شناخت مستمر محیط در چارچوب رویدادهای عمومی و اختصاصی برای موفقیت، بقا و توسعه سازمانها ضروری است. سازمانها در اصل بر اساس تصورات و دانستنیهای بنیانگذاران، مسؤولان و متخصصان آن شكل میگیرند. سازمانها در چارچوب محیط تصمیم گیری می كنند. سازمانها از هدفها، مأموریتها و استراتژیها و سیاستهای كلان محیط پیروی میكنند. مدیران سازمانها برای عرضه خدمات و محصولات خود، متناسب با نیازها، انتظارات و خواستههای جامعه باید شناخت مناسبی از محیط، ساختار، رفتار متغیرها، طبقهبندی و ساز و كار محیطی داشته باشند. هر چه شناخت از محیط بیشتر شود تصمیمات سازمانها بهتر میتواند در جهت اهداف محیط و ماموریت سازمان باشد.
در نتیجه انتظارات سیاستگذاران برای تبدیل سازمان به یك سیستم یادگیرنده برآورده خواهد شد. محیط حیات سازمان را ایجاد و با تحولات خود آن را با عدم اطمینان روبرو میكند.
محیط مرزهای سازمان را در چارچوب توانمندیها، مهارت ها و ادراكات مدیران سازمانها شكل میدهد. مرزهای محیطی و تنوع در طبقهبندی محیط سازمانها تا حد باورها، تصورات، انتظارها و اطلاعات مدیران شكل میگیرد. مؤلفههای محیط عمومی و ویژگیهای آن برای كلیه سازمانها یكسان است، اما مؤلفههای محیط اختصاصی برای هر سازمانی به آن سازمان اختصاص دارد. از این رو مدیران باید با بررسی مؤلفههای محیط عمومی دقیقا مؤلفههای محیطی را متناسب با ویژگیها و سازوكارهای ارایه شده بشناسند و در آن چارچوب به تدوین برنامهها و ارایه فرآوردهها بپردازند. درجه و شدت همگنی، ناهمگنی، سطوح تغییرات، پیچیدگی، شرایط محیطی، ماهیت تعامل، سازگاری و ناسازگاری واقعیتهای انكار ناپذیر برای عملكرد سازمانها محسوب میشوند و لذا تولیدات سازمانها باید با آنها متناسب باشند. شناخت ماهیت و انواع محیط، تبیین رفتار سازمانی و ارزیابی عملكردها كمك شایان توجهی در برقراری تعامل كارآمد و انطباقپذیری ماموریتها و هدفهای سازمانها با جامعه میكند. در پژوهشهای مرتبط به تفکر استراتژیک، معمولاً وقتی كه به مطالعه تفکر در سطح سازمان یا بنگاه پرداخته میشود، سطح تحلیل به سطح عمومی سازمان فروكاهیده شده و كمتر به بررسی تفکر استراتژیک در سطح بنگاههای یک صنعت خاص پرداخته میشود. البته بدان معنا نیست كه در مطالعه تفکر استراتژیک، اساساً به سطح عمومی سازمانها توجهی نشود، بلكه توجه به سطح صنعت نیز بسیار ضرورت دارد. هرچند عدّهای معتقدند که تدوین استراتژی برای صنعت خاص اهمیت ندارد، چون که ساختار و مرزهای صنعت تغییر میکند یا مطرح میشود که بازدهی یک سازمان تحت تأثیر موقعیت آن است، ولی هم نوع صنعت و هم موقعیت اهمیت دارد و نادیده گرفتن هر کدام بنگاه را با خطرات جدی مواجه میکند. تفکرات و مؤلفههای هر صنعت در توضیح تفاوت بازدهی صنایع مختلف نقش مهمی ایفا میکند. ماهیت محیط صنعت که بنگاهها درآن با هم رقابت می کنند، نقش مهمی در بازدهی و عملکرد سازمان دارد.
این پژوهش به بررسی این مسأله میپردازد که تلاطم محیطی چه تأثیری روی تفكر استراتژیك در بنگاههای كوچك و متوسط شهرستان كاشان دارد.
تلاطم محیط: معیاری است مرکب ازتغییرپذیری وآینده نگری در محیط فعالیت بنگاهها که با چهار مشخصه پیچیدگی محیط فعالیت شركت،
تازگی نسبی در چالشهای پی در پی كه شركت در محیط با آن مواجه است، سرعت تغییر چالشهای محیط و میزان روشن بودن آینده مشخص میشود.
با توجه به محیط رقابتی كنونی و این كه سازمانهای بخش خصوصی و بنگاههای فعال صنعتی در منطقه كاشان برای حفظ بقا با مشكلات اساسی مواجه هستند به نظر میرسد تقویت تفكر استراتژیك در این سازمانها منجر به توانمندی آنها خواهد شد. بنابراین این تحقیق سعی دارد تا با شناسایی عوامل مؤثر بر تفكر استراتژیك و ترویج این مفهوم در میان مدیران بنگاههای صنعتی كمك كند. چارچوب نظری اتخاذ شده كه با الهام از ابعاد مفهومی و نظری مطرح شده حاصل شده است مبتنی بر متغیرهایی است كه در قالبی تركیبی به صورت تلاطم محیطی و مؤلفههای تفکر استراتژیک مدّ نظر قرار گرفته است. متغیر وابسته در این پژوهش تفكر استراتژیك میباشد.
