سیاستها و برنامه های حمایتی و هدایتی و نظارتی بر امر سرمایه گذاری سالم و مفید بسیار ضعیف و ناکارآمد می باشد و تضمین موفقیت سرمایه گذاری سالم ناچیز است و از همین جاست که سرمایه ها بصورت زیرزمینی در زمینه های کاذب، غیرضروری و مضر به حال جامعه، هزینه می شوند. در اثر عدم حمایتهای لازم از سرمایه گذاری و عدم حمایت صحیح سرمایه ها، نیازهای انسانی جامعه و افراد آن تأمین نمی شود، منابع موجود احیاء نمی شوند و بلکه به هدر می روند و یا به صورت بهینه بهره برداری نمی شود و نتیجه اینکه روز به روز فقر و بیکاری زیاد می شود و عواقب آن جامعه را تهدید می کند و بازار کسب و کار سالم و مفید تهدید و تضعیف می شود و این یعنی بدبختی واقعی جامعه .
در شرایط فعلی کشور ایران، یک سیستم اداری منظم و هماهنگ با مدیریت صحیح و کارآمد مبنی بر هدایت سرمایه ها و سرمایه گذاری وجود ندارد، سرمایه گذاران در پیچ و خم دوندگیهای اداری، خسته و ناامید می شوند. قوانین ناپایدار همواره سرمایه گذاران را مضطرب و متضرر می سازد. نرخ تسهیلات بانکی در مقایسه با جوامع پیشرفته بسیار بالاست و هیچ تناسبی با وضعیت اقتصادی و اجتماعی کشور در راستای تضمین موفقیت سرمایه گذاری ندارد. بانکها در اعطای تسهیلات به سرمایه گذاران، بیشتر به بازپرداخت تسهیلات می اندیشند و مدارک لازم را از گیرندگان وام اخذ می نمایند و کمتر به موفقیت طرح سرمایه گذار توجه دارند. در اثر نظارت ضعیف، اعتبارات بانکی گاهاً در زمینه های دیگر به بهانه ایجاد طرح و سرمایه گذاری بکار گرفته می شوند. در سیستم اداری و بانکها روابط بیشتر از ضوابط تأثیرگذار است. سیستمها و برنامه های حمایتی عملی در راستای صادرات بازاریابی و حفظ بقای واحدهای تولیدی، مولد و اشتغالزا بسیار ضعیف است و یارانه های دولتی برای موارد مذکور بکار گرفته نمی شود.
اکثر طرح هایی که بر روی آنها سرمایه گذاری صورت گرفته است، بلاتکلیف و نیمه کاره می شوند. مسیر آغاز سرمایه گذاری و مرحله بهره برداری آن بعلت عدم وجود شرایط مناسب، طولانی و اغلب بی نتیجه می باشد. اکثر سرمایه گذاری پشیمان، ورشکسته، فراری و حتی روانه زندانها می شوند و بدین ترتیب سرمایه گذاران مستعد و علاقمند تبدیل به بدهکاران شکست خورده می شوند.
طرح مسأله :
موضوع و سؤال اساسی در این بررسی عبارت است از : «مسائل و موانع اجتماعی و اقتصادی سرمایه گذاری درخلخال چیست؟» پدیده سرمایه گذاری تحت تأثیر نقش موانع و مسائل متعدد اجتماعی و اقتصادی می باشد. بعبارت ساده تر مسائل و مشکلاتی از سوی جامعه روند سرمایه گذاری را از آغاز تا مرحله بهره برداری و حتی پس از بهره برداری مورد تهدید و تضعیف قرار می دهد. مسائل و موانع سرمایه گذاری محدود به جنبه فردی و اعتقادی نیست. پدیده سرمایه گذاری بعنوان یک مقوله اقتصادی در ارتباط تنگاتنگ با ساختارهای مختلف جامعه مانند سیاسی، فرهنگی و اقتصادی بوده و همواره متأثر از آنها می باشد.
مطابق فرهنگ عامه(مردم شناختی) در جوامع سنتی، هویت هر شخص مقوله ای ثابت، از پیش تعیین شده و عاری از تناقض فرض می شد. هویت در این جوامع مبین تجلی و تحقق کار ویژه ها و نقش های اجتماعی- فرهنگی از پیش تعیین شده ای بود و تبلور آرمان ها، خواست ها، انگیزه ها و اهداف نظام سنتی متشکل از اسطوره های بود که جهت گیری ها و ضمانت های دینی لازم را برای جایگاه فرد در جهان فراهم می کرد.
از جمله اندیشمندانی که هویت را برحسب مراحل گذار تاریخی به سه دوره هویت پیش مدرن، مدرن و پست مدرن تقسیم بندی کرده است می توان به داگلاس کلنر(1996) اشاره کرد که او هویت را در مرحله اول یعنی هویت پیش مدرن دارای جوهری ثابت و ایستا دانسته که هیچ عامل اجتماعی، فرهنگی و… در آن تاثیری نخواهد داشت؛ در مرحله دوم یعنی هویت مدرن او شکل گیری هویت را در رابطه با دیگران و در اثر تعامل میان خود و جامعه می داند و معنا ساز بودن هویت را دلیل برساختگی بودن آن می داند که ساخته شرایط اجتماعی انسانهاست و در نهایت به هویت پست مدرن اشاره می کند که در پست مدرنیسم بر هویت غیرذاتی، تاریخی و سیال انسان و پراکندگی و تجزیه فرد تاکید می شود.
هویت در رویکرد مدرن؛ به وسیله عوامل از قبل موجود، طبیعی، روانی واجتماعی صورت می گیرد و در این رویکرد بر دو دسته از نظریات تاکید می شود: اول نظریه های جامعه شناسانی که در آنها هویت، ساخته و پرداخته زمان و مکان است مانند دیدگاه های تعامل گرایان نمادین وآنتونی گیدنز و دوم نظریه های شناخت اجتماعی(روانشناسان اجتماعی) با تاکید بر فرایندهای روانی. در رویکرد پسامدرن بر این باورند که شکل گیری و تعریف هویت به دور از دخالت هرگونه عامل از قبل موجود صورت گیرد؛ نظریه گفتمانی که عمدتا متاثر از ادبیات، زبان شناسی و معناشناسی است در این رویکرد قرار می گیرد.
هویت دارای ابعادگوناگونی چون هویت تاریخی، سیاسی، ملی، اجتماعی، قومی، دینی، خودی و فرهنگی است. هویت فرهنگی احساس تعلق و همبستگی به جامعه و فرهنگ آن است و نیز بخشی از مفهوم خود است که از دانش و احساس درباره ی تعلق فرد به گروه خاص فرهنگی است و آن درایتی از خویشتن است که مشتق ازعضویت (چه رسمی و چه غیررسمی) در یک گروه اجتماعی بر مبنای انتقال و پرورش دانش، باورها، ارزش ها، نگرش ها، سنت ها و شیوه های زندگی معین مشترکی بین اعضاست، به گونه ای که در رفتار اعضاء تأثیر می گذارد و در مقابل هنجارها و ارزشهای جامعه، احساس تعهد و تکلیف کند و در امور مختلف آن مشارکت جوید، انتظارات جامعه را از خود پاسخ دهد و در مواقع بحرانی سرنوشت جامعه و غلبه بر بحران برای او مهم باشد (هال و همکاران، 1996).
