و بعد از ابداع وب در سال 1990 ، اینترنت دو دوره طلایی را شاهد بوده است : عصر وب یک و عصر وب 2، در عصر اول وب ، فناورهایی کاربرد داشتند که عمدتا بر اساس مدل کلاسیک ارتباطات یعنی فرستنده، کانال و گیرنده کار می کردند ، اما عصر وب2 ویژگی هایی دارد که آن را از تمام رسانه هایی که تا کنون شاهدش بوده ایم منفک می کند ، وب 2 عمدتا مبتنی بر تولید محتوا توسط کاربران و مشارکت آنها در انتشار و باز انتشار و به اشتراک گذاری اطلاعات و محتوا است.
وب 2 به آن دسته از فناوری هایی اطلاق می شود که امکان مشارکت کاربر در تولید محتوا و به اشتراک گذاری اطلاعات شامل ، متن ، عکس ، فیلم ، لینک ، فایل و هر گونه داده دیگر را فراهم می آورند .
فناوری های وب 2 امکان تعامل گسترده میان کاربران اینترنت و تبادل سریع و گسترده اطلاعات میان آنها را فراهم می آورند . وب 2 دنیای کندوهای کاربران در محیط های مجازی است ، و شبکه های اجتماعی بخشی از فناوری های وب 2 هستند که درون آنها ، تعاملات کاربران و امکان ایجاد حلقه های دوستی ، گروه های رای دهی ؛ارتباطات افقی و سفارشی شدن صفحات وب فراهم می شود .
شبکه های اجتماعی مجازی به عنوان نماد وب 2 بخش عمده فضای مجازی را اشغال کرده اند و می توان اذعان کرد این شبکه ها مدل جدید از ارتباطات سایبری را بنیان گذاشته اند که تا کنون سابقه نداشته است .شبکه های اجتماعی محصول فناوری های وب 2 هستند .(خانیکی و بابایی،1390:96)
شبکه های اجتماعی مجازی جدیدترین و جذاب ترین فناوری اینترنتی هستند که حدود 78 درصد کاربران اینترنت عضو یکی از این شبکه ها می باشند با این وجود نهاد روابط عمومی در ایران هنوز با این فناوری جدید ارتباطی بیگانه است چرا که به دلیل پیچیده بودن و ناشناخته بودن و حساسیت های سیاسی و امنیتی در باره این شبکه ها هنوز یک مدل کاربردی مشخص برای نحوه استفاده روابط عمومی ها از این شبکه تعریف و ارائه نشده است.(همان،97)
یکی از اولین تعاریف نسبتا جامع از فرهنگ در سال 1871 توسط تیلور ارائه شد. این مردم شناس انگلیسی اعتقاد داشت که فرهنگ عبارت است از مجموعه ی پیچیده ای از دانش ها، هنر ها، قوانین، اخلاقیات، عادات، و هر چه که فرد به عنوان عضوی از جامعه خویش فرا می گیر، تعریف می کند.
بر اساس این تعریف فرهنگ آموختنی است و از طریق رفتار های ارتباطی به اشتراک گذاشته می شود؛ بنابراین می توانیم آن را به اعضائی که در شبکه های مشترک عضو هستند انتقال دهیم.
گیرتز[16] (1973)معتقد است که انسان حیوانی است که در شبکه هائی از مفاهیم و معانی که خود او ایجاد کرده است، زندگی می کند و هدف از تحلیل فرهنگ را مطالعه معانی به اشتراک گذاشته شده میان اعضای یک فرهنگ می داند.معانی اغلب درون یک بافت خاص قابل تفسیر هستند.آگاهی از اینکه چگونه فرهنگ بر افراد تاثیر می گذارد، می تواند با شناخت محیط جغرافیائی یا محیط زندگی وی شروع شود.
کریسپین ترلو در کتاب ارتباطات کامپیوتر – واسط آورده است؛ مادامی که تکنولوژی تکامل می یابد، ارتباط نیز تغییر می کند.(ترلو، 1387: 76)
نویسندگان این کتاب در نتیجه گیری تاثیر تکنولوژی اینترنت برتعامل اجتماعی و زندگی روزمره سه عامل را در نظر گرفتند:
بیل گیتس[17] رئیس و مؤسس آمریکایی شرکت مایکروسافت، معتقد است تحت تأثیر فضاهای مجازی جدید که در آن تلویزیونها و كامپیوترها به یک شبکهی هوشمند جهانی مرتبط هستند، عناصر رفتاری انسانها شکل خواهندگرفت و این شبکهها ستون فقرات ساختار اجتماعی ما را تشکیل میدهند (کاریزی،1381: 329 ). فرهنگ مجاز واقعی تا حد واقعیت مجازی مورد قبول واقع میشود که استفادهی مناسب از آن برای بالا بردن سطح دانشمان نیروی نهفتهی زیادی دارد. استفادهی نادرست ممکن است زیانهای زیادی به همراه داشته باشد (همان: 9) خصوصاً برای نسلی که درمقایسه با نسل ق نسبت دین و رسانه
نسبت دین و رسانه چیست ؟ این پرسشی است که محققان علوم اجتماعی، بسیار به آن اندیشیده و پاسخ های گوناگونی به آن داده اند.هر یک از این پاسخ ها بسته به خاستگاه محققان، با پاسخ های دیگر متفاوت بوده است؛ پاسخی که در جهان غرب به این موضوع داده شده به دلیل ماهیت سکولار آن با پاسخی که در کشور ما به آن داده شده است به دلیل رویکرد خاص خود به دین، بسیار تفاوت دارد.
سکولاریسم در غرب به گرچه تلاش کرده دین را از رسانه بزداید ولی هرگز نتوانسته به طور مطلق به این هدف نایل آید و دین در همان صورت مورد نظر در جهان سکولاریستی، در رسانه ها حضوری پررنگ دارد اما در نگاه سکولار، تعریف از دین تقلیل یافته و در یکی از اشکال ذیل بروز کرده است.
بر اساس این تفکر سکولار در جدائی دین و جامعه، دین، سلطه خود را بر جنبه های زندگی اجتماعی و عمومی از دست داده و به زندگی شخصی و خصوصی منحصر می شود.
به عبارت دیگر در این تفکر صورت های دینی به جای باورها و نهاد های دینی جایگزینی شده است به این معنی که دانش، رفتار و نهاد های مبتنی بر قدرت الهی، جای خود را به نوع انسانی دین می دهند.(باهنر، 21:1388)
استوارت هور در کتاب “دین در عصر رسانه” تشدید شدن رابطه دین و رسانه را در آغاز قرن بیست و یکم، این گونه تشریح کرده است: “در امتداد قرن بیست و یکم، دین و رسانه، روز به روز بیشتر به یکدیگر مرتبط می شوند. بخش اعظم مذهب و معنویت دوران معاصر از طریق رسانه ها درک می شود و رویدادها و نمادهائی مهم، با فراوانی و روافزون ظاهر می شوند.تنها در سال های اخیر شاهد پوشش وسیع رسانه ای رسوائی های کلیسا های کاتولیک امریکا و اروپا، درگیری های عمومی گروهای مذهبی درباره مسائل مربوط به هم جنس بازان، غلبه گفتمان های رسانه ای دین بر مبارزات سیاسی آمریکا و ظهور مجدد دین در حیات سیاسی و اجتماعی اروپا بوده ایم.
