« فهرست جدول ها »
عنوان صفحه
جدول 4-1- آمار صورخیال به کار رفته در غزلیّات شمس…………………………………………………………………………….55
جدول 4-2- آمار واژگان پویایی بخش در غزلیّات شمس………………………………………………………………………………62
جدول 4-3- آمار رنگ های بکار رفته در غزلیّات شمس……………………………………………………………………………….69
جدول 4-4- آمار مزه های بکار رفته در غزلیّات شمس…………………………………………………………………………………71
جدول 4-5- آمار اوزان بکار رفته در غزلیّات شمس……………………………………………………………………………………….74
جدول 4-6- آمار انواع ردیف در غزلیّات شمس……………………………………………………………………………………………..81
جدول 4-7- آمار انواع جناس در غزلیّات شمس……………………………………………………………………………………………89
جدول 4-8- آمار آرایه های مؤثر در موسیقی معنوی غزلیّات شمس……………………………………………………………94
جدول 5-1- آمار ده وزن پرکاربرد در دیوان شمس…………………………………………………………………………………….101
« فهرست نمودار ها »
عنوان صفحه
نمودار 4-1- نمودار آماری واژگان پویایی بخش در غزلیّات شمس……………………………………………………………….62
نمودار 4-2- نمودار آماری کاربرد مزه در غزلیّات شمس……………………………………………………………………………..71
نمودار 4-3- نمودار آماری بحرهای مورد استفاده در غزلیّات شمس…………………………………………………………….75
جلالالدّین محمد رومی، مشهور به «مولانا» (672ه.)، عارفی از خود رهیده و به حق رسیده بود.وی شاعری خوشبین و امیدوار بود که عشق جانمایهی معرفت او را تشکیل میداد.
عشق شورانگیز مولوی به شمس که از نگاه جلالالدّین تجسم حق بر روی زمین بوده،وی را در لحظات شور و هیجان عاطفی در حالتی از مستی و بیخویشی، مستغرق کرده بود. این وضعیت و تجربهی نادر، مولانا را در حال و هوایی ویژه قرار داده بود؛حال و هوایی منحصر به فرد که شعر را ترجمان خود ساخته بود. زبان شعر برای عارف بلخی آن قدر اهمیّت مییابد که گویی با شعر است که میتواند بخشی از غلیانهای روحی خود را به تصویر بکشد؛هرچند در بسیاری موارد چه در مثنوی و چه در غزلیّات از خدا میخواهد به او جانی تازه ببخشد تا بیحرف سخن گوید و آنگاه که ساقی ظهور میکند،کاغذ را بر زمین نهد و قلم بشکند.
دنیای ذهنی مولوی پویا و زنده است. او همه چیز را در حرکت به سوی کمال میبیند؛ در نگاه او جهان جلوهی خدای واحدی است که با هماهنگی و کلیّت خود صاحب حیات شده و عاشقانه به سوی خدا در حرکت است.
روحیهی پرنشاط و عرفان عاشقانهی مولوی ایجاب میکرد که تصاویر او از حرکت و پویایی برخوردار باشد.او شاعری است که غم را بر خود حرام کرده و وجودش مملو از شادی معنوی و سرخوشیهای عارفانه بوده است:
| باده غمگینان خورند و ما ز می خوش دل تریم | رو به محبوسان غم ده ساقیا افیون خــــویش | |
| خون ما بر غم حرام و خون غم بر ما حــــلال | هر غمی کو گرد ما گردید شد در خون خویش | |
| (3/ ب13216-13217) |
عشق به عنوان جان عرفان مولانا، اندیشه، احساس، تخیّل، زبان و موسیقی شعر مولانا را به حرکت و پویایی درآورده است. در این پایاننامه سعی بر این است نمودهای پویایی و حرکت که از عوامل عمدهی تأثیر گذاری غزل مولوی است، بررسی شود و نشان دادهشود چه عواملی باعث این پویایی و حرکت در غزلیات او شدهاست.
«حرکت در نزد اهل لغت به معنای جنبش و انتقال جسم از جایی به جای دیگر است. حرکت در نزد بعضی اهل لغت علاوه بر انتقال در مکان به معنای تغییر در وضع و عوض شدن محل اجزای یک چیز بدون تغییر محل خود آن شیء نیز آمده است» (تهانوی،369:1317).
بحث حرکت و سکون جزء مسائل علم طبیعی است، چنانکه فیلسوفان دربارهی اثبات وجود حرکت و بیان ماهیّت و اقسام و احکام آن سخن گفتهاند. عرفا نیز دارای نظریههایی در این زمینه هستند که در فصل دوّم به تفصیل از آنها سخن گفته خواهد شد.
عاطفه یا احساس، تخیّل، زبان ، موسیقی و قالب عناصر تشکیل دهندهی اثر شعری هستند. «شاعر یک اندیشه را که محصول تجربهی منطقی و واقعی است، با عاطفهی مربوط بدان به صورت تصویری که عمدتاً محصول تخیّل اوست با زبان شاعرانهی خاص خود و اغلب با بیانی آهنگین، ارائه میدهد» (ترابی، 72:1370).
