بیشک نوجوانان و جوانان، بخش مهم و پایهای سرمایة انسانی هر جامعه به شمار میآیند که در عین حال، بیش از سایر گروههای جامعه در معرض بزهکاری و بزهدیدگی قرار دارند. در آخرین سرشماری ملی در ایران که در سال ۱۳۹۰ انجام گرفت جمعیت کشور بالغ بر ۷۵،۱۴۹،۶۶۹ تن بوده است (مرکز آمار ایران،1392). بر اساس برآوردهای مرکز آمار ایران هم اکنون نزدیک 24168821 نفر از جمعیت ایران یعنی 32 درصد آن، از نظر سنی زیر 18 سال هستند. جمعیت دانشآموزی کشور نیز در سال تحصیلی ۹۳ـ۹۲ بالغ بر ۱۲ میلیون و ۳۰۰ هزار نفر با احتساب سه مقطع دبستانی، راهنمایی و دبیرستانی بوده است که حدود ۵ میلیون و ۵۰۰ هزار دانشآموز در دورههای متوسطه شامل دوره اول متوسطه (راهنمایی سابق) و دوره دوم متوسطه تحصیل خواهند کرد (مرکز آمار ایران،1392). آمار مزبور از یک سو نشانگر ظرفیتهای بالقوه آموزشی و سرمایه انسانی در جامعة ایرانی است، و از سوی دیگر، در صورت عدم توجه کافی و برنامهریزی دقیق، میتواند به عنوان یک آسیب و یا تهدید قلمداد شود.
در داخل کشور نیز با توجه به آمارهای منتشر شده میتوان نتیجه گفت که میزان وقوع جرایم بر حسب سن، جوانتر شده و بزهکاری و جرم از جوانان به نوجوانان به شدت در حال گسترش است (رجبی،131:1388). بویژه اینکه با توجه به تحولات پدید آمده در حوزه رسانهها و فناوری ارتباطات، آسیبهای نوپدیدی نیز ظهور یافته است که زندگی و سلامت کودکان و نوجوانان را با خطرات جدی مواجه ساخته است. اعتیاد و مصرف مواد از جمله آسیبهایی است که به مدارس نفوذ کرده و وضعیت بهداشت و سلامت دانشآموزان را روز به روز با شدت بیشتری مورد تهدید و حمله قرار میدهد. گزارش سال 2008 سازمان ملل میگوید که ایران بیشترین مصرف سرانه مواد مخدر در جهان را داراست. گزارشهای دیگری وجود دارد که پایینترین سن آغاز اعتیاد را نیز ویژه ایران میداند. نتایج یک تحقیق علمی در زمینه مبارزه با مواد مخدر نشان میدهد که مدارس راهنمایی و دبیرستان، یکی از محیطهای اصلی برای شروع استفاده از مواد مخدر است. آن طور که مسئولان ستاد مبارزه با مواد مخدر اذعان دارند، رواج مواد مخدر در بین دانشآموزان مدارس به ویژه در حاشیه شهر، به وضعیت نگرانکنندهای رسیده است. طاها طاهری جانشین دبیر کل ستاد مبارزه با مواد مخدر در این خصوص میگوید: بر اساس بررسیهای صورت گرفته، در برخی مدارس حاشیهای نقاط آسیبپذیر، دانشآموزان به مصرفکننده مواد مخدر تبدیل شدهاند. با توجه به شرایط یاد شده، زنگهای خطر در خصوص رواج مواد مخدر در میان دانشآموزان مدارس این مناطق به صدا در آمده است (خبرگزاری تحلیلی ایران،1388).
شیوع بزه و رفتارهای پرخطر در میان نوجوانان و جوانان در سالهای اخیر به یک مسألة عمدة اجتماعی تبدیل گشته است. نتایج و یافتههای حاصل از پیمایشها و تحقیقات تجربی به قوت بر مدعای فوق مهر تأیید میزنند. پوراصل[6]و دیگران (2007) در پژوهشی میان 1785 دانشآموز از شهر تبریز دریافتند که 226 نفر (7/12 درصد) تجربة مصرف الکل و 36 نفر (2 درصد) تجربه مصرف مواد مخدر داشتهاند.