1-2-1 کاربران در ایران
ایران بر اساس آمار ارائه شده از سوی مرکز آمار ایران با بیش از 26 میلیون جوان بین 14 تا 29 سال به عنوان یکی از کشورهای جوان دنیا مطرح شدهاست . شناخت مقولهی جوانی بیش از پیش با تأثیرات تکنولوژیكی عصرجدید به ویژه با راهاندازی شبکهی جهانی اینترنت آمیخته است ، جوانان خود عاملین فعال و دخالتگر در محیط پیرامون خود هستند . آنان از شرایط پیرامون خود تفسیری دارند و برمبنای دریافت و
تفسیر خود کنشهایشان را شکل میدهند . هیچکس بیش از خود آنها از معنای کنش و رمز و رموز آنها آگاه نیست.
جوانان ممکن است این سؤال را بپرسند که تکنولوژی ارتباطاتی چه نقشی را در زندگی آنان بازی میکند؟ به ویژه اینترنت و شبكههای اجتماعی مجازی که جوانان را قادر به اتصال محلی، ملی و همینطور جهانی بطریق راههای ناموازی میسازد . امروز تحول و اثرات آن برکنش جوانان به ویژه جوانان دانشگاهی مسألهی مهمی است که باید کارشناسانه بررسی و فواید و تبعات منفی آن در آیندهی دور و نزدیک مورد توجه قرار گیرد .
شبكههای اجتماعی اینترنتی یا مجازی، نسل جدید از پایگاههایی هستند كه مورد توجه كاربران شبكههای اینترنت قرار گرفتهاند. این شبكهها در سالهای اخیر به یكی از تأثیرگذارترین سرویسهای ارائه شده در اینترنت و وب تبدیل شدهاند و تحول شگرفی در نظامهای اجتماعی ملل مختلف ایجاد كردهاند. این شبكهها به گونهای متفاوت مناسبات اجتماعی و فردی را دچار دگرگونی كردهاند به طوریكه نه تنها نهادهای اجتماعی – هم از حیث كاركرد و هم از حیث ماهیت – دستخوش تغییرات شدهاند، بلكه این شبكهها بخشی از هویت دینی كاربران و كل عالم ارتباطات را نیز دستخوش تغییر و تحول كردهاست. به طوریكه گروهی از نویسندگان این تحول در عالم ارتباطات را مبدأ عصر جدیدی میدانند، عصری که از آن تحت عناوین مختلفی نظیر: ” دهکده جهانی ” (مک لوهان)، ” جامعه مدنی جهانی “(دیوید هلد)، ” مدرنیته دوم ” (اولریش بک)، ” جامعه شبکهای ” (مانوئل کاستلز)، ” جهان رها شده ” (آنتونی گیدنز)، ” جامعه ارتباطی ” (جیانی واتیمو) و” مدرنیته سیال ” (زیگمون بومن) یاد میکنند.
از جمله اهداف ایجاد و توسعهی شبكههای اجتماعی مجازی میتوان به ساماندهی و پیوند گروههای اجتماعی مجازی بر محور مشتركات اعتقادی، اقتصادی، سیاسی و اجتماعی، به اشتراك گذاردن علاقهمندیها توسط اعضاء و گروهها و ایجاد محتوا توسط آنها و نیز توسعهی مشاركتهای اجتماعی و تعاملات انسانها، اشاره كرد.
هر شبکهی اجتماعی فرهنگ ارتباطاتی خاص خود را دارد. یعنی منش و گفتار مخصوص و منحصر به فرد برای خود برگزیدهاست . البته میتوان شبکههایی را یافت که فرهنگ ارتباطاتی تقلیدی برای خود برگزیدهاند. فرد با عضویت در هر شبکهی اجتماعی درگیر نوع خاصی از فرهنگ ارتباطاتی میشود که شامل برخورد، تکه کلام، اصطلاحات مخصوص، رفتار، تیپ شخصیتی و ظاهری و … است. بدون تردید میزان تأثیرپذیری فرد از این محیط صفر مطلق نخواهد بود. پس هر شبکه اجتماعی گرایش، رویکرد و هویت مطلوب خود را ترویج میکند. مثلا در سایتهایی مثل فیس بوک و فرند فید و توئیتر، کاربر در کنار اینکه عضو جامعهی بزرگ سایت مورد نظر هست، در گروه و شبکههای اجتماعی کوچکتری نیز عضو میشود. هر کدام از این گروهها وابستگی خاص خود را دارند و به طبع فرهنگ ارتباطاتی مخصوص. بنابراین چه بسا فرد در تأثیر پذیری از فرهنگ ارتباطاتی این گروهها بر خود لازم میبیند که گرایش ها، اعتقادات و هویت ارتباطاتی(سبک و هویت کنشهای کلی فرد در ارتباط با دیگران) خود را تغییر دهد. هرچند این تغییر هویت موقت و محدود به زمان و مکان خاصی باشد. ولی بدون تردید در هویت واقعی فرد بیتأثیر نخواهدبود. بهطور کلی همهی اجزای یک شبکهی اجتماعی که فرد با آن در تعامل است در ضمیر ناخود آگاه فرد تأثیر میگذارد. گرایش دینی ارتباطی فرد نیز چیزی نیست که به ضمیر ناخودآگاه مرتبط نباشد. نگرشهای متفاوت از سوی مخاطبان، سیاستگزاران و دولتمردان به مقولهی شبكههای اجتماعی و سعی در مسدود و محدود كردن میزان دسترسی به برخی از این شبكهها در برخی از جوامع از یك سو و همچنین بروز و شكلگیری تحولات و جنبشهای سیاسی و اجتماعی با چاشنی شبكههای اجتماعی از سوی دیگر؛ این سؤال اصلی را مطرح میكند كه شبكههای اجتماعی چه آثار و پیامدهایی بر اعتقادات، گرایش دینی و هویت كاربران دارند؟ و اساسا این سوال مطرح است با توجه به شکل گیری نحله ها و مکاتب دروغین و انحرافی و عرفان های کاذب ایا این مسائل سراغ کاربران شبکه های اجتماعی را نیز خواهد گرفت؟
انتخاب شبكهی اجتماعی فیسبوك نیز در این پژوهش، به علت تعداد بسیار بالای كاربران آن و یكی از تأثیرگذارترین شبكههای اجتماعی مجازی در اینترنت بودهاست.
دین همواره نقش تاثیر گذار در زندگی بشر داشته است و این در حالی است که تحولات اجتماعی، سیاسی و اقتصادی اثرات فراوانی بر گرایش ها و اعتقادات دینی جوامع داشته و بررسی ارتباط دین و رسانه بویژه ارتباط دین و رسانه های جدید همواره مورد بحث کارشناسان و صاحب نظران ارتباطات است.
با وجود اینکه دین یکی از نیازهای واقعی جوامع انسانی تلقی شده ولی بررسی چگونگی تعامل رسانه ها با این مقوله همواره مورد بحث کارشناسان مسائل اجتماعی و ارتباطی بوده و بخش مهمی از تحقیقات حول محور دین و رسانه شکل گرفته است.