حرکت و پویایی در آثار شعری در گرو برخورداری شاعر از اندیشه و عاطفهای سرشار است؛ زیرا عواملی که باعث میشوند شعری را در حوزهی تخیّل، زبان و موسیقی پویا بدانیم، حاصل نمیشوند مگر این که اندیشهی سراینده انعکاس طبیعت و زندگی باشد و شاعر با اتّکا بر نیکی و پاکی و ارزشهای انسانی، شعر را از ایستایی و میرایی مصون نگه دارد و ماندگاری آن را تضمین کند.
مولوی آن چه را احساس میکند و در ذهن او اثر میگذارد، به صورت شعر ارائه میدهد. در واقع انگیزههای ناشی از یادها و حوادث زندگی است که زمینهی عاطفی شعر وی را پدید میآورد و باعث میشود شعر در ذهن او نطفه ببندد و زاییده شود.
انتخاب واژگان عاطفی با ژرفا و گستردگی بیشتر حاصل نمیشود مگر آن که شاعر از اندیشهای سرشار برخوردار باشد و مولانا با بهره مندی از عشقی سرشار و پرتلاطم که موج آن تمام وجودش را دربر گرفتهبود، هم از اندیشه و عاطفهای پویا برخوردار شده بود و هم توانسته بود این اندیشه و احساس سرشار را در زبان، تخیل، موسیقی و قالبِ شعر، بیان کند. وی با قدرت اندیشه و با گنجینهی عاطفهی خویش که از عشق حق مایه میگیرد، تمام بابهای بسته را میگشاید:
| یــک دســته کلــید اســـت به زیر بغل عشق | از بــــهـــر گشــــاییدن ابـــواب رســــیــده | |
(3/ ب13216-13217)
|
در فصل دوم در مورد هر یک از عناصر سازندهی شعر به تفصیل سخن گفته خواهد شد و در فصل چهارم، نمودهای حرکت و پویایی در هر یک از عناصر شعری بررسی خواهد شد و با نگاهی آماری به این نمودها، به تحلیل حرکت و پویایی هر یک از عناصر سازندهی شعر در غزلیات شمس پرداخته خواهد شد.
در زمینهی حرکت و پویایی مقالهای با عنوان «حرکت و جنبش در غزلهای مولوی» از مهوش واحددوست (1386) در فصلنامهی علوم انسانی دانشگاه الزّهرا، شمارهی 68-69، صص 167-189 و همچنین مقالهی «حرکت در اندیشه و شعر شفیعی کدکنی (م.سرشک)» از مسعود روحانی و محمد عنایتی قادیکلایی (1390) در مجلهی بوستان ادب دانشگاه شیراز، سال چهارم، شمارهی سوم، صص 45-70 به چاپ رسیده است.

در مقالهی «حرکت و جنبش در غزلهای مولوی» نگارنده ابتدا به تعریف حرکت و سپس به بیان دیدگاههای مختلف و ازآنجمله دیدگاه مولوی دربارهی آن پرداخته است.مؤلف مولوی را در کلیّات شمس بر خلاف مثنوی که یک نظریهپرداز در زمینهی «حرکت» است، شاعری میداند که مفهوم حرکت را از دیدگاه عرفا به طور عملی عینیّت بخشیدهاست.وی به بررسی نمود حرکت در وجود مولوی و درغزلهایش پرداختهاست و در وجود مولوی دو نوع حرکت درونی و روحانی و حرکت فیزیکی(سماع) را مطرح کرده و در زمینهی غزلهایش عوامل حرکت در اشعار او را در سه عامل دانسته است:1- به کار بردن واژگان حرکتآفرین 2- به کار بردن موسیقی پویا و پرشور؛ ازجمله استفاده از اوزان خیزابی و اوزان دوری، استفاده از تکرار و واجآرایی و 3- استفاده از تشبیه و استعارهی مکنیّه و تشخیص.
در زمینهی تشخیص به معرفی سه سطح از جاندارانگاری در غزلیّات شمس پرداختهاست:1- جاندارانگاری در سطح هنری و بلاغی، 2- جاندارانگاری در سطح اعتقادی،آنیمیسم و3- جاندارانگاری در سطح روانشناختی و در نهایت نتیجه گرفته که جاندارانگاری که از عوامل مؤثّر در پویایی شعر است، از بسامد بسیار بالایی در کلیّات شمس برخوردار است؛ به گونهای که امور انتزاعی و غیرانتزاعی را در بر میگیرد.
