طبق تعریف سازمان جهانی بهداشت شخص سالم نباید به هیچ نوع بیماری مبتلا باشد و همچنین باید از حد اعلای توانایی جسمی و فکری و نیروی کافی بهرهمند باشد. همچنین میبایست از تمام نعمتهای زندگی لذت برده و کمترین درد و رنجی را احساس ننماید.
این مهم بدون تأمین غذای کافی و مناسب، امکانپذیر نمیباشد. به عقیده بزازیلیوس دانشمند انگلیسی، بدون مواد پروتئینی هیچ عضوی از انسان و گیاه قادر به رشد و نمو نخواهد بود. به طوری که از کوچکترین موجودات مانند ویروسها تا بزرگترین پستانداران از جمله انسان همگی به پروتئین نیاز دارند.
امروزه آنتیبیوتیکها به طور وسیع در پرورش دام و طیور و همچنین برای کنترل بیماریها و جلوگیری از فساد مواد غذایی استفاده میشوند. این مواد به طور گسترده به منظور پیشگیری، درمان و به عنوان محرک رشد به کار برده میشوند. بیش از 40% داروهای دامپزشکی به عنوان مکمل به خوراک دام افزوده شده و حدود 20% علیه بیماریهای عفونی و 39% برای کنترل بیماریهای ویروسی و انگلی استفاده میشود.
وجود باقیماندههای آنتیبیوتیکی در گوشت طیور و دامها و فراوردههای خوراکی آنها، به دلیل استفاده نادرست این مواد در صنعت پرورش دام و طیور میباشد. برای جلوگیری از این موضوع باید مقدار صحیح دوز مصرفی و زمان پرهیز دارویی قبل از کشتار باید رعایت شود. عدم رعایت این موضوع به هر دلیل باعث به وجود آمدن مشکل باقیماندهها میشود. رعایت نکردن زمان پرهیز دارویی اصلیترین علت وجود باقیمانده آنتیبیوتیک بوده ولی استفاده سهوی دارو در غذا و آب از سایر عواملی است که با احتمال کمتر باعث به وجود آمدن این مشکل میشود.
وجود باقیماندههای آنتیبیوتیکی باعث عوارض جانبی در انسان میشود که در برخی حالات میتواند بسیار شدید باشد. وجود باقیماندهها بیش از حد مجاز در فرآوردههای دامی مورد مصرف انسان، میتواند باعث عوارض مختلفی مانند سرطانزایی، ناقصالخلقهزایی و جهشزایی شود. همچنین میتواند خاصیت سمی داشته باشد و ایجاد آلرژی کند. امروزه یکی از مهمترین عوارض بروز مقاومت دارویی میباشد که این مشکل رو به افزایش است. انتظار میرود که آیندهای نا مطمئن پیش روی جوامع بشری باشد. مانند دوران قبل از کشف آنتیبیوتیکها.
تا کنون روشهای متعددی به منظور تعیین باقیمانده آنتیبیوتیک ابداع گردیده است. که روشهای کروماتوگرافی، الایزا و همچنین روشهای فیزیک و شیمیایی از متداولترین آنها میباشد. در میان تمام این روشها استفاده از کروماتوگرافی مایع با کارایی بالا به علت حساسیت و ویژگی بالا از اهمیت فوقالعاده برخوردار است.
در اغلب کشورهای جهان سوم، هیچ برنامه منظمی برای ارزیابی باقیمانده آنتیبیوتیک در مواد غذایی وجود ندارد. در کشور ما نیز با وجود مصرف زیاد آنتیبیوتیک، به دلیل عدم وجود افراد مسئول و عدم حد مجاز ملی و نبودن آزمایشگاه تخصصی باقیمانده داروهای دامپزشکی، این باقیماندهها میتوانند سلامتی مصرفکنندگان را به خطر بیاندازد. هدف از انجام این مطالعه تعیین میزان باقیمانده آنتیبیوتکهای ذکر شده و مقایسه آنها با استاندارد ملی ایران و استاندارد اروپا بوده. همچنین راهاندازی و اندازهگیری باقیمانده این داروها به روش HPLC و بررسی دقیق و اندازهگیری باقیمانده دارویی کلرامفنیکل که متأسفانه در کشور ما اهمیت کمی به آن داده شده است.
امید است که نتایج حاصل از تحقیق بتواند با توجه به شرایط و امکانات موجود کشور، گامی مؤثر در بهبود و ارتقاء بهداشتی فرآوردههای دامی مورد مصرف جامعه گردد و از این راه کمکی به بهداشت عمومی کشور شود.
