شهرستان زرند از جمله مناطقی است که در طول تاریخ همواره میعادگاه عالمان و مأمن عارفان بوده و معنویت موجود، موجب تعلق خاطر خاصی به آن گردیده است. تلاش در جهت جمع آوری و تدوین فرهنگ عامه زرند گوشه هایی از زندگی مردمان این منطقه را بر خوانندگان آشکار می سازد و راه موثری در شناسایی شیوه های فکری و رفتاری ساکنان منطقه ای که از دیرباز منشأ تاثیر بر سایر فرهنگ ها بوده، می باشد.
واژگان کلیدی: فرهنگ عامه، آداب و رسوم، ادبیات شفاهی، دوبیتی ها، لالایی ها و قصه ها و افسانه ها.
تعریف مسئله و اهمیت و ضرورت تحقیق
زرند یکی از شهرستان های استان کرمان است و منطقه ای را به وسعت بالغ بر 11521 کیلومتر مربع در شمال این استان در بر می گیرد هم اکنون این شهرستان از شمال به شهرستان راور کرمان، از شرق به بخش مرکزی شهرستان کرمان، از جنوب به حومه کرمان و چترود و از غرب به شهرستان رفسنجان محدود است.
آب و هوا
از نظر آب و هوایی این شهرستان به دو بخش تقسیم می شود یکی منطقه شمالی با آب و هوای صحرایی و دیگری نواحی کوهستانی که دارای آب و هوای معتدل کوهستانی است، خود شهر زرند- که در جلگه واقع شده است- دارای آب و هوای معتدل مایل به گرم است. به طور کلی منطقه زرند در اقلیمی با تابستان های گرم و خشک و زمستان های سرد و خشک واقع شده است.
جمعیت
شهرستان زرند 1650 متر از سطح دریا ارتفاع دارد و جمعیت کل این منطقه بنابر سرشماری سال 1385 مرکز ایران، برابر 2653710 نفر است که البته این جمعیت در سال 1345، 57506 نفر بوده که به واسطه کشف معادن زغالسنگ و ایجاد راه آهن و گسترش ارتباطات و همچنین به دنبال تبدیل آن به شهرستان و پیوستن کوهبنان به آن روند افزایش جمعیت زرند شتاب بیشتری به خود گرفت.
وجه تسمیه زرند
در سابق به شهر «زراوند» معروف بوده است. وجه تسمیه زراوند به طوری که در کتاب اوستا آمده: به محلی اطلاق می گردیده که در اطراف آن رودهای متعدد وجود داشته است این موضوع با موقعیت جغرافیایی زرند هم مطابقت دارد، وجود آثار و بقایای سیلابهای گذشته، موید همین امر است.
در مورد کلمه زراوند معانی متعدد دیگری نیز آمده است از جمله:
1- در کتابی بنام تاریخ تکامل کلمه «زر» و «وند» که همان زراوند و زرند می باشد به معنی مکان زرخیز آمده است در کتاب مذکور چنین آمده است: در اطراف روستای جلال آباد زرند معادنی از زر وجود داشته است که اهالی با کشف معادن، چندی به استخراج آن می پرداخته اند و چون استخراج به شیب زیاد می رسد با توجه به امکانات ابتدایی آن روز، استخراج مشکل و طاقت فرسا بوده آن را رها می کنند.
2- «زرا» و «وند» که زرا به معنی زر و وند به معنی مکان می باشد، یعنی «مکان زر» البته معنی دیگر آن نیز به معنای نوعی دارو آمده که دو نوع است یکی زراوند طویل یعنی دراز و آنرا شجره رستم و قثاءالجبه می خوانند و آن نر باشد و از انگشت نر گنده تر گرم است در سیم خشک است و دیگری را زراوند مد حرج خوانند یعنی مدور و آن ماده باشد و معروف است به شاهی بهترین آن زر در زعفران باشد و ان گرم است در دویم و خشک است در سیم و باز.
3- معنی دیگر زراوند گیاهی از رده دو لپه ای، بی گلبرگ که تیره زراوندها را می سازد، این تیره جزو تیره های نزدیک به اسفناجیان است.
4- معنی دیگر زراوند یعنی موبد و موبدان بهرام گور و نیز نرسی وزیر او.
پیشینه تاریخی زرند
در مورد قدمت تاریخی شهر زرند کافی است که تنها جمله کوتاهی را که یاقوت حموی، جغرافیدان بزرگ اسلام در قرن ششم و هفتم در کتاب معجم البلدان نگاشته است، ذکر نمائیم.
