انسان، از بدو خلقت همواره با «خطر»[1] مواجه بوده، که با قلمرو وسیع خود هر لحظه جان، مال، سرمایه و … او را تهدید ساخته است. حیات بشر از همان آغاز، بدون مراقبت، تضمین و تأمین نمیگشته است. بهرهمندی از امنیت در برابر خطرات، از طریق تدارک راهکاری مانند قراردادهای بیمه، به تدریج به شیوهای معقول و مقبول در میان مردم هر جامعهای تبدیل شده است. در این میان، ممکن است که شماری از خطرات، نهاد خانواده را تهدید نموده و هر یک از زوجین را در معرض آسیبهای جدی قرار دهد. یکی از این خطرات، وقوع طلاق و زوال نهاد مقدّس خانواده به عنوان بنیادیترین هستهی جامعهی انسانی است، که زوجین و به ویژه زوجه را با نیازهای شدید مالیِ پس از طلاق روبهرو ساخته و در شرایط نامساعدی قرار میدهد. امروزه، بدون شک خانوادههای متعددی مبتلا به مسألهی طلاق بوده و دامنگیر تعداد کثیری از زنان شده، که ریشه در دلایل انبوه زیستی، اجتماعی، روانی، اقتصادی، فرهنگی و … دارد. بیتردید تمامی طلاقها آثار و تبعات گریزناپذیری داشته و گریبانگیر بسیاری از زوجین و فرزندان آنها خواهد بود. تبعاتِ منفی مانند سرخوردگی، افسردگی، مشکلات فرهنگی، انزوا و اختلال در تعاملات اجتماعی، زوال سلامت روانی و جسمی، تن دادن به ازدواجهای موقت و خارج از عرف اجتماعی، مشکلات جنسی، فساد اخلاقی، روی آوردن به انحرافات جنسی، سرقت، اعتیاد و … به عنوان برخی از مشکلات عارض بر زنان مطلّقه، عمدتاً پایه در فقر و ضعف اقتصادی آنان داشته و زمینهی بروز مشکلات و ارتکاب جرائم را دامنگیر آنان ساخته است. چه آنکه معمولاً مردان خود به تنهایی از عهده و توان مخارج زندگی برآمده و این زنان هستند که غالباً دچار مشکلات مزبور میگردند، آن چنان که حتّی برخی از مردم، زنان مطلّقه را اساساً با مسألهی فقر اقتصادی میشناسند. همچنین دلایلی مانند رشد صعودی آمارهای طلاق به ویژه در میان زنان جوان، توقف پشتوانهی مالی زنان در قالب نفقه، عدم موفقیت در اخذ مهریه، افزایش نرخ تورم، بیکاری و توزیع نامناسب درآمد در جامعه بر شدت نگرانیها افزوده و حمایت از این قشر زنان را ضروری ساخته است. بنابراین پشتیبانی از زنان مطلّقه و تدارک تمهیداتی که بتواند نیاز اقتصادی آنان را تأمین و از مشکلات آتی احتمالی آنان بکاهد، امری طبیعی و ضروری است. یکی از ابزارهای اطمینانبخش در عرصهی حضور خطر، قراردادهای بیمه است. بیمه خود موجد نوعی اطمینان در مقابل خطر محتملالوقوع است که از ابتکارات نوین برای اجتناب یا کاهش مشکلات فوق، پیشبینی و اجرای قرارداد «بیمهی طلاق» است. این نوع بیمه در حال حاضر در کشور ایران جامهی قانون را بر تن ننموده و میان اندیشمندان و متفکرین حقوقی و اجتماعی در حال وارسی، نقد و تحلیل است و به طور موقت و آزمایشی در استانهای خراسان، گلستان و سمنان اجراء شده است اما در حال حاضر مانند خرمایی بر نخل معلق مانده است.
بیمهی طلاق از طرحهای بیمهای نوین در حرفهی بیمه میباشد و منظور از آن این است که، زنان مطلّقه پس از وقوع طلاق تا زمان ازدواج مجدد یا شاغل شدن، از حمایت مالی شرکت بیمه (بیمهگر) در قالب قرارداد بیمهای آزاد یا پوششهای تأمین اجتماعی به ترتیب از سوی شوهر یا دولت (به تنهایی یا با کمک به شوهر) برخوردار گشته و بتوانند از حقوق مستمری یا حقوق یکجا بهرهمند گردند تا زمانی که شاغل یا مَلیء یا … گردند. لذا در این پایاننامه، بیمهی طلاق و مباحث پیرامون آن مورد بررسی واقع خواهد شد.
لازم به ذکر است که منظور از بیمهی طلاق، جلوگیری از وقوع طلاق نیست بلکه منظور حمایت بیمهای از زنان متأهلی است که با وقوع طلاق از شوهران خود جدا میشوند و از لحظه طلاق به بعد است که اجرای این نوع بیمه آغاز میگردد به عبارت دیگر منظور از بیمهی طلاق، بیمهای است که با وقوع طلاق برای حمایت از زنان مطلّقه، از سوی بیمهگر آغاز به اجراء میکند.