در کشور ما نیز که اساسا یک جامعه دینی و مذهبی است نقش رسانه ها و ارتباط آن ها با دین همواره مورد تاکید و موضوع پژوهش های اجتماعی بسیاری بوده است چه اینکه بسیاری از جوانان و دانشجویان به دلیل فضای پویا و فعال رسانه های جدید و شبکه های اجتماعی (فیس بوک ، توئیتر و …)عضو آن ها هستند .
این تحقیق بر آن است تا به بررسی استفاده کنندگان از شبکه های اجتماعی مجازی از منظر دین بپردازد و با توجه به اهمیت دین و محتوای دینی در انقلاب و جمهوری اسلامی ایران ابعاد این موضوع را در یک تحقیق پیمایشی به بررسی بگذارد؛ به عبارتی گرایش و علاقه روزافزون جوانان به استفاده از این شبکه ها را بررسی نماید و ارتباط معنایی آن را با گرایش دینی بسنجد.
این موضوع با وجود پژوهش های صورت گرفته همچنان جدید و مورد تاکید کارشناسان و اساتید دانشکده های ارتیاطات و علوم اجتماعی است و می تواند از زوایای مختلف به این پدیده اجتماعی بنگرد و واقعیت های تازه ای را رمزگشائی نماید.
در این زمینه محقق بر آن است تا به بررسی این موضوع از منظری دیگر بپردازد و آن دریافت این مهم است که ارتباط این پدیده های نوظهور با ارتباطات سنتی مورد استفاده در زندگی دینی مردم چیست و چگونه می توان نقش ارتباطات سنتی را در بستر ابزارها و وسائل نوین ارتباطی مثل شبکه های اجتماعی مجازی تبیین کرد؛ به عبارتی آیا همانگونه که نقش شبکه مساجد در توسعه فرهنگ دینی و همچنین انقلاب اسلامی ایران نقشی تعیین کننده ای بوده می توان چنین نقشی را به رسانه های جدید مثل شبکه های مجازی تعمیم داد و آیا می توان پیوندی در این زمینه متصور بود.
و چگونه می توان از شبکه های اجتماعی مجازی در جهت اهداف فرهنگی استفاده کرد و آیا می توان امیدوار بود استفاده آزادانه از این شبکه ها در فضای سالم فرهنگی اتفاق بیفتد.
در سالهای اخیر “شبکههای اجتماعی مجازی” با سرعتی بی نظیر گسترش یافتهاند. پایگاههای مجازی مای اسپیس فیس بوک(MySpace)، فیس بوک (FaceBook) ، فرندستر (Friendster)، یوتیوب (YouTube)، فیلکر (Flickr)، اورکات (Orkut) و تویتر (Twitter)مشهورترین این شبکهها هستند که فضایی جذاب را برای ارتباط شبکهای در فضای مجازی میان کاربران اینترنت و عمدتاً از نسل جوان، فراهم آورده و در مدت زمانی کوتاه به سرعت رشد کردهاند.
حال این پرسش مطرح است كه تاثیر این شبکه ها بر ابعاد زندگی انسانی چگونه است و ارتباط آن با دین و مذهب و بطور کلی گرایش دینی مخاطبان خود چگونه است؟
در این پژوهش تلاش می شود نظرات دانشجویان دانشکده هنر های زیبا دانشگاه تهران در ارتباط با گرایش دینی و شبکه های اجتماعی در قالب یک پژوهش پیمایشی مورد بررسی قرار بگیرد.
ﺑﺎ اﻃﻤﻴﻨﺎن از اﻳﺠﺎد دﻟﺒﺴﺘﮕﻲ ﻫﺎ (ﻣﺨﺼﻮﺻﺎ ﺑﺎ ﻣﺎدر ﺧﻮد ) دنیا را ، کمترتهدید کننده و متخاصم می بینیم و در نتیجه در مواجهه با رویدادهای ناگوار، کمتر آسیب ﻣﻲ ﺑﻴﻨﻴﻢ .سبک دلبستگی ، ﺗﻌﻴﻴﻦ ﻛﻨﻨﺪه ی ﻗﻮاﻋﺪ ﻋﺎﻃﻔﻲ و ﺷﻨﺎﺧﺘﻲ و راهبردهایی هستند که واﻛﻨﺸﻬﺎی ﻫﻴﺠﺎﻧﻲ را در اﻓﺮاد و رواﺑﻂ ﺑﻴﻦ ﺷﺨﺼﻲ ﻫﺪاﻳﺖ ﻣﻲ ﻛﻨﻨﺪ . اﻓﺮاد ایمن [7](كودكانی كه پس از رفتن مادر كمی ناراحتی نشان می دهند و پس از بازگشتن او به طرفش می روند و زود آرام می شوند، در این دسته بندی قرار می گیرند) ، اﺟﺘﻨﺎﺑﻲ [8](این کودکان در مراحل بازگشت مادر آشکارا از تعامل با او پرهیز می کنند) و دوسوگرا[9] (این كودكان در آن واحد هم در جستجوی برقراری ارتباط جسمانی با والدشان هستند و هم از آن پرهیز می کنند. برای مثال ابتدا گریه می کنند تا مادر آنها را بغل کند اما وقتی مادر او را در آغوش گرفت با عصبانیت پیچ و تاب می خورند تا از آغوش مادر رهایی یابند )برای نظم دهی و پردازش اطلاعات هیجانی ، راهبردهای متفاوتی به کار می برند( شاور ، کولینز و کلارک ، 1999). آﻧﻬﺎﻳﻲ که ﺳﺒﻚ دﻟﺒﺴﺘﮕﻲ اﻳﻤﻦ دارﻧﺪ برای نظم دهی به ﻫﻴﺠﺎﻧﻬﺎ از راهبردهایی ﺳﻮد میﺟﻮیندﻛﻪ ﺗﻨﻴﺪﮔﻲ را ﺑﻪ ﺣﺪاﻗﻞ ﻣﻲ رﺳﺎند و ﻫﻴﺠﺎﻧﻬﺎی ﻣﺜﺒﺖ را ﻓﻌﺎل ﻣﻲ سازد ( میکولینسر و فلورین ، 2001).از ﻧﻈﺮ ﺑﺸﺎرت، اﻳﺮواﻧﻲ و ﺷﺮﻳﻔﻲ (1380) آﻧﻬﺎﻳﻲ ﻛﻪ ﺳﺒﻚ دﻟﺒﺴﺘﮕﻲ نا اﻳﻤﻦ دارﻧﺪ، ﺑﻴﺸﺘﺮ از آﻧﻬﺎﻳﻲ ﻛﻪ ﺳﺒﻚ اﻳﻤﻦ دارﻧﺪ از ﻣﻜﺎﻧﻴﺴﻢ ﻫﺎی دﻓﺎﻋﻲ رﺷﺪ ﻧﺎﻳﺎﻓﺘﻪ ﻧﻮروﺗﻴﻚ اﺳﺘﻔﺎده ﻣﻲ ﻛﻨﻨﺪ و آﻧﻬﺎﻳﻲ ﻛﻪ ، ﺳﺒﻚ دﻟﺒﺴﺘﮕﻲ ﻧﺎاﻳﻤﻦ دوﺳﻮﮔﺮا دارﻧﺪ، ﺑﻴﺶ از آزمودنی هایی ﻛﻪ ﺳﺒﻚ دﻟﺒﺴﺘﮕﻲ ﻧﺎ اﻳﻤﻦ اﺟﺘﻨﺎﺑﻲ دارﻧﺪ از ﻣﻜﺎﻧﻴﺴﻢ ﻫﺎی دﻓﺎﻋﻲ رﺷﺪ ﻧﺎﻳﺎﻓﺘﻪ ﻧﻮروﺗﻴﻚ اﺳﺘﻔﺎده ﻣﻲ ﻛﻨﻨﺪ .کسکین (2008) دریافت ﻛﻪ ﺑﻴﻦ ﺳﺒﻚ دﻟﺒﺴﺘﮕﻲ اﻳﻤﻦ و ﻣﺸﻜﻼت ارﺗﺒﺎﻃﻲ، راﺑﻄﻪ ی ﻣﻨﻔﻲ و ﺑﻴﻦ ﺳﺒﻚ دلبستگی ﻧﺎ اﻳﻤﻦ ﺑﺎ ﻣﺸﻜﻼت ارﺗﺒﺎﻃﻲ و ﻧﮕﺮش ﻣﻨﻔﻲ ﺑﻪ واﻟﺪﻳﻦ راﺑﻄﻪ ی مثبت وﺟﻮد دارد.
ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﺗﻌﺮﻳﻒ رﺷﺪ اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ ﻛﻪ ﻋﺒﺎرت اﺳﺖ از : ﺗﻜﺎﻣﻞ رواﺑﻂ اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ ﻓﺮد ، رﺷﺪ اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ ﻣﺴﺘﻠﺰم ﻫﻤﺎﻫﻨﮕﻲ ﺑﺎ ﮔﺮوه اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ و ﭘﻴﺮوی از ﻫﻨﺠﺎرﻫﺎ (ﻣﻮازﻳﻦ ﺳﻠﻮك اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ ) و ﺳﻨﺘﻬﺎی آن اﺳﺖ . اﺣﺴﺎس وﺣﺪت ﺑﺎ ﮔﺮوه اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ، درك رواﺑﻂ ﻣﺘﻘﺎﺑﻞ ﺑﻴﻦ اﻋﻀﺎی آن و ﻫﻤﻜﺎری ﺑﺎ دﻳﮕﺮان از دﻳﮕﺮ ﻣﻠﺰوﻣﺎت رﺷﺪ اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ اﺳﺖ (اﺣﺪی، 1387، ص 235)، راﺑﻄﻪ ﺑﻴﻦ ﻣﺎدر و ﻛﻮدك معمولا در ﻃﻲ ﻣﺮاﺣﻞ ﻧﺨﺴﺘﻴﻦ زﻧﺪﮔﻲ ﻛﻮدك دارای اﻫﻤﻴﺖ ﺑﺴﻴﺎر زﻳﺎدی اﺳﺖ. ﺗﺤﻘﻴﻘﺎت ﻧﺸﺎن ﻣﻲ دﻫﺪ ﻛﻪ اﮔﺮ اﻳﻦ راﺑﻄﻪ ﺑﻪ ﻫﺮ ﻃﺮﻳﻘﻲ آﺳﻴﺐ ﭘﺬﻳﺮد، ﻧﺘﺎﻳﺞ وﺧﻴﻤﻲ ﻣﻲ ﺗﻮاﻧﺪ ﺑﻪ ﺑﺎر آﻳﺪ و اﮔﺮ ﻛﻮدك ﺧﺮدﺳﺎﻟﻲ راﺑﻄﻪ ﻧﺰدﻳﻜﻲ ﺑﺎ ﻣﺎدرش ﻧﺪاﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ در ﻣﺮاﺣﻞ ﺑﻌﺪی زﻧﺪﮔﻲ ازآﺷﻔﺘﮕﻲ ﻫﺎی ﻣﻬﻢ ﺷﺨﺼﻴﺘﻲ رﻧﺞ ﺧﻮاﻫﺪ ﺑرد ﻛﻪ رﺷﺪ اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﻳﻜﻲ از اﺑﻌﺎد ﺷﺨﺼﻴﺖ می ﺗﻮاﻧﺪ ﻳﻜﻲ از این موارد باشد.(گیدنز ، 1377،ص 74). در ﻫﻨﮕﺎم ﺗﻮﻟﺪ ﻫﻴﭻ ﻛﻮدﻛﻲ ﻣﻮﺟﻮد اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ ﻧﻴﺴﺖ ﺑﻠﻜﻪ در اﺛﺮ ﺗﻤﺎس ﺑﺎ اﻓﺮاد، و ﺳﻠﻮك ﺑﺎ دﻳﮕﺮان ﺳﺎزﮔﺎری اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ را ﻣﻲ آﻣﻮزد و ﺑﻪ ﻫﻤﻴﻦ دﻟﻴﻞ ﺑﺰرﮔﺘﺮان هدایت و راﻫﻨﻤﺎﺋﻲ ﻛﻮدك را ﺑﻪ ﻋﻬﺪه ﻣﻲ گیرند. (اﺣﺪی، 1387، ص 236)،
میزان رﺷﺪ اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ ﻛﻮدك از ﻃﺮﻳﻖ ﺷﺮﻛﺖ در اﻣﻮر ﺟﻤﻌﻲ ﺑﻪ اﻟﮕﻮی رﻓﺘﺎر اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ ﻛﻪ ﭘﺪر و ﻣﺎدر ﺑﻪ او داده اﻧﺪ ﺑﺴﺘﮕﻲ دارد . رﺷﺪ اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ ﻛﻮدﻛﺎﻧﻲ ﻛﻪ در ﻓﻌﺎﻟﻴﺘﻬﺎی اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ از ﺳﻮی ﺧﺎﻧﻮاده ﻣﺤﺪود ﺷﺪه اﻧﺪ ﺑﻪ ﻣﺮاﺗﺐ ﻛﻤﺘﺮ از ﻛﻮدﻛﺎﻧﻲ ﺑﻮده اﺳﺖ ﻛﻪ از ﺷﺮاﻳﻂ ﻣﻨﺎﺳﺐ ﺗﺮ و آزادی ﺑﻴﺸﺘﺮ ﺑﻬﺮه ﻣﻨﺪ ﺑﻮده اﻧﺪ . ﻋﺪم رﺷﺪ اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ ﻛﻮدك ﺑﻪ ﻋﻠﺖ ﻛﻤﺒﻮد ﺗﻤﺎس ﺑﺎ دﻳﮕﺮان ﻣﻮﺟﺐ ﻛﺎﻫﺶ ﺗﻤﺎﻳﻞ و ﺗﻤﺎس ﺑﺎ ﻣﺮدم، ﺑﻲ ﻋﻼﻗﮕﻲ ﺑﻪ زﻧﺪﮔﻲ اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ، ﺗﻀﻌﻴﻒ ﻧﻴﺮوی اﺑﺘﻜﺎر و ﻧﺎﺗﻮان ﺟﻠﻮه ﮔﺮ ﺷﺪن ﻛﻮدك در ﻃﺮح زﻧﺪﮔﻲ آﻳﻨﺪه ﻣﻲ شود(اﺣﺪی، 1387، ص 237)،
وﻗﺘﻲ ﻛﻮدك ﺑﻪ دو ﺳﺎﻟﮕﻲ ﻣﻲ رﺳﺪ، ﻓﺮآﻳﻨﺪ اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ ﺷﺪن را ﻗﺒﻼ آغاز ﻛﺮده اﺳﺖ . در اﻛﺜﺮ ﺟﻮاﻣﻊ، ﺣﺪود دو ﺳﺎﻟﮕﻲ اﺳﺖ ﻛﻪ ﻛﻮدك را از ﺷﻴﺮ ﻣﻲ ﮔﻴﺮﻧﺪ، از او ﻣﻲ ﺧﻮاﻫﻨﺪ ﻛﻪ ﺑﺮ ﻧﻈﺎﻓﺖ ﺧﻮد ﻛﻨﺘﺮل داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ، در ﻏﺬاﺧﻮردن و ﺗﻤﻴﺰ ﺑﻮدن رﻓﺘﺎرﻫﺎی ﻣﻮرد ﻗﺒﻮل ﻧﺸﺎن دﻫﺪ و ﺑﻴﺶ از ﭘﻴﺶ ﺧﻮد ﻣﺨﺘﺎرباشد ، واﻟﺪﻳﻦ ﻛﻤﺘﺮ آﻣﺎده اﻧﺪ ﻛﻪ ﺑﻪ اﻧﺘﻈﺎرﻫﺎی ﻛﻮدك ﺑﻼﻓﺎﺻﻠﻪ ﭘﺎﺳﺦ دﻫﻨﺪ، آﻧﻬﺎ اﻧﺘﻈﺎر دارﻧﺪ اوﻗﺎت ﻛﺎﻓﻲ را ﺑﻬﺘﺮ ﺑﭙﺬﻳﺮﻧﺪ و ﻣﻨﻄﻘﻲ ﺗﺮ ﺑﺎﺷﻨﺪ . ﻫﻤﭽﻨﻴﻦ آﻧﻬﺎ، در ﻣﻘﺎﺑﻞ اﻋﻤﺎل ﭘﺮﺧﺎﺷﮕﺮاﻧﻪ ﻛﻮدك ﻛﻤﺘﺮ ﺑﺮدﺑﺎری ﻧﺸﺎن ﻣﻲ دهند . ﻋﻼوه ﺑﺮ ﺧﺎﻧﻮاده، ﺳﺎﻳﺮ اﻃﺮاﻓﻴﺎن، ﻣﺨﺼﻮﺻﺎ ﻛﻮدﻛﺎن دﻳﮕﺮی ﻛﻪ در ﻫﻤﺴﺎﻳﮕﻲ، ﻣﻬﺪﻛﻮدك و ﻣﺪرﺳﻪ دﻳﺪه ﻣﻲ ﺷﻮﻧﺪ، ﺑﻴﺶ از ﭘﻴﺶ ﺑﺮ ﻓﺮآﻳﻨﺪ اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ ﺷﺪن