وبلاگ

توضیح وبلاگ من

موضوع: "بدون موضوع"

اثربخشی رواندرمانی حمایتی گروهی بر امید به زندگی و سازگاری روانشناختی مادران کودکان سرطانی

پژوهش ها نشان می دهند که تاب‌آوری و سر‌سختی روانشناختی بر بهزیستی روان‌شناختی مادران کودکان مبتلا به سرطان موثر می باشد (دهقانی نیشابوری و مقصودی، 1390). همچنین گروه درمانی ها و مداخله معنوی در مادران دارای کودکان سرطانی باعث افزایش کیفیت زندگی و کاهش پریشانی آنها می گردد (موسوی و همکاران، 1391؛ لطفی کاشانی و همکاران، 1391). یکی از روش های درمانی موثر در درمان اختلالات جسمی و روانی، رواندرمانی و گروه درمانی حمایتی می باشد. پورافکاری (1376) رواندرمانی حمایتی را اینگونه تعریف می­کند: ” نوعی رواندرمانی که به منظور کمک به بیماران در جریان بحران­های ناشی از مسایل اجتماعی یا بیمـاری جسمی مورد استفاده قرار می­گیرد. همچنین به منظور رفـع ناراحتی­های ناشی از بیماری روانی و جسمی طولانی یا نقص­های فیزیکی بکار برده می شود .” به نظر محققین، رواندرمانی گروهی حمایتی در عمل، ملاقات گروهی از افراد همدرد است، در جلسات منظم که طی آن شرکت­کنندگان درباره شرایط خاص و دشواری­های که در آن قرار دارند، مشکلات و مسایلی که با آنها روبرو هستند و تجربه­های شخصی خود در خصوص شیوه­های روبرو شدن و حل این مسایل و مشکلات با یکدیگر گفتـگو و تبادل نظر می­پردازند، اطلاق می­شود.

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

رواندرمانی حمایتی منجر به افزایش میزان امیدواری و سازگاری روانشناختی فرد می گردد.  اشنایدر، هریس، اندرسون و هولران[4] (1991)، امیدواری را «مجموعه شناختی می دانندکه مبتنی براحساس موفقیت ناشی ازمنابع گوناگون (تصمیم های هدف مدار) و مسیرها (شیوه های انتخاب شده برای نیل به اهداف) است. بنابراین، مسیرهای تفكر و منابع تفکر عناصر زیربنایی امیدواری یا تفكر هدف مدار تلقی می شوند. »مسیرهای تفكر انعكاس دهنده ظرفیت فرد برای تولید كانال های شناختی برای رسیدن به اهدافش است و منابع تفكر هم

پروژه دانشگاهی

 عبارتند از افكاری كه افراد در باره توانایی ها و قابلیت های شان برای عبور از مسیرهای برگزیده تعریف كرده اند تا به اهداف شان برسند. از طریق تركیب منابع و مسیرها، می توان به اهداف رسید. اگر هر كدام از این دو عنصر شناختی وجود نداشته باشند، رسیدن به اهداف غیر ممكن است. یافته های پژوهشی نشان داده اند که بین بالا بودن میزان امیدواری افراد و موفقیت آن ها درفعالیت های ورزشی، بالا بودن میزان پیشرفت تحصیلی، سلامت جسمی و روانی بهتر و بیشتر مؤثر بودن روش های روان درمانی مورد استفاده در درمان اختلالات، ارتباط وجود دارد (اشنایدر، 2002). همچنین نووتنی[5] (1989)، دریافت امید، کیفیت اندازه پذیری است که می تواند درمرحله بررسی و شناخت فرآیند پرستاری استفاده شود و در پی آن مداخلاتی در جهت ارتقای آن اعمال گردد و بدون ارتقای امید زمینه برای پذیرش آموزشهای درمانی و مراقبتی به وجود نخواهد آمد. دوفالت[6] (1985)، نیز نشان داد که عنصر امید نمادی از سلامت روحی مددجو است.

