گسترش روزافزون استفاده از اینترنت و نوآوریهای مالی بسیار در بانکداری الکترونیکی، توجه محققان را به بانکداری اینترنتی جلب نموده است. بانکداری اینترنتی در سالهای اخیر به عنوان روشی برای حفظ وفاداری مشتریان و افزایش سهم بازار اوج پیدا کرده است. در گذشته به طور مرسوم اکثر تحقیقات در زمینه بانکداری اینترنتی معطوف به توسعه تکنولوژیکی بوده لیکن در حال حاضر توجه صاحبنظران به سمت انجام تحقیقات در خصوص رفتار و نظرات کاربران مایل گشته است. گرچه میلیونها دلار صرف ساخت و پردازش سیستمهای بانکداری اینترنتی شده؛ گزارشهای موجود نشاندهنده این واقعیت هستند که کاربران بالقوه علیرغم دسترسی به این امکانات، تمایل به استفاده از این سیستمها ندارند(وانگ[2]، 2003).
این موضوع لزوم انجام تحقیقات جدید را برای شناسایی عوامل مؤثر بر پذیرش بانکداری اینترنتی از سوی کاربران را نشان میدهد. از نظر موضوعی این موضوع در مباحث اقتصادی در بحث اقتصا خرد در زمینه رفتار مصرف کننده قرار میگیرد، همانطور که در مباحث رفتار مصرف کننده بحث میشود که رفتار مصرف کننده تحت تاثیر عوامل مختلف اقتصادی، اجتماعی و شخصیتی قرار دارد به طور مثال مقدار تقاضای یک مصرف کننده از یک کالا تحت تاثیر عوامل مختلفی از جمله قیمت خود کالا، قیمت سایر کالاها، درآمد، سلیقه، تبلیغات و ….. قرار دارد، تقاضای خدمات بانکداری اینترنتی نیز به عنوان یک خدمت تحت تاثیر عوامل مختلف اقتصادی و اجتماعی و رفتاری قرار دارد که این عوامل در تئوریهای پذیرش تکنولوژی بحث میشوند و در هر تئوری برخی عوامل موثر بر تقاضای مصرف کنندگان از یک تکنولوژی جدید بررسی میشود مثلا بر اساس مدل پذیرش و استفاده از تکنولوژی، متغیرهای احساس کاربر نسبت به سهولت کاربری و سودمندی عوامل اصلی در پذیرش و استفاده از تکنولوژی اطلاعات هستند و تقاضای آن تحت تاثیر این دو عامل قرار دارد، و یا در مدل پیکاراینن تقاضای بانکداری اینترنتی تحت تاثیر شش عامل احساس کاربردی بودن، احساس سهولت کاربری، احساس لذت بخش بودن، آشنایی با بانکداری اینترنتی، امنیت و کیفیت ارتباط اینترنتی قرار دارد ولی به نظر میرسد این نظریات نمیتواند به طور کامل رفتار کاربران و تقاضای کاربران نسبت به فناوریهای جدید و رو به گسترش در حوزه تکنولوژی اطلاعات بانکداری اینترنتی را توضیح دهد در این تحقیق سعی شده با تلفیقی از مدلهای مختلفی است که در فصل بعد به صورت روشنتر توضیح داده میشود.
1-2تعریف موضوع و بیان مسئله
در سالهای اخیر فناوری اطلاعات اثرات قابل توجهی در صنعت بانکداری داشته است، که این امر در نحوه ارائه خدمات جدید به مشتریان مؤثر بوده است. ارائه خدمات از طریق فناوریهایی مثل اینترنت، رایانههای شخصی و بانکداری تلفنی به بسیاری از مؤسسات مالی اجازه میدهد تا خدمات گوناگونی را در اختیار مشتریان قرار داده و ضمن کاستن از هزینههای سربار بانکها، از هزینههای وارده بر مشتریان نیز بکاهند. بسیاری از بانکها سعی دارند توجه مشتریان را به این نکته جلب کنند که با استفاده از بانکداری اینترنتی، آنها میتوانند از نرخهای بهتر در سپرده و وامهایشان بهرهمند شوند. دسترسی بهتر به اطلاعات، سرعت انتقال پول، احساس کنترل کامل بر حسابها، کارایی و سهولت آنها، از خصوصیات خوشایند بانکداری اینترنتی برای مشتریان است( برانو[3]،2003؛ پلاسیک[4]،2009).
