آغاز این بحران به زمانی برمی گردد که ایران برخی از فعالیت های هسته ای خود را پنهان نموده و به آژانس بین المللی انرژی اتمی گزارش ننمود. در حالی که مطابق اساسنامه ی آژانس، که به معاهده منع گسترش سلاح های هسته ای (N.P.T) و موافقت نامه ی پادمان معروف است؛ و ایران آن را متعهد گردیده است، بایستی هر گونه فعالیت هسته ای اعم از صلح آمیز و غیرصلح آمیز به این آژانس گزارش می گردید. چنین نقض عمدی از سوی دولت ایران (که از سوی مقامات کشور به آن اذعان گردیده است)، منجر به آن گردید که تعاملات بین المللی موجود میان دولت ایران و آژانس به یکباره بر هم خورده و در نتیجه سیاست تعامل به تقابل تبدیل گردد. (همان)
تقابل رخ داده موجب شد تا سالهای متمادی (نزدیک به یک دهه) ایران در مقابل آژانس، آمریکا، اتحادیه اروپا و کشورهای عضو این اتحادیه و از هم مهمتر در مقابل سازمان ملل متحد قرار گیرد، و شورای امنیت شش قطعنامه لازم الاجرا علیه ایران صادر نماید و تحریم های گسترده و همه جانبه ای علیه ایران و ایرانی برقرار گردد.
حال اینکه تحولات اخیر و روند تحریم های بوجود آمده و اثرات حقوقی وسیاسی مترتب بر آن چیست؟ و این ابعاد سیاسی ـ حقوقی و گستردگی آن تا چه حد می باشد؟ و نیز اینکه با توجه به این ابعاد، آیا تغییر و تحولی در اصول حاکم بر سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران رخ داده یا نه؟ و اگر این سیاست ها تغییر نموده است، دامنه این تغییرات تا چه حد می باشد؟ پاسخ به این پرسش ها در این تحقیق مورد بررسی قرار گرفته است. البته بدیهی است که ارتباطی ارگانیک میان جنبه های مختلف این ابعاد وجود دارد که شامل جنبه های نظارتی، فنی، سیاسی، حقوقی، اقتصادی و …. می باشد؛ که تاثیری متقابل بر هم خواهند داشت. بررسی این تاثیرات و برآیند نهایی آن بسیار پیچیده و از حوصله این تحقیق خارج است. ولی محقق سعی نموده است با اولویت ابعاد سیاسی و حقوقی به صورت برجسته آنها را مورد بررسی قرار داده و نتیجه گیری نماید.
به نظر می رسد پدیده تغییر در دیپلماسی ایران پس از پیروزی انقلاب اسلامی، مبتنی بر اصول پذیرفته شدهی انقلاب بایستی صورت گیرد. در نتیجه هر گونه تغییر در این دیپلماسی ها موجب چالشی و تکانشی در جامعهی انقلابی ایران و نیز بر کل منطقه خواهد داشت. اهمیت بررسی تغییرات دیپلماسی از این لحاظ است که جمهوری اسلامی ایران بر اصول اعلام شده آرمانی خود پایبندی و استواری خود را بارها اعلام نموده است.
بنابراین بررسی ابعاد سیاسی و حقوقی هر گونه تغییر در سیاست های اصولی جمهوری اسلامی در پی توافق ژنو و نیز هر گونه تغییر در
فعالیت های هستهای فعلی و آینده جمهوری اسلامی ایران بسیار اهمیت می یابد. این حساسیت زمانی خود را جلوه گر خواهد ساخت که پیامدهای حقوقی و سیاسی توافق ژنو درآینده نزدیک جلوهگر گردد، و سبب شکاف در جامعهی ایران شود. نگرانی از عدم بررسی همه جانبهی ابعاد احتمالی توافق ژنو و اینکه این موضوع باعث خسارتهای مادی و معنوی آینده کشور گردد؛ همانگونه که در معاهدات دویست سالهی اخیر، ملت ایران بارها شاهد آن بودهاند؛ اهمیت این بررسی ها را بیش از پیش نمایان می سازد. لذا پژوهش هایی از این قبیل باعث می گردد روشنی راه بیشتر گردیده و تصمیم گیری ها و تصمیم سازیهای سیاسی و حقوقی آسانتر شود.
از میان این موضوعات، اثرات حقوقی و سیاسی به نظر می رسد برجستگی خاصی را داراست؛ به طوریکه تغییرات در این زمینه بر کل جنبه های دیگر تاثیر خود را نشان می دهد. از این رو تحقیق حاضر بر آن است در محدودهی زمانی معیّن این تغییرات را بررسی نموده و ابعاد آن را بر برنامهی هستهای ایران تجزیه و تحلیل نماید.
1-3- اهداف تحقیق
هدف اصلی این تحقیق، بررسی ابعاد حقوقی و سیاسی توافق ژنو و الزامات تعهدآوری است که این الزامات در آینده سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و …. جامعه ایرانی تاثیر خواهد گذاشت؛ با تکیه بر تغییراتی که در فعالیت های هستهای جمهوری اسلامی در آینده رخ خواهد داد. و نیز از دیدگاه نظری آیا می توان بر اساس مدلهای موجود بین المللی به یک نمونه از این مدلها در تعاملات آینده جمهوری اسلامی دست یافت. بنابراین از آنجایی که پدیده توافق ژنو در فرآیند هستهای جمهوری اسلامی ایران به طور خاص و نادر ظهور کرده است، و این در اظهارات مقامات ایرانی و سایر کشورهای منطقه و جهان به خوبی نمایان است (همان،7) لذا اهمیت موضوع مورد تحقیق درک
می گردد.
