هر گاه سخن از دارایی به میان میآید ناخودآگاه ذهن انسان به سمت مصادیق عینی مالكیت و محصولات همچون پول، زمین، كالا و … سوق پیدا میكند. این در حالی است كه در دنیای امروز نوع دیگری از مالكیت مورد توجه قرار گرفته است كه به مراتب از سرمایههای ملموس، پر اهمیتتر میباشد و از آن با عنوان مالكیت فكری[2] یا نامشهود یاد میشود. در واقع، این نوع سرمایهها در مقایسه با سایر كالاها و محصولات دارای خصایص منحصر به فردی میباشد. از جمله اینكه نتیجهی مستقیم كار فكـری انسان بوده و در اثر مصرف از بین نمیرود (عربی، 1388). از میان مصادیق مختلف مالكیت صنعتی و نامشهود (همچون حق اختراع، حق تالیف، علائم تجاری، دانش فنی، حق طراحی و …)، علائم تجاری[3] (برند) نقش موثری در توسعه و كسب درآمد بیشتر برای بنگاههای تجاری داشته است (کالبولی[4]، 2005).
نامگذاری تجاری کالا و خدمات به سبب ویژگیهایی مانند ناملموسی، ناهمگونی، تفكیكناپذیری و دوام ناپذیری از نام گذاری تجاری كالاهای فیزیكی متمایز است. تحقیقات انجام گرفته در بخشهای خدماتی مثل فروشگاههای خرده فروشی و بانكها نشان میدهد كه ابعاد نام تجاری مثل شواهد نام تجاری و ارتباطات نام تجاری بهطور اساسی بر رضایت و نگرش مصرف كننده و در نهایت، بر قصد خرید مجدد نام تجاری و افزایش فروش ارائه دهندهی کالا و خدمات تأثیر میگذارد (چرناتونی و سیگالهورن[5]، 2003). بنابراین، برند معرف محصولات شرکت بوده و دارای منافع اقتصادی آتی برای شرکت میباشد. لـذا، جـزء سرمایههای شرکت محسوب میشود.
طبق مادهی یک قانون ثبت علائم و اختراعات مصوب تیرماه 1310، علامت تجاری عبارت است از هر قسم علامتی اعم از نقش، تصویر، رقم، حرف، عبارت، مهر، لفاف و غیر آن كه برای امتیاز تشخیص محصول صنعتی یا تجاری یا فلاحتی اختیار میشود (تندهوش، حاجیحیدری و نجمائی، 1383).
سرمایه در بنگاههای اقتصادی، به هر دارایی بر میگردد که باعث ایجاد جـریانهای نقدی آتی شود. اهمیت داراییهای غیرملموس از جمله مهارتهای نیروی کار سازمان و برنـدها، در تعیین سودهای آتی به طور فزایندهای در حال افزایش است. علاوه بر این، شناسایی کردن این داراییها مشکلتر است و این سختی معمولاً مربوط به تعیین ارزش آنهاست که از گذشته تا به امروز ادامه داشته است و درست به همین خاطر است که در بیشتر شرکتها اصلاً گزارش نمیشوند. این موضوع باعث شده است که این داراییها برای گروههای خارج از بنگاه اقتصادی، نامرئی باقی بمانند و حتی گاهی اوقات برای مدیریت و کارکنان درون سازمان نیز قابل تشخیص نباشند (فرناندز[6]، 2008).
در این تحقیق، سعی شده است تا به طور تجربی چگونگی افزایش اثر برند بر فروش محصولات لوازم خانگی الکتریکی از دیدگاه مصرفکنندگان در شهرستان اهواز بررسی شود. سوال اساسی تحقیق این است که آیا برند بر جذب و اعتماد مشتریان اثرگذار است؟ و آیا این اثرگذاری منجر به خریدهای مجدد مشتریان و در پی آن فروش بیشتر محصولات میشود؟
تضاد منافع دلالت بر این موضوع دارد كه مدیران همیشه در جهت حداكثر كردن منافع سهامداران عمل نمیكنند. سهامداران میتوانند تضاد منافع موجود را از طریق پرداخت حقوق و مزایای متناسب با عملکرد مدیران و قبول هزینههای نظارت برای محدود كردن اقدامات و فعالیتهای نابجای مدیران، تعدیل كنند (توسی[3] و گومز-مجیا[4]، 1994: 1004).
