وبلاگ

توضیح وبلاگ من

بررسی تآثیر یادگیری مشارکتی و یادگیری انفرادی بر یادسپاری اطلاعات علمی درسعلوم تجربی دانش آموزان دختر پایه ششم ابتدایی …

موفقیت تحصیلی از نقطه نظر علمی و کاربردی دارای اهمیت است. یکی از عوامل مهم مقبولیت و پذیرش در کلاس درس است و برای به دست آوردن مشاغل مختلف مهم می باشد، لذا هر سال حجم وسیعی از مطالعات را به خود اختصاص می‌دهد، با توجه به اهمیت پیشرفت تحصیلی و تأثیر آن در زندگی باید متغیرهایی را نیز که با این مفهوم در ارتباط می باشند شناسایی و مورد بررسی قرار گیرند. که جمله آنها عبارتند از: استعداد توانمندی های ذهنی، محیط خانوادگی، متغیرهای شخصیتی و … (عرفانی ،1388،ص 2).

 

 

عوامل مختلفی باعث می گردند برنامه‌های درسی مقبولیت خود را بتدریج از دست بدهند. برای جلوگیری از این زوال برنامه  لازم است عناصر آن به طور مرتب مورد ارزیابی قرار گیرد و عوامل تهدید كننده آن شناخته شده و برنامه اصلاح گردد(ملكی، 1382،ص 240).

 

 

در پروژه ملی آموزش علوم تجربی دوره ابتدایی نیاز است اهداف،‌ محتوا، روش‌های تدریس و روشهای ارزیابی  مورد پژوهش قرار گیرند تا نارسائیهای آن شناخته و به اصلاح آن پرداخته شود. گر چه پیشرفت تحصیلی تحت تاثیر عواملی از قبیل هوش، انگیزه، نحوه ارزشیابی و خانواده قرار می‌گیرد، از جهت دیگر یادگیری دانش آموزان و شیوه تدریس مهم است. در اكثر مدارس روش سخنرانی و انفرادی مورد استفاده قرار می‌گیرد و كمتر به روشهای فعال و گروهی توجه می شود. در روش هاس سنتی که امروزه از آنها به عنوان روش های غیر فعال یاد می شود، معلم نقش فعالی در جریان تدریس داشته و مطالب را به طور شفاهی در کلاس بیان نموده و دانش آموزان فقط به صحبت های او گوش داده و مطالب را حفظ می کنند(کرامتی، 1381،ص 214).

 

 

در چنین شرایطی زمینه‌های لازم برای رشد اجتماعی شاگردان فراهم نمی‌شود و حتی پیشرفت تحصیلی و رشد فكری شاگردان نیز از تاثیرات نامطلوب این شرایط بی‌نصیب نمی‌ماند. این روشها و راهبرد یاددهی سنتی در عصر حاضر جوابگوی نیاز جامعه نبوده و هر ساله تعداد قابل توجهی از دانش آموزان و دانشجویان كشور به دلیل ارائه شیوه‌های نامناسب‌ تدریس با افت تحصیلی مواجه شده و خسارت‌های زیادی بر جامعه تحمیل می‌‌گردد(‌علی عسگری، 1382).

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

در این زمینه گولد ، 1984، سراتنیک (1981) معتقدند نامطلوب‌ بودن این روشها به حدی است كه صاحب نظران علوم تربیتی معتقدند كه فقر تفكر دانش آموزان نتیجه حاكمیت روش های تدریس سنتی و عدم به كارگیری روش های فعال در مدارس است. همچنین شواهد تحقیقی دیگر نشان داده اند بیشتر مشکلاتی که در روش های سنتی و غیر فعال به چشم می خورند در رویکرد یادگیری مشارکتی به حداقل  می رسد و این روش در نقطه مقابل روش های سنتی قرار دارد(کارن ، 2006 ).

 

 

شعاری نژاد (1374) می‌گوید : اگر بخواهیم معلم یا كلاس خوب را با یك عبارت معرفی و توصیف كنیم باید گفت : معلمی خوب است كه دانش آموزان را به كنجكاوی و پرسش بیشتر برانگیزد(شعاری نژاد، 1374، ص 68).

 

 

با توجه به این که روش های سنتی رویکرد های رقابتی و انفرادی) اغلب معلم محورند)، بنابراین دانش آموزان در آنها غیرفعال هستند و بحث و کار گروهی جایگاهی چندانی در این رویکرد ها ندارند و احتمالاً زمینه های لازم برای رشد شخصیت اجتماعی و فکری شاگردان فراهم نمی شود(ویچر و همکاران، 1997).

 

 

طرفداران یادگیری انفرادی معتقدند که این رویکرد میزان موفقیت فرد در رسیدن به هدف را افزایش می دهد، درگیری دانش آموزان در کلاس را کمتر  می کند، شخصیت فرد از طریق فعالیت انفرادی و مستقل توسعه و تقویت می شود و در نهایت مشکلات ناشی از بی انضباطی در کلاس را کمتر می کند(گرینسکی، 1996).

 

 

بر اساس نظر جانسون و جانسون (200) در رویکرد یادگیری انفرادی هر دانش آموز به تنهایی تلاش می کند و موفقیت افراد دیگر را مانع از موفقیت فردی خود نمی داند. در این رویکرد هدف هر دانش آموز مستقل از سایر اعضاء کلاس است و در نتیجه موفقیت فردی ارزشمند تلقی می شود و عملاً در جمع بودن و لذت از فعالیتهای گروهی در آن تجربه نمی شود(جانسون، 2000)از جمله روش های فعالی که امروزه توجه صاحب نظران تعلیم و تربیت را به خود جلب کرده و جایگزین مناسبی برای افزایش کیفیت آموزش می باشد، رویکرد یادگیری مشارکتی است(آن ویبژ، 2002).