 

 

همچنین سازگاری با شرایط جدید یکی از مشخصه های سلامت روان می باشد. گوداشتاین و لانیون[7] (1995) سازگاری[8] را فرایند پیوسته ای تعریف کرده اند که در آن، تجارب یادگیری اجتماعی شخص، باعث  ایجاد نیازهای روانی او می گردد و نیز امکان کسب توانایی و مهارت هایی را فراهم می سازد که از آن طریق می توان به ارضای نیازها پرداخت. هر گاه تعادل جسمی و روانی فرد به گونه ای دچار اختلال شود که حالت ناخوشایندی به وی دست دهد برای ایجاد توازن نیازمند به کارگیری نیروهای درونی و حمایت های خارجی است. در این صورت، اگر در به کارگیری ساز و کارهای جدید موفق شود و مساله را به نفع خود حل کند می گویند فرایند سازگاری به وقوع پیوسته است (گوداشتاین و لانیون، 1995). ابعاد سازگاری، شامل سازگاری جسمانی، سازگاری روانی، سازگاری اجتماعی قرار دارد پیش درآمد رسیدن به سازگاری های روانی، اخلاقی و جسمانی، سازگار شدن از لحاظ اجتماعی است (والی پور، 1380).

 

 

اگر چه سودمندی مداخله معنوی در کاهش پریشانی مادران دارای کودکان سرطانی مورد بررسی قرار گرفته است با این حال سودمندی درمان های حمایتی و اثربخشی آنها بر میزان امیدواری و سازگاری مورد توجه قرار نگرفته است. لذا با توجه به موارد مذکور سوال پژوهش حاضر اینست که آیا رواندرمانی حمایتی گروهی بر امید به زندگی و سازگاری روانشناختی مادران کودکان سرطانی موثر است یا خیر؟

 

 

[1] Cancer

 

 

[2] Hekler

 

 

[3] van

 

 

[4]-Snyder, Harris. Anderson & Holleran

 

 

[5]-Nowotny

 

 

[6]-Dufault

 

 

[7] – Goodestein & Lanyon

 

 

[8] – adjustment

اثربخشی واقعیت درمانی بر کاهش کمرویی و نارسایی هیجانی دانش آموزان

اساس درمان کمرویی تغییر در حوزه ی شناختی (شناخت درمانی) و تحول در رویه ی زندگی و حیات اجتماعی فرد است، تغییر در شیوه ی تفکر، یافتن نگرش تازه نسبت به خود و محیط اطراف، برخورداری از قدرت انجام واکنش های نو در برابر اطرافیان و تعامل بین فردی، تغییر در باورها و نظام ارزش هایی که کمرویی را تقویت می کند و سرانجام دستیابی به کانون اصلی اضطراب، کاهش اضطراب در فرد کمرو، تقویت انگیزه و افزایش مهارت های اجتماعی و توانایی های تحصیلی، شغلی و حرفه ای، اصلی ترین روش درمان کمرویی است.(افروز،1381)

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

 

نارسایی هیجانی (آلکسی تایمیا[3] ) به دشواری در خود تنظیم گری هیجانی[4]  و به عبارت دیگر در پردازش شناختی[5] اطلاعات هیجانی و تنظیم هیجان ها[6]  گفته می شود. ویژگی های اصلی نارسایی هیجانی عبارتند از: ناتوانی در بازشناسی و توصیف کلامی هیجان های شخصی، فقر شدید، تفکر نمادین که آشکار سازی بازخورد ها، احساسات، تمایلات وسایق ها را محدود می کند، ناتوانی در بکارگیری احساسات به عنوان علایم مشکلات هیجانی، تفکر انتقادی در مورد واقعیت های کم اهمیت بیرونی، کاهش یادآوری رویاها، دشواری در تمایز بین حالت های هیجانی و حس های بدنی ، قیافه ی خشک و رسمی، فقدان جلوه های عاطفی چهره، ظرفیت محدود برای همدلی و خودآگاهی.(شه ناسی، 1382)

 

 