اﺛﺮ ﻣﻲ ﮔﺬارﻧﺪ . ﺑﻨﺎﺑﺮاﻳﻦ ﻋﻮاﻣﻞ ﻣﺨﺘﻠﻔﻲ رﺷﺪ اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ ﻛﻮدك را ﺗﺤﺖ تاثیر ﻗﺮار ﻣﻲ دﻫﻨﺪ. اﻧﺴﺎن ﻣﻮﺟﻮ دی اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ اﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﺎ اﻧﻮاع ﻧﻴﺎزﻫﺎی اوﻟﻴﻪ و ﺛﺎﻧﻮﻳﻪ ﺑﻪ زﻧﺪﮔﻲ اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ ﺧﻮد اداﻣﻪ ﻣﻲ دﻫﺪ . ﭘﮋوﻫﺸﮕﺮان در ﺗﻼش ﺑﺮای ﺗﻮﺟﻴح ﺗﻔﺎوﺗﻬﺎی ﻛﻮدﻛﺎن در زﻣﻴﻨﻪ دﻟﺒﺴﺘﮕﻲ، ﺑﻴﺸﺘﺮﻳﻦ ﺗﻮﺟﻪ ﺧﻮد را معطوف مراقب اصلی کودک کرده اند که معمولا مادر است و این نظر در رفتار اجتماعی آینده کودک تاثیر زیادی دارد. (اﺗﻜﻴﻨﺴﻮن ،123:1385)
پرخاشگری را رفتاری تعریف كرده اند كه هدف آن صدمه زدن به خود یا دیگری باشد و آنچه در این تعریف حائز اهمیت است، قصد و نیت رفتار كننده است یعنی آسیب رسانیدن تصادفی به شخص دیگر، پرخاشگری نیست در عمل بسیاری از پژوهشگران تركیبی از این دو تعریف را به كار می برند رفتاری كه به دیگران آسیب می رساند به خصوص وقتی كه كودك بداند رفتارش به دیگری آسیب می رساند .اینها در وهله اول وظیفه والدین كودك است كه زندگی و محیط خانه را محیطی امن و آرام برای فرزند بوجود آورند تا مشكلات روحی و روانی به سراغ آنها نیاید (ستوده، 1381). |
شخصیتهای کودکان پرخاشگر بیمی از طرد شدن از سوی دیگران ندارند . به دیگران هیچگونه توجهی ندارند و بسیار خشن و سلطه جویانه رفتار می كنند. داشتن قدرت وبرتری یافتن به سایرین برای آنان چنان مهم است كه باید همواره در سطح بسیار بالایی عمل كنند . آنها با پیشی گرفتن از دیگران وبه رسمیت شناخته شدن از جانب دیگران، توسط قدرت و برتری خاصی كه بوسیله دیگران تائید نشده است ، ارضاء می شوند. پرخاشگری یکی از رایج ترین واکنش های کودک نسبت به ناکامی مسدود شدن راه های دست یابی به هدف است که به منظور صدمه زدن به دیگران، کسب پاداش، ارضای نیازها یا رفع موانع انجام می شود. (عظیمی ، 1368 ، ص134).
پرخاشگری ممکن است وسیله ای یا خصمانه باشد :در پرخاشگری وسیله ای کودک با توسل به رفتارهای پرخاشگرانه اسباب بازی یا شی مورد نظرش را از دیگران می گیرد. این گونه پرخاشگری لزوما خصمانه نیست بلکه ممکن است یک راه حل آموخته شده برای حل یک مساله باشد. در پرخاشگری خصمانه کودک با اعمال پرخاشگرانه قصد آسیب رساندن و صدمه زدن به دیگران را دارد پرخاشگری رفتاری آموخته شده است. اگر کودک به هدفش نرسد و ناکام شود یکی از رفتارهای او رفتار پرخاشگرانه خواهد بود.اگر کودکی از طریق توسل به رفتارهای پرخاشگرانه به خواسته هایش برسد، به تدریج می آموزد که در آینده بیشتر از این گونه رفتارها استفاده کند. بدون هیچ گونه تنبیهی کودک پرخاشگرانه باید بفهمد که رفتار وی هرگز پاداشی دریافت نخواهد کرد. بی توجهی یا توجه افراطی اعضای خانواده به کودک- تنبیه های شدید- تبعیض ها و بی عدالتی ها بین فرزندان حسادت و احساس ناامنی از مواردی است که به بروز رفتارهای پرخاشگرانه منتهی می شود. تحقیقات بسیار نشان می دهد کودکی که امنیت دارد تقریبا از هر نظر بهتر از کودکی رشد می کند که احساس امنیت ندارد. محققین این کودکان را «دارای امنیت عاطفی » نامیده اند. همچنین نزاع های خانوادگی ، تربیت نادرست والدین ، ممانعت از فعالیت های کودک و عدم استفاده صحیح از اوقات فراغت، فقر اقتصادی خانواده و مشاهده رفتارهای پرخاشگرانه و تهدیدآمیز والدین، مربیان و دوستان در مدرسه منتهی به پرخاشگری می شود. (گنجی ، 1371 ، ص 225).
