یکی از دلایل اصلی عقب ماندگی روستایی و عدم میل به ماندگاری جمعیت در نواحی روستایی ضعف امکانات خدمات رسانی و عدم دسترسی آسان این جمعیت به مراکز ارائه خدمات است . (مطیعی لنگرودی ، 1382 : 24) از منظر سامان دهی روستایی ، برنامه ریزی برای روستاهای ایران با دو چالش عمده روبرو است ، یکی پراکندگی نامناسب روستایی در سراسر کشور است که تعداد روستاها در جنوب و شرق ایران اندک ولی در نقاط شمالی و غربی تعداد روستاها زیاد است . دیگری توزیع نامناسب جمعیت در نقاط روستایی است به نحوی که در برخی روستاها جمعیت 4000نفر و در برخی دیگر زیر 40 نفر است . توزیع نامناسب جمعیت برنامه ریزی را دچار مشکل کرده و ناگزیر هستیم به ساماندهی روستاها بپردازیم تا در قالب یک طرح ساماندهی روستایی ، مدیریت و ارائه خدمات را درسطح کشور سازماندهی کنیم . در این صورت این سوال پیش می آید که آیا روستا برای ارائه خدمات آستانه جمعیتی مناسب را دارد؟ و آیا ارائه خدمات از نظر اقتصادی توجیه پذیر است؟ ( کلانتری ، 1384: 12) یکی از روشهای اعمال شده به منظور ارائه خدمات به روستاییان و در راستای ساماندهدی سکونتگاههای پراکنده ، طرح جابجایی سکونتگاههای روستایی (اسکان مجدد) است . این راهکار عمدتا مبتنی بر« صرفه جویی اقتصادی» است که مبتنی بر دیدگاه برنامه ریزی عقلانی و منبعث از تفکر اقتصاد نئوکلاسیک است ؛ و ارتقای سطح زندگی مردم از طریق توسعه برنامه ریزی شده روستاها اهمیت می یابد . بر اساس این نظریه محدودیت منابع و عدم توانایی برای ارائه امکانات مختلف خدماتی ، بالا بودن هزینه ها و سودمند نبودن خدمات رسانی به روستاهای کوچک در چار چوب نظریه کلاسیک بنگاهها تحلیل می شود . از این روی انجام خدمات رسانی به مراکز بزرگ جمعیتی را توصیه می کند . این رویکرد عمدتا معطوف به اثرات مثبت بر روی جنبه های کالبدی است . وکمتر به دیگر اثرات این راهبرد می پردازد .
تحقیق حاضر به بررسی بازتابهای فضایی حاصل از جابجایی سکونتگاههای روستای (اسکان مجدد) در روستای حاضر میل از بخش مرکزی شهرستان دهلران با تاکید برپیامدهای اقتصادی وکالبدی می پردازد . این تحقیق در پنج فصل انجام گرفته است . در فصل اول کلیات تحقیق ارائه شده است . در فصل دوم مبانی نظری و اصطلاحات و مفاهیم مورد بحث قرار گرفته است . در فصل سوم ویژگیهای طبیعی منطقه به عنوان بستر سکونت انسان و ویژگیهای انسانی و سکونتگاههای روستایی شهرستان دهلران مورد مطالعه قرار گرفته است . در فصل چهارم به بررسی روند جابجایی روستای حاضرمیل و شناخت ویژگیها و جمع آوری اطلاعات در خصوص روستا پرداخته شده است و در فصل پنجم جمع بندی مطالب ، آزمون فرضیات و نتیجه گیری و ارائه پیشنهادت انجام گرفته است.
فصل اول: کلیات تحقیق
1-1- تبیین مسئله
روستا به عنوان سکونتگاهی انسانی همچون تمام پدیده ها در طول زمان در معرض تغییر و تحول است . بنا براین ، اجتماع روستایی ، جامعه ای پویا و ناگزیر از تغییر است و روستا به عنوان فضایی خاص که در آن با توجه به تراکم کم نسبی جمعیت که نوع خاصی از فعالیتهای اقتصادی عمدتا از نوع کشاورزی ، مطرح است و ساکنان آن یک هویت اجتماعی مشترک دارند ، این فضا دارای ساختار خاص خود است که در مکانی معین واقع شده وتحت تاثیر نیروها و روندهای درونی و بیرونی شکل گرفته است . در جریان این تغییرات بسته به سطح توان خود در تاثیر پذیری و تاثیر گذاری این تغییرات را به شکلی متفاوت بروز می دهد . روند این تغییرات درگذشته بسیار کُند بوده است و به شکلی یکدست بروز می کرد . همزمان با تغییرات معاصر ، این تغییر و تحولات نیز رو به سرعت گذاشت . معمولا جوامع روستایی با سرعت تغییرات هماهنگ نیستند به ویژه در کشورهای در حال توسعه که اختلاف بین شهر و روستا شکاف عمیق تری است و قدرت انطباق جوامع روستایی کمتر است در نتیجه قادر به حفظ خود نیستند . امروزه جامعه روستایی کشور با مشکلاتی نظیر نظام نامناسب استقرار ، پراکندگی ناموزون جمعیت و فعالیت ، تعداد زیاد روستاهای کم جمعیت ، کمبود فرصتهای شغلی ، پایین بودن سطح در آمد ، کمبود خدمات و … روبرو است ؛ برای رفع این نابرابری ، شناخت الگوهای استقرار و پراکندگی فضایی لازم و زیر بنای هر گونه طرح و برنامه ی توسعه روستایی است . در مناطق با پیشینه زندگی عشایری ، زندگی روستایی تکوین نیافته است و عمدتا پیدایش سکونتگاه های روستایی وابستگی زیادی به شرایط محیط طبیعی پیدا می کند . الگوی روستا نشینی در محدوده روستایی ، همچنان تحت تاثیر پیوندهای خویشاوندی و روابط بازمانده از زندگی عشایری قرار دارد و روستاها در حقیقت محل اسکان افراد یک طایفه و افراد وابسته به یک طایفه یا تیره می باشد . ادامه روند اسکان عشایر به توسعه یکجا نشینی منجر می شود ، و عشایری که تمایل به اسکان دارند بیشتر مایل به سکونت در روستاهایی هستند که قبلا بخشی از افراد وابسته به طایفه در آن اسکان یافته اند در صورت ایجاد ، نوآبادها معمولا در قلمرو مراتع ایلی و متعلق به همان طایفه تمایل به استقرار دارند . دهستانها در این مناطق بیش از آنکه نمایانگر وحدت اقتصادی یک جامعه باشند و بیش از آنکه عوامل طبیعی و شرایط جغرافیایی در پیدایش و ایجاد آن موثر باشد ، تحت تاثیر وابستگی های طایفه ای شکل گرفته اند و حتی نام بسیاری از دهستانها مشتق از نام طایفه یا تیره و یا دیگر رده های اجتماعی عشایر است . براساس بررسی های به عمل آمده ، در مناطق عشایر نشین کشور ، هم شکل گیری آبادیهای جدید و هم تخلیه آبادیها دراین نقاط ، معمولا از موضوع اسکان عشایرتاثیر می پذیرد . بدین ترتیب که غالبا خانوارهای عشایری بر مالگه ها و اتراقگاهها ی طایفه ای ، روستاهای نو بنیاد را بنا می نهند ، و از این طریق روستاهای نو بنیاد شکل می گیرند . از آنجاییکه این شیوه مکان یابی صرفا بر اصل مالکیت قبیله ای استوار است و نه بر مبنای قابلیتها و توانهای تولیدی ، بنابر این ، به همان سادگی که این آبادیها بر پا می شوند ، به همان سادگی هم پس از چندی به دلیل ضعف بنیانهای تولیدی امکان تخلیه آنها وجود دارد . (طرح جامع توسعه استان ایلام، 1385: 19) این گونه سکونتگاهها عمدتا در نواحی پایکوهی شکل می گیرند . عامل ارتفاع معمولا در شکل گیری سکونتگاه نقش دو گانه ای دارد ، به این معنی که نه تنها عاملی مهم در شکل گیری اولیه سکونتگاه به شمار می آید ، بلکه در عین حال به عنوان یکی از عوامل محدود کننده رشد وگسترش کالبدی روستاها نیز مطرح می گردد . به این ترتیب می توان میان شمارجمعیت و وسعت سکونتگاه از یک سو و میزان ارتفاع از سوی دیگر ، رابطه معنی داری تعریف نمود . به سخن دیگر ، هر چه ارتفاع متوسط بیشتر باشد ، سکونتگاه کوچکتر و از لحاظ امکانات رشد وگسترش با محدودیت بیشتری رو برو است . بنابراین این گونه آبادی ها در مقابل تغییرات اجتماعی و تحولات اقتصادی از پویایی کمتری برخوردارند . (سعیدی ،1388 : 86) .