هر چند که تحقیق حاضر به عنوان یک پروژه دانشجویی به صورت خاص و مقطعی به این مسئله خواهد پرداخت، ولی آنچه مسلّم است پس از نتیجه گیری های این تحقیق، تغییرات دیگری پیش خواهد آمد که این اثرات نیز بایستی مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار گیرد.
کرومن ها دسته ی مهمی از ترکیبات هتروسیکل اکسیژن دار هستند که به گروه بزرگی از مولکول ها به نام مشتقات بنزوپیران و کرومن-4-اون، که ترکیبات طبیعی هستند، تعلق دارند. این ترکیبات و مشتقات وابسته به آن ها خواص بیولوژیکی متنوعی دارند که شامل خواص ضد توموری[1]، ضد باکتریایی[2] و … هستند. این اثرات موجب شده که این ترکیبات جهت مشتق سازی و غربال گری به عنوان عوامل جدید درمانی مورد توجه قرار گیرند [2].
2-آمینو-H4-کرومن ها به دلیل واکنش پذیری زیادشان در فعالیت های بیولوژیک، امروزه اهمیت سنتزی فراوانی پیدا کرده اند. این ترکیبات را می توان با انجام واکنش های چند جزئی تهیه کرد.
یکی از مهم ترین اهداف شیمی آلی و دارویی، طراحی و سنتز مولکول هایی است که به عنوان عوامل درمانی برای انسان ها ارزشمند باشند. 2-آمینو-H4-کرومن ها به مجموعه ای از ساختارهای دارویی با قابلیت تولید لیگاندهای کوچک مولکول، تعلق دارند. این ترکیبات دارای
فعالیت های مشخص، از قبیل اسپاسمولیتیکی[3]، ادرار آور[4]، ضد انعقاد خون[5]، ضد باکتری[6] و ضد آلرژی، هستند.
2-آمینو-H4-بنزو کرومن های استخلاف شده برای درمان بیماری های سیستم ایمنی بدن و عوارض دیابتی و تغییر فشار خون، پیشنهاد شده است. امروزه بعضی از آن ها در درمان بیماری های ناشی از التهاب، مانند روماتیسم و ورم مفاصل و همچنین در درمان سرطان به کار می روند (3-1).
علاوه بر این، مشتقات β-انآمینونیتریل های H4-کرومن ها واسطه های سنتزی مفیدی برای آماده سازی سیستم های هتروسیکلی دارای فعالیت بیولوژیکی بالقوه هستند. به همین دلیل توسعه ی روش های جدید و کارآمد برای سنتز 4-آمینو-H4-کرومن-2-کربونیتریل ها هنوز هم بسیار مورد توجه است.
ساختارهای کرومنو[2،3-b]پیریدین ها خواص دارویی قابل توجهی دارند. نمونه هایی از این عوامل دارویی مورد تأیید، شامل پرانوپروفن[7] (4) و آملکسانوکس[8] (5) است. علاوه بر این بسیاری از این ترکیبات دارای فعالیت های ضدباکتری، ضد حساسیت[9]، ضد روماتیسمی[10] و ضد آسم[11] هستند. به عنوان مثال، کرومنو[2،3-b]پیریدین (6) به عنوان مهار کننده ی میتوژن فعال شده ی پروتئین کیناز گزارش شده است. ترکیب (7) نیز مهار کننده ی هیستامین تحریک ترشح اسید معده[12] است [3].
5-2-1- بحث و نتیجه گیری حاصل از فرضیه اول پژوهش ….. 115
5-2-2- بحث و نتیجه گیری حاصل از فرضیه دوم پژوهش ….. 117
5-2-3- بحث و نتیجه گیری حاصل از فرضیه سوم پژوهش ….. 118
5-2-4- بحث و نتیجه گیری حاصل از فرضیه چهارم پژوهش … 119
5-3- محدودیت های پژوهش…………………………. 120
5-4- پیشنهادهای پژوهش………………………….. 121
5-4-1- پیشنهادهای حاصل از یافته های پژوهش………… 121
5-4-2- پیشنهاد برای پژوهش آینده…………………. 122
5-5- خلاصه فصل…………………………………. 123
5-6- منابع و مأخذ …………………………….. 123
الف- منابع فارسی ……………………………… 123
ب- منابع انگلیسی………………………………. 126
فصل اول
کلیات پژوهش
1-1)
شاید هیچ موضوعی در ادبیات مالی اخیر بحثبرانگیزتر از این سؤال نباشد که آیا سرمایهگذاران در تعیین قیمت سهام منطقی عمل میکنند یا خیر؟ نظریه کارایی بازار سرمایه به دو فرض بسیار مهم توجه دارد. اولاً سرمایهگذاران در تصمیمگیریهای خود در بازار دارای رفتار منطقی هستند. ثانیاً آنها بر اساس آخرین اطلاعات و اخبار اقدام به خرید و فروش اوراق بهادار میکنند و جهت تعیین منصفانه بودن قیمت اوراق بهادار، درایت کافی دارند. فرض منطقی بودن سرمایهگذاران مورد انتقاد محققان زیادی قرار گرفته است.
طی دو دهه اخیر، تحقیقات بسیاری وقوع یك پدیده مالی را كه اعتبار فرضیه بازارهای كارا را به صورتی جدی به چالش كشانده است، مشاهده کردهاند. شواهد بسیاری وجود دارد، مبنی بر اینكه میتوان با استفاده از بازدههای گذشته، بازدههای آتی را پیشبینی کرد. این
امر علاوه بر این كه مغایر با فرضیه گام تصادفی بازارهای كارا میباشد، فرضیه تعیین منطقی قیمتهای اوراق بهادار را در این بازارها مخدوش میسازد. این پدیده، واكنشهای غیرمنطقی سرمایهگذاران نسبت به اطلاعات و اخبار جدید میباشد. به عبارت دیگر، سرمایهگذاران در این بازارها نسبت به اطلاعات جدید واكنشی بیش از حد و یا كم تر از حد مورد انتظار نشان میدهند .
واکنشهای بازار سهام به آگهیها و اخبار متفاوت است و در برخی موارد واکنش افراد عقلایی نیست و سبب ناهنجاریهایی از جمله افزایش بیش از حد یا کمتر از حد قیمتها میشود. واکنش بیش از حد و واکنش کمتر از حد زمانی رخ میدهد که افراد با توجه به اطلاعات جدید، قیمتها را بیشتر یا کمتر از میزان واقعی آن تعیین میکنند. اگر چه بازار پس از گذشت زمان به اشتباه خود پی میبرد و به حالت تعادل بر میگردد، با این وجود چنین رفتاری نوعی رفتار غیرعقلایی در بازار محسوب میشود که میتواند پاسخ منطقی نسبت به عدم اطمینان درکشده توسط سرمایهگذاران باشد. انتظارات افراد تابع پیشبینیهای آنها میباشد که گاهی از ناکارامدیهایی برخوردار است. فهم منبع این ناکارامدیها، میتواند کاربردهای مهمی برای مطالعه در زمینه عقلانیت سرمایهگذاران و کارایی بازار داشته باشد.
و از طرفی مدیران دارای اعتماد بیش از حد (بهینهگرا/خوشبین)بازدههای آتی ناشی از سرمایهگذاریهای شرکت را بیش از حد برآورد میکنند(هیتون، 2002 و مالمندییر و تاته، 2005). بررسی تأثیر اعتماد بیش از حد مدیریتی بر روی سیاستهای شرکت از قبیل خطمشی و سیاستهای حسابداری شرکت موضوع مهمی است؛ چرا که اعتماد بیش از حد میتواند منجر به تصمیماتی گردد که ارزش شرکت را از بین میبرد. به عنوان مثال رول (1986) معتقد است که دلیل درگیر شدن مدیران در فعالیتهای ادغام و تحصیل نابودکننده ارزش شرکت، اعتماد بیش از حد مدیریتی است. اختلال در فعالیتهای سرمایهگذاری، تأمین مالی و سیاستهای حسابداری میتواند هزینهبر باشد (مالمندییر و تاته، 2005 و 2008 و بن-دیوید و همکاران، 2010).از سوی دیگر، اعتماد بیش از حد مدیریتی میتواند تحت شرایطی منجر به ایجاد منافعی برای شرکت گردد. برای مثال، انگیزه ریسکپذیری به وسیله مدیران دارای اعتماد بیش از حد نسبت به سایر مدیران دارای هزینه کمتری است (گرویس و همکاران، 2011 و کمپبل و همکاران، 2011).
بنابراین با توجه به تاثیرپذری سرمایه گذاران از بازده سهام این سوال مطرح می گردد که آیا اعتماد بیش از حدمدیریتی بر واکنش سرمایه گذاران تاثیر دارد یا خیر؟ و در صورت مثبت بودن جواب، تأثیر چگونه است؟ و همچنین واکنش(برخورد یا تعامل) سرمایه گداران با شرکت های دارای مدیران خوش بین(بهینه گرا ویا دارای اعتماد بیش از حد) چگونه است؟
بنابراین، نحوه تأثیرگذاری مکانیزمهای کنترلی بر روی رابطه بین اعتماد بیش از حد مدیریتی و واکنش سرمایه سرمایه گداران کاری، مبهم و مجهول می باشد.
لذا این مطالعه در نظر دارد، تأثیر ساز و کارهای نظام راهبری شرکتی بر رابطه بین اعتماد بیش از حد مدیریتی و واکنش سرمایه گذران در شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران را بررسی نماید.
[1] Overconfident
[2]Optimistic
[3]Heaton
[4]Malmendier & Tate
[5]Roll
[6]Merger & Acquisition
[7]Ben-David
[8]Gervais et al.
[9]Campbell et al.
تاب آوری از جمله این ویژگی های بسیار مهم است که می تواند در بالا بردن سطح بهداشت روانی افراد تاثیر بسزایی داشته باشد. تاب آوری ظرفیت بازگشتن از دشواری پایدار و ادامه دار و توانایی در ترمیم خویشتن است این ظرفیت انسان می تواند باعث شود تا او پیروزمندانه از رویدادهای ناگوار بگذرد و علیرغم قرار گرفتن در معرض تنش های شدید شایستگی اجتماعی، تحصیلی و شغلی او ارتقاء یابد. تاب آوری نوعی ویژگی است که از فردی به فردی دیگر متفاوت است و می تواند به مرور زمان رشد کند یا کاهش یابد و براساس خود اصلاح گری فکری و عملی انسان در روند آزمون و خطای زندگی شکل می گیرد(قاسم نژاد، قربانی، 1387)
واژه تاب آوری را می توان به صورت توانایی بیرون آمدن از شرایط سخت یا تعدیل آن تعریف نمود. در واقع تاب آوری ظرفیت افراد برای سالم ماندن و مقاومت و تحمل در شرایط سخت و پر خطر است که فرد نه تنها بر آن شرایط دشوار فائق می شود بلکه طی آن و با وجود آن قوی تر نیز می گردد. پس تاب آوری به معنای توان موفق بودن، زندگی کردن و خود را رشد دادن در شرایط دشوار با وجود عوامل خطر است. این فرایند خود به خود ایجاد نمی شوند مگر اینکه فرد در موقعیت دشوار و ناخوشایندی قرار گیرد تا برای رهایی از آن یا صدمه پذیری کمتر و حداکثر تلاش را برای کشف و بهره گیری از عوامل محافظت کننده فردی ومحیطی در درون و بیرون خود که همواره به صورت بالقوه وجود دارد بکار گیرد. تاب آوری در مورد کسانی بکار می رود که در معرض خطر قرار می گیرند ولی دچار اختلال نمی شوند از این رو شاید بتوان نتیجه گیری کرد که مواجه شدن با خطر شرط لازم برای آسیب پذیری هست اما شرط کافی نیست. عوامل تاب آور باعث می شوند که فرد در شرایط دشوار و با وجود عوامل خطر از ظرفیت های موجود خود در دست یابی به موفقیت و رشد زندگی استفاده کند و از این چالش و آزمون ها به عنوان فرصتی برای توانمند کردن خود بهره جوید و از آنها سر بلند بیرون آید(محتشم، امینی راد، 1387)
اینکه چرا پدیده ای به نام تنهایی وجود دارد، اساسا یک پرسش هستی شناختی است و درست است که می توان عواملی که در این احساس نقش دارند و یا عوامل اجتماعی که موجب تقویت این احساس می شوند را وزن کرد، اندازه گرفت و یا مقایسه کرد عده ای سعی می کنند آن را از میان ببرند. عده ای دیگر سعی می کنند آنرا کاهش دهند و کسانی نیز هستند که سعی میکنند در تنهایی اشان معنایی را خلق کرده و یا بیافرینند. شاید بتوان گفت زندگی مانند سفری است که حتی اگر همراهی داشته باشیم بایستی به تنهایی این سفر یا این مسیر را طی کنیم و تنها راه رهایی از تنهایی می تواند فقط در نفی زندگی و هستی باشد(اسدیان، 1389)
سه نوع تنهایی وجود دارد: اول تنهایی مبتذل: تنهایی مبتذل یک نوع عکس العمل روح بیمار است. کسی که دچار عقده های روانی و سقوط اخلاقی و یا سقوط عصبی است و یا اصلا کمبود دارد.
از دیگران می ترسد و از جمعیت فرار می کند. خود خواهی و تمایلات سر کوفته در او یک عقده ضد اجتماعی ایجاد می کند. این نوع بیماریها را بیماریهای (آنتی سوسیال) میگویند. یعنی بیماریهای ضد جمعیت و آدمهای گوشه گیر و تنها و یا آدمهایی که مثلاً در بازار ورشکست می شوند و یا در زندگی و یا در عشق شکست می خورند. این تنهایی ها یک نوع بیماری است که ارزش بحث ندارد و توسط دکتر روانپزشک قابل معالجه است.
تنهایی دوم تنهایی است که ناشی از رشد روح انسان و بالاتر رفتن آن از سطح رابطه های عادی روزمره است یک انسان عادی صبح که از خواب بلند می شود به فکر زندگیش و خانه اش و شغلش و دوستش است و به فکر این است که کسانی را ببیند و ارتباط داشته باشد و از معاشرتشان لذت ببرد به هر حال این شخص دایما یا در فکر زندگی و پول و تفریح است و یا ارتباط با این و آن و لذت بردن از زندگی در همه ابعاد گوناگونش. اما گاهی تکامل روح انسان به جایی می رسد که از سطح این روزمرگی ها- و جاذبه هایی که انسان های معمولی را در بر می گیرد و مشغول می کند و لذت به آنها می دهد- اوج می گیرد. به میزانی که انسان از سطح معمولی اوج بگیرد به خلوت می رسد بزرگترین عامل در این تنهایی خود آگاهی است. انسان به میزانی خودش توجه می کند و یک آگاهی درونی و وجودی می یابد رابطه های بیرونیش کم میشود. به میزانی که رابطه ماورایی پیدا می کند رابطه های روزمره اش کم میشود. اینها عواملی اند که یک انسان متعالی را به تنهایی وتامل درخویش می کشانند (1386).
اما یک نوع سوم تنهایی هم وجود دارد و آن تنهایی مصنوعی است. در اینجا بدون اینکه بیماری روانی یا آن تنهایی فلسفی وجود داشته باشد به انسان یک نوع تنهایی مصنوعی را تحمیل می کنند مثلاً انسان را به گوشه ای می اندازند و در را به رویش می بندند و او را در این حالت رها می کنند. این تنهایی سوم که تنهایی تحمیلی است دارای یک روانشناسی خاص خودش است انسانی که در رابطه با جامعه زندگی می
کند تعصب دارد حیثیت دارد آبرو دارد با افراد دیگر رابطه دارد و یک موقعیت خاص و مسولیت در زندگی به عهده دارد. هنگامی که بخواهند این انسان را از همه این نیروها خالی کنند تا به سادگی بتواند رام شود به سادگی بتواند ابزار بشود و به سادگی بتوان بر او تحمیل کرد به طوری که هیچ چیزی برایش فرقی نکند یکی از عوامل مورد استفاده تنها کردن اوست. انسان در تنهایی همه رابطه هایش قطع می شود و به صورتی در می آید که حتی وقتی می خواهد زن یا بچه اش و یا پدر ومادر اش را تصور کند به ذهنش نمی آیند و قیافه شان از یادش می رود حال چه برسد به آدمها و رفقا و همفکرها ومحیط و جامعه اینها دیگر برایش موهومات خیالی می شوند وبعد کم کم از ذهنش دور میشوند. حتی اسامی والفاظ وحرف زدن از یادش می رود وهم چیزهای دیگر.(موسی نژاد، 1389 ) .
هر انسانی نیازمند عشق ورزی و تایید دیگران است. هر انسانی احتیاج دارد که به او مهر ورزیده شود، به او توجه شود، احترام گذاشته شود و همانطور که ون گوگ می گوید: وقتی که بیدار می شوی و می بینی که تنها نیستی و در کنارت کسی وجود دارد، آنروز جهان مهربانتر می شود . تمام ادبیات و هنر پر است از چنین نمونه هایی که چگونه فقدان عشق موجب رنج و تنهایی انسان می شود. اما در بسیاری از موارد نیز آنچه را ما به غلط عشق تلقی می کنیم هیچ بجز ترس از تنهایی و روبرو شدن با این جنبه از حقیقت هستی نیست. کسانی وجود دارند که همیشه ر کنار انسان یا انسانهای دیگری زندگی می کنند اما بشدت احساس تنهایی می کند و افرادی نیز وجود دارند که در نهایت تنهایی احساس تنهایی نمی کنند چرا که آنان با خود پدیده هستی پیوند خورده اند. همانطور که اشاره شد احساس تنهایی که در چارچوب خانواده به فرد داده می شود گاه بسیار خشن تر و ویرانسازتر از احساس تنهایی یک فرد مجرد است چرا که این نوع تنهایی با نفی و بی احترامی به ساختار ارزشی فرد مقابل توام است بنابراین بسیاری از انسانها به علت ترس از تنهایی در روابط بیمار و یا ناسالم زناشویی باقی مانده، جسماً در کنار کسی هستند اما از نظر روانی تنها هستند. می توان گفت که در چنین شرایطی، احساس تنهایی، واکنش عاطفی یک انسان به ناکامی های پیرامون اوست که این احساس معمولاً به صورت افسردگی و یا بیماری های روانی دیگر بروز می کند (محمد خانی، 1386).
پرخاشگری یکی از هیجان های پیچیده انسان است. پرخاشگری واکنشی متداول نسبت به ناکامی و بد رفتاری است همه ما در طول زندگی با موقعیت های خشم بر انگیز روبه رو شده ایم. اشکال پرخاشگری این است که اگر چه بخشی از زندگی است ولی ما را از رسیدن به اهداف مان باز می دارد ارایه تعریفی واضح و مشخص از پرخاشگری بسیار دشوار است زیرا افراد از نظر زمان و علت پرخاشگری و شیوه واکنش به آن کاملاً متفاوت هستد. هیجان هایی که اغلب با پرخاشگری همراه هستند، عبارتند از: عصبانیت، خصومت، کینه توزی، غضب، تنفر، تحریک، حساسیت، تحقیر و رنجش. چون تعاریف و تجربیات ما از این احساسات متفاوت است، توصیف دقیق آنها غیر ممکن است (عباسی زاده( 1388).
پرخاشگری ، به هر گونه رفتار عمدی اعم از کلامی و غیر کلامی گفته می شود که منجر به آسیب رساندن روان شناختی یا جسمانی یا تخریب مالی به خود و دیگران برای رسیدن به هدفی یا به منظور تخلیه هیجانی می شود. پرخاشگری از جمله مسائل عمده و با اهمیتی است که انسان از گذشته های دور تا کنون به صورت گسترده ای با آن سروکار داشته است. رفتار پرخاشگرانه در انسانها به شکل اعمال خشن به سمت به دیگران فرض می شود که ممکن است موجب اجتناب دیگران یا مقابله به مثل بسیاری از آنان گردد. گاهی اوقات، خصومت و عجز ما به سبب مسایل خیلی واقعی و اجتناب ناپذیر زندگی است. تمام عصبانیت ها بی خودی نیست، و اغلب واکنشی سالم و طبیعی به این مشکلات هستند(عطایی، 1388).
هیجانها از عناصر اصلی تعاملات اجتماعی هستند، به این دلیل که آنها منبع اطلاعاتی مهم هم برای فرد برقرار کنندهی ارتباط و هم فرد دریافت کنندهی ارتباط هستند. محتوای هیجانی رابطه ، اغلب معنای ارتباط را مشخص میکند( کامپوس ،کامپوس و بارت[17] ،1989؛ به نقل از هالبرستد،دنهام و دانسمور[18]،2011). اهمیت هیجانها در روابط اجتماعی از آنجا معلوم می شود که برخی گفتهاند تصور حتی یک رابطه بدون اطلاعات عاطفی، دریافت اطلاعات عاطفی و تجربهی حالت عاطفی مشکل است ( هالبرستد ،دنهام و دانسمور ، 2011 ).ادارهی هیجانها به شکل سازش یافته با محیط، برای کارکرد اجتماعی و بهزیستی روان شناختی ضروری است (آلدائو،نولن-هوکسما،اسویزر[19]،2010؛ دنهام،1998؛ ایزنبرگ ،فیبس ،گوتریه و ریزر[20]،2000؛ گراس[21]،1998؛ به نقل از مک لاگین ،هزنبوهلر،منین و نولن-هوکسما[22]،2011). تامپسون[23](1994 ) تنظیم هیجان را “فرایندهای درونی و بیرونی که مسئول آگاهی،ارزیابی و اصلاح وقوع ،طول مدت و شدت واکنش های هیجانی ست و در جهت رسیدن به خواسته های فرد می باشند ” تعریف کرده است.
در تحقیقات نظریه ی شناخت اجتماعی که به صورت دو حوزه ی؛ ” نظریه ی ذهن ” و “فهم هیجان ” است، که اولی به معنای درک رشد یابنده ی کودک از حالتهای ذهنی دیگران ، از جمله باورها، افکار و خواسته های آنهاست ( دان ، براون،اسلومسکی ،تسلا و یانگ بلید [24]،1991؛ به نقل از لوکاس و آدکینز ،2006)و دومی به صورت توانایی کودک برای رمزگشایی حالتهای هیجانی شخص دیگر است ( هاریس و سارنی[25] ،1989؛ به نقل از لوکاس و آدکینز،2006). مشخص شده است که رشد هر دوی این مهارتها به پرورش شایستگی اجتماعی کمک می کند( بارنت و تامپسون،1984،صفحه ی 259؛به نقل ازلوکاس-آدکینز، 2006 ، رازا و بلیر[26] ،2009 ).
مشخص شده است که شایستگی اجتماعی کودکان ممکن است تا اندازه ای بستگی به توانایی تشخیص و استنباط دقیق حالات هیجانی فرد دیگر داشته باشد(بارنت و تامپسون[27]،1984،صفحه ی 259؛به نقل ازلوکاس-آدکینز[28]،2006). ریور و ویگلز[29] (1997؛به نقل از بروفی-هب و همکاران،2007) متذکر می شوند که شایستگی اجتماعی بستگی به فراگیری مهارتهای اساسی مثل تنظیم هیجان[30]،مهارتهای شناخت اجتماعی[31] و رفتارهای ارتباطی مثبت دارد.کودکان و نوجوانان دارای مهارتهای بهتر تنظیم هیجان،شایستگی اجتماعی بیشتری دارند، رتبه ی بالاتری در بین همسالان دارند، روابط آنها از کیفیت بیشتری برخوردار است، و در مقایسه ی با همسالان با مهارتهای ضعیف تنظیم هیجان، در رده ی بالاتری از رفتار مطلوب اجتماعی[32] قرار دارند (دنهام،1986 ؛ دنهام و همکاران،2003 ؛ دنهام ،مک کینلی،کوچود و هولت[33]،1990؛ به نقل ازمک لاگین،هزنبوهلر،منین و نولن-هوکسما،2011). معلوم شده است که مهارتهای تنظیم هیجان می توانند شایستگی اجتماعی کودکان را در مراحل بعدی رشد پیش بینی کند (دنهام و همکاران،2003 ؛ریدل[34]و همکاران ،2003؛ اسپینارد[35] و همکاران،2006 ؛ به نقل از مک لاگین،هزنبوهلر ،منین و نولن-هوکسما ،2011).
کودکان بین 2 تا 6 سالگی در تواناییهای هیجانی پیشرفتهایی میکنند که پژوهشگران جمعا آنها را شایستگی هیجانی[36] می نامند ( هالبرستات، دنهام و دانسمور،2001 ؛سارنی[37]،2000 ). کودکان در سنین پیش دبستانی آگاهی هیجانی کسب میکنند. در نتیجه، آنها بهتر میتوانند دربارهی احساسات صحبت کنند و به علایم هیجانی دیگران واکنش مناسب نشان بدهند. آنها در خودگردانی هیجانی[38] بهتر میشوند، مخصوصا در کنار آمدن با هیجان منفی شدید.کودکان پیش دبستانی اغلب هیجان های خودآگاه[39] و همدلی[40] را تجربه میکنند که به درک اصول اخلاقی در حال رشد آنها کمک میکنند. آنها به علتها و پیامدها و علایم رفتاری هیجان اشاره میکنند و این آگاهیها ازنظر دقت و پیچیدگی به سرعت افزایش می یابند. آنها هم چنین میتوانند پیش بینی کنند که وقتی یک همبازی هیجان خاصی را ابراز میکند بعدا چه کاری انجام خواهد داد. آنها روشهای موثری را برای تسکین دادن احساس های منفی دیگران، مانند بغل کردن برای کاهش دادن غم، اکتساب میکنند. در عین حال، کودکان پیش دبستانی در تعبیر کردن موقعیتهای دارای نشانههای متضاد در مورد نحوهای که یک فرد احساس میکند، دچار مشکل میشوند. هنگامی که تصویری از کودکی با چهرهی شاد همراه با دوچرخهای خراب به کودکان 4 و 5 ساله نشان داده شد، آنها به جلوهی هیجان اتکا کردند و گفتند : ” او به خاطر اینکه دوست دارد دوچرخه خود را براند، خوشحال است”. کودکان بزرگتر معمولا این دو نشانه را ترکیب می کنند: ” او به خاطر اینکه پدرش قول داده دوچرخه اش را تعمیر کند،خوشحال است” ( برک[41] ،2007 ). هم چنین به علت آگاه نبودن کودکان پیش دبستانی از فعالیت های ذهنی، آنها هیجان ها را با اشاره به حالت های بیرونی به جای درونی توضیح می دهند (فلاول و گرین[42] ،2001 ). کودکان تقریبا درسن 8 سالگی است که آگاه می شوند که میتوانند در هر لحظه دستخوش بیش از یک هیجان شوند، طوری که هر یک ممکن است مثبت یا منفی بوده و ازنظر شدت تفاوت داشته باشند ( پونس[43] و همکاران،2003 ).درک کردن هیجان های ترکیبی[44] به کودکان کمک میکند تا بفهمند که ابراز احساسات افراد ممکن است احساس های واقعی آنها را منعکس نکند ( سارنی ،1999 ) و به آگاهی ازهیجان های خودآگاه نیز کمک میکند. بر مبنای یافتههای تحقیقاتی ذکر شده در بالا، توانمندیهای هیجانی کودکان با افزایش سن افزایش می یابد و رشد هیجان روندی تحولی دارد ،که این خود گواهی بر ارتباط متقابل بین شناخت و هیجان است که پژوهشگر در قسمت بعدی پژوهش به تفصیل آن را بیان می کند.
هسته ی موضع نظریهی ژان پیاژه[45] این بود که کودکان بایستی ازطریق فعالیت و عمل در محیط ساختارهای ذهنی و فیزیکی خود را بسازند ( پیاژه، 1982 ؛ به نقل از فلدمن و فولر[46]،1998 ). وقتی کودکان مستقیما روی محیط تاثیر میگذارند، این ساختارها تغییر کرده و تفکر آنها رشد میکند. باوجود تلاشهای زیاد اما نارضایت بخش پیاژه برای تبیین این موضع نظری، انتقادهای فراوانی به او شد؛ نظریه پردازان دیگر معتقد بودند که رشد و یادگیری ارتباط متقابلی با هم دارند و برخلاف نظر پیاژه ارتباط رشد و یادگیری را یکطرفه که در آن فقط رشد منجر به یادگیری شود نمی دانستند. یکی از طرفداران سختگیر موضع یادگیری که سالها قبلتر موضع خود را اعلام کرده بود لو ویگوتسکی[47] بود ، طبق نظر وی یادگیری فرایندی است که ازطریق آن امکان افزایش ساختارهای مفهومی ایجاد می شود. ویگوتسکی بر این مدعاست که ” تنها “یادگیر ی خوب ” آن نوع است که موجب رشد شود ” ( کوله[48] ،1978 ). به نظر میرسد موضع ویگوتسکی کاملا مخالف موضع پِیاژه است: یادگیری، برای اینکه رشد اتفاق بیفتد عنصر ضروری است، در حالیکه پیاژه میگوید رشد، برای اینکه یادگیری صورت گیرد ضروری است. این دو موضع نظری تعارضهایی را بین رشد و یادگیری ایجاد میکنند که حل آنها نیازمند طراحی پژوهشها و آزمایشهایی ست که بتوان با استناد به نتایج آنها، به پایان بخشیدن به این مجادله نزدیکتر شد ( فلدمن و فولر، 1997 ).
حال که ادبیات تحقیقی رشد هیجانی کودکان، نقص در رشد هیجانی آنها را نشان می دهد ، آیا با استناد به نظریه ی یادگیری ویگوتسکی
می توان آموزشهای تنظیم هیجانی را به کودکان داد و به آنها کمک کرد به سطح بالاتری از رشد شناختی و هیجانی برسند؟ طبق شواهد پژوهشی اگر این آموزشها مفید باشند بایستی متوجه تغییراتی در رفتار اجتماعی کودکان باشیم.
اهمیت و ضرورت
دوره ی پیش دبستانی با پیشرفت های شناختی،حرکتی و زبانی فراوانی همراه است که اتفاقا مقارن با زمانی است که والدین انتظارات بیشتری برای استقلال رفتاری وهیجانی دارند (سیچتی ،گانیبان و بارنت[49]،1991؛کاپ[50] ،1989 ؛کاپ و نیوفلد[51]،2003 ؛به نقل از میرابل ،2010).
کسب مهارتهای شایستگی اجتماعی در طول کودکی اولیه موفقیت کودکان در موقعیتهای بیرون از خانه را افزایش می دهد. مهم تر اینکه،کودکانی که شایستگی اجتماعی را در طول دوره ی کودکی اولیه پرورش می دهند ممکن است با احتمال کمتری در معرض مشکلات رفتاری و هیجانی ( هم مشکلات درونی شده و هم بیرونی شده ) قرار بگیرند ( بلچمن ،تینزلی،کارلا و مک انرون[52]،1985 ؛اولسون و هوزا [53]،1993 ؛سانسون ،همفیل و اسمارت[54]،2004 ؛ به نقل از میرابل ،2010 ). به علاوه، معلوم شده است که شایستگی اجتماعی در ایجاد نگرش مثبت نسبت به مدرسه (لاد ،1990 ؛لاد ،بریک و بووش[55] ،1999 ؛ به نقل از بلیر و همکاران ،2004 ) و پیشرفت تحصیلی (کارلتون و ویسلر[56] ،1999؛ به نقل از بلیر و همکاران ،2004 ) نقش دارد.
آموختن تنظیم هیجان یکی از وظایف رشدی در دوران کودکی اولیه است (گرولینیک ،مک منامی و کوروسکی[57] ،2006 ؛کاپ ، 1989 ؛به نقل از فنگ[58] و همکاران ،2008 ). در طول روابط استرس آمیز ، مثل تعارض با همسالان،کودکان پیش دبستانی اغلب تنظیم هیجان و رفتار خود را مشکل می بینند ( دنهام،بلیر،دی مولدر،لویتس،ساویر[59]و همکاران،2003 ؛ به نقل از میرابل ،2010 ). ادبیات نظری و شواهد تجربی الگوهای ناسازگارانه ی تنظیم هیجان کودکان را با مشکلات درونی شده و بیرونی شده در سنین مدرسه و بعد از آن مرتبط می دانند (کالکینز[60] و دنهام،2000 ؛گیلیوم،شاو ،بک ،اسچونبرگ و لاکن[61]،2002 ؛کینان[62]،2000 ؛به نقل از میرابل، 2010؛ باکنر ،مزاکاپا و بیردسلی[63] ،2003، فوربس ،لین و کواکز [64]،2006؛ به نقل از فنگ و همکاران ،2008 ).
در مطالعه ی شایستگی اجتماعی پیش دبستانی ها ، مشخص شده است تنظیم هیجان برای ایجاد و نگه داری روابط مثبت با همسالان ضروری است (دنهام و همکاران ،2003). کودکانی که در تعاملات اجتماعی با همسالانشان رشد می کنند ، به ویژه آنهایی که در تعاملات منفی موفق می شوند ، به صورت موثری هیجان های خود را تنظیم می کنند ( دنهام ، بلیر ، اسمیت و دمولدر ،2002 ؛ به نقل از بلیر و همکاران ،2004 ).هم چنین معلوم شده است، تنظیم هیجان به عنوان یکی از تعدیل کننده های ارتباط اجتماعی است (اسمیت،2002 ؛به نقل از مک لم[65]، 2007)؛ در سازگاری و انطباق از عوامل ضروری است ( ریچارد[66] و گراس ،2001 به نقل از مک لم ،2007 ) به عنوان پایه ای برای پیوند بین شایستگی اجتماعی و تحصیلی و موفقیت در مدارس ابتدایی در نظر گرفته شده است (بلیر ،2003 ؛مستن و کوتسوورث[67] ،1998 ؛به نقل از مک لم ، 2007 ).
با توجه به شواهد پژوهشی بالا، انجام تحقیقاتی در زمینه ی آموزش تنظیم هیجان و کسب شایستگی اجتماعی در دوره ی پیش دبستانی برای تدوین برنامه های آموزشی مهد کودکها و مراکز پیش دبستانی ضروری می نماید. و همانطور که شواهد پژوهشی ارتباط تنظیم هیجان و شایستگی اجتماعی با مشکلات رفتاری و آسیب شناسی روانی را نشان داده اند،نتایج این پژوهش ها می تواند مورد استفاده ی درمانگران و مشاوران قرار گیرد.
هدف پژوهش
تعیین اثربخشی آموزش تنظیم هیجان بر شایستگی اجتماعی کودکان پیش دبستان
فرضیهی پژوهش
آموزش تنظیم هیجان در سنین پیش دبستانی تاثیر دارد.
متغیرهای پژوهش
متغیر مستقل : برنامه ی آموزش تنظیم هیجان
متغیر وابسته : شایستگی اجتماعی
تعریف مفاهیم پژوهش
الف : تعریف نظری:
تنظیم هیجان: فرایندهایی که افراد تحت تاثیر آنها مشخص میکنند که چه هیجانهایی را داشته باشند، چه وقت داشته باشند و چگونه آنها را تجربه و ابراز کنند (گراس ،1998 ).
شایستگی اجتماعی : شایستگی اجتماعی در کودکی اولیه به معنای توانایی کودک در درگیر شدن در تعاملات اجتماعی،به دستآوردن اهداف اجتماعی ،ایجاد و نگه داشتن روابط دوستی و به دست آوردن پذیرش همسالان تعریف شده است(روبین ،بوکوسکی و پارکر،2006؛به نقل از میرابل،2010).
ب : تعاریف عملیاتی :
تنظیم هیجان : در این پژوهش با استفاده از برنامه ی یادگیری Hearthsmart[68](2009)که مناسب کودکان سنین 3 تا 6 سال است به کودکان تنظیم هیجان آموزش داده می شود. سرفصل های این برنامه شامل ؛ آموزش ارتباط دهی بین جنبه های فیزیکی و هیجانی قلب، آموزش بازشناسی و درک هیجان ها، آموزش ابراز هیجان عشق و حمایت به خانواده و دوستان، یادگیری مهارتهای حل مسئله، و آموزش راهبردهای خود-تنظیمی هیجان می باشد .
شایستگی اجتماعی : در این پژوهش با استفاده از آزمون ارزیابی رفتار اجتماعی اقتباس از ویر و داوین [69]( 1980 ) که توسط جدیدی (1375) در ایران هنجاریابی شده است ، شایستگی اجتماعی کودکان در دو مرحله ی پیش از آموزش و پس از آموزش ، توسط مربیان سنجیده می شود.