باتوجه به مطالب ذکر شده گام اول دراین تحقیق بررسی رابطه مراقب كودك می باشد، که مهم ترین اصل دررشد شخصیت انسان است و باید مورد توجه قرار گیرد. زیرا محققان معتقدند كه اگر اولین رابطه در زندگی انسان دستخوش اشتباه باشد، آمادگی برای برقراری روابط مطلوب بعدی بسیار مشكل است. در واقع دلبستگی همانند پنجره ای است كه به هنگام تولد شروع به باز شدن می كند و در حدود سنین سه الی پنج سالگی كاملا باز می شود. گام دوم شناخت و ریشه یابی علت یا علل پرخاشگری است با شناخت این عوامل می توان همکاریهای لازم را برای کاستن از میزان و شدت پرخاشگری ارائه نمود ودر گام سوم محقق می کوشد تا علل و عوامل تاثیر گذار بر رشد اجتماعی کودکان را شناسایی و تجزیه و تحلیل نماید و سرانجام بتواند به این سوال اساسی که آیا بین سبکهای دلبستگی والدین و میزان پرخاشگری و رشد اجتماعی کودکان رابطه وجود دارد؟ پاسخ گوید.
شاید سطح سواد رسانه ای برخی افراد به اندازه زمانی باشد كه نوجوان بوده اند. از آن زمان تا كنون بنیان اطلاعاتی آن ها در برخی از انواع پیام های رسانه ای نظیر آهنگ های عامه پسند, فیلم های سینمایی, برنامه های تلویزیونی, بازی های رایانه ای و تارنماهای اینترنتی رشدی چشمگیر داشته است. در عین حال بنیان اطلاعاتی افراد در حوزه های دیگر مانند چگونگی تولید و برنامه ریزی پیام ها, مالكیت رسانه ها, اقتصاد و صنعت رسانه ای و چگونگی اعمال تاثیرات مستمر رسانه ای بر فرد و سبك زندگی مخاطب رشدی چندان نداشته است. از این رو سطح فعلی سواد رسانه ای افراد به آن ها اجازه می دهد كارهایی زیاد با رسانه ها انجام دهند. با این وجود اگر دانش خود را در سایر حوزه ها نیز پرورش دهند می توانند با كسب كنترل بیشتر, رهایی هر چه بیشتر خود را از مواجهات رسانه ای تمرین كنند(پاتر,1391,صص17و18).
هر چه بیشتر افراد نسبت به عملكرد رسانه ها و چگونگی تاثیر آن ها بر مخاطب آگاه شوند, كنترلی بیشتر بر تاثیرات رسانه ای داشته و بیشتر خود را از مخاطبان معمولی رسانه ها كه اداره بخشی عظیم از زندگی خود را بر عهده رسانه ها گذاشته اند, بدون این كه آن ها را بشناسند; جدا می كنند. اداره بخشی عظیم از زندگی خود را بر عهده رسانه ها گذاشتن یعنی چیزی بیشتر از صرف زمان و پول هر چند هر دو این ها نیز قابل توجه اند. رسانه ها به طور معمول عادات رویارویی افراد با رسانه ها را برنامه ریزی می كنند. نحوه نگریستن افراد به جهان را با طرح انتظارات شان از نحوه مصرف, روابط, جذابیت, موفقیت, شهرت, سلامت, حوادث دارای ارزش خبری, مسایل و راه حل ها توسط رسانه ها برنامه ریزی شده است. در سطحی به نسبت پایین از سواد رسانه ای, افراد به اندازه كافی می دانند كه چه طور به پیام های رسانه ای دسترسی پیدا كنند ولی به اندازه كافی قادر نیستند از خود در برابر تاثیرات چشمگیر و مداوم رسانه ای در چارچوب شكل دهی به ادراك افراد از زندگی محافظت كنند.
اگر سبك زندگی افراد را در تعریفی موجز ترجیحات فردی در رفتار شخصی و مجموعه ای از طرز تلقی ها, شیوه های رفتاری, حالات و سلیقه ها بخوانیم همین كه رسانه ها به تدریج زندگی را برای مردم تعریف كردند رفتار, نگرش ها و عواطف این افراد با این تعریف هم جهت می شود. رسانه ها به دلیل حضور مداوم و موثر در ایجاد و شكل گیری سبك های جدید زندگی از جاذبه های عینی و مجازی برخوردارند كه نه تنها می توانند نیازهای اجتماعی افراد را به نوعی برآورده سازند بلكه فراتر از آن, در ساخت انسان جدید بر اساس نوعی از تفكر جمعی كه در فرهنگ خاص هویت مدار ریشه ندارد تاثیرگذاری جدی داشته باشند. دستیابی به سطحی بالاتر از سواد رسانه ای به افراد این توانایی را می دهد تا به تدریج تعاریف رسانه ای را شكافته, خطوط رمزی را كه رسانه ها در ذهن افراد برنامه ریزی كرده اند پاك كرده و دیدگاه های خود را جایگزین برنامه ریزی رسانه ای نمایند(پاتر,1391,صص17و18).
1-1- طرح مسئله
پژوهش حاضر پیرامون موضوع سواد رسانه ای و سبك زندگی و پرسش آغازین آن این است كه مهارت سواد رسانه ای چه رابطه ای با سبك زندگی دارد. از سبك زندگی در حوزه روان شناسی و جامعه شناسی تعاریفی متعدد ارائه شده كه اكثر قریب به اتفاق آنان سبك زندگی را روش زندگی و بازتابی كامل از ارزش های اجتماعی، شیوه برخورد، فعالیتها و تركیبی از الگوهای رفتاری و عادات مصرفی فرد در زندگی می دانند كه در پی فرایند جامعه پذیری به وجود آمده است.
