راجع به موضوع این پایاننامه ( دعوای غیر منقول و مرجع صالح برای رسیدگی بر آن) تحقیق مستقلی انجام نشده است، لیکن برخی از حقوقدانان در آثار خود اشارهای به این موضوع نمودهاند. از جملهی آنها میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
کاتوزیان، ناصر، دورهی مقدماتی حقوق مدنی اموال مالکیت، فصل 1، صفحه 58 : «دعوا را نمیتوان به منقول یا غیرمنقول تقسیم کرد ولی نزاعی که در مطالبهی حق یا مال غیرمنقول ایجاد میشود به تبعیّت از خواستهی آن غیرمنقول است؛ مانند دعوای مالکیت و حق ارتفاق و انتفاع و خلع ید از اراضی و نظایر اینها. همچنین، درموردی که موضوع حق دینی مال غیرمنقول است، دعوایی را که برای اجبار متعهد اقامه میشود باید غیرمنقول شمرد».
شمس، عبدالله، آیین دادرسی مدنی، جلد 1، شمارهی 715، صفحه 376 : «مادهی 12 قانون آیین دادرسی مدنی از تجمیع نابجای نصوص مواد 23 و 25 قانون قدیم حاصل شده است. در اجرای ماده 12 باید توجّه داشت که افزون بر دعاوی تصرف، تنها آن دسته از دعاوی باید در دادگاه محل وقوع مال غیرمنقول اقامه شود که حق مورد ادعا از حقوقی باشد که برای اشخاص نسبت به اموال غیرمنقول به وجود میآید».
بررسی موضوع در آیین دادرسی مدنی ایران.
هدف از این پژوهش، بررسی مفهوم دعاوی غیرمنقول و مراجع صالح بر آن است.
7- خلاصه و مراحل روش تحقیق:
در این تحقیق، ابتدا به شیوهی کتابخانهای، به گردآوری اطلاعات و فیشبرداری پرداخته میشود و سپس با تجزیه و تحلیل اطلاعات جمعآوری شده به نتیجهگیری میپردازیم. از اینرو، روش این تحقیق توصیفی-تحلیلی میباشد.
مطالب این پایاننامه، در سه بخش تنظیم خواهد شد. بخش اول به” کلّیات” و بخش دوم به” مفهوم و مصادیق دعاوی غیر منقول و مقایسه این دعوا با دعوای منقول ” و بخش سوم به” مرجع صالح برای رسیدگی به دعوای غیرمنقول” اختصاص خواهد یافت.
بخش اول: کلیّات
مطالب این بخش در دو فصل مورد مطالعه قرار میگیرد؛ در فصل نخست، به مفهوم دعوا و تعاریف گوناگونی که از دعوا ارائه شده و همچنین اقسام آن پرداخته شده است و در فصل دوم به بررسی و تبیین مفهوم مال و اقسام آن پرداخته میشود.
فصل اول: تعریف دعوا و اقسام آن
در این فصل ابتدا، مفهوم دعوا و سپس اقسام آن تبیین و بررسی میشود.
مبحث اول: مفهوم دعوا
کلمه دعوا، دارای معانی لغوی و اصطلاحی گوناگونی میباشد که در زیر، به طور جداگانه به هر یک از آن ها خواهیم پرداخت.
بند اول – تعریف لغوی دعوا
دعوا، واژهای عربی است و در قواعد دستوری این زبان، اسم مصدرِ واژهی ادعّا به شمار میآید. معانی لغوی این واژه را میتوان چنین برشمرد: ادعا کردن، خواستن، نزاع، دادخواهی و آنچه خواسته میشود[1]. این لفظ در زبان عربی، دو معنای متفاوت از هم دارد؛ یکی به معنای ادعا کردن، خواستن و مطالبه کردن و دیگری به معنای منازعه و اختلاف.
دعوا در زبان فارسی به دو صورت نوشته و خوانده میشود و دو معنای گوناگون را بازتاب میدهد؛ نخست به صورت دعوی به کسر واو، یعنی همان تلفّظ زبان عربی، که در این صورت به معنای ادعّاست و دوّم، دعوی به معنای دعوا و منازعه و اختلاف است. دعوی، با این نگارش، در متون عربی پیشینه ندارد و به گفتهی ادباء، این لغت در بین فارسیزبانان مشهور است. در زبان فارسی، واژهی دعوا هم به معنای ادعّا کردن به کار میرود و هم به معنای اختلاف و منازعه.[2]
بند دوم – تعریف اصطلاحی دعوا
در علم حقوق، مقصود از تعریف اصطلاحی یک واژه، معنایی است که از آن واژه در دانش حقوق به ذهن متبادر میشود. در قانون آیین
دادرسی ایران، تعریفی از «دعوا» ارائه نشده است؛ از اینرو هر یک از حقوقدانان، تعاریف گوناگونی را در مورد این واژه بیان کردهاند. حقوقدانان میکوشند تعریفی از دعوا ارائه نمایند که شامل هر دو معنای لغوی آن گردد؛ در این راستا یکی از حقوقدانان بیان داشته است: «دعوا عبارت است از عملی که برای تثبیت حقّی صورت گیرد؛ یعنی حقّی که مورد انکار یا تجاوز واقع شده باشد»[3]. بر پایهی این تعریف، نخست میبایست حقّی وجود داشته باشد و آنگاه آن حق مورد انکار و تجاوز واقع شده باشد. دیگر آنکه صاحب حق در صدد احیاء آن بر آید و به مرجع قانونیِ صلاحیتدار مراجعه کند. بنابراین تعریف هر دعوایی، بلا استثناء باید مستند به حقی واقعی باشد و نتیجهی آن، محق شناختن مدعّی شود؛ درحالیکه همیشه اینگونه نیست؛ اگر دعوا را از دید مدعی ببینیم، میتوانیم این تعریف را بپذیریم؛ زیرا هر مدعی خود را همیشه محق میداند، امّا باید با دید بازتری به این تعریف نگاه کرد. باید توجّه داشت که اصولاً هر شخصی که اقامهی دعوا کند، صاحب حق شناخته نمیشود. همچنانکه در دعاوی واهی و یا در دعاویای که محکوم به رد میشود و یا بطلان آن اعلام میگردد، مدعی، صاحب حق شناخته نخواهد شد. تا زمانی که دعوایی در جریان رسیدگی قرار دارد و مرجع قضایی نیز نظر قطعی خود را اعلام نکرده است، نمیتوان گفت که کدام یک از طرفینِ دعوا صاحب حق هستند و همین خود حکایت از این امر دارد که دعوا مترادف با حق نیست. بنابراین دامنهی شمول این تعریف بسیار وسیع است و شامل اعمال غیرقانونی در جهت تثبیت حق نیز میگردد، پس تعریف درست و دقیقی نیست.