شکل1-1- عوامل موثر بر تفکر استراتژیک
1-4- هدفها
مهمترین هدف این پژوهش بررسی عوامل مؤثر بر تفکر استراتژیک در بنگاههای صنعتی منطقه کاشان میباشد تا بر اساس نتایج حاصله، بنگاهها به بهبود و ارتقای مؤلفههای استراتژیک، به واسطه عوامل محیطی بپردازد.
بررسی ارتباط بین تلاطم محیطی و تفکر استراتژیک
1- بررسی رابطه پیچیدگی محیط فعالیت شرکت و تفکر استراتژیک
2- بررسی رابطه تازگی نسبی در چالشهای محیطی و تفکر استراتژیک
3- بررسی رابطه شفافیت محیط با تفکر استراتژیک
4- بررسی رابطه سرعت تغییر چالشهای محیط و تفکر استراتژیک
1-5- فرضیه ها
فرضیه اصلی:
بین تلاطم محیطی و تفکر استراتژیک ارتباط معنی دار وجود دارد.
فرضیه فرعی:
1- بین پیچیدگی محیط فعالیت شرکت و تفكر استراتژیك ارتباط معنیدار وجود دارد.
2- بین تازگی نسبی در چالشهای پی در پی که شرکت در محیط با آن مواجه است و تفكر استراتژیك ارتباط معنیدار وجود دارد.
3- بین میزان روشن بودن آینده و تفکر استراتژیک ارتباط معنی دار وجود دارد.
هر سازمان به منظور آگاهی از میزان مطلوبیت و مرغوبیت فعالیتهای خود بالاخص در محیطهای پیچیده و پویا نیاز مبرم به نظام ارزیابی دارد. از سوی دیگر فقدان وجود نظام ارزیابی و کنترل در یک سیستم به معنای عدم برقراری ارتباط با محیط درون و برون سازمان تلقی میگردد که پیامدهای آن کهولت و نهایتاً مرگ سازمان است)جیانگ یان،2010). ممکن است بروز پدیده مرگ سازمانی به علت عدم وقوع یکباره آن، از سوی مدیران عالی سازمانها احساس نشود. لکن مطالعات نشان میدهد فقدان نظام کسب بازخورد امکان انجام اصلاحات لازم برای رشد، توسعه و بهبود فعالیتهای سازمان را غیر ممکن مینماید، سرانجام این پدیده مرگ سازمانی است(مهرگان ، 2013).
از طرفی استفاده از سیستم های ارزیابی عملکرد که تنها بر شاخصهای مالی متکی هستند میتواند موجب بروز مشکلاتی برای سازمان شود که برخی از این مشکلات به شرح زیر است:
_ از آنجا که شاخصهای مالی با استراتژیهای سازمان ارتباط پیدا نمیکنند ممکن است با اهداف استراتژیک سازمان تضاد داشته باشند و موجب پدید آمدن مشکلاتی در تدوین استراتژی شوند. به عنوان مثال افراط در استفاده از «نرخ برگشت سرمایه» میتواند تنها به بهبودهای کوتاه مدت منجر شود.
_ معیارهای سنتی نظیر کارایی هزینه و مطلوبیت، ممکن است باعث فشار آمدن به مدیران در جهت توجه به نتایج کوتاه مدت شده و در نتیجه هیچگونه حرکتی به سمت بهبود صورت نگیرد.
_ شاخصهای مالی گزارش دقیقی درباره هزینه ی فرایندها ، محصولات و مشتریان نمیدهند و تنها بر فرایند کنترل بخشی به جای کل سیستم تاکید دارند.
_ شاخصهای مالی قادر به تشخیص هزینههای کیفی به شکل دقیق و مناسب نیستند و تنها تولید بیشتر را تشویق میکنند. ( کرون و همکاران، 2012).
نواقص و کمبودهای سیستم های سنتی ارزیابی عملکرد به انقلابی در مدیریت عملکرد منجر شد به طوری که محققان و کاربران به سمت خلق سیستم های نوین ارزیابی عملکرد حرکت کردند که اهداف و محیط فعلی را مورد توجه قرار دهند و بدین ترتیب فرایندهای ارزیابی متعددی برای استفاده سازمانهای مختلف ایجاد گردید.
1-3 اهمیت و ضرورت موضوع
بهبود مستمر عملکرد سازمانها، نیروی عظیم همافزایی ایجاد میکند که این نیروها میتواند پشتیبان برنامه رشد و توسعه و ایجاد فرصتهای تعالی سازمانی شود. دولتها و سازمانها و مؤسسات تلاش جلو برندهای را در این مورد اعمال میکنند( آنرو لپ،2013). بدون بررسی و کسب آگاهی از میزان پیشرفت و دستیابی به اهداف و بدون شناسایی چالشهای پیش روی سازمان و کسب بازخور و اطلاع از میزان اجرای سیاستهای تدوین شده و شناسایی مواردی که به بهبود جدی نیاز دارند، بهبود مستمر عملکرد میسر نخواهد شد. تمامی موارد مذکور بدون اندازهگیری و ارزیابی امکانپذیر نیست (الناز ، 2012).
لرد کلوین فیزیکدان انگلیسی در مورد ضرورت اندازهگیری میگوید: «هرگاه توانستیم آنچه درباره آن صحبت میکنیم اندازه گرفته و در قالب اعداد و ارقام بیان نماییم میتوانیم ادعا کنیم درباره موضوع مورد بحث چیزهایی میدانیم. در غیر این صورت آگاهی و دانش ما ناقص بوده و هرگز به مرحله بلوغ نخواهد رسید»( جیانگ یان ، 2012).
ارزیابی و اندازهگیری عملکرد بازخورد لازم را در موارد زیر ارائه میکند:
1- با پیگیری میزان پیشرفت در جهت اهداف تعیین شده مشخص میشود که آیا سیاستهای تدوین شده به صورت موفقیتآمیزی به اجرا در آمدهاند یا خیر.
2- با اندازهگیری نتایج مورد انتظار سازمانی و همچنین ارزیابی و اندازهگیری و رضایت کارکنان و مشتریها مشخص میشود آیا سیاستها به طور صحیح تدوین شدهاند یا خیر.
3- ارزیابی و اندازهگیری عملکرد امکان شناسایی زمینههایی که مدیریت باید توجه بیشتری به آنها بنماید را میسر میسازد و به شناسایی فرصتها و محدودیتها کمک میکند.
4- ارزیابی عملکرد باعث ایجاد اطلاعات برای مدیران در تصمیمگیریهای مدیریتی خواهد بود. چرا که بخش زیادی از اطلاعات لازم برای تصمیمگیریهای مدیریتی از طریق اندازهگیری و ارزیابی سیستم عملکرد فراهم میآید.
به طور کلی ضرورتهای خاص این تحقیق، نیاز به مقایسه تطبیقی رابطه عوامل روش کارت امتیازی متوازن سازمان تربیت بدنی استان مرکزی و استان قم، واکاوی مسئله از نظر سازمان تربیت بدنی استان مرکزی و استان قم، اهمیت روز افزون مبحث عملکرد در سازمانها و تأثیر آن بر وضعیت سازمان تربیت بدنی استان مرکزی و استان قم میباشد.
1-4 اهداف تحقیق
1-4-1 هدف اصلی تحقیق
هدف اصلی این تحقیق مقایسه عملکرد سازمان تربیت بدنی استان مرکزی با استان قم با استفاده از روش کارت امتیازی متوازن است که البته با توجه به این که تحقیق موجود به صورت مطالعه موردی در سطح دو سازمان انجام میشود ممکن است به طور کامل اهداف فوق برآورده نشود؛ اما آنچه که در انجام این تحقیق مد نظر است بررسی و توجه به موقعیت گروه خاصی از افراد جامعه است و وضعیت بحرانی آنان مد نظر قرار گرفته نشده است.
1-4-2 هدف علمی تحقیق
هدف علمی تحقیق حاضر، شناسایی رابطه عملکرد و تطبیق عوامل روش کارت امتیازی متوازن در سازمان تربیت بدنی استان مرکزی و استان قم میباشد.
1-4-3 هدف کاربردی تحقیق
سازمان تربیت بدنی استان مرکزی و استان قم و سایر سازمانها و ادارات مرتبط به عنوان اصلیترین کاربران این تحقیق بوده و می توانند نتایج این تحقیق را مورد استفاده قرار دهند.
1-5 سوالات تحقیق
1-5-1 سوال اصلی تحقیق
آیا بین عملکرد سازمان تربیت بدنی استان مرکزی با استان قم با استفاده از روش کارت امتیازی متوازن تفاوتی وجود دارد؟
1-5-2 سوالات فرعی تحقیق
1-5 فرضیهها
پیشرفتهای زیادی در زمینه بهداشت در سطح جهانی طی قرن بیستم، حاصل گردید، با این وجود عوامل ابتلاء و مرگ و میر از وضعیتهای حاد و مرگ و میرهای زودرس ناشی از بیماری عفونی به وضعیتهای مزمن و ناتوان کننده تغییر یافتهاند. بیماریهای جدید کیفیت زندگی[1] افراد را به شدت تحت تأثیر قرار میدهند؛ چرا که اختلالات مزمن اغلب کشنده نیستند؛ بلکه وضعیت سلامت و کیفیت زندگی را کاهش میدهند(سازمان جهانی بهداشت،2003).در حال حاضر،دیدگاه آدمی نسبت به زندگی تغییرات چشمگیری یافته است، به طوری كه فقط حفظ زندگی به شكل معمول، مطلوب تلقی نمیشود؛ بلكه برای ارتقاء جنبههای مختلف كیفیت زندگی تلاش بسیار زیادی انجام میگیرد(احمدی، سالار و فقیه زاده، 1383). این موضوع به معنای برداشت مشابه افراد و فرهنگهای مختلف از كیفیت زندگی نیست؛ با اینکه در مورد مفهوم کیفیت زندگی توافق کلی وجود دارد،ولی در عین حال افراد از كیفیت زندگی برداشتهای مختلفی مینمایند. به همین دلیل، الگوهای متعددی از كیفیت زندگی مطرح شدهاند كه همپوشی زیادی با هم دارند و تمایزهایی نیزدر بین آنها مشاهده میشود. برخی از الگوها بر سازههای شخصیتی به عنوان واسطهها تكیه میکنند؛اما برخی كارآمدی اجتماعی افراد را مهمتر میدانند. باز خوانی مفاهیم متعدد كیفیت زندگی منجر به ارائه تعریفی از سوی گروه كیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی[2] شده است. این تعریف برای درك فرد از موقعیت خود در بافتی از نظامهای فرهنگی و ارزشی و در ارتباط با هدفها، انتظارات و استانداردها و علاقه مندی آنها ارائه شده است. در این نگاه كیفیت زندگی، مفهومی فراگیر است كه سلامت جسمانی، رشد شخصی، حالات روان شناختی، میزان استقلال، روابط اجتماعی و ارتباط با محیط را در بر میگیرد که مبتنی بر ادراك فرد از این ابعاد است. در واقع كیفیت زندگی در برگیرنده ابعاد عینی و ذهنی است كه در تعامل با یكدیگر قرار دارند. از سوی دیگر باید توجه داشت كه كیفیت زندگی مفهومی پویا است؛ چون ممکن است ارزشها، نیازها و نگرشهای فردی و اجتماعی در طی زمان در واكنش به رویدادها و تجارب زندگی دگرگون شوند، همچنین هر بعد از كیفیت زندگی میتواند آثار قابل ملاحظهای بر سایر ابعاد زندگی بگذارد(Newa & Taylor, 1992). با اینکه كیفیت زندگی، مفهومی پیچیده و چندگانه است؛ ولی مورد توجه سازمانهای خدمات رفاهی و اجتماعی، محققان و اندیشمندان علوم اجتماعی،روان شناسی،بهداشت، پزشکی و تربیت بدنی قرار گرفته است. هر چند؛ ارزشیابی و كمی كردن آن كاری دشوار است، ولی تلاشهای علمی زیادی در این زمینه انجام میگیرد. بنابراین بررسی كیفیت زندگی از چند جنبه بسیار اساسی است. نخست اینكه نشانگر ارزیابی مناسبی از خدمات و برنامههایی است كه به منظور بالا بردن كیفیت زندگی افراد و گروههای مختلف اجتماعی تنظیم شده است. از طرف دیگر، اندازه گیری كیفیت زندگی وسیله مهمی برای ارزیابی اثر بخشی سیاست گذاریها و تمهیدات بهداشتی،تفریحی، دارویی و غیره است. علاوه بر کیفیت زندگی، میزان سلامت روانی افراد و نحوه تعاملات آنها که متأثر از هوش هیجانی آنهاست، از جمله متغیرهای روانی مهمی هستند که در دهههای اخیر مورد توجه محققان قرار گرفتهاند. سلامت روانی به عنوان وضعیت رفاه و بهبود در وضعیت روانی تعریف شده که طی آن فرد میتواند تواناییهایی بالقوه خویش را تحقق بخشد، با استرسهای معمولی در زندگی مقابله کرده و به شکل سازندهای به کار و فعالیت بپردازد و در اجتماعی که به آن تعلق دارد نقش موثرتری ایفا کند(Landers, 2005). سلامت روانی را میتوان براساس تعریف کلی و وسیعتر تندرستی تعریف کرد. طی قرن گذشته ادراک ما از تندرستی به طور گستردهای تغییر یافته است. عمر طولانیتر از متوسط، نجات
زندگی انسان از ابتلاء به بیماریهای مهلک با کشف آنتی بیوتیک ها و پیشرفتهای علمی و تکنیکی در تشخیص و درمان، مفهوم کنونی تندرستی را به دست داده که نه تنها بیانگر نبود بیماری است. بلکه توان دستیابی به سطح بالای تندرستی را نیز معنی میدهد. چنین مفهومی نیازمند تعادل در تمام ابعاد زندگی فرد از نظر جسمانی، عقلانی، اجتماعی، شغلی و معنوی است. این ابعاد در رابطه متقابل با یکدیگرند، به طوری که هر فرد از دیگران و از محیط تاثیر میگیرد و بر آنها تاثیر میگذارد. بنابراین سلامت روانی نه تنها نبود بیماری روانی است، بلکه به سطحی از عملکرد اشاره میکند که فرد با خود وسبک زندگیاش آسوده و بدون مشکل باشد. علاوه بر سلامت روانی، کنترل و مدیریت هیجانات در شرایط خاص یکی از عوامل تعیین کننده در موفقیت افراد است. این شرایط به ویژه برای افراد نظامی که انتظار میرود در شرایط بحرانی از خود واکنشهای مطلوب نشان دهند، اهمیت دو چندانی مییابد. گلمن[3] نیز هوش هیجانی را ظرفیت برای برانگیختن خود، سازمان دادن احساسات خود و دیگران، همچنین مدیریت کردن هیجانها در خود و در روابط با دیگران تعریف کردهاند (قنبری، 1385). بنابراین شناخت عواملی میتواند به ارتقاء هوش هیجانی کمک کند، میتوان برای برنامه ریزی و ساماندهی نیروها بسیار مفید است. از این رو این تحقیق در پی آن است که بررسی کند که بین کیفیت زندگی، سلامت روانی و هوش هیجانی کارکنان پایور ورزشکار و غیر ورزشکار ارتش جمهوری اسلامی تفاوت وجود دارد یا خیر؟
باتمان و ارگان[1] (1983) برای اولین بار از اصطلاح رفتار شهروندی سازمانی استفاده کردند و آن را به عنوان اقدامات بخشی از کارکنان برای بهبود بهره وری و همبستگی و انسجام در محیط کاری میدانند که ورای الزامات سازمانی است (هدسن[2]، 2006).
شهروند خوب سازمانی یك تفكر و ایده است و آن مشتمل بر رفتارهای متنوع كاركنان نظیر، پذیرش و به عهده گرفتن وظایف و مسئولیت های اضافی، پیروی از مقررات و رویه های سازمان، حفظ و توسعه نگرش مثبت، شكیبایی و تحمل نارضایتی و مشكلات در سركار میباشد. بر پایه و اساس تئوری ها و نظریه های سازمانی مسلماً رفتار شهروندی سازمانی به رقابت و عملكرد سازمان كمك می كند، به علاوه رغبت و تمایل به رفتار شهروندی به علت رقابت های روز افزون جهانی، اهمیت نوآوری ، انعطاف پذیری، بهره وری و پاسخگویی به شرایط بیرونی پیوسته در حال افزایش است (یعقوبی و همکاران، 1389).
نتایج تحقیقات اخیر نشان میدهد كارمندانی كه فراتر از شغل و وظیفه خود عمل كرده و رفتار شهروندی سازمانی از خود بروز میدهند به گروه كاری و سازمانی تعلق دارند كه هم بهره وری بالایی دارند و هم كاری با كیفیت عالی انجام میدهند تا كارگرانی كه از رفتار شهروندی سازمانی در سطوح پایین برخوردارند (پودساکوف و مکنزی[3]، 1977).
همان گونه که دردنیای انسانی و درحیات پرتلاطم بشری، انسان هایی موفق خواهند بودکه دارای هوش سرشاری باشند تا با بهره گیری از آن بتوانند بر مسائل و مشکلات زندگی فائق آیند. قطعاً در دنیای سازمانی نیز، وضعیت به همین گونه است، به خصوص امروزه باتوجه به پیشرفت علوم و فنون و پیدایش نیازها و چالش های جدید، سازمانها نیز پیچیده تر و اداره آنها نیز مشکلتر می شود. این مفهوم زمانی اهمیت بیشتری خواهد یافت که بپذیریم در سازمان های امروزی علاوه بر منبع عظیم و هوشمند انسانی، ماشین آلات هوشمندی نیز در فرایند عملکرد سازمان ها نقش مؤثری ایفا می کنند. یکی از عواملی که در سازمان های پیچیده امروزی می تواند دو هوش فعال انسانی و ماشینی را با یکدیگر ترکیب کند، هوش سازمانی است (سیادت و همکاران، 1389).
امروزه با اطمینان می توان ادعا کرد که استفاده از هوش سازمانی می تواند قدرت رقابتی یک سازمان را افزایش دهد و آنرا از دیگر سازمانها متمایز سازد. هوش سازمانی این امکان را به سازمان می دهد تا با به کارگیری اطلاعات موجود از مزایای رقابتی بهره برداری کند و امکان درك تقاضای مشتریان و چگونگی برقراری ارتباط با آنان را میسر میسازد. هم چنین، این امکان را به سازمان می دهد تا بتواند تغییرات مثبت یا منفی را نظارت کند. از دیگر فواید هوش سازمانی می توان موارد زیر را نام برد: (آلبرخت [4]، 2003)
باتوجه به مطالب گفته شده و پژوهش و جستجو این نیاز درسازمان های امروزه ایرانی مشاهده می شودکه بدنبال بهبود هوش سازمانی خود باشند. زیرا هوش سازمانی در نهایت موجب بهبود عملکرد سازمان خواهد شد. براین اساس در این پژوهش بدنبال آن هستیم که بررسی کنیم رفتار شهروندی سازمانی چه نقشی در بهبود هوش سازمانی دارد؟
1-2-اهمیت و ضرورت انجام پژوهش
در جامعه امروز بشری میزان موفقیت افراد رابطه مستقیم با میزان هوش آنها دارد و این انسانها با بهره گیری ازهوش خود در تلاش هستند برمشكلات زندگی فائق آیند.
در دنیای سازمانی نیز وضع به همین گونه است، بخصوص اینكه درعصرحاضرهرچه زمان به جلوتر می رود با توجه به پیشرفت علوم وفنون وپیدایش نیازها وچالشهای جدید، سازمانها نیز پیچیده تر واداره آنها نیزمشكل تر می شود. این معنا زمانی پر اهمیت خواهد شدكه بپذیریم در سازمانهای امروزی علاوه بر وجود انسانی خلاق و هوشمند، تکنولوژی های هوشمند نیز درفرآیند عملكردسازمانها نقش مؤثری ایفا می كنند.
ایجاد زمینه به منظور استفاده از مهارت های مختلف در سازمان – نیازمند وجود ساختار مناسب –عملکرد مناسب ، مدیریت موثر و استفاده
بهینه از منابع انسانی ، عوامل عاطفی ، تکنولوژیكی ، دانش و یادگیری است .پیشرفت سریع تكنولوژی در قرن حاضر- اهمیت این موضوع را دو چندان نموده است.
سازمانها باید كارهایی را در جهت پاسخ گویی به نیاز ها و شرایط جدید سازمانی كه اثربخش باشد – انجام دهند. آنها باید از یك طرف سیستم ها و داده ها را بر اساس تجربیات گذشته بكار گیرند و از طرف دیگر در حد مناسب و قابل قبول نسبت به تغییرات محیط های متغیر خارجی – به كمك توسعه سیستمها و كسب دانش جدید عكس العمل نشان دهند.
در سازمانی که هوش سازمانی در آن بکار گرفته میشود، مدیران میتوانند اطلاعات هزینهها را از داخل سازمان استخراج نمایند و بدانند که هزینهها چه هستند و تصمیمهایی برای کاهش و حذف آنها بگیرند. تغییرات آینده را پیشبینی کنند و برای مسائل خود راهحلی مناسب داشته باشند. بمنظور افزایش درآمد، شرکتها باید علاوه بر افزایش فروش خود، مثلا مشتریان فعلی خود را حفظ کنند. حفظ مشتریان اغلب کاری بسیار پسندیده است.
از سوی دیگر در راستای رقابت های شدید جهانی و رابطه جهانی سازی بر تمامی ابعاد مدیریتی و از آنجا كه شاهد تغییرات چشمگیری در دنیای تجارت و كسب و كاركنونی می باشیم لذا درك موقعیت استراتژیك كنونی فقط از توان مدیران خلاق و باهوش بالا مقدور است، از این رو مقوله هوش اهمیت دو چندانی پیدا كرده و جایگاه خود را بیشتر از این در آینده باز خواهد نمود. به عبارت دیگر اگر بر این باور باشیم كه موفقیت مدیران درگذشته متكی به مهارتهای فنی و هوش منطقی بوده است امروزه در قرن بیست و یكم وجود مدیران با قدرت تجزیه و تحلیل بالاتر نقش اساسی را دراثر بخشی سازمانها را دارند و آنچه كه متضمن این موفقیت ها می باشد چندان به جایگاه مدیر در سلسله مراتب سازمانی مربوط نمی گردد. بلكه به هوش مدیران و كاركنان بستگی دارد.
به عبارت دیگر در ﻋﺼﺮ اﻃﻼﻋﺎت و ارﺗﺒﺎﻃﺎت ، اﻧﺴﺎﻧﻬﺎ ﺑﺰرﮔﺘﺮﻳﻦ ﺳﺮﻣﺎﻳﻪ ﻫﺎی ﻫﺮ ﺳـﺎزﻣﺎﻧﻲ ﻣـﻲ ﺑﺎﺷـﻨﺪ . ﺑﺴﻴﺎری از داﻧﺸﻤﻨﺪان داﻧﺶ ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ ﺳﺮﻣﺎﻳﻪ ﻫﺎی اﻧﺴﺎﻧﻲ را ﻳﮕﺎﻧﻪ ﻣﻨﺒﻊ ﭘﺎﻳﺪار ﻣﺰﻳﺖ رﻗـﺎﺑﺘﻲ ﺳﺎزﻣﺎﻧﻬﺎ ﻣﻲ داﻧﻨﺪ و ﻫﻤﭽﻨﻴﻦ ﺑﻪ دﻟﻴﻞ ﻣﺎﻫﻴﺖ ﻋﺼﺮی ﻛﻪ در آن ﺑـﻪ ﺳـﺮ ﻣـﻲ ﺑـﺮﻳﻢ ﺗﻔـﺎوت ﺑﺴﻴﺎری ﻣﻴﺎن ﺳﺎزﻣﺎﻧﻬﺎی اﻣﺮوز ی و ﮔﺬﺷـﺘﻪ وﺟـﻮد دارد و در اﻳـﻦ ارﺗﺒـﺎط ﭼـﺎرﻟﺰ ﻫﻨـﺪی از ﺻﺎﺣﺒﻨﻈﺮان رﺷﺘﻪ ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ ﻣﻲ ﮔﻮﻳﺪ: ﻣﺪﻳﺮان اﻣﺮوز ﺑﺎ ﺳﺎزﻣﺎﻧﻬﺎﻳﻲ ﺳﺮ و ﻛﺎر دارﻧﺪ ﻛﻪ ﺷﺒﺎﻫﺘﻲ ﺑﻪ ﺳﺎزﻣﺎﻧﻬﺎی ﮔﺬﺷﺘﻪ ﻧﺪارﻧﺪ، ﻳﻜﻲ از وﻳﮋﮔﻲ ﻫﺎی اﺳﺎﺳﻲ ﺳﺎزﻣﺎﻧﻬﺎی ﺟﺪﻳﺪ ﺷﻜﻞ ﮔﻴـﺮی آﻧﻬـﺎ ﺑـﺮ اﺳﺎس ﻳﺎدﮔﻴﺮی اﺳـﺖ. ﺑﻨـﺎﺑﺮاﻳﻦ ﻣـﺪﻳﺮان وﻛﺎرﻛﻨـﺎن ﻫﻤـﻮاره در ﺣـﺎل ﻳـﺎدﮔﻴﺮی ﺑـﻮده و ﻣﻬﺎرتﻫﺎی ﺟﺪﻳﺪ ﻛﺴﺐ ﻣﻲ ﻛﻨﻨﺪ، ﭼﺮا ﻛﻪ ﻗﺪرت ﻫﺮ ﺳـﺎزﻣﺎن ﻣﺘﻨﺎﺳـﺐ ﺑـﺎ ﻣﻴـﺰان آﻣـﻮزش داﻳﻤﻲ ﻣﺪﻳﺮان و ﻛﺎرﻛﻨﺎن آن اﺳﺖ (البرزی ،12 :1385). ﻫﻮش ﺳﺎزﻣﺎﻧﻲ ﺑﻪ ﺗﺤﺼﻴﻞ و ﻛـﺴﺐ داﻧﺶ اﺷﺎره دارد ﻛﻪ از راه ﺑﻪ ﻛﺎرﮔﻴﺮی اﻧﺴﺎن، راﻳﺎﻧﻪ و ﺳﺎﻳﺮ وﺳﺎﻳﻞ ﺻﻮرت ﻣﻲ ﭘﺬﻳﺮد و داﻧﺶ ﻣﺮﺗﺒﻂ ﺑﺎ ﻣﺤﻴﻂ ﻓﻌﺎﻟﻴﺖ ﺳﺎزﻣﺎن (ﻫﻢ ﻣﺤﻴﻂ داﺧﻠﻲ و ﻫﻢ ﻣﺤﻴﻂ ﺧـﺎرﺟﻲ ) را ﻣـﺪ ﻧﻈـﺮ ﻗـﺮار داده اﺳﺖ (وظیفه دوست و ﻫﻤﻜﺎران، 38 :1387).
1-3-فرضیه های پژوهش
فرضیه اصلی
رفتار شهروندی سازمانی تأثیر معناداری در ارتقاء هوش سازمانی کارمندان وزارت نفت دارد.
فرضیه های فرعی
در دنیای پر رقابت کنونی که در آن شرکت ها در بدست آوردن سهم بازار حداکثر تلاش را از خود نشان می دهند؛ استفاده صحیح از ابزارهای ارتباطات بازاریابی یک مزیت رقابتی برای شرکت ها به حساب می آید. از طرفی چنانچه این مسآله از سوی شرکت ها نادیده انگاشته شود، باعث اتلاف منابع وبه دنبال آن افزایش هزینه های بازاریابی می شود که در نهایت به ناکار آمدی در بدست دادن سهم بازار منتهی خواهد شد
با توجه به اینکه در شرکت های بیمه ای شاهد هزینه های بالای بازاریابی، اتلاف منابع، و ناکارآمدی در بدست آوردن سهم بازار مورد انتظارهستیم دلایلی بر وجود این مسآله داریم که در شرکت های بیمه ای ابزارهای ارتباطات بازاریابی به در ستی شناسایی و رتبه بندی نشده و منجر به اتلاف منابع و افزایش هزینه ها گشته است و چنانچه این مسآله به موقع بررسی و رفع نگردد موجبات به خطر افتادن وضعیت رقابتی شرکت های بیمه ای را فراهم خواهد آورد.
لذا لازم می دانیم که ابزارهای ارتباطات بازاریابی را در شرکت های بیمه ای رتبه بندی کنیم تا از اتلاف منابع جلوگیری به عمل آوریم و به نبال کاهش هزینه ها باشیم.
اهمیت و ضرورت موضوع تحقیق
شناخت و رتبه بندی ابزارهای ارتباطات بازاریابی برای شرکت هایی که می خواهد بقا، رشد و سود آوری داشته باشند امری ضروری است. چنانچه این امر توسط شرکت ها نادیده گرفته شود منجر به افزایش هزینه ها، اتلاف منابع، از دست دادن سهم بازار و در نتیجه به خطر افتادن وضعیت رقابتی می شود.
با انجام این تحقیق می توان میزان اهمیت هر یک از عوامل ارتباطات بازاریابی را در شرکت های بیمه ای شناسایی کرده تا بتوان با هزینه کمتر مشتری بیشتری را جذب نمود و از اتلاف منابع و افزایش هزینه های بازاریابی جلوگیری به عمل آورد که نهایاً باعث بهبود وضعیت رقابتی شرکت های بیمه ای خواهد شد. بنابراین رتبه بندی ابزارهای ارتباطات بازاریابی از منظر رفتار مصرف کننده در شرکت های بیمه ای ضروری به نظر می رسد.
گزاره های تحقیق:
پرسش های اصلی و فرعی
1-ابزارهای ارتباطات بازاریابی در شرکت های بیمه ای کدامند؟
2-رتبه بندی تاًثیر ابزارهای بازاریابی بر تصمیم خریدار در شرکت های بیمه ای چگونه است؟
فرضیه های تحقیق
1- آیا تبلیغات با تصمیم خریدار در شرکت های بیمه ای رابطه دارد؟
2-آیا فروش شخصی با تصمیم خریدار در شرکت های بیمه ای رابطه دارد؟
3- آیا پیشبرد فروش با تصمیم خریدار در شرکت های بیمه ای رابطه دارد؟
4- آیا روابط عمومی با تصمیم خریدار در شرکت های بیمه ای رابطه دارد؟
5- آیا آیا بازاریابی مستقیم با تصمیم خریدار در شرکت های بیمه ای رابطه دارد؟
6- آیا شهرت با تصمیم خریدار در شرکت های بیمه ای رابطه دارد؟
7- آیا بانی گری با تصمیم خریدار در شرکت های بیمه ای رابطه دارد؟
هدف های تحقیق یا نتایج مورد انتظار
هدف کلی
هدف کلی این تحقیق شناخت موًثرترین ابزارهای ارتباطات بازاریابی می باشد که بر روی تصمیم خریدار در شرکت های بیمه ای تاًثیر می گذارد.
اهداف فرعی
شرح واژه ها و اصطلاحات بکار رفته در تحقیق
بازاریابی: بازاریابی یک فرآیند اجتماعی بازاریابی است که به وسیله آن، افراد و گروه ها، نیازهه و خواسته های خود را از طریق تولید، عرضه و مبادله کالا های مفید و با ارزش با دیگران، تاًمین می کنند(کاتلر،1385:9).
ابزارهای ارتباطات بازاریابی: ابزارهای ارتباطات بازاریابی عبارتند از آمیخته ای خاص از تبلیغات، فروش شخصی، پیشبرد فروش، روابط عمومی، و بازاریابی مستقیم که یک شرکت استفاده می کند تا اهداف بازاریابی و تبلیغاتش را دنبال کند(Rajagopal،2007:437).
به بیان دیگر، ابزارهای ارتباطات بازاریابی پیوند ارتباطی بین فروشندگان و خریداران می باشند تا اهداف تاًثیر گذاری، آگاهی دادن، یامتقاعد کردن یک مشتری بالقوه جهت تصمیم خرید را دنبال کنند (Kurtz،2010). در حقیقت ارتباطات بازاریابی سعی دارد که به مردم نشان بدهد که کالای مورد نظر چگونه یک مشکل را حل می کند و یا نیازی که آن ها دارند را ارضا می کند(Khopper et at.2006).
این مفهوم به شرکت ها کمک می کند تا روش های ناسب و موثر ارتباط و تماس با مشتریان، همچنین سایر ذینفعان همانند کارکنان، عرضه کنندگان مواد اولیه، سرمایه گذاران و سایر موًسسات مرتبط را مورد شناسایی و استفاده قرار دهند(بیرانوند،1389:63).
روش کلی تحقیق
روش کلی این تحقیق اکتشافی می باشد زیرا در این تحقیق ابزارهای ارتباطات موجود در بازار شناسایی و رتبه بندی خواهند شد.
قلمرو مکانی- جامعه تحقیق
قلمرو مکانی این تحقیق شرکت های بیه ای می باشند و جامعه تحقیق عبارتند از کلیه مدیران و کارشناسان بازاریابی و نمایندگانی های صدور شرکت های بیمه ای است.
روش نمونه گیری و تخین حجم جامعه
روش نمونه گیری در این تحقیق به روش نظر سنجی می باشد و ابزار مورد استفاده پرسشنامه در حضور محقق است.
روش تحلیل داده ها
1-ازمون صوری برای تعیین روایی پرسشنامه؛
2-آزمون میانگین برای تعیین جهت گیری پاسخ ها؛
-اولویت بندی میانگین ها برای رتبه بندی روش های ارتباطات بازاریابی با استفاده از روش تاپسیس مدل تحقیق آزمون می شود.
چارچوب کلان نظری تحقیق
متغییرهای مستقل این تحقیق عبارتند از تبلیغات، فروش شخصی، روابط عمومی، و بازاریابی مستقیم.و متغییروابسته تصمیم خریدار می باشد. این مدل که در شکل 1-1 نمایان است با استفاده از چندین مدل علمی با استفاده از منابع گوناگون، توسط محقق و استاد راهنمای وی طراحی گردیده که مدل های استفاده شده برای طراحی ین مدل به مبسوط در فصل 2 آمده است.