هویت فرهنگی حاکی از موجودیت معنوی جامعه و پویایی آن است و بی هویتی، ایستایی جامعه است، هر جامعه ای معمولا در همه جا و همه وقت بر اصالت فرهنگی خود تأکید می کند و می کوشد که با قدرت و غرور مشخصه های این هویت را زنده نگه دارد و از آن دفاع کند. از مهمترین مولفه های هویت فرهنگی می توان به: مذهب، زبان، ارزش های فرهنگی، علاقه به برپایی رسوم سنتی، احساس تعلق و افتخار به میراث فرهنگی اشاره کرد.
یکی از انواع فناوریهای ارتباطی نوین شبکه های اجتماعی مجازی به خصوص شبکه اجتماعی فیس بوک است. شبکه های اجتماعی، امروزه به یکی از ارکان جدایی ناپذیر زندگی ما- حداقل در بعد مجازی آن تبدیل شده اند که دارای کارکردهای گوناگونی مثل سرگرمی، آموزشی، اطلاع رسانی، شرح حال شخصی، حفظ روابط خانوادگی و دوستانه و… و تصور دنیای وب بدون حضور پررنگ این پدیده همه گیر،تقریبا غیرممکن است. شبکه اجتماعی نوعی ساختار اجتماعی محسوب می شود که از گره های متعددی تشکیل شده که این گره ها می توانند افراد حقیقی یا سازمان ها باشند. از مهمترین شبکه های اجتماعی می توان به اورکات، مای اسپیس و فیس بوک اشاره کرد. در آماری که در اکتبر 2012 اعلام شده کاربران فیس بوک به حدود یک میلیارد نفر رسیده که به گفته نایب رییس مجلس شورای اسلامی و به رغم محدودیت های که برای دسترسی به فیس بوک بزرگترین شبکه اجتماعی موجود تحمیل می شود بیش از دو میلیون ایرانی عضو این شبکه اجتماعی هستند (شریف پور،76:1391).
فضای شبکه اجتماعی فیس بوک مشتمل بر فرهنگ و دانشی است که میان کاربران آن ایجاد میشود و نیز منتقل کننده میلیون ها پیام است، پیام های که بر ارزشها، نگرش ها و هویت فرهنگی کاربران آن در سطح خرد و کلان تاثیر می گذارد در این شبکه هر کاربر صفحه ای مختص خود دارد که در آن به معرفی خود پرداخته است. در واقع، این صفحه نشانگر هویت شخصی و فرهنگی اوست. این ارتباطات نه تنها روابط اجتماعی را می سازد، بلکه فضایی است که در آن روابط اجتماعی و فرهنگی رخ میدهد. موسیقی، زبان مشترک، ملیت مشترک، دین مشترک که همه اینها از شاخص های هویت فرهنگی هستند را در فضای مجازی دور هم جمع می کند. به نظر می رسد؛ تغییراتی که سبب بروز روابط جدید اجتماعی و فرهنگی می شود، ضمن ایجاد و حفظِ هنجار های خاص فضای مجازی ارزشها و انگیزه های مشترک و مورد توافق مردم را نیز داراست چیزی که کوین رابیز و فرانک وبستر در کتاب عصر فرهنگ فناورانه از آن بنام ((محیط معرفتی)) یاد می کند که در آن رابطه های نوین بطور مستقیم تبدیل به گرایش ها و ارزشهای اجتماعی شده است.
فیس بوک یکی از رسانه های بسیار تأثیرگذار در عصر حاضر است که همانند سایررسانه ها و وسایل ارتباطی، اساساً محصول غرب بوده و در طول چند سال اخیر وارد کشور شده است که در فضای آن فرهنگ های متنوعی وجود دارد اما آیا این رسانه صرفاً دارای ماهیت غربی است؟ آیا فرهنگ ها وجوامع به تبع اصول و ارزش های خاص خود از آن استفاده می کنند؟ آیا تقابل و رویاروی حاکم در فضای فیس بوک به یک نوع استعمار یا استیلای فرهنگی توسط فرهنگ دیگری و محو ارزشها و هنجارهای سنتی و خرده فرهنگ ها توسط فضای حاکم بر این فناوری ارتباطی نوین منجر می شود و یا اینکه در نتیجه آزادی حاکم و نیز تضاد و تقابل صورت گرفته در این فضا هویت فرهنگی اعضا برساخته می شود و تجلی قویتری پیدا میکند و اعضا به بروز و نشان دادن مشخصه های هویت فرهنگی خود علاقمند می شود که از این جمله تفسیر دیگری که می توان کرد این است که به فیس بوک به عنوان یک عامل فرصت ساز یا تهدید کننده برای هویت فرهنگی نگاه کرد.
فیس بوک به عنوان یک نماد ارتباطی که دستاورد تغییر و تحول در فضای مجازی است؛ طبیعتا در طول زمان متاثر از تغییراتی خواهد شد که اقتضای فناوری های نوین است حال؛ با توجه به اینکه کاربران فیس بوک به ویژه دانشجویان با داشتن یک سری مشخصه های هویتی سنتی که از خانواده و جامعه خود اکتساب کرده اند با ورود به محیط دانشگاه و نیز با عضویت در فیس بوک و متاثر از روند موسوم به جهانی شدن بعنوان گروهی تاثیر پذیر و تاثیرگذار محسوب گردیده که از فرهنگ ها و خرده فرهنگ های گوناگون و متنوعی هستند که با تمام مشخصه های فرهنگی خود از بین المللی، ملی، قومی و مذهبی گرفته تا مولفه های شخصیتی و خانوادگی پا در دنیای پرزرق و برق مجازی می گذارند، خواسته و ناخواسته در کوتاه ترین زمان با گستره بسیار وسیعی از انسانها با اقوام، ملیت ها، مذاهب، شخصیت ها و عقاید متفاوت و متناقض مواجه هستند و به نوعی شاهد تنوع فرهنگی زیادی درفضای این شبکه هستیم ، وضعیت هویت در یک فضای متغیر چگونه خواهد بود؟ آنچه که در بررسی این موضوع شایان توجه است وجود تناقض بین تنوع فرهنگی موجود در فیس بوک و فلسفه وجودی تشکیل شبکه های اجتماعی در قالب شبکه جهانی اینترنت است که یک نوع یکسان سازی فرهنگی در قالب دهکده جهانی را دنبال می کند و از طرفی لزوم توجه به هویت جوانان که به تعبیری در حال گذار از تغییر و دگرگونی به سمت ثبیت شدن است را می طلبد.