در طی سالهای اخیر رشد پذیرش خدمات بانکداری روی خط بسیار سریع بوده و در برخی کشورهای غربی مانند فنلاند بیش از 50 درصد مشتریان بانکها از خدمات بانکداری اینترنتی استفاده میکنند. از طرفی دیگر شواهدی وجود دارد که نشان میدهد نسبتی از مشتریان تازه کار که برای اولین بار از خدمات بانکداری اینترنتی استفاده نمودهاند، در ادامه به عنوان مشتریان فعال و دائمی از این کانال خدماتی استفاده نمیکنند. از این رو شناسایی عوامل مؤثر بر تصمیم و رفتار مصرفکنندگان، مورد توجه محققان قرار گرفته است و الگوهایی جدید برای تبیین عوامل مؤثر بر پذیرش خدمات یا تکنولوژی جدید ارائه شده است.
مدل پذیرش تکنولوژی[5] (دیویس[6]،1989) یکی از روشهایی است که جهت بررسی عوامل مؤثر بر تمایل رفتاری افراد نسبت به پذیرش و استفاده از یک تکنولوژی جدید مورد استفاده قرار میگیرد. مدل پذیرش تکنولوژی در اصل شامل توضیح و ارتباط بین عوامل درک از سهولت کاربری[7]، درک از کاربردی بودن[8]، نگرش نسبت به استفاده[9]، تمایلات رفتاری نسبت به استفاده[10]، و استفاده واقعی میباشد. درک مشتری از کاربردی بودن و سهولت کاربری دو عامل تعیین کننده و اصلی در استفاده واقعی از سیستم و تمایل رفتاری نسبت به استفاده از آن میباشند (وو و وانگ[11]، 2007). در واقع این دو درک و برداشت، پیشبینی کنندههای نگرش نسبت به استفاده و پذیرش تکنولوژی هستند(ماتیسون[12] و همکاران، 2001).
گرچه مدل پذیرش تکنولوژی برای تکنولوژیهای متعددی قابل استفاده است اما این مدل به دلیل ناتوانی در فراهم نمودن اطلاعات کافی در مورد عقاید مشتریان در مورد تکنولوژیهای جدید مورد نقد واقع شده است(مون و کیم[13]، 2001). بنابراین ساختار این مدل باید با به کارگیری عوامل دیگر توسعه یابد.
در این تحقیق تلاش شده است با بهبود و بومیسازی این مدل اثر عوامل دیگری از قبیل تبلیغات، هزینه، آشنایی با بانکداری اینترنتی، امنیت اطلاعات خصوصی و صرفه جویی در زمان و وجود زیرساختهای مناسب را بر روی تمایل مشتریان نسبت به استفاده و پذیرش بانکداری اینترنتی در بانک تجارت مورد بررسی قرار گیرد. مدل تحقیق حاضر برگرفته از تحقیقات دیویس[14] (1996) و پیکارایتن(2004) و محمدی وکارخانه (1391) می باشد به طوری که تأثیر متغیرهای هزینه استفاده از اینترنت و صرفه جویی در زمان و کاربرد آسان از تحقیق دیویس و متغیرهای امنیت اطلاعات خصوصی و وجود زیرساختهای مناسب وآگاهی نسبت به بانکداری اینترنتی از تحقیق پیکارایتن و متغیر تبلیغات از تحقیق محمدی وکارخانه گرفته شده است. این مدل در شکل زیر نشان داده شده است:
-3 ضرورت و اهمیت:
با گسترش تجارت جهانی و ورود رقبای خارجی به بازارهای مالی و پولی کشور، بانکهای ایرانی نیز نیازمند توسعه خدمات خود در جهت
تغییرات فناورانه هستند. بانکداری اینترنتی در سالهای اخیر در سطح بانکهای خصوصی و دولتی در حال گسترش میباشد، ولی هنوز فرهنگ استفاده از این خدمات در کشور نهادینه نشده است و برخی افراد هنوز برای انجام مبادلات ساده به بانکها مراجعه میکنند، از طرفی بانکها برای رقابت وگسترش خدمات الکترونیکی و جذب مشتریان بیشتر نیاز به پذیرش این خدمات دارند. مطالعات و پژوهش بر روی استفاده از بانکداری اینترنتی و درک عقاید مشتری در مورد استفاده از بانکداری اینترنتی نشان میدهد که چگونه این عقاید و طرز تفکرها بر رفتار مشتری در مورد استفاده از بانکداری اینترنتی تأثیر میگذارد و از طرفی شناسایی عناصر مؤثر بر استفاده از بانکداری اینترنتی توسط مشتریان به مدیران بانکها کمک میکند، تا با بهبود ارائه خدمات و عملیات بانکی، فضای (بازار) ارائه خدمات بانکی را توسعه دهند و پاسخگوی نیازهای مشتریان باشند و از طرفی، با کاهش هزینهها در جهت کسب منافع بیشتر حرکت نمایند و راهبردهای بازاریابی خود را برای ارتقای اشکال جدید سامانههای بانکداری الکترونیکی به کار گیرند.
1-4 اهداف تحقیق:
هدف از این پژوهش شناسایی عوامل مؤثر بر پذیرش بانکداری اینترنتی توسط مشتریان و ارائه راهکارهای گوناگونی است، که میتواند راهگشای مدیریت بانکها در ارائه و گسترش هرچه بیشتر خدمات بانکداری الکترونیکی و به خصوص بانکداری اینترنتی باشد. از منظر بازاریابی، شناسایی بازار هدف و دستیابی هرچه سریعتر و آسانتر و دقیقتر به مشتریان هدف، از اولویتهای برنامهریزی مدیران بازاریابی مؤسسات است. یافتههای این پژوهش در بخش توصیفی میتواند به مدیران بانکها در شناسایی بازار هدف و تدوین راهبرد مناسب در این خصوص یاری رساند. از سوی دیگر نتایج تحقیق میتواند مدیران را در شناسایی موانع گسترش بانکداری اینترنتی و ارائه راه حل برای برطرف کردن موانع کمک رساند. از طرفی این تحقیق برای طراحان خدمات بانکداری اینترنتی، جهت ارائه خدمات بهتر و سازگارتر برای استفاده مشتریان و استقبال بیشتر آنان از این خدمات قابل استفاده میباشد.
1-5 قلمرو تحقیق:
1-5-1 قلمرو موضوعی:
این تحقیق از نظر موضوعی به بانکداری اینترنتی و بررسی عوامل مؤثر بر پذیرش آن خواهد پرداخت.
1-5-2 قلمرو مکانی:
این تحقیق در سطح شعب بانک تجارت در استان یزد انجام خواهد شد.
1-5-3قلمرو زمانی:
این تحقیق به مدت پنج ماه(دی ماه 1393تا اردیبهشت 1394) انجام خواهد شد.
1-6 متغیرها:
1-6-1متغیرهای مستقل:
متغیرهای مستقل در این پژوهش عبارتند از: استفاده آسان، هزینه استفاده از اینترنت، تبلیغات، امنیت اطلاعات خصوصی، وجود زیرساختهای مناسب، آگاهی نسبت به بانکداری اینترنتی و صرفه جویی در زمان.
1-6-2 متغیر وابسته:
در این تحقیق متغیر وابسته پذیرش بانکداری اینترنتی میباشد.
1-7 سؤالات تحقیق:
1-7-1 سؤال اصلی:
1-عناصر مؤثر بر پذیرش و استفاده مشتریان از بانکداری اینترنتی چیست؟
1-7-2 سوالات فرعی:
1- آیا استفاده آسان بر پذیرش بانکداری اینترنتی تأثیر معناداری دارد؟
2- آیا هزینه استفاده از اینترنت بر پذیرش بانکداری اینترنتی تأثیر معناداری دارد؟
3- آیا تبلیغات بر پذیرش بانکداری اینترنتی تأثیر معناداری دارد؟
4 – آیا امنیت اطلاعات خصوصی بر پذیرش بانکداری اینترنتی تأثیر معناداری دارد؟
5- آیا وجود زیرساخت های مناسب بر پذیرش بانکداری اینترنتی تأثیر معناداری دارد؟
6- آیا آگاهی از بانکداری اینترنتی بر پذیرش بانکداری اینترنتی تأثیر معناداری دارد؟
7- آیا صرفه جویی در زمان بر پذیرش بانکداری اینترنتی تأثیر معناداری دارد؟
1-8 فرضیههای تحقیق:
1- استفاده آسان تأثیر معناداری بر پذیرش بانکداری اینترنتی دارد.