در جایی دیگر، دعوا را اینگونه تعریف کردهاند: «دعوی، حقی است که به موجب آن، اشخاص میتوانند به دادگاه مراجعه نمایند و از مقام رسمی بخواهند که به وسیلهی اجرای قانون، از حقوقشان در برابر دیگری حمایت شود. مراجعه به دادگاه و اجرای حق همیشه به وسیلهی عمل حقوقی خاصی انجام میشود که اقامهی دعوا نام دارد»[4]. وی همچنین در جایی دیگر بیان کرده است: «دعوا عملی است تشریفاتی که به منظور تثبیت حقّی که مورد انکار و تجاوز واقع شده است، انجام میشود»[5]. البته این تعریف نیز به سبب همانندی با تعریف اول، دچار همان ایراد است. با این وجود، بهتر است دعوا را با وجود ایراداتی که بر تعاریف فوق وارد است، «خواستن چیزی با ادعای داشتن حق به ضرر دیگری و با وجود مقاومت او» تعریف کنیم.
برخی دیگر از حقوقدانان نیز دعوا را در سه مفهوم به کار بردهاند:
1- مفهوم اعم دعوا: در این مفهوم، دعوا در برخی از مقرّرات، به معنای منازعه و اختلافاتی آمده است که در مرجع قضایی، طرح شده است و تحت رسیدگی بوده یا میباشد.
2-مفهوم اخص دعوا: در این مفهوم، دعوا عبارتست از توانایی مدعّیِ حق ضایع شده یا انکار شده، در مراجعه نمودن به مراجع صالح، در راستای به قضاوت گذاردن، وارد بودن یا نبودن ادعا و ترتّب آثار قانونی. برای طرف مقابل، دعوا توانایی مقابله با آن است. به این حق در اصل 34 قانون اساسی صراحتاً اشاره شده است: «دادخواهی حق مسلم هر فرد میباشد و هر کس میتواند به منظور دادخواهی، به دادگاه صالح رجوع کند».
3-دعوا به معنای ادعایی است که در مرجع قضایی مطرح نشده و یا ادعایی است که در خلال رسیدگی به دعوا، به عنوان امری تبعی مطرح میگردد. با اعمال دعوا به مفهوم اول یا اقامهی آن، دعوا به مفهوم دوم محقق میشود[6].
با توجه به آنچه گفته شد، میتوان اینگونه نتیجه گرفت که هر جا که حقّی مورد انکار یا تجاوز واقع شود و دارندهی حق، بر طبق مقررات قانونی، برای احقاق حق خود به مراجع قضایی رجوع کند، دعوا محقق شده است. بر این پایه، نخست باید گفت که دعوا عملی تشریفاتی است؛ زیرا برای طرح دعوا در مراجع قضاوتی، نیاز به تکمیل فرم دادخواست و همچنین رعایت تشریفاتی خاص است که قانونگذار تعیین کرده و دیگر آنکه در هر دعوا، حقی مورد انکار یا تجاوز قرار میگیرد. تا زمانی که مدیون، منکر دین خود به داین نیست، عموماً دعوایی مطرح نمیشود و طرفین از طریق مسالمتآمیز، اختلاف فی ما بین را حل میکنند، ولی زمانی که مدیون، منکر دین خود شد، داین با اقامهی دعوا، در صدد اثبات طلب خود و مطالبهی آن برمیآید؛ برای مثال، دو مالک که املاک آنها در نزدیکی یکدیگر است، تا زمانی که به ملک یکدیگر تجاوز نکردهاند، دعوایی محقق نمیشود اما همین که یکی از آنها به ملک دیگری تجاوز کند، دعوا محقق شده و شخصِ متضرّر، برای احقاق حق خود اقامه دعوا میکند. [7]
مبحث دوم: اقسام دعوا
دعاوی را از جهات گوناگون میتوان بخشبندی کرد که هر یک از این بخشبندیها، آثار و ویژگیهای خاص خود را دارد؛ از جمله میتوان دعاوی را از جهتهای ماهیت و چگونگی حقِ مورد مطالبه، موضوع حقی که اعمال میشود، مالیت داشتن موضوع آن و منشاء حقِ مورد مطالبه تقسیم کرد. در زیر، به بررسی این تقسیمات میپردازیم.
بند اول: تقسیم بندی دعوا بر حسب ماهیّتِ حقِ مورد اجراء:
بر حسب ماهیّت موضوع دعوا، یعنی اینکه اِخبار به حق، بر حسب چه نوعی از حق صورت گرفته است، میتوان دعوا را به دعوای عینی، شخصی و مختلط بخش کرد.