واقعیت درمانی، یکی از جدیدترین تلاش‌های درمانگران در راه توصیف انسان، تعیین قوانین رفتاری و چگونگی نیل به رضایت، خوشبختی و موفقیت محسوب می شود. در این شیوه درمان، مواجه شدن با واقعیت، قبول مسئولیت و قضاوت اخلاقی درباره درست و نادرست بودن رفتار و در نتیجه نیل به هویت توفیق مورد تاکید است. این نوع درمان را فقط در مورد اکثر رفتارهای غیرعادی به‌کار نمی‌بندند، بلکه در مورد تمام افراد عادی و مسائل مورد علاقه آنها و تدوین شیوه صحیح تعلیم و تربیت نیز از آن استفاده می کنند.(شفیع آبادی،1386)

 

 

هدف واقعیت درمانی، پرورش قبول مسئولیت در فرد و ایجاد هویتی موفق است. فرد بایستی رفتاری را که در صدد اصلاح آن است، شناسایی کند، تمام توجه خود را به آن معطوف سازد و عذر و بهانه ای برای رد مسئولیت خود نیاورد. در این رویکرد تلاش می شود تا فرد اهداف کوتاه مدت و دراز مدت زندگی خود را بشناسد. با صراحت آنها را تعریف کند، راه های رسیدن به اهدافش را ارزیابی نماید. از بین آنها روش هایی را که نتایج مطلوب تری خواهد انجامید انتخاب کند و احساس مثبت تری را نسبت به خود تجربه نماید. (رضایی،1385)

 

 

تعداد زیاد دانش آموزان و کمبود مشاوران کارآمد در مدارس از یک سو و عدم توانایی برنامه ی راهنمایی و مشاور در مدارس بر مشاوره ی فردی صرف از سوی دیگر، ضرورت توجه و بهره گیری از روش های گروهی مشاوره را آشکار می سازد. در واقع ، روش واقعیت درمانی تا حد زیادی مربوط به کار گروهی با نوجوانان و جوانان در موقعیت های آموزشی می باشد. بنابر آنچه گفته شد پژوهش حاضر در پی پاسخگویی به این سؤال می باشد که آیا آموزش واقعیت درمانی در کاهش کمرویی و نارسایی هیجانی دانش آموزان م‍ؤثر است؟

 

 

 

 

 

1-3-اهمیت و ضرورت تحقیق

 

 

روان شناسان، کمرویی و گوشه گیری را رفتاری ناسازگارانه تلقی می کنند که بعضاً مزمن و با دوام است. این رفتارها سازگاری کودک را با مشکلات زیادی مواجه می کند و برای زندگی سایر اشخاص که به نوعی با کودک در تماس هستند، عامل مزاحمی به حساب می آید.

 

 

کمرویی و کناره گیری کودک، کوششی برای خودداری از ارتباط با محیط اطراف است. کودک کمرو و گوشه گیر ممکن است از برقرارنمودن تماس با افراد و شرکت در فعالیت های اجتماعی، تقلیل یافتن علائق ذهنی و عاطفی به محیط خارج همراه باشد.

 

 

کودکان کمرو و گوشه گیر معمولاً از داشتن دوست محروم هستند و یا تک دوست بوده و بسیار به آن ها وابسته می باشند و به طور کلی از بودن در کنار هم سن های خود لذت نمی برند و به فعالیت های گروه علاقه نشان نمی دهند. متأسفانه کودکان کمرو و کناره گیر معمولاً

دانلود مقالات

 موردتوجه قرار نمی گیرند، علت نیز آن است که نسبت به کودکان دیگر، کمتر توجه اطرافیان را به خود جذب می کنند. روابط اجتماعی این دسته از کودکان در مقایسه با همسالان در عملکردهایشان دچار کمبود و کاستی است و احتمالاً حالت هایی از افسردگی و ناشادی را تجربه خواهند کرد و با مشکلات آموزشی خود، مواجه خواهند گردید.(افروز،1385)