در مورد شاخص های سبك زندگی اجماعی كلی مابین صاحبان رای وجود ندارد اما با تكیه بر این كه برخی چون آدلر سبك زندگی را مجموعه ای از رفتار می دانند می توان برای آن مصادیقی یافت. در این میان سوبل بر این باور است كه شاخص های سبك زندگی باید ابزاری بوده و در جامعه قابل تشخیص و مشاهده باشند. البته دیگر پژوهش گران نیز از مقوله مصرف, مصرف فرهنگی, و فعالیت های فراغت در مقام شاخص های سبك زندگی نام می برند. در كنار این شاخص ها می توان از شاخص هایی از جمله مدیریت بدن, الگوهای خرید, نام گذاری كودكان, رفتار خانوادگی, و الگوهای مصرف غذا نیز نام برد كه گروهی دیگر از جامعه شناسان به آن ها تاكید دارند.[1]
عوامل متعدد اجتماعی, اقتصادی, سیاسی, و فرهنگی بر سبك زندگی اثرگذارند كه در این میان رسانه در مقام یكی از متغیرهای فرهنگی از عوامل موثر بر سبك زندگی قلمداد شده, مهم ترین شاخص در تغییر سبک زندگی در دنیای معاصر به شمار می رود. در حوزه ماهواره و فضای مجازی، وقتی فرد در مقابل تلویزیون های مختلف ماهواره ای و تنوع فضاهای اینترنتی قرار می گیرد ناخودآگاه احساس اختیار در انتخاب می کند اما به واقع فرد به شیوه جبری و مدیریت شده وارد این عرصه شده و تحت تاثیر این فضا قرار می گیرد یعنی اراده ای نامحسوس پشت تنوع و ذائقه سنجی شبكه های ماهواره ای و فضای مجازی برای جذب مخاطب و ایجاد تغییرات فرهنگی نهفته است.[2]
آمارها نشان می دهد در سال 1374 در تهران یك درصد از مردم ماهواره داشته و از آن استفاده میکردند در حالی که در سال 1392 این میزان به 71 درصد رسید كه این جهش آماری به معنای انفجار مصرف ماهواره است.[3]
نتایج تحقیقی دیگر حكایت از آن دارد كه بین تماشای برنامه های شبكه های ماهواره با طلاق رابطه وجود دارد چرا كه آمارها نشان از رشد دو برابری میزان این پدیده شوم در بازه زمانی 10 ساله از سال 1375 تا سال 1385 دارد.[4]
بدیهی است كه تاثیر پیام های این رسانه بر نسل جدید بیش از دیگر نسل هاست چرا كه نتایج پژوهشی دیگر نشان می دهد اما نسل جوان
نسبت به نسل میان سال بیشتر از تلویزیون های ماهواره استفاده می کنند و این خود حاكی از آن است كه هر چه میزان استفاده از ماهواره افزایش یابد، میزان گرایش به معیارهای مدرن در انتخاب پوشش افزایش و میزان گرایش به معیارهای سنتی در انتخاب پوشش کاهش می یابد.[5]
با عنایت به آمار ارائه شده, آن چه كه اهمیت و چگونگی اثرگذاری رسانه ها بر سبك زندگی را مشخص می كند سواد رسانه ای است و نحوه مواجهه با رسانه و میزان اثرپذیری از آن منوط به میزان سواد رسانه ای فرد است. از آن جا كه سواد رسانه ای گستره ای فراگیر است و شامل همه رسانه های ارتباط جمعی می شود بنابراین دارای ویژگی هایی است كه مهم ترین آن ها پیوستاری و چند بعدی بودن آن است.
سواد رسانه ای مانند دماسنجی مدرج پیوستاری تلقی می شود كه همه افراد در این پیوستار جایی را به خود اختصاص داده اند. هیچ نقطه ای بر این پیوستار وجود ندارد كه به اتكای آن بتوان گفت كسی فاقد سواد رسانه ای است و هیچ نقطه ای نیز در بالاترین سطح این پیوستار نیست كه موید سواد رسانه ای كامل كسی محسوب شود چرا كه در این پیوستار همواره جا برای پیشرفت وجود دارد. البته جای افراد بر روی این پیوستار بر اساس دیدگاه و چشم انداز آن ها در ارتباط با رسانه ها تعیین می شود. هم چنین سواد رسانه ای كه از چهار بعد شناختی, حسی, اخلاقی و زیباشناسی تكوین یافته مستلزم آن است كه شخص دانش و اطلاعاتی كه به دست می آورد فقط در بعد شناختی نبوده بلكه در بر گیرنده ابعادی دیگر چون احساسی, زیباشناختی و اخلاقی نیز بشود(پاتر,1385,ص81).
بر اساس آمار ارائه شده از سوی منابع رسمی مبنی بر این كه 20 درصد افراد جامعه در فاصله سنی 15 تا 24 سال قرار دارند[6] می توان ادعا نمود كه جامعه ایرانی جامعه ای جوان است و چون این قشر جامعه به ویژه نوجوانان پر مصرف ترین استفاده كنندگان از رسانه های نوین محسوب می شوند لذا ضریب نفوذ مصرف رسانه ای در بین آنان بیش از بقیه است. طیفی كه از سواد فنی بالایی برخوردارند اما سواد رسانه ای آنان در سطحی بالا قرار ندارد كه این مهم به طور طبیعی سبك زندگی آنان را در مواجهه با اثر پیام های رسانه ای بسیار آسیب پذیر می كند. پیام هایی كه می توانند منجر به كاهش پایبندی آن ها به مباحث اخلاقی شده بر كیفیت روابط شان در نهادهای مختلف جامعه از جمله خانه و مدرسه هم چنین در روابط بین فردی هم چون ارتباط با جنس مخالف اثرگذار شوند.
لذا در این تحقیق با عنایت به مندرجات مذكور مبنی بر این كه اكثر قریب به اتفاق نوجوانان به رسانه ها اجازه می دهند تا سبك زندگی آن ها را برنامه ریزی كنند, سعی می شود رابطه سواد رسانه ای با سبك زندگی در دوران نوجوانی طی بازه سنی 15تا 18 سال با تاكید بر شاغلان به تحصیل در دوره متوسطه دوم منطقه شش تهران در سال تحصیلی 1393-1392مورد بررسی قرار گیرد.
1-2- اهمیت و ضرورت تحقیق
با ورود وسایل ارتباط جمعی به عرصه اجتماع, قدرت دچار تحول شد و اطاعت پذیری جامعه تحت تاثیر شیوه های ناپیدا و غیرملموس اقناع و تبلیغ قرار گرفت. امروزه سبك زندگی انسان زیر بمباران پیام های رسانه ای قرار دارد كما این كه تلویزیون در جایگاه یكی از تاثیرگذارترین رسانه های عصر حاضر نقشی عمده در شكل گیری رفتار, عقاید, عواطف و هم چنین روابط فردی و اجتماعی ایفا می كند. منتقدان بر این باورند كه رسانه ها همان گونه كه می تواند آگاه كنند, بیاموزانند, روشن سازند, ترغیب كنند, الهام بخشند و احساس برانگیزند; می تواند آسیب برسانند و گمراه كنند.
بنا به نظرسنجی ارائه شده از سوی منابع رسمی[7] میزان بینندگان تلویزیون های ماهواره ای در سطح كشور از 3/19درصد در سال1383 به 9/34 درصد در سال 1388 افزایش یافته است. شبكه های تلویزیونی فارسی زبان از جهت تعدد و تنوع نیز درخور توجه اند چرا كه بر اساس آمار اعلام شده تعداد این تلویزیون ها از 3 شبكه در سال 1373 به 125شبكه در سال 1391رسیده که از این تعداد بیش از 13تلویزیون بیست و چهار ساعته فقط به پخش سریال و فیلم سینمایی اختصاص دارند. مخاطبان تلویزیون های ماهواره ای در كشور روزانه به طور متوسط 3 ساعت از وقت خود را به تماشای برنامههای مختلف اختصاص میدهند كه رقم مزبور در روزهای تعطیل به 6 تا 7 ساعت می رسد. بخش اعظم این برنامهها شامل فیلمهای سینمایی، موسیقی و برنامههای سرگرمکننده و تفریحی و یا اخبار و برنامههای تحلیلی است. آمارها در سال جاری نیز حكایت از آن دارد كه در سال 1393تعداد تلویزیون های ماهواره ای به ۱۴۸ شبکه رسیده یعنی طی 20 سال اخیر سالانه به طور متوسط 5 تلویزیون فارسی زبان با رویکرد ذائقه سنجی و نیز تغییر ذائقه مخاطب اضافه شده است.[8] فصل مشترك نتایج این قبیل پژوهش ها نشانگر استفاده ناآگاهانه بخشی قابل توجه از مخاطبان شبكه های ماهواره ای و پیدایش نشانه هایی از انحطاط اخلاقی در میان این خیل عظیم از جمله نوجوانان است.