2- هزینه استفاده از اینترنت تاثیر معناداری بر پذیرش بانکداری اینترنتی دارد.
3- تبلیغات تأثیر معناداری بر پذیرش بانکداری اینترنتی دارد.
4- امنیت اطلاعات خصوصی تأثیر معناداری بر پذیرش بانکداری اینترنتی دارد.
5- وجود زیرساخت های مناسب تأثیر معناداری بر پذیرش بانکداری اینترنتی دارد.
6- آگاهی از بانکداری اینترنتی تأثیر معناداری بر پذیرش بانکداری اینترنتی دارد.
7- صرفه جویی در زمان اینترنتی تأثیر معناداری بر پذیرش بانکداری اینترنتی دارد.
1- 9 نوع روش تحقیق:
این تحقیق از نظر روش، توصیفی کاربردی بوده و به صورت پیمایشی میدانی در بانک تجارت انجام میشود.
1-10روش گردآوری اطلاعات:
1-10-1مطالعات کتابخانهای:
شامل کتب، مقالات ،مجلات، گزارشات تحقیقی، مدارک و اسناد موجود و استفاده از اینترنت میباشد.
1-10-2 پرسشنامه:
که بر اساس مطالعات انجام شده و با کمک اساتید و کارشناسان بانکی تهیه خواهد شد.
1-11جامعه آماری، روش نمونه گیری و حجم نمونه:
فعالیتهای بازاریابی را میتوان ناشی از عوامل مختلفی مانند محصول، مکان، شناخت رقبا، تبلیغات، بازار و … دانست. یكی از اجزای با اهمیت فعالیتهای بازاریابی، تبلیغات[2] است. تبلیغات یكی از ملموسترین و گرانترین فعالیتهای بازاریابی است. هم متخصصان بازاریابی و هم متخصصان اقتصادی و مالی میخواهند اطلاع یابند كه آیا تبلیغات در محقق کردن اهداف شرکتها مؤثر واقع میشود یا خیر؟ فعالیتهای بازاریابی، روی موفقیت فروش كالاها و محصولات در بازار، متمركز شدهاند. همچنین، مدیران ارشد بنگاههای اقتصادی دریافتهاند كه هدف نهایی بازاریابی، كمك به افزایش فروش و در نهایت افزایش بازده سهامداران است (مارگی و دیگران[3]، 2005).
همزمان با پیشرفت سریع علم و افزایش رقابت جهانی، مشاهده میشود که بنگاههای اقتصادی مخارج تحقیق و توسعه، بازاریابی و تبلیغات خود را افزایش میدهند. این كه مخارج تبلیغات و تحقیق و توسعه منافع آیندهی اقتصادی مورد انتظار را به وجود میآورد یا نه، یك مسأله مهم در حوزهی مدیریتی و سطوح دانشگاهی است (بونگ و هان[4]، 2004). تبلیغات میتواند با افزایش درجهی تمرکز توسط گروههای خاص و دارای قدرت، به انحصارات دامن زده و یا با کاهش درجهی تمرکز و فرصت استفادهی همگان، رقابت آفرین باشد. ارتباط بین تبلیغات به عنوان یک متغیر رفتاری بازار و چگونگی اثرگذاری آن بر متغیرهای مختلف اقتصادی تا حدی مورد اختلاف نظر اقتصاددانان است
(جاشی و هاندسنز[5]، 2009). از سوی دیگر، مطالعات تجربی متعددی در این خصوص انجام شده است. لذا، لازم است این موضوع با دید بازاریابی در شرکتهای فعال در صنایع مواد غذایی نیز مورد مطالعه قرار گیرد.