یکی دیگر از راههای برخورد با تضاد منافع موجود بین سهامداران و مدیران استفاده از سیستمهای ارزیابی عملکرد[5] است. اندازهگیری عملکرد یک بخش مهم از هر سیستم کنترل مدیریت است. ایجاد یک برنامۀ استراتژیک و کنترل کردن تصمیمها (به مرحله عمل رساندن تصمیمهای گرفته شده) نیاز به اطلاعاتی درباره نحوه عملکرد واحدهای مختلف موجود در یک شرکت دارد. برای تأثیرگذاری بیشتر، اندازهگیری عملکرد و نحوۀ دادن پاداش باید مدیران و سایر کارکنان یک شرکت در همه سطوح را برای تلاش جهت دستیابی به اهداف از قبل تعیین شده و عملکرد هرچه بهتر برانگیزد (هورنگرن[6]، 2006: 791).
توسعه و بهبود معیارهای ارزیابی عملکرد بهعنوان یک بخش مهم از زنجیره ارزش، یکی از وظایف اصلی حسابداری مدیریت است. معیار ارزیابی عملکرد معتبر و قابل اتکا، به شرکت اجازه میدهد که استراتژی و اهداف خود را به طور اثربخش به مرحله عمل برساند. مدیران و پژوهشگران با استفاده از راههای مختلفی مثل استفاده از مدلهای ارزیابی عملکرد، تلاش میکنند تا مدیریت و کنترل بر زنجیره ارزش را بهبود بخشند (مالینا[7] و سلتو[8]، 2004: 442).
ارزیابی عملکرد فعالیتی است که مدیران به جهت رسیدن به اهداف و استراتژیهای خود انجام میدهند. ارزیابی عملکرد، اجرای استراتژی شرکت و نظارت بر آن را انجام میدهد. انتخاب یک معیار ارزیابی عملکرد مناسب و رسیدن به اهداف شرکت با استفاده از این معیارها، سبب با اهمیتتر شدن نحوه انتخاب یک معیار جهت ارزیابی عملکرد میشود (لهمن و همکاران[9]، 2004: 269).
اهمیت اندازهگیری عملیات مالی مدیران یك دایره و یا كل مجموعه شركت، از دیرباز به ویژه از قرن 19، مورد توجه حسابداران بوده است. در این راستا، بسیاری از شركتها، بهگونه سنتی، از متغیرهای مهم حسابداری مانند فروش، سود و درصد سود به فروش استفاده كردهاند. اگر چه این روشها همچنان در عمل مورد استفاده قرار میگیرند، اما روشهای چندان مناسبی جهت ارزیابی عملكرد مدیران نیستند، زیرا سودآوری یك دایره رابطه نزدیكی با مقدار سرمایهگذاری دارد و هیچكدام از این روشهای سنتی به مبلغ سرمایهگذاری توجه نمیكنند. بنابراین، در سالهای اخیر تكنیكهای نوینی جهت ارزیابی عملكرد مدیران بهوجود آمدهاند (نمازی، 1382: 163).
یكی از معیارهای ارزیابی عملکرد مدیران كه در مقایسه با سایر معیارها از مطلوبیت بیشتری برخوردار است، ارزش افزوده اقتصادی[10] است كه نخستین بار در سال 1954 میلادی بهوسیله سوجانن[11] مطرح شد (سوجانن، 1954: 395).
استیوارت[12] بیان میدارد علیرغم مزایای ارزش افزوده اقتصادی بهعنوان معیاری برای ارزیابی عملکرد، یک ضعف برای استفاده از آن وجود دارد. بر خلاف نرخ رشد سود و نرخهای بازده، استفاده از ارزش افزوده اقتصادی برای مقایسه شرکتهای مختلف با اندازههای گوناگون مشکل است. اما این ضعف را میتوان برطرف کرد. بهعبارت دیگر، ارزش افزوده اقتصادی میتواند برای انعکاس یک سطح معمول از سرمایه بهکاررفته در شرکت استاندارد شود (استیوارت، 1991: 167).