دلایل انتخاب موضوع
با توجه به بالا بودن آمار طلاق در ایران و تلاش برای کاهش آثار و تبعات منفی پس از آن، در حال حاضر، ساز و کار متقَنی در این ارتباط وجود ندارد. همچنین با توجه به خلاء علمی و عملی در رابطه با پیشبینی و تدارک راهکارهای حمایتیِ اطمینانبخش برای زنان مطلّقه، ضروری است این خلاء و ضعف با بررسی گسترده و عمیق، غنی گردد. یکی از طرق پر نمودن خلاء مذکور و زدودن ضعف مزبور، بررسی بیمهی طلاق و ساز و کارهای اجرای آن است. علاوه بر این که، علاقهی علمی و شخصی نگارنده به مباحث بیمه و حقوق خانواده نیز، موجب ترغیب وی به بررسی این موضوع و مباحث پیرامون آن شده است.
نقد ادبیات موضوع
با توجه به جستجوی صورت گرفته، موضوع این نوشتار در قالب رساله یا پایان نامه به رشتهی تحریر در نیامده است. در بخشی از مقالهای تحت عنوان «بررسی انواع بیمههای حمایتی خانواده» به قلم «سید محمد صادق طباطبایی و عاطفه محمدزاده یزد» در مجلهی دانشگاه شهرکرد، ساز و کار حمایتی از زنان مطلّقه در قالب بیمهی طلاق، به طور مختصر بررسی شده است. نقاط مثبت مقالهی مزبور در این است که بعضاً راهکارها و سرنخهایی را برای تطوّر مطالبِ مرتبط با موضوعِ این پایاننامه، ارئه میدهد اما در مقابل بسیار مختصر بوده و کمک شایان و قابل توجّهی به محقق نمینماید چهآنکه نویسندهی مقالهی مذکور عهدهدار انجام تحقیق گستردهای در این زمینه نبوده است. از مطالب مندرج در سایتهای اینترنتی نیز بعضاً استمداد شده است اما پراکنده و ناچیز بودن مطالب این سایتها نیز مشقت دیگری است که پیشروی این پژوهش است. از این رو، به علت عدم بررسی موضوع بیمهی طلاق و نو بودن آن و با توجه به کمبود مباحث حقوقی و تحلیلیِ مرتبط با این موضوع، شایسته است کاری در وسعت یک پژوهش صورت گرفته و در قالب یک پایاننامه تدوین یابد.
سؤالات تحقیق
ـ براساس مقررات فعلی ایران، آیا بیمهی طلاق قابلیّت اجرایی در نظام حقوقی ایران را داراست؟ چگونه و براساس چه ساز و کارهایی، بیمهی طلاق (به عنوان یکی از ابزارهای حمایت از زنان مطلّقه)، در حقوق ایران میتواند اجراء گردد؟
1ـ پوشش بیمهی طلاق از چه زمانی شروع میشود؟
2ـ در بیمهی طلاق، چه شخصی مناسب است بیمهگزار باشد؟
3ـ آیا الزام به پرداخت حق بیمه از سوی زوج، میتواند از جمله شروط ضمن عقد نکاح قرار گیرد؟
4ـ دولت بر چه اساسی ملزم به حمایت از زنان مطلّقه است؟
فرضیه
از جهت مطابقت با قوانین، زمینهی اجرای بیمهی طلاق فراهم است. این قابلیّت از متن قوانین موضوعهی مرتبط با مباحث بیمهی طلاق، قابل کشف است. همچنین این نوع بیمه، با تجویز ساز و کارهایی مناسب مانند انعقاد قرارداد بیمههای تجاری، درج شروط در ضمن عقد، قرار گرفتن به عنوان مهریه یا به عنوان نفقه، دخالت دولت در بسط دامنهی بیمههای اجتماعی یا در پرداخت حق بیمهها یا با قرار گرفتن به عنوان بیمهگزار، میتواند در نظام حقوقی ایران اجرا گردد.
[1]- Risk
* در آوردن معادل انگلیسی لغات بیمهایِ پرکاربرد و مهم فارسی، از کتاب «مجموعه واژگان بیمهای» استفاده شده است (عبدا… آستین و دیگران، مجموعه واژگان بیمهای (در متون بیمهای فارسی)، (تهران، ناشر: پژوهشکده بیمه (وابسته به بیمه مرکزی ج.ا.ا)، تابستان 1390).
اولاً نوع رفتار فیزیکی در بزه کلاهبرداری در حقوق دو کشور ایران و عراق فعل است یا ترک فعل ؟
ثانیاً نوع (مصادیق ) توسل به وسایل متقلبانه در کلاهبرداری ساده و مشدده در حقوق دو کشور تمثیلی است یا حصری ؟
ثالثاً . آیا اغفال و فریب و رجوع کلاهبرداری صرفاً در مورد انسان مصداق دارد یا شامل اشیاء هم می شود ؟
د- ارائه فرضیه
فرضیه اول : در جرم کلاهبرداری رفتار فیزیکی در حقوق دو کشور به صورت فعل مثبت می باشد .
فرضیه دوم : مصادیق توسل به وسایل متقلبانه در کلاهبرداری ساده در حقوق ایران به صورت تمثیلی است در حالی که در حقوق عراق به صورت حصری است اما در کلاهبرداری مشدده هم در حقوق ایران و هم عراق به صورت حصری است .
فرضیه سوم : اغفال و فریب در بزه کلاهبرداری صرفاً در مورد انسان مصداق دارد و شامل اشیاء نمی شود .
و: روش تحقیق:
برای نگارش از روش کتابخانه ای استفاده گردیده است و از کتب معتبر اساتید داخلی و برخی از کتب نویسندگان خارجی بهره برداری گردیده است.
ی: سازماندهی تحقیق:
این تحقیق دارای دو فصل می باشد؛ در فصل نخست به بررسی مفاهیم پیشینه و درآمدی بر ارکان کلاهبرداری است. که این فصل مشتمل بر واژه شناسی و تفکیک جرم کلاهبرداری از جرائم مشابه و بررسی ارکان بزه کلاهبرداری در حقوق ایران و عراق می باشد.
در فصل دوم به بررسی ضمانت اجراهای کیفری بزه کلاهبرداری می پردازیم؛ مانند اقسام مجازات ها عوامل مشدده مجازات، عوامل ارتفاقی مجازات می پردازیم.
[1] -حسین میر محمد صادقی ، جرائم علیه اموال و مالکیت ، نشر میزان ، تهران، 1380، ص 34-33
در یك بررسی اولیه می توان برای قانون جدید محاسن بسیاری برشمرد كه در این نوشتار فقط به یك بعد آن می پردازیم و آن اینكه این قانون چندین گام موثر به سوی رعایت حقوق شهروندی برداشته است : رویكردی كه برای مردم، حكومت و دولت بسیار فرخنده و پرثمر است. این امر بسیار موجب خرسندی است كه مقارن با طرح گفتمان حقوق شهروندی از سوی قوه مجریه و وعده تدوین منشور حقوق شهروندی و اجرایی شدن آن از سوی رییس قوه مجریه، در یك هماهنگی و یكدلی مثمرثمر قوای محترم قضاییه و مقننه نیز در فرآیند تدوین و تصویب این قانون به ضرورت توجه به حقوق شهروندی در عمل توجه كرده و احكام بسیار مهمی را در جهت شناسایی و اجرای آن وضع كرده اند. برای نمونه به سه مصداق بارز آن اشاره می شود. (شیبانی، ملیحه ،1384)
1- در ماده (7) قانون، رعایت حقوق شهروندی مقرر در «قانون اقدام به آزادی های مشروع و حفظ حقوق شهروندی مصوب 15/2/1383» در تمامی مراحل دادرسی كیفری از سوی مقامات قضایی، ضابطان دادگستری و سایر اشخاصی كه در فرآیند دادرسی مداخله دارند، الزامی شده است و متخلفان را مستحق عقوبت دانسته است.
2- ماده (25) به ریاست قوه قضاییه اختیار تشكیل دادسراهای تخصصی از جمله تشكیل دادسرای حقوق شهروندی را اعطا كرده است. این نهاد سازی و به رسمیت شناختن حقوق شهروندی و تعیین مرجع اختصاصی برای رسیدگی به تخلفات نقض حقوق شهروندی می تواند به نحو غیر قابل انكاری به شكوفایی در رشد حقوق شهروندی منجر شده و عزم حكومت به شناسایی و رعایت آن را به ظهور برساند.
3- ماده (66) در جهت نقش دادن به سازمان های مردم نهاد و واگذاری كار مردم و نظارت بر حقوق شهروندی به شهروندان، اجازه داده است تا سازمان های مردم نهاد كه اساسنامه آنها در جهت حمایت از حقوق شهروندی است بتوانند نسبت به جرایم ارتكابی در زمینه حقوق شهروندی اعلام جرم كنند و در تمامی مراحل دادرسی جهت اقامه دلیل شركت و حتی نسبت به آرای قضایی اعتراض كنند. هر یك از سه ماده اقتضای بررسی های دقیق حقوقی و كاربردی را دارد كه آن را به مجال دیگری محول می كنم. هر سه ماده پنجره یی را به فضای روشن «شهروند مداری»، «و حق مداری شهروندان» باز می كند و تصویر جامعه ایده آلی را ارائه می دهد كه «حقوق شهروندی» روح آن است و حاكمان و دولتمردان خود را حافظ آن می دانند، كه مولاعلی (ع) فرموده است: رعایت حقوق بندگان خدا پیش درآمد ادای حقوق الهی است و ادای حقوق بندگان خدا منجر به رعایت حقوق الهی می شود. قانون آیین دادرسی كیفری جدید نشان از آن دارد كه «حقوق
شهروندی» فصل مشترك گفتمان هر سه قوه است و دغدغه نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران. (حیدری نراقی، علی محمد ،1385)
لذا در این تحقیق ، ما به دنبال بررسی حقوق شهروندی از قبیل حقوق شاکی و حقوق متهم در قانون آیین دادرسی کیفری مصوب 1392 هستیم و ملاحظات حقوقی در این رابطه را مورد بررسی قرار خواهیم داد.