]27[، بر روند بازسازی منابع انرژی به ویژه گلیکوژن در نمونه های حیوانی مطالعه شده است. با این وجود در هیچ یک از پژوهش های انجام شده به تاثیر این گیاهان دارویی و غذایی بر پپتیدهای درگیر در تنظیم تعادل انرژی، سوخت وساز قند، اشتها و وزن، با و یا بدون فعالیت بدنی و تمرین مورد توجه قرار نگرفته است. همچنین ، ولیک به عنوان یک گیاه دارویی منحصر به فرد از حیث ترکیبات و خواص به طور جدی در حوزه ی فیزیولوژی ورزش مورد توجه قرار نگرفته است.

 

 

ولیک[6] یکی از قدیمی ترین گیاهان دارویی در طب اروپایی می باشد و برای اولین با توسط دیوسکورید در قرن 1 شرح داده شد]28[. عصاره ولیک از گل، برگ و میوه این گیاه مشتق می شود. مطالعه بالینی کمی به بررسی میوه ولیک به تنهایی پرداخته است ]29[. برگ، گل و میوه ولیک دارای مقادیر زیادی پروسیانیدین الیگومریک ، فلاونوئیدها [7]می باشد، که مسئول اثر دارویی آن است]30[.

 

 

گیاه ولیک سرخ با اسامی مختلفی از قبیل هاثرن[8] و از خانواده روزاسه[9] به صورت سنتی به عنوان تونیک قلبی استفاده می شود. ترکیبات مختلفی در ولیک سرخ وجود دارد که شامل: ساپونین های تری ترپن[10]، فلاونوئیدها، کاتیشن[11]، اپی کاتشین[12] می باشد ]31[.

 

 

گزارش شده است سرخ ولیک یک گیاه دارویی با ارزش از تیره گل سرخ است که امروزه در درمان ضایعات قلبی و گردش خون و به ویژه به عنوان ضد عفونت ها و آنتی اکسیدان، تب بر قابل استفاده می شو د؛ و اهمیت دارویی آن به دلیل وجود ترکیبات فنلی است که در این رده فلاونوئیدها نقش دارویی مهمی دارند]32[.همچنین مصرف آنتی اکسیدانهای غذایی می تواند از شیوع بیماری های متابولیک کم کند]33[.فلاونوئیدها بخاطر آنتی اکسیدان بودن در تنظیم تغذیه دخیل است و باعث تنظیم چربی خون ،تنظیم متابولیسم گلوکز و کربوهیدارت می شود ]34[ .

 

 

بنابراین ، این پژوهش قصد دارد تا تأثیر همزمانی تمرین با شدت بالا را به همراه دو نوع ولیک ( کراتاگوس ) سرخ و سیاه بر شاخص های مربوط به اشتها را در نمونه حیوانی ( مریوط به موش های نر) مورد ارزیابی قرار دهد. آیا تمرین شدید بر سطوح نوروپپتید W ، T4 ، کورتیزول پلاسمایی و بر سطوح نوروپپتید W کبدی درموش های صحرایی نر اثر دارد؟ آیا مکمل سازی آبی ولیک بر سطوح نوروپپتید W ، T4 ، کورتیزول پلاسمایی و بر سطوح نوروپپتید W کبدی درموش های صحرایی نر اثر دارد؟.

 

 

3-1- ضرورت و اهمیت تحقیق

 

 

از آنجایی که بررسی و نمونه برداری بافت های انسانی از دشواری های زیادی برخوردار است و پژوهش های انجام شده بر روی مدل های حیوانی که شباهت های عملکردی با انسان دارند، می تواند تا حدودی بیانگر رخدادهای عملکردی در انسان باشند، از این رو در مطالعه حاضر انجام پژوهش روی پلاسما و بافت موش های صحرائی نر صورت پذیرفته است.