در تلاش برای رفع نقص بالا، صاحبنظران مالی شكل پالایش شدهای از ارزش افزوده اقتصادی را با عنوان ارزش افزوده اقتصادی پالایش شده[13] مطرح كردند كه به جای تأكید بر قابلیت اتكاء اطلاعات، بر مربوط بودن[14] آنها تأكید میكند. بهعبارت دیگر، این معیار هزینه فرصت منابع بهكار گرفته شده را بر مبنای ارزش بازار[15] آنها محاسبه میكند (باسیدور و همكاران[16]، 1997: 14).
در این پژوهش رابطه بین ارزش افزوده اقتصادی (EVA) و ارزش افزوده اقتصادی پالایش شده (REVA) با سود هر سهم(EPS)بررسی شده است.
شرکتهایی که تلاشهای آنها جهت ایجاد ارزش برای سهامداران با شکست روبرو شده است به این دلیل بوده است که از سیستم مدیریت مالی سنتی استفاده کردهاند. برای دستیابی به ارزش، باید اهداف مالی، ابزار ارزیابی عملکرد و رویههای اررزیابی مورد توجه و تأکید قرار گیرند (استیوارت، 1991: 1).
توانایی در ارزیابی عملکرد یک شرکت از شرایط لازم و مهم برای بهبود عملیات یک شرکت است. اهمیت ارزیابی عملکرد با در نظر گرفتن زنجیره ارزش نمایانتر خواهد شد، به این دلیل که شرکتها در صورت در نظر گرفتن فعالیتها به صورت متوالی نسبت به در نظر گرفتن هر یک به طور مجزا، عملکرد بهتری خواهند داشت (لهمن و همکاران، 2004: 267).
بسیاری از شرکتها برای توسعه ارزیابی عملکرد در زنجیره ارزش تلاشهای فراوانی میکنند. ارزیابی عملکرد در سطح زنجیره ارزش مفیدتر است زیرا چند بخش اصلی در یک شرکت ممکن است فقط نسبت به یک بخش از زنجیره ارزش مسئولیت داشته باشند و این درحالی است که مدیران سطوح بالای شرکت، نسبت به تمام زنجیره ارزش، مسئولیت خواهند داشت و درنتیجه ارزیابی عملکرد در سطح زنجیره ارزش، از مواضع مدیران سطوح بالا حمایت خواهد کرد (همان ماخذ، ص. 272).
یکی از معیارهای ارزیابی عملکرد برای رسیدن مدیران به اهداف خود، استفاده از ارزش افزوده اقتصادی است كه هزینة فرصت همه منابع بهكار گرفته شده در شركت را از سود خالص عملیاتی كسر میكند. بهعبارتی ارزش افزوده اقتصادی مثبت نشان دهندة تخصیص بهینة منابع و ارزشآفرینی برای سهامداران است و بالعكس، ارزش افزوده اقتصادی منفی نشاندهندة اتلاف منابع و از بین رفتن ثروت سهامداران است (جهانخانی و ظریففرد، 1374: 52).
با وجود اینکه ارزش افزوده اقتصادی توانسته است گامی موثر در جهت ارزیابی عملکرد مدیران بردارد، اما به دلیل ایراداتی از جمله استفاده از ارزشهای دفتری در انجام محاسبات، صاحبنظران مالی شکل پالایش شدهای از ارزش افزوده اقتصادی را با عنوان ارزش افزوده اقتصادی پالایش شده مطرح کردند که ایرادات وارده بر ارزش افزوده اقتصادی را تا حدی رفع کرده است (باسیدور و همكاران، 1997: 14).
درسالهای اخیر، در ایران پژوهشهایی در ارتباط با ارزش افزوده اقتصادی و ارزش افزوده اقتصادی پالایش شده بهعنوان معیارهای ارزیابی عملكرد مدیران انجام شده است (برای مثال: طالبی و جلیلی، 1381؛ نوروش و مشایخی، 1383؛ شریعت پناهی و بادآور نهندی، 1384؛ مهدوی و رستگاری، 1384). با این حال پژوهشی كه رابطه این دو معیار را با سود هرسهم بررسی کند، مشاهده نشد.