«زرند بفتح اوله و ثانیه و نون ساکنه و دال مهمله .. مدنیه قدیمه کبیره من اعیان مدن کرمان»
زرند با حرکت فتحه در اول و دوم و نون ساکن و دال بدون نقطه، شهری باستانی و بزرگ از شهرهای سرآمد کرمان است.
شهر زرند در زبان های باستانی به معنای دریا و دریاچه و گاهی رودخانه استعمال شده و بعدها به صورت زرنگ، زراوند و زرند درآمده است و آنگونه که از متون تاریخ برمی آید، در زمان داریوش که کرمان مرکز یکی از ساتراپها بوده، راه تجارتی کرمان به خراسان از طریق زرند می گذشته است. دلیل دیگر بر قدمت شهر زرند، وجود تعداد زیادی از روستاها و دهکده های قدیمی در این منطقه است که اسامی آنها از لغات باستانی اشتقاق یافته است. البته این روایت زمانی قوت بیشتر می گیرد که به وجود بعضی از نام ها که ریشه آنها به لغات باستان می رسد، بر می خوریم، برای نمونه امروزه در غرب زرند منطقه ای روستایی است که آنرا بادیز می نامند و نظر به اعتقاد استادان فن زبان شناسی می تواند نام آن مشتق از پیری دَلُس- که لغات پردیس، فردیس، پرویز، پاریز از آن مشتق شود- باشد و با توجه به معنی لغت که حکایت از خوش آب و هوایی این مناطق دارد و فردوس که لغت آشنای امروز است از این گروه می باشد. این کلمه و بعضی از واژه های دیگر مانند: حیظ، اسفند یا اسپند و جرجافک، این گمان را که تاریخ این شهرستان به زمان های باستان می رسد قوت می بخشد، گذشته از این گویا شاهان ساسانی در تکمیل و تعمیر این شهر جد و جهد وافی مبذول داشته و در مرکز شهر قلعهای محاق در خندقی ساخته بودند و اطراف شهر نیز به وسیله برج و بارو محافظت می شده است، اما چهرهی این شهرستان در بعد از اسلام درخششی بیشتر دارد. به طوریکه دکتر مصاحب در دایره المعارف فارسی و در معرفی نواحی کرمان می گوید:
«در قرن چهار هجری، زرند شهری بزرگ و دارای شش دروازه بوده و مسجد جامعی در میدان شهر قرار داشته است، همچنین از قلعه ای یاد می کنند که مقدسی از آن در کتابی که در سال 375 هجری نوشته شده، نام برده است و تصریح دارد که ابن الیاس حاکم شهر در کنارش دژی ساخته بوده و از کاریز سیراب می شده، این نشانه ها می تواند دلیلی بر آبادانی و رونق و اعتبار این شهر در سال های مذکور باشد».
زرند و توابع آن
شهرها: زرند، خانوک، ریحانشهر، یزدانشهر
شهر زرند طبق مستندات تاریخی در چند صد سال پیش جمعیتی بالغ بر 200 هزار نفر را شامل می شده که بیشتر در اثر عوامل طبیعت خصوصاً زلزله و سیل دچار افت جمعیتی شدیدی شده است.
بخش مرکزی شهر زرند:
– دهستان اسلام آباد (زرند)
– دهستان جرجافک
– دهستان دشتخاک
– دهستان سربنان
– دهستان محمدآباد زرند
– دهستان وحدت
– دهستان خانوک
– دهستان حتکن
شهرها: زرند، خانوک و ریحانشهر
– بخش یزدان آباد
– دهستان سیریز
– دهستان یزدان آباد
شهر: یزدان شهر
2
یکی از مشکلات اساسی در مدارس متوسطه ی کشورمان به ویژه در مناطق کمتر توسعه یافته،افت تحصیلی در درس زبان انگلیسی است که بنا به گفته ی کارشناس مسئول گروه های آموزشی و با استناد به نمودارهای درصد قبولی،میانگین این درس در مقطع متوسطه حدود 60 درصد ودر برخی سالها به کمتر از آن هم میرسد و این در صورتی است که میانگین قبولی همین دانش آموزان در درس عربی حدود 70درصد و در برخی سالها به بیشتر از آن هم رسیده است.از آنجایی که بیشترین تاکید مطالب کتابهای زبان انگلیسی و عربی در این مقطع برروی دستور زبان می باشد،لذا تحلیل خطاهای [9]دستوری در این دو زبان و بررسی مقابله ای[10] آنها مطمئناً می تواند گامی موثر در بهبود وضعیت موجود باشدونظریه های بررسی مقابله ای رابه چالش بکشاند.