دانلود مقالات

 

 

 

استفاده از روش یادگیری مشاركتی بعنوان زیر بنای اصلی و بنیادی كه می تواند پایه ای استوار برای دیگر روشهای فعال در درس علوم باشد، حائز اهمیت فراوان خواهد بود. یادگیری مشاركتی زمانی موجب بهبود پیشرفت دانش آموزان می شود كه معلم آنها را در گروههای كوچك قرار دهد و هدفی مشخص برای آنان بیان كند و به این هدف زمانی دست یابند كه همة اعضای گروه با هم به محتوای آموزشی تسلط یابند. به عبارت دیگر اگر این امكان وجود داشته باشد كه یك یا چند نفر در گروه پاسخ را به دست آورند و در اختیار دیگران قرار دهند یا بخش فكری تكلیف گروهی را انجام دهند و دیگران فقط تماشاگر باشند، در این صورت یادگیری مشارکتی رخ نداده است(اسلاوین ، 2004).

 

 

حال با توجه به نقش موثر یادگیری مشاركتی در فرایند یادسپاری درس علوم ، در اینكه چه روشی باعث یادسپاری  اطلاعات علمی بیشتر و دراز مدت در دانش آموزان می شود و آنها را وادار به فكر كردن می كند ، این تحقیق درصدد است تا بداند میزان یادسپاری اطلاعات علمی دانش آموزان در درس علوم در وضعیت فعلی چگونه است و اینکه روش های یادگیری به روش انفرادی و روش مشارکتی تاثیر معنی داری بر میزان یادسپاری دانش آموزان دارند؟ و اینکه کدامیک از روش های مذکور تاثیر بیشتری بر میزان یادسپاری درس علوم در دانش آموزان دوره ابتدایی پایه ششم شهر پیرانشهر دارد؟

 

 

 

 

 

1 – 3 اهمیت و ضرورت انجام تحقیق

 

 

با توجه به اینكه هر ساله وقت و هزینه‌های زیادی توسط وزارت آموزش و پرورش و خانواده‌ها در جهت یادگیری دانش آموزان صرف می‌شود ولی مشاهده شده كه یادگیری ضعیف در نتیجه افت تحصیلی در دروس متفاوت و مقاطع مختلف وجود دارد. این موضوع به عنوان یك مشكل، توجه متخصصین تعلیم و تربیت و والدین و برنامه ریزان آموزشی جامعه را به خود معطوف داشته و نظرات گوناگونی در رابطه با علل آن وجود دارد(شعبانی، 1382).

 

 

چون وظیفه اصلی و اساسی معلم در تدریس راهنمایی دانش آموزان برای یادگیری است. لذا او باید با استفاده از شیوه‌های گوناگون در موقعیت‌های مختلف، دانش آموزان را فعالانه با مطالب مورد مطالعه و موقعیت‌های یادگیری درگیر نماید. مشاركت دانش آموزان در فرایند یادگیری آنقدر مهم است كه بعضی از متخصصین تعلیم و تربیت میزان مشاركت دانش آموزان در فعالیتهای یادگیری را به عنوان ملاكی برای ارزیابی معلمین مطرح نموده‌اند.

 

 

فلاول (1976) می‌‌‌گوید: امروزه یكی از مشكلات دانش آموزان ما این است كه نمی‌دانند یك حقیقت را یاد گرفته‌اند یا  نه؟ نمی‌دانند كه آیا یك مهارت را كسب كرده‌اند یا فاقد آن مهارت هستند. دانش آموزان آغازگر و مبتكر فرایند یادگیری نیستند و روشهای سنتی به گونه‌ای آنها را پرورش داده است كه فاقد این توانایی‌ هستند كه در فرآیند یادگیری قسمت اعظم مسئولیت یادگیری را برای دستاوردهایشان به عهده بگیرند اهمیت وضرورت انجام پژوهش حاضر این است كه با روش یادگیری مشارکتی و روش یادگیری انفرادی مشخص شود كه یادسپاری در كدام روش ها بیشتر است، كدام روش ها به آستانه تحریك دانش آموزان در یادسپاری  پاسخ  می دهد، نیازمندیهای فراگیران را مد نظر دارد، به محتوای كتاب درسی و اهداف آن توجه دارد، كدام الگو می تواند منابعی را در اختیار معلمان قرار دهد، كه اهداف پایانی به شایستگی ها و قابلیت ها و صفات انسانی فراگیران معطوف گردد. و به جای عادت دادن دانش آموزان به اندوختن دانش در حافظه خویش بتوانند مهارت های آموختن، اندیشیدن، كاوشگری و خلاقیت را به آنان بیاموزد.آموزش علوم تجربی همواره، به عنوان یكی از حوزه های مهم آموزشی در نظامهای تعلیم و تربیت قلمداد شده است(هرندی به نقل ازمهرمحمدی، 1379، ص 147).

 

 

آموزش علوم، شیوه كسب اطلاعات و به روز كردن و پردازش آن ها است. به عبارت دیگر علاوه بر این كه اطلاعات، فعالیتهای علمی ،ارزشها و فرهنگ اجتماعی را شامل است، راه به دست آوردن اطلاعات، ارزشها و فرهنگ اجتماعی را از طریق انواع فعالیتهای علمی توسط فرد یا با كمك دیگران و با استفاده از یافته های دیگران و سپس آزمایش مجدد برای دستیابی به آن یافته ها شامل می شود. لذا، آموزش علوم علاوه بر علم راه به دست آوردن علم را نیز شامل می شود(هارلن، 1388، ص 147).

