موجـود بین آنها مترتب میشود این تعاملات و آثـار نه تنها در زمان حیات افراد، بلکه بعد از فـوت آنها نیز
همچنان ادامه دارد به این شکل که هرگاه شخصی از دنیا میرود از خود اموال و حقوق مالی به جا میگذارد
مسئله ارث کـه اکثر علمای حقـوق را به خـود مشغول نموده و هـر یک به ترتیبی آن را مرتـب کرده است،
عبارت از دانستن این که دارایی و حقوق شخص باید بعد از فـوت او به چه کسی برسد، آیا مـاترک او باید
به اشخاصی منتقل شود که قانون معین میکند و یا به کسانی که خود او انتخاب مینماید؟
بدیهی است که هر کس در دنیا به یک عده از اشخاص علقه تامی دارد و مایل است که بعد از فـوت
او اگر اموال و حقوقی دارد به همان اشخاص منتقل شود. کسانی که در درجـه اول و بیشتر از دیگران طرف
علقـه و محبت یک نفـر واقع میشوند کسانی هستند کـه آن یک نفر باعث وجـود آنها شده و یا آنها باعث
وجود او شدهاند این اشخاص عبارتند از اولاد و ابوین انسان، پس اولاد و ابویـن کسانی خواهند بود که بـه
حکم طبیعت بعد از فوت یک نفر باید در درجه اول قائم مقام او شده و دارایی او را قهراً تملک کنند.
هرگاه یک نفر نه اولاد داشته باشد و نه ابوین، بدیهی است که علقه و محبت او بیشتر به اجداد او که
در این صورت به منزله ابوین میباشند و همچنین به برادر و خواهر او متوجه خواهد بود. به همین طریق به
هر درجهای که شخص از داشتن ارحامی که به واسطه اقربیت اولویت دارند محروم باشد علقـه و محبت او
متوجه اقربای دورتر او میگردد. پس به حکم طبیعت، طبقات مختلفهای که در میان اقربای نسبی باید بعد از
فوت یک نفر وارث او گردند معلوم و معین است.
اقربای نسبی کسانی هستند که یا به جهت ولادت از هـم متصل به یکدیگر میشوند مثل پدر و فرزند
و یا بـه واسطه ولادت از شخص واحـد یعنی داشتن جامـع نسب مثـل دو برادر، ولـی انسان اعـم از اینـکه
خویشاوند نسبـی داشته و یا نداشته باشد و اعـم از اینکه خویشاوندانش بـا او نزدیک یا دور باشنـد ممکـن
است تأهـل کرده و در حقیقت برای زندگی خـود شریکی نیـز اختیار نمـوده باشد که در این صورت علقـه
زوجیت نیز ایجـاد محبتی مینماید کـه کمتر از محبت اقربـای نسبی نخواهد بود. پس زوج یا زوجـه نیز از
جمله کسانی خواهند بود که خـواه برای میـت اقربای نسبی باشد و خواه نباشد باید از ترکـه او حصه ببرند.
نظـر به مراتب فـوق کسانی که باید بعـد از فـوت یک نفـر دارایـی او را تملک نمایند طبیعتاً معلوم است و
قانونگذاران نیز همین حکـم طبیعت را تعقیب وتأیید نمـوده و طبقات مختلف وارثین شخص را بـا ملاحظه
علقه و محبتی که بین یک نفر و اقربای او موجود میباشد معین کردهاند این قانون طبیعی که قانـون تشریعی
نیز منطبق با آن است بقدری موافق با ناموس بشر و نظام جماعت انسانی است بطوری که قوانین و مقررات
موضوعه اجازه انصراف از آن را ندادهاند و بنابراین هیچ کس نمیتواند کسی را که حـق وراثت ندارد وارث
قرار دهد یا کسی را که قانـوناً وارث است از سهـمالارث خود محروم کند. در همین راستا بـه منظور اینکـه
وراث بتوانند سهـمالارث خود را مطالبـه و درآن تصرف کنند ابتـدا لازم است وارث منحصر بـودن ایشان و
سهـمالارث هر یک از ایشان در دادگـاه بررسی و اثبات گردد در ایـن خصوص برابر بند 3 مـاده 11 قانـون
شوراهای حـل اختلاف مصوب1387، شـورا پس از رسیدگـی گواهـینامهای بـه نام تصدیق انحصار وراثت
صـادر مینماید که در اختیار اشخاص ذینفع قـرار خواهد گرفت. انحصار وراثت در حقـوق عبارت است از
معلوم نمودن تعداد وراث متوّفی توسط مراجع ذیصلاح. در این نوشتار سعـی ما بر این است که بـه نحـوه
اخـذ گواهینامـه انحصاروراثت بپردازیم و در ادامـه به این امر اشـاره کنیم که آیا میشود به گواهـی مذکور
اعتراض کرد و چه اقداماتی را باید انجام داد.