به طور كلی، تبلیغات تأثیر مستقیمی بر فروش دارد و افزایش میزان فروش نیز بر سود شركت مؤثر است. همچنین، تبلیغات در سطح جامعه میل به خرید در مشتریان را افزایش میدهد. مشتریان با خرید یك محصول، در صورت داشتن كیفیت لازم، همان محصول را در خریدهای بعدی انتخاب میكنند (رابینسون و چانگ[6]، 1996). پژوهشهای تجربی نشان میدهند كه تبلیغات بر رفتار خرید مصرف كنندگان تأثیر میگذارد. تصمیم خرید مصرف كنندگان تحت تأثیر ارزشی است كه از خرید محصول یا خدمت خاص به دست میآید. مصرف كنندگان انتظار دارند در برابر هر ریالی كه میپردازند، ارزش دریافت كنند. در سوی دیگر، طیف بازاریابان از سرمایهگذاری در تبلیغات انتظار بازده دارند. این بازده ممكن است به شكل افزایش در سوددهی و افزایش ارزش شركت باشد (کوندو، کورکارنی و مورتی[7]، 2008).
در این تحقیق، سعی میشود که به طور تجربی آثار تبلیغات بر افزایش فروش محصولات غذایی مانند لبنیات و خشکبار و … در سطح شهر اهواز از دیدگاه مصرف کنندگان بررسی و آزمون شود.
مدیریت وكنترل موجودی یكی از ابعادمدیریت زنجیره تامین است كه می تواندنقش مهمی در ایجاد هماهنگی در بین اعضای زنجیره تامین ایفاكند در زنجیره تامین سنتی هر یك از اعضا،خود مسول تصمیم گیری های مربوط به مدیریت موجودی خود می باشند.علت بوجودآمدن چنین ساختاری برای زنجیره تامین سنتی تمایل شركت ها به تحت كنترل داشتن دارایی های خود و هزینه زیاد توزیع اطلاعات درسطح وسیع تادهه های اخیر است حلقه های زنجیر تامین سنتی تنها اطلاعات مربوط به حلقه بعدی در زنجیره (یعنی مشتریان بلافصلشان)رادراختیار دارندواز اطلاعات مربوط به تقاضای مشتریان نهایی زنجیره بی نصیب هستند چنین عدم شفافیتی در مورد تقاضای واقعی موجب بوجود آمدن مشكلات متعددی در زنجیره تامین خواهد شد (دیسنی،2003 ) درسالهای اخیر رویكردهای جدیدی در زمینه موجودی درزنجیره تامین بوجود آمده اند كه ایده اصلی آنها انتقال مسئولیت تصمیم گیری های حیطه مدیریت موجودی هر حلقه به حلقه بالاتر است در این رویكردها هر عضو زنجیره اطلاعات مربوط به تقاضارادر اختیار عضو بالادست قرارداده و تصمیمات مربوط به سطح موجودی خودرابه اوواگذار کند در این تعویض مسو لیت در بیشتر موارد عضو با لادست موجودی را نگهداری کرده وریسك عدم قطعیت تقاضارا می پذیرد(لی،2005).
باگذشت زمان شركتها كم كم درك نمودند كه هزینه های مازاد موجودی غیر ضرور در هر كجای زنجیره تامین ذخیره شوند خواه شركت نسبت به آن مسئولیت مستقیم داشته باشدیانه باز هم بر هزینه های پایین خطی شركت تاثیرگذاراست امروزه موجودی نگهداری شده در هر یك از حلقه های زنجیره تامین با یكدیگر مرتبط در نظر گرفته می شوند بنابراین به سطوح نگه داری مواد خام و اجزابادید عناصر مرتبط به هم و به وجود آورنده فرصت برای كاهش هزینه ها نگریسته می شود بوجود آمدن این تغییرات در رویکردهای مربوط به مسئولیت موجودی باعث شده است كه روش های سنتی برنامه ریزی موجودی كارایی خود را برای بسیاری از شركت از دست بدهد(نخعی كمال آبای و همكاران،1389)
مدیریت موجودی توسط فروشنده[3] یكی از مشهورترین روشهای شراكت برای افزایش راندمان زنجیره عرضه است كه اصول آن در اواخردهه 1980پایه ریزی شده است امروزه مدیریت موجودی توسط فروشنده نقش بسیار كلیدی وحساسی رادر زنجیره های عرضه كوچك وبزرگ كه دارای ویژگی پاسخگویی سریع به مشتریان می باشند ایفا می كند .دراین شراكت تامین كننده كه خود گاهی تولیدكننده
،فروشنده ویایك توزیع كننده است تصمیمات مربوط به كنترل موجودی انبار رابرای مصرف كننده اتخاذ می كند بعبارت دیگر فروشنده خود سطح موجودی انبار خریدار را (یابه صورت فیزیكی ویابه صورت الكترونیكی )كنترل نموده و تصمیمات مربوط به صدور ثبت سفارش ،میزان سفارش ،زمان سفارش ،نحوه حمل و غیره را می گیرد در این تعامل مشتری نظارت بر موجودی انبار خود را رها كرده وحتی در مواقعی مسئولیت كلیه عملیات مالی آن رانیز به تامین كننده واگذار می نماید. و یا اینكه می توان گفت كه مدیریت موجودی توسط فروشنده فرایند پیوسته ای است كه در آن مسئولیت مدیریت موجودی مشتری به تامین كننده واگذار می شود(شعیفی،كریمی1387).