[2] . عمید، حسن (1384 ) فرهنگ فارسی عمید،چاپ سی و دوم، تهران، موسسه انتشاراتی امیر کبیر، ص 648.
می دانیم که کانون خانواده ، نخستین نهاد اجتماعی است که کودک در آن پرورش می یابد و در آن می آموزد که چگونه رفتار اجتماعی داشته باشد . تربیت کودک در سنین اولیه رشد آنقدر مهم است که هم در آیات و روایات دینی ما بسیار برآن تاکید شده است و هم صاحب نظران و دانشمندان علوم اجتماعی ، روانشناسان و دانشمندان علوم تربیتی بر نقش حساس و سرنوشت ساز این مقطع و نقش محیط خانواده ، بویژه مادر در آن اذعان دارند. بدیهی است آنچه کودک در سنین ابتدایی رشد تجربه می کند تأثیر مهم و سرنوشت سازی در شکل گیری شخصیتش در بزرگسالی و زندگی آتی دارد و این در حالی است که شرایط جدید اجتماعی ، اقتصادی ، فرهنگی بشر و تغییر و تنوع در نقشهای زن و مرد و بالاخص زنان در جامعه موجب گردیده که بسیاری از آنها نتوانند مثل گذشته بصورت تمام وقت در کنار فرزندان خود حضور یابند.
برخلاف گذشته که کودک چند سال اول زندگی خود را در آغوش پرمهر خانواده و مادر بزرگ می شد ، امروزه و در این دنیای مدرن کودک از یک سالگی و یا بیشتر، به مراکز نگهداری کودک مثل مهدکودکها می رود و تربیت و شاکله اصلی وجودش در آنجا شکل می گیرد ، بسیاری از ما با شنیدن اسم مهدکودک یاد والدین کارمند میافتیم و تصور میکنیم مهدکودک صرفاً جایی است که میتوانیم فرزندمان را برای چند ساعت به آنجا بسپاریم و خودمان به کارمان برسیم.
لذا می بینیم که خواسته یا نا خواسته در جامعه امروزی محیط های اجتماعی دیگری به جز خانواده در آموزش هنجارها و ارزش ها به فرزندان دخالت دارند و با افزایش سن کودک و رفتن او به مدرسه و … به مرور از نقش خانواده ها کاسته و بر نقش این کانون ها در الگو دهی به شخصیت کودک افزوده می شود. مهدکودکها که معمولاً اولین مجموعه بعد از محیط خانواده برای کودکان بوده وحتی برای بچه ها عموماً جذابیتی بیش از خانه و خانواده دارند ، نقشی بسیار اساسی و مهم در تربیت کودکان ایفا می کند و این ایجاب می کند تا برای به ثمر نشستن این نهال های ترد و شکننده و کمک به رشدِ صحیح آنان ، محیطی امن و عاری از هرگونه انحراف برای تربیت آنان فراهم گردد. ( رضازاده ، 1385 )
گرچه بین حضور فیزیکی و غیرفیزیکی و کمی و کیفی والدین بویژه مادر در کنار کودک تمایز و تفکیک وجود دارد ، لکن تحقیقات متعدد روانشناختی و جامعه شناسانه صورتگرفته بیانگر این نکته مهم می باشد که بهتر است کودکان تا پایان ۲ سالگی در محیط خانواده و نزد والدین خود باشند تا احساس امنیت روانی و وابستگیهای عاطفی اولیه بصورت صحیح و طبیعی در کنار خانواده در کودک شکل بگیرد و از این سن به بعد کودکان به تجربههای اجتماعی نیز نیاز دارند که آموختن بسیاری از مفاهیم را میتوان از طریق اجتماع و ارتباط با همسالان برای فرزندان مهیا کرد.
رشد اجتماعی ، انسجام عاطفی ، نحوه ارتباط با دیگران ، داشتن روحیه همکاری ، مسئولیت پذیری ، یادگیری زبان و درک مفاهیم کلامی و غیرکلامی در یک مهدکودک خوب که از معیارهای لازم برای رشد اجتماعی و کلامی کودکان برخوردار باشد ، می تواند اتفاق بیافتد. دریک
مهد کودک خوب همه برنامه های کودکان از نظم و انضباط خاصی برخوردار میشود ، برنامه خواب و خوراک آنها از قاعده خاصی پیروی میکند ، آموزش بسیاری از مطالب که ممکن است مادر در منزل به صورت پراکنده یا به طور غیرعلمی به فرزندش بیاموزد، در مهدکودک به صورت منظم و روشمند و به صورت گروهی آموخته میشود. به طور کلی کودک در این مرحله برای سالهای آینده که باید ساعتهای بیشتری را از خانه دور باشد ، آماده میشود.
کودکانی که به مهدکودک میروند زمینه رشد اجتماعیشان فراهم شده و توانایی های لازم در آنها بدلیل تعاملات اجتماعی شکل میگیرد. بسیاری از رفتارهایی که کودکان درخانه نیاموختهاند، در آنجا میآموزند. رفتارهای منفی یا رفتارهایی که چندان مثبت یا جامعهپسند نیستند، در مهدکودک کمرنگ میشوند. به این ترتیب کودکان مجموعهای از رفتارها و اطلاعات مفید را در مهدکودک میآموزند و از طرف دیگر رفتارهای بدی که آموختهاند در مهدکودک با روشهای خاصی تعدیل میشود. رشد کلامی که به تحقیق در تواناییهای اجتماعی آتی کودک اهمیت زیادی دارد، درکودکان مهدرفته ، در مقایسه با کودکانی که به مهد نرفتهاند ، متفاوت است ، کودکان مهد رفته از واژههای بیشتری استفاده میکنند و نحوه ارتباطشان با دیگران فرق می کند ، بنابراین یک مهدکودک خوب با معیارهای اخلاقی و تربیتی قابل قبول تاثیر زیادی در رشد اجتماعی و عاطفی کودک دارد. (رضایی 1385)
لازم به ذکر است که در این میان ، رفتن کودکان به آمادگی ، بویژه برای آن دسته از کودکانی که به مهد کودک نمی روند نیز بسیار مهم بوده و در مراحل رشد کودک بسیار موثر است و او را برای ورود به دبستان آماده میسازد. کودکانی که دوره آمادگی را گذراندهاند برای ورود به دبستان بسیار مهیاتر هستند و آموزشهای رسمی و غیررسمی که برایشان در نظر گرفته شده به رشد اجتماعی و مهارتهای فهمی و حرکتی آنها کمک بسیار زیادی خواهد کرد.
1ـ2ـ ضرورت و اهمیّت تحقیق
« رشد انسان از تولد و حتی پیش از تولد تا هفت سالگی مسئله ای است که در گذشته کم و بیش در سرتاسر جهان به آن توجه شده است. اکنون این مرحله را از حساس ترین و مهم ترین مراحل رشد انسان می دانند ، پژوهشهای گوناگون عصر ما نشان داده که اگر در این مرحلهی رشد از نظر جسمی ، روانی ، تربیتی نسبت به کودک غفلت و کوتاهی شود در مراحل بعد تنها پنجاه درصد از این کوتاهیها را می توان جبران کرد و پنجاه درصد دیگر جبران ناپذیر خواهد بود.» (خواجه زاده 1392)
اهمیت و ضرورت موضوع از جنبه های گوناگون قابل بررسی است ، به استناد جدیدترین تحقیقی که تا به حال در مورد مراقبت از کودک صورت گرفته، کودکانی که اوقات خود را دور از مادر و در مهدکودک می گذرانند ، پرخاشگرتر می شوند و مدت زمانی را که کودک در مهدکودک می گذراند هر چه طولانی تر باشد ، احتمال این که هنگام رسیدن به سن کودکستانی پرخاشگرتر شود بیشتر است. ( محمود نژاد ، 1383 )
بسیاری از محققان بر این باورند که هفده درصد کودکانی که بیش از 30 ساعت در هفته را در مهدکودک می گذرانند ، در ناهنجاری های رفتاری همچون جنگ و دعوا ، بیرحمی، حمله به دوستان و نیز رفتارهای نامناسبی چون جدال ، پرتوقعی و پرحرفی «نمره بیشتری » می آورند و آموزگاران آمادگی و مادران این کودکان ، از آنها به عنوان کودکان مسئولیت ناپذیر ، تهاجمی ، بهانه گیر، نترس ، دردسرآفرین و افرادی که باید خواسته هایشان به سرعت عملی شود، یاد می کنند. ( رستمی کیا ، 1386 )
محققان هنوز نتوانسته اند دلیل این رفتارها را دقیقاً مشخص کنند اما برخی ، علت مشکلات رفتاری این کودکان را عدم ارضاء عاطفی کودک بدلیل خستگی والدین بر اثر کار و عدم توجه به کودک و یا عدم توجه مسئولان مهدکودکها عنوان می کنند. اگر چه نوع اداره مهدکودک نیز در بروز یا جلوگیری از اختلالات عاطفی کودکان بسیار موثر است. گاهی پذیرش کودکان بیش از تعداد استاندارد در مهدکودکها ، با مربیهای کمتر از حد استاندارد و گاه کم تجربگی و نداشتن رفتار صبورانه و مادرانه در مربیان یکی از مشکلات و موانعی است که بچهها در مهد کودکها از محبت عاطفی برخوردار نمیشوند.
طبق برخی پژوهش های انجام شده ، کودکانی که زمان زیادی را در مهدکودک به سر می برند، غمگین و ترسو هستند اما این مشکل معمولاً تا سن آمادگی از میان می رود.
در تحقیقات صورتگرفته آمده است که اگر می خواهید این گونه رفتارها را تقلیل دهید ، بهتر است از مدت زمانی که کودک در مهدکودک می گذراند بکاهید.
از طرف دیگر، طبق گزارش مؤسسه ملی «بهداشت و توسعه رفتار کودکان»، بچههایی که بین سال های دوم تا چهارم زندگی در مهدکودک هستند نسبت به سایر کودکان آموزش زبان و حافظه بهتری دارند.
از آنجا که رابطه کودک با دوستان و مربیان خود در مهد ، دوستانه است تأثیرپذیری و الگوبرداری از آنان در قیاس با محیط خانواده ، بیشتر است ، زیرا پدر و مادر در منزل با حالتی اقناعی و دستوری با کودک رفتار می کنند و او نیز این حالت اجبار و سلطه گری را در خانه احساس می کند ، چرا که دریافته است پدر و مادر بزرگتر از او هستند. حتی گاهی اوقات احساس می کند که آنان به دلیل بزرگتر بودن به او زور می گویند ، اما احساس کودک در مهد به مربیان و همسالان خود احساسی دوستانه و به دور از اجبار و زور است.
لذا این تحقیق در صدد است تا تاثیرات مثبت و منفی مهدکودک بر روی شرایط اجتماعی و عاطفی رشد در کودکان را بررسی نموده و ضمن مقایسه آن با کودکان مهدنرفته ، مفید یا غیر مفید بودن و میزان تاثیر مهدهای کودک در زمینه رشد اجتماعی کودکان را مشخص نماید ، که امید است نتایج حاصله بتواند در راهنمایی والدین برای استفاده و عدم استفاده از مهد کودک موثر باشد.
این دعاوی ممکن است با طرح در دادگاه و رسیدگی قضایی ، توسط قاضی منجر به صدور رأی گردند ، رأی صادره از سوی دادگاه مسلماً به سود یک طرف (محکوم له) و به ضرر دیگری (محکوم علیه) می باشد . در این حالت دعوا در ظاهر پایان یافته ولی در واقع اختلاف و خصومت بین طرفین ، همچنان پایدار است ؛ به همین علّت است که غالباً در مرحله ی اجرای رأی نیز با مشکلاتی روبرو می شوند. چه خوب است که اختلافات و دعاوی ایجاد شده ، با توافق طرفین پایان یابد و آنها با رضایت قلبی نسبت به دعوا مصالحه و سازش نمایند که دیگر اثری از کدورت ها و اختلافات باقی نماند .
بی دلیل نیست که ضرب المثلی فرانسوی می گوید :« یک سازش بد ، بهتر است از یک دادرسی خوب ». اهمیّت ایجاد مصالحه و سازش در تعلیمات دینی ما نیز دارای ریشه و سابقه ی قوی است ، به گونه ای که آیات متعددی از قرآن کریم و روایات بسیاری به این موضوع پرداخته است .
همچنین قوانین کشور ما از زمان های گذشته تا کنون به بحث سازش توجّه ویژه ای داشته اند و موادی را به آن اختصاص داده اند . توجّه به این موضوع در نظام حقوقی ما به حدی رسید که منجر به تشکیل نهادی به نام شورای حل اختلاف ، برای ایجاد مصالحه و سازش بین مردم گردید ، امّا این نهاد علی رغم فعالیت های ارزنده در ایجاد سازش بین مردم ، متأسفانه در حال فاصله گرفتن از رسالت اصلی خود می باشد و بیشتر به سمت و سوی رسیدگی های قضایی و صدور رأی متمایل گردیده است .
یکی از مشکلات پیش رو برای ایجاد سازش این است که ، سازش در فرهنگ عامّه ما چندان جایگاه خوبی ندارد و اشخاص معمولاً تمایلی به آن نشان نمی دهند . حتّی اغلب افراد آشنا با علم حقوق نیز با ایجاد مصالحه و سازش در دعاوی چندان مأنوس نیستند که به نظر می رسد بخشی از این مشکلات ریشه در دانشکده های حقوق دارد ، چون در کلاس های درس آیین دادرسی مدنی به محض شروع به تدریس ، سخن از صلاحیت دادگاه ، نحوه ی اقامه ی دعوا و … به میان می آید و بحث از مصالحه و سازش یا هرگز مطرح نمی گردد و یا به صورتی گذرا و جزئی اشاره ای به آن می شود . در اغلب موارد می توان همان نتیجه ای را که از دادرسی و رسیدگی قضایی حاصل می شود ، از طریق سازش نیز به آن دست یافت ، امّا با این تفاوت که هزینه های کمتر و رضایتمندی بیشتری را به همراه دارد ، پس بهتر است که ابتدا توجّه ویژه ای به تلاش در جهت مصالحه و سازش گردد و بعد از آن به مباحث مربوط به رسیدگی قضایی پرداخته شود ؛ چون پس از اقامه ی دعوا و پرداخت هزینه های دادرسی ، معمولاً تلاش برای ایجاد سازش با سختی و مشکلات بیشتری روبرو خواهد شد .
در عرصه ی جهانی نیز سازش از چنان اهمیّتی برخوردار است که ، نظام حقوقی موسوم به نظام حقوقی کشورهای خاور دور ( که شامل کشورهایی همچون : چین ، ژاپن ، مغولستان ، کره و … می شود. ) را ایجاد کرده است . تربیت اجتماعی و خلق و خوی ملّی این کشورها اقتضا
می کند که در وهله ی نخست ترجیح می دهند با توسل به میانجی گری و سازش، اختلافات فی مابین را حل کنند و تنها در صورت عدم حصول نتیجه از این راه ، به ناچار به دادگاه مراجعه و طبق قانون فصل خصومت نمایند.( واحدی ، 1389 ،ص75 ).
سوالات تحقیق
سوالات تحقیق به شرح زیر می باشد :
1- آیا سازش در هر مقطعی از دادرسی امکان پذیر است ؟
2- در صورت تحقق سازش در مرحله تجدیدنظر تکلیف رأی بدوی چیست ؟
3- آیا سازش در مرحله اجرای حکم امکان دارد ؟
4- آیا گزارش اصلاحی محاکم خارجی در ایران قابل اجراست ؟
5- آیا سازش در امور حسبی امکان دارد ؟
فرضیه های تحقیق
فرضیه های طرح شده عبارتنداز :
1- با توجه به عدم منع قانون گذار در هر مقطع از دادرسی ، سازش امکان پذیر است .
2- در صورت سازش در مرحله تجدیدنظر ، همان مرجع ، رأی بدوی را نقض و در گزارش اصلاحی به آن
اشاره می کند .
3- سازش در مرحله اجرای حکم امکان پذیر است .
4- گزارش اصلاحی محاکم خارجی به عنوان سند رسمی ، در ایران قابل اجراست .
5- با توجه به معنای سازش که مسبوق به اختلاف است ، اصولاً سازش در امور حسبی ممکن نیست .
با توجه به اهمیت بخش حمل و نقل به عنوان یکی از بخشهای عمده مصرف انرژی کشور، بهینه سازی مصرف سوخت از اهمیت ویژه ای در مدیریت مصرف انرژی برخوردار است، در این میان سیستم توزیع سوخت و بخصوص بنزین در کشور مطرح و مورد بررسی قرار گرفت که از میان آن می توان به افزایش تدریجی قیمت، حذف یارانه پرداختی به سوخت و آزاد سازی قیمت، سهمیه بندی بنزین و … اشاره نمود. طرح سهمیه بندی بنزین و استفاده از کارت هوشمند سوخت مدت ها در نهادهای مختلف کشور مطرح و مورد بررسی بود، بطوریکه هنگام تدوین قانون بودجه سال 1383 که در آخرین روزهای سال 1382 از تصویب مجلس ششم گذشت بحث عرضه و مصرف بنزین به وسیله کارت هوشمند سوخت اولین بار توسط نمایندگان در صحن علنی مجلس مطرح و به تصویب رسید و در متن قانون بودجه 1383 ذکر گردید(آقایی،1386 ،25). سرانجام طرح توزیع بنزین به وسیله کارت هوشمند سوخت با نظر و تصمیم دولت و مجلس شورای اسلامی با آماده شدن زیر ساخت ها و شرایط مورد نظر از جمله صدور کارت سوخت و تجهیز پمپ بنزین ها به دستگاه های کارت خوان از پنجم تیر سال 1386 به اجرا در آمد. اکنون که چند سال از اجرای آن می گذرد این سوال مطرح می شود که این طرح تا چه حد توانسته به اهداف مورد نظر دست یابد؟ آیا این طرح همچنان می تواند پاسخگوی مسأله توزیع بنزین کشور باشد؟ اگر چه مسائل پیرامون این طرح در نگاه اول بیشتر جنبه اقتصادی دارد، ولی ارتباط تنگاتنگ میان سیستم حمل ونقل و عوامل انسانی و همچنین ارتباط مستقیم مردم با طرح استفاده از کارت هوشمند سوخت، موجب می شود هر نوع تغییر در این سیستم اثر مستقیم در زندگی مردم داشته باشد. بنابراین نوع برخورد و عکس العمل افراد جامعه در مواجهه با این طرح، بر میزان موفقیت و برآورد نمودن انتظارات از آن، موثر خواهد بود. امروزه در مباحث سنجش رضایت مشتری علاوه بر شاخص های بنیادی و کلیدی در طرح ها و سازمانهای دولتی به شاخص هایی مانند تعهد و اعتماد مشتریان توجه زیادی می شود. بنابر این با توجه به این که طرح استفاده از کارت هوشمند سوخت در ارتباط مستقیم با مردم است، میزان رضایتمندی مردم از این نوع سیستم توزیع سوخت نقش بسزایی در موفقیت طرح دارد(حاجی میرزایی،1385،35).
امروزه مزیتهای فراوانی مانند کاهش چشمگیر هزینه عملیات، سرعت و سهولت در بر قراری ارتباط و جابه جایی اطلاعات، امکان تعریف لایه های چندگانه امنیتی در صورت نیاز، امکان بازیابی اطلاعات ثبت شده و دستیابی به آمار های مورد نیاز، امکان برنامه ریزی دقیق و راهبردی کنترل شده و ده ها مزیت دیگر موجب شده است که هیچ کس در سودمندی ارائه خدمات به این شیوه تردیدی نداشته باشد، بلکه به عکس، با تعریف کاربردهای جدید برای کارت های هوشمند، از طریق سنجش رضایت مشتری و بررسی میزان تأثیر روشهای ارائه خدمات بر رضایت مشتریان هر روز بر دامنه مزایای بهره گیری از این ابزارهای چند گانه افزوده شود(همان).
بهبود خدمات[5] نقش مهمی در کسب یا باز گرداندن رضایت مشتری دارد. هر سازمانی که به گونه ای منفی با مشتریان رابطه بر قرارکند، مسائلی بروز می دهد، که روش پاسخگویی سازمان به مسائلی که برای مشتری پیش می آید، میزان تعهد سازمان نسبت به جلب رضایت مشتری و کیفیت خدمات را مشخص می کند. بهبود کارآمد خدمات نیازمند رویه های اندیشمندانه جهت حل مشکلات و اداره امور مشتریان ناراضی است. برای شرکت ها داشتن راهبرد های کارآمد بهبود خدمات بسیار مهم است چرا که حتی یک مشکل خدماتی به تنهایی می تواند اعتماد مشتری را نسبت به سازمانها از بین ببرد(لاولاک،1999،67)[6].
1-Trust
2-Commitment
[3]-Information system
[4]-Planing
[5]-Improvement service
2-Lavelak
اکنون با برداشته شدن مرزهای سیاسی از طریق رسانهها، مدعیان قدرت برای به حداکثر رساندن قدرت خود، جهت ایمن ساختن آن در مقابل مخالفان از رسانهها برای به دست گرفتن افکار عمومی جهان استفاده می کنند.
اکنون هم صاحبان دولتی رسانه در ایران و هم مالکان بیبیسی به این امر آگاهی دارند و هر یک بر اساس شرایط خود برای موفقیت در این جنگ رسانه ای تلاش می کنند. در این میان رسانهای موفق است که ادبیات رسانه را به خوبی بشناسد و از تکنیکهای لازم برای اقناع و ترغیب بهره گیری کند تا بتواند در شکل دادن افکار عمومی موثر باشد. گرچه دسترسی به بیبیسی در ایران غیر قانونی است اما به گفته جواد آرین منش نایب رئیس کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی در حال حاضر 5/4 میلیون گیرنده و دیش ماهوارههای غیر مجاز در کشورمان فعال است و در حال حاضر سه هزار شبکه ماهواره ای در داخل ایران با آنتنهای معمولی قابل دریافت است.[2]
اکنون رسانه ها به عنوان یک نهاد اجتماعی در درون منطق ذهنی افراد رسوخ کردهاند و شیوه زندگی مصرف کنندگان رسانهها را شکل میدهند. بازنماییهای رسانهای از واقعیت، واقعیت جدیدی برای مصرف کنندگان رسانهها میسازند. منظور از بازنمایی، فرایند ثبت ایدهها، دانش یا پیامها به شكل فیزیكی است.(دانسی[3]، 87، 20).
رسانه ها مهمترین منبع دسترسی به دنیای اطلاعات هستند. اگرچه اطلاعات عمدتا جنبه عامه پسند دارد اما مهم این است که انحصار اطلاعاتی شکسته شده است. این شکست انحصار ، گذر از مرزهای سیاسی را هم شامل می شود و «تکثر اطلاعاتی» به معنای کامل تحقق یافته است.
در این شرایط تكثر رسانهای و تكثر اطلاعاتی، مخاطب سوژهای فعال است كه میتواند متن[4] را به نحو دیگر قرائت و مصرف كند. سوژه در برخورد با متن و به هنگام مصرف آن، متن دیگری تولید میكند كه از آن به تولید در حین مصرف یاد میشود.(كاظمی، 87، 184)
اکنون اخبار[5] به عنوان ژانر اساسی در تلویزیون مطرح است و اساسا یک گونه جدید از واقعیتسازی را در اخبار با استفاده از تصویر ایجاد کرده است. برنامه خبری صرفا جمع بندی وقایع روز نیست بلكه مانند هر متن رسانهای، محصولی ارگانیك است. در نتیجه قالب و برنامهریزی برنامههای خبری گرایش به تغییر سریع دارد تا ماهیت متغیر خود اخبار را منعكس سازد. ( سلبی[6]، كاودری،80، 161)
برنامهخبری مانند هر متن رسانه ای، نتیجه انتخاب و سازه است. پس اخبار «پنجره ای رو به جهان نیست». گرچه شاید به نظر برسد كه وقایع روز را بیطرفانه بیان میكند این یكی از همان اسطورههایی است كه برنامه های خبری میخواهند درباره خود بسازند: این كه صرفا توضیحاتی ساده و عینی از واقعیت هستند. چنین اسطورهای در كنار موضوعهای مهم دیگری قرار میگیرند پس وظیفه شما … باید «اسطورهزدایی» از برنامههای خبری باشد.(همان، 162)
حال اگر رسانه مورد اعتماد مخاطبان باشد، مخاطبان آن را واقعیت قلمداد میکنند. اگر نه، دست به «مقاومت نشانه شناختی» زده و تفسیر جدیدی از آن ارائه میدهند. فیسک معتقد است که نخبگان فکری و روشنفکران که دارای قدرت نشانهشناختی (semiotic power) هستند، معانی مورد نظر خود را در آثار فرهنگی و هنری میسازند؛ امّا آیا مخاطبان معمولی نیز همان معنایی را درک میکنند که مورد نظر نخبگان فکری است؟ به نظر فیسک،آنچه در عمل اتفاق میافتد نوعی مقاومت نشانهشناختی مخاطبان غیرنخبه است که بر اساس نظریهی مخاطب فعال و مقاومت نشان دادن آنان در برابر معانی نخبه ساخته، صورت میگیرد. به نظر فیسک، مقاومت نشانهشناختی به حمایت از مردم در زندگی روزمره منجر میشود و به آنان کمک میکند تا در برابر نوعی انقیاد (subjugation)مقاومت کنند.( کوثری،1384)
اعتماد، راز بقای یک رسانه در این دنیای متکثر رسانه ای است. چنانچه در دراز مدت اعتماد مخاطبان مخدوش شود «اثر بومرنگ»[7] ایجاد شده و دیگر برای مخاطب، باور پذیر نیست. واژه Boomerang بهمعنای چوب خمیدهای است که پس از پرت شدن بهسوی پرتابکننده برمیگردد. تأثیر بومرنگی را میتوان تغییر گرایشی در جهت عکس آنچه که منظور فاعل بوده و یا بهزبانی دیگر، تأثیری که به جانب خود
فاعل برمیگردد، بیان کرد…گیرنده پیام، بهصور گوناگونی امکان مییابد که بر فرستنده تأثیر بگذارد و این تأثیر بازگشتی را میتوان عمل وارونه یا بومرنگ یا انگ نامید.(سیروس نجف آبادی)
طبق نظریهی انگ، زمانیکه فرد یا وسیله ارتباطی، انگ یا نشانی نامطلوب بر پیشانی یافت، از آستانه اعتماد فرو میافتد و تمامی محتوای آن با نیشخند و یا خشم مخاطب مواجه میشود. در اکثر موارد، چنین وسیله ارتباطی بهجهت کاهش سریع و چشمگیر مشتریان خود، دچار خلأ نسبی میشود و کسانی که بدان گوش فرا میدهند، از جانب دیگران فاقد ارزش اجتماعی بهحساب میآیند. فرایندهای اثر بومرنگ، بازخورد و اثر بازگشت منفی، عوامل پیدایی نشان نامطلوب یا انگ، در وسایل ارتباطی خواهد بود. (ساروخانی،1384،103)
از طرفی تلویزیون ویژگیهای خاصی دارد که به اخبار ویژگیهای خاصی میبخشد. تلویزیون، از تصویر بهره میگیرد. دیدن، باورپذیری را تسهیل میکند و واقعیت را ملموس میکند. اگر همین تصویر خبری آشکارا با سانسور همراه باشد این معنای ضمنی را به همراه دارد که رسانه دروغ میگوید چون مخاطب ظرفیت پذیرش واقعیت تام و تمام را ندارد یا واقعیت، منافع صاحبان رسانه را به خطر میاندازد و … پس اعتماد مخاطب نسبت به رسانه سلب میشود.
تلویزیون ایجاد کننده فرهنگ پاپ و از بین برنده حرمتهای خاص سنتی است. اکنون مقامات رده اول با تمام ویژگیهای مادی، نقاط قوت و ضعف و … دائم مورد ارزیابی هستند و مانند گذشته نظیر امپراطوران و فرمانروایان از منظر عام مخفی نیستند و حرمت و کاریزمای سابق را ندارند لذا به راحتی در قالب برنامههای خبری و انتقادی مورد نقد قرار می گیرند.
تصویر عامل مهم در باورپذیری در مخاطب است. امّا اهمیت و ویژگی ممتاز اخبار تلویزیونی در یک ویژگی فیزیولوژیکی در انسان است: «براساس بررسیهای انجام گرفته، 80 درصد اطلاعات یک فرد از طریق چشم و بقیه از طریق گوش و سایر حواس دریافت میشود.» (عباسی،1388، 20)
اخبار تلویزیونی زندگی را برای مخاطب در یک زمینه و بافت[8] خاص معنادار میکند. تلویزیون به عنوان رسانه ابزاری برای اعمال قدرت صاحبان رسانه ها و اهرمی تاثیر گذار بر افکارعمومی است. منافع مادی و معنوی صاحبان رسانه ها، ملاک شکل دهی به زاویه نگاه رسانه در بازنمایی رویدادهاست. در مقوله خبر که موضوع مورد بحث است تکنیکهای نگارش، تاکتیکهای پوشش خبری، اقناع و تبلیغ و نیز تصویرسازی به کار گرفته میشوند تا اسطوره خبری مدنظر رسانه ها را بسازند و روایتی خاص از رویداد ارائه دهند تا رویکرد کلان خود را نسبت به جهان در مخاطب نهادینه کنند. اما نمیتوان فراموش کرد که مخاطب، منفعل نیست و با تلویزیون مواجه است که امتیازات زیادی در مقوله خبر نسبت به سایر رسانه ها دارد، دست به گزینش و مقاومت نشانه شناختی می زند.
کار این پژوهش اسطوره زدایی از کار خبری در رسانه تلویزیون در دو نگاه رقیب است.
اکنون با شبکههای ماهوارهای روبرو هستیم که برنامههای خود را از طریق دستگاه تلویزیون پخش میکنند. ایران تنها کشوری است در دنیا که هنوز رویکرد خاصی را از میان رویکردهای چندگانه اتخاذ شده در مقابل ماهواره، اتخاذ نکردهاست و صرفاً در مقابل این جریان قوی ایستاده است. بر اساس آمار ارائه شده توسط سید رضا صالحی در همایش «بررسی اهداف پیدا و پنهان شبكههای فارسی زبان»، ارزیابی آماری از مصرف رسانهای مردم از شبكههای تلویزیونی بین 21 تا 75 درصد بوده است كه گرچه از نظر ایشان هیچ یك متقن نیست چراكه سنجش قابل اعتمادی به لحاظ روشی و از نظر خودسانسوری مخاطبان وجود ندارد اما همه حاكی از آن است كه به عنوان یك رسانه گرچه بهطور غیر رسمی، رقیب هژمونی رسانهای در ایران مطرح است.
محمد سلطانی فر طی آماری كه در این همایش ارائه داد 90 ماهواره و 7 هزار شبكه تلویزیونی ماهوارهای در جهان مشغول به فعالیت هستند كه بین 30 تا 35 ماهواره با 3000 تا 3500 شبكه در ایران قابل دریافت هستند. مجموعا 55 شبكه فارسی زبان در حال فعالیت هستند و چند شبكه فارسی زبان نظیر CNN فارسی و یورونیوز فارسی در راه هستند. [9]
بر اساس آماری كه بنیهاشمی در این نشست ارائه نمود میانگین تماشای شبكههای فارسی زبان 5/2 ساعت در روز است كه 48 درصد این زمان به به فیلم ها و سریال های ایرانی و 62 درصد به تماشای سایر برنامهها میگذرد.[10]
شاید دلیل استقبال مردم از ماهواره را بتوان چنین خلاصه كرد: ارزانی دستگاه( به دلیل عدم پیش بینی مالیات برای دارندگان دستگاه)، عدم پرداخت حق اشتراک برای شبکه ها (به دلیل استفاده قاچاقی از این سیستم در ایران)، پرداخت هزینه اندک و دستیابی به دنیای گسترده رسانه ای (که نتیجه دو عامل قبلی است) و نیز عدم ارضای نیازهای سرگرمی، خبری، آموزشی و … توسط رسانه داخلی باشد.
تنها واکنشی که رسانه ملی به اقبال مردم به رسانههای خارجی نشان داده است اول سیاه نمایی و تبلیغات سیاه از شیوه خبررسانی شبکه هاست و بعد هزینه میلیاردی برای ایجاد استودیویی شبیه استودیو بی بی سی فارسی در مجموعه خبری ساعت 14.
اکنون در این پژوهش برآنم تا جنبههای تکنیکی و شیوههای انتخاب، پردازش و گزارش اخبار، تصاویر و … را بررسی نموده و با دستیابی به شیوههای حاکم بر شکل دهی اخبار، خبر نویسی و تکنیکهای اقناع و تبلیغ به کشف شیوه معناسازیها در بازنمایی[11] رویدادها در دو شبکه دست یابم. اخبار شصت دقیقه بیبیسی و اخبار 20:30 هر دو ار جذابترین بولتنهای دو شبکه هستند. لذا این دو بولتن برای تحلیل انتخاب شدهاند.
هدف اصلی: دستیابی به شیوههای معناسازی در دو شبکه
هدف فرعی: بررسی تکنیکهای ژورنالیستی، تاکتیکهای پوشش خبری و شیوه اقناع و تبلیغ