وبلاگ

توضیح وبلاگ من

پیش بینی موفقیت شغلی بر مبنای عوامل ویژگی شخصیتی سرشت و منشدر کارکنان پروازی …

مطالعات نشان می­دهد كه حتی با وجود سرمایه و امكانات قوی، وجود نیروی فعال، شاداب و دارای موفقیت در شغل است كه می­تواند به تحقق بهینة اهداف سازمان كمك كند (مرآیی، 1379 ). از سویی دیگر بدیهی است که لازمه­ی موفقیت شغلی، انطباق فرد با شغل است اما معمولاً زمانی که صحبت از انطباق فرد با شغل مطرح می­شود، به انطباق مهارت و دانش شاغل با شغل موردنظر توجه می­شود اما انطباق شخصیتی فرد و نیازهای كاركنان با شغل نادیده انگاشته می­شود كه این مشكل در مراحل بعدی و در حین انجام كار نمایان  می­شود (هافمن و وهر، 2006).

 

 

تحقیقات نشان می­دهد که انواع مختلفی از عوامل فردی و مهم سازمانی وجود دارند که بر روی موفقیت شغلی تاثیر می­گذارند (گرین هاس، 2003 ؛ کارتمل و گاتون، 2004). یكی از این عوامل تأثیرگذار در موفقیت شغلی كاركنان، شخصیت آنان است. هر فردی به شیوة خاصی رفتار می­كند، انتظارات، توانایی­ها، نیازها و مهارت­های رفتاری منحصر به فردی دارد كه بر اساس الگوی شخصیتی اوست. از طرفی سازمان­ها نیز بر اساس اهداف، وظایف و فعالیت­های جاری خود نیازها، انتظارات و توقعات خاصی را تأمین می­كنند. بنابراین برای هر یك از انواع شخصیت­های متفاوت، محیط شغلی متفاوتی مناسب است و نوع شخصیت بر موفقیت شغلی افراد در سازمان تاثیر بسزایی دارد .همچنین با توجه به ویژگی­های شخصیتی؛ هر چه سازگاری و تناسب میان شخصیت و شغل بیشتر باشد، رضایت بیشتری در پی خواهد داشت و هر چه این سازگاری كمتر باشد، علاوه بر عدم تأمین رضایت شغلی، آثار و تبعات منفی متعددی را در سازمان به دنبال خواهد داشت. از این رو انتخاب شخصیت متناسب با شغل موردنظر می تواند عملكرد بهتری را برای سازمان به همراه آورد و بر نگرش كاركنان نسبت به كارشان تأثیر بگذارد و موفقیت شغلی به همراه داشته باشد (گشتاسب، 1384).

 

پیش بینی رضایت شغلی زنان شاغل در مشاغل خدماتی غیر دولتی مشهد

 

 

کارکنان کارخانجات تولیدی توس چینی

 

 

کارکنان از طریق نقش میانجی سرمایه روانشناختی

 

 

تا کنون تحقیقات زیادی در خصوص رابطه­ی بین موفقیت شغلی و شخصیت میان گروه­های مختلف شغلی انجام شده است. اکثر گروه­های شغلی شناخته شده به صورت اداری و دفتری سازمان یافته­اند کارکنان شاغل در این واحدها طبق قوانین اداره کار ساعات مشخصی از روز را در شرکت، اداره یا سازمان می­گذرانند و از نظر روند کاری چارچوب مشخص و پیش بینی شده­ای دارند. اما در بعضی از گروه­های شغلی از جمله کارکنان پروازی شرکت­های هواپیمایی شرایط به گونه­ای متفاوت است. کادر پروازی که مجموعه­ی خلبانان و مهمانداران را شامل می­شوند، به دلیل ماهیت و محیط کاری متفاوتی که دارند مستلزم داشتن قوانین و دستورالعمل­های خاص خود هستند. محیط کاری کادر

دانلود مقالات

 پروازی همانند شرایط روی زمین عادی و طبیعی نیست، آنها مجبورند در هواپیما در یک فضای بسته که فشارهوا، اکسیژن و درجه حرارت آن توسط دستگاه­های مختلفی تنظیم شده ساعت­ها کار کنند، همچنین شرایط غیرمنتظره و غیرقابل پیش بینی از جمله هوای نامساعد و ناپایدار، تاخیر در پرواز و … جزو جدا نشدنی از کار ایشان است.