در مقالهی «حرکت در اندیشه و شعر شفیعی کدکنی(م.سرشک)» نگارندگان با بررسی اشعار شفیعی کدکنی، حرکت و پویایی را از جوانب مختلف؛از آنجمله در اندیشه، زبان، موسیقی و صور خیال شعر وی مورد ارزیابی قرار داده و ارتباط و تناسب این پویایی را با اندیشهی پیشروندهی شفیعی بیان کرده و در این زمینه به تحلیل دو دفتر شعر «از زبان برگ» و «کوچه باغهای نیشابور» پرداختهاند. نویسندگان دو اصل بنیادین اندیشهی او را «امید» و «حرکت» دانسته و بیان کردهاند که شعر شفیعی بر خلاف شعر همعصرانش ، سرشار از امید به آینده است. در نهایت نتیجه گرفتهاند که شفیعی در دوران سرودن این دو مجموعه شعر، تحتتأثیر اندیشهی مبارزهجویانه بودهاست و عناصر سازندهی شعر وی، تحتتأثیر اندیشهی قیام، سرشار از حرکت و پویایی است و حالات درونی شاعر را به خوبی تبیین میکند.
دورهی ده جلدی غزلیّات شمس تبریزی به تصحیح بدیع الزّمان فروزانفر.
1) نمودهای پویایی در غزلیّات شمس چیست؟
2) بیشترین و کمترین نمودهای پویایی در کدامیک از عناصر شعری غزلیّات شمس انعکاس یافته است؟
نشان دادن نمودهای پویایی در عناصر شعر غزلیّات شمس و بیان بازتاب بیشترین و کمترین نمودهای پویایی در غزلیّات مولانا و تحلیل علل این بسامد.
شیوهی پژوهش در این پایاننامه، کیفی و از نوع تحلیل محتواست؛ روش جمعآوری اطلاعات به شیوهی کتابخانهای است. برای نگارش پژوهش ابتدا مطالعاتی مقدّماتی در مورد حرکت و پویایی صورت میگیرد و سپس بیست و پنج درصد از غزلیّات شمس مورد بررسی قرار میگیرد و نمودهای حرکت و پویایی در تک تک عناصر سازندهی شعر (عاطفه، زبان، تخیّل، موسیقی و قالب) بررسی شده و آمار هر یک از این نمودها ارایه میشود.
1-2اهمیت تحقیق
ظهیر الدین فاریابی از علوم ودانشهای متعددی بهره مند بوده واز آنها در سرودن اشعار خویش بهره گرفته است یکی از مسائل مورد علاقه وی ومسائل نجومی است .
1-3سوالات اصلی تحقیق :
میزان بهره گیری ظهیرالدین فاریابی از اطلاعات نجومی وکاربرد اصطلاحات مربوط به علم نجوم در دیوان اشعار وی چگونه است ؟
1-4پاسخ سوالات تحقیق :
یکی از مختصات اشعار شاعران در سبک عراقی به کار بردن اصطلاحات علمی از جمله موضوعات نجومی واطلاعات مربوط به آن است شاعرانی چون خاقانی ، انوری ، ظهیر فاریابی رویکرد گسترده ای به این علوم دارند بدیهی است آنچه در ادبیات زمان بازتاب پیدا می کند در نتیجه تفکر اجتماعی عصر شاعر است با توجه به کاربرد اصطلاحات فراوان نجومی در اشعار ظهیر فاریابی وبر روی زمینه اجتماعی بازتاب آن ضمن پرداختن به موضوع اصلی یعنی وجود نجوم در دیوان اشعار علل اجتماعی این رویکرد نیز آشکار خواهد شد .

1-5فرضیه ها :
ظهیر الدین فاریابی درسر تا سر اشعار دیوان خود از اصطلاحات نجومی به منظور تصویر آفرینی ونشان دادن آگاهی از جنبه های خرافی واساطیری اختران وباورهای عامیانه در خصوص کیهان وپدیده های آن استفاده نموده است . به نظر می رسد میزان کاربرد اصطلاحات نجومی وموضوعات مرتبط با آن در دیوان ظهیر الدین فاریابی بسیار است . شاعران سبک عراقی رویکرد گسترده وفراگیری در این باب دارند ممکن است در این باره متأثر از یکدیگر باشند .
بدون شک تأثیر اجتماعی توجه به مسائل نجومی در اشعار شاعران این دوره منعکس است .
پیشینه تحقیق :
ظهیر الدین فاریابی شاعر استاد وسخن سرای بلیغ پایان قرن ششم ویکی از جمله بزرگان قصیده سرایان وغزل گویان است کارهای که در درباره دیوان ظهیر الدین فاریابی صورت گرفته است عنوان فرهنگ لغات واعلام دشوار در دیوان ظهیر الدین فاریابی است که مورد نقد وبررسی قرار گرفته است موضوع نجوم در شعر شاعران بسیار گسترده است وبررسی این ابعاد نیز توسط محققین بسیاری صورت گرفته است اما به نظر می رسد در مورد دیوان ظهیر الدین فاریابی چنین تحقیقی انجام نشده است ظهیر الدین فاریابی به جز علم نجوم علم هیات را به خوبی می دانسته است وآنها را در اشعارش به کار برده است تسلط وی بر علم نجوم تا به حدی بوده که به ابطال طوفان در قران 582حکم می کند .