مدیریت موجودی توسط فروشنده مكانیسمی است كه در آن فروشنده /تامین كننده سفارشات خرید را برمبنای اطلاعات تقاضای مشتری صادر می كند باتوجه به این توضیحات شاید بتوان گفت كه مدیریت موجودی توسط فروشنده یک عمل جایگزینی باز خوراست ویایك روش انتقال مالكیت موجودی به فروشنده ودر عین حال اطمینان داشتن از جریان هموار مواد(كالا)در هنگام لزوم است.
سعی این پژوهش براین می باشد كه موانع برسرراه استقرار مدیریت موجودی توسط فروشنده رادر مدیریت تداركات و امور كالای شركت ملی مناطق نفت خیز جنوب (ستاد) مورد شناسایی ،تجزیه وتحلیل قرارداده وسپس راه کارها و برنامه های لازم رابرای رفع این موانع بكار بندد.
پس از معرفی مکانیک نیوتنی، دانشمندان زیادی از این نظریه به عنوان مکانیک سماوی در مطالعه و شناخت کیهان استفاده کردند. در همان سالهای اولیه مطالعهی گرانشهای قوی و تأثیرات آن بر سایر اجرام مورد توجه قرار گرفت.
نخستین بار در سال 1784 میشل[1] در مقالهای سرعت فرار[2] را با اطلاعات آن روز محاسبه کرد [1] و در سال 1796 لاپلاس[3] نیز همان نظریهی میشل را دوباره مطرح کرد که با توجه به اینکه مقدار دقیقی برای سرعت نور محاسبه نشده بود، آنچنان که میبایست مورد توجه قرار نگرفت. در اواخر قرن 19 سرعت نور کاملاً معلوم و اندازهگیری شد و از طرفی در سال 1915 اینشتین نظریهی نسبیت عام را برای تشریح مبانی هندسی برهمکنشهای گرانشی، که منجر به انحنای فضازمان توسط ماده یا انرژی میشد، مطرح کرد و نشان داد که گرانش روی مسیر نور نیز تأثیر میگذارد.
حقیقتهایی در مورد گرانش وجود دارد که نقش آنرا در پدیدههای فیزیکی نمایان میکند، از جمله اینکه: در نظریهی نیوتنی خورشید نیروی گرانشی به زمین وارد میکند و از سوی دیگر زمین در پاسخ به این نیرو به دور خورشید میگردد. در نسبیت عام جرم خورشید انحنایی در فضازمان ایجاد میکند و زمین در مسیری مشخص در این فضازمان منحنی حرکت میکند. به عبارت دیگر در نظریه نیوتنی، گرانش برهم کنش از راه دور بین جرمهاست اما در نسبیت عام، گرانش به صورت انحنای هندسی فضازمان توصیف میشود.
در سال 1916 چند ماه پس از اینکه اینشتین معادلات خود را ارائه کرد، شوارتزشیلد نخستین جواب دقیق معادلات اینشتین را یافت ]2[ و اظهار داشت که از دیدگاه نظری سیاهچالهها وجود دارند. سپس دانشمندان با در نظر گرفتن این سیاهچاله در مبدأ مختصات، دریافتند که در فاصلهی مشخصی از آن نور هم نمیتواند از دام سیاهچاله خارج شود. به این فاصله، شعاع شوارتزشیلد و به ابر سطحی که در این فاصله قرار دارد، افق رویداد سیاهچالهی شوارتزشیلد میگویند.