کلیشادی[7] و دیگران (2006) در پژوهشی در میان دانشآموزان دریافتند که میزان شیوع مصرف سیگار در بین پسران 5/18 درصد و در بین دختران 1/10 درصد میباشد. میانگین سنی اولین اقدام برای مصرف سیگار 2/13 سال بوده است. نتایج این تحقیق نشان میدهد که مصرف سیگار در میان نوجوانان به عنوان یک تهدید محسوب میشود. آیتاللهی[8] و دیگران (2005) در تحقیقی به این نتیجه رسیدند که 9/16 درصد دانشآموزان مصرف سیگار را تجربه کرده و 5/2 درصد مرتباً مصرف سیگار داشتهاند. همچنین 35 درصد از دانشآموزان الکل را تجربه کرده و 1/2 درصد از آنها به طور مرتب مصرف الکل داشتهاند. در پژوهش دیگری که توسط امیری[9] و دیگران (2011) در میان 3958 دانشجوی دانشگاه در شمال ایران انجام شده دیده شد که مصرف اکستازی، تریاک و شاهدانه به ترتیب 3/4، 7/2 و 4/2 درصد در میان دانشجویان رواج دارد.
در بحرانهای طبیعی احتمال وارد آمدن آسیب به زیرساختها وجود دارد؛ البته در این زمینه معمولا پیشبینیهای لازم پیش از ایجاد این زیرساختها به عمل میآید ولی در جنگهای نوین با توجه به اهمیت زیرساختهای حیاتی هر کشور، نخستین نقاطی که مورد حمله قرار میگیرند، این زیرساختها، علی الخصوص در حوزهی انرژی میباشد. استراتژیکترین انرژی که در حال حاضر تقریبا زندگی، کار و ارتباطات تمام افراد به آن بستگی دارد برق است و نیروگاههای تولید برق و خطوط انتقال آن به عنوان اولین زیرساختهایی است که در صورت آسیب چه به دلیل بحرانهای طبیعی و چه در صورت حمله دشمن میبایست مورد توجه قرار گرفته و برای مقابله با آسیبهای آن چارهای اندیشید.
قطع برق در جوامع امروز برابر با ایجاد بحران میباشد و اطلاع رسانی در شرایط بحران به ایجاد آرامش و کاهش خسارات ناشی از این بحران کمک شایانی مینماید، اما در شرایط قطع برق با عدم امکان اطلاع رسانی از طریق رسانههای مرتبط با برق از قبیل تلویزیون، رادیو، رسانههای مکتوب، اینترنت، تلفن همراه و … مواجه میباشیم، زیرا حتی در صورتیکه مخاطبان بوسیله ژنراتورهای خانگی یا باطری بتوانند دریافت کنندههای خود را فعال نمایند فرستندههای محلی در ارسال محتوا با مشکل مواجه میباشند.
لذا برای این مورد باید چارهای اندیشید که در کوتاهترین زمان و با حداقل امکانات، شرایط اطلاع رسانی توسط رسانههای عمومی در شرایط بحران ناشی از قطع برق را فراهم آورد. به همین منظور نسبت به بررسی این مساله از دیدگاه کارشناسان در حوزهی پدافند غیر عامل و کارشناسان رسانه خواهیم پرداخت.
اهمیت اطلاع رسانی در شرایط بحرانی برای کاهش آسیبهای ناشی از این بحران و همچنین تاثیرات مثبت روانیای که اطلاع رسانی در این شرایط برای عموم مردم بوجود آورده و از ایجاد شایعات جلوگیری مینماید، امری است که پیش از این در تحقیقات گستردهی علمی اثبات شده است.