شکل گیری روستاها در استان ایلام (پشتکوه) و شهرستان دهلران به دوره پهلوی اول و سیاست اسکان اجباری عشایر برمی گردد . تا پیش از آن به علت مخالفت حکام محلی با یکجا نشینی عشایر ، در محدوده استان ایلام روستا وجود نداشته وتنها در برخی مناطق قریه های کوچکی برای سکونت موقت یا انبارکردن علوفه وآذوقه وجود داشته است . عایدات والیان بیشتر از محل مالیات ایلات و عشایر کوچ نشین تامین می شد ، علاقه ی والیان به حفظ و تداوم شیوه معیشت کوچ نشینی به خاطر نیاز به عایدات آن بود ؛ به طوری که حسین قلی خان وجانشینش غلامرضاخان (آخرین والی) مخالف سکونت ایلات و عشایر پشتکوه بودند و تمایل نداشتند عشایر تحت امرشان اسکان یابند و اقدام به ساختن اماکن مسکونی نمایند . (مرادی مقدم ، 1385 : 170) . در دشت دهلران در دوره ی والیان پشتکوه با وجود دو رود میمه و دویرج به خاطر بی توجهی والیان و بی علاقگی عشایر کوچ نشین ، کشاورزی چندان صورت نمی گرفت و از دشت برای چرای احشام استفاده می شد . (مرادی مقدم، 244:1385) علاوه بر این از آن جا که منطقه ی پشتکوه دائما در معرض هجوم نیروهای عثمانی و اعراب عراق قرار داشت ، مردم علاقه ای به ایجاد اماکن مسکونی ثابت و تشکیل روستا و شهر نداشتندکه اگر روزی مورد تجاوز قرار گرفتند به راحتی بتوانند اموال خود را به مکانی امن انتقال دهند . ( مرادی مقدم ، 1385 :246 ) با روی کار آمدن رضا شاه زمینه برای اجرای سیاستهای حکومت مرکزی در این بخش از کشور فراهم شد . یکی از این سیاستها که نقش موثری در پیدایش نقاط سکونتی (شهر و روستا ) داشته است ، سیاست اسکان اجباری عشایراست . به نحوی که با اجرای این سیاست ، عشایرمجبور به یکجانشینی شده و شهرها و روستاهای جدید در استانهای عشایر نشین شکل گرفتند .
در دهه های اخیر عوامل اقتصادی در تخلیه و یا برپایی روستاها ، عامل تعیین کننده بوده است . قابلیت و امکانات اقتصادی روستاها و از جمله دسترسی به منابع و قابلیتهای طبیعی ، عامل اصلی پایداری روستاییان در محل استقرار خود بوده است و در مقابل این روند در مناطقی که منابع طبیعی تکافوی نیازهای معیشتی روستاییان را نداشته است ، حرکت جمعی و یا حرکت بخشی از جمعیت روستا پاسخ طبیعی به مشکل بوده است . در این تحرک مکانی ، روستا تخلیه گشته وعموما قابلیتهای تولیدی روستا نیز به دنبال تخلیه جمعیت بلا استفاده می ماند . در راستای حل این مشکلات ونیز تجارب ناموفق نگرش بخشی به توسعه روستایی در گذشته ، برنامه ساماندهی سکونتگاههای روستایی مطرح ودر سال1372دردستور کار بنیاد مسکن قرار می گیرد . در این طرح از یکسو وضعیت فعالیت ، جمعیت ، و خدمات در پهنه مورد نظر مورد توجه بوده است و از سوی دیگر ایجاد پیوند بین این مناطق و فضای بالاتر و نیز فضاهای پایین تر آنها از حیث نقش ، تمامی روستاها تبیین و بر مبنای جایگاه و نقش هر روستا ، میزان جمعیت ، نوع فعالیت و خدمات هر یک مشخص می شود . ساماندهی در این مفهوم در حقیقت توزیع مجدد جمعیت ، فعالیت و خدمات در سطح مناطق روستایی است و صرفا به معنی تعیین مراکز خدماتی و انتقال چند نقطه روستایی به یک نقطه جدید یا ادغام روستاهای کوچک نیست (جعفری محمدحسین ، 1377 : 43-46).
توجه و ارائه خدمات مناسب به روستاها چه بدلیل لزوم گسترش فعالیتهای مولد و چه بدلیل توجه به عدالت اجتماعی که باعث پایداری توسعه می شود و یا به منظور ترسیم سیمای آتی توسعه ی درونزای این سکونتگاهها امری لازم است . بحث ساماندهی روستاها از برنامه چهارم عمرانی پیش از انقلاب به شکلهای متفاوتی از جمله ، حوزه های عمران روستایی ، تجمیع روستاهای پراکنده ، ادغام روستاهای پراکنده ، استقراربهینه و… مطرح شده و هر یک از این راهبردها در مقطع زمانی متفاوتی اجرا گردیده است .
سکونتگاههای روستایی در شهرستان دهلران با توجه به خصوصیات طبیعی – اکولوژیک و اجتماعی – اقتصادی خود در روند زمان و بر مبنای حرکات هدایت شده و یا خودجوش به نحوی پراکنده شکل گرفته اند . در نتیجه استقرار آبادیها به صورت ناموزون و بی نظم تجلی یافته است و بدینسان به دلایل گوناگون و در تبعیت از منابع پراکنده آب و خاک ، واحدهایی کوچک و پراکنده پدیدار شده اند . از ویژگیهای این گونه سکونتگاهها می توان به کمی جمعیت ، پراکندگی و تفرق روستاها ، محدودیت منابع تولید ( زمین و آب ) و محدویت ارتباطی ( به علت توپوگرافی زمین ) اشاره کرد . در این روستاها به علت شرایط طبیعی و سابقه تاریخی ، شیوه رایج و عمده تامین زندگی ، دامداری بوده است و دامداری منبع عمده تامین زندگی روستاییان است . در این گونه روستاها به علت محدودیت منابع تولید ، میزان بیکاری بالاست ، در نتیجه میزان مهاجرفرستی بالایی در این روستاها دیده میشود . در کنار آن محدودیت ارتباطی و دشواری ارائه خدمات به این روستاها ، به همراه تحولات اجتماعی ، این روستاها را در معرض ناپایداری قرارمی دهد . به منظور کاهش ناپایداری این گونه سکونتگاهها و ارائه خدمات اساسی به ساکنین ، جلوگیری از مهاجرتهای بی رویه ، تقویت مبانی همبستگی اقتصادی سیاسی اجتماعی و ایجاد زمینه های اشتغال مولّد برای روستاییان ، طرح جابه جایی برخی از روستاهای بخش مرکزی شهرستان دهلران ارایه شده است . یکی از این روستاها که طرح جابه جایی آن اجرا شده است ، روستای حاضر میل دربخش مرکزی شهرستان دهلران است . سابقه شکل گیری این روستا به اواخر دهه 40 برمی گردد که در پی اسکان عشایر در ناحیه پایکوهی بخش مرکزی دهلران شکل گرفته است . این روستا درسال 1390دارای 883 نفر جمعیت بوده است و دومین روستای پر جمعیت بخش مرکزی ، بوده است . به علت محدودیت ارتباطی و دشواری ارائه خدمات به این روستا ، شاهد مهاجرت سکنه به شهردهلران به ویژه در مقطع زمانی بعد از سال 1370 و پایان جنگ تحمیلی هستیم . در این دوره و با توجه به طرح برنامه ریزی منطقه ای روستاهای بخش مرکزی و موسیان شهرستان دهلران ، تصمیم به جابجایی این روستا به مکان جدید با موقعیت کاملا بهتر از نظر دسترسی به خدمات و شیب مناسب برای ساخت وساز و توسعه آتی روستا گرفته شد.
در نتیجه از سال 1374طرح جابه جایی به محل جدید در فاصله 5کیلومتری مکان قبلی تهیه شد . از آنجاییکه هر گونه جابه جایی سکونتگاهها به علت وابستگی جوامع به مکان و تعلقات آن از قبیل سنت ، معیشت ، روابط همسایگی و غیره مسایل جدی در پی دارد . در روستای حاضرمیل نیز این چنین مسائلی دیده می شود ، از جمله این مسایل می توان به تغییر ساختار اشتغال روستایی از دامداری به خدمات و تغییرات کالبدی اشاره کرد . درزمینه تغییر در ساختار اشتغال ، این تغییر را می توان منفی تلقی کرد . یعنی بعد از جابه جایی این روستا تعداد دامها و تعداد شاغلین در بخش تولیدات دامی کاهش یافته اما در مقابل تعداد شاغلین در بخش خدمات (کارگری روزمزد ، خرده فروشی ) افزایش یافته است که علت آن جا به جایی روستا و فاصله گرفتن آن از مراتع و در مقابل سهولت رفت و آمد به شهر(دهلران) به علت بهبود موقعیت ارتباطی است . ازنظرتغییرات کالبدی ، این تغییرات به صورت مثبت و افزایش کیفیت و استحکام بناها و استفاده از مصالح با دوام و افزایش کیفیت شبکه ارتباطی داخل روستاست . اگر چه دست یابی به خدمات عمومی برای روستاییان از اهمیت زیادی برخوردار است و مطالعات زیادی ، حداقل بخشی از علل مهاجرتهای روستا به شهر را فقدان خدمات عمومی دانسته اند ولی باید به این نکته مهم توجه نمود که همه مشکلات زندگی روستاییان در عدم دست یابی به خدمات عمومی خلاصه نمی شود ، علت اینکه گروهی از جمعیت تصمیم می گیرند در یکجا زندگی کنند ، امرارمعاش و علایق اجتماعی و فرهنگی بین آنهاست ؛ بنا بر این وقتی مسئله ادغام یا جابجایی سکونتگاها را مطرح می کنیم بایست دید تا چه اندازه ای زمینه های اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی مورد مطالعه قرار گرفته اند . باید مسائل و مشکلات روستاییان را فراتر از نیاز خدماتی بدانیم و ابعاد اقتصادی ، اجتماعی ، فرهنگی و تاریخی آنرا در نظر بگیریم.
نظام آموزشی هر كشور در سرنوشت اقتصادی، اجتماعی و سیاسی آن كشور نقش اساسی دارد چرا كه پرورش یابندگان امروز سیاست گزاران ،برنامه ریزان و تصمیم گیران آینده كشورند و هر كشوری كه بخواهد درنگ و سكون را پشت سر نهد باید زیربنای آموزشی خود را مستحكم نماید به نظر میرسد تحول در روشهای تدریس و استفاده از رسانه های آموزشی در امر آموزش می تواند سراغاز این تحول باشد ،چرا كه رسانه ها، یادگیری را تقویت كرده و و تقویت یادگیری تاثیر آموزش را افزایش میدهد “،گاهی هزار كلمه جای یك تصویر را نمیگیرد”(لئونارد،اچ،كلارك،2006)
جان آموس كمینیوس (john a Comenius) مربی معروف در بزرگترین اثر خود به نام “هنر بزرگ معلمی “چنین می گوید : معلم در تدریس خود باید حقایق و اشیاء را كه وجود خارجی دارند مورد استفاده قرار دهد. بر مبنای موارد مذكور نقش بهره گیری از رسانه ها در فرایند یاددهی یادگیری غیر قابل انكار است .
نکته قابل توجه دیگر این است که ابعاد و کارآیی آیندهی نقش رسانههای جمعی در آموزش، آن دستخوش دگرگونی شده و سیطره و دامنه آن گسترش یافته است. و این باعث شده که نقش مدرسین را در آموزش از معلمی به تسهیل کننده و سرپرست تغییر بدهد. (Radford 2007, 65)
از سویی دیگرآموزش هر یك از مفاهیم درسی به نوبه خود از جایگاه قابل توجهی برخوردار است اما در نظام آموزشی اسلامی پرداختن به مفاهیم دینی كه نه تنها بخش آموزش رسمی بلكه بخش عظیمی از شاكله شخصیتی فراگیران را تشكیل میدهد از اهمیتی ویژه برخوردار است.
بر این اساس مساله اصلی محقق در این تحقیق بحث شناخت دبیران دینی مدارس راهنمایی از رسانهها، میزان و نحوه کاربرد رسانهها توسط آنها در فرایند یاددهی و یادگیری و همچنین دلایل عدم استفاده آن ها از رسانه ها بوده است .در این پژوهش ابتدا دسته بندی های متفاوتی که از رسانه های آموزشی به عمل آمده بود مورد بررسی قرار گرفته ؛ سپس ابعاد مختلف استفاده دبیران دینی از رسانه های آموزشی مانند میزان آشنایی ،میزان کاربرد،هدف، نقش مورد انتظار و موانع بهره برداری از رسانه ها مورد سنجش قرار می گیرد.
جهان امروز بی تردید از ویژگی های خاصی برخوردار است که عمده ترین آنها عبارتند از : تغییرات و تحولات سریع، پیچیدگی فزاینده و رقابت روز افزون. یکی از بارزترین ویژگی های عصر حاضر تغییرات و تحولات شگرف و مداومی است که در تکنولوژی و روش های انجام کار زندگی به چشم می خورد. سرعت این تغییرات به گونه ای است که نمی توان منحنی تغییر را در بعد زمان ترسیم کرد ، زیرا پیشرفت و تحول با شتابی بیشتر از سرعت ترسیم منحنی به وقوع می پیوندد. به عبارت دیگر، تنها چیزی که در این جهان ثابت است ، تغییر و تحول است. وسعت و تنوع تغییراتی که بر پیکره ی سازمانهای امروزی وارد می آید به قدری زیاد است که برای آنها چاره ای جز انطباق و پاسخگویی به این تغییرات وجود ندارد. از سویی دیگر سرعت نوآوری و ارائه محصولات جدید به قدری افزایش یافته که تغییرات و ابتکارات به امری عادی در جهان تبدیل شده است . ( کوارتکو و هاجتس ، 1989 ،ص 95 ).