بنا به نظرکاستلزکه؛ شبکه ای شدن و از میان رفتن نظام های سنتی را باعث رشد بنیادگرایی می داند می توان اینگونه تفسیر کرد که با کم رنگ شدن نظارت ها و پیوستن افراد به جمع کاربران رسانه های نوین میزان آزادی بیان تا آنجا گسترش می یابد که ممکن است ساختارهای سنتی، ارزشها و هنجارها زیر سوال بروند و به نوعی با یک هویت شبکه ای(مجازی) روبرو هستیم با وجود این نظرات هویت فرهنگی در این فضا دارای چه تعریفی است، وضعیت باورها، ارزشها و اعتقادات گوناگون وقتی در این فضا که خود دستخوش تغییر است چگونه است و وقتی که کاربران با این تناقض ها و گوناگونی ارزشها و باورها روبرویند نسبت و رابطه هویت و فرهنگ در این فضا، تعریفی که این دو با هم در فضای مجازی پیدا می کنند و توجه به اینکه کاربرانی که در فیس بوک به تعامل و ارتباط می پردازند، آیا هویت فرهنگی خود را بروز می دهند یا آن را ترک می گویند و اینکه وقتی کاربر در فیس بوک قرار می گیرد با توجه به باورها و ارزشهای که دارد به تناسب فضا و فرهنگ حاکم بر فیس بوک با آن همخوان می شود، یا اینکه باورها، ارزشها و اعتقادات خود را بنا بر خاصیت، ساختار و کارکرد این فضا تغییر، نقد یا اینکه آنها دوباره برساخته و محکمتر می شود.
سایت البته قبل از این سایتها های مانند(ملاقات و انجمنها و شبكه همکلاسیها) كه امكان ارتباط با دوستان را به كاربران میداند اما تنها سایتی كه این دو ویژگی را باهم داشت سایت شش درجه بود كه به عنوان اولین شبكه اجتماعی شناخته شد. این سایت با ارتقای امكانات كاربران زیادی جذب كرد اما بعد سال 2000 به علت استفاده نادرست كاربران مسدود شد (اكبری،4:1390). اگرپیدایش اینترنت را در پایان هزاره دوم مهمترین رویداد تاریخ بشریت بدانیم، میتوان ظهور شبکه های اجتماعی را از بزرگترین آثار این پدیده درآغاز هزاره سوم دانست. یک شبکه اجتماعی، مجموعهای از سرویسهای مبتنی بر وب است که این امکان را برای اشخاص فراهم میآورد که توصیفات عمومی یا خصوصی برای خود ایجاد کنند، یا دیگر اعضای شبکه ارتباط برقرار كرده، منابع خود رابا آنهابه اشتراک بگذارند (بوید وایسون،212:2007). تعامل در رسانه نوین از نوع تعامل بدون تقابل است. به بیان دیگر تقابل افراد در فضای مجازی، از نوع تقابل درمحیط فیزیكی نیست. این صورت از تعامل بین افراد ناآشنا و از راه دور رایجترین نوع تعامل در فضای مجازی است (150،2005، Holme).
شکل دهی به فرهنگ، هویت، باورها و ارزشهای اجتماعی، اهمیت این پژوهش را در این زمینه افزایش میدهد. بسیاری ازنظریه پردازان ارتباطات، اینترنت و شبکه های اجتماعی را گامی مهم در پیشرفت کشورهای در حال توسعه قلمداد میکنند(شجاعی،116:1387). شبکه های اجتماعی پیشینه ای به قدمت حیات بشر و پیوندی آشکار با همزیستی انسانها درکنار یکدیگر دارند. آنچه قابلیت شبکه های اجتماعی عصر کنونی را از گذشته متمایزمی سازد بسترشکل گیری شبکه های اجتماعی ومکانیزم های ارتباطات درونی آنها است. این قابلیتها، توانایی تغیر در معادلات سنتی قدرت را نصیب این شبکهها نموده است(نجاتی حسینی،86:1392). به بیانی ساده تر شبکه های اجتماعی یك پدید نوین در فضای رسانه است که همه به صورت آزاد به آن دسترسی دارند. وبه تبادل اطلاعات میپردازند. درعصر شبکهها زندگی میکنیم، زندگی ما با شبکه های اجتماعی پیوند خورده و ارتباطاتی در هم تنیده و به هم پیوسته تمامی حوزهها، معانی و مفاهیم و به طور کلی همه چیز را تحت تأثیر قرار دادهاند. کاستلز معتقداست جامعه تحت تأثیر شبکههای اجتماعی ورسانههایی که به سوی شبکه شدن پیش میرود. كه یكی از پیامد های مهم گسترش فناورهای اطلاعات وارتباطات نوین مبتنی بر فرهنگهاست (كاستلز، مانوئل،28:1380). رسانه های این عصر ارزان، قابل انعطاف، در دسترس با سرعت بالا كه باعث گرایش شدید مخاطبان نسبت به آنها شده است. این امر ناشی از مجموعه کارکردها و نقشهایی است که ابزارهای ارتباطی نوین برای مخاطبان به ارمغان آورده است. بهطور کلی در شبکه های اجتماعی فرد در دوره مدرنیته ازجا کنده میشود واضطرابهای وی افزایش پیدا میکند. اینترنت نه تنها این وضع را متحول کرد بلکه به آن شدت بخشیده است (سلطانی فر،53:1389). همانگونه كه مك كوائیل یادآوری میکند، زمینه های اجتماعی در میزان نفوذو تغییرات ناشی از فناوری مؤثر است. اما مقاومت های اجتماعی و سیاسی كه در برابر نفوذ فناوری نوین انجام گرفته است به دلیل ویژگی های آن، چندان پایدار و مؤثر نبوده است و همچنین بر این باور است كه نیازی نیست كه یك جبرگرای فناوری باشیم تا اعتقاد پیداكنیم قالب فناوری متضمن یك وسیله، میتواند تاثیرات زیادی برمحتوا و دریافت آنچه مربوط به ارتباطات وآثار احتمالیاش بگذارد. فناوری ارتباطات لازمهاش كاربردها وقالب های بیانی وارائه انتخاب های نوین به كاربران است(مک کوائیل ،2007).” نرم افزارهای کاربردی گوشی های اندرویدی یک از فناوری های نوین جهانی که فلج کننده زندگی عادی انسانها شده است این فناوری باتمام جذابیت ها و قابلیت های چند کارکردی تاثیرات منفی مخرب در زندگی اجتماعی فرد وارد کرده است. هدف این شبکه ای موبایلی حفظ ارتباط کاربران در محیط نرم افزاری هاست. واین روابط همبستگی اجتماعی را مستحکم می کنند”