خطا راهکاری است که هم کودکان در فراگیری زبان اول و هم افرادی که زبان دوم/زبان خارجی را می آموزند از آن استفاده می
کنند.خطاهایی که فرد ضمن ساختن نظام زبانی جدید مرتکب می شود احتیاج به تحلیل دقیق دارد زیرا ممکن است که برخی از راه های مهم درک فرآیند یادگیری زبان در آنها وجود داشته باشد.خطاها از سه دیدگاه اهمیت دارند:
الف.خطاهابرای معلم زبان حائز اهمیت فوق العاده ای هستند زیرا اگراو تجزیه و تحلیل نظام مندی را از آنها انجام دهد نتیجه کار،میزان پیشرفت را روشن خواهد کرد.
ب.این خطاها مدارکی را در اختیار پژوهشگر قرار می دهد مبنی بر این که زبان چگونه یاد گرفته می شود و زبان آموز برای کشف زبان کدام راهکارها وروندها را به کار می گیرد.
ج.خطاها برای شخص زبان آموز نیز اجتناب ناپذیر است زیرا ارتکاب خطا مانند وسیله ای است که زبان آموز برای یادگیری به آن متوسل می شود(کوردر،1967: 167).
از آنجایی که نگارنده خود به امر تدریس زبان انگلیسی در مقطع متوسطه مشغول می باشد همواره در کلاس درس باهمین مسئله مواجه بوده است که زبان آموزان در دستور زبان دچار خطاهای بسیاری می شوند و بیشتر جملات آنها برای رساندن مفهوم رسا نمی باشند،از طرف دیگر مقایسه ی سالیانه ی درصد قبولی زبان انگلیسی و عربی که هردو درآموزش وپرورش جزء دروس علوم انسانی محسوب می شوند باعث شد تا پژوهش حاضر در زمینه ی بررسی مقابله ای خطاهای دستوری زبان انگلیسی و عربی دانش آموزان مقطع متوسطه انجام پذیردزیرااز طریق تجزیه و تحلیل خطاها می توان خطاهای دستوری زبان آموزان در درس عربی و انگلیسی را شناسایی و توصیف کرد.
3 |
از آنجاکه زبان فارسی به لحاظ خویشاوندی زبانی با زبان انگلیسی همخانواده است، اما از طرفی مجاورت دو جامعه زبانی عربی و فارسی و تاثیرپذیری این دو ازهم، باید دید که رویکردهای قوی، ضعیف و معتدله چگونه با خطاهای دانشآموزان در این دو زبان برخورد میکنند. بنابراین پرسش پژوهش حاضر پیرامون این مسئله است که با استفاده از رویکردهای تحلیل مقابلهای و به ویژه رویکرد قوی در تحلیل خطاهای دانشآموزان، آنها در کدام زبان، انگلیسی یا فارسی، دچار خطای بیشتری میشوند.
سمک عیار ازچند جهت دارای اهمیت می باشد.
نخست اینکه این قصه گنجینه ای است گرانبها از لغات، اصطلاحات، تصاویر وتعابیر داستانی.
دوم این که سمک عیار بزرگترین متنی است که از قرن ششم باقی مانده وسرتاسر پراست ازتصاویر زیبای اوضاع سیاسی، اجتماعی، فرهنگی آن دوران. ازاین جهت سمک عیار نمونه ای منحصر به فرد است.
قهرمان اصلی وشخصیت برجسته این قصه سمک عیاراست. عیاران جماعتی بودهاند پردل، پرخرد ومبارز که پشتیبانی ازستم دیدگان ومبارزه با ستمگران شعار آنان بوده ومیکوشیدهاند با تربیتی دقیق ودشوارو بر آمدن از آزمایشهای سخت وخدمت به جوانمردان ومردان سالخورده، راه ورسم جوانمردی را فراگیرند وروان خویش را به ملکات فاضله اخلاقی، شجاعت، بخشندگی، وفاداری، راز پوشی، فداکاری برای برآوردن کام دوستان، بلند همتی و آرمان خواهی بیارایند. عیاران که ایرانیان آنان را جوانمردان نیز خوانند درتاریخ ایران و کشورهای دیگر عامل کارهای برجسته بودند ودخالت های مؤثر داشتهاند.
قصهی سمک عیار درباره مرزبان شاه است که پس از سالها نذر و نیاز به درگاه خداوند صاحب پسری شد. شاه، پسرش را خورشیدشاه نام میگذارد و به تربیت او میپردازد. وقتی خورشید شاه به سن جوانی میرسد روزی هنگام شکار به دختری به نام مهپری برمیخورد. خورشید شاه یک دل نه صد دل عاشق دلباختهی او میشود وبرای خواستگاری مه پری لشگری آراسته همراه میکند و رهسپار دیار چین می شود اما مه پری خواستگاران زیادی دارد. بدتر ازهمه دایهی جادوگر اوست که با جادو نمیگذاردکسی به مهپری برسد. اما خورشید شاه قصد دارد هر طور شده به مه پری برسدو. . . .
دراین رساله به بررسی مکر وحیلههای موجود در داستان سمک عیار و تقسیم بندی آنها و در ادامه به معرفی شخصیتهای انجام دهنده این مکرها واهداف آنها از این مکر و حیلهها پرداخته میشود.
دگرگونیهای ساختاری و معنایی واژگان و ترکیبات زبانی، در عرصهی پژوهشهای تاریخ زبان، اهمیت بسیار دارد زیرا که ما را در شناسایی اصالت و قدمت زبان مرزوبوممان یاری میکند. این ترکیبات، در طول زمان، کمکم معنای اصلی یا متعدد خود را ازدستداده و به معنای مجازی یا محدودتری بهکاررفتهاند. ازجمله آنها تکواژ «وا» که در ترکیبات متعددی همراه با فعل، اسم، قید، صفت، حرفاضافه و… بهکار رفتهاست که در این پژوهش سعی شده ضمن بررسی کاربردی تکواژ «وا»، معانی متعدد آن نیز در ترجمهها و تفاسیر قرآن کریم به زبان پارسی کهن از قرن ۴ تا ۱۴ هـ. جستجو و سیر تحول آن تا به امروز بیان شود. تاکنون محققان درزمینهی شناسایی زبان پارسی کهن در متون تفسیری تحقیقاتی داشتهاند که خوشبختانه این روند سیر صعودی پیدا کرده و مورد توجه قرار گرفتهاست؛ و این پژوهش نیز در تکمیل همان روند تحقیقی انجام گرفتهاست. روش تحقیق بهصورت کتابخانهای و استفاده از نرمافزار رایانهای مجمعالتفاسیر نور انجام پذیرفتهاست. این تفاسیر اکثراً مربوط به منطقهی خراسان و بعضی مربوط به شهر ری و کشمیر و هند است. در نتیجه مشخص شده که تکواژ «وا» در این تفاسیر در معانی «با، باز، به، بر، بسوی، در، برای» و همچنین برای بیان تأسف و تعجب، بسیار زیاد کاربرد داشتهاست زیرا زبان فارسی در تمدن اسلامی ایران بهخصوص نواحی خراسان نقش چشمگیری داشته و از ساختی مفهوم و گویا برخوردار بودهاست اما به دلیل مدون نبودن دستور علمی و میل بهتازگی و تأثیر زبان عربی، حروف تبدیل شده یا از بین رفتهاست و باعث گردیده امروزه تکواژ «وا» کاربرد محدودتری پیدا کند و بیشتر در بیان تعجب و در بعضی افعال بهصورت پیشوند بهکار میرود و دیگر کاربردهای آن منسوخ گشته است.
واژههای کلیدی: زبان فارسی، تفسیر قرآن، تفاسیر فارسی کهن، تکواژ «وا»
زبانشناسی مورد توجه تمام پژوهشگران در طی قرون و اعصار بوده که بهعنوان رسالتی در جهان متمدن امروز به ترویج زبان و ادب و اصول و مبانی دانش آن پرداخته است. بنا بر هر دورهای، به دلیل وجود اقوام و تیرههای مختلف ایرانی که هرکدام زبان و گویش مخصوص خود داشتند، به وجود یکزبان یکپارچه نیاز بود که این را میتوان از آثار محققان در کشورهای اسلامی و ایران، همچنین در هند و رم باستان و یونان و سرزمین چین فهمید. بهعنوان مثال، در سرزمین هند، زبان سانسكریت باستان تقریباً از نیمهی هزارهی پیش از میلاد مورد توجه و بررسی زبانشناسان هندی بود؛ اما سانسكریت ودایی و باستان هر دو بهتدریج قدیمی شده و از كاربرد عادی كنار رفتهاست.