با توجه به مشکلاتی که در اثر قطع برق بر سر راه اطلاع رسانی بوجود میآید میبایست نسبت به بررسی شیوههای اطلاع رسانی در این شرایط توسط رسانهها اقدام و در نهایت به راهکاری برای این امر دست پیدا کرده و این راهکار را برای اطلاع رسانهها و سایر سازمانهای مرتبط با موضوع قرار دهیم.
شرایط خاص کشورمان در حال حاضر و تهدیداتی که توسط کشورهای متخاصم نسبت به آن انجام میپذیرد نیز دلیل دیگری است که به عنوان انگیزه انتخاب این موضوع میباشد. در جنگهای امروز معمولا ابتدا کشورها از طریق رسانهها شکست میخورند و سپس از طریق نیروهای نظامی مقابل، نمونه جنگ آمریکا- عراق سال ۲۰۰۳ که در آن ابتدا شکست نیروهای عراقی توسط رسانههای حامی جنگ اعلام و چند روز بعد بغداد توسط نیروهای حمله کننده، اشغال شد.
اگرچه پرداختن آماریِ صرف به این تراژدی نمی تواند به عنوان یك ملاك مناسب موردتوجه باشد و در این راستا ضرورت توجه همزمان به سیاستگذاری های ملی و فرهنگ سازی قومی را می طلبد، اما باید از رهگذر آمارهای مستند به اهمیت اجتناب ناپذیر پیشگیریقبل از وقوع هر بحران توجه داشته باشیم تا با ارائه راهكارهای پیشگیرانه از افزایش روند صعودی منحنی های طلاق در كشور جلوگیری كنیم.
هر چند تجزیه و تحلیل این مطلب كه چرا برخی طلاق می گیرند، كمی دشوار به نظر میرسد، اما به هر صورت، از هم پاشیدگی كانون خانواده نتیجه نارضایتی و عوامل رنج آوریاست كه زن و مرد مدت ها در مقابل آن قرار گرفته و فشارهای اقوام و دوستان یا تقبیحهای اجتماعی و عوامل دیگر هم نتوانسته است از تصمیم آن ها برای جدایی از یكدیگرجلوگیری كند.
دلایل رشد صعودیطلاق در سال های اخیر را میتوان متأثر از عوامل اقتصادی و حتی حقوقی نیز دانست سئوالی دیگر اینجاست آیااعتیاد، دخالت والدین و اطرافیان، خشونت و ضرب و شتم، سوءظن و بدبینی و نبودتفاهم از بیشترین عوامل درخواست طلاق زوجین در سال های اخیر بوده است؟
انتخاب نادرست و بی دقتی در امر همسر گزینی و آشنایی ها و دلبستگی های خیابانی كه بی گمان تحمیل نظرات به والدین را در پی داشته،آیا از دیگر عوامل مهم شیوع طلاق دركشور به شمار می آید؟
ارزیابی ها نشان داده صنعتی شدن و به اصطلاح مدرنتیه ،حاشیه نشینی وكمرنگ شدن نظام سنتی خانواده گسترده، بیشترین زمینه ازدواج های ناموفق را به وجودآورده است.
از این رو می توان گفت برخی از طلاق ها دستاورد ازدواج های «غلط» است، ازدواجهایی كه یا بر اثر اجبار یا ناشی از عدم شناخت است و نقش عواطف و احساسات زودگذر یاازدواج بدون تعمق هم بوده است.