گوشی های موبایل از جمله نمود های این تكنولوژی است كه باتوجه به گستره وسیع پوششی و نداشتن محدودیت های گوشی های غیر هوشمند خود به یكی از بحث انگیز ترین مسائل حوزه های اجتماعی وارتباطی بدل شده است (نیازی، ،22:1390). این روزها برنامه های کاربردی موبایل حرف اول را در دنیای نرم افزارها میزنند. در این میان استفاده از نرم افزاربه رغم سابقه فعالیت کوتاهی که دارد، کاربران زیادی را جذب خود کرده است (گیبینز وریمر،1388: 78). به سبب گسترش دامنه تاثیررسانه های جمعی بویژه اینترنت و شبکه های اجتماعی مجازی، جامعه اطلاعاتی امروزه بعدی جهانی پیدا کرده ومنحصر به کشور خاصی نمیشود اما در عین حال نمیتوان از این ایراد چشمپوشی کرد که وسایل ارتباطی بهتدریج نقش فزایندهای در سست کردن انسجام اجتماعات واقعی و ذرهای کردن جوامع انسانی دارد وباعث رشد یک فرهنگ شخصی شده واین حاصل تخیلات، تصورات و پندارهای فردی است (سلطانیفر،53:1389).میزان تأثیر پذیری کاربران دراستفاده از شبكه ای اجتماعی با توجه به شرایط فرهنگی و اجتماعی که فرد در آن زندگی میکند متفاوت خواهد بود. هرچه فرد بیشتر درمعرض و مواجهه محتوای شبکهها اجتماعی قرار گیرد در جهت بازبینی هویت دینی خود تأثیر میپذیرد.”تاثیرات شبکه های موبایلی بر احساسات و عواطف ذهنی فرد بیشتر است تا رفتارو کردار،چرا این این رسانه نوین با احساسات و علایق فرد درگیر است و تمرکز اصلی بر تغییر و تحول عواطف فرد گذاشته است. وقتی یک رسانه عواطف ذهنی فرد را به درگیر خود می کنند. در یک ارتباط سه وجهی مشخص و قابل تبین می باشد .هرچند ممکن است دراین درگیر شدن ها ویژگی های فردی و بافت مذهبی کشور هم دخیل می باشد. “
هویت حاصل تفكر است كه در قالب های گوناگون ظهور میکند و با توجه به عرصه مجازی زندگی بشر این حقیقت غیر قابل انكار است. این فضای مجازی با كاربر ارتباطی دوسویه قرار دارد و نحوه تفكر او را تحت تأثیر قرار میدهد ودر مقابل گستره وسیعی را فراهم میآورد كه كاربر هویت خود را براساس ترجیحات خود ابراز میکند و به منصه ظهور میرساند (بارتل، ریچارد،164:2004). هویت به عنوان یکی از منابع شناخت از مسائل مهم جوامع بشری است. بدون تردید میتوان گفت که هویت از نیازهای روانی انسان و پیشنیاز هرگونه زندگی جمعی است (قادری ودیگران، 194:1388). از مهمترین عوامل بروز بحران هویت درجوامع فعلی، گسترش صنعت ارتباطات و بهویژه فضای مجازی اینترنت وشبکه های اجتماعی سایبری است. هویتهای دینی و ملی در ایران امروز، هر یک به گونهای، با نوعی از بحران هویت مواجهاند و با توجه به عصر اطلاعات و نیاز كاربران به دانسته های دینی، مبانی اسلامی در كنار تولید سایر محتواها امری ضروری است كه انجام آن تدابیر و اقدامات هوشمندانه ای را میطلبد. تولید محتوای دینی و توزیع آن در فضای مجازی از مهمترین مسائل است. که ضمن بالابردن دانش دینی در اینترنت، فی نفسه و فارغ از اینكه توسط چه كسی انجام شده باشد با ارزش و سودمند است. ترویج مبانی اسلامی نیازمند اندیشمندان قوی دینی است تا بتوانند با روان شناسی مناسب، فرهنگ اسلامی را در جامعه و فضای مجازی ریشه دار كنند. جنگ نرم امروزی كه دامنگیر بسیاری از كشورها شده زنگ هشداری برای كشورهای مسلمان است تا بتوانند با بهره گیری از ابزارهای دشمن با قالب و اشكالی مناسب ترویج دهنده افكار ایرانی و اسلامی در فضای مجازی باشند. روی آوردن طلاب و اندیشمندان دینی به فضای مجازی یكی
از بهترین عوامل گسترش دین اسلام در عصر حاضر است. دین درجامعه ایرانی همواره موضوعیت داشته و نحوه بروز و ظهور آن محل چالش های اجتماعی و سیاسی تا چالش های درونی وفردی بوده است، گوناگونی درسبک ها و شیوه های دینداری وبروز تفاوتهایی درصورت بندی های مجازی و واقعی دینداری ازجمله مهمترین تغییرات فرهنگی وهویتی دراین زمینه است.(خانیکی،73:1390). تعامل انسان با انسان سنگبنای فرهنگ است.مدل توسعه فرهنگی”لوریا و ویگوتسكی” نشانگر نیاز به بذل توجه به فرهنگ های فضای مجازی درخصوص ارتباطات انسانی اینترنت محور است چراكه این امر مستلزم كنشهای ارتباطی ورفتاری است كه انسانها به هنگام تعامل با محیط اطراف خود انجام میدهند. دین در شبکه جهانی و در میان انبوهی از گروههای خبری و اتاق های گفتگو حضور دارد. به همین سبب مسله هویت دینی از مهمترین موضوعات است. از این رو مطالعه وتحقیق درمورد تأثیر فناوری های نوین اطلاعاتی وارتباطی در شبکه ای مجازی برروی هویت دینی امری مهم وضروی محسوب میشود. پیشرفت در فناوری راه و روش انسان را درثبت وضبط تاریخ تغییر داده است. باتوجه به آسیب های روانی شبکه های اجتماعی مجازی با رشد رسانه های نوین، جهان وارد عصر دوم رسانهها شده است که برخلاف دوره مدرن و عصر نخست، آینده آن به طور کامل قابل پیش بینی هستند، زیرا در عصر دوم رسانهها که در آن بحث رسانه های الکترونیک جدید، حاکمیت دارند و اطلاعات حرف آخر را میزنند، پدیدهها کمتر قابل پیش بینیاند (گل محمدی، 268:1386). به قول آنجل آدریان همان قدر كه تجارت و اقتصاد الكترونیك از تجارت جدا نیست هویت های الكترونیكی در فضای مجازی نیز از هویتهای واقعی قابل بازشناسایی نیستند شبكه های اجتماعی موبایلی امروزه دارایی با ارزش هركاربر به شمار میرود.