اهمیت و ضرورت موضوع
با توجه به اینکه از جمله مواردی که نوعـاً گریبانگیر تمامی افراد جامعه بوده و یا خواهد بود فـوت یکی از
بستگان نزدیک است که آثـاری از جمله لزوم تعیین تکلیف مایملک وی و میزان سهم و حقوق وراث را به
دنبال دارد. موضوعـی که بسیار مورد سـؤال است چگونگی و تشریفات دادرسی مربوط به گواهـی انحصار
وراثت و همچنین نحوه اعتراض به آن است؟ این گواهی از اهمیت خاصی برخوردار است زیرا هرگونه نقل
و انتقال امـوال متوّفـی که قهراً در مالکیت ورثـه قرار میگیرد، ادامه عملیات ثبتی و… منوط به ارائـه گواهی
مذکور است.
اهداف تحقیق
پرداختـن مفصل بـه موضـوع انحصار وراثت و قـرار دادن مطالب دستـهبندی شده و منظـم شده در اختیـار
مسئولان مربوطه تا ایشان نیز مطالب را برای دسترسی ساده تر و سریع تر در خدمت افراد جامعه قـرار دهند
تا افراد برای انجـام کارهای مربوط به انحصار وراثت کمتر دچـار مشکل شوند و با آگاهی بیشتر برای اخـذ
این گواهـی اقدام کنند چـون همان طور کـه گفته شد این بحث جزو مواردی است که گریبانگیر تمـام افراد جامعه هست و تمام افراد روزی به آن نیاز پیدا میکنند.
پیشینه موضوع
به جرأت میتوان گفت که بحـث ارث از مهمترین و پیچیده ترین بحث ها در کتـاب های فقهی و حقـوقی
است زیرا آیاتی چند از قرآن کریم و بیش از هزار حکم، قاعده و مسئله به این مهـم اختصاص یافته است و
فقها و حقوقدانان با توجه به گستردگی و شمول و جامعیت آیات، با دقت به فصلبندی ارث پرداخته، تحت
عناوینی همچون موجبات، موانـع و شرایط ارث بـه طور مفصـل سخـن گفتهاند. امـا به منظور اینکـه وراث
بتواننـد سهـمالارث خـود را مطالبـه و درآن تصـرف کننـد ابتـدا لازم است وارث منحصـر بـودن ایشـان و
سهـمالارث هر یک از ایشان بررسی و اثبات گردد و گواهی تصدیق انحصار وراثت صـادر گردد. که ترتیب
کار مشروحاً در مواد360 الی 374 قانون امور حسبی و همچنین قانون تصدیق انحصار وراثت مصـوب سال
1309 مصرح است و همچنین میتـوان به نظرات مشورتی اداره حقـوقی که در کتابـی تحت عنوان «گواهی
حصر وراثت در رویه قضایی» توسط خانم عاطفه زاهدی گردآوری شده اشاره کرد لکن با توجه به ضرورت
و نیـاز جامعه بـه پرداخت جزئیـات بیشتر از سویـی و نبود تحقیـق مستقل و جامـع در منابـع کتابخانهای و
سایت های اینترنتی از سوی دیگر جای آن دارد که موضوع حاضر از زوایای مختلفی مورد بحث قرار گیرد.
پرسش های تحقیق
در این موضوع با توجه به فراگیری آن سؤالاتی چند به بحث گذاشته شده است که عبارتند از:
چه مدارکی برای اخذ این گواهی لازم است؟ و چه اشخاصی برای تقاضای انحصار وراثت صلاحیت
دارند؟
چه مرجعی صالح برای رسیدگی است؟ و روند آن به چه شکل است؟
چه کسانی حق اعتراض دارند و ذینفع محسوب میشوند؟
اعتراض در چه مواردی ممکن است مطرح شود؟
چه مراجعی برای رسیدگی به اعتراضات صلاحیت دارند و روند رسیدگی آنها به چه شکل است؟
فرضیه های تحقیق
1- به نظر میرسد که گواهی حصر وراثت در بعضی موارد قاطع است.
2- به نظر میرسد که ورثه و طلبکار و بدهکار حق اعتراض به گواهی انحصار وراثت را دارند.
3- به نظر میرسد که مواردی را کـه متقاضی اخذ گواهـی حصـر وراثت در اظهارنامـه مالیاتی ذکـر
میکند برای او اقرار محسوب میشود.
روش تحقیق
روش تحقیق در این نوشتـار، مبتنی بر روش کتابخانهای و میدانی بوده و در این راستا سعـی شده بـه آراء و نظریـات مشورتی که در این خصوص ارائـه شده اشاره و مورد مطالعه و ارزیابی قرار گرفته و تلاش شده تا تمـام قوانین ذیربط مورد بررسی و در صورت لزوم مورد استفاده قرار گیرد.
فصل اول:تشریفات صدور
1- 1- معنای حصر وراثت
1- 1- 1- معنای لغوی
«حصروراثت. [حَ رِ وِ ثَ] (ترکیب اضافی،اِمرکب) (اصطلاح حقوق) انجام دادن تشریفات قانونـی و رسـمی برای برسمیت شناختن و محدود و مشخص کردن وارثان شخص درگذشته».[1]
[1] دهخدا، علی اکبر، لغت نامه دهخدا، چاپ دوم1377، موسسه انتشارات و چاپ دانشگاه تهران
فرم در حال بارگذاری ...