و در پاسخ به این مسئله می توان عنوان نمود که بنابر شواهد، مدارک و مطالعاتی که تاکنون در این حوزه صورت گرفته، اینگونه بیان می شود که بدون تردید نقش و تاثیرگذاری این نوع نگرشها و اعتقادات مذهبی که در این گروه خشونت طلب رسوخ کرده و پیوسته در حال بسط و گسترش بیش از پیش است باعث شده که آنها دست به یکسری اقدامات غیرعقلانی بزنند، و بی گمان تبعات فعالیتهای خرابکارانه این گروهها در سراسر جهان، دامن اسلام حقیقی را نیز آلوده می کند و از سویی وجه صلح طلبانه این دین الهی را نیز در میان جوامع غیر مسلمان از بین می برد و نوع نگاه کشورهای مختلف نسبت به اسلام مخدوش خواهد شد.
رهبران و عناصر القاعده و سایر گروههای مرتبط با آنها با توجه به تاثیرپذیری از برخی گرایشات و اعتقادات شخصیتهای حنبلی مذهب اهل سنت که دارای تفکرات افراط گرایانه هستند، از جمله این افراد می توان از احمد بن تیمیه، ابوعلاء المودودی، محمد بن عبدالوهاب و سیدقطب نام برد و با مطالعه تفکرات آنها متوجه می شویم که بدون شک آنها در نوع نگاه خود به دین و مسائل سیاسی و اجتماعی دچار انحرافات فراوان گردیده اند.
آنان مسائلی همچون بدعت، جهاد، استغاثه، توسل، شفاعت و مسائلی از این دست را مطرح می کنند و عنوان می کنند که به عنوان مثال شیعیان بدعت گذاران در دین هستند، و در این رابطه اینگونه اشاره می شود که در مکتب ابن تیمیه، پیامبر و اولیای الهی انسانهایی هستند که همه کلمات و مقاماتشان با مرگشان پایان می یابد، و لذا زیارت و توسل به آنان را بدعت دانسته و کاری غیر سودمند می شمارد.
و یا اینکه سلفیون وهابی القاعده در مورد شیعیان بیان می دارند، شیعه، پیامبر و ائمه خود را برتر از خداوند می داند و حاجات خویش را از آنان می طلبد. از این روی، شیعه را کافر و خارج از دین می دانند. سلفیون همچنین در مورد جهاد اعتقاد دارند که از نماز و روزه نیز مهم تر و واجب تر است و از این باب به حملات خود مشروعیت می بخشند.
در رابطه با پاسخ به فرضیه خود نیز میتوانیم اینگونه بیان داریم که شبکه تروریستی القاعده برمبنای تاثیرپذیری از مبانی قشری نگر و انحرافی سلفیان وهابی مسلک بر ضد شیعیان دست به اقدامات خشن می زنند تا از این طریق آنها را نابود نمایند به بهانه اینکه مکتب تشیع به دلیل بدعت گذاری دچار کفر گردیده است و یا اینکه آنان خداوند را قادر و حاکم مطلق نمی دانند و از پیغمبر گرامی اسلام (ص) و سایر بزرگان دین کمک می خواهند و حاجات خویش را از مردگان درخواست می نمایند که این گناه نابخشودنی است.
در باب دلایل دشمنی و ضرباتی که القاعده به غربیها و بیش از همگان به ایالات متحده آمریکا وارد نموده اند می توان بدین صورت بیان داشت که افراط گرایان القاعده مسیحیان و یهودیان را نیز طرد شده از دربار الهی می دانند و معتقدند که دولتهای قدرتمند سعی می کنند با تسلط بر منابع و منافع کشورهای اسلامی آنها را ضعیف نمایند و در عوض خود را قدرتمند تر از گذشته می کنند. از این روی باید با برخورد سخت آنها را از همراهی کشورهای مسلمان منحرف، باز دارند تا از این طریق بتوانند راه خود را هموار نمایند در جهت ساقط نمودن این دول اسلامی و استقرار حکومت خلافت اسلامی در سراسر ممالک اسلامی.
از این روی این پژوهش در شش فصل شبکه تروریستی القاعدهرا مورد بررسی قرار داده است، در فصل اول کلیات پژوهش مورد توجه بوده است، فصل دوم مبانی نظری، ساختار و تشکیلات، موقعیت جغرافیایی و منابع مالی را مورد نظر قرار داده ایم، فصل سوم تروریسم و القاعده را از منظر سازمان ملل متحد و دولتهایی همچون آمریکا، اتحادیه اروپا،پاکستان و عربستان سعودی مورد بررسی قرار داده است، در فصل چهارم مسائلی همچون بنیادگرایی و خاستگاه القاعده، مفهوم جهاد از دیدگاه اسلام و القاعده و تفکرات شخصیتهای موثر در شکل گیری نگرشها و طرز تفکرات رهبران آن مورد توجه قرار گرفته است و در فصل پنجم اقدامات هنجارشکنانه این گروه در جهان بررسی گردیده است. و بالاخره در فصل ششم در راستای اثبات فرضیه، اقدام به بررسی نقش عقاید مذهبی و مبانی قشری القاعده در اقدامات تروریستی آنها نموده ایم ودر نهایت به مبحث نتیجه گیری پرداخته شده است.
-1:طرح مسئله
در حقیقت تروریسم یک پدیده اجتماعی ننگین به حساب می آید و گروههای تروریستی با توجه به اعتقادات و مبای فکری خود و همچنین تاثیرپذیری که از یک سری اشخاص منحرف و افراطی داشته و دارند می توانند به شدت اثرات مخربی بر جوامع بشری بگذارند.
تروریسم را می توان با واژگانی هم چون خشونت، تهدید، ترساندن، وحشت، هراس افکنی،غیر مشروع بودن و برخی کلمات دیگر در این راستا معرفی و تشریح نمود، این فعالیتهای ضد بشری از گذشته های بسیار دور نیز رواج داشته و برخی گروهها برای رسیدن به مقاصد ومطامع خویش دست به چنین حرکات افراط گرایانه می زنند.
از سویی کشورها و نهادهای مختلف نیز تعاریف متعدد و متفاوتی در رابطه با تروریسم دارند و هم چنین مسائلی همچون تروریسم و مبارزه با آن، واژگان فریبنده ای است که در فضای سیاسی آلوده دنیای امروز از مفاهیم واقعی خود فاصله دارند، بدین صورت که سردهندگان تروریسم و مبارزه با آن،خود بیشتر از سایرین آن را نقض می کنند.
شبکه تروریستی القاعده تشکیلات چند ملیتی است که در دهه آخر قرن بیستم ظهور و در مجموعه تحولات افغانستان نام آنها در سطح بین المللی شناخته شده و در ابتدای قرن جدید فعالیتهای خود را به اوج رسانید و به نام سازمان یا یک تشکیلات بین المللی معروف شد، این تشکیلات در جهاد بر علیه کمونیسم در افغانستان به همراه مجاهدین افغانی از امکانات مالی ،نظامی آمریکا و غرب استفاده می کرد.
القاعده بزرگترین بازیگر غیر دولتی صحنه روابط بین الملل به ویژه بعد از حوادث یازده سپتامبر 2001 میلادی می باشد و در نزد غربیان به عنوان سمبل تروریسم و بنیادگرایی اسلامی شناخته می شود، که محصول نبرد برای بیرون راندن نیروهای شوروی از افغانستان بود، مسلمانی از کشورهای الجزایر، مصر، عربستان سعودی، آسیای جنوب شرقی و فراتر از آن دوشادوش هم برای نبرد با نیروهای شوروی به افغانستان رفتند. این نیروها پس از خروج شوروی، واینکه آنها موجبات شکست ابر قدرتی بزرگ را فراهم آورده اند، اعتماد به نفس زیادی به دست آورده و دیدگاهی جهانی را برای خود توسعه بخشیدند.
از سویی دیگر،این مبارزان در زمان بازگشت به کشورهای خود، به جای آنکه به عنوان قهرمانان مورد استقبال قرار گیرند، به عنوان مبارزانی متعصب که می توانند تهدیدی سیاسی برای رژیم هایشان باشند در نظر گرفته شدند، از این رو منزوی شده و به اعضای آماده ای برای مبارزات جدید تبدیل شدند.
ریشه تفکر اعضای شبکه تروریستی القاعده بر اندیشه های سلفی استوار شده است، اولین نمادهای ظهور سلفیون را در قرن دوم هجری، در قالب جمعی می بینیم که خواستار بازگشت به اصالت اولیه اسلام بودند.
1-2:پیشینه پژوهش
محمد محمودیان در کتاب بنیادهای فکری القاعده، تاثیر اندیشه های وهابی،سلفی که در سال 1390 به چاپ رسیده است، بحثی را در زمینه خطرات تروریسم القاعده برای صلح و امنیت جهانی مطرح می نماید،به طور جدی بعد از حوادث 11 سپتامبر 2001 و اتخاذ استراتژی جدید جرج بوش در مبارزه با القاعده و گروههای خشونت طلب وابسته به آن آغاز گردید، در استراتژی جرج بوش و نئومحافظه کاران، مبارزه با تروریسم القاعده به عنوان مهم ترین اصل در تامین امنیت آمریکا و همچنین امنیت جهانی ارتباط مستقیم داشت و در این میان حفظ امنیت خاورمیانه به عنوان حلقه اتصال دهنده آمریکا و امنیت جهانی مورد تاکید قرار گرفت. در این کتاب آمده است برخی معتقدند مبارزه با تروریسم القاعده، به ابزاری برای حضور و تثبیت هژمونی آمریکا در مناطق استراتژیک جهان به خصوص خاورمیانه تبدیل شد و آمریکا به طور نامشروع یک خطر امنیت ملی را به یک خطر جهانی تبدیل کرده و از این طریق هزینه های زیادی را به سایر دولت ها و ملت های جهان تحمیل می کند. محقق در زمینه شکل گیری القاعده سه دیدگاه اصلی را مطرح می کند :
1-القاعده یک پدیده داخلی و منطقه ای است و از این دیدگاه ریشه القاعده به عوامل فکری و بنیادهای فرهنگی و نیز محیط سیاسی، اجتماعی و اقتصادی پرورش اعضای این گروه بر می گردد.
2-القاعده تحت تاثیر عنصر خارجی شکل گرفته و محصول دخالت قدرت های بزرگ در مسائل قدرت و سیاست خاورمیانه است.
3-ویژگیهای شکل قدرت و سیاست جنگ ها، بحران ها و زمینه های سرخوردگی در جهان با عوامل دیگری هم چون سرعت یافتن جهانی شدن در دهه 1990 میلادی ترکیب گردید.
فرم در حال بارگذاری ...