 

 

اهمیت تجارب یادگیری مشاركتی فراتر از بهبود آموزش، افزایش پیشرفت دانش آموزان و مولدتر كردن كار معلمان است، اگر چه این فعالیتها نیز در جای خود بسیار ارزشمند هستند .همكاری برای انسانها همان قدر اهمیت دارد كه نفس كشیدن. توانایی مشاركت با دیگران، سنگ بنای خانواده های پایدار، موفقیت شغلی، عضویت موفق در گروهها، ارزشها و عقاید مهم، دوستی ها و انجام وظیفه كردن در برابر جامعه است. اگر دانش آموزی نتواند دانش و مهارتهای خود را در تعامل با دیگران به كار برد، دانش و مهارتش برای او هیچ فاید ه ای نخواهند داشت. اگر یك مهندس، منشی، حسابدار معلم یا مكانیك از مهارتهای مشاركتی لازم برای كاربرد دانش و مهارتهای فنی خود در ارتباط با همكاران، خانواده و جامعه و دوستان نتواند بهره مند شوند، تربیت چنین فردی بیهوده خواهد بود. منطقی ترین روش برای تأكید بر كاربرد مهارتهای مشاركتی در موقعیتهای كاری، سازمان دهی بخش اساسی موقعیتهای یادگیری تحصیلی به طور مشاركتی است. در این صورت دانش آموزان با بهره گیری از كار مشاركتی با همكلاسان خود خواهند توانست مهارتها و دانش فنی لازم را در موقعیتهای عملی آتی بیاموزند. هیچ چیز برای یك فرد مهم تر از آموختن به كارگیری دانش خود در تعاملات مشاركتی با دیگران نیست(جانسون و جانسون،1980).

 

 

آنچه که تحقیق حاضر و تحقیق های مشابه را در مدارس ابتدایی و بویژه پایه ششم ابتدایی که دوسال از آن می گذرد را ضروری می نمایاند آموختن علوم تجربی همچون سوادآموزی و حساب كردن امری اساسی و ضروری است كه با زندگی روزمره ی ما در ارتباط است و با پیشرفت تكنولوژی اهمیت آن بیشتر شده است. در بین روشهای مختلف آموزش و یادگیری كه توسط متخصصین پیشنهاد گردیده روش یادگیری مشاركتی كه در نیم قرن اخیر مطرح شده موثر تر از سایر روشها به نظر می‌رسد و از حمایت تحقیقاتی بالایی برخوردار است(‌ اسلاوین، 1995).

بررسی تطبیقی مبانی، اصول و شاخصه‌های اصلی نظریه‌های مردم‌سالاری دینی از منظر امام خمینی(ره)و مصباح یزدی …

دموکراسی جز لغتهای محبوبی است که اکثر دولتهای امروزی سعی بر آن دارند خود را مدافع آن نشان بدهند.چراجاذبه دموکراسی به یک ویژگی تقریباً عام دولتهای امروزی تبدیل شده است ؟پاسخ را بی گمان می توان تا اندازه ای در جذابیتهای طبیعی آرمانهای دموکراتیک یافت که مژده رهایی ازقیدوبند قدرت مستبدانه را می دهد . دولتهای امروزی نظامی هستند که از وحدت دورنی برخوردارند،کسانی که در چنین دولتهایی حکومت می کنند بجز جلب رضایت فعال اکثریت جمعیت نمی توانند فرمان برانند.آرمانهای دموکراتیک،شیوه ابراز و نیز جلب آن رضایت را ارائه می کنند(گیدنز1373ص 332) و به این دلایل در کشورهای جهان سوم نیز تمایل قابل مشاهده ای در گرایش به دموکراسی به چشم می خورد.

 

 

باتوجه به پذیرش جهانی دموکراسی،این تحقیق به جستجوی آن هست که به بررسی تطبیقی دموکراسی ازدو نگاه،یکی دینی واسلامی مصباح یزدی که مدافع نظریه مردم سالاری دینی امام خمینی است و دومی نگاه سکولارملکیان و مجتهدی شبستری که مدافع سکولاریزم اسلامی و لیبرال دموکراسی غربی می باشند.

 

 

در این پژوهش  بررسی تطبیقی مبانی، اصول و شاخصه‌های اصلی نظریه‌های مردم‌سالاری دینی از منظر امام خمینی(ره)و مصباح یزدی  و لیبرال دموكراسی از منظرمصطفی ملکیان ومجتهدی شبستری و متفكرین اصلی آن ، به عنوان مهمترین الگوهای نظری رقیب برای حكومت در جهان معاصر است. این کار در سه گام دنبال می‌شود: معرفی مؤلفه‌های اصلی نظریه‌ی لیبرال دموكراسی و معرفی دموکراسی فرهنگی و شاخصه های آن از منظر مصطفی ملکیان، معرفی مؤلفه‌های اساسی نظریه‌ی مردم‌سالاری دینی با ارجاع به آرای امام خمینی(ره) و مصباح یزدی ونهایتاً بررسی تطبیقی دو نظریه‌ی سیاسی رقیب از زوایای گوناگون، جهت تشخیص نقاط تلافی و تضاد آنها با یكدیگر.

 

 

 

 

 

سئوال ؟اصلی آیا در باب دموکراسی، بین اندیشه دینی اسلامی مصباح واندیشه سکولارملکیان تفاوتی هست؟

 

 

 

 

 

پرسش اصلی پژوهش

 

 

تشابه و تفاوت در اندیشه سیاسی آیت اله مصباح یزدی و مصطفی ملکیان درباب دموکراسی چگونه است ؟دموکراسی دینی(اسلامی) و سکولاریسم اسلام(لیبرال دموکراسی) نطقه تلاقی و تشابه و تضاد در کجا دارند؟

 

 

پرسش فرعی

 

 

کارل کوهن ؛کتاب دموکراسی ،هر نظریه دموکراسی باید به این پرسشها پاسخ بدهد؟

 

 

1-ماهیت دموکراسی چیست؟ 2- پیش فرض های دموکراسی کدامند؟3 ابزارهای دموکراسی کدامند؟4- شرایط لازم برای کامیابی دموکراسی چیست ؟5- در دفاع از دموکراسی چه دلایلی باید عرضه کرد ؟ 6- چشم انداز های دموکراسی کدام است؟کوهن 1373 ص15،م فریبرزمجیدی چاب اول تهران نشر خوارزمی (دموکراسی)

 

 

 

 

 

سوال:  1: ماهیت دموکراسی ؛2. پیش فرض های دموکراسی ؛3. ابزارهای دموکراسی ؛4. شرایط لازم برای کامیابی دموکراسی ؛5.دلایل دفاع از دموکراسی ؛6. چشم اندازهای   دموکراسی دینی و لیبرال دموکراسی (دموکراسی در سکولاریسم اسلامی) چیست ؟

 

 

 

 

 

بررسی سوابق و ادبیات موضوع «پیشینه موضوع» مرور ادبیات .و آثار این دو و آثار در غرب نوشته شده در  ،مفاهیم اصلی را بیاورید .