شایدآنگاه كه فردریش نیچه فیلسوف آلمانی، با بیانی جهان گیر، مرگ خدا را به جهانیان اعلام كرد. كمتركسی فكر میکرد كه دیگری خبری ازخدا، دین و معنویت باقی بماند. به گمان نیچه وهودارانش، انسان با دانش و فناوری پیشرفته خود به تدریج باید جای خدا را میگرفت وباورهای مذهبی و غیرمادی رخت برمی بست. اما گذشت زمان ازخیال های خام او پرده برداشت وبرهمگان روشن ساخت كه نه تنها خدا ودین نمرده است. بلكه همگام با پیشرفت تكنولوژی روزبه ویژه فناوری اطلاعات، بازگشت به دین واحیای شعائروجنبش های مذهبی نیز به طور چشم گیری فزاینده بوده است (نبوی،8:1390). “رسانهها میتوانند بر میزان مذهبی بودن ما تأثیر بگذارند.چرا که هویت براساس تمایلات انسانی شکل می گیرد.”افرادی كه به میزان متفاوتی در مقابل رسانهها قرار میگیرند عقاید مشابهی درباره خدا و مسائل معنوی ندارند. چرا كه پیشرفت تكنولوژی سبب تنوع فرهنگی ودینی میشود افراد خودشان تصمیم میگیرند كه چه چیزی را باور كنند.چرا که طبیعت رسانه این است كه خود را بر ذهن وروح فرد غالب میکند. ودراین راستا عقاید افراد هم بر رسانه تأثیر میگذارد. هوور معتقد است که ظهور و گسترش رسانهها باعث شده است که پدیده های دینی جنبه عمومی پیدا کند. از نظراو در جهان معاصردین ورسانه هرچند نه بطورکامل همگرایی بالایی دارندو نقاط مشترک همگرایی آنها بسیارمعنادار است (غندالی،157:1382).
“این پژوهش به عنوان یک تحقیق میان رشته ای است بدین معنی که باید از مبانی و ایده های هر دو قلمرو دین و رسانه (شبکه های اجتماعی) بهره جوید” روابط اجتماعی از عناصر اساسی هر جامعه محسوب میشود و هسته اصلی جامعه را شكل میدهد و موجب میشود كه كنشگران با گسترش پیوندهای خود، كنشهای خود را در ساختار جامعه تسهیل نموده و از این طریق به اهداف خود دست یابند. همه افراد درجامعه به نوعی در تلاش برای برقراری ارتباط با دیگران میباشند تا مبادلات خود را در زمینههای مختلف سرعت دهند (صالحی،5:1386).”شبکه های اجتماعی به عنوان یک رسانه فرا نوین ارتباطی در تمام وجوه زندگی بشر ظهور کرده و سطح زندگی فرد را مورد تغییر قرارداده است. ارتباطات الکترونیک ،داده ها و اطلاعات یا به عبارتی شبکه های مجازی هویت افراد را می سازد وسایل نوین ارتباطی تغییراتی رادر برداشت های فرد به وجود می آورد که در زندگی اجتماعی و فرهنگی و عقاید دینی فرد تاثیر می گذارد.” رشد روز افزون تکنولوژی خواه ناخواه زندگی واقعی ما را با دنیای مجازی گره زده است. میزان علاقه مندی و حضور کاربران ایرانی در شبکه های اجتماعی فضای مجازی برای کسب اطلاعات و اخبار تا حدودی نشان دهنده اقناع نشدن این قشر از رسانه های داخلی است. محدود کردن این شبکه ها در داخل کشور ممکن است نه تنها مصونیتی برای کاربران فراهم نکند(غلامی،8:1393).
سوال اصلی : این پژوهش به دنبال تأثیر شبکه های اجتماعی موبایل محور برمیزان دینداری افراد میباشد. باتوجه به اینکه رسانه های نوین بسیار گسترش پیدا کرده است. با بررسی وتوجه به شاخص های دینداری و نقش شبکه های اجتماعی موبایلی به عنوان یک فناوری فرا نوین به دنبال شناخت رابطه و تاثیراستفاده شبکه های اجتماعی موبایل محور بر میزان دینداری افراد مورد مطالعه(پرسنل سازمان حفاظت محیط زیست کشور ) هستیم.همانطور که اینترنت میتواند بر هویت اجتماعی تأثیر تعین کننده داشته باشد. پس میتواند بر هویت دینی و میزان دینداری افراد هم تاثیرگذار باشد.(رفعت جاه،67:1381).”آیا استفاده از شبکههای اجتماعی موبایل محور بامیزان دینداری افراد رابطه دارد؟ آیا باتوجه به کاربردهای متفاوت، مطالب متنوع وجذابیت آن تاثیری بر دینداری افراد دارد؟ آیا این تأثیر میتواند در جهت تغییر هویت دینی افراد می باشد.؟ لذا همه افراد در جهت علاقه مندی و نیازهای دینی خود به آن مراجعه خواهند کرد. و کاربران آن در میزان دینداری مشخص خواهد شد. را بررسی خواهیم کرد”.
تمرکز اصلی : این پژوهش تاثیر نرم افزارهای در گوشی های هوشمند وکاربرد آنها در شبکه های اجتماعی تحت موبایل در میزان دینداری افرادمی باشد؟”باتوجه به اینکه دینداری یكی از شكل های بنیادی وپیشینی موجود در نظام فرهنگی و مذهبی کشورمان است بنابراین موضوع آن در شبكه های اجتماعی موبایلی با وجود نرمافزارهای یپیشرفته با برنامه ها كاربردی نوین در تلفنهای همراه هوشمند كه روزبهروز بیشتر وارد عرصه خصوصی مردم شدهاند پرداختن به نقش یک رسانه نوین با مضامین متنوع وفراگیر درحوزه دین و دینداری افراد عاملی محرک برای انجام این پژوهش گردیده است.
هر ساله حوادث طبیعی به خصوص زمینلغزش و حركت های دامنهای در روستاهای شمال هشتجن علاوه بر وارد آوردن خسارت های مالی فراوان، مشكلات دیگری نظیر نگرانی مردم و مسئولین را بوجود آورده و اجرای برنامههای عمرانی را با مشكل مواجه كرده است. این پژوهش به منظور بررسی عوامل مؤثر در زمینلغزشهای منطقه و استفاده از نتایج آن در برنامهریزی های مختلف از قبیل توسعه ساخت و سازها، كشاورزی، فعالیت های اقتصادی، حفظ منابع خاك و زیست محیطی و غیره انجام گرفته است. اكر چه در شمال هشتجین لغزشهای فراوانی وجود دارد و هر ساله به تعداد آنها افزوده می شود ولی در این پژوهش فقط تعداد محدودی لغزش شناسایی و با مطالعات صحرائی و آماری با استفاده از نرم افزارهای كامپیوتری به روش رگرسیون بررسی گردید . با تهیه نقشه خطر لغزش میزان تاثیر آنها بر ابنیه ها مورد ارزیابی قرار گرفته و با توجه به نوع عوامل موثر در وقوع لغزش های منطقه و خسارت های وارده بر منابع طبیعی و مصنوعی راهكارهای عملی و مناسب جهت كاهش خسارات مستقیم و غیر مستقیم آنها پیشنهاد خواهد شد.در بررسی پدیده زمین لغزش این فرضیه مطرح است که عوامل موثر بخصوص عوامل اقلیمی در این امر در گذشته و حال کدامها هستند و آیا می توانند در آینده نیز در جهت ایجاد زمین لغزش موثر واقع شوند و علل اساسی عدم نا پایداری دامنه ها و زمین لغزش چیست؟سوال دوم این است که وقوع این حرکات چه تاثیری بر ابنیه های منطقه داشته و چگونه برنامه ریزی محیطی را تحت تاثیر قرار می دهد ؟ بنابراین بررسی حرکات دامنه ای و زمین لغزه ها ما را در ارزیابی چگونگی استفاده بهینه از اراضی و مناطق مستعد که از امکانات و شرایط بالقوه ای جهت برنامه ریزی توسعه ای برخوردار هستند یاری می دهد و مكان گزینی مناسب را در برنامه ریزی محیطی تعیین می كند.
