شناخت مستمر محیط در چارچوب رویدادهای عمومی و اختصاصی برای موفقیت، بقا و توسعه سازمانها ضروری است. سازمانها در اصل بر اساس تصورات و دانستنیهای بنیانگذاران، مسؤولان و متخصصان آن شكل میگیرند. سازمانها در چارچوب محیط تصمیم گیری می كنند. سازمانها از هدفها، مأموریتها و استراتژیها و سیاستهای كلان محیط پیروی میكنند. مدیران سازمانها برای عرضه خدمات و محصولات خود، متناسب با نیازها، انتظارات و خواستههای جامعه باید شناخت مناسبی از محیط، ساختار، رفتار متغیرها، طبقهبندی و ساز و كار محیطی داشته باشند. هر چه شناخت از محیط بیشتر شود تصمیمات سازمانها بهتر میتواند در جهت اهداف محیط و ماموریت سازمان باشد.
در نتیجه انتظارات سیاستگذاران برای تبدیل سازمان به یك سیستم یادگیرنده برآورده خواهد شد. محیط حیات سازمان را ایجاد و با تحولات خود آن را با عدم اطمینان روبرو میكند.
محیط مرزهای سازمان را در چارچوب توانمندیها، مهارت ها و ادراكات مدیران سازمانها شكل میدهد. مرزهای محیطی و تنوع در طبقهبندی محیط سازمانها تا حد باورها، تصورات، انتظارها و اطلاعات مدیران شكل میگیرد. مؤلفههای محیط عمومی و ویژگیهای آن برای كلیه سازمانها یكسان است، اما مؤلفههای محیط اختصاصی برای هر سازمانی به آن سازمان اختصاص دارد. از این رو مدیران باید با بررسی مؤلفههای محیط عمومی دقیقا مؤلفههای محیطی را متناسب با ویژگیها و سازوكارهای ارایه شده بشناسند و در آن چارچوب به تدوین برنامهها و ارایه فرآوردهها بپردازند. درجه و شدت همگنی، ناهمگنی، سطوح تغییرات، پیچیدگی، شرایط محیطی، ماهیت تعامل، سازگاری و ناسازگاری واقعیتهای انكار ناپذیر برای عملكرد سازمانها محسوب میشوند و لذا تولیدات سازمانها باید با آنها متناسب باشند. شناخت ماهیت و انواع محیط، تبیین رفتار سازمانی و ارزیابی عملكردها كمك شایان توجهی در برقراری تعامل كارآمد و انطباقپذیری ماموریتها و هدفهای سازمانها با جامعه میكند. در پژوهشهای مرتبط به تفکر استراتژیک، معمولاً وقتی كه به مطالعه تفکر در سطح سازمان یا بنگاه پرداخته میشود، سطح تحلیل به سطح عمومی سازمان فروكاهیده شده و كمتر به بررسی تفکر استراتژیک در سطح بنگاههای یک صنعت خاص پرداخته میشود. البته بدان معنا نیست كه در مطالعه تفکر استراتژیک، اساساً به سطح عمومی سازمانها توجهی نشود، بلكه توجه به سطح صنعت نیز بسیار ضرورت دارد. هرچند عدّهای معتقدند که تدوین استراتژی برای صنعت خاص اهمیت ندارد، چون که ساختار و مرزهای صنعت تغییر میکند یا مطرح میشود که بازدهی یک سازمان تحت تأثیر موقعیت آن است، ولی هم نوع صنعت و هم موقعیت اهمیت دارد و نادیده گرفتن هر کدام بنگاه را با خطرات جدی مواجه میکند. تفکرات و مؤلفههای هر صنعت در توضیح تفاوت بازدهی صنایع مختلف نقش مهمی ایفا میکند. ماهیت محیط صنعت که بنگاهها درآن با هم رقابت می کنند، نقش مهمی در بازدهی و عملکرد سازمان دارد.
این پژوهش به بررسی این مسأله میپردازد که تلاطم محیطی چه تأثیری روی تفكر استراتژیك در بنگاههای كوچك و متوسط شهرستان كاشان دارد.
تلاطم محیط: معیاری است مرکب ازتغییرپذیری وآینده نگری در محیط فعالیت بنگاهها که با چهار مشخصه پیچیدگی محیط فعالیت شركت،
تازگی نسبی در چالشهای پی در پی كه شركت در محیط با آن مواجه است، سرعت تغییر چالشهای محیط و میزان روشن بودن آینده مشخص میشود.
با توجه به محیط رقابتی كنونی و این كه سازمانهای بخش خصوصی و بنگاههای فعال صنعتی در منطقه كاشان برای حفظ بقا با مشكلات اساسی مواجه هستند به نظر میرسد تقویت تفكر استراتژیك در این سازمانها منجر به توانمندی آنها خواهد شد. بنابراین این تحقیق سعی دارد تا با شناسایی عوامل مؤثر بر تفكر استراتژیك و ترویج این مفهوم در میان مدیران بنگاههای صنعتی كمك كند. چارچوب نظری اتخاذ شده كه با الهام از ابعاد مفهومی و نظری مطرح شده حاصل شده است مبتنی بر متغیرهایی است كه در قالبی تركیبی به صورت تلاطم محیطی و مؤلفههای تفکر استراتژیک مدّ نظر قرار گرفته است. متغیر وابسته در این پژوهش تفكر استراتژیك میباشد.
شکل1-1- عوامل موثر بر تفکر استراتژیک
1-4- هدفها
مهمترین هدف این پژوهش بررسی عوامل مؤثر بر تفکر استراتژیک در بنگاههای صنعتی منطقه کاشان میباشد تا بر اساس نتایج حاصله، بنگاهها به بهبود و ارتقای مؤلفههای استراتژیک، به واسطه عوامل محیطی بپردازد.
بررسی ارتباط بین تلاطم محیطی و تفکر استراتژیک
1- بررسی رابطه پیچیدگی محیط فعالیت شرکت و تفکر استراتژیک
2- بررسی رابطه تازگی نسبی در چالشهای محیطی و تفکر استراتژیک
3- بررسی رابطه شفافیت محیط با تفکر استراتژیک
4- بررسی رابطه سرعت تغییر چالشهای محیط و تفکر استراتژیک
1-5- فرضیه ها
فرضیه اصلی:
بین تلاطم محیطی و تفکر استراتژیک ارتباط معنی دار وجود دارد.
فرضیه فرعی:
1- بین پیچیدگی محیط فعالیت شرکت و تفكر استراتژیك ارتباط معنیدار وجود دارد.
2- بین تازگی نسبی در چالشهای پی در پی که شرکت در محیط با آن مواجه است و تفكر استراتژیك ارتباط معنیدار وجود دارد.
3- بین میزان روشن بودن آینده و تفکر استراتژیک ارتباط معنی دار وجود دارد.
فرم در حال بارگذاری ...