 

 

 

 

 

در 12ص منظور از دموکراسی در این پایانامه مهم است

 

 

 

 

 

هدف پژوهش.

 

 

 

 

 

هدف اصلی در این مقاله بررسی تطبیقی مبانی، اصول و شاخصه‌های اصلی نظریه‌های مردم‌سالاری دینی از منظر امام خمینی(ره)و مصباح یزدی  و لیبرال دموكراسی از منظرمصطفی ملکیان ومجتهدی شبستری و متفكرین اصلی آن ، به عنوان مهمترین الگوهای نظری رقیب برای حكومت در جهان معاصر است.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

پرسش اصلی پژوهش

 

 

در بررسی تطبیقی بین دموکراسی که مصباح و امام تحت عنوان دموکراسی اسلامی یا همان دینی مطرح  میکنندبا دموکراسی که ملیکیان ومجتهدی شبستری تحت عنوان لیبرال دموکراسی یاهمان سکولاریزم اسلامی مطرح می کنند نقاط تلاقی وتضاد از زوایای گوناگون چگونه تبیین می شود؟

 

 

تشابه و تفاوت در اندیشه سیاسی آیت اله مصباح یزدی و مصطفی ملکیان درباب دموکراسی چگونه است ؟(آیاتفاوتی بین اندیشه سیاسی مصباح یزدی و مصطفی ملکیان در باب دموکراسی وجود دارد؟ )

 

 

 

 

 

فرضیه ها

 

 

 

پروژه دانشگاهی

 

 

 

احتمالا نگرش ملکیان به دموکراسی مبتنی بر دموکراسی سیاسی- اجتماعی و مشروعیت مردمی و پذیرش ماهوی دموکراسی می باشد ولی نگرش آیت اله مصباح یزدی مبتنی بر دموکراسی اسلامی متعهد و مشروعیت الهی و نگرشی شکلی و یا ابزاری به دموکراسی است

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

فر ضیه (به نظر میرسد که احتمالا تفاوتی در اندیشه سیاسی مصباح وملکیان در مورد دموکراسی وجود دارد!)

 

 

 

 

 

تعاریف نظری و عملیاتی مفاهیم و متغیرها

 

 

روش تحقیق و گردآوری داده ها

 

 

حدود قلمرو پژوهش

 

 

موانع، مشکلات و محدودیتهای تحقیق

 

 

سازماندهی پژوهش

 

 

متغیر اصلی نظریه امام و متغیر وابسته نظریه مجتهدی و ملکیان(فقط بعدا نگاه کن اشتباه نشده باشد از استاد بپرس)

 

 

فصل دوم: مباحث نظری و تئوریک تحقیق ،دموکراسی (چارچوب نظری تحقیق )

 

 

الف: دموکراسی در اندیشه غرب (در سده ی بیستم 15ص پوپر. ایزابرلین ، دیوید هیلد. بشیری

 

 

ب: دموکراسی در اندیشه اسلامی (امام علامه نائینی ؛ مجتهد تهرانی )

 

 

در انتها مدل مناسب دموکراسی و نظریه مادر که باید این دو نظریه با آن مقایسه شوند و تحت بررسی و تطبیق قرار گیرندکه کدام یک یه نظریه مادر نزدیک تر می باشد

 

 

 

 

 

(نظریه مورد استفاده در این پژوهش مبتنی بردموکراسی دینی امام خمینی و سکولاریسم اسلامی ملکیان و مجتهد شبستری خواهد بود در این راستا موضوعاتی از قبیل اسلام سیاسی مشروعیت الهی  مردمی ،ماهیت دولت دینی جایگاه مردم ،انتخابات و کارکرد دوگانه دولت دینی مورد بررسی قرار خواهد گرفت) .

 

 

 

 

 

فصل سوم

 

 

خاستگاههای معرفتی آیت الله مصباح یزدی

 

 

الف زندگینامه و آثار

 

 

ب مبانی معرفتی ؛هستی شناسی ؛انسان شناسی ،مفهوم سعادت ؛حاکمیت ؛حکومت

 

 

فصل چهارم

 

 

خاستگاههای معرفتی مصطفی ملکیان

 

 

الف زندگینامه و آثار

 

 

ب مبانی معرفتی ؛هستی شناسی ؛انسان شناسی ،مفهوم سعادت ؛حاکمیت ؛حکومت

 

 

 

    • معرفتی نگاه ملکیان به غرب پذیرشی ولی نگاه مصباح رد گونه می باشد

 

 

 

 

 

فصل پنجم

 

 

مقایسه تطبیقی دموکراسی در اندیشه مصباح و ملکیان

 

 

الف مصباح –  دموکراسی عناصر آن

 

 

حقوق سیاسی –  جایگاه رای مردم =انتخابات – مشروعیت

 

 

ب- ملکیان

 

 

 

 

 

نتیجه گیری

 

 

تشابهات و تمایزات

 

 

نتیجه مشخص و مستدل باشد چون واو به واو خوانده می شود

 

 

توضیح

 

 

اگر نیاز شد جدول

بررسی تطبیقی مفهوم ،اهداف،اصول و روش هایتربیت معنوی از دیدگاه علامه طباطبایی و دیوید …

طرح بازگشت به معنویت در دنیای پست مدرن ،نه تنها الزاما به معنای به رسمیت شناختن ادیان نیست ، بلکه بیشتر به مفهوم تلاش برای پر کردن خلاء معنویت انسانی با معنویت هایی است که مشکلات ادیان تاریخی و سنتی را نداشته باشند.