2- تعریف مفاهیم
-زمین لغزش:
حركات توده ای بخشی از سازندهای پوششی دامنه ها ، بر اثر عواملی مانند باران شوئی ، زمین لرزه و نیروی كشش زمین و…را زمین لغزش گویند (جعفری 1379) كه بر دو گونه منفرد و پهنه ای تقسیم می شود :
لغزش منفرد: –
زمین لغزش منفرد تودهای از خاك و سنگ است كه معمولاً تمامی قسمتهای آن دریك زمان یا محدوده زمانی معین به سمت پایین حركت
كرده و محدوده آن مشخص است .
– زمین لغزش پهنه ای:
مناطق دارای زمین لغزههای كوچك اما پراكنده كه وسعت زیادی از دامنه را تحت تأثیر قرار میدهند . تفاوت این حركتهای لغزشی با زمین لغزش های منفرد، مشكل تفكیك محدوده دقیق و مشخص برای آنها میباشد .
– سنگ(Rock): به مصالح سنگی سفت و سختی كه قبل از حركت بطور طبیعی در محل خود قرار داشته است، گفته میشود كه بخشی از سنگكره را تشكیل داده است .
– خاك (Soil): قسمت سطحی پوسته زمین كه در اثر عوامل فیزیكی و شیمیایی و حیاتی بوجود می آید كه شامل تمام تجمعات سست، سخت نشده و یا با سیمان ضعیف، از ذرّات جامد متشكل از دانههای (سنگ یا كانی) نابرجا و برجا، همراه با حبابهای هوا یا سیالات بین ذرهای میباشند. (جعفری 1379)
– لغزش چرخشی:
حركت نسبتاً آرام بلوك یا بلوكهای چسبنده خاكی،سنگی یا مخلوط آنها درطول یك سطح گسیختگی مشخصاً قوسی شكل را لغزش چرخشی میگویند. مشخصه بارز لغزشهای چرخشی، سطح گسیختگی نسبتاً دورانی و چرخشی آنهاست.
-لغزش انتقالی:
معمولاً لغزشهای چرخشی در شیبهائی رخ داده است كه از نهشتههای رسی، سازندهای شدید آلتره و سنگ یا خاك را در طول سطح گسیختگی مشخصاً صفحهایی شكل، لغزش انتقالی نامیده شدهاند. لغزشهای انتقالی در طول سطوح لایهبندی، گسلهها، تركها یا شكافهایی كه تقریباً موازی سطح زمین هستند رخ میدهد.
– حركت:
حركت شامل تغییر شكل برشی و جابجایی در امتداد یك یا چند سطح میباشد. لغزشها خود میتوانند به صورت لغزشهای چرخشی، انتقالی و یا تركیبی باشند، كه تمایز بین آنها در تحلیل پایداری و طراحی روش كنترل، حائر اهمیت است. (جعفری 1379)
3- اهداف و ضرورت پژوهش
اهداف اصلی این تحقیق ، بررسی و شناخت علل وقوع زمینلغزش و تعیین مناطق آسیبپذیر جهت برنامهریزیهای توسعهای بوده كه در راستای این اهداف میتوان به منظورهای زیر نیز دست یافت.
1)تهیه شناسنامه مشخصات برای لغزشهای مهم و اصلی و همچنین تهیه و ارائه نقشههای دقیقتر از جمله زمینشناسی، ژئومورفولوژی ، تكنونیكی، پراكنش لغزشها، پوشش گیاهی، جهت شیب، زاویه شیب و…
2)شناساندن ضرورت و اهمیت توسعه مطالعات و بررسیهای زمینشناسی و ژئومورفولوژیكی در مناطق مستعد جهت برنامهریزیهای توسعه محیطی.
3)ارائه راهحلهای مناسب برای كنترل و تثبیت مناطق لغزشخیز و یا به حداقل رساندن خسارتهای حاصل از آنها.
4)ارتقاء سطح آگاهی ساكنین منطقه و ترویج اجرایی راهحلهای مناسب جهت كاهش خسارات
5) تعیین نقش وقوع لغزش در برنامه ریزی محیطی در این منطقه
6) شناخت و بررسی مکانیسم خسارات وارده بر ابنیه ها و منابع طبیعی در منطقه.
روزنامهها در مقایسه با سایر رسانههای ارتباطی، عمر بیشتری دارند و با اینکه در نیم قرن گذشته انحصار خود را به عنوان تنها وسیله خبررسانی از دست دادهاند و با رقیبان قدرتمندی مواجه هستند ولی برخی ویژگی های مهم آن ها نظیر وسعت، دوام، و تنوع اخبار و دارا بودن قابلیت های ویژه برای تشریح و تفسیر داده ها باعث شده است که با وجود ظهور و فراگیر شدن رسانه های ارتباطی چون رادیو، تلویزیون و شبکه های اطلاع رسانی، در توسعه روزنامهها خللی ایجاد نشود و آنها همچنان تاثیر زیادی در دادن آگاهی به مردم و شکلگیری واقعیتهای اجتماعی، برجستهسازی پیامهای خبری و تقویت یا تضعیف ارزشهای جامعه دارند. با توجه به توانایی رسانه ها در شکل گیری یا تقویت و تضعیف ارزش های اجتماعی، به نظر میرسد که میتوان با بررسی علمی محتوای انتشار یافته در رسانه ها، تا حدود زیادی پی به ارزش هایی برد که توسط رسانه در جامعه گسترش پیدا می کنند.