اینشتین معادلات نسبیت عام را به صورت یک رابطهی تانسوری به شکل زیر ارائه نمود:
که در آن یک ثابت عددی مثبت موسوم به ثابت گرانش اینشتین میباشد. این معادله تأثیرات ماده بر انحنای فضازمان را نشان میدهد. در طرف راست معادلهی (1-1)، تانسور همان تانسور انرژی- تکانه است که معرف میدانهای مادی مختلف میباشد. طرف چپ این معادله که نقش هندسهی فضازمان را دارد، توسط تانسور اینشتین معرفی میشود که این تانسور به صورت زیر تعریف میشود:
(1-2)
که در آن و به ترتیب تانسور و اسکالر ریچی میباشند. اینشتین فقط مشتقات مرتبهی اول و دوم متریک را در معادلات خود در نظر گرفت و بعدها برای توضیح جهان شتابدار ثابت کیهانشناسی را نیز در معادله وارد کرد.
در سال 1971 لاولاک[4] با درنظر گرفتن وابستگی خطی به مشتقات مرتبهی دوم متریک، معادلات گرانش در ابعاد بیش از 4- بعد را معرفی و بهجای تانسور اینشتین یک تانسور عمومیتر در معادلات گرانشی ارائه نمود. وی توانست به لاگرانژی که تعمیمی بود از لاگرانژی اینشتین – هیلبرت[5] دست پیدا کند [3-5]. در فصل سوم در مورد گرانش لاولاک به اختصار بحث خواهیم کرد. ما در این رساله سعی بر این داریم که در طرف چپ معادلات میدان، به جای استفاده از گرانش اینشتین از گرانش مرتبهی دوم لاولاک (گرانش گوس- بونه) استفاده کنیم.
همانطور که گفته شد، در سمت راست معادلهی (1-1)، تانسور انرژی- تکانهی مربوط به میدانهای مادی مختلف قرار دارد. یکی از مهمترین این میدانها، میدان الکترومغناطیسی میباشد. معادلات ماکسول به عنوان یک میدان خطی الکترومغناطیسی، از معروفترین این میدانهاست.
پس از روی کار آمدن نظریهی نسبیت عام، با توجه به اینکه این نظریه یک تئوری غیرخطی گرانش میباشد، دانشمندان علاقهمند به نظریات غیرخطی شدند.
معادلات ماکسول چگونگی ایجاد میدانهای الکتریکی و مغناطیسی را توسط بارها و جریانهای الکتریکی و نیز پیدایش یکی از این میدانها توسط تغییر زمانی میدان دیگر را توصیف میکنند. اما این معادلات در حالاتی خاص دارای ایراداتی است که میتوان به نامحدود شدن میدان الکتریکی ذرات باردار نقطهای در محل آنها اشاره نمود.
تئوری میدانهای غیرخطی به این دلیل که اغلب سیستمهای فیزیکی موجود در طبیعت ذاتاً غیرخطی هستند بسیار مورد علاقه بود و کنشهای غیرخطی در تئوری ابرریسمان نیز مطرح شدند [6-10]. اولین بار در سال 1934 الکترودینامیک غیر خطی توسط بورن و اینفلد ارائه شد ]11[ که انگیزهی آنها از ارائهی چنین میدانی محاسبهی مقدار متناهی برای خود انرژی ذرات باردار نقطهای گونه بود. سپس هافمن در سال 1935 نسبیت عام را با الکترودینامیک بورن و اینفلد پیوند داد و یک جواب متقارن کروی که نشان دهندهی میدان گرانشی یک جسم باردار باشد را معرفی کرد و جوابهای سیاهچالهای آن را مورد بررسی قرار داد ]12[.