یکی از مدل های ایجاد تشنج، کیندلینگ است که در آن با تحریک مکرر ناحیه خاصی از مغز در حیوانات آزمایشگاهی تشنج ایجاد می شود. به کمک این مدل آزمایشگاهی می توان نحوه ارتباط بین نواحی مختلف مغزی را بررسی کرد، و نقش داروها و مواد شیمیایی مختلف را بر تشنج ایجاد شده در یک ناحیه مشخص مورد بحث قرار داد.
کیندلینگ بهترین مدل برای ایجاد تشنجات موضعی پیچیده می باشد(ستو و همکاران،[2]1990)؛ در تشنج های موضعی پیچیده منشا ایجاد تشنج معمولا لوب گیجگاهی و سیستم لیمبیک است(گلور[3]،1992؛ فیشر[4]،1989). شایع ترین نوع صرع در انسان صرع لوب گیجگاهی[5] است(انجل[6]، 1998). در این نوع صرع هیپوکمپ نقش مهمی در عمومی شدن تشنجات دارد. به علاوه نشان داده شده که در صرع لوب گیجگاهی، فیبرهای خزه ای (آکسون سلول های گرانولی شکنج دندانه دار) به مقدار زیاد شروع به جوانه زدن کرده و لایه های سوماتیک و مولکولی شکنج دندانه دار را عصب دهی می کنند(کوهن[7] و همکاران،2003).
در میان نواحی مختلف مغز، شکنج دندانه دار به عنوان بخشی از تشکیلات هیپوکمپ نقش مهمی در صرع لوب گیجگاهی دارد و یکی از نواحی حساس برای ایجاد کیندلینگ است(انج و همکاران[8]،2006؛ موریموتو و همکاران[9]،2004). کیندلینگ باعث تقویت مدارهای مهاری و تحریکی در این ناحیه می شود(آدامک و همکاران[10]،1981؛ دیجنگ و راسین[11]،1987؛ مارو و گودارد[12]،1987؛ گیلبرت[13]، 1991) به طور مثال، نشان داده شده است که کیندلینگ شیب پتانسیل های پس سیناپسی میدانی و دامنه اسپایک های دسته جمعی را افزایش می دهد (روبینسون و همکاران[14]، 1991؛ روتریچ و همکاران[15]، 2001).
با وجود تحقیقات گسترده در زمینه صرع و تشنج در حدود 75 درصد موارد، دلایل ایجاد تشنج روشن نیست(زاروسکی و همکاران[16]،2007). اما شواهد زیادی وجود دارد که نشان می دهد سیستم سرتونرژیک و تحریک گیرنده های سروتونینی شدت حملات تشنجی را کاهش می دهد و شروع تشنجها را به تأخیر می اندازد(لازارووا و همکاران[17]،1979؛ لوسچر و همکاران[18]،1985؛ یان و همکاران[19]،1994). در مطالعاتی که در مورد اثر آنتاگونیست گیرنده های سروتونینی صورت گرفت نشان داده شد که آنتاگونیست گیرنده های 5HT2A, 5HT3, 5HT2B,C آستانه تشنجات ناشی از کیندلینگ شکنج دندانه دار را تغییر نمی دهند؛ اما آنتاگونیست گیرنده 5-
HT1A شدت تشنجات را افزایش می دهد(واتاناب و همکاران[20]،2000).
پنتیلن تترازول به عنوان آنتاگونیست گیرنده GABAA، یک ماده شیمیایی تشنج زاست. تزریق متناوب غلظتی از این دارو که در ابتدا به تشنج منجر نمی شود، به عنوان روشی برای تهیه مدل های حیوانی مطالعات مربوط به صرع به کار برده می شود. این ماده شیمیایی تشنج زا، تغییرات بیوشیمیایی ویژه ای در هیپوکمپ به بار می آورد که ماندگار به نظر می رسند(پریسیک و همکاران[21]،2005).
تحقیقات نشان داده است که مکانیسم هایی که طی ایجاد LTP در سیستم عصبی رخ می دهد، مشابه مکانیسمهایی است که در طی روند ایجاد مدلهای تشنجی صرع (مانند کیندلینگ) بوجود می آید. از اینرو عده ای از دانشمندان LTP را به عنوان پایه و اساس عصبی پدیده ی کیندلینگ فرض کرده اند. LTP در واقع صورتی از شکل پذیری سیناپسی است که بار اول در هیپوکمپ مشاهده شد و LTP هیپوکمپی در سال های اخیر به عنوان مدل غالب شکل پذیری سیناپسی وابسته به فعالیت در مغز پستانداران مطرح شده است.
با توجه به نقش گیرنده سروتونینی 5-HT1A در فعالیت سیناپسی و در نتیجه اهمیتی که در مدل های تشنجی دارد، از طرفی با توجه به تشابه مکانیسم های در گیر در ایجاد حملات تشنجی و تقویت طولانی مدت [22] LTP)) هدف از مطالعه حاضر بررسی نقش این گیرنده در تقویت سیناپسی ناشی از پنتیلن تترازول[23] (PTZ) است.
بی شک، رسانه ها تأثیر عمیقی بر جامعه اعمال می کنند به طوری که قادرند با شیوه های پذیرفتنی وعوام پسند، هر نوع تغییری را در فرهنگ جامعه ایجاد کنند. شکی نیست که رسانه در معرفی و شناخت محیط زیست، ممانعت از تخریب آن و بهتر شدن وضعیت زندگی افراد جامعه تاثیر غیر قابل انکاری دارد. در واقع می توان گفت که رسانه های جمعی مخصوصاً تلویزیون، قسمتی از فر هنـگ آموزی افراد جامعه بوده و با داشتن امکانات وسـیع، در ارائه جذاب تر و بهتر ایده ها می تواند به عنوان یک کانال ممتاز ارتباطی عمل کند که هیچ ابزاری، توانایی رقابت با آن را ندارد. از دیدگاه اجتماعی، مشکلات زیست محیطی بیشتر رفتاری و فرهنگی است تا حاصل رشد تکنولوژی و صنعتی شدن جوامع. نقش های گوناگون وگاه متضاد رسانه های جمعی در رابطه با حفظ محیط زیست برای تولید سمبل ها و نماد های زیست محیطی و خلق ارزش ها و باورها در جامعه ، ویژگی است که ما را ملزم به شناخت عملکرد رسانه ها در رابطه با حفاظت از حوزه های گوناگون محیط زیست می سازد. در زمینه ترویج اخلاق محیط زیستی و فرهنگ سازی، روشهای اتخاذ شده باید جنبه عملی و پوشش وسیع داشته باشند(کریمی، 1382).
از آنجا که سلامت محیط زیست هر نقطه از جهان متأثر از سلامت محیط زیست سایر بخش های کُره خاکی است، در رابطه با حفاظت از محیط زیست و بقای منابع خدادادی، شرط اصلی بهرهوری از اطلاعات و مشاركت مردم در ارتباطات و نیز توزیع اطلاعات زیست محیطی در جوامع ، تقویت برنامه های رسانههای ارتباط جمعی به ویژه تلویزیون در ارتباط با محیط زیست می باشد. در واقع شناخت دقیق ماهیت رسانهها و بررسی توانمندیها و کارکردهای مثبت آنها، سهم فزایندهای در توسعه دانش، فرهنگ، مهارتها و نگرشهای فردی و اجتماعی بشر دارند. توجه به این رسالت مهم، برای دولتمردان، برنامهریزان و عاملان رسانههای جمعی ضرورتی انکارناپذیر است(رشیدی و رشیدی، 1390) و ضرورت توجه به این امر را دوچندان میکند.
امروزه به غیر از سازمانها و نهادهایی مانند مدارس، دانشگاهها، مساجد، کتابخانهها، موزهها و تالارهای هنری، که هدف و عملکردشان متاثر کردن رفتار و شکلدهی شخصیت افراد میباشد، نهادهای دیگری هم وجود دارد که اصولا برای اهداف معین دیگری به وجود آمدهاند. اما به طور غیر مستقیم تأثیر تربیتی مهمی روی رفتار و شخصیت افراد دارند. آنها فرهنگ، دانش و اطلاعات را به صورت غیر رسمی از نسلی به نسل دیگر منتقل میکنند. رسانههای ارتباطی جمعی از این نوعند. رادیو، تلویزیون، سینما، مطبوعات، مجلات، تلفن همراه، کامپیوتر، ….. هر چند برای برخی اهداف دیگر به وجود آمدهاند، اما تآثیر تربیتی مهمی در الگوهای رفتاری افراد دارند و در رشد و توسعه فرهنگ عمومی تا حد زیادی سهیماند(رشیدی و رشیدی، 1390).
در این راستا، و با انجام این تحقیق قصد داریم بررسی نماییم؛ آیا رابطه معناداری میان عملکرد رسانه های ارتباط جمعی ( تلویزیون) و میزان حفاظت از محیط زیست از سوی مردم جامعه وجود دارد؟ آیا برنامه های تلویزیونی کارآمدی توسط صدا و سیما در کشورمان تولید می شود تا سبب پیشبرد فرهنگ عمومی جامعه و ارتقاء نگرش زیست محیطی مردم گشته و حمایت از محیط زیست را ممکن سازد؟ و آیا زمان پخش برنامه های موجود با نیاز فرهنگ زیست محیطی و آگاهی جامعه در این رابطه تناسب دارد؟
به نظر می رسد رسانه های جمعی آن گونه كه شایسته است، به مسئله محیط زیست نمی پردازند! مدت زمان پخش برنامه های زیست محیطی از شبکه های مختلف تلویزیونی، همچنین کمیّت و کیفیت گزارشات زیست محیطی که ازطریق تلویزیون ارائه می شود، گواه این موضوع است.
1-2-1- میزان و نحوه تاثیر وسایل ارتباطات جمعی – نظریه های موجود
در مورد میزان و نحوه تاثیر وسایل ارتباطات جمعی نگرش های متفاوت و متضادی، بیان شده است. در این اینجا فقط سه دسته از نظریه های ارتباطات را به اختصار مورد بررسی قرار می دهیم:
۱- نظریه های تاثیر ارتباطات جمعی
۲- نظریه های هنجاری
۳- نظریه های انتقادی
در یک دسته بندی کلی می توان گفت: در مورد رابطه استفاده از رسانه های ارتباطی (که در تحقیق حاضر می توان آن را به رسانه تلویزیونی و میزان حفاظت از محیط زیست تعمیم داد ) نظریه ها و دیدگاه های متفاوت در میان صاحب نظران مشهود گشته است که در برخی موازین با یکدیگر مشترک می باشند و برخی از مهمترین دیدگاه ها در ادامه به اختصار ارائه می شود:
امروزه فناوری های نوین که بخش عظیمی از آنها در قالب رسانه های جمعی یا فردی نمود پیدا می کند ، دل مشغولی عمده نسل های جوان است . به عبارتی جوانان بیشترین مصرف کنندگان رسانه های فردی مانند : اینترنت و تلفن همراه هستند .
جوانان نیاز به کسب آگاهی و اطلاعات و کسب تجارب عاطفی و لذت بخش دارند . آنها خواستار تقویت پایگاه اجتماعی خود و نیزکسب اعتماد بیشتر اطرافیان و دوستان خود هستند از سوی دیگر با توجه به گسترش قارچ وار تکنولوژی ارتباطی و تسهیل شدن راه های ارتباط با دیگران هنوز هم ارتباطات چهره به چهره بیشترین اثر را دارد و فرد به دنبال آن است که چنین ارتباطی را گسترش دهد اگر چه گاهی فرد به روشهای جایگذین برای خلاء این ارتباط چنگ میزند اما در نهایت ارتباطات چهره به چهره جایگاه خودش را حفظ کرده است .
امروزه افراد به انواع وسایل ارتباطی دسترسی دارند آنها با تلفن همراه شخصی با دوستانشان صحبت میکنند ، پیام کوتاه متنی یا تصویری می فرستند ، ارتباط تصویری با هم دارند ، عکس و فیلم میگیرند و به موسیقی گوش میدهند آنها از طریق اینترنت و شبکه های اجتماعی با افراد بیشتری ارتباط برقرار میکنند . افرادی که آنها را نمی شناسند و خود نیز میتوا نند هویتشان را به راحتی پنهان کنند . اینگونه ارتباط میتواند لذت بخش باشد . استفاده از رسانه های فردی که افراد در اختیار دارند . در روابط شان با دوستان و آشنایان تاثیر میگذارد آنها به این ارتباط فردی عادت کرده و خشنود می شوند . به همین دلیل آنها استفاده فردی از رسانه ها را به کنار دوستان بودن را ترجیح خواهند داد . بدیهی است یک فرد در مقابل اوضاع ، مسأله و رویداد های محیط خود احساسات ، نگرش ها و واکنش های خاصی نشان میدهد .
امروزه یکی از ویژگی های تمدن بشری ، بستگی به نوع ارتباط بین انسانها و میزان گسترش آن دارد ، چرا که مبادله اطلاعات و اندیشه ها میان افراد ، یکی از برترین نیازهای زندگی اجتماعی است . مجرای ارتباطی ، به عنوان حلقه واسط ، فرد را به جامعه متصل می کند و زمینه انتقال اطلاعات و تجربیات به او را فراهم می سازد از آنجا که انسانها با احساسات سرو کار دارند و در ارتباطات چهره به چهره این احساس به راحتی رد و بدل می شود . و نیازی به تلاش برای توضیح احساسات نیست ، این نوع ارتباط از ویژگی خاص بر خوردار شده است . علاوه بر آن در ارتباطات چهره به چهره معنی و مفهوم را از ارتباطات غیر کلامی که شامل حرکات اندامی می شود دریافت می کند در ارتباطات چهره به چهره معنای بیشتری از فرد فرستنده پیام به گیرنده پیام ارسال می شود . و بازخورد این ارتباط هم بیشتر است .
استفاده کنندگان از رسانه های فردی از طریق صفحه مانیتور یا تلفن همراه با دیگران ارتباط نگارشی یا صوتی بر قرار میکنند افراد در محیط های اجتماعی به دلایل متعدد از جمله ، وجود چشم های ناظر والدین ، انواع کنترل های اجتماعی ، قانون ، خجالت ، بر خورد چهره به چهره و شناخته شدن ، واکنش و رفتار دیگران در برقراری ارتباط با افراد محتاط هستند .
ارتباطات بین فردی در فضای مجازی به طرزی متفاوت از فضای واقعی رخ می دهد . چرا که نشانه های مورد استفاده افراد در شکل دادن به برداشت هایشان از هم و ابزار هایی که از آنها در آفرینش این ادراکات بهره می گیرند با برداشت های موجود در فضای واقعی نا همسان می باشد و در واقع این فضا امکان شکل تازه ای از تعاملات دو سویه را بین افراد فراهم آورده است اما در هر حالی ورود افراد به این فضا و برقراری ارتباط با دیگران و حتی محیطی که فرد بعد از ورود به اینترنت به آن سر می زد به شدت متاثر از اهداف آنها از برقراری ارتباط می باشد که متعاقباًبر رفتار ارتباط گران نیز اثر شگرفی دارد .
اما در همین حال ، برخی از مشاهده گران ، به بر خط بودن تعاملات به عنوان مثال های آرمانشهری وجود روابط قوی ، بدون توجه به نژاد، جنسیت یا جغرافیا ، اشاره می کند . برای مثال گفته جان بری بارلو درباره تحول اجتماعی مثبت و ریشه ای که شبکه به همراه می آورد ، چنین است : « با توسعه اینترنت ، و با انحراف فزاینده از ارتباط بین کامپیوترهای شبکه ای ، ما در میانه عمده ترین تحول تکنولوژیکی از زمان کشف آتش هستیم… می خواهم بتوانم بطور کامل با آن آگاهی تعامل کنم که برای ارتباط با آگاهی من در تلاش است .. ما اینک به سرعت در حال ایجاد فضایی هستیم که در آن مردم این سیاره چنان نوعی از رابطه ارتباط را بتوانند داشته باشند . »
در عین حال بدبین ها از پیامد های روابط بر خط بر اجتماعات سنتی زندگی واقعی سخن می گویند . در نتیجه مفسر مجله تگزاس آقای جیم هایتاور هشدار می دهد : « چگونه این همه تحیر و گیجی ، ما را به طور الکترونیک بهم می پیوندد در حالیکه ما را با مشغول کردن هر چه بیشتربه کامپیوتر ها و صفحات نمایش ( به جای نگاه کردن صورت همنوع انسانی خود) از یکدیگر باز میدارد . » (دوران ،1381،99)
در دسترس بودن و گسترش تلفن همراه و اینترنت و نفوذ بر ذهنیت افراد باعث گسترش زمان حال و نادیده گرفتن گذشته و آینده شده است . به عبارت دیگر کاربر هر لحظه خود را در زمان حال می بیند و بر این مبنا برنامه زندگی و تعاملات و ارتباطات چهره به چهره خود را تنظیم می کند . رسانه های فردی در غلبه انسان بر تنهایی و اثبات خود و بیان اعتماد بنفس پرداخته اند از این منظر هنگامی که در یک موقعیت اجتماعی فردی با تلفن همراه خود صحبت میکند و یا از اینترنت استفاده میکند در حقیقت به اطرافیان می فهماند که اواگر چه در این جمع تنها و گمنام است اما بیرون از این ، دارای روابط و شبکه اجتماعی است. و با استفاده از این رسانه های فردی از دیگر اعضای حاضر در اجتماع یا دوستان تاثیر نمی پذیرد .