الف) حد: که مجازات معینی است که حد اعلی و ادنی ندارد و به خاطر مصالح عمومی و دفع فساد و سلامت جامعه وضع شدهاند و اکثر آنها قابل اسقاط نمیباشند چون غالبأ حق الله است.
ب) قصاص: که از موارد حقالناس و در جرائم منجر به قتل ویا جرح اعضاء قابل اجرا است. این کیفر نیز حد اعلی و ادنی ندارد و ار طرف صاحب حق قابل اسقاط است.
ج) دیه: مجازات مالی است که در صورتتراضی میتواند در مواردی که حکم به قصاص میشود جایگزین قصاص گردد و در مواردی نیز خودت ابتدا منشاء کیفر مجرم میباشد، دیه نیز از حقالناس و قابل اسقاط میباشد.
د) تعزیر:تعزیر مجازات جرائمیاست که در شرع مقدس برای آن میزان معینی از مجازات مقرر نشده است و تعیین آن به صلاحدید حاکم میباشد.
در تعقیب هدف رساله که ذکر و بررسی مواردی میباشد که در آن زن در جرم مشابه با مرد به میزان کمتری از مجازات محکوم شود در قصاص و دیات چنین موردی وجود ندارد و لذا به طور طبیعی از محدوده بررسی به کنار میرود. در تعزیرات نیز چون از قبل برای هر جرم
میزان معینی از مجازات پیش بینی نشده نمیتوان به بررسی و تحقیق پرداخت و این قاضی است که با توجه به شرائط جرم و مجرم کیفر مناسب را معین میکند بنابراین چنین بررسیهایی تنها در محدوده حدود که دارای مجازاتهای از پیش تعیین شده است قابل انجام وپیگیری است.
دراینکه اسباب حد چند امراست، نظرات مختلف است اما اکثر فقهای بزرگ اغلب در کتابهای خود هنگامیکه از حدود نام بردهاند جرمهای زنا، لواط، مساحقه، قیادت، قذف، شرب، سرقت، محاربه را به طور صریح تحت عنوان حد ذکر کردهاند وپارهای جرمهای دیگر از قبیل ارتداد را تحت عناوین دیگری از قبیل (کیفرهای گوناگون)یا( خاتمه در کیفرهای دیگر) مورد بحث قرار دادهاند به هر حال ارتداد چه جزء حدود باشد چه نباشد در ماهیت قضیه تفاوتی پدید نمیآورد زیرا ارتداد درهریک از اقسام آن درمردیا زن کیفر مشخص و معینی دارد که فقهای شیعه به آن قائلند و از این لحاظ با حدود تفاوتی ندارند.[4]
[1]. نوبهار، رحیم، اهداف مجازاتها در جرائم جنسی، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، زمستان 82.
[2]. علاسوند فریبا، حقوق زنان برابرییا نابرابری، دفتر نشر معارف، 1388.
[3]. مومنی، عابدین، حقوق جزای اختصاصی اسلام، تهران، خط سوم، 1382.
فرم در حال بارگذاری ...