 

 

کارکنان پروازی ممکن است در طول یک روز کاری خود که برخلاف کارکنان اداری و زمینی که ساعات مشخصی دارد، با مسافرینی که تیپ های شخصیتی، آداب و فرهنگ­های متفاوتی دارند روبرو شوند و در تمام این اوقات بایستی خوشرو، انعطاف پذیر، فعال و در عین حال مدیر و مراقب و کاملاً آگاه و مسلط به خود و به مسائلی که در پرواز پیش می­آید باشند. بدیهی است کار کردن در این محیط مملو از عوامل استرس­زا است. علاوه بر این زمانی که این افراد بر روی زمین هستند، روزهایی را در ماه به عنوان آماده­باش هستند که در صورت نیاز بایستی خیلی سریع در پرواز حضور یابند و در واقع زندگی آنها تابع شرایط کارشان است.

 

 

لذا با توجه به مطالب ذکر شده و نظر به اهمیتی که سرمایه­ی انسانی در صنعت حمل و نقل و هوانوردی که یکی از صنایع به روز و رو به توسعه است در خدمت رسانی به عموم شهروندان و امنیت جسمی و روحی مسافران دارند، این پژوهش بر آن است تا بررسی نماید که ویژگی­های شخصیتی (بر مبنای سرشت و منش) تا چه اندازه می­توانند موفقیت شغلی کارکنان پروازی و زمینی یک شرکت هواپیمایی را پیش­بینی کند؟

 

 

[1]  Haris & Feleming

 

 

[2]  Hafman & Vohr

 

 

[3]  Greenhause

 

 

[4]  Cartmel & Gaton

 

 

[5]  Stand By (SB)

پیش‌بینی بهزیستی روانشناختی بر اساس تاب‌آوری و امید به زندگیدر بیماران دیابتی با آسیب …

در دیابت، سرعت و توانایی بدن در استفاده و سوخت و ساز کامل گلوکز کاهش می‌یابد از این‌رو میزان قند خون افزایش یافته که به‌آن هایپرگلیسمی می‌گویند. وقتی این افزایش قند در دراز مدت در بدن وجود داشته باشد عوارض میکروواسکولار دیابت یا تخریب رگ‌های بسیار ریز در بدن ایجاد می‌شوند که می‌توانند اعضای مختلف بدن همچون کلیه، چشم و اعصاب را درگیر کنند (شیفر، اندریو، لی و فلایشر، 2011).

 

 

رتینوپاتی دیابتی یکی از عوارض بیماری دیابت است که روی چشم ها تأثیر می‌گذارد. رتینوپاتی دیابتی به سه شكل ادم ماكولا (نشت عروقی منتشر و یا موضعی در ماكولا)، تجمع پیشرونده عروقی (میکروآنوریسم، خونریزی‌های داخل شبکیه، خمیدگی عروقی) و انسداد شریانی شبكیه دیده می‌شود (بوید و همكاران، 2013).

 

 

از آنجا كه كنترل نكردن دیابت می‌تواند با آسیب‌های جدی از جمله آسیب به شبكیه چشم همراه باشد، لذا بررسی بهزیستی روانشناختی و عوامل مؤثر بر آن در بیماران دیابتی با آسیب شبكیه چشم از اهمیت بسزایی برخوردار است.

 

 

بهزیستی روانشناختی در دو دهه‌ی اخیر در ادبیات پژوهشی به وفور مورد بررسی قرار گرفته است و دامنه‌ی مطالعات آن از حوزه‌ی زندگی فردی به تعاملات اجتماعی كشیده شده است (كول، 2009). بهزیستی روانشناختی به عنوان یكی از جنبه‌های مهم بهزیستی به معنای تلاش برای استعلا و ارتقاست که در تحقق استعدادها و تواناییهای فردی متجلی می‌شود یا به عبارت دیگر، تلاش برای کمال در جهت تحقق توانایی‌های بالقوه‌ی واقعی فرد است (رایف،‌ 1995). الگوها و نظرات مختلفی در خصوص بهزیستی روانشناختی توسط روانشناسان و صاحبنظران حوزه‌ی سلامت روان مطرح شده است. یكی از مهم‌ترین الگوهای تبیین بهزیستی روانشناختی الگوی رایف و کیز (1995) می باشد. در این الگو، بهزیستی روان‌شناختی به عنوان تلاشی برای رسیدن به کمال در جهت تحقق توانایی‌های بالقوه واقعی فرد به شمار می‌رود كه شش مؤلفه‌ی خودپیروی، تسلط محیطی، رشد شخصی، رابطه مثبت با دیگران، هدف و جهت‌گیری در زندگی و پذیرش خود را در بر می‌گیرد.

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

خودپیروی به معنای عملكرد فرد بر اساس معیارها و عقاید خویش می‌باشد، هر چند كه با عرف و رسم و رسوم پذیرفته شده در جامعه متناقض باشد؛ تسلط محیطی به معنای تحت كنترل داشتنِ جهان پیرامون است به طوری كه فرد بتواند تا حد زیادی بر زندگی و محیط اطرافش احاطه داشته باشد؛ رشد شخصی شامل توانایی شكوفا ساختن كلیه نیروها و استعدادها و پرورش توانایی‌های جدید در شخص است؛ رابطه مثبت با دیگران بر می‌گردد به برقراری روابط صمیمی و نزدیك با دیگران ضمن اشتیاق داشتن به برقراری چنین روابطی و نیز توانایی عشق ورزیدن به اطرافیان؛ هدف و جهت‌گیری در زندگی به معنای توانایی پیدا كردن معنا در زندگی و هدفمند بودن و تعقیب اهداف است؛ پذیرش خود نیز دربرگیرنده‌ی نگرش مثبت شخص نسبت به خود است كه نه به معنای خودشیفتگی یا عزت نفس بالا، بلكه به معنای احترام به نفسی است كه با دانستنِ نقاط قوت و ضعف خود در فرد صورت می‌گیرد (ریف و كیز، 1995).

عکس در مورد عشق ورزی

نقش عوامل حمایتی در كمك به افراد برای سازگاری فعالانه با رویدادهای استرس‌زا همواره مورد توجه پژوهشگران حوزه‌ی روانشناسی بوده است. به طوری كه آنها بر این باورند كه افراد در برخورد با مشكلات می‌توانند ضمن مبارزه‌ی سرسختانه، قدرت و ظرفیت تحمل

پروژه دانشگاهی

 بیشتری را در خود به وجود آورده تا بدین طریق بتوانند بر مشكلات فائق آیند. در دو دهه‌ی اخیر پژوهشگران دریافتند كه افراد موفق در برخورد با مسائل استرس‌زا و فشارها در مقایسه با افراد شكننده در برابر مشكلات، دارای خصوصیات و ویژگی‌های متفاوتی می‌باشند كه از این طریق می‌توانند فشار كمتری را تحمل كرده و هر چه سریعتر به نقطه‌ی تعدل روحی برسند. یكی از این ویژگی‌ها در قالب مفهومی با عنوان تاب‌آوری مطرح گردیده است. تاب‌آوری یكی از سازه‌های عمده رویكرد روانشناسی مثبت‌گرا می‌باشد. در سالهای اخیر، این رویكرد با شعار توجه به استعدادها و توانمندی‌های انسان (به جای پرداختن به اختلالات و ناهنجاریها) مورد توجه پژوهشگران قرار گرفته است. تاب‌آوری در برگیرنده مفاهیم مختلف است. اصطلاح تاب‌آوری به صورت‌های مختلف و متنوعی تعریف شده است: مانند توانایی سازگاری موفقیت‌آمیز در مقابل محیط در حال تغییر (داروین، 1989؛ سیچیتی و کوهن، 1995)؛ سرسختی و آسیب‌ناپذیری (آنتونی، 1974؛ کوباسا، 1979؛ مدی و خوشابا، 1994)؛ و سازگاری موفقیت‌آمیز علی‌رغم استرس زیاد و شرایط ناگوار (استوارت، رید و منگهام، 1997). اما همه تعاریف دارای یک توصیف مشترک می‌باشند و آن هم «توانایی بازگشت به حالت اولیه» می‌باشد (به نقل از صحراگرد، 1386).

 

 

گارمزی و ماستن (1991) تاب‌آوری را یک فرآیند، توانایی یا پیامد سازگاری موفقیت‌آمیز علیرغم شرایط چالش‌برانگیز و تهدیدکننده می‌دانند. در تعریفی دیگر، تاب‌آوری یعنی آشکارکردن شایستگی در افراد علیرغم تحت فشار بودن و استرس زیاد است (گارمزی، ماستن و تلگن، 1984). راتر (2001) معتقد است تاب‌آوری، سازگاری مثبت در واکنش به شرایط ناگوار است.

 

 

امید به زندگی نیز به عنوان یكی از پیشایندهای بهزیستی روانشناختی دارای تعاریف گوناگونی است. جنانچه فرانكل (1984) معتقد است هنگامی كه انسان به فعالیت‌های مورد علاقه‌اش می‌پردازد، با دیگران ملاقات می‌كند، به تماشای آثار هنری و ادبی می‌پردازد، و یا به دامان طبیعت پناه می‌برد، امید را در خود احساس می‌كند. همچنین هنگامی كه احساس می‌كند وجود و هستی‌اش به یك منبع لاینزل پیوند خورده است و خود را متكی به چهارچوب‌ها و تكیه‌گاه‌های گسترده و قابل اتكایی مانند مذهب می‌داند و فلسفه‌ای برای زندگی كردن انتخاب كرده است زندگی را می‌بیند، آن را در می‌یابد و احساس می‌كند.

 

 

با توجه به اهمیت بررسی پیشایندهای بهزیستی روانشناختی در بیماران دیابتی با آسیب شبكیه چشم، پژوهش حاضر بر آن است تا به بررسی اثر پیش‌بینی‌كنندگی تاب‌آوری و امید به زندگی بر بهزیستی روانشناختی بیماران دیابتی با آسیب شبكیه چشم بپردازد.

 

 

[1]

 

 

[2]- Maraschin

 

 

[3]- Schafer, Andrew, Lee & Fleisher

 

 

[4]- Boyd

 

 

[5]- Ryff

 

 

[6]- autonomy

 

 

[7]- environmental mastery

 

 

[8]- personal growth

 

 

[9]- positive relationship with others

 

 

[10]- purpose in life

 

 

[11]- self- acceptance

 

 

[12]- resilience

 

 

[13]- positive psychology

 

 

[14]- successful adaptation

 

 

[15]- Darwin

 

 

[16]- Cicchetti & Cohen

 

 

[17]- hardiness

 

 

[18]- invulnerability

 

 

[19]- Anthony

 

 

[20]- Kobasa

 

 

[21]- Maddi & Khoshaba

 

 

[22]- Stewart, Ried, & Mangham

 

 

[23]- bounce back

 

 

3- Garmezy, Masten,& Tellegen

 

 

[25]- Rutter

پیش‌بینی تاب‌آوری بر اساس سبک‌های فرزندپروری و هوش هیجانیدانش‌آموزان دبیرستان‌های شهر سیرجان

یکی از مهمترین توانایی های انسان که باعث سازگاری موثر با عوامل خطر می شود،تاب آوری است.تاب آوری عاملی است که باعث انعطاف پذیری و مقابله موثر با عوامل و موقعیت های استرس زا می شود(سبزعلی سنجانی،1389).

 

 

منظور از تاب آوری آن است که فرد علی رغم مواجهه با عوامل خطر دچار عارضه این مواجهه نشده و حتی قوی تر هم بشود. تاب آوری خصوصیتی است خاص کودکانی که با وجود مواجهه با استرس و شرایط ناگوار در زندگی شان، تسلیم افت تحصیلی، مشکلات جسمی و روحی، و مشکلات مربوط به بزهکاری دوران نوجوانی که آنها را با تجارب خطرناک بیشتری روبه رو می کند، نمی شوند (کیانی دهکردی، 1384).