یکی از گامهای اساسی در فرایند یاد دهی یادگیری، طراحی، انتخاب و کاربرد رسانههای آموزشی است. ابتدا باید دانست در فرهنگ فناوری آموزشی هر امکانی که در زمینه درک بهتر و یادگیری سریع همراه با علاقمندی را فراهم کند و موجب شود دوام و عمق یادگیری افزایش یابد، رسانه تلقی میشود. هرم تجارب ادگاردیل به خوبی بر ضرورت و جایگاه رسانههای آموزشی تاکید میکند. تجربه مستقیم، یادگیری موثری را فراهم میکند (دیدن یک فرایند شیمیایی، لمس کردن رگبرگها و…) اما امکان تجربه مستقیم در همه مفاهیم نیز با تجربه ذهنی، یادگیری ثمربخشی را ارائه نمیدهند. بنابراین ضروری است در بسیاری موارد معلمان از تجارب حد وسط (عکس، فیلم، ماکت و …) یا همان رسانهها استفاده کنند. واضح است بهرهگیری از رسانههای آموزشی ثمرات متعددی دارد. افزایش علاقه به یادگیری، تقویت
مشارکت در یادگیری، ایجاد ارتباط دقیق و توسعه دانش و مهارت و … از مهمترین فوائد کاربرد رسانههاست.
بنابراین معلم کارآمد باید انواع رسانهها را با حیطه گستردهاش بشناسد. و با شیوه کاربرد صحیح آن آشنا شود و به عنوان یکی از عناصر تفکیکناپذیر آموزش و یادگیری از آن بهره جوید. لذا شایسته است پژوهشهای متعددی برای شناسایی ابعاد مختلف کاربرد رسانه و اثرات آن بریادگیری صورت گیرد و نتایج آن در اختیار معلمان قرار گیرد.
از این رو لازم است ابعاد بهرهگیری معلمان از انواع رسانههای آموزشی و یا به نوعی همان تکنولوژی یادگیری مورد بررسی و تحقیق قرار گیرد تا ضمن تعیین میزان شناخت و کاربرد رسانهها توسط معلمان موانع این بهرهگیری نیز مورد شناسایی قرار گیرد.
انجام این تحقیق در مدارس راهنمایی شهر تهران از چند جهت می تواند اهمیت داشته باشد:
1-اطلاع رسانی به مدیریت و تسهیل در فرآیند مدیریت و نیل به اهداف سازمانی
2-كمك به تصمیم گیری های دقیق و كارآمد
3- تامین رضایت معلمان ،فراگیران و اولیا آنان
4- بهبود كیفی و كمی سطح آموزش و یادگیری
این تحقیق به دنبال نیل به اهداف زیر می باشد:
با توجه به اهداف گفته شده، فرضیات تحقیق به صورت زیر بیان می شوند:
1-میزان آشنایی دبیران دینی راهنمایی با رسانه ها ی آموزشی کمتر از حد متوسط می باشد.
2-میزان استفاده دبیران دینی راهنمایی از رسانههای آموزشی درفرایند یاددهی یادگیری کمتر از حد متوسط است
3-مهمترین هدف دبیران دینی راهنمایی در بهره گیری از رسانه های آموزشی ، جلب توجه و تقویت علاقمندی دانش آموزان است .
4-آموزش دوره های دانشگاهی در حد متوسط موجب آشنایی دبیران دینی با رسانه های آموزشی و نحوه کاربرد آن ها شده است.
5-کاستی های نظام آموزشی مهم ترین مانع استفاده دبیران از رسانه های آموزشی می باشد.
در این پژوهش متغیر های مستقل شاملکاستی های نظام آموزشی و آموزش دوره های دانشگاهی می باشد.
متغیرهای وابسته این عبارتند از: میزان آشنایی دبیران دینی راهنمایی با رسانه های آموزشی، میزان استفاده دبیران دینی راهنمایی از رسانه های آموزشی و هدف از بهره گیری از رسانههای آموزشی.
قلمرو موضوعی : قلمرو موضوعی تحقیق بررسی ابعاد بهره گیری از رسانه های آموزشی در فرایند یاددهی- یادگیری از نظردبیران دینی مدارس راهنمایی شهر تهران در سال تحصیلی 91_90 می باشد که در حوزه تکنولوژی آموزشی وارد می شود.
قلمرو زمانی : قلمرو زمانی پژوهش نیمه اول سال 1391 می باشد.
قلمرو مکانی : این پژوهش در مدارس راهنمایی شهر تهران صورت می گیرد .
هدف ما در اینجا آشنا ساختن خواننده با خصوصیات، شیوه های شناخت، برقراری ارتباط صحیح، نحوه كاركردن و درنهایت رفع مشكلات كودكان است. برای نیل به این هدف ابتدا تعاریف، اهداف، تاریخچه، ضرورت و اصول راهنمایی و مشاوره كودك مورد بررسی قرار گرفته، سپس مطالبی درباره خصوصیات دوره كودكی ارائه شده است تا دست اندركاران آموزش و پرورش و مشاوره كودك بتوانند رفتارهای عادی كودكان را از رفتارهای غیر عادی تشخیص دهند.
آشنایی باآموزش وپرورش پیش دبستان
تعریف لغوی آموزش و پرورش پیش از دبستان
آموزش: عمل آموختن، یاد دادن تعلیم: تربیت، پرورش
پرورش: 1- تربیت، تعلیم، تأدیب 2- فرهنگ، تمدن 3- پرستیدن، پرستش 4- خوراك، خورش، غذا، طعام
پیش: OIS ]پب. Patis مقابل فلز است.
Paitis، پهـ (7) [Pe$Pat 1- (ق – مكان) جلو، قبل، قدام. مق. پس، پیش، وضع، حال، نهاد
جزوهای جسم بود جهشهای مختلف چنان كه نشستن و برخاستن و ركوع و سجود و چون دست و پا پدر و اندامهای دیگر را نهادهای ایشان سوی چشمهای راست و چپ و زیر و زبر (پیش و پس…) دانشنامه الهی 30
2- (ق- زمان) قبل؛ پس. بعد. پیش از 3- (هر – اضـ ) نزد ( حضور داشتن چیزی یا كسی را رساند)
4-(هر – اضـ ) طرف، جانب، سوی (پیش او رفت)
دبستان: ded – estan ]= رب + پب . rdipi نوشتن + ستان – پسـ 20 (امر)
آموزند؛ مكتب 2- (نو) (مزه) مدرسه ابتدایی- آموزشگاه نوآموزان كه بالاتر از كودكستان و پایین تر از دبیرستان است.
تاریخچه آموزش پیش دبستانی
تاریخچه آموزش پیش دبستانی در ایران به 80 سال پیش باز می گردد.
در سال 1298 مسیونر های مذهبی و اقلیت های دینی به احداث كودكستان ها و مراكز آموزش پیش دبستانی درتهران مبادرت نمودند .در همان اثنا زنده یاد جبار باغچهبان در سال 1303 به احداث باغچه اطفال در شهرستان تبریز مبادرت نموده و چند سال بعد در سال 1307 كودكستان دیگری در شهرستان شیراز دایر نمود. گفتنی است كه در آن اثنا تنها از كودكان خانواده های مرفه و كارمندان عالی رتبه ادارات در این مراكز ثبت نام به عمل می آمد . استقبال این خانواده ها از عملكرد مراكز آموزش پیش دبستانی (كودكستان ها( سبب گردیدكه طی مدت زمان كوتاهی در تهران وچندین شهر بزرگ دیگر كشور، كودكستان هایی توسط بخش خصوصی دایر گردد .از جمله مهمترین برنامه های این مراكز می توان به بازی های مرسوم ، آموزش مقدماتی خواندن و نوشتن ، نقاشی و بازی با عروسك و اشكال هندسی اشاره نمود.در سال 1303 شورای عالی فرهنگ ،به تصویب انحصاری آیین نامه احداث مراكز آموزش پیش دبستانی در شهرستان تهران و درسال 1304به تصویب این آیین نامه برای سایر شهرهای كشور مبادرت نمود.نخستین امتیاز تاسیس كودكستان توسط وزارت معارف و اوقاف و صنایع مستظرفه در سال 1310 صادر گردید.از این روی سال1310 آغاز فصل جدیدی در تاریخ آموزش پیش دبستانی ایران محسوب می گردد.نخستین آیین نامه ویژه كودكستانها و مراكز آموزش پیش دبستانی درسال 1312 به تصویب شورای عالی فرهنگ رسید. در ماده اول این آیین نامه ، سن كودكان جهت پذیرش در كودكستانها 4 تا 7 سال قید شده بود. این در حالیست كه درسال 1335 ، آیین نامه جدیدی جهت اداره كودكستانها به تصویب رسید كه طی آن سن كودكان ، 3 تا 6 سال تعیین شده بود. در سال1334 ، اداره مستقلی جهت رسیدگی و نظارت بر امور كودكستان ها تحت نظارت وزارت فرهنگ تاسیس گردید. در سال1340 ، اداره امور كودكستانهای كشور منحل شده و وظایف مربوطه به اداره كل تعلیمات ابتدائی محول گردید. در آن اثنا دولت به تلاش هایی درجهت احداث كودكستان های دولتی مبادرت نموده و با احداث كودكستانها در شهرهای سراسركشور،كودكان خانواده های طبقه متوسط را تحت پوشش
خود قرار داد. تا سال 1322 در سراسر كشور تنها تعداد 7 كودكستان وجود داشت و این در حالیست كه طی سال1331 به 74 و طی سال 51 13 به 431 مركز بالغ گردید. در همان اثنا تلاش هایی درجهت تربیت مربیان مراكز پیش دبستانی نیز آغاز گردید. درسال 1336 ، آموزشگاه های كودكیاری آغاز به فعالیت نمودند . اولین اساسنامه و برنامه درسی این آموزشگاهها طی سال 1345 به تصویب شورای عالی فرهنگ رسید. چندسال بعد تدریس رشته كودكیاری یا آموزش و پرورش پیش ازدبستان در برخی دانشكده های علوم تربیتی من جمله مدرسه عالی شمیرانات و دانشگاه ابوریحان آغاز گردید.
درسال1350 ، اداره كل تعلیمات ابتدایی به دفتر برنامه ریزی آموزش ابتدایی تغییر نام داده و واحد كودكستان های این اداره، عهده دارمسئـولیت طرح و برنامه ریزی آموزش و پرورش پیش دبستانی گردید. درسال1354، با توجه به توسعه كودكستانها و تربیت مربیان كودك، دفتر برنامه ریزی آموزش ابتدایی به دفتر آموزش كودكستانی و ابتدایی تغییر نام داده و بالاخره درسال 1359 در اداره كل و سپس در دفتر آموزش عمومی ادغام گردید . طبق آخرین آیین نامه كودكستانها كه در سال 1349به تصویب شورای عالی آموزش و پرورش رسید، تشكیل كلاسهای آمادگی ضمیمه آموزش ابتدایی گردیده و سن كودكان كودكستانی 3 تا 6 سال تعیین گردید. درسال 1353 ، وزارت آموزش و پرورش طبق انتشار بخشنامه ای به اعمال اصلاحاتی در آیین نامه مذكور مبادرت نمود. مطابق این تغییرات تنها آندسته از كودكانی كه از سن 5 سال تمام برخوردار بودند از حق ثبت نام دركلاسهای آمادگی بهره مند گردیدند.
درگذشته امتیاز تاسیس مهدهای كودك ویژه كودكان رده های سنی 3 تا 6 سال به وزارت آموزش و پرورش و مجوز تاسیس مراكز مراقبتی كودكان زیر رده سنی3 سال به اتاق اصناف واگذار گردید. ازسال1354، سازمانهای دولتی موظف به تاسیس مهدهای كودك شده و ضوابط آنها از سوی سازمان زنان تنظیم گردید. درسال1356، در بودجه كل سازمانهای دولتی، بودجه لازم جهت احداث مهدهای كودك ویژه فرزندان زنان كارمند پیش بینی شده و سازمان زنان مسئولیت تشكیل و نظارت بر آنها را عهده دار گردید. پس از انقلاب اسلامی ، بر اساس تصمیم گیری هیات وزیران، با انحلال سازمان زنان ، سازمان ملی رفاه خانواده، سازمان تربیتی شهرداری تهران و انجمن ملی حمایت از كودكان، اجازه تاسیس مهدهای كودك به وزارت بهداری و بهزیستی و سپس به سازمان بهزیستی محول گردید. درحال حاضر صدور مجوز و نظارت بركلیه مهدهای كودك دولتی و خصوصی بر عهده سازمان بهزیستی كشور است. ازسال 1372 كلیه كلاسهای آمادگی ضمیمه مدارس دولتی به علت كمبود جا منحل گردید.گفتنی است كه این كلاسها 30 سال پیش درسال1349 و با تصویب شورای عالی آموزش و پرورش تشكیل شده بود . ازجمله انواع مهدهای كودك كه درحال حاضر درسراسركشور فعالیت دارند میتوان به موارد ذیل اشاره نمود:
ــ مهدهای كودك خصوصی كه توسط بخش خصوصی احداث گردیده اند.
ــ مهدهای كودك خود محوركه وابسته به موسسات دولتی بوده و با كمك هزینه های دولتی و والدین كودكان اداره میگردند.
ــ مهدهای كودك كارگری كه متعلق به كارخانجات بوده و تحت پوشش وزارت كار فعالیت دارند.
ــ مهدهای كودك ادارات آموزش و پرورش كه به ثبت نام از فرزندان زنان شاغل درآموزش و پرورش مبادرت می نمایند.
ــ مهدهای كودك انجمنهای حمایتی سازمان بهزیستی كه به ثبت نام از كودكان تحت پوشش بهزیستی و درصدی از افراد عادی مبادرت می نمایند.
ــ مهدهای كودك انجمنهای روستایی كه به ثبت نام از كودكان روستایی مبادرت می نمایند.
تاریخچه فوق بیانگر این واقعیت است كه سهم دولت در تاسیس مهدهای كودك بسیار ناچیز بوده و عمدتا به تنظیم آیین نامه ها و اعطای مجوزهای قانونی محدود بوده است به نحویكه پس از تشكیل اولین مهدهای كودك ، وزارت آموزش و پرورش به تاسیس مهدهای كودك دولتی پس از 42 سال مبادرت نمود. درحال حاضر برای كودكان زنان غیر شاغل مهد كودك دولتی وجود نداشته وكلاسهای آمادگی ضمیمه مدارس دولتی نیز از سال 1372 منحل گردیده است. علاوه بر این تعداد فارغ التحصیلان رشته كودكیاری با توجه به نیاز مهدهای كودك ، بسیار اندك بوده و دوره های باز آموزی بهزیستی ویژه مربیان و مدیران ، چه از لحاظ مدت زمان و چه از لحاظ تعداد نفرات تحت پوشش هر دوره آموزشی، جوابگوی نیاز مهدهای كودك نمی باشد. . بعنوان مثال از سال 61 13تا 69 13یعنی ظرف مدت زمان 8 سال تنها 1215 نفر ازمدیران و مربیان موفق به گذراندن دوره های آموزشی كوتاه مدت بهزیستی شده اند و این در حالیست كه این رقم درمقایسه با تعداد مدیران ومربیان مهدهای كودك بسیار ناچیز می باشد.
علاوه بر این تعداد مهدهای كودك نسبت به جمعیت كودكان در ایران بسیار ناچیز می باشد.. بعنوان مثال طی سالهای1360- 1359 تعداد مهدهای كودك بر2971 ، تعداد كودكان بر 172002، تعداد كلاسها بر6340 و تعداد كاركنان بر9356 نفر بالغ می گردید واین درحالیست كه طی سالهای 68 ـ 67 تعداد مهدهای كودك بر 2547 ، تعداد كودكان ثبت نامی بر177979، تعداد كلاسها بر5951، تعداد كاركنان بر1983و تعداد كودكان رده های سنی1 تا 6 سال بر12میلیون نفر بالغ گردید . ضــمنا تعداد مهدهای كودك خصوصی شهرستان تهران طی سال1370 بر200 مركز، طی سال1371بر174مركز و طی سال1372بر170 مركز بالغ گردید.
شهرداری ، نوعی سیستم اداره شهر است و از دو واحد به نام شورای شهر و اداره شهرداری تشکیل شده است که اولی قوه ناظر و تصمیم گیرنده در شهر و دومی مجری آن است؛ به عبارت دیگر صفت بارز این سیستم آن است که تعیین خط مشی و سیاست کلی امور شهر در دست هیأتی به نام شورای شهر قرار می گیرد و اجرای نظریات و سیاست کلی مزبور به عهده مأموری به نام شهردار واگذار می شود و شهردار در مقابل شورای شهر مسئول و جوابگوی عملیات اداره شهرداری یعنی دستگاه اجرایی تحت نظر خود است. اگر شهرداری در انجام وظایف خود تخلف و یا قصوری کرد ، به وسیله نمایندگان منتخب اهالی و ساکنان شهر که در شورای شهر هستند ، استیضاح می شود و اگر مورد تأئید نبود با رأی آنها برکنار میگردد.
شهرداری به عنوان یکی از ارکان بنیادی مدیریت شهری مانند دیگر سازمانها برای حفظ ارتقای کارایی خود باید از اصول تعادل بین منابع درآمدی و هزینهها به عنوان یک رویکرد اساسی در تأمین و مصرف منابع مالی خود استفاده کند. درآمد برای شهرداریها یکی از چالشهای این بنیاد شهری در شهرهای مختلف اعم از بزرگ و کوچک میباشد.
از سوی دیگر شهروندان هر شهری با توجه به رشد روزافزون نیازهای خود و نیاز به بالا رفتن سطح خدمات مختلف شهری خواستار ارائه خدمات متنوع و مناسب از سوی شهرداریها هستند که این امر نیز وجود درآمدهای پایدار برای شهرداریها حتی در مقیاس کوچکتر و برنامهریزی اصولی و مدون براساس این درآمدها را به امری لازم و ضروری در مدیریت شهری و جلب رضایت شهروندان تبدیل کرده است.
مطالعات در زمینه تجارب کشورها در زمینه ی دستیابی به درآمدهای شهری جدید و اصلاح آن ها همگی بر این موضوع اتفاق نظر دارند که کسب درآمد و تامین منابع مالی شهری به منظور ایجاد کالا و خدمات مورد نیاز شهروندان، ضمن اینکه یکی از اهداف اساسی هرجامعه شهری است، چنانچه این گونه درآمدها سبب کاهش شرایط کیفی زندگی گردیده و کیفیت زیستگاههای انسانی ( شهرها ) را به خطر بیندازد، به عنوان درآمدهای پایدار و درآمدهای سالم( مطلوب) تلقی نمی گردند.
هرگونه تلاش جهت فعال کردن درآمدها و ایجاد منابع مالی جدید باید به دو مقوله ی مطروحه یعنی تداوم داشتن در طول زمان و مطلوب بود آن ها در چهارچوب ضوابط شهرسازی صورت پذیرد.(شرزه ای ،1387،صص 24-25)
نگرش موردی ومقطعی به نظام درآمدی شهرداری ها وعدم تعیین تکلیف آن در قالب یک نظام کلان اقتصادی، عدم شفافیت نظام بودجه و درآمد شهرداری ها به همراه هدفمند نبودن شکل گیری و تأسیس سازمان های تابعه و توزیع نامناسب بعضی از درآمدها و نبود ساختار تشکیلات مناسب ازدیگر چالش های درآمدی است. با توجه به تمامی مسایل مذکور باید راه های درآمدی درجهت کاهش هزینه ها مورد توجه مدیران شهری باشد تا تمام ابعاد درآمدی چه ازمنظر جایگاه قانونی، چه مکانیزم های دولتی وهم سهمی که از دولت و وزارت کشور به شهرداری پرداخت می شود و درنهایت مشارکت مردمی درقالب عوارض ازبرنامه های آتی، آینده روشنی را برای شهرها رقم بزند. عبور از
حوزه فعالیت های خرد به فعالیت های كلان تر همچون مشاركت در پـــروژه هـای چنــد منظـــوره، فـــرصت پرداختن مدیریت شهری به دیگر بخش هایی را فراهم می آورد كه جز با اعمال مدیریت مستقیم، سامان نمی یابد. تامین درآمدهای غیرنقدی كه با مهندسی مجدد فرآیندها به دست می آید، كارآمدی منابع غیرنقدی را در بعضی حیطه ها تضمین كــرده است. در حالی كه بعضی كارشناسان تنها منبع درآمد شهرداری ها را دریافت عوارض، عنوان كرده و از این رو این نهادها را نیازمند كمك دولت می نامند، این خود شهرداری ها هستند كه باید با مطالعات عملی و تقویت پشتوانه های مدیریت اندیشه – عمل، از وابستگی به دولت بكاهند و از استانداردسازی روش های دستیابی به درآمدهای پایدار بهره ببرند. با مقایسه ای بسیار سطحی و گذرا و مقایسه کشورهای آلمان ، اندونزی ، انگلیس ، فرانسه وتایلند که نمونه ای از کشورهای در حال توسعه و توسعه یافته هستند و نیز شهر تهران که کلانشهری رو به توسعه است می توان دریافت که درآمدهای ناپایدار کنونی شهرداری ها که بیش از همه به فروش تراکم وابسته است نمی تواند متضمن رشد منطقی در این کلانشهر باشد و در واقع بدون داشتن درآمدهای پایدار نمی توان انگیزه زیادی برای اجرای پروژه های طولانی و کلیدی ایجاد کرد.
شهرداری شاهرود بعنوان یکی از شهرداریهای بزرگ استان بعداز شهرداری سمنان دارای بالاترین درآمد وبودجه درطول سال است . شهرداری مذکوربه عنوان متولی و اداره کننده شهر ، می بایست جهت دهنده و سرعت دهنده فعالیت های بخش های دولتی و خصوصی باشند محدودیت های مالی و عدم تامین منایع مالی مورد نیاز برای انجام وظایف و ماموریت های قانونی و یا نیازها و مطالبات شهروندان یکی از مهم ترین چالشها و دغدغه های این شهرداری می باشد.در این پژوهش با توجه به موقعیت جغرافیایی شاهرود و قرارگیری آن درمسیر تراتزیتی تهران – مشهد، سعی شده است روشهای تامین منابع مالی و درآمدی شهرداری شاهرود مورد بررسی قرار گیرد .بنظر می رسد استفاده بهینه از قانون عوارض نوسازی و عمران شهری به عنوان منبع درآمدی پایداردرکنارمشارکت مردمی شرایط استقلال این شهرداری را فراهم مینماید.
3-1- اهمیت و ضرورت تحقیق
همانطور که میدانیم مطالعه ی مسائل جهان اسلام و بررسی آنها، تاکنون از جنبههای گوناگون مورد توجه صاحبنظران و محققین در این حوزه قرارگرفته ونظر آنان را به خود جلب نموده است. جهان اسلام امروزه به عنوان واحدی عظیم، مورد بررسی کارشناسان قرار گرفته است. لازم به ذکر است این عظمت پس از ظهوراسلام درجزیرهالعرب حادث شد. این گستردگی هم از لحاظ سیاسی و هم از لحاظ جغرافیایی، فرهنگی و جمعیتی در نظر گرفته میشود که این خود عاملی است تا این مجموعهی عظیم نقش مهمی را در میان مسایل روز ایفا کند و توجه قدرتهای بزرگ را به خود جلب نماید. لزوم مطالعهی جهان اسلام و اعضای آن نیز از همین نکته مشخص میگردد. شناخت کامل و همه جانبهی این واحد عظیم به مستحکمتر شدن پایههای اسلامی حکومت و تقویت روابط بین کشورها و در نهایت کوتاه شدن دست بیگانگان منجر میشود. مطالعهی هر چه بیشتر و شناخت همه جانبه از تمامی ابعاد توسط کارشناسان این حوزه و ارایهی نتایج به مدیران، سیاستگذارای و برنامه ریزی در این زمینه را تسهیل میبخشد.
جهان اسلام از نظر جغرافیایی شامل سرزمینهای وسیعی میشود كه بدنهی اصلی آن به شكل مستطیلی از كرانههای اقیانوس اطلس شروع شده، تا جنوب غربی و شمال شرقی آسیای مركزی امتداد مییابد و واحدهای كوچكتری چون آلبانی را نیز شامل میگردد، در اقیانوس هند، بنگلادش، بخش بزرگی از هند و سراسر پاكستان و شبه جزیرهی مالاكا، جزایر مالدیو، سوماترا، جاوه، برونئی، گینه نو و میندانائو را در برمیگیرد و همچنین شامل قسمت عمدهی آسیا و آفریقا و بخشی از اروپا میشود. این جهان با بیش از 31 میلیون كیلومتر مربع، بالغ بر یك پنجم مساحت خشكیهای زمین را در برمیگیرد، 57 کشور اسلامی را در خود جای داده است که همگی آنها عضو سازمان کنفرانس اسلامی هستند و بسیاری از کشورهایی که از لحاظ سیاسی و اقتصادی در موقعیت بسیار حساسی قرار دارند در این حوزه واقع میشوند.(صفوی،1387: 34)
توجه به گستردگی جهان اسلام این مطلب را میرساند که طیف وسیعی از اتفاقاتی که در جهان حادث میشود میتواند به نوعی با این واحد ارتباط داشته باشد. این ارتباط نوعی شناخت همه جانبه را در مورد ابعاد گوناگون جهان اسلام طلب مینماید. میتوان اینگونه بیان نمود که این جهان به عنوان یک قطب سیاسی و یک قطب جمعیتی از لحاظ استراتژیکی مورد توجه در تمامی عرصهها قرار گرفته است و درصحنههای جهانی نقش عمده وپایگاه بسیارمستحكمی را داراست. همچنین این مجموعه پس از ظهور اسلام شامل تغییرات زیادی بوده تا شكل كنونى را به دست آورده است.
مطالعهی این جهان در دو سال اخیر، به سبب وجود تحولاتی که در تعدادی از کشورهای اسلامی تحت عنوان بیداری اسلامی صورت گرفت توجه کارشناسان این حوزه را به خود جلب نموده است. دغدغهی ذهنی ما در این تحقیق بررسی جنبههای مختلف جهان اسلام است. این ابعاد شامل شرایط فرهنگی، جغرافیایی، سیاسی، اقتصادی، جمعیتی و … میشود. به تعبیر دیگر در جریان تحقیق تلاش خواهیم کرد تا با مطالعهی دقیق اسناد و اطلاعات موجود به شناخت جهان اسلام به عنوان یک کل و بررسی ویژگیهای کشورهای اسلامی به عنوان اجزای تشکیل دهندهی آن بپردازیم. لزوم بررسی جهان اسلام به عنوان یک واحد عظیم و کشورهای عضو این جهان جهت بدست آوردن اطلاعات دقیق و صحیح در این حوزه از مسایل مهم و خاص در این پژوهش به شمار میرود.
البته بیان این مطلب حائز اهمیت است که بدست آوردن تمامی اطلاعات در این زمینه به دلیل گستردگی و تنوع موضوعات کاری دشوار بوده و بعضا به دلیل نبود اطلاعات جامع و کامل در زمینههای فوق، با مطالعه اسنادی سعی نمودیم تا به بررسی حوزههایی از جهان اسلام و اعضای آن بپردازیم.
امروزه مشخصات فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، جمعیتی و تكنولوژیكی کشورها از یك جهت به عنوان یك نیروی مهم تعیین كننده در سرنوشت )اقتصادی، سیاسی و فرهنگی وضعیت( فعلی جوامع محسوب میشوند و از طرف دیگر با عملكرد كیفی خود میتوانند در تعیین چشم انداز آیندهی كشورها و نواحی در جهان اسلام به صورتهای مثبت یا منفی نقش داشته باشند. اکنون جهان اسلام به عنوان یك نیروی عظیم اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی در تمام صحنههای جهانی مطرح شده و معادلات سیاسی بسیاری را برهم زده است.
جهان اسلام به عنوان یك واحد گسترده در زمینههای فرهنگی، سیاسی، نظامی و همچنین در عرصههای دور و نزدیك قارهها و تمام سرزمینهای جهان به وضوح مطرح بوده و عاملی مهم از لحاظ اجتماعی و فرهنگی به شمار میرود. درمحافل اجتماعی، سیاسی، اقتصادی وفرهنگی جهان همواره به عظمت جهان اسلام وكشورهای اسلامی تاكید میشود، زیرا این جهان شناخته شده، حدود 22 درصد جمعیت دنیا و 25 درصد كشورهای جهان را در خود جای داده و همچنین درصحنههای جهانی نقش عمده وپایگاه بسیارمستحكمی را داراست. مسلماً مطالعه و تحلیل موقعیتهای فرهنگی، اجتماعی، ایدئولوژی واقتصادی این جامعه و همچنین سیمای آیندهی آن ازجهات بالابسیارحائزاهمیت است.
به تعبیر دیگر ما در جریان تحقیق تلاش خواهیم کرد تا با استفاده از روش اسنادی در پی آن باشیم تا با شناخت مختصات این مجموعه، اجزای آن، موقعیت جهان اسلام را در کشورهای اسلامی مورد بررسی قرار دهیم.
همانگونه که پیش از این بیان شد، جهان اسلام به عنوان واحدی عظیم از لحاظ ابعاد سیاسی، اجتماعی، جمعیتی، جغرافیایی و فرهنگی در نظر گرفته میشود. میتوان در مورد جهان اسلام به بررسی مسائل مختلفی پرداخت به دیگر سخن گسترهی موضوعات در مورد این جهان آنچنان وسیع است که جهت بررسی آنها باید فهرستی طولانی از موضوعات تحقیق را تهیه نمود. لذا جهت ترسیم نمودن محدودهی موضوعی این پژوهش اشاره به نکات زیر ضروری است.
در این پژوهش به بررسی جنبههای مختلف جهان اسلام چون ابعاد گوناگون زیر میپردازیم.
در بعد اجتماعی به بررسی ابعاد گوناگون کشورهای اسلامی در سطح ویژگیهای اجتماعی مبادرت ورزیدیم.
در بعد سیاسی به بررسی انواع ویژگیهای کشوهای اسلامی در خصوص جزئیات سیاسی اقدام کردیم.
در بعد اقتصادی به مطالعهی مشخصاتی از کشورها پرداختیم که در سرنوشت اقتصادی آنها تاثیر عمده دارند.
همچنین به بررسی مسایلی چون ارتباطات درون فرهنگی و میان فرهنگی، همگرایی و واگرایی جهان اسلام و بیداری اسلامی، مبادرت ورزیدیم.
هدف اصلی تحقیق عبارت است از یک پژوهش اکتشافی دربارهی مختصات جهان اسلام و ارتباطات فرهنگی به منظور تامین منبع درسی جهت دوره کارشناسی ارشد رشتهی تبلیغ و ارتباطات فرهنگی.
اهداف فرعی تحقیق عبارت اند از:
1 -بررسی کلیات و مفاهیم
2-بررسی توزیع جغرافیایی
3-بررسی ویژگی های جمعیت شناختی جهان اسلام
4-مطالعه شرایط اقتصادی جهان اسلام
5-مطالعه اوضاع سیاسی جهان اسلام
6-مطالعه اوضاع اجتماعی جهان اسلام
7-مطالعه بیداری اسلامی
8-بررسی ارتباطات درون فرهنگی در جهان اسلام و ارتباطات فرهنگی میان کشورهای اسلامی
9-برررسی همگرایی و واگرایی کشورهای اسلامی
در باب اهمیت موضوع تحقیق میتوان بیان کرد که جهان اسلام با در نظر گرفتن آنچه در مورد ابعاد گوناگون و وسیع آن میدانیم بسیار نیازمند مطالعه و بررسی است. با دانستن ویژگیهای مهم سیاسی، جمعیتی، جغرافیایی و فرهنگی جهان اسلام اهمیت بررسی این موضوع به خوبی نمایان میشود. در ضمن این مطلب که تا به حال خود جهان اسلام به عنوان یک کل،کمتر در نظر گرفته شده است و ویژگیهای متفاوت آن از لحاظ وضعیت جغرافیایی، اجتماعی و … تنها در مورد تک تک کشورهای اسلامی مورد تحقیق و بررسی قرار گرفته است.
دیگر موضوع اینکه همگرایی جهان اسلام نیز به عنوان یک قطب بزرگ سیاسی و اجتماعی تا به حال به صورت جدی مورد مطالعه قرار نگرفته است. همگرایی این واحد عظیم میتواند موجب تحولات عمده و بزرگی در خود جهان اسلام(کشورهای اسلامی) و کل جهان گردد.
آنچه به عنوان ویژگیهای اجتماعی در این واحد عظیم وجود دارد چون دین، زبان، نژاد، جمعیت، نرخ تولد ونرخ مرگ ومیر از آنجایی مهم مینماید که جزء خصوصیات مهم یک جامعه برشمرده میشوند. جهان اسلام همواره از لحاظ سیاسی مورد توجه قدرتهای جهان قرار گرفته است. بررسی آنچه در شرایط جدید روی میدهد مستلزم دانستن اطلاعات پایه در مورد این ویژگیها است.
همگرایی و واگرایی کشورهای اسلامی در جهان اسلام از اهمیت بالایی برخورداراست. در گروی همگرایی بالا و تقلیل واگراییها جهان اسلام به وحدتی همه جانبه دست پیدا خواهد کرد. در این صورت قدرت همراه این عظمت خواهد شد و مطمئنا راهی جهت پیشبرد اهداف والای اسلامی و انسانی در پیش روی ما قرار خواهد گرفت.
میتوان از جنبههای مهم دیگر در موضوع انتخاب شده به بحث بیداری اسلامی اشاره نمود. آنچه به عنوان موجی فراگیر در کشورهای اسلامی اتفاق افتاد و یکی پس از دیگری جوامع اسلامی را در معرض تغییر و ایستادگی در برابر ظلم قرار داد، هماکنون این پدیده از موضوعات مورد گفتگو در اکثر محافل سیاسی و علمی است. همچنین مطالعهی علل پیدایش این انقلابها و اعتراضات و دلیل شکلگیری آنها از مقولات مهم بر شمرده میشود. اهمیت دیگر مطالعهی نقش رسانهها در شکل گیری این اعتراضات و انقلابها میباشد.
یکی از دلایلی که ضرورت انجام پژوهش را در این زمینه مشخص میکند، موضوعات اخیری است که در جهان اسلام اتفاق افتاده است. آنچه تحت عنوان بیداری اسلامی در کشورهایی چون بحرین، لیبی، تونس، مصرو … در دو سال اخیر رخ داد، نیازمند مطالعه و بررسی است.
همچنین وجود تفرقههای مذهبی در کشورهای اسلامی، نشان میدهد که مطالعهی همگرایی و واگرایی بین کشورهای اسامی ضروری است. بررسی علل ایجاد همگرایی و دلایل ایجاد واگرایی در جهان اسلام میتواند از وقوع بیشتر این پدیده جلوگیری نماید. مطالعهی پدیدهی واگرایی و علل بروز این پدیده در جهان اسلام نیز ضرورت انجام پژوهش را مشخص میکند. با مطالعهی دقیق و یافتن دلالیل آن میتوان از بروز آن جلوگیری نمود. واگرایی را به همگرایی بدل نمود و زمینه قدرتمند شدن جهان اسلام را فراهم نمود.
پرهیز از نگاه جزئی به جهان اسلام و نادیده گرفتن تاثیر اجزای آن( کشورهای اسلامی) به عنوان یک کل در رخ دادن پدیدههای گوناگون وپرهیز از پرداختن به مسایل حاشیه ای از دیگر دلایل ضرورت انجام پژوهش میباشد.
جهت مطالعهی بهتر و موثرتر در مورد جهان اسلام و کشورهای موجود در آن به اطلاعات دقیق و به روزتری احتیاج داشتیم. در مطالعات مقدماتی در منابع و مدارک موجود در راستای موضوع مورد نظر اطلاع یافتیم که ویژگیهایی مربوط به کشورهای اسلامی در ابعاد سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، نوع و تعداد رسانهها مربوط به سالیان دور است، بنابراین ما تلاش نمودیم تا اطلاعات به روزتری نسبت به مدارک گردآوری شده درگذشته بیابیم.
امروزه باتوجه به اینکه بیش از یک میلیارد نفرمسلمان در گوشه وکنارجهان زندگی میکند وزعامت ورهبری بسیاری از دولتهای دنیا را بدست دارند ولی بدلیل ناهماهنگ بودن باهمدیگر وعدم اتحاد و همبستگی هر روزبیش ازپیش از ناحیهی بیگانگان ضربات جبران ناپذیری نسبت به اسلام وامت اسلامی وارد میشود ومسلمانان هرروز بیش از دیروز قدرت واقتدار خود را از دست میدهند، اختیارات از آنان سلب میشوند، به بهانههای مختلفی مورد اتهام و محکومیت قرارگرفته وعملا صحنهی رقابتها و تاخت وتازهای آنان قرار میگیرند.
فقدان منبع روزآمد در درس مختصات جهان اسلام و موضوع مورد بحث باعث شده تا اطلاعات در مورد جهان اسلام تنها در سطح ارایه مطالب در مورد ویژگیهای کشورهای اسلامی باشد وهیچگاه به صورت کلی به جهان اسلام پرداخته نشده است. لازم به ذکر است در گذشتههای دور استعمارگران اطلاعات دقیقی در مورد جهان اسلام در اختیار داشتند.آنها از این اطلاعات به منظور پیش بینی روشهایی جهت فتنه انگیزی در بین مسلمانان استفاده میکردند این در حالی بود که خود مسلمین در این زمینه فعالیتها و پژوهشهای منسجمی را انجام نداده بودند. مطلب فوق ضرورت انجام اینگونه از پژوهشها را توسط خود مسلمین روشن میسازد.
نتیجه گیری:
جهان اسلام واحد بزرگی است که از لحاظ گوناگون در جهان مورد توجه قرار گرفته است. اندیشمندان فراوانی این گستره را از ابعاد گوناگون و گاه به طور کلی مورد تجزیه و تحلیل قرار داده اند. جمعیت کثیری که در 57 کشور اسلامی تحت عنوان جهان اسلام قرار دارند، گستردگی جغرافیایی این جهان چهار قارهی و دلایل دیگر چون مطالعهی پدیدهی بیداری اسلامی، همگرایی و واگرایی، بررسی کلیت جهان اسلام به عنوان یک واحد سیاسی، اجتماعی و فرهنگی و… تحقیق در این زمینه از جمله موضوعاتی هستند که در جریان تحقیق مورد توجه قرار گرفته اند. علاوه بر این بررسی انواع شرایط چون سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و روابط فرهنگی از آن جمله اند.