به موازات تلویزیون های ماهواره ای, اینترنت نیز امروزه بخشی مهم از زندگی نسل نوجوان را از جمله درس، سرگرمی و فعالیتهای اجتماعی تحت تاثیر قرار داده است. در زمینه اینترنت آمارها نشان میدهد که در سال1373 یعنی یک سال پس از ورود اینترنت به ایران 250 هزار کاربر شهروند وجود داشت ولی در سال 1384 این تعداد به 15میلیون کاربر شهروند رسید. ایران در سال ۲۰۱۰ با 2/43 درصد ضریب نفوذ، بیشترین میزان استفاده از اینترنت را در غرب آسیا به خود اختصاص داد كه طی آخرین آمار رسمی اعلام شده در حال حاضر 20 تا 25 درصد ایرانیان از اینترنت استفاده میکنند[9] كه 5/4 میلیون نفر از آنان عضو شبكه اجتماعی فیس بوك هستند.[10] نیمی از این كاربر شهروندان میانگین سنی زیر 15سال را دارا هستند و از این تعداد 56 درصد علاقه ای زیاد به استفاده از فضاهای مجازی و بازی های رایانه ای در اوقات فراغت دارند. لازم به ذكر است كه سالانه حدود 9 میلیون تارنما راه اندازی می شود که 12درصد آن ها غیر اخلاقی هستند[11].
استفاده گسترده از اینترنت علاوه بر مشكلات جسمی و روحی, از هم گسیختگی اجتماعی و خانوادگی را نیز در پی داشته است. در چنین شرایطی كه رسانه ها از جمله تلویزیون های ماهواره ای و تارنماهای اینترنتی نقشی مهم را در پر كردن اوقات نوجوانان بازی می كنند, پرداختن به مهارت سواد رسانه ای و بررسی رابطه آن با سبك زندگی ضرورتی اجتناب ناپذیر است.
1-3- هدف های تحقیق
1-3-1- هدف اصلی
هدف اصلی این تحقیق بررسی رابطه سواد رسانه ای با سبك زندگی نوجوانان 15تا 18ساله دبیرستانی منطقه شش تهران است.
1-3-2- هدف های فرعی
جهت مطالعه هدف اصلی تحقیق اهداف فرعی زیر مورد مطالعه قرار می گیرد:
1-3-2-1- بررسی رابطه سواد رسانه ای با نوع ارتباط نوجوانان 15تا 18ساله دبیرستانی منطقه شش تهران با جنس مخالف
1-3-2-2- بررسی رابطه سواد رسانه ای با نوع ارتباط نوجوانان 15تا 18ساله دبیرستانی منطقه شش تهران با والدین
1-3-2-3- بررسی رابطه سواد رسانه ای با نحوه گذران اوقات فراغت نوجوانان 15تا 18ساله دبیرستانی منطقه شش تهران
1-3-2-4- بررسی رابطه سواد رسانه ای با انتخاب سبك پوشش نوجوانان 15تا 18ساله دبیرستانی منطقه شش تهران
1-3-2-5- بررسی رابطه سواد رسانه ای با نوع فعالیت نوجوانان 15تا 18ساله دبیرستانی منطقه شش تهران در مدرسه
این صاحبنظران معتقدند که ازمزایای توانمندسازی، هم کارکنان و هم مدیران منتفع خواهند شد. توانمندسازی با پرورش احساس کفایت نفس و بوجود آوردن فضای آزادی عمل برای کارمندان این فرصت را بوجود خواهد آورد تا تواناییها و مهارتهایشان را بهبود بخشیده و موجبات اثربخشی خود را فراهم آورند. از سوی دیگر، توانمندسازی با پرورش کارکنانی با انگیزه و توانا به مدیران امکان خواهد داد تا در برابر پویایی محیط رقابتی از خود عکسالعمل سریعتر و مناسبتر نشان دهند.
هرگاه سازمانها بخواهند در دنیای پیچیده و پویای امروزی ادامه حیات دهند، بایستی نیروهای بالقوه خود را مهار کرده و مورد استفاده قرار دهند. کارکنان توانمند به خود و سازمانشان نفع رسانده، زندگی و شغل خود را هدفمند میسازند. در یک سازمان توانمند، کارکنان با احساس هیجان، مالکیت و افتخار، بهترین ابداعات و افکار خود را بکار میگیرند، با احساس مسئولیت کار میکنند و منافع سازمان را بر منافع خود ترجیح میدهند. در این برهه از زمان، مزیتی که سازمانها برای پیشی گرفتن از یکدیگر دارند، که در بالابودن اعتماد به نفس و میزان تعهد و وابستگی کارکنان به اهداف سازمانی نهفته است (خانعلی زاده، 1387؛ 2).
همچنین بکارگیری فناوریهای اطلاعاتی و ارتباطی موجب میشود کارایی و اثربخشی و در مجموع بهرهوری منابع انسانی افزایش یابد. منابع انسانی در یك سازمان، توسط بكارگیری فناوری اطلاعات و ارتباطات تحت تاثیر قرار میگیرند و میزان توانمندسازی آنان با در نظر گرفتن نحوه استفاده از فناوری اطلاعات و ارتباطات تغییر مییابد. تسهیل امور مختلف سازمان با بکارگیری فناوریهای اطلاعاتی و ارتباطی راه را برای کارکنان فراهم ساخته و توانمندی افراد را دستخوش تغییر خواهد کرد.
بنابراین کمیته امداد امام خمینی(ره) نیز از زمره سازمانهایی است که همواره دغدغه تحول و تعالی داشته و از آنجایی که در زمینه حمایت از محرومین و زدودن چهره فقر از جامعه در شاکله نظام جمهوری اسلامی ایران دارای جایگاهی مهم و استراتژیک است ، همواره در جهت تحقق چشم انداز بیست ساله کشور و اهداف و افق های ترسیم شده درون سازمانی نیز تلاش می نماید. بدین منظور لازم است ضمن توجه به رسالت و ماموریت های تبیین شده از طریق آموزش و به کارگیری فناوریهای نوین اطلاعاتی و ارتباطی و روش های مناسب،موثروجامع از تمامی ظرفیت های منابع انسانی خود بهره گیری نماید.دراین راستا ضمن اتخاذ نگرشی فراگیر ومنسجم،تاکید بر استفاده حداکثری از فناوریهای مذکور را داشته تا موجب کارایی واثر بخشی منابع انسانی وتوانمندی آنان گرددبنابراین محقق در این تحقیق درپی بررسی تعیین رابطه ی معناداری این موضوع است که آیا میان آموزش فناوری اطلاعات و ارتباطات با توانمندسازی کارکنان رابطه معنادار وجود دارد؟