 

 

 

 

 

1-2- اهمیت و ضرورت پژوهش

 

 

تربیت انسان کامل همواره  به عنوان یک هدف ، آرمان و غایت تربیتی مورد توجه بوده است و کار تعلیم و تربیت در بین همه امور زندگی حساسیت و اهمیت خاصی دارد و پرداختن و مورد توجه واقع شدن آن یک کار مهم ، اساسی و زیر بنایی تلقی می شود . در آغاز هزاره سوم و باتوجه به رویکرد های جهانی شدن انسان با چالش هی چون بحران معنویت ، اخلاق، هویت و بحران محیط زیست و اسارت و بندگی تکنولوژی مواجه است .حال اینکه چگونه می توان انسان امروزی را برای مواجه با این بحران ها و در راس آنها معنویت تجهیز و آماده کرد و بی شک توجه به بعد معنوی تربیت یا همان تربیت معنوی کار بسیار مهم و خطیر نظام آموزش و پرورش  است در قدم نخست می بایست معنویت را  که یک کلمه قابل بحث و مجادله آمیز است را مورد بررسی قرار داد .

عکس مرتبط با محیط زیست

تعریف واژه معنویت [1]ظاهراً کمی دشوار است . شاید این دشواری از آنچه که در قلب معنوی همان چیزی است که ازنظر فطری از آن طفره می رویم و کمی اسرار آمیز است ، نباید ما را شگفت زده کند (رایت ،2000،ص7).  این امر از آن جهت است که با پاسخ ها و احساسات عمیق شخصی رابطه دارد و منحصر به فرد است، با وجود این، حیات بخش و پویاست. معنویت از ریشه یونانی و عبری spirit به معنی نفس، باد و روح و لاتین آن  spirateبه معنای نفس کشیدن است که تعریف آن در فرهنگ آکسفورد در مقابل ماده قرار می گیرد که در اصل تقابل روح و جسم  را نشان می دهد : “به معنای حیات بخشی است که می توان گفت که با این باور که خداوند روح خودش را در بشر دمیده، سازگار است. (روح حیات) معنای قدیمی آن گرایش به تمركز در مذهب دارد و حال آنکه امروزه دارای ابعاد فردی، اجتمایی، شناختی و عاطفی نیز می باشد. (سلحشوری، 1390، ص44 ).

 

 

مفهوم معنویت از ارتباط با مهارت های تفکر و تامل و تنها وابسته به ارتباط با خدا،گسترده تر است. (بیگر، 2003، ص16) اگر تربیت را از ریشه (ر ب ب) به معنای اصلاح و تدبیر و سرپرستی کردن، به تمام رساندن و کامل کردن و همچنین از ریشه دیگر آن یعنی (ر ب و ) به معنای رشد و نمو، افزودن و پرورش جسم بدانیم، (باقری ،1390 ، ص52) تربیت معنوی را می توان اینگونه تعریف کرد: کوششی است برای رشد و شکوفایی و رسیدن به یک معنا و حقیقت متعالی.و همچنین تربیت معنوی آموزش برای زندگی است . اگر به بچه ها چگونه زندگی کردن و چگونه عشق ورزیدن را آموخت آنهادر زندگی مادی هنگامی که با فعالیت های منفی از قبیل نفرت ، جنگ ، جنایت و … برخورد می کنند آنها قادر به کنترل اوضاع می باشند . انسان های کامل در چنین چالش های دنیوی عملکرد موفق تری دارند و تربیت معنوی می تواند موفقیت بیشتری ر ا برای انسان ها- فارغ از دین و مذهب – حتی در امور دنیوی تضمین کند.

عکس در مورد عشق ورزی

پروژه دانشگاهی

 

همچنین مطالعه مفهوم معنویت در دنیای معاصر حکایت می کند که در رویارویی با مفهوم معنویت طیفی از دین باوری تا معنویت باوری فارغ از دین وجود دارد. در یک سوی این طیف ،متفکران دینی قرار دارند که معتقدند اصولا مفهوم معنویت تنها در چارچوب گفتمان دینی معنا پیدا می کند و غیر از ادیان آسمانی (حتی ادیان زمینی) نمی توانند از معنویت – به مفهومی معنادار-سخن به مبان آورند(باغگلی و همکاران، 1392) در سوی دیگر این طیف متفکران  سکولار قرار دارند که معنویت را نیاز عاطفی و روانشناختی انسان تلقی می کنند و الزامی به هویت بخشی دینی برای حل نیاز های معنوی نمی بینند . گرایش به سوی معنویت به عنوان گرایش نو در عرصه های تربیتی و فرهنگی به دو دلیل اتفاق افتاده است:  نخست آنکه حوزه تربیت بهترین موقعیت و فرصت را برای تبلور معنویت در انسان فراهم می کند، دوم آنکه موضوع معنویت ذاتاً موضوعی تربیتی است. هدف از این پژوهش بررسی اهمیت و جایگاه  چالش برانگیز و  مغفول  تربیت معنوی و سپس بررسی مفهوم و جایگاه تربیت معنوی و رابطه ی آن با دین است از این روست که در این پایان نامه به بررسی تطبیقی مفهوم و اهداف تربیت معنوی علامه محمد حسین  طباطبایی به عنوان فیلسوف و دانشمند مسلمان و با دیوید کار که یک فیلسوف تربیتی غربی  و صاحب نظر در موضوع اخلاق و تربیت معنوی و استاد دانشگاه ادینبورگ اسکاتلند است ،  می پردازیم.