حتی در زمان هخامنشیان که دوره بیداری همبستگی ملی بود، باز نمیتوان از وجود یکزبان رسمی فراگیر سخن گفت، بدین ترتیب محصول این تلاش و پیگیری مداوم در طول تاریخ بیش از سه هزار سال قدمت همان میراث فرهنگی است كه برای ما بازمانده و وظیفه حفاظت از آن بر عهده ما نهاده شدهاست.
از جمله گنجینهی واژگان کهن فارسی، ترجمهها و تفاسیر قرآن کریم در قرنهای اولیه هجری است که تاکنون بهعنوان منبع مهم زبانشناسی به آن پرداخته نشدهاست، امروزه توجه ویژهای به آن شده و خوشبختانه دانشجویان و دانشپژوهان زبان فارسی علاقهمندی خود را به تحقیق در این زمینه نشان دادند. مقالات و کتب چندی در مبحث تفاسیر و ترجمهها و ویژگیهای زبانی آن نگاشته شده، حتی درباره کاربرد «حروف مختلف» که در بخش پیشینه تحقیق به آن پرداختهشده، اما کافی نیست و جا دارد به این تلاش ادامه داده و فرهنگ کاملی از کاربرد حروف، تکواژها، پسوندها و پیشوندهای بهکاررفته در منابع قدیمی قرون ۳ تا ۶ هجری گردآوری شود تا مورداستفاده محققان در جهت رمزگشایی متون کهن قرار گیرد.
هر انسانی مایل است بداند از کجا آمده و پیشینه فرهنگی و زبانی اجدادش چه بودهاست، اطلاعات و کتابهایی که به میراث فرهنگی جهان معروفاند و تاریخ بشری را هدایت کردهاند از جمله کتب آسمانی که جایگاهی برتر دارند و انگیزهی این تحقیق مشارکت در سهمی از این جایگاه بودهاست تا در نگهداری از زبان مادری سرزمین محبوب خود نقشی به یادگار بماند.
در این پایاننامه به کاربرد و معنای تکواژ «وا» در متون تفسیری قرون ۴ تا ۱۴ هجری پرداختهشده و منبع اصلی در گردآوری دادهها نرمافزار جامعالتفاسیر نور بوده که دو تفسیر تاجالتراجم و تفسیر نسفی از نسخهی ۲.۱ این نرمافزار و برای مابقی تفاسیر و ترجمههای قرآن از نسخهی ۲.۵ استفاده گردیدهاست.
انجام این تحقیق به یُمن کلام الهی و مفسّران عالِم که دارای فصاحت و بلاغت در سخن بودند بسیار لذتبخش بود و ارشاد و هدایت استاد راهنمای گرامی نیز بر شیرینی کار میافزود.
منابع مورد نیاز به طریق کتابخانهای و با استفاده از مقالات موجود در سایتهای علمی ـ پژوهشی در دسترس بوده و مورداستفاده قرار گرفتهاست.