1-6کاربردهای پژوهشی :
بررسی اصطلاحات نجومی در دیوان ظهیر الدین فاریابی ودرک مهارت ظهیر فاریابی در مباحث نجومی می تواند به دوستداران وعلاقمندان به ظهیر الدین فاریابی کمک نماید تا از میزان بهره گیری ظهیر فاریابی از اصطلاحات نجومی وبررسی انعکاس باورهای اجتماعی درباره نجوم در اشعار وی به درک بهتری از اشعار ظهیر فاریابی دست یابند .
مولانا، مثنوی، جاودانگی، صدق (راستی و درستی)، عشق، درد، طلب، موت احمر، تولّد ثانی، فناءفیالله
مقدّمه
خداوند جهان هستی را بر مبنای صدق بنا نهاده است؛ چرا که خود صادق است. کل صفات حق عین ذات اوست، به همین دلیل، میان صفات حق هیچ تمایزی وجود ندارد؛ بنابراین خالص بودن و صادق بودن صفاتی هستند که در ذات الهی و وجود حق، در یک نقطه جمع میگردد. بر همین اساس است که میگوییم پروردگار صادق است؛ چرا که او «واجبُ الوُجُودِ بِالذّاتِ وَ واجِبُ الوُجُودِ مِن جَمیعِ جهاتِ» است. و چون آفرینش و خلقت با کلمهی «کَون» آغاز شده است، پس خود کلمهی «کَون» مظهر صداقت است. چرا که این کلمه از ذات اقدس الهی نشأة گرفته است. بنابراین خالق بودن پروردگار با صادق بودن او در ارتباط است.
بنا به تصریح آیهی شریفهی « وَتَمَّتْ كَلِمَتُ رَبِّكَ صِدْقًا وَعَدْلًا لَا مُبَدِّلَ لِكَلِمَاتِهِ وَهُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ » کلّ قرآن کریم در دو کلمهی «صدق» و «عدل» خلاصه شده است. نکتهی جالب و قابل توجّه این است که خداوند، کلمهی «صدق» را بر کلمهی «عدل» رجحان داده است؛ و این مبیّن آن است که تمامی گزارههای هستی میتواند ذیل کلمهی «صدق» واقع شود، همچنان که صداقت پایه و اساس مقام نبوّت انبیا الهی بوده است. در قرآن کریم کلمهی «صدّیق» که از ریشهی «صَدَقَ» گرفته شده است، سه بار قبل از کلمهی «نبیاً» آمده است و این نشانگر ارزش ماهوی این کلمه در جهانبینی دینی و معرفتی ماست. (فرهمند، 1392: تقریرات شفاهی).
عرفان در نزد آن دسته از صاحب نظرانی که بر ذوق و اشراق اعتماد دارند تا به برهانهای عقلی و استدلال، طریقهی معرفت و خداشناسی بیواسطه بر مبنای کشف و شهود قلبی است و در واقع معرفتی است مبتنی بر حالات روحانی و توصیف ناپذیری که انسان، به ارتباطی مستقیم با وجود محض (حق) دست مییابد. این حالت برای کسانی قابل فهم است که خود آن را تجربه کرده باشند هم چنان که تا کسی عاشق نشده باشد، حال عاشقی شوریدهسر و آشفتهحال را درک نخواهد کرد و به عبارتی دیگر «در نیابد حال پخته هیچ خام».
منشأ طریقهی صوفیه، نیاز باطنی انسان برای برقراری رابطهی مستقیم با مبدأ هستی است. رابطهای که دو سویه است و خدا و انسان را به
هم میپیوندد. در این رابطه، انسان به طور کلّی از محدودیتها و قید و بند هایی که او را از خدا جدا میسازد و در حقیقت حجابهای راه اتّصال و اتّحاد با حقاند، میرهد. بدین منظور انسان از همه چیز خویش میگذرد و به فقر و ریاضت و از غیر بریدنها و … تن در میدهد. ترک لذّات دنیوی راهی میشود برای وصال و اتّصال به حق؛ امّا لازمهی این وصال و اتّحاد، کسب معرفتی است که در لابلای هیچ کتاب و دفتری و یا در فضای هیچ مدرسه و مکتبخانهای «یافت مینشود» بلکه «دانشی باید که اصلش زآن سر است». نیل به این معرفت به شرط حصول کشف و اشراقات قلبی و باطنی از طریق عشق توأم با صداقت و راستی است. بدین طریق نفس آدمی که مشتاق اتّصال به مبدأ خویش است از طریق محو هستی موهوم و ظلّی خویش و فنای در حق به این مقصد عالی نایل میشود و در این راه «عشق او را رهبر است».
مسلماً در این طریق زدودن زنگارهای باطنی و داشتن صدق درونی و درستی طریق تهذیب شرط نخستین برای انسان است. بدین منظور راهنما و مرشد کاملی لازم است تا سالک را تحت تربیت و ارشاد خود قرار دهد. بدین ترتیب رهرو طریق حق با صدق و اخلاص و با ریاضات جانفرسا و محاسبهی نفس، مدارج کمال را یک به یک میپیماید و با فانی کردن خودیِ خود و هر آن چه غیر حق است به جاودانگی و بقای در حق نایل میآید.
مثنوی مولانا سراسر توحید و نفی غیریّت و کثرات موهوم است. مولانا در جای جای مثنوی به وجود ظلّی و سایهوار بودن موجودات عالم اشاره نموده است. به اعتقاد وی انسان مبدأ و اصلی دارد که در این عالم کثرات و تعیّنات – که همگی از همان اصل که منشأ وحدت و اتّحاد است – از آن به دور افتاده است و تمام سعی و مجاهدات وی این است که بار دیگر به اصل خویش بازگردد. مولانا در ابیات آغازین مثنوی این سخن را از زبان بیزبان نی و دَم جانسوزِ وی بیان میکند. این «طلب وصل چیزی جز طلب اصل» نیست و راه نیل بدان جز به شریعت و گذر از طریقت نمیباشد.
بشنو از نی چُون حـکایت میکند از جدایــی ها شـکایت میکنـد
کــز نیستــان تامــرا بُبریــده اند در نفیـرم مـرد و زن نالیــده اند
مولانا لُب و عصارهی شریعت را جز عشق راستین نمیداند. وی محبّت را سبب تزکیهی دل و مؤثرترین عامل تهذیب نفس میداند. وی عشق توأم با صدق و صفای باطنی را، مهمترین وسیله برای معراج روح و وصول به غایت سیر اهل طریقت که اتّصال به حق و بقاء در ذات اوست، میشمارد. مولانا بر این عقیده است که صدق و صفای باطنی زمینه ساز ظهور و حضورِ حق در دل سالکان است. به عقیدهی وی صدق همانا نیستیِ هستیِ موهوم خویش است. با این نگاه هستی حقیقی در برابر هستیِ موهوم، عطیّهی عظیمی است ازجانب حق به بندگان صادق و خالص او.
مـن کسـی در ناکسـی دریافتم پس کسـی در ناکسـی دربافتم
1- سورهی انعام، آیهی 115.
در پژوهش پیشین نانوزبری چند اندازهای با استفاده از نانوذرات با اندازههای مختلف و بار سطحی متفاوت به همراه پوششدهی رزین سیلیکونی جهت تولید منسوجات چندمنظوره با خواص پایدار توسعه یافت. در این پژوهش ایدۀ استفاده از پرتودهی لیزر و تکمیل منسوجات با نانوذرات دنبال شده است. در مطالعات ابتدایی شرایط مطلوب پرتودهی لیزر از طریق بهینهسازی تعداد پالس و شدت لیزر، با لحاظ کردن اثر تکمیل نانو تعیین شده است. در ادامه نمونههای پیش تکمیل شده توسط نانوذرات و نمونههای فاقد نانوذرات در شرایط بهینه شده، پرتودهی شدند و جهت مقایسۀ تأثیر ترتیب استفاده از دو فرآیند پرتودهی لیزر و تکمیل نانو، تعدادی از نمونههای پرتودهی شده با لیزر مجدداً تحت تأثیر عملیات تکمیل با نانوذرات قرار گرفتند. در هر دو حالت فرآیند تکمیلی به دو روش پوششدهی با دستگاه پد و رمقکشی تحت تأثیر امواج فراصوت دستگاه اُلتراسونیک با هم مقایسه شدهاند. مطالعات میکروسکوپی از خصوصیات سطح نمونهها نشان دهندۀ ایجاد زبری چند اندازهای، حاصل از قرارگیری نانوذرات در درههای میکرومتری ایجاد شده توسط عملکرد فرسایش پرتوهای لیزر، بر روی سطح منسوجات است. بر اساس نتایج حاصل، حضور نانوذرات سبب تشدید تأثیر لیزر در ساختارسازی و بهبود عملکرد فرسایش آن روی سطح شده است. خواص مختلف نمونههای تحت بررسی، نظیر زمان جذب قطرۀ آب، زاویۀ تماس قطرۀ آب، زاویۀ سُرخوردگی قطرۀ آب، قابلیت رنگرزی نمونهها و قابلیت رنگبری از پسابها توسط نمونهها، مورد مطالعه قرار گرفته است. عملیات پیش تکمیل با نانوذرات، تأثیر مثبتی بر ایجاد عوامل رنگپذیر ایجاد شده بر روی سطح حین پرتودهی لیزر داشته است. با تلفیق پرتودهی لیزر به همراه تکمیل منسوجات توسط نانوذرات، خواص آبگریزی از قبیل زمان جذب، زاویۀ تماس و زاویۀ سُرخوردگی قطرۀ آب روی سطح به نحو قابل ملاحظهای بهبود یافته، به طوری که منجر به ایجاد خواص ابرآبگریزی شده است. این تغییرات با تغییرات توپولوژی ایجاد شده روی سطح نمونهها بر اساس مطالعات میکروسکوپ الکترونی همخوانی داشته است.