 

 

همان طور که گفته شد چاقی و اضافه وزن از یک سو و کمبود وزن و بی اشتهایی از سوی دیگر دو انتهای طیفی می باشند که همواره سلامتی جامعه را تهدید کرده و به عنوان یکی از معضلات جوامع امروزی باشند. شیوع گسترش چاقی و بیماری های مرتبط با آن در سطح جهان، شاهدی بر این مدعاست که پیشرفت های علمی در زمینه شناخت عوامل و مکانیسم های تنظیم وزن و به خصوص پیشگیری ، مبارزه و درمان چاقی توفیق چندانی نداشته است]4[. متاسفانه دركشور ما نیز، چاقی شیوع گسترده ای دارد. بر اساس پژوهش های صورت

پایان نامه های دانشگاهی

 گرفته در ایران، بررسی ۸۹۹۸ فرد سنین 81 – 35 ساله (2005- 2002) نشان داد که 2/62٪ افراد دارای اضافه وزن و 28٪ ان ها چاق بوده اند ]35[. این در حالی است که چاقی با ابتلا به بیماری های بسیاری همراه است ]36[.دلایل ابتلا به چاقی متعدد می باشند، اما از نظر فیزیولوژی، چاقی ناشی از عدم تعادل انرژی است و درمان اولیه ی آن شامل کاهش دریافت غذا یا افزایش مصرف انرژی و یا هر دوی این موارد می باشد ]36،35[.

 

 

بنابراین از جنبه سلامت و بهداشت عمومی، شناخت عوامل و مکانیسم های موثر بر تعادل انرژی و تنظیم وزن می تواند به ارتقاء سطیح سلامت جامعه و صرفه جویی در هزینه های درمانی کمک نماید. هم چنین در شماری از بیماری ها، کاهش اشتها و تعادل منفی انرژی باعث بروز مشکلات عدیده و افزایش مرگ و میر می شود. مشخص شده که در این شرایط نیز نروپپتایدها نقش کلیدی دارند. بنابراین می توان امیدوار بود که شناخت مکانیسم این فرآیندها به درمان آنها اقدام کرد. از طرف دیگر نوروپپتید w که به تازگی (حدود یک دهه) کشف شده است و با توجه به نقش کلیدی خود در هموستاز و تنظیم وزن، تحقیقات بسیار کمی درباره این نوروپپتید صورت گرفته است، همچنین تحقیقات زیادی به تمرین به عنوان یک عامل مهم و موثر بر تعادل انرژی و تنظیم وزن و ارتباط آن نوروپپتید w انجام نشده است .همانطور که دیده می شود متخصصینی که در مورد نوروپتیید w و سایر نروپتاییدها مطالعه می کنند به ورزش ، تمرین و فعالیت بدنی عنایتی نداشته اند. برخی شرایط مانند فعالیت بدنی و تمرین می تواند تغییراتی را در پپتیدهای موثر برتنظیم و تعادل انرژی بوجود آورند. تمرین و فعالیت بدنی ، تعادل انرژی در سلول ها را به هم زده و هزینه ی انرژی سلول ها را افزایش می دهد. فعالیت های بدنی منظم ، دستگاه های مختلف انرژی را در گیر کرده و موجب سازگاری های عضلانی ، تنفسی ، قلبی – عروقی ، و سازگار ی متابولیکی می شود ]37[. از آنجایی که تاکنون پژوهشی در مورد تاثیر تمرین ورزشی و عصاره ولیک بر روی نوروپپتیدW پلاسمایی و بافتی صورت نگرفته ، پژوهش حاضر قصد دارد با بررسی اثر فعالیت ورزشی و عصاره میوه ولیک بر روی این نوروپپتید را بررسی نماید.

 

 

[1] –leptin

 

 

[2] –Ghrelin

 

 

[3] –Glucocorticoid

 

 

[4] – hypothalamic–pituitary–thyroid axis

 

 

[5] –Leucas cephalotes

 

 

[6] – crataegus

 

 

[7] -Flavonoids

 

 

[8] – Hawthorn

 

 

[9] – Rosaceae

 

 

[10] –Triterpenoid saponin

 

 

[11] –Catechin

 

 

[12] –Epicatechin

 

 

[1] – Agouti-related peptide

 

 

[2] – Neuropeptide Y

 

 

[3] – Cocaine- and Amphetamine-Regulated Transcript 

 

 

[4] – pro-opiomelanocortin

 

 

[5] – Orexin

 

 

[6] – Melanin-Concentrating Hormones

 

 

[7] – Galanin

 

 

[8] – Glucagon like

 

 

[9] – Corticotropin

 
مداحی های محرم