مهمترین مشکلی که در این زمینه وجود دارد کمیاب بودن تفاسیر و ترجمههای قدیمی قرآن است که در دسترس نگارنده این سطور قرار نگرفت و بهناچار به نرمافزار مجمعالتفاسیر نور بسنده گردید. در این تحقیق برای اشاره به سوره و آیات قرآن؛ داخل پرانتز، نام سوره و در سمت چپ آن شمارهی نشانهی موردنظر آورده شدهاست. (نام سوره/ شمارهی آیه) مثلاً (البقره/ ۳۴)، در ارجاع به ترجمهی آیات نیز، نام ترجمه به همراه شمارهی جلد و صفحهی آن ذكرشده است، بهعنوان نمونه، (ترجمهی المیزان، جلد دوم، صفحهی ۵۳۰) که بدینصورت نمایش داده شدهاست: (المیزان، ج ۲: ۵۳۰)، در ارجاع مطالبی كه از سری كتابهای چند جلدی است بعد از ارائه مطلب موردنظر، از علامت اختصاری «ج» استفادهشده که بیانگر جلد بوده و بعدازآن شمارهی جلد كتاب به همراه صفحهی مورد ارجاع بیانشده است؛ مانند: (نسفی، ج ۲: ۱۱۴۷) كه نشانگر صفحهی ۱۱۴۷ جلد دوم تفسیر نسفی است. برای اشاره به سال انتشار، درصورتیکه غیر از سال شمسی باشد با علامت اختصاری «خ.» به معنای خورشیدی و «م.» به معنای میلادی نمایش داده شدهاست. مثلاً باطنی، محمدرضا. (۱۳۵۴ خ.). همچنین در انجام این تحقیق چنانکه گفته شد از نرمافزار «جامعالتفاسیر نور نسخههای ۲.۱ و ۲.۵» استفادهشده، كه برنامهای است با محتوایی غنی و امكاناتی مفید كه مسیر پژوهش را برای پژوهشگران علوم اسلامی و دانشپژوهان قرآنی هموار ساختهاست که توسط مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی قم انجام گرفتهاست و برنده جایزه جشنواره جهانی سران ۲۰۰۹ میلادی (WSA) گردیدهاست. این نرمافزار حاوی قابلیتهای متنی كه شامل متن كامل ۳۰۲ عنوان کتاب در ۱۴۱۹ جلد در زمینهی: تفسیر، ترجمه، آوانگاری، لغت و فرهنگنامه قرآنی، متن کامل قرآن كریم، ۱۸۳ عنوان تفسیر فارسی و عربی، ۵۵ ترجمهی فارسی، ۴۷ ترجمه در ۲۵ زبان خارجی، متن کامل ۴ عنوان تفسیر انگلیسی، ۵ فرهنگنامه معتبر قرآنی، ۴ لغتنامه و … امكان جستجوی پیشرفته در متن قرآن كریم و تفاسیر، ارتباط آیهی انتخابی با ترجمهها و جایگاه دقیق آن در تفاسیر است، كه در معرفی و بیان ویژگیهای برخی از تفاسیر و ترجمهها به زبان پارسی کهن و نویسندگان آنها در فصل سوّم و نیز ارائهی نمونهها و دستهبندی دادهها از کاربرد تکواژ «وا» در متون تفسیری مفسران و مترجمان قرآن به پارسی کهن و ارائهی آیات آن در فصل چهارم، از این نرمافزار بهعنوان یكی از منابع اصلی این تحقیق استفاده شدهاست. این تحقیق در پنج فصل تنظیم شده، كه فصل اول: دربارهی كلیات تحقیق، فصل دوم: درباره زبان فارسی و اجزای زبان و ویژگیهای زبان کهن فارسی بحث گردیده، فصل سوم: معرفی متون تفسیری و ترجمه قرآن به زبان پارسی کهن، مورداستفاده در این نوشتاراست و فصل چهارم: به ارائه کاربردها و معانی متعدد تکواژ «وا» در ترجمهها و تفاسیر قرآن به زبان پارسی کهن و معادلیابی آن در زبان عربی و آیات قرآن پرداخته و فصل پنجم نیز نتیجهگیری از جستجوی تکواژ «وا» در زبان کهن پارسی و سیر تحول آن تا به امروز را بیان مینماید و پیشنهادهایی نیز ارائه گردیدهاست.
آثار وی عبارتاند از: «من چه گوارا هستم»(1348)، «خواب زمستانی»(1351)، «خاطرههای پراکنده»(1371)، «جایی دیگر»(1379) و «دو دنیا»(1381). همچنین کتاب «بزرگبانوی هستی» را دربارهی فروغ و اسطوره، نماد و صورتهای ازلی نوشته است. ترقی در 1358 به فرانسه مهاجرت کرد. در آنجا داستانهایی نوشت که یا ریشه در خاطرات غربتناک دورهی کودکی دارند و یا تصویری از دشواریهای زندگی در غربت و سرگردانیهای روحی مهاجران هستند. «خاطرههای پراکنده» و «دو دنیا» از این دسته آثارند. او با آثاری چون خاطرات پراکنده، دو دنیا و جایی دیگر، توانست خود را به عنوان نویسندهای صاحب سبک و زبان معرفی کند. در داستانهاى این نویسنده نشانههایى از گذشته و یادآوری خاطرات همراه با حسرت و اندوه دورهی کودکی به چشم میخورد و در واقع نوستالژیها در آثارش به وضوح دیده میشوند. ترقی به گذشته احساسی دارد که عموماً به دوران کودکی او باز میگردد. ترقی بیشترداستانهایش را به شیوهی خاطرهنویسی، با روش برگشت به گذشته و مرور خاطرهها، در طرحی منسجم و از پیش تعیین شده مینویسد.