فهرست مطالب
عنوان صفحه
فصل اول. 1
پیشینه پژوهش اصلاح سطح توسط پرتودهی لیزر 1
1-1 پیشگفتار 2
1-2 روشهای اصلاح سطحی مواد 3
1-2-1 اصلاح سطح توسط فرآوری و عملکرد پلاسما 3
1-2-2 روشهای عملیات شیمیاییتر و محلولها 4
1-2-3 روش تجزیه حرارتی به کمک افشاندن. 4
1-2-4 روش سُلژل. 4
1-2-5 روش ایجاد زبری و رسوبدهی پاششی توسط مگنترون. 5
1-2-6 روش رسوب شیمیایی بخار 5
1-2-7 روش رسوب فیزیكی بخار 6
1-2-8 روش پرتودهی ایکس، گاما و الکترون توسط شتابدهندۀ رودوترون. 6
1-2-9 روش لیتوگرافی یا چاپ سنگی. 7
1-2-10 روش پوشش فیزیکی یا مخلوط کردن. 7
1-2-11 روش پوششدهی چرخشی. 8
1-2-12 روش الكتروریسی. 9
1-2-13 روش بمباران یونی یا سایش با باریكۀ یونی. 10
1-2-14 روش لایه نشانی با لیزر پالسی. 10
1-2-15 روش قالب گیری حلال. 11
1-2-16 روش كاشت یونی. 11
1-2-17 روش کوپلیمریزاسیون پیوندی. 12
1-2-18 روش نانوایمپرینت یا نانوچاپ.. 13
1-2-19 روش قلم آغشته. 14
1-2-20 ایجاد زبری توسط میكروسكوپ تونلزنی روبشی. 14
1-2-21 ایجاد زبری به روش میکروسکوپ نیروی اتمی. 15
1-2-22 ایجاد فرسایش توسط لیزر 15
1-3 پیشینه پژوهش اصلاح سطحی صورت گرفته توسط پرتودهی لیزر 18
1-4 ارزیابی تغییرات شیمیایی، فیزیکی و خواص ایجاد شده ناشی از پرتودهی لیزر 23
1-4-1 واکنش پرتو لیزر و ماده 23
1-4-2 تغییرات عوامل شیمیایی ناشی از پرتودهی سطوح توسط لیزر 26
1-4-3 تغییرات فیزیکی و مرفولوژیکی ناشی از پرتودهی سطوح توسط لیزر 28
1-4-4 خواص و کاربردهای سطوح اصلاح شده توسط پرتودهی لیزر 31
پیشگفتار
خواص سطحی مواد در تعیین کاربردهای آنها مهم میباشد و امروزه روشهای مختلفی برای اصلاح این خواص استفاده میشوند. خواص مهم مواد پلیمری از قبیل چسبندگی، اصطکاک، تر شوندگی، نفوذ پذیری و سازگاری با محیط زیست میباشند که در عمل، همۀ این ویژگیها از خصوصیات سطحی تأثیر میپذیرند. اصلاح سطح فرآیندی پركاربرد و مهم در فناوری نانو بشمار میرود که باعث گسترش کاربرد مواد شده است [1،2]. اصلاح سطحی عبارت است از اصلاح سطح بیرونی با هدف تأثیر گذاشتن بر خواص مختلف مورد نظر، با حفظ ویژگیهای کلیدی فیزیکی، که اگر این گونه اصلاح سطح به طور صحیح انجام شده باشد، خواص مکانیکی و عملکرد نمونه تحت تأثیر قرار نخواهد گرفت، ولی خواص مورد نظر تغییر کرده و بهبود خواهد یافت [3].
اصلاح سطح، عملی است که برای ایجاد مشخصههای فیزیکی، شیمیایی و بیولوژیکی مختلف بر روی سطح مواد انجام میشود. اصلاح سطح معمولاً در مواد جامد و معمولاً با اهداف کنترل شکست و سایش (مانند ایجاد سختی، شکست، خستگی، مقاومت به سایش و غیره)، افزایش مقاومت در برابر خوردگی، تغییر خواص فیزیکی مانند رسانایی، مقاومت الکتریکی، انعکاس نور و غیره، تغییر زبری سطح، ایجاد قابلیت آبدوستی، ایجاد سطوحی با قابلیت ابرآبگریزی [4]، رنگبری سطحی، ایجاد خواص چسبندگی و اتصال بر روی سطح [5]، استریلیزه کردن [3]، پاککنندگی سطحی [6]، خود تمیز شوندگی، ضد مه شدن و ضد برف شدن، خواص شفاف شدن یا پشتنما شدن [7]، ایجاد خواص حرارتی و قابلیت تأخیر در مشتعل شدن [8]، کنترل تحرک یا چسبیدن مواد زیستی [9]، افزایش قابلیت نفوذ، فیلتراسیون یا تصفیه کردن [10]، سازگاری بیولوژیکی یا عکس آن و قابلیت واکنش پذیری [6،11]، افزایش خواص رنگ پذیری، رنگرزی و چاپ [12] و افزایش قابلیت پایداری و ثبات ابعادی [5] انجام میشود.
