وبلاگ

توضیح وبلاگ من

رابطه سبک های دلبستگی و سبک های هویت با کفایت اجتماعی دانش آموزان دبیرستان

 
تاریخ: 03-12-99
نویسنده: فاطمه کرمانی

بالبی (1969)به نقل از یزدانی(1390) فرآیند شکل‌گیری دلبستگی نوزاد و مادر را تشریع کرد و نشان داد که چگونه سیستم احساسات و رفتارهای دلبستگی، نوزاد را به مادر نزدیک و از خطر دور می‌سازد و جدایی از مادر اضطراب و درماندگی کودک را در پی خواهد داشت. حساسیت، پاسخ‌گویی و حضور فعال مادر و دسترسی منظم نوزاد به وی خطوط اصلی دلبستگی ایمن را در کودک ترسیم می‌کند. از این پایگاه امن که متضمن اعتماد کودک به دیگران و خود می‌باشد رفتار اکتشافی تقویت می‌شود و کنش‌وری اجتماعی گسترش می‌یابد. وقتی مادر بی‌تفاوت با طردکننده باشد، مشخصه‌های دلبستگی بر محور فقدان اعتماد به خود و دیگران شکل می‌گیرد. بر این اساس دلبستگی محصول تجربه‌های واقعی فرد در مورد حساسیت، پاسخ‌گو بودن و حضور فعال و منظم مادر در خلال سال‌های نوزادی، کودکی و نوجوانی می‌باشد. در چارچوب روابط بزرگسالی اکثر محققان بر اهمیت دلبستگی به منزله یکی از جنبه‌های ارتباطی و بر استمرار تحولی آن اتفاق نظر دارند.

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

 

دورة نوجوانی دوره‌ای است همراه با تغییرات متعدد از لحاظ جسمانی و روحی، مهمترین مسأله‌ای که در این دوره مطرح است مسأله تکوین هویت شخصی است به این معنی که فرد باید به پرسش‌های تقلید: «من کیستم؟»، «مقصدم کجاست؟»، «جایگاه اجتماعی من کجاست؟، «شغل آیندة من چیست؟» پاسخ دهد، پاسخ‌گویی به این پرسش‌ها که چندین سال ادامه خواهد داشت، جستجو و کاوش در مورد پدیده‌ای به نام هویت است. پاسخگویی به این سؤالات شاید خیلی هم آسان نباشد اما یافتن پاسخ مناسب فایده بسیار مهم به حال نوجوانان و جامعه پیرامون آن خواهد داشت. انتخاب راه‌ها و ارزش‌های ممکن برای نوجوانان چندان ساده نیست، چرا که آن‌ها با طیف گسترده‌ای از انتخاب‌های ممکن مواجه می‌شوند و با توجه به تنوع انتخاب‌ها باید تصمیم بگیرند (اسماعیلی، 1380).

 

 

در صورتی که خانواده پایگاه امنی باشد که نوجوان بتواند با اطمینان از این پایگاه به سوی دنیای بزرگترها پیش برود هویت تقویت می‌شود. نوجوانانی که احساس می‌کنند به والدین‌شان وابسته‌اند، اما در عین حال آزادند تا عقایدشان را بیان کنند هویت کسب کرده یا در حالت وقفه‌اند نوجوانی که هویت جعلی دارد معمولاً روابط صمیمی باوالدین دارد اما از فرصت جدا شدن سالم بی‌بهره بوده است و نوجوانی که دچار پراکندگی هویت است از کمترین رابطه صمیمانه برخوردار است (پالکین[1]، 1994؛ به نقل از برک، 1383).

 

 

بدون شک خانواده و محیط عاطفی اولین پایه‌گذار شخصیت و ارزش‌ها و معیارهای فکری است که نقش مهمی در تعیین سرنوشت و سبک خط‌مشی زندگی آینده فرد است و اخلاق و صحت و سلامت روانی فرد تا حدود بسیاری در گرو آن است. واکنش کودک نسبت به محیط خود تحت تأثیر موازین اجتماعی و فرهنگی و گروهی است که در میان آن بزرگ شده است. از آنجا که خانواده خود یک واحد اجتماعی است و ارزش‌ها و معیارهای اجتماعی از طریق آن به کودک متصل می‌شود به عنوان یک واسطه از لحاظ محیط اجتماعی به کودک اهمیت فراوانی

پروژه دانشگاهی

 دارد. به دیگر سخن چون خانواده که کانون تولد و زایش است پیش از وی شکل گرفته است تا مرحله‌ای که فرزند به شعور و آگاهی کافی برسد و در تعیین سرنوشت وی تأثیر فراوانی دارد (احدی و محسنی، 1380).

نتیجه تصویری درباره سلامت روانی

لازم به ذکر است که در دورة نوجوانی فرد شاهد تغییر و تحولات بسیار بزرگی در عرصه جسمی، ذهنی، عاطفی و روانی است که به علت این تغییرات فراگیر در بسیاری از موارد کودک و نوجوان باید تلاش بسیاری در جهت کفایت اجتماعی نماید تلاشی که اگر بستر آن یعنی عوامل خانوادگی، عاطفی و هویتی نامنسب باشد بی‌فایده است. پژوهش حاضر درصدد پاسخ‌گویی به این سؤال است که آیا بین نوع سبک‌های دلبستگی، سبک‌های هویت با کفایت اجتماعی رابطه وجود دارد؟

 

 

[1]- Pulkien

 

 

[1]- attachment styles

 

 

[2]- Bowlby

 

 

[3]- adolescence

 

 

[4]- Atkinson et al

 

 

[5]- Identiy

 

 

[6]- Erickson

 

 

[7]- Faber & et al

 

 

[8]- Glaser


فرم در حال بارگذاری ...

« ارائه مدل چند هدفه زنجیره تأمین با مصالحه ارزیابی هزینه و کیفیت محصولات تولیدیارائه یک مدل شکل­گیری تیم توسعه محصول جدید با سازگاری شبکه­ای نیروی انسانی »