 

 

ترکیب عواملی باعث شکل گیری تاب آوری می شود. یکی از این عوامل نوع رابطه و تعاملات در خانواده است. به عنوان مثال خباز، بهجتی و ناصری(1390) در پژوهش خود به این نتیجه رسیدند که بین حمایت اجتماعی و روابط خانوادگی و تاب آوری رابطه وجود دارد. مطالعات خانواده امروزه بیشتر در جهت این موضوع است که چطور افرادی در برخورد با عوامل استرس زا توان مقابله و مقاومت را دارا هستند و چطور خانواده بر این توانایی اثر می گذارد (کشتکاران،1389).

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

هندرسون(2003) نیز معتقد است که عواملی که تاب آوری را به وجود می آورند به دوقسمت محیطی و فردی تقسیم می شوند. از عوامل محیطی که تاب آوری را ایجاد می کنند، می توان به خانواده ها، مدارس، اجتماع و گروههای همسالان اشاره کرد. و از عوامل فردی که در ایجاد تاب آوری نقش دارند می توان به اعتماد به نفس، انعطاف پذیری، خود انگیزشی( داشتن هوش هیجانی)، خود ارزشی و خلاقیت اشاره کرد.

تصویر توضیحی برای هوش هیجانی

یکی از عواملی که در خانواده بر تاب آوری تاثیر می گذارد، سبک های فرزندپروری والدین است. فرزندپروری شامل روش ها و رفتارهایی

پروژه دانشگاهی

 است که والدین برای تربیت فرزندان بکار می برند. روش های متفاوتی برای فرزندپروری مطرح شده اند؛ از یک دیدگاه فرزندپروری به چهار روش تقسیم شده است که عبارتند از: 1. شیوه مقتدرانه 2. شیوه سهل گیرانه  3. شیوه مستبدانه  4. شیوه مسامحه کارانه

 

 

روش فرزندپروری و روش تربیتی والدین بر جنبه های مختلف رشد فرزندان آنان تاثیر می گذارد. در واقع پایه و اساس فرزند پروری مبین تلاش های والدین برای کنترل و اجتماعی کردن کودکانشان است . اگر چه والدین ممکن است در چگونگی کنترل و اجتماعی کردن فرزندان خود با یکدیگر تفاوت داشته باشند ولی به نظر می رسد که همه والدین در تعلیم و تربیت و نظارت بر فرزندان نقش اولیه را به عهده دارند (پرند، 1389).

 

 

خانواده و مدرسه می توانند راهکارهایی را پدید آورند که فاکتورهای محافظ را بیشتر کنند و تاب آوری را افزایش دهند. با فراهم آوردن محیطی که به اندازه کافی تسهیل کننده است، دانش آموزان می توانند خصوصیات تاب آوری را در زندگی خود کسب کنند.

 

 

از نظر هندرسون(2003) یکی از عوامل فردی که می تواند در ایجاد تاب آوری نقش داشته باشد، هوش هیجانیاست. هوش هیجانی جدیدترین تحول در زمینه تفکر و هیجان است. سلیگمن (2004، به نقل از کرد میرزا، 1388) نیز معتقد است که تاب آوری با متغیرهای خلاقیت، هوش هیجانی، خود گردانی، احتیاط، سرزندگی و شوخ طبعی در ارتباط است.

 

 