طلاق كه امروزه تهدیدكننده اصلی كانون خانواده ها به شمار می آید، آسیب های اجتماعی فراوانی را به همراه دارد كه بسیاری از پیامدهای آن را می توان این روزهادر شهرهای بزرگ كشورمان مشاهده كرد. نکته ای که شایان توجه بیشتر دراین زمینه می باشد پژمرده شدن غنچه های نا شکفته است. به عبارت دیگر قبل ازاین که زندگی مشترک شروع شود طلاق به وقوع می پیوندد واین امر تبعات متعدد روانی-اجتماعی را برای دختر وپسر وخانواده ها و درنهایت برای جامعه به بار می آورد که می توان به مواردی مانند : زندانی شدن مرد به دلیل نپرداختن مهریه، اعتیاد به دلیل شکست عاطفی، ترس از تشکیل زندگی مشترک درآینده و… اشاره نمود. به نظر می رسد اختلاف سنی زوجین، میزان تحصیلات زوجین،مدت زمان عقد، مدت زمان زندگی مشترک، نوع شغل، میزان مهریه، دخالت دیگران در امور زندگی زوجین ، مدت شناخت همسر قبل از ازدواج، شیوه آشنائی زوجین قبل از ازدواج، میزان رضایت به ازدواج در اطرافیان، وضعیت اقتصادی- اجتماعی خانواده، تناسب فرهنگی خانواده ها، میزان معاشرت قبل از عقد، میزان نظارت خانواده ها برروابط طرفین قبل از عقد، میزان ملاقات با همسر بعداز عقد، میزان ارتباط با خانواده همسر بعداز عقدو وجود آسیب روانی –اجتماعی در فرد بادرخواست طلاق رابطه وجوددارد.
استفاده از ظهور رایانه ها، تحولی عظیم در عرصه های گوناگون و از آن جمله در آموزش پدید آورده اند، به گونه ای که آموزش را وارد مرحله ی نوینی کرده است. موفقیت رایانه، به عنوان وسیله ای کمک آموزشی در فرآیند یاددهی-یادگیری، بر ساختارهای آموزشی تأثیر گذارده و موجب توسعه و پایداری انواع گوناگونی از نرم افزارها شده است (رحمتیان و اطرشی، 1388، ص 28). بعد از پیدایش فناوری رایانه، استقبال از چند رسانه ای ها در قالب نرم افزارهای رایانه ای رشد چشم گیری داشت و به جرأت می توان گفت شیوع استفاده از چند رسانه ای در فعالیت های گوناگون به ویژه آموزش، مدیون قابلیت ها و توانایی های برجسته فناوری رایانه است. از چند رسانه ای ها در آموزش و یادگیری بسیار استفاده می شود، زیرا از یک سو باعث جذب یادگیرنده شده و از سوی دیگر با امکانات متنوعی که فراهم می آورد، تداوم یادگیری او را تضمین می کند (رضوی، 1386).
تحقیقات روان شناختی نشان میدهد دانش آموزان تنها 15 درصد اطلاعات خود را از طریق گوش دادن، 25 درصد از طریق تصاویر و 65 درصد از طریق شنیدن و دیدن تصاویر به صورت همزمان دریافت میکنند و در حافظهی خود نگه داری میکنند؛ اما برای روشهای سنتی آموزشی مشکل است که برای یک شخص به صورت همزمان یک مطلب آموزشی را توضیح و نمایش بدهد؛ بنابراین این فناوری چند رسانه ای است که این مشکل را حل میکند و با ترکیب صوت و تصویر باعث ارتقاء کیفیت آموزشی میشود (چن و اکسیا[12]، 2012، ص 4214).
افزایش استفاده از فناوریهای نوین در زندگی روزمره ما حاکی از آن است که آنچه ما برای طراحی تصمیم سازی میکنیم، میتواند تأثیر مستقیمی بر زندگی ما داشته باشد. در نتیجه، ایدهها برای بهبود طرحها میتواند تأثیر سودمند مستقیمی بر زندگی ما داشته باشد (اُنیل و همکاران، 2005، ص 475). چرا که امروزه، رشد روزافزون چند رسانه ای های آموزشی و ورود آنها به بازارهای تجاری به منظور کسب درآمد و سود بیشتر، گاهاً شرایطی را ایجاد نمود که سبب گردید که این گونه نرم افزارها فقط در کمیت رشد یابند و چندان به کیفیت آنها توجه نشود.