انقلاب اسلامی و به تبع آن نظام جمهوری اسلامی ایران، غایت نهایی خود را نه در حوزه اقتصاد یا سیاست بلکه در حوزه فرهنگ دانسته و گسترش و استقرار فرهنگ اسلامی و ارزش های متعالی انسانی را هدف نهایی خودش میداند. یکی از رسالت های مهم نظام جمهوری اسلام ایران، رسالت فرهنگی است که مقام معظم رهبری نیز در دیداری که با اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی ـ که از این پس به اختصار “شورا” نامیده میشود ـ در 23 خرداد 1390 داشتند؛ بر آن تاکید نموده و فرمودند: «روشنفكران جامعه، نخبگان جامعه، علماى دینى، فعالان سیاسى، و در رأس همه، حكومت و دولت – دولت به معناى عام، به معناى حكومت – اینها آن اقطاب تأثیرگذار هستند؛ اینها میتوانند فرهنگ را منحط كنند، یا تضعیف كنند، یا تقویت كنند، یا ترمیم كنند، یا بعكس مجروح كنند و در آن خلل وارد كنند» (خامنه ای: 1390). در این راستا، شورا به عنوان مغز متفکر و نهاد بالادستی مدیریت فرهنگی کشور؛ در یکی از مصوبات خود، ارزش های اساسی نظام جمهوری اسلامی را در 21 سرفصل مشخص نموده است که از میان آنها میتوان به ارزش های «استقلال طلبی، ظلم ستیزی و استکبارستیزی»، «ایثارگری و شهادت طلبی»،«ساده زیستی و نفی تجمل گرایی»، «حفظ کیان خانواده» و « خودکفایی علمی و توجه به علم» اشاره نمود.
اهمیت رسانه ها در دنیای امروز، عمدتا از آنجا ناشی میشود كه رسانه ها ضمن آنكه میتوانند تعیین کنند چه موضوعاتی برجسته شده و مورد توجه قرار بگیرند؛ در مرتبه ای بالاتر میتوانند با برجسته سازی و تکرار رویدادهای خاص از نگاه خودشان، ارزش های مورد نظرشان را تقویت یا تضعیف کنند. این فرآیند تقویت یا تضعیف ارزش ها، یکی از محلهای ورود رسانه به حوزه فرهنگ می باشد. به عبارت دیگر، از آنجایی که ارزشهای هر جامعه بخشی از فرهنگ آن جامعه هستند؛ رسانهها میتوانند از طریق تاثیرگذاری بر ارزش ها، فرهنگ جامعه را تحت تاثیر قرار دهند.
در کتاب «روزنامهنگاری نوین» نوشته نعیم بدیعی و حسین قندی، اساتید ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی تهران، درباره وظایف و عملکرد رسانههای خبری آمده است: «در سالهای اخیر، تاکید تازهای بر مفهوم شکلگیری واقعیتهای اجتماعی به عنوان یکی از مهمترین آثار اجتماعی پیامهای ارتباطی مورد بررسی پژوهشگران قرار گرفته است. امروزه سوال این نیست که وسایل ارتباط جمعی چگونه بر نگرشها، اعتقادات، باورها و رفتارهای مخاطبان تاثیر میگذارند، بلکه سوال اینست که رسانه ها چه کمکی به تبیین مخاطبان از محیط اطراف خود میکنند و چگونه میتوانند مشارکت آنان را در برنامههای توسعه جلب کنند. چگونه میتوانند با تاکید و برجسته کردن ارزشها، هنجارها و رویدادهای گوناگون، به شکلگیری ادراکات و ایجاد انگیزه برای مشارکت همگانی کمک کنند»(بدیعی و قندی، 1385: 418).
آنها سپس ضمن مقایسهای که بین سه رسانه تلویزیون، رادیو و روزنامه میکنند؛ درباره روزنامه و کارکردهای آن مینویسند: «مقایسه سه رسانه ـ روزنامه، رادیو و تلویزیون ـ و اهداف پیام دهندگان و پیامگیران نشان میدهد که وظائف رسانهها در تامین نیازهای مخاطبان یکسان نیست. روزنامه با ارائه اطلاعات درست میتواند آگاهی های لازم را برای شناخت مخاطبان از محیط اطراف خود فراهم کند تا آنان بتوانند تصمیمهای درستی در موارد مختلفی که به زندگیشان مرتبط است؛ اتخاذ کنند. روزنامه میتواند با مطرح کردن دیدگاهها، نگرشها و دانشهای گوناگون که دایم در حال تغییر هستند؛ وسیله انتطباق مخاطبان را با ارزشها و نگرشهای نو فراهم سازد و ضمن پیوند دادن آنان با یکدیگر، علاقه و مشارکت آنها را در پیشبرد اهداف ملی برانگیزد»(همان: 419)1. ضرورت و اهمیت تحقیق
مطالعه در مورد تغییرات و تحولات فرهنگی، یکی از مهمترین اولویتها در پژوهش و برنامهریزی کشورهاست که به توسعه، تعمیق و هدفمند ساختن نظامهای برنامهریزی فرهنگی و شناخت اولویتهای کاری آنها و سرانجام ارتقاء کارآیی و اثربخشی نظام، نهادها و برنامههای فرهنگی کشور کمک میکند.
در این بین، مطالعه وضعیت و نقش رسانهها در تصویرسازی و بازنمایی فرهنگی جامعه از اهمیت و اولویت ویژهای برخوردار است. رسانهها و وسایل ارتباطجمعی، بخشی از زندگی ما شدهاند. آنها به ما میگویند که در مورد چه چیزهایی فکر کنیم. اخبار را به ما منتقل میکنند؛ ما را سرگرم میکنند؛ و تصویر و تفسیر ما را از زندگی، جهان و محیط پیرامون، شکل میدهند. کتابها، مجلات، روزنامهها، رادیو، تلویزیون و سینما و دیگر اشکال وسایل ارتباطجمعی، نقش مهمی را در زندگی ما ایفا میکنند و به طور خلاصه، جریان مستمری از اطلاعات و سرگرمی را به ما ارایه میکنند. به طور کلی، آنها این توانایی را دارند که بگویند تصویر چه کسی باید نشان داده شود و تصویر چه کسی نشان داده نشود. چه سخنی منعکس شود و چه سخنی مسکوت بماند. چه رویدادی اطلاعرسانی شود و چه رویدادی پنهان بماند. چه کسانی برای مردم چهره شوند و چه کسانی نباید برای مردم الگو شوند. چه چیزهایی را مردم باید خوب بدانند و چیزهایی را بد و ناپسند بدانند. چه ارزش هایی بازنمود شوند و چه ارزشهایی پنهان بمانند.
این توانایی رسانهها، که در دهههای اخیر و از جمله در کشور ما، در طی سالهای اخیر از سرعت، پیچیدگی و عمق بیشتری نیز برخوردار شدهاند؛ نشان میدهد که مطالعه در مورد وضعیت تغییرات فرهنگی جامعه و آیندهنگری تحولات آن، علاوه بر مطالعات پیمایشی که یکی از گرایشهای مورد علاقه در طرحهای ملی کشورمان در زمینه سنجش تغییرات فرهنگی جامعه است؛ به مطالعات رسانهای و مردمشناختی نیازمند است و لازم است این موضوع در دستور کار نهادهای کلان پژوهشی و سیاستگذاری کشورمان قرار گیرد. هر چند در این زمینه، به جز پژوهشهایی که با روشهای پیمایشی صورت گرفته است؛ تاکنون پژوهش درخور توجهی برای مطالعه در مورد سیر گرایش حاکم بر تحولات و بازنماییهای فرهنگی رسانهای که از زمینههای مهم برای مطالعه فرهنگ عمومی جامعه است؛ صورت نگرفته است؛ اما به هر حال امید این وجود دارد که در آینده به تدریج این موضوع هم به دستور کار رصد فرهنگی نهادهایی چون شورای فرهنگ عمومی اضافه شود.
در مجموع باید گفت که متون رسانهای در کشور ما به تازگی به عنوان زمینهای مطالعاتی برای بازشناسی دلالتها و کارکردهای فرهنگی، مورد اقبال بیشتری قرار گرفتهاند و پیش از آن، اغلب زمینهای برای مطالعات سیاسی بودهاند. با وجود این، باید این نکته را در نظر داشت که در مقایسه با ظرفیت قابل ملاحظه رسانه ها برای دلالت فرهنگی، پژوهشهای موجود چندان رضایت بخش نیستند و لازم است در این زمینه کوششهای بیشتری صورت گیرد.
فرهنگ، به عنوان یکی از عوامل و بازیگران کلیدی پدیدههای اجتماعی و شاید مهمترین بازیگر این عرصه، نقش کاملا تاثیرگذار در تحولات اجتماعی، پیشرفتها و احیانا شکستها و عقبماندگیهای یک جامعه دارد. این عامل اساسی، دارای زیرمجموعههایی متنوع، متعدد و در هم تنیدهای است که باعث میشود ارزیابی آن کاری بس مشکل باشد. چرا که از افکار و عقاید و ارزشها گرفته تا هنرهای مختلف و آداب و رسوم و … همه را میتوان موضوعاتی فرهنگی دانست. برای بررسی تاثیرات فرهنگی مطبوعات، نباید فقط به بررسی صفحات فرهنگی آنها پرداخت چرا که تک تک مطالب یک روزنامه می تواند بار ارزشی داشته باشد و از آنجایی که ارزش های یک جامعه، بخش مهمی از فرهنگ آن جامعه هستند؛ همه مطالب روزنامه میتوانند تاثیر فرهنگی داشته باشند. بنابراین برای آنکه متوجه شویم رسانه ها و از آن جمله، مطبوعات، در حال تقویت یا تضعیف چه ارزشهایی هستند و در نتیجه چه تاثیری بر فرهنگ جامعه دارند؛ لازم است که محتوای منتشر شده در این رسانه ها را به روشی علمی مورد تحلیل و ارزیابی قرار دهیم.
با مروری بر پیشینه تحقیق متوجه می شویم در بیشتر تحقیقات انجام شده با موضوع فرهنگ در مطبوعات، مطالب فرهنگی، به مطالبی که در صفحات فرهنگی چاپ شده اند، محدود بوده در حالی که اگر تعریف و نگاه جامعی به مقوله فرهنگ داشته باشیم؛ هر محتوایی می تواند کارکرد و پیام فرهنگی داشته باشد. اساسا به نظر میرسد یکی از مشکلات مهم و بسیار تاثیرگذار در برنامه ریزی و مدیریت فرهنگی کشور، همین مساله، یعنی نداشتن نگاه جامع و فرابخشی به فرهنگ است که باعث شده است فرهنگ را صرفا در ابزارهای فرهنگی مانند فیلم، کتاب، آثار هنری، همایش ها و برنامه های مرتبط با این مقولات و مواردی از این دست ببینیم در حالی که فرهنگ و دایره وجود و تاثیرگذاری و تاثیرپذیری آن بسیار فراتر از این موارد است. فرهنگ اعم از سیاست، اقتصاد، علم و سایر مقولات اینچنینی است. فرهنگ در عرض سیاست و اقتصاد نیست بلکه سیاست و اقتصاد زیرمجموعه فرهنگ بوده و رنگ و بوی آن را داشته و در ذات خود با آن قرابت و اشتراک ماهیتی دارند. هر امر سیاسی یا اقتصادی یا ورزشی یا … دارای بار و کارکرد فرهنگی است؛ بنابراین برای تحلیل صحیح و جامع فرهنگ نباید توجه خود را صرفا به آداب و رسوم و هنرها یا گزارههای دینی و مذهبی محدود کنیم بلکه باید همه متن ها را دارای بار و کارکرد فرهنگی دانسته تا بتوانیم از خلال تحلیل آنها، به شناختی صحیح و جامع از وضعیت موجود یا تغیرات فرهنگ دست پیدا کنیم.
به لحاظ عملی و كاربردی نیز این تحقیق و تحقیقاتی از این دست میتوانند دیدگاه های مسئولین رسانه ای كشور و نیز مدیران نشریات و رسانه های كشور را درباره میزان و چگونگی پرداختن نشریه یا روزنامه تحت امرشان به ارزش های نظام جمهوری اسلامی بوده اصلاح یا تكمیل نموده و موجبات اصلاح رویه ها یا سیاست ها را فراهم نماید.
این تحقیق به دنبال بررسی میزان و چگونگی پرداختن مطبوعات کشور به ارزش های اساسی نظام جمهوری اسلامی مصوب شورای عالی انقلاب فرهنگی در نیمه اول سال های 1387 و 1389 و همچنین بررسی میزان تغییر توجه مطبوعات به این ارزش ها در فاصله این دو سال میباشد. علت اصلی انتخاب دو سال 1387 و 1389 به عنوان سالهای مورد بررسی، اتفاقات رخ داده پیرامون انتخابات سال 1388 است. هدف این است که ببینیم اولا هر کدام از این سه روزنامه، به چه میزان به ارزشهای اساسی مورد نظر تحقیق پرداخته اند و ثانیا گذشت زمان و به ویژه، اتفاقات پیرامون انتخابات سال 1388، چه تاثیر معناداری بر میزان پرداختن روزنامهها به این ارزشها داشته است.
از میان ارزشهای مصوب شورا، پنج ارزش «ایثارگری و شهادتطلبی»، «استقلالطلبی، ظلمستیزی و استكبار ستیزی»، «نفی تجملگرایی»، «حفظ كیان خانواده» و «خودكفایی علمی و توجه به علم» را مورد بررسی قرار خواهیم داد. لازم به ذکر است که در پژوهشی که در سال 1390 انجام شده است؛ خانم ملک زاده، دانشجوی کارشناسی ارشد ارتباطات دانشگاه سوره به بررسی بازنمایی این پنج ارزش در فیلمهای برگزیده جشنواره فیلم فجر پرداخته اند و ما هم در این تحقیق، به بررسی همان پنج ارزش مورد بررسی در پژوهش خانم ملک زاده پرداختهایم. ضمنا از میان روزنامه های کشور و با توجه به محدودیت های تحقیق، سه روزنامه کیهان، ایران و آفتاب یزد را که تقریبا نماینده جریانات مختلف سیاسی کشور هستند؛ انتخاب کرده و قصد داریم با استفاده از روش تحلیل محتوا، به بررسی میزان و چگونگی توجه این سه روزنامه به ارزش های مذکور در سال های 1387 و 1389 پرداخته و تفاوت های احتمالی در توجه به این ارزشها را بین سال های 1387 و 1389 بررسی کنیم.