هوش هیجانی اولین بار توسط مایر و سالووی (1990) مطرح شد از دیدگاه بار – اُنهوش هیجانی دسته ای از مهارت ها، استعدادها و توانایی های غیرشناختی است که توانایی موفقیت فرد را در مقابله با فشارها و محدودیت های محیطی افزایش می دهد. بنابراین هوش هیجانی از عوامل مهم در موفقیت زندگی فردی می باشد. بار – آن معتقد است که تفکر هیجانی قسمتی از تفکر منطقی و هوش کلی است و هوش دارای ابعاد شناختی و هیجانی است. بعد هیجانی هوش دو جزء کلی را شامل می شود به عنوان مهارت های درون فردی و برون فردی. هوش درون فردی هوشی است که به ما کمک می کند تا به افکار و احساسات خود معنا ببخشیم. هوش بین فردی به ما کمک می کند تا روابط خود با دیگران، همدلی با آنها، برانگیختن بین آنها و فهم ارتباط بین آن ها را تنظیم کنیم. بنابراین هوش هیجانی از مجموعه ای از مهارت ها، توانایی ها و تسهیل کننده های گوناگونی ساخته شده است که بیشتر آنها را می توان از طریق یادگیری در دیگران ایجاد کرد یا پرورش داد . هوش شناختی عمدتاٌ به صورت ارثی تثبیت شده است و قابل تغییر نیست ولی هوش هیجانی قابل یادگیری است و سبک های فرزندپروری والدین می تواند بر چگونگی شکل گیری آن تاثیر بسزایی داشته باشد( بشارت ، 1384).

 

 

با توجه به مطالب بالا و پژوهش های انجام شده در این زمینه، چنین بر می آید که بین سبک های فرزند پروری، هوش هیجانی و تاب آوری رابطه وجود دارد. ولی با این حال نمیتوان به این نتیجه رسید که سبک های فرزند پروری و هوش هیجانی می توانند تاب آوری را پیش بینی کنند.

 

 

 

 

 

 

 

 

به همین خاطر در این پژوهش برآنیم تا بدانیم:

 

 

 

    1. آیا سبک های فرزند پروری والدین می تواند تاب آوری را پیش بینی کند؟

 

 

    1. آیا هوش هیجانی والدین می تواند تاب آوری را پیش بینی کند؟

 

 

    1. کدام یک از متغیرهای سبک های فرزند پروری و هوش هیجانی پیش بینی کننده قوی تری برای تاب آوری است؟

 

 

[1] adolescence

 

 

[2] Resilience

 

 

[3] Henderson

 

 

[4] Parenting Style

 

 

[5] Emotional Intelligence

 

 

[6] Seligman

 

 

[7] Mayer

 

 

[8] Salovey

 

 

[9] Bar-On

تأثیر مشاوره تحصیلی بر انگیزش تحصیلی ، هویت فردی و بهداشت روان در دانش‌آموزان متوسطه پسر شهرستان …

یکی از روشهای مناسب  مبارزه با نا بسامانی‌های قرن و مشکلات اجتماعی ، آن است که اصلاح مشکلات و تغییر رفتارهای نامطلوب از نسل جوان – یعنی دانش اموزان مدارس آغاز گردد.نظام آموزشی موجود به تغییری گسترده و همه جانبه نیاز دارد، امروزه گروه کثیری از معلمان همانند یک ماشین  عمل می‌کنند و دانش آموزان را با مشتی اصول و حقایق آشنا می‌سازند و هماهنگی و انطباق چندانی بین واقعیات زندگی با اصول آموخته شده در مدارس وجود ندارد ، با توجه به این که آموزش و پرورش باید دانش آموزان را برای زندگی واقعی آماده سازند، مشاور با کمک سایر کارکنان مدرسه می‌تواند دانش آموزان را در درک و کاربرد آموخته هایشان یاری دهد و در برنامه‌های آموزشی و پرورشی تغییرات مناسبی را پیشنهاد کند و به مرحله اجراء در آورد.برای پی بردن به ارزش و اهمیت مشاوره در نظام آموزشی به تجزیه و تحلیل جریان یادگیری دانش آموزان می‌پردازیم. به نظر هیلگارد و بارو[1](1975)یادگیری تغییرات نسبتا پایدار در رفتار بالقوه است که حادث از رشد نباشد ، برای تحقق این تعریف ، اولا اطلاعات و یا تجربیات باید بوسیله ای فردی آگاه و آشنا به کار – مثلا معلم – تهیه و سپس ارائه گردد،معلم باید امادگی تهیه مطالب وارائه آن را از هر نظر داشته باشد تا اطلاعات ارائه شده مفید واقع شود. مشاور می‌تواند معلم  را در تهیه و ارائه موضوعات یاری دهد و یادگیری را تسهیل کند ، ثانیا یادگیرنده  استعداد وعلاقه کافی برای یادگیری داشته باشد تا بتواند اطلاعات ارائه شده را دریافت و از آن استفاده کند . مسلما چنانچه یادگیرنده ،مسائل و مشکلاتی داشته باشد قادر به یادگیری نخواهد بود . در این زمینه نیز مشاور به کمک یادگیرنده می‌شتابد و با حل مشکلات و شناخت رغبت‌ها و استعدادها ،جریان یادگیری را تسهیل می‌کند. متاسفانه گاهی عده ای تصور می‌کنند که یادگیری فقط یک بعد دارد و آن همان ارائه اطلاعات و یا پیشنهاد تجربیات جدید از جانب معلم به دانش آموزان است  ، در این مورد بهترین معلم کسی است که بیشترین اطلاعات را در کوتاهترین زمان ممکن در دسترس دانش آموزان قرار دهد، باید اعتراف کنیم که اکثر معلمان ما در نظام آموزشی در انجام امور در این بعد بسیار موفق بوده اند و در نتیجه دائما بر تعداد و بر حجم دروس افزوده می‌شود و همه روزه وسایل کمک آموزشی جدیدی برای تدریس مطالب بیشتر و به طریق بهتری وارد نظام آموزشی می‌شود ،تعداد اندکی از معلمان با خود می‌اندیشند که هدف از ارائه این همه اطلاعات و محفوظات به دانش آموزان چیست ؟و دانش آموزان با این همه اندوخته و اطلاعات ذهنی چه باید بکنند؟ در مراکز تربیت معلم نیز بیشتر تلاش بر آن است که به معلمان آینده بیاموزند  که چگونه اطلاعات و محتوای کتابهای درسی را به دانش آموزان منتقل سازند. نحوه انتقال اطلاعات ذهنی و حفظ مطالب در نظام آموزشی ما اهمیت ویژه ای دارد، و بر کاربرد آن در زندگی توجه چندانی نمی‌شود  ، به عنوان مثال ،همه خواند ه اید و می‌دانیدکه رانندگی صحیح چیست و رعایت قوانین رانندگی را لازم می‌شمارند ولیکن در عمل عده کمی‌آن را بکار می‌بندند، از این رو اشکال نظام آموزشی ما در ارائه میزان وحجم اطلاعات نیست،بلکه مهترین نقص آن در عدم استفاده و کاربرد اطلاعات آموخته شده است. در مدارس به دانش آموزان فرصتی داده نمی‌شود که در باره مطالب خوانده شده بیاندیشند و نحوه کاربرد آن را یاد بگیرند،گلاسر[2] (1965)عقیده دارد که در یک نظام آموزشی موفق  ، برای دانش آموزان امکان تفکر،کشف معنی،و تعیین کاربرد از مطالب آموخته شده فراهم می‌آید ،مشاور می‌تواند با فراهم آوردن موقعیتی برای دانش آموزان – که در آن بجای آنکه محتوای درس مرکز توجه باشد،خود دانش آموز در مرکز فعالیتهای

پروژه دانشگاهی

 آموزشی قرار گیرد و برنامه‌ها با توجه به نیازهای دانش آموزان تغییر یابند به بهبود در رفتار و پیشرفت یادگیری آنان کمک  کند. برای یاری رساندن به دانش آموزان به منظور بهبود رفتار و افزایش میزان یادگیری پیشنهادات زیر ارائه می‌گردد:

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

 

1-ایجاد احساس نیاز وعلاقه به مطالب آموختنی2- شناخت خود و ارزشهای وابسته به آن3 – تاکید بر اینجا و اکنون4- دادن فرصت برای تفکر و خود-یابی5- تجدید نظر در برنامه‌های مراکز تربیت معلم. (شفیع آبادی 1371)

 

 

بنابراین مسئله اصلی در این پژوهش این است که آیامشاوره تحصیلی بر انگیزش تحصیلی، هویت فردی و بهداشت روان در دانش آموزان پسر متوسطه شهرستان باوی تاثیر دارد؟

 

 

1.hilgrd& bower

 

 

[2]. glasser