اصلاح سطح پلیمر یک مبحث قدیمی است که منجر به کاربرد بیشتر مواد پلیمری مصنوعی در جوامع انسانی شده و در زمینههای مختلف از قبیل چسبها، فیلتراسیون غشایی، پوششدهی، اصطکاک و خوردگی، کامپوزیتها، ابزارهای میکروالکترونیکی، فناوری لایهها و فیلمهای نازک، بیومواد و غیره به کار گرفته شده است. به علت این مسائل، بهینهسازی و اصلاح سطح برای یک پلیمر بدون تغییر خواص تودۀ آن، موضوع تحقیقات کلاسیک سالها قبل بوده است، و حتی هنوز هم تحقیقات عالی بر روی کاربردهای جدید مواد پلیمری به ویژه در زمینۀ بیوتکنولوژی و مهندسی پزشکی انجام میشود [13].
1-2 روشهای اصلاح سطحی مواد
روشهای موجود برای اصلاح سطح و ایجاد نانو یا میکروساختارها، با طبقهبندی ماهیت تغییر و اصلاح به دو گروه فیزیکی و شیمیایی و به طور کلی به گروههای لایهبرداری یا ایجاد فرسایش، رسوبدهی یا پوششدهی، تغییر شکل از طریق کشش مکانیکی، قالبدهی، مخلوط کردن و خود ساخت[1] تقسیمبندی میشوند، که هرکدام از این سیستمها دارای روشهای متفاوتی هستند [4].
تا کنون روشها و فرآیندهای مختلفی برای ایجاد زبری و اصلاح سطح گزارش شده است که از روشهای متداول تغییر و اصلاح خواص سطحی با ایجاد زبری میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
1-2-1 اصلاح سطح توسط فرآوری و عملکرد پلاسما
فرآیندهای تكمیل و رنگرزی در صنعت نساجی همواره با محدودیتهای مختلفی روبرو بوده است. از روشهای بهبود رنگپذیری میتوان به استفاده از پلاسما و كرونا[3] اشاره كرد. این روشها قادر به اصلاح سطح منسوجات، بدون تغییر در خواص درونی پلیمر در یك محیط خشك، بدون آب و مواد شیمیایی هستند [5]. در عملیات واکنش پلاسما با افزایش پلاریته، آبدوستی و بار الکتریکی سطح پلیمر میتوان کاربردهای مفید مانند افزایش ترشوندگی سطحی، چسبندگی، رنگ پذیری، خون سازگاری و غیره را کسب نمود [3،13،14].
1-2-2 روشهای عملیات شیمیاییتر و محلولها
تغییر و اصلاح شیمیایی شامل اثر یک یا چند نوع ماده بر یک سطح، جهت ایجاد سطحی با خواص فیزیکی و شیمیایی مطلوبتر میباشد. بعضی مولکولهای پلیمر شامل گروههای جانبی شبیه به هیدروکسیل، کربوکسیل، آمینو، استر و غیره هستند که این نوع از پلیمرها میتوانند مستقیماً با واکنش شیمیایی دگرگون شوند. در این روش پلیمر تحت تأثیر یکسری از حلالهای شیمیایی قرار میگیرد تا با ایجاد یکسری از گروههای خاص شیمیایی مانند آلدئیدها، اسیدهای کربوکسیلیک، هیدروکسیلها و آمینهای اولیه بتوان خواص عملکردی خاصی را در سطح پلیمر ایجاد کرد [13].
1-2-3 روش تجزیه حرارتی به کمک افشاندن
در یک تحقیق انجام گرفته توسط تاروال[6] و همکارانش [7]، از تکنیک تغییر ماهیت شیمیایی در اثر افشاندن مخلوطی از استات روی و آب و ایجاد شدن حرارت بر روی شیشه همراه با تولید فیلمی از اکسید روی استفاده شده، جهت دستیابی به خاصیت آبگریزی و قابلیت انتقال بالای نور، که در نهایت به خواص شفاف شدن یا پشتنما شدن، خود تمییز شوندگی، ضد مه شدن و ضد برف شدن رسیده و از آن روش در میکروچیپهای متحرک و میکروراکتورها استفاده شده است.
1-2-4 روش سُلژل
فرآیند سُلژل یك روش شیمیاییتر با استفاده از یك اكسید فلزی میباشد و در واقع از اصل محلولسازی و رسوبدهی جامدات در مایعات با استفاده از تغییر پارامترهایی مثل دما استفاده کرده و محصولاتی مثل پوشش و پودر را بدست میآورند. البته باید یادآور شد كه پوششهایی كه از این روش تولید میشوند دارای تخلخلهایی هستند، كه بعضی خواص آنها را تحت تأثیر قرار میدهد [14].