دربارهی تعریف داستان اینگونه گفتهاند: «داستان روایتی است منثور از بازآفرینی وقایعی درباره اشخاص به گونهای که موجد انتظار و صمیمیت باشد» (مستور،1379 :7). «داستان تصویری است عینی از چشمانداز و برداشت نویسنده از زندگی» (میرصادقی،1376: 17).
«بنیادیترین عنصر داستان روایت است. روایت به مفهوم بازگویی پیدرپی واقعه، کاشف توالی، تسلسل و زنجیرهوار بودن گفتاری است که راوی آن را بازگو میکند»(مستور،1379 :7). روایت در اندیشه آدمی کاوش میکند و چگونگی تعاملات و کنش واکنشهای او را شرح میدهد. تفّکرات و بینش هر نویسنده یا شاعر، از خلال روایت یا شعر او، مشخص میشود. به تعبیر ریمونکنان «روایت داستانی زنجیرهای از رخدادهای داستانی است و عمل روایت/روایتگری به دو مقوله اشاره دارد: 1- فرایند ارتباط که در آن فرستنده، روایت را در قالب پیام
برای گیرنده میفرستد؛ 2- ماهیت کلامی رسانه که پیام را انتقال میدهد و همین ماهیت کلامی است که روایت داستانی را از روایت در دیگر رسانهها مثل فیلم، رقص یا پانتومیم متمایز میسازد» (ریمونکنان، 1387: 11).
«خاطره، یعنی اتفاقی که در گذشته روی داده و در یاد شخص باقی مانده است»(فرهنگ سخن،ذیل واژه). خاطرات از آن رو که احساسات و عواطف نویسنده را بیان میکند و ممکن است باعث تحریک عواطف خواننده شود در ذیل آثار غنایی جای میگیرند. زبان ادبی و دیگر ویژگیهای ادبی موجود در متن خاطرهنگاشته ها آنها را به سمت یک اثر ادبی سوق میدهد و در شمار آثار ادبی قرار میدهد.
درباره خاطره تعریفهای زیادی ارائه شده است: «شرححال یا شرح قسمتی از زندگی فرد» (فراگنر،1377: 27). «تصویری ماندنی در ذهن که آیینهی واقعیت است، ولی تمامنما نیست و رنگ و خیال عاطفه پذیرفته است»(حسینینژاد، 1388: 18).
اتوبیوگرافی، تذکرهها، یادنامهها، حبسیهها، شکواییهها، منشآت و … که حاوی زندگی و خاطرات نویسندگان آنها میباشند، از دیگر اقسام ادبیات خاطرهنویسی به شمار میآیند. غلامحسین یوسفی اتوبیوگرافی را نوعی از خاطرات میداند و مینویسد: «خاطره عبارت از هر چیزی که از روی قصد و آگاهی نوشته شده و مقصود از آن، معرفی عمل و اندیشهی صاحب اثر بوده است» (یوسفی،1380: 361). «هیچیک از گونههای سرگذشتنویسی، همچون حدیثنفس (زندگینامهی خودنوشت) به درونیترین لایههای وجود انسان نمیپردازد؛ زیرا هیچکس مانند خودزندگینامه نویس به همهی واقعیتهای زندگی او، احساسات درونی، تردیدها، نهان کردههای او آگاهی ندارد؛ از همین روست که تاریخ حدیثنفس را تاریخ خودآگاهی انسان دانستهاند»(رضوانیان،1388: 88).
در ایران، شرح زندگینویسی به ویژه از نوع اتوبیوگرافی به دلایل مختلف چندان مرسوم نبوده است. اما در سالهای اخیر، اقبالی به این گونهی نوشتاری صورت گرفته است که گاه داستانی و گاه گزارشی است. در این عرصه زنان نیز فعالیت چشمگیری را آغاز کردهاند. یکی از این نویسندگان گلی ترقی است.
در این پژوهش، سعی بر آن است که شیوهی روایت گلیترقی در داستانهایش از منظر خاطرهگویی و داستاننویسی مورد بررسی قرار گیرد. بر مبنای این مباحث مطرح شده، داستانهای گلی ترقی مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار گرفته و موارد و شواهد استخراج شده و معرفی میشوند.