لذا رشد بی رویه و در شرایطی غیر منطقی این چند رسانه ای ها، مسبب ایجاد زمینه ای گردیده است که این چند رسانه ای ها از جهاتی از جمله خسته کننده بودن، محدود کردن یادگیرندگان، غیر واقعی و پر زرق و برق بودن، مورد انتقاد واقع گردند. در کل چنین احساس می شود که این محصولات در حد زیادی به منابع سنتی وابسته هستند و موفق نشده اند که در جهت نوآوری به نتیجه ی مطلوب برسند (شاه جعفری، 1386، ص 93). از این رو، توجه به کیفیت این نرم افزارها در قالب مطالعات تحلیل محتوا از مسائل مهمی است که می تواند زمینه ی اصلاح و بهبود کیفی این دست چند رسانه ای ها را فراهم نماید.
برای ساخت چند رسانه ای های آموزشی با توجه به رویکردها و دیدگاه های موجود در سه گروه بزرگ روان شناسی رفتارگرایان، شناخت گرایان و ساختن گرایان، اصول و مؤلفه هایی برای ساخت و تولید این چند رسانه ای ها موجود است. آنچه مورد نظر پژوهش حاضر است توجه به اصول و مؤلفه های ساختن گرایان در ساخت چند رسانه ای های مورد بررسی و همچنین اصول هفت گانه ی مایر که هر کدام از این
اصول ریشه در یکی از مکاتب بزرگ روان شناسی دارد، می باشد.
با توجه به اهمیت مقطع ابتدایی و به ویژه پایه ی اول ابتدایی، نرم افزارهای آموزشی مورد بررسی در پژوهش حاضر شامل نرم افزارهای آموزش ریاضی در این پایه می باشد. انتخاب این موضوع از آن جهت است که دانش آموزان این پایه آنچه را که آموزش می بینند به راحتی می پذیرند. لذا تأثیر این آموزشها انباشته و در سالهای بعدی به خوبی خود را نشان می دهد. به گونه ای که آموزش های اولیه در این پایه، در موفقیت های بعدی این دانش آموزان بسیار مؤثر است (بارگاگلئوتی[13] و همکاران،2010، ص 1). از این رو اهمیت دارد که آموزش این گروه سنی از کودکان از ابتدا به شکل صحیح، علمی و منطقی آن پایه ریزی گردد.
در این راستا و با توجه به اهمیت درس ریاضی در سیستم آموزش رسمی مدارس ما و ضعف بیشتر فراگیران در یادگیری این درس، استفاده از چند رسانه ای های آموزشی مربوط به این درس در بین دانش آموزان از متداول ترین نرم افزارهای در دسترس است. لذا با توجه به این موضوع مسأله و سؤال اصلی این پژوهش این است که تا چه اندازه نرم افزارهای آموزش ریاضی مقطع ابتدایی موجود در بازار که تأییدیه وزارت آموزش و پرورش را نیز دریافت داشته اند، از نظر محتوایی به رعایت اصول و مؤلفه های ساختن گرایان به عنوان نظریه ی روان شناسی یادگیری حاکم در عصر حاضر و همچنین اصول هفت گانه ی طراحی چند رسانه ای های مایر توجه نموده اند؟
با توجه به تحلیل محتوای چند رسانه ای آموزش درس فارسی عمومی از دیدگاه اصول مایر (اقدم و همکاران ،1391) .
و تحلیل محتوای چند رسانه ای آموزش درس شیمی بر اساس اصول مایر (مفتیان ،1388) .
از طرف دیگر استفاده کنندگان از محصولات چندرسانه ای (معلمان، دانش آموزان، والدین، و… ) و با توجه به رشد سریع و تنوع نرم افزار های آموزشی موجود در بازار نیازمند ارزشیابی و تحلیل این رسانه های آموزشی هستند (شاه جعفری ،1385) .
پس این مساله در پژوهش حاضر مورد بررسی است که: