وبلاگ

توضیح وبلاگ من

بررسی رمان بوف کور بر اساس نظریه ساختارگرایی تکوینی لوسین گلدمن

 
تاریخ: 03-12-99
نویسنده: فاطمه کرمانی

بررسی و نقد آثار ادبی از منظر نظریه های جامعه شناسی ، از مهم ترین رویکردهای نقد ادبی محسوب می شود . نقد جامعه شناختی ، اثر ادبی را مولود شرایط اجتماعی می داند . از این رو رابطه ی مؤلف وجامعه را با متن و اثر ادبی، رابطه یی علی و معلولی در نظر می گیرد . در برابر چنین دیدگاهی ، نگرشهای متن محور قرار می گیرند که اثر ادبی را تنها یک مسأله و اتفاق زبانی قلمداد می کنند و صرفاً به ادبیت متن توجه می نمایند .

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

لوسین گلدمن جامعه شناس نوگرای مجارستانی سعی می کند نقد جامعه شناختی کلاسیک را تلطیف نماید. وی به تأثیر متقابل ادبیات و ساختار اجتماعی توجه می کند . (دربخش كلیات ، مستندات ارائه خواهد شد .)

 

 

این محقق در مقاله ی «پیوند آفرینش ادبی با زندگی اجتماعی (1376) » به تفصیل ، نظرات خود را بیان کرده است . او برای لفظ و معنی رابطه یی متقابل در نظر می گیرد و بر اساس نظریه ی « ساختار گرایی تکوینی » سعی می کند رابطه ی متقابل میان متن اثر (فرم) و جهان نگری پدیدآورنده ی آن (محتوا ) را بنمایاند. وی در کتاب «خدای پنهان » از این منظر به بررسی چند رمان پرداخته است .

 

 

در این پایان نامه در نظر است یکی از داستان های صادق هدایت (بوف كور) با توجه به مؤلفه های نظریه ی «ساختارگرایی تکوینی» لوسین گلدمن مورد تحلیل و بررسی قرار گیرد .

 

 

در این تحقیق سعی می شود اجزای متن این داستان مورد مطالعه قرار گیرد و رابطه ی متقابل میان این اجزا برای نیل به ساختار معنادار آن کشف گردد . پس از کشف ساختار معنادار این اثر ، جهان نگری و سپهر فکری هدایت آشکار می شود . در مرحله ی بعدی سعی می شود که این ساختار معنادار ، در ساختاری گسترده تر قرار گیرد یعنی طبقه ی اجتماعی که نویسنده متعلق به آن می باشد و مرحله ی بعدی انعکاس جهان نگری این طبقه می باشد بر درون مایه و ساختار این اثر.

 

 

2-1- چهارچوب محتوایی

 

 

محققانی که در زمینه ی نقد ادبی آثاری نگاشته اند در دو گروه عمده جای می گیرند . گروه اول تنها بر محتوای این آثار تأکید می ورزند و به متن بی توجهند . به نظر آنها هدف از مطالعه ی آثار ادبی ، تنها درک مقصود و منظور نویسنده است . گروه دیگر که در نقطه ی مقابل این گروه جای می گیرند، ادبیات را تنها یک مسأله ی زبانی قلمداد می کنند . از نظر این ها مفاهیم مختلف در زمان ها و آثار ادبی مختلف تکرار می شوند ولی زبان آنها  به سبب به کارگیری شیوه های مختلف بیان مانند تشبیه ، استعاره ، ایهام و … متفاوت است و ادبیت متن هم در نتیجه ی به کارگیری این شیوه های مختلف است . از مهم ترین شاخه های این گروه ، فرمالیسم است . «به اعتقاد فرمالیست ها ، ادبیات صرفاً یک مسأله ی زبانی است و لذا می توان گفت که زبان ادبی یکی از انواع زبان هاست و باید به آن از دید زبان شناسی – نگریست . آنان اثر ادبی را شکل (فرم ) محض می دانستند و اساساً مخالف تقسیم متن به صورت و محتوا بودند …( به اعتقاد آنها) ادبیات در فرم و ساخت است نه در روح و فکر … » (شمیسا، 1383 : 147- 148)

 

 

این شیوه اگر چه عملی است ولی نقایصی دارد مثل توجه نکردن به معنای کلی اثر .

 

 

در مقابل این دو گروه، کسانی بودند که مخالف تقسیم متن به صورت و محتوا بودند . لوسین گلدمن یکی از آنهاست .

 

 

قصد ما در این پروژه اثبات این امر( رابطه ی متقابل لفظ و معنی ) است بر اساس نظریه ی ساختار گرایی تکوینی او، از طریق نمایاندن رابطه ی متقابل میان متن اثر (صورت) و جهان- نگری پدید آورنده ی آن (محتوا ) .

 

 

درزمان گلدمن دوشیوه درنقد متون رایج بود. یکی شیوه ی پوزیتویستی که همان شیوه ی مشاهده ی تجربی است که تنها متن و جزئیات آن را در مرکز توجه خود قرار می دهد.روش دیگر ، ذات مفهومی است که همان طور که از نامش پیداست سعی دارد تا نظری راجع به کل اثر ارائه دهد، بدون توجه به جزئیات آن . اما روشی که گلدمن ارائه می دهد ، تلفیقی است بین این دو شیوه و بدین ترتیب برطرف کننده ی نقایص آنها است .

 

 

گلدمن شیوه ی مطالعاتی خود را «دیالکتیکی »و غیر مستقیم نامیده است . اندیشه ی دیالکتیکی «تأکید می ورزد که هیچ گاه نه عزیمت گا ه های ثابت و قطعی وجود دارد و نه مسائل قطعاً حل شده، واندیشه هرگز مسیر مستقیم را نمی پیماید زیراهر حقیقت جزیی معنای راستین خود را نمی یابد مگر از رهگذر جایگاهش در یک مجموعه، همان گونه که مجموعه نیز شناخت پذیر نیست مگر از رهگذر پیشرفت در شناخت حقایق جزیی . بدین ترتیب سیر حرکت شناخت به صورت نوسانی دائم بین اجزا و کل که باید متقابلاً یکدیگر را روشن کنند نمودار

پایان نامه های دانشگاهی

 می شود.» (گلدمن :1376 ، 190 )

 

 

گلدمن برای شناخت پدیدارها از فرایند دوگانه ی دریافتی – تشریحی یادمی کند . دریافت یعنی «توصیف مناسبات اساسی سازنده ی یک ساختار معنادار »(گلدمن ، 1377 : 212 ) و تشریح «عبارت است از گنجاندن … [این] ساختار معنادار در ساختار گسترده تر که ساختار نخست یکی از عناصر آنست » (گلدمن،1377 :212 )

 

 

دریافت در واقع مرحله ی مطالعه اجزای متن است و درک رابطه ی متقابل میان این اجزا برای رسیدن به ساختار معنادار اثر. با کشف ساختار معنادار هر اثر ، جهان نگری نویسنده ی آن آشکار می شود . در مرحله ی بعد یعنی تشریح ، محقق بر اساس روش دیالکتیکی ، این ساختار معنادار (جهان نگری ) را در کلیتی عام تر و ساختاری گسترده تر قرار می دهد . این ساختار گسترده تر همان طبقه یی است که نویسنده جزیی از آن می باشد .

 

 

سپس نوبت می رسد به بررسی تأثیر جهان نگری این طبقه بر شکل و ساختار اثر ادبی.

 

 

مشاهده می شود که سیر این تحقیق ، حرکت از اجزای متن است به سوی کشف ساختار معنادار و کلیت منسجم اثر و سپس حرکت از این کلیت به سوی اجزای پدید آورنده ی آن، و در حالت کلی،بررسی رابطه ی متقابل میان اجزای تحقیق(صورت اثر)وکلیت آن (محتوا وجهان بینی طبقه ).

 

 

«برخی از منتقدان گلدمن را متهم کردند که او اثر ادبی را با زندگینامه ی مؤلف آن و محیط اجتماعی که صاحب اثردرآن زیسته است توضیح می دهد. گلدمن پاسخ این دسته را طی مقاله یی با عنوان « پیوند آفرینش ادبی با زندگی اجتماعی » می دهد . او در این مقاله اشاره می کند که منتقدانش نظریه ی او را با نظریه های «هیپولیت تن » که تحلیل یک اثر ادبی هنری را جدای از زندگی آفریننده ی… [آن] نمی داند اشتباه گرفته اند.»(حسین آبادی ، 1385)

 

 

3-1- پیشینه پژوهش

 

 

1ـ گلدمن بر اساس نظریه ی خود آثار نویسندگانی چون پاسکال ، راسین ، آندره مالرو ، رب گریه و نیز برخی گرایشهای معین رمان را به عنوان نوع ادبی بررسی کرده است .

 

 

گلدمن ملموس ترین نمود روش خود را « در کتاب خدای پنهان( 1956) به نمایش می گذارد . لویی چهاردهم ، پادشاه فرانسه ، در راستای تقویت دستگاه دولت ، قدرت یک دسته از اشراف وابسته به دستگاه قضائی را تضعیف کرده ، امید به آتیه ی تاریخی در جهان برای آنان باقی نگذاشت ؛ این گونه بود که بسیاری از چنین اشرافی به ژانسیسم روی آوردند . به صورتی از کاتولیسم که بر ناتوانی انسان از رسیدن به رستگاری بدون الطاف الهی تأکید     می کرد . گلدمن به هم ساختی یی میان موقعیت این طبقه و « نگرش تراژیک » مطرح در الهیات پاسکال و نمایش نامه های راسین قائل می شود » ( بیرچال ، 1377 : 342 )

 

 

2- دکتر جمشید م . ایرانیان در کتابی تحت عنوان «واقعیت اجتماعی و جهان داستان » بر اساس نظریه ی «ساختارگرایی تکوینی » ، به بررسی چند اثر داستانی فارسی می پردازد و هر یک از آنها را دردوره ی تاریخی و اجتماعی خاص خود بررسی می کند . این آثار عبارتند از «زیبا» ، «بوف کور» ، «حاجی آقا » ، « غرب زدگی »،« مدیر مدرسه » و «نفرین زمین ». نگارنده در بررسی این داستانها طبقه ی اجتماعی شخص اول آن و زمینه ی تاریخی و اجتماعی پرورنده ی این طبقه را بیان می کند و رد این وضعیت تاریخی و اجتماعی را در محتوای اثر پی می گیرد .

 

 

در این اثر ، شرایط اجتماعی زمان نگارش هر یک از داستان ها و چگونگی تأثیر آن بر محتوای این داستان ها به خوبی مطرح شده است. اما به بیان جهان نگری و طبقه ی اجتماعی نویسنده و تأثیر آن بر اجزاء اثر ( متن و …) پرداخته نشده است.

 

 

3- مقاله ای تحت عنوان « بررسی رابطه ی متقابل جهان نگری رودکی و صنایع بدیعی اشعار او براساس نظریه ی ساختار گرایی تکوینی لوسین گلدمن » به راهنمایی استاد محترم دکترغنی پور ملکشاه نگاشته شده است . در این مقاله با کشف ساختار معنادار اشعار رودکی ، جهان نگری این شاعرآشکار می شود (:امروز را دریاب).این جهان نگری جزیی ازجهان نگری طبقه ی شاعران درباری عصر سامانی و غزنوی است . سپس انعکاس این نوع از جهان نگری بر قصاید اشعار رودکی نشان داده می شود .

 

 

4- آقای كمال راموز ، دانشجوی كارشناسی ارشد دانشگاه تربیت معلم آذربایجان ، به راهنمایی دكتر ناصر علی زاده ، در مقاله یی باعنوان « مطالعه ی دیالکتیكی صنایع بدیعی و جهان نگری شاعران سبك خراسانی » ، بر اساس روش ساختار گرایی تكوینی لوسین گلدمن و شیوه ی دیالکتیكی او ، رابطه ی متقابل میان صنایع بدیعی اشعار سبك خراسانی ( به عنوان یكی از اجزای لفظـی كلام ) و جهان نگری شاعران آن را مورد بررسی قرار داده و چنین نتیجه گرفته است كه روحیه ی اشرافی – در اثر زندگی مرفه درباری – افزایش كاربرد صنایع لفظی را در اشعار این دوره موجب گردیده است.    

 

 

5- مقاله یی تحت عنوان « تحلیل چراغها را من خاموش می کنم بر اساس نظریه ی گلدمن » توسط دو تن از دانشجویان دانشکده ی علوم اجتماعی دانشگاه تهران به راهنمایی دکتر جواد یگانه نگاشته شده است .

 

 

این دانشجویان در بیان اصول کلی نظریه ی گلدمن ، این مسأله را بیان می کنند که او رمان راجست وجوی ارزشهای راستین می داند در جهانی تباه . وی قهرمان رمان را فردی مسأله دار   می داند که در حالی که دیگر افراد جامعه، خود را با محیط و شرایط آن سازگار می دارند ، وی به جست وجوی ارزش های راستین بر می آید . ارزش هایی که تباه شده اند .

 

 

رمان نویس در طبقه ی خود به آگاهی ممکن دست می یابد و آن را در قالب رمان و  جست وجوی قهرمان آن بیان می کند و دیگران با خواندن رمان به این آگاهی دست می یابند .

 

 

نگارندگان بر این اساس به تحلیل رمان پرداخته و ارزشهای راستین و جستجوی قهرمان رمان برای این ارزشها را نمودار می سازند.


فرم در حال بارگذاری ...

« بررسی چگونگی بازنمود مقولات زمان و نمود در زبان اشاره ناشنوایان ایرانیطراحی و بررسی دو مدل تصادفیدر حوزه قابلیت اعتماد »
 
مداحی های محرم