1-2-5 روش ایجاد زبری و رسوبدهی پاششی توسط مگنترون
اساساً یك ابزار رسوبدهی پاششی شامل یك هدف، كه منبع مواد رسوب داده شده بوده، و یك زیرﻻیه است. رسوبدهی پاششی یك روش ساختارسازی است كه شامل رسوبدهی موادی است كه قبلاً از سطح هدف جدا و بر روی زیرلایه پاشیده شدهاند. تكنیك مذكور اغلب در ساخت انواع مختلف پوششهای محافظ، تكنولوژی سِلهای خورشیدی و فیلمهای نازك ابر رساناها كاربرد دارد. همچنین در مهندسی مواد نانوساختار (به عنوان مثال نانوفیبرها، فولرنها، فیلمهای نازك نانوكریستال) استفاده میشود [1،14].
1-2-6 روش رسوب شیمیایی بخار
اولین كاربردهای این روش به تولید لامپهای رشتهای[10] در سال 1880 بر میگردد كه در آن از روش رسوب شیمیایی بخار برای افزایش استحكام رشتههای كربنی با رسوب فلز استفاده شد. فرآیندهای رسوب شیمیایی بخار انواع گوناگونی دارند، اما به طور كلی در همۀ آنها از محفظهای به نام رآكتور استفاده میشود كه پیش ماده با ورود به رآكتور به صورت یك لایه نازك روی سطح زیرپایه رسوب كرده، در حالی كه دچار یك سری تغییرات شیمیایی میشود و پوششی با تركیب و خواص مورد نظر را ایجاد میكند [1].
رسوب شیمیایی بخار در مورد پلیمرها توسط عمل پلاسما انجام میشود و در این روش گاز مونومر مستقیماً به محفظۀ پلاسما اعمال شده و پلیمریزه میشود. پلیمر ابتدا در فاز گازی تولید شده، و سپس تولیدات منتج شده روی سطح منفی با دمای پایین به شکل یک لایۀ ضخیم رسوب میکند [13].
1-2-7 روش رسوب فیزیكی بخار
این روش شامل یك فرآیند فیزیكی مثل تبخیر دما بالا در خلاء یا كندن مواد با پلاسما میباشد و بر خلاف روش رسوب شیمیایی بخار پوششدهی با انجام یك واكنش شیمیایی در سطح زیرپایه همراه نیست. امروزه به كمك روش رسوب فیزیكی بخار میتوان ساختارهای لایه نازك، به ضخامت یك لایه اتمی را رسوب داد كه این در نانوفناوری اهمیت ویژهای دارد. از مزیتهای روش رسوب فیزیكی بخار میتوان به این نکات اشاره کرد که از نظر زیست محیطی نسبت به برخی فرآیندهای مشابه از جمله رسوب شیمیایی بخار برتری داشته و آلودگی كمتری ایجاد میكند [1].

این فیلم در چه گفتمان اجتماعی تولید شده و چگونه این فضای گفتمانی در فیلم بازنمایی شده است و به طور کلی چگونه نظریهی تحلیل گفتمان نورمن فرکلاف و میشل فوکو و به ویژه نظریه گفتمان لاکلا و موف که چارچوبی برای تحلیل نظام گفتمان سیاسی-اجتماعی فراهم آورده است، میتواند برای تبیین پدیدههای اجتماعی و محصولات فرهنگی بکار گرفته شود و اینکه نقش قدرت در تولید این گفتمان چیست و چگونه نظام گفتمانی حاکم بر یک جامعه در تولید محصولات فرهنگی نقش ایفا میکند و بدان واسطه در واقع به بازتولید خود در جامعه میپردازد.

1-3-اهمیت تحقیق
برای مطالعه پدیدههای فرهنگی تا کنون روشهای تحلیلی کمی و کیفی مختلفی بکار گرفته شده است، اما با توجه به جدید و ناشناخته بودن روشهای تحلیل گفتمانی هنوز تلاشی برای بکارگیری روشهای گفتمانی در حوزه مطالعات فرهنگی صورت نگرفته است و هدف اصلی این تحقیق آن است که گام آغازینی در این راه بردارد. اما چون هم رویکردهای گفتمان دارای پیچیدگی و تنوع گستردهایست و هم حوزهی فرهنگ بخشهای وسیعی از اجتماع را در بر میگیرد تبیین تحلیل گفتمانی و تاثیر آن در واشکافی رویدادهای فرهنگی مسلماً از اهمیت خاصی برخوردار است؛ و از آنجایی که تحلیل گفتمان انتقادی نظریات و ابزارهای جدید و جالبی را در جهت به چالش کشیدن رویدادهای سیاسی و اجتماعی در اختیار قرار میدهد تصمیم به انتخاب این موضوع جهت تحقیق گرفتهام.
1-4-سوالات تحقیق
1-5-فرضیههای تحقیق
1-6-تعریف کلید واژه ها
گفتمان