با توجه به اهمیت ارزیابی هرچه بهتر عملكرد مدیران، این پژوهش به بررسی رابطه بین ارزش افزوده اقتصادی (EVA) و ارزش افزوده اقتصادی پالایش شده (REVA) با سود هر سهم(EPS)پرداخته واینکه چه رابطه بین ارزش افزوده اقتصادی (EVA) و ارزش افزوده اقتصادی پالایش شده (REVA) با سود هر سهم(EPS)وجود دارد؟
بازاریابی الكترونیكی پدیدهای است كه داد و ستدهای تجاری مبتنی بر روابط پایدار را در محیطهای تعاملی و شبكههای دیجیتالی امكانپذیر میكند. پیادهسازی مؤثر بازاریابی الكترونیكی، نیازمند نگرش بازارگرایی است. پژوهشها نشان میدهند، بین نگرش بازارگرایی و عملكرد رابطه مثبت و مستقیمی وجود دارد (دژپسند، 1382).
در نگرش بازارگرایی یا بازارمدارانه، سازمان به مثابهی یك “سیستم هوشمند بازاریابی[2] ” فرض میشود كه با توجه به نیازها و خواستههای آتی و فعلی مشتریان یا خریداران بالقوه و بالفعل و مسئولیت پذیری نسبت به محیط خارجی فعالیت خود عمل میكند. برای آغاز فرآیند پیادهسازی بازاریابی الكترونیكی، باید به این پرسش پاسخ داده شود: چه كسانی طرح بازاریابی الكترونیكی را پیاده خواهند كرد؟ و چگونه آن را انجام خواهند داد؟ (فرخزاد و آقازاده، 1383). برای پیادهسازی یک بازاریابی الکترونیکی موفق باید به عوامل مختلفی شامل عوامل سخت افزاری و نرم افزاری توجه نمود. یکی از موارد با اهمیت سرمایهگذاری مناسب بر تکنولوژی اطلاعات است.
تحقیقات متعددی نشان دادهاند که با افزایش سرمایهگذاری بر فناوری اطلاعات، بهرهوری نیروی کار و سودآوری شرکت نیز افزایش یافته است. زیرا، با سرمایهگذاری بر فناوری اطلاعات و استفاده از کامپیوترها و نـرم افـزارهای مختلف در زمینه تولید کالا و خدمات و نحـوهی ارائهی آن بـه مشتری، در زمان به شدت صرفـهجویی شده و خطـا و اشتباهات از جانب نیروی انسانی کمتر میشود. ایـن امـر کارایی تولید افزایش میدهد، سهم شرکت را در بازارهای ملی و بین المللی بالا برده و در نهایت به ارزش شرکت ارتقا میبخشد (گو و گرا[3]، 2004).
امروزه بـهكارگیری روشهای الكترونیكی بازاریابی از عـوامل كلیدی موفقیت شركتها به شمار میرود و بنگاههای تجاری ناگزیر به استفاده از روشهای یادآوری شده جهت حفظ بقا در محیط رقابتی هستنند (آقازاده، مهرنوش و استیری، 1390)؛ بنابراین، شناسایی بسترهای بهكارگیری بازاریابی الكترونیكی، ضروری مینماید. بر این اساس تحقیق حاضر به دنبال پاسخگویی به این سؤالهای اساسی است كه ماهیت بازاریابی الكترونیكی چیست؟ بسترهای بهكارگیری بازاریابی الكترونیكی در یك بنگاه اقتصادی كدامند؟ مؤلفههای مؤثر در بهكارگیری بازاریابی الكترونیكی کدامند؟ و میزان اهمیت هر یك از مؤلفهها تا چه حد است (اولویتبندی مؤلفههای مؤثر در به كارگیری بازاریابی الكترونیكی)؟
به طور کلی تبلیغات شفاهی ، گفتگو در مورد محصولات و خدمات میان افرادی است که مستقل از شرکت عرضه کننده محصول یا خدمت می باشند . این گفتگو ها می تواند به صورت مکالمه های دو طرفه یا فقط توصیه ها و پیشنهادات یک طرفه باشد . اما نکته اصلی این است که این گفتگو ها می تواند به صورت مکالمه های دو طرفه یا فقط توصیه ها و پیشنهادات یک طرفه باشد . اما نکته اصلی این است که این گفتگو ها در میان افرادی صورت می پذیرد که تصور می شود منافع اندکی از ترغیب دیگران به استفاده از محصول دارند . ( سویینی و همکاران[2] ، 2007، 344-346) .
گردشگران تمایل دارند از چهار منبع اطلاعات بیرونی هنگام برنامه ریزی سفرهای خود استفاده کنند : 1) بستگان، دوستان و آشنایان 2) ادبیات خاص مقصد 3) رسانه ها 4) مشاوران گردشگری . در طی کسب اطلاعات است که بازاریابان می توانند بر تصمیمات خرید مصرف کنندگان تاثیر بگذارند (گورسوی و مک کلری، 2004 ، 362) . بازاریابان برای متقاعد کردن مشتریان تلاش فراوانی می کنند ، اما گاهی از این واقعیت غافل می مانند که گفتگوی مشتریان با یکدیگر ، بیشترین تاثیرپذیری و تاثیر و تاثیرگذاری را در انتخاب مقصد گردشگری در پی خواهد داشت (براین و لیلین ، 2008، 153) . احتمال واکنش مصرف کننده نسبت به پیشنهاد یک دوست ، همکار یا مشاور قابل اعتماد ، بسیار بیشتر از واکنش او نسبت به یک پیام بازرگانی می باشد و این واکنش صرفا منحصر به جمع آوری اطلاعات نیست بلکه اغلب به خرید محصول می انجامد (سیلور من ، 2001 ، 32 ) . مصرف کنندگان به اعتبار نظرات دوستان ، خانواده و آشنایانش اعتماد می کنند چون این تاثیر گذاری توصیه دیگران از سه عامل کلیدی نشات میگیرد : اول ، چگونگی ارتباطات عامل مهمی در تبلیغات شفاهی می باشد . بسیاری از بحث هایی که با خانواده یا دوستان صورت میگیرد منجر به ایجاد حمایت ا ز سوی آنها جهت انجام رفتار های خاصی می شود . دوم ، بر خلاف جریان ارتباطات یک طرفه مثل آگهی های بازرگانی ، تبیلغات شفاهی مشتری ، یک جریان دو طرفه را به خدمت میگیرد . قدرت جریان ارتباطی دو طرفه از این واقعیت نشات میگیرد که فرد می تواند سوالاتی بپرسد ، توضیحاتی دریافت کند و نتایج سودمند را پی گیری کند . سوم ، تبلیغات شفاهی مشتری از ویژگی تجربه نیابتی برخوردار است ، یعنی افرادی که درباره محصولات و خدمات با یکدگیر صحبت می کنند ، خود آن محصول یا خمدت را تجربه کرده اند (ویلکلی[3]، 1990 ، 674) . تبلیغات شفاهی، در مراحل پایانی فرایند خرید حائز اهمیت بیشتری است ،چون موجب اطمینان خاطر مصرف کننده می شود . (واکر ، 1995،39 ).
نتایج تحقیقات نشان می دهد که تها 14 درصد افراد به چیزهایی که در آگهی های بازرگانی می بینند ، می خوانند یا می شنوند ، اعتماد می کنند . جالب تر اینکه 90 در صد افراد به محصولات یا خدماتی که توسط یکی از اعضاء خانواده ، دوستان یا همکاران تایید شود، اعتماد می کنند ، چون مطمئن هستند آنها منافعی که در این میان ندارند . (آلایر ، 2007، 547) . جالب اینکه حتی در عصر کامپیوتر و اینترنت هنوز افراد دوست دارند شخصا با هم صحبت کنند . 80 درصد مکالمات تبلیغات شفاهی به صورت مکالمه چهره به چهره صورت میگیرد و 20 درصد این مکالمات به صورت روی خط می باشد . (بالتر و باتمن ،2005،8)
در دهه های اخیر جهانگردی به عنوان گسترده ترین صنعت خدماتی مطرح بوده است و همه ی کشورها در رقابتی تنگاتنگ برای بهره گیری از مزایای این صنعت بوده اند.
ابزارهای تبلیغات گردشگری که می توان از آن ها در این زمینه بهره برد عبارتند از:کتاب کشور،شهر یا منطقه،سی دی از جاذبه هی کشور،بروشور اطلاع رسانی راهنمای ایرانگردی و یا استان گردی ،سایت اینترنت و ایمیل اطلاع رسانی گردشگری،،رادیو،پوستر،تلویزیون،مطبوعات،پست مستقیم،بانک اطلاعات و اطلاع رسانی گردشگری و نمایشگاه ها.
مسئولان گردشگری کشور در سال های اخیر تبلیغات فراوانی در رسانه ها برای جذب گردشگر خارجی انجام داده اند و در این سال ها شاهد ورود گردشگران شرق آسیا و تعداد کمی گردشگر اروپایی به داخل کشور بوده ایم.کشور عراق که در همسایگی ما به سر می برد و وجوهات فرهنگی فراوانی از جمله شیعیان در این کشور داریم و هر ساله گردشگران مذهبی از کشور عراق و بالعکس رهسپار دو کشور می شوند.با وجود نا آرامی و جنگ داخلی در کشور عراق و نا امنی در منطقه خاور میانه ایران یکی از کشورهای امن منطقه به شمار می رود و فرصت بسیار خوبی برای جذب گردشگر کشورهای عربی منطقه به داخل کشور می باشد همچنین با تبلیغات مثبت و موثر در جهت جذب گردشگران عراقی و عربی باعث ارز آوری فراوان برای کشور و سهم عمدای در جذب گردشگر در سطح منطقه داشته باشیم.
با سرمایه گذاری دولت و شرکت های گردشگری در بخش تیلیغات در معرفی جاذبه های گردشگری به گردشگران عراقی می توان امید به آن بست تعداد گردشگران ورودی به کشور بیش از پیش شود .
متأسفانه از نگاه بسیاری از مردم و مسئولان ایرانی، مراد از توریست، اتباع چشمآبی و موبلوند اروپایی است؛ در حالی كه مردم كشورهای مسلمان و همسایه و به ویژه كشور شیعهنشین عراق كه به دلایل مختلف، از جمله نزدیكیهای فرهنگی، پتانسیل خوبی برای جذب به ایران دارند و پرسش اینجاست كه آیا به این منظور تبلیغات مناسبی صورت گرفته شده است؟
این تحقیق در صدد آن است که تاثیر تبلیغات بر گردشگر ورودی را بررسی نماید و همچنین به دنبال ارائه راهکارهای مفید در زمینه تبلیغات می باشد.
مدیریت انتظارات توریستی بسیار مهم است زیرا انتظارات می تواند به طور قابل توجهی فرآیندهای انتخاب توریست و همچنین برداشت از تجارب را تحت تأثیر قرار دهد. در مرحلهی اول: اعتقادات مطلوب فرد (انتظارات) در مورد یک مقصد به مکان توریستی کمک میکند تا یک موقعیت ممتاز را در میان مکانهای برانگیزاننده در طول فرآیند انتخاب اشغال کند.
دوم اینکه: انتظارات ممکن است برداشت از تجربیات مقصد یا دقیقتر، فرآیند رضایت توریست را تحت تأثیر قرار دهد.
مهمترین عمل در رضایت یا نارضایتی توریستها از کشور میزبان یا فعالیت توریستی خود به سطح انتظارات و توقعات توریستها مربوط میشود. در این زمینه، ارزیابی توریستها از امکانات و تسهیلات کشور میزبان و نحوه ارائه خدمات از سوی او نقش بسزایی دارد و اگر قضاوت توریستها به گونهای باشد که میزبان با توجه به امکاناتی که در اختیار داشته نتوانسته خدمات درخوری ارائه کند، احساس نارضایتی خواهند کرد و بالعکس
امروزه صنعت گردشگری پس از صنایع نفت و اتومبیلسازی سومین صنعت درآمدزای کشورهاست که متأسفانه دولت ایران به این صنعت بی توجه است.گردشگران از مقصد انتظار ارائه خدماتی از جمله برنامه ریزی زمانی و مکانی سفر، جابه جایی و رزرو محل اقامت در مقصد، تأمین وسایل مطلوب، امنیت، حمل و نقل و اطلاع رسانی مناسب و خدمات لازم پس از ورود به مقصد دارند. در كشورهای دیگر، توریستها با امكانات زیادی مواجه میشوند در نتیجه انتظارات آنها برآورده میشود و این امر موجب رضایت و وفاداری آنها می شود.در ایران دستیابی به این امكانات فراهم نیست و نمی توان به تمامی انتظارات توریست پاسخ مثبتی داد، در كشور ما هم اقدام خاصی برای جذب توریست صورت نمیگیرد این در حالی است که ایران از نظر جاذبههای گردشگری، طبیعی، آب و هوا و باستانی جز 10 کشور برترجهان است ولی از بازار توریست سهمی شاخص نبرده است. استان قزوین نیز با داشتن تمدن 9 هزار ساله و جاذبه های فراوان گردشگری در زمینۀ بازاریابی و جذب توریست به صورت کارا عمل نکرده و نتوانسته انتظارات توریست را برآورده کند که این امر موجب نارضایتی توریست می شود. .
در نتیجه ایجاد یك فضای مناسب و مطلوب و اطلاع رسانی كافی در جذب توریست بسیار مهم است. بسیاری از کشورها از طریق جذب توریست توانسته اند وضعیت خود را بهبود ببخشند و از مشکلاتی مانند بیکاری، پایین بودن سطح درآمد سرانه و کمبود درآمد ارزی خویش بکاهند.
بیش از 98 درصد کسب و کارها در کشور ما کسب و کارهای کوچک و متوسط هستند (بانک مرکزی،1388) .این کسب و کارها عموما با مشکلاتی همچون فقدان همکاری بین بنگاهی ، فقدان توانایی در ارائه خدمات جدیدتر و بهتر ، عدم شناخت کافی از مشتریان ، فقدان نوآوری ، کمبود زیرساخت های مناسب تبلیغاتی و ضعف باور ملی در رقابت پذیر بودن در عرصه بین المللی روبرو هستند . این ضعف بنیادین ، موجب شده تا صنعت گردشگری کشور در مقایسه با سایر کشورها از رقابت پذیری بسیار پایین برخوردار باشد (دفتر پژوهش های بازرگانی،1385) .اردن ، لبنان ، ارمنستان ، ترکیه ، مصر ، آفریقای جنوبی ، برزیل ، کشورهای اروپای شرقی ، مالزی ، چین ، هندوستان ، بنگلادش ، نپال ، مراکش ، تانزانیا ، تایلند ، تونس و … کشورهایی هستند که با بکار گیری راهبرد خوشه سازی سعی در غلبه بر مسایل و مشکلات موجود کسب و کارهای گردشگری خود دارند (Wood,2006).تجارب کشورهای یاد شده نشان می دهد به کارگیری الگوی خوشه گردشگری یکی از موثرترین شیوه های سازماندهی بنگاه های کوچک و متوسط است . در نتیجه این سازماندهی ، کسب و کارهای کوچک توانسته اند توان رقابتی خود را بالا ببرند و محیط خلاق و پویایی را برای کسب و کار فراهم سازند . مهمتر از همه نوآور و انعطاف پذیر شوند و توسعه خوشه ای را به عنوان الگوی توسعه درون زا مطرح کنند (رابلوتی،1384) .
مدیر کل میراث فرهنگی و صنایع دستی همچنین می گوید : متاسفانه قزوین هنوز یک شهر گردشگری نیست و به علت کمبود اماکن و امکانات اقامتی ، مسافران و گردشگران گاهی فقط چند ساعت در این شهر حضور دارند . وی می افزاید : استان قزوین در فاصله 150 کیلومتری پایتخت قرار دارد و این موقعیت ممتازی برای این استان برای جذب گردشگر است زیرا طبق آمار اداره کل میراث فرهنگی استان ، پلیس راه و سازمان پایانه حمل و نقل سالانه40 میلیون مسافر و گردشگر از این استان عبور می کنند ، اما فقط حدود یک میلیون و
800تا900 هزار نفر از اماکن دیدنی آن بازدید می کنند .باوجود تنوع اقلیمی ، طبیعی ، مذهبی و میراث فرهنگی و تاریخی شگفت انگیز و بی نظیر ایران به ویژه استان قزوین ازاین درآمد ملی آنچنان که شایسته است بهره مند نمی باشیم ، این رویکرد خوشه ای می تواند جبران این نقیصه را بنماید ، این موضوع تازگی دارد .
با توجه به مواردی که ذکر گردید به طور کلی محقق در این پژوهش به دنبال پاسخی برای این سوال است که چه تاثیری . شاخص های گردشگری بر عملکرد گردشگری در استان قزوین دارند
1-3- ضرورت انجام تحقیق
در دهه های اخیر جهانگردی به عنوان گسترده ترین صنعت خدماتی مطرح بوده است و همه كشورها در رقابتی تنگاتنگ برای بهره گیری از مزایای این صنعت بوده اند. فضاهای شهری کامل ترین قرارگاههای انسان را تشکیل می دهند و دربردارنده مراکز مهم اقتصادی، علمی، تفریحی، پزشکی می باشند و همچنین از جاذبه های فرهنگی، تاریخی و طبیعی برخوردارند. مهمترین فضاهایی که در میان مقصدهای گوناگون مورد توجه و بازدید گردشگران قرار می گیرند شهرها هستند، به همین جهت می توان گفت شهرها از مهمترین کانون های جذب جهانگردان می باشند . اساساَ امروزه یكی از مهمترین كاربری شهرها ،ارائه خدمات گردشگری نوین است. چراكه شكل گیری عصر پسا مدرنیته با گزاره های اصلی آن یعنی جهانی شدن، فن آوری اطلاعات وگردشگری همراه شده و دوره جدیدی در تعاملات اجتماعی و فرهنگی انسانها خصوصاَ در قالب ساختهای شهری رقم زده است.
با این اوصاف مراكز شهری به علت تجمع نهادهای مدنی و زیر ساختهای اجتماعی می توانند محل مناسبی برای جذب و جلب گردشگران داخلی وخارجی محسوب شوند . اهمیت این نوع از صنعت گردشگری خود زمانیكه با تاریخ تمدن و یا شرایط ویژه طبیعی آن ناحیه همراه گردد ،دو چندان شده و با برنامه ریزی های مناسب و بجا به آسانی توانایی تبدیل شدن به قطب بزرگ گرشگری كشور را خواهد داشت . و به این ترتیب است كه شهر هایی مانند ونیز،رم،میلان،پاریس، لندن، نیویوك، شانگهای، توكیو،بمبئی ویا نمونه خاورمیانه ای آن دبی قادر به جذب سالانه چندین میلیون گردشگر در سال خواهند بود . سرمایه گذاری مناسب در بخش گردشگری جهت ساخت زیر بنا و روبناهای این صنعت( هم از طریق كمك های دولتی و هم از طریق مشاركت بخش های خصوصی داخلی و خارجی)،تبلیغات گسترده ، قوانین منعطف، ایجاد فرهنگ توریست پذیری ، منابع انسانی متخصص و هزاران عامل دیگرازجمله مولفه های موثر در افزایش آمار جهانگردان و توسعه ی گردشگری شهری به كشور خواهد بود .توسعه در هر بعدی نیازمند برنامهریزی میباشد و در واقع برنامهریزی نقش مهم و کلیدی در توسعه اعم از اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی ایفا میکند. گرچه توجه به نقش برنامهریزی در توسعه در کشورهای توسعه یافته دارای سابقهای نسبتاً طولانی میباشد و این گونه کشورها به منظور دستیابی به یک توسعه پایدار همواره از برنامهریزی علمی و دقیق بهره بردهاند اما در کشورهای در حال توسعه عموماً کمتر به این امر توجه کافی داشتهاند .
به هر حال امروزه تمام کشورها اعم از توسعه یافته و در حال توسعه و حتی کشورهای عقب مانده نیز پذیرفتهاند که هر توسعهای تنها با برنامهریزی امکانپذیر است . این موضوع به خصوص در ارتباط با توسعه پایدار بیشتر اهمیت مییابد. توسعه پایدار گردشگری شهری ، به دلیل اهمیت آن و اثرات بالقوه مثبت و منفی اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و زیست محیطی که میتواند داشته باشد بدون برنامهریزی ،امکانپذیر و دست یافتنی نخواهد بود.