از سوی دیگر در نظریهی ماکسول، میدان الکتریکی یک ذرهی باردار نقطهای تابعی از ابعاد فضازمان بوده و فقط در 4- بعد عکس مجذوری میباشد. اگر بخواهیم معادله الکترومغناطیس صرفنظر از ابعاد فضازمان متناسب با عکس مجذور فاصله باشد باید این نظریه را به صورت تعمیم یافته و غیرخطی بیان کنیم. نظریهی مناسب جهت برآورده کردن این خاصیت، نظریهی توانی ناوردای ماکسول[6] (PMI) نام دارد که در بسیاری از مقالات در حوزهی گرانش به آن اشاره شده است [13و14]. در این رساله صرفنظر از نظریههای بورن- اینفلد و توانی ناوردای ماکسول دو کلاس جدید از میدانهای الکترومغناطیس غیرخطی را معرفی میکنیم و در مورد خصوصیات آنها بحث خواهیم کرد. همچنین با در نظر گرفتن این دو کلاس غیرخطی بهجای میدان ماکسول در سمت راست معادلهی (1-1) جوابهای سیاهچالهای آن را بدست خواهیم آورد.
در سالهای اخیر، یکی از پیشرفتهای بزرگ در نسبیت عام، کشف رابطهی بین مکانیک سیاهچالهها و قوانین ترمودینامیک بوده است ]15[. بهعنوان نمونه با وجود گرانش قوی سیاهچاله و نبود اطلاعات از درون آن، یافتههای هاوکینگ در سال 1971 نشان داد در شرایط عمومی مساحت کل افقهای رویداد یک سیاهچاله هرگز نمیتواند کاهش یابد که این نتیجه را امروزه قانون دوم مکانیک سیاهچالهها مینامند. این قانون شباهت قابل توجهی با قانون دوم ترمودینامیک دارد که بیان میکند آنتروپی کل سیستم هرگز کاهش نمییابد. از این رو بکنشتین[7] پیشنهاد داد یک سیاهچاله باید آنتروپی داشته باشد و آنتروپی آن با مساحت افق رویدادش متناسب است ]16و17[.
در این رساله ما علاقهمند به بررسی خصوصیات ترمودینامیکی سیاهچالهها میباشیم. ابتدا کمیتهای ترمودینامیکی و پایای سیاهچاله را محاسبه کرده، آنگاه با تعمیم رابطهی اسمار[8] برای جوابهای بدست آمده، جرم را بهصورت تابعی از آنتروپی، بارالکتریکی و تکانهی زاویهای بدست میآوریم. سپس صحت قانون اول ترمودینامیک را برای نظریهی ارائه شده میآزماییم و در نهایت به بررسی پایداری جوابها خواهیم پرداخت. در این رساله در دستگاه واحد که میباشد کار میکنیم.
بهطور کلی مطالب این رساله به صورت زیر دستهبندی شدهاند:
فصل دوم به الکترومغناطیس غیرخطی اختصاص دارد. ابتدا میدانهای غیرخطی بورن- اینفلد و توانی ناوردای ماکسول را معرفی و سپس به معرفی دو کلاس جدید از الکترومغناطیس غیرخطی پرداخته میشود و لاگرانژی آنها مورد بررسی قرار داده میشود. سپس میدان الکتریکی ذرات باردار نقطهای در این نظریهها ارائه میگردد.
فصل سوم به مقدماتی در مورد گرانش اختصاص دارد. ابتدا در مورد اصول نسبیت عام به اختصار بحث میشود، آنگاه برخی تعاریف مورد نیاز در مورد هندسه و متریک فضازمان ارائه شده و سپس به معرفی گرانش لاولاک و به خصوص لاگرانژی مرتبهی دوم لاولاک (لاگرانژی گوس- بونه) پرداخته میشود. سپس به مکانیک سیاهچاله پرداخته شده و به قوانین ترمودینامیک سیاهچالهها به صورت اختصار اشاره میشود.
فصل چهارم لایهی سیاه گرانش گوس- بونه را در حضور دو کلاس جدید از الکترومغناطیس غیرخطی محاسبه و سپس خصوصیتهای هندسی فضازمان شامل تکینگی[9] (در صورت وجود) افق رویداد، رفتارهای مجانبی و… مورد بررسی قرار گرفته میشود. در ادامه کمیتهای پایا[10] و ترمودینامیکی را محاسبه کرده و قانون اول ترمودینامیک مورد بررسی قرار داده میشود.