 

 

1-3- اهداف پژوهش

 

 

الف: هدف کلی

 

 

مقایسه کلی( تبیین  شباهت ها و تفاوت ها)  تربیت معنوی از دیدگاه علامه طباطبایی و دیوید کار ب: اهداف جزئی:

 

 

1-مفهوم تربیت معنوی از دیدگاه علامه طباطبایی و دیویدکار.

 

 

2-اهداف تربیت معنوی از دیدگاه علامه طباطبایی و دیویدکار.

 

 

3-اصول تربیت معنوی از دیدگاه علامه طباطبایی و دیوید کار .

 

 

4-روش های تربیت معنوی از دیدگاه علامه طباطبایی و دیوید کار .

 

 

 

 

 

1-4- پرسش­های پژوهش

 

 

این پژوهش در صدد پاسخگویی به سوال های زیر می باشد:

 

 

1-مفهوم تربیت معنوی از دیدگاه علامه طباطبایی و دیویدکار چیست؟

 

 

2-اهداف تربیت معنوی از دیدگاه علامه طباطبایی و  دیویدکار كدامند؟

 

 

3-اصول تربیت معنوی از دیدگاه علامه طباطبایی و دیویدکار كدامند؟

 

 

4-روش های تربیت معنوی از دیدگاه علامه طباطبایی و دیویدکار چه می باشد؟

 

 

 

 

 

1-5- تعریف مفاهیم و اصطلاحات

 

 

تربیت:

 

 

تربیت عبارت است از فراهم كردن زمینه‏ها و عوامل براى به فعلیّت رساندن همه‏استعدادهاى بالقوّه انسان (تقى پور ظهیر،  1373،ص28).

 

 

معنویت:

 

 

معنویت نیاز ذاتی(فطری و درونی) انسان برای ارتباط باچیزی فراتر از ماست ،( ویگل فورس به نقل از محمد نژاد و همکاران ،1388،ص98) و همچنین معنویت بیانگر تلاش همیشگی بشر برای پاسخ دادن به چرا های زندگی است (صمدی ،1385). شهیدی معنویت را ناظر براستفاده از قوه ی خلاقیت و کنجکاوی برای یافتن دلایل موجود و مرتبط با زنده ماندن و زندگی کردن دانسته اند . بنابراین آن را برای زندگی فرد لازم و ضروری می داند .(شهیدی ، 1379)

 

 

تربیت معنوی[5]

 

 

فرایند کمک رسانی و یاری رسانی به متربی برای ایجاد تغییر تدریجی در گستره زمان در یکی از ساحت های بدنی ، روحی و رفتاری که به واسطه عامل انسانی دیگر به منظور دستیابی وی به کمال انسانی و شکوفا سازی استعداد های او یا بازدارندگی و اصلاح صفات و رفتار های او صورت گیرد  (اعرافی ،1387،ص27).

 

 

 

 

 

1-6-روش پژوهش

مقایسه تحولات سیاسی- اجتماعی مصر و تونس از سال های 91-90

به نظر میرسد آنچه که در مناطق عربی در حال وقوع است از انقلاب هایی که مارکس از آن ها سخن گفته متمایز و دارای ماهیت متفاوتی باشد. تحول و دگرگونی های این منطقه به گونه ای است که بسیاری از نویسندگان و تئوری پردازان در حوزه ی سیاسی و اجتماعی آن را تنها رویای خوش بینانه برای ملتهای خاورمیانه نمیدانستند و حتی خود مردمان این منطقه در سایه ی نظام های چندین و چند ساله ی خودکامه و دیکتاتوری، چنین بیداری و خیزش را سرابی بیش نمی پنداشتند. اما در دسامبر 2011 با خودسوزی جوان دست فروش تونسی به نام “محمد بو عزیزی” در اعتراض به توقیف کالاهایش و تحقیری که یک مأمور زن شهرداری به او روا داشته بود، جرقه های آتشی را که در دل مردمان آن منطقه به علت حکومت دیکتاتوری کشورهایشان بود را شعله ورتر کرد و این شعله ها به قدری گسترش یافت که در مدت زمان کوتاهی در سراسر خاورمیانه و کشورهای دیکتاتوری واقع در شمال آفریقا گسترش یافت. سرآغاز همه ی جنبش ها در خاورمیانه از کشور تونس بوده، اما شعله تحولات انقلاب تونس بدلیل فناوریهای ارتباطی اخیر به نقاط دیگر جهان هم کشیده شده و از طرف دیگر، زبان عربی مشترک بین اینها نقش مهمی را در ارتباط بین آن کشور ها ایفا میکند. مطالعات اولیه تحولات منطقه عربی نشان داده است که این انقلابها عمدتاً بدون رهبری و بدون ساختار متمرکز حرکت میکنند و محور تحولات بیشتر بر دوش جوانان منطقه میباشد، به طوری که این جوانان و تحصیل کرده های کشورهای مختلف عربی با یکدیگر ارتباط گسترده ای دارند.

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

 

اسلام خواهی، تغییر شیوه حکومت ها، اصلاح ناکارآمدی دولت ها و مبارزه با فساد و توسعه ی فقر از جمله اعتراضات و خواسته های مردم انقلابی بوده و همچنین بحران هویت عربی و تحقیر ملل عرب نیز میتواند از دیگر عوامل این اعتراضات باشد.

 

 

به هرحال قابل پیش بینی بود که اتفاقات تونس در نقاط دیگر هم تکرار شود، گرچه مشخص نبود کجا.اما ما دیدیم که در مصر رخداد و سپس در شمار دیگری از کشور ها از جمله عمان، الجزایر، یمن، اردن، بحرین و … در حال تکرار است. (Bayat, 2010)

 

 

گردانندگان اصلی این جنبشها مردم و به خصوص جوانان کشورهای خاورمیانه بودند که دیگر صبرشان لبریز شده بود و خواستار تغییرات ریشه ای در ساختارهای سیاسی و اجتماعی کشورهایشان بودند. مردم در اعتراض هایشان شعار استقلال فکری و سیاسی را فریاد میزدند.

 

 

در دو دهه ی اخیر تغییرات ساختاری مهمی در کشور های خاورمیانه صورت گرفته است.اینجوامع بشدت درحال شهری شدن هستند، بیشتر مردم در شهرها زندگی میکنند تا روستاها. شهرنشینی هم تعدادی نیاز به وجود می آورد و حقوق شهروندی ایجاد میکند. به علاوه، این کشورها به درجه ی بالایی، جمعیت جوان دارند وهمین ها هم در شهرها زندگی میکنند و بالاخره این که در دو دهه گذشته یک انقلاب آموزشی و یک انفجار آموزشی در این کشورها به وجود آمده است، یعنی مدارس و دانشگاه های مختلفی دایر شده که در هر سال هزاران نفر از این دانشگاه ها فارغ التحصیل میشوند، اما زمانی که وارد بازار کار میشوند شغلی را که می خواهند را به دست نمی آورند.

 

 

نتیجه این میشود که در این کشورها هزاران نفر تحصیل کرده، بیکار وجود دارد و این یک چالش جدید است، این وضعیت یک طبقه جدید به نام”طبقه متوسط فقیر” به وجود میآورد که همین ها مهم ترین بازیگران این نوع انقلابها هستند.(Bayat 2010)

 

 

مشارکت سیاسی جوانان، که البته ناکافی است، نشان دهنده ی یک تغییر برجسته در سطوح سیاسی و اجتماعی می باشد. در حیطه ی اجتماعی این نسل تحصیل

دانلود مقالات

 کرده تر از نسل قبلی است، این نسل همچنین دارای نرخ زاد و ولد کمتر و به طور ضمنی پایبندتر به یکسان بودن حقوق جنسیتها میباشد.

 

 

حکومتهای عربی، حکوتهای استبدادی و فردی توام با فساد گسترده و به طور خلاصه حکوتهای غیر دموکراتیک اند و لذا فاقد خصوصیات حیاتی و مهمی چون آزادی و لوازم آن، شفافیت پاسخگویی و مشارکت سیاسی حقیقی اند. همچنین در این کشور ها نهادهای جامعه ی مدنی عمدتاً بسیار ضعیف اند.اغلب این حکومتها به صورت تک حزبی اداره میشدند و حکومت گران کوشیده اند با توسل به انواع ترفندها ، مانع ظهور و قدرت گیری سازمان های غیر حکومتی و مستقل شوند زیرا این امر به معنای قبول نقد حکومت و افشای عیوب آن میبود. اگر نقاط فوق را در نظر داشته باشیم، جای تعجب نخواهد بود که انتظار اعتراض و مخالفت داشته باشیم. اما ابزار مخالفت تنها بر بستر عینی و مشکلات صورت نمیگیرد بلکه به لحاظ ذهنی (راه حل مشکلات) هم باید زمینه های آن مهیا باشد.فساد گسترده باعث فقر و فلاکت میشود و از رشد و توسعه ممانعت به عمل آورده و عقب افتادگی پروژه ها را پیش می آورد؛ شکاف طبقاتی و نارضایتی هم از اثرات فساد گسترده است. امری که به جز معدود کشور های مرفه و کم جمعیت و با درآمد نفتی بسیار بالا، در اغلب مناطق جهان عرب مشهود است. فقدان آزادی موجب نارضایتی طبقات تحصیل کرده و بیکار میشود و آرزوی مشارکت سیاسی افرادی را که آصف بیات “طبقه متوسط فقیر” میخواند ناکام میگذارد؛ طبقه ای که از اوضاع طبقات متوسط در دیگر نقاط جهان مطلع است و با اتکا به تکنولوژی های جدید اطلاع رسانی و ارتباطاتی و مهم تر از همه اینترنت، می تواند حال و روزخود را با دیگر نقاط جهان مقایسه کند(از همین روست که این انقلاب ها را، جنبش ها و انقلاب های توییتری و فیسبوکی خوانده اند)وحکومت خویش راعامل اصلی مشکلات وعقب ماندگی و … به حساب آورد.(قاسمی،9:1392)

 

 

در میان کشور های تحت تاثیر این جنبش ها در خاورمیانه، کشور تونس که آغازگر این تحولات و در مرحله بعد کشور مصر می باشد. این کشورها به دلیل دارا بودن نظامهای آموزشی پیشرفته و کارآمدی اقتصادی و نیز به عنوان مرکز ثقل اندیشه های سیاسی و مذهبی در جهان عرب می باشند و به همین دلایل تحولات این دو کشور در خاورمیانه از برجستگی بالایی برخوردار میباشد.

عکس مرتبط با اقتصاد

با این حال با بررسی حوادث منطقه عرب و به ویژه دو کشور تونس و مصر به عنوان خاستگاه این جنبش ها، این سوال به ذهن متبادر می شود که ماهیت این تحولات و قیام های مردمی در منطقه ی عربی چیست؟ آیا تفاوتی بین تحولات سیاسی- اجتماعی روی داده در دو کشور تونس و مصر وجود دارد؟ و همچنین کدام یک از نظریات موجود درباره تحلیل انقلاب ها و جنبش ها توانایی تبیین این پدیده را دارد؟

 

 

 

بررسی رابطهبین ویژگی های شخصیتی معلمان(درون گرایی و برون گرایی ) با پیشرفت تحصیلی دانش آموزان …

بدون شک معلمان دانا و توانا مهمترین عامل پیشرفت یک جامعه به حساب می آیند و از آنجا که معلمان با روح و روان و احساسات افراد سروکار دارند. چنانچه درست عمل نکنند، زیان های جبران ناپذیری برجای می گذارند که جبران بعضی از آنها متأسفانه هرگز امکان ندارد. گفته ها و رفتارهای معلم، بینش و منش وی به طور مستقیم در پیشرفت تحصیلی دانش آموزان مؤثر است.

 

 

به عبارتی خلق و خوی، وضعیت جسمی و روحی، اخلاق، و نگرش به کار و مسئولیت معلم از جمله عواملی است که تأثیر تعیین کننده ای بر روش کار او می گذارند. معلمی که خود به علل متفاوت رفتاری، از جمله نداشتن انگیزه برای کار و بی دقتی و بی مسئولیتی روحیه سالمی ندارد چطور می تواند پیشرفت تحصیلی دانش آموزان را تضمین کند؟ شخصیت و رفتار معلم هر کلاس از جمله عوامل تعیین کننده رفتار دانش آموزان آن کلاس می باشد. معلمی که رفتار دوستانه ای دارد، دانش آموزان را می فهمد و رفتار و هیجان هایش سازمان یافته و سالم است، دانش آموزان را برای یادگیری بیشتر برمی انگیزد و باعث می شود که دانش آموزان در کلاس بیشتر فعالیت نمایند. بنابراین، عملکرد معلمان نقش خاصی در پیشرفت اهداف تعلیم و تربیت دارد (ساعتچی، به نقل از رانیز[1]، 1372).

 

 

روانشناسان علاقمند به رفتارهای شغلی، معتقدند که شخصیت[2] افراد با نوع حرفه ای که انتخاب می کنند و نحوه‌ی عمل آنها با آن حرفه در ارتباط است. به عبارتی افراد دارای ویژگی های مشخص،مشاغل خاصی را انتخاب و درآن زمینه درمقایسه با دیگران بهترعمل می کنند(پروین وجان،1381).

 

 

شخصیت را به شیوه های بسیار مختلفی تعریف کرده اند. بعضی از روانشناسان این کلمه را تنها در ارتباط با رفتارهای قابل مشاهده به کار می برند، برخی هم آن را شامل ارتباطات مربوط به درون نگری می دانند و برخی دیگر هم آن را مجموعه‌ی فردی الگوهای تفکر، انگیزش و عواطف می دانند. یونگ معتقد بود که افراد آدمی در تعامل با یکدیگر، دو نوع طرز تلقی و جهت گیری متفاوت از خود نشان می دهند. که شامل برونگرایی[3] و درونگرایی[4] می باشد. این تیپ ها، خصوصیات ذاتی فطری هستند و در زندگی قابل تغییر و اصلاح هستند. هر کس در اصل به یکی از این دو طریق با جهان ارتباط برقرار می کند؛ اگرچه جهت دیگر نیز همیشه برای فرد باقی می ماند. در حالت درونگرایی، جهت گیری اصلی فرد به درون و به جانب خویشتن است. شخص درونگرا غالباً متوجه عوامل درونی و ذهنی است و زیر نفوذ این عوامل قرار دارد. تردیدی نیست که او شرایط و اوضاع و احوال بیرونی را می بیند اما عوامل درونی و عناصر ذهنی در او برتری و مزیت دارند و حاکم بر احوال و رفتار او هستند. فرد درونگرا، دودل، متفکر و محتاط است. فرد برونگرا به بیرون و به جهان خارج گرایش دارد و از نظر اجتماعی درگیر، فعال و متهور است. در حالت برونگرایی توجه فرد به امور و اشیاء خارج است و سایر اعمال اساسی او صرفاً معلول مناسبات امور و عوامل بیرونی است و نه حاصل ارزیابی ذهنی (کریمی، 1384).

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

پروژه دانشگاهی

 

اهمیت وجایگاه معلم در نظام آموزشی و پیشرفت تحصیلی آنان بر کسی پوشیده نیست؛ به ویژه امر آموزش وتدریس پیوند ناگسستنی با نحوه برقراری ارتباط بین معلم و دانش آموزان دارد که تحقیقات متعدد بیانگر این نکته است که نوع ارتباط با معلم در ایجاد انگیزه و تلاش دانش آموزان تاثیر بسزایی دارد، تلاش معلمین جهت برقراری ارتباط صحیح معلم با دانش آموزان و همچنین تقویت حس اعتماد به نفس، احساس مسئولیت ، فصاحت در كلام زمینه ساز  پیشرفت تحصیلی دانش آموزان در دروس مختلف می باشد که این مهم از معلمانی که فاقد توانایی برقراری ارتباط موثر با دانش آموزان می باشند ساخته نیست و انگیزش دانش آموزان بر یادگیری و تعامل بیشترو برقراری ارتباط عاطفی مطلوب و محیط فعال برای یادگیری را با مشکل مواجه می نماید. شخصیت معلمان به عنوان یکی از عوامل تاثیر گذار در پیشرفت تحصیلی و تربیتی دانش آموزان  و کیفیت یادگیری آنان باشد. لذا معلمان با شخصیت های برونگرا و درونگرا در برقراری ارتباط با دانش آموزان به شیوه های مختلفی عمل می كنند. بنابراین عدم برقراری ارتباط صحیح  می تواند فرآیند آموزش را با مشکل مواجه نموده، از طرف دیگر با توجه به اینكه دانش آموزان دوره ابتدایی پایه پنجم در آستانه شروع سن بلوغ می باشند و ارتباط صحیح و تعامل با آنها در شکل گیری رفتارهای آنان نقش زیادی داردنهاژژژممتح. تحقیقات نشان داده که مشکلات تحصیلی دانش آموزان در این سن نسبت به سنین دیگر بیشتر می باشد که جامعه آماری مورد نظر این پژوهش نیز از این قاعده مستثنی نیست. بنابراین سؤال اصلی پژوهش حاضر این است كه معلمان از نظر برونگرایی و درونگرایی شخصیت چگونه اند؟ و آیا بین برونگرایی ودرونگرایی معلمان با پیشرفت تحصیلی دانش آموزان رابطه وجود دارد؟