نتیجه تصویری برای موضوع افسردگی

تعریف واقعیت درمانی كه مبدع آن گلاسر ( 1986 ) است از بسیاری جهات به گشتالت درمانی و درمان مراجع – محوری شباهت دارد . در همه ی نظریه های یاد شده نحوه ی دریافت واقعیت از سوی مراجع و شیوه ی ارزشیابی درونی او از واقعیت مورد تاكید قرار می گیرد . به نظر گلاسر ، مراجع در دنیای بیرونی   ( دنیای واقعی ) و درونی خود زندگی می كند و دنیای واقعی بر رفتار فرد تاثیر نمی گذارد ، بلكه دریافت و ادراك او از دنیای واقعی بر رفتار او تاثیر گذار است . انسان آزاد است و توان انتخاب دارد و باید مسئولیت پیامد انتخاب های خود را به عهده بگیرد .

 

 

در این روش درمانی ، مواجه شدن با واقعیت ، مسئولیت پذیری و ارزشیابی در مورد رفتار های درست و نادرست مورد تاكید قرار می گیرد. فرد نه تنها در مقابل اعمال خود ، بلكه در برابر تفكرات و احساسات خود نیز مسئول است . فرد قربانی گذشته و حال خود نیست ، مگر این كه خود بخواهد . این رویكرد درمانی هم در مورد رفتارهای بهنجار و هم در مورد رفتارهای نابهنجار وهم در مورد تدوین شیوه های مناسب تعلیم و تربیت به كار می رود. یكی از نظریه های مشاوره كه در دهه های اخیر شهرت یافته ، نظریه واقعیت درمانی است كه عمدتا توسط ویلیام گلسر تدوین شده است. رویكرد گلسر یك رویكرد نسبتا صریح است كه به توان مراجع برای پرداختن به نیازهایش از طریق یك روند منطقی یا واقع بینانه اعتماد دارد . مشاوره از دید واقعیت درمانی صرفا یك نوع تعلیم یا كارآموزی ویژه است كه می كوشد به فرد آنچه را كه باید طی رشد طبیعی خود فرا گیرد، در یك مدت زمان نسبتا كوتاه بیاموزد . ( گلاسر، 1986 )

 

 

واقعیت درمانی به منظور مشاوره در زمینه ی فعالیت های اجتماعی ، آموزشی ، بازپروری ، مدیریت موسسات و رشد ارتباطات كاربرد دارد . این رویكرد در مدارس ، مراكز اصلاح و تربیت ، بیمارستان ها ، مراكز نگهداری كودكان بی سرپرست و مراكز مشاوره مورد استفاده قرار می گیرد . گلاسر (1986 ) اظهار داشته است واقعیت درمانی به منظور حل بسیاری از مشكلات روان شناختی مورد استفاده قرار می كیرد . این روش در مورد مشكلات هیجانی خفیف تا عمیق و در مورد كودكان ، نوجوانان ، بزرگسالان و افراد پیر نیز كاربرد دارد . به نظر گلاسر ، مهارت تكنیكی درمانگر بر كاربرد این روش تاثیر بسیاری دارد . اگر درمانگر مهارت كافی داشته باشد می تواند افسردگی مراجعان را درمان كند ، افراد معتاد را در جهت یافتن زندگی نو یاری دهد ، حس خود ارزشمندی را در نوجوانانی كه دست به خود كشی زده اند ، افزایش دهد ، با افراد مبتلا به معلولت های شدید به خوبی كار كند و معلمان و مشاوران مدرسه را با شیوه های مناسب رفتار با كودكان آشنا سازد . درمانگر ماهر می تواند با توجه به ویژگی و مشكلات مراجع شیوه ی خاص او را انتخاب كند ، شیوه ای كه به مراجع كمك می كند از طریق انتخاب رفتارهای مناسب و جایگزین كردن آن به جای رفتارهای مشكل ساز زندگی جدیدی را برای خود طرح ریزی كند . ( گلاسر، 1986 )

 

 

به طور کلی در این پژوهش به اهمیت و ضرورت تاثیر واقعیت درمانی بر کاهش کمرویی و نارسایی هیجانی دانش آموزان پرداخته می شود که برای درمان ضرورت دارد درمانگر بداند که بیماری مراجع چه مدت ادامه داشته است تا مشخص شود که آیا زمان درمان باید طولانی باشد یا کوتاه. در واقعیت‌درمانی از داروهای مسکن استفاده نمی شود، زیرا این داروها موجب می شوند مراجع از واقعیت بگریزد و با آن مواجه نشود. فقط باید برای کسانی دارو تجویز کرد که از نظر جسمانی قابل کنترل نیستند. معمولا درمانگر در جریان روان درمانی، از نظر کلامی فعال است. درمانگر و مراجع روبروی هم می نشینند و شروع به گفتن مطالبی می کنند که ممکن است برای هر دو خوشایند و یا ناخوشایند باشد. تعیین حد و مرزها بخش مهمی از وظیفه واقعیت درمانگر است.(شفیع آبادی،1383)

 

 

[1] Glaser

 

 

[2] alexithymia

 

 

[3] Alexithymia

 

 

[4] – Emotinalself Regulation

 

 

[5] – Cognitive Processing

 

 

4 – Regulation Of Emotions

 

 

 

ارتباط وابستگی به اینترنت با گرایش به غرق وجذب شدن در محیط مجازی در …

منظور از جذب شدن، عطف توجه و درگیر شدن عمیق با موضوع توأم با نفوذناپذیری در مقابل رویدادهایی است كه معمولاً توجه فرد را به خود جلب می     كنند. در این حال اطلاعات به گونه­ای غیر معمول و منحصر به فرد ارزیابی می شوند. به هنگام جذب، رویدادهای زمینه­ای و مزاحم اطراف نادیده گرفته می شوند. در این حالت فرد در مقابل عوامل مزاحم نفوذناپذیراست. البته به نظر روچ و مك كانكی[2] (1990) ممكن است فردی كه جذب چیزی شده است رویداداهای اطراف خود را نادیده بگیرد اما در عین حال نسبت به آنها آگاه باشد و اضافه می كنند كه می توان جذب را به عنوان زمینه (صفت) و یا تجربه (حالت) در نظر گرفت. گر چه جنبه صفت جذب شدن به خوبی بررسی شده است، جذب به عنوان یك حالت بخوبی مورد بررسی قرار نگرفته است. كسی كه در این رگه و صفت بالاست ممكن است مدتها مسحور غروب خورشید و مدتها به لكه­ای خیره شود. در این حالت فرد مجذوب جنبه­ای معمولاً نامتعارف و ذهنی از چیزی می­شود كه به آن توجه  می­كند. این موضوع ادراكی یا تصوری، توجه فرد را در اختیار می­گیرد و حاضر و واقعی تلقی می شود. تلگن[3] (1982) در تبیین مفهوم

پایان نامه های دانشگاهی

 جذب به نظر مزلو[4]  (1968) و مفهوم مسحور شدن و جذب كه ویژگی تجربیات اوج است اشاره می كند. منظور از این گونه تجربیات، لحظاتی است كه بخودی خود ارزشمند است. جذب حاصل توجه همه جانبه است، یعنی درگیر شدن كامل منابع ادراكی، حركتی، تصوری و شناختی به نمود یگانه­ای از چیزی كه به آن توجه می شود جذب یك ویژگی و رگه پایدار شخصیتی است و بین دو جنس تفاوتی در این رگه مشاهده نشده است (تلگن و همكاران، 1988، پناهی شهری، 1388). در فرهنگ آكسفورد غرق شدن به این معانی آمده است: “فرو رفتن در آب، سایر مایعات یا چیزهای دیگر و جذب شدن در برخی شرایط، اعمال، علاقه ها و از این قبیل”. غرق شدن، احساس عمیقاً درگیر شدن و چیزی را واقعی باور كردن است (ایجسلستیجن[5] و همكاران، 2001).

 

 

[1] – Cyberspace

 

 

[2] – Roche & McConkey

 

 

[3] – Tellgen, A.

 

 

[4] – Maslow

 

 

[5] – Ijsselsteijn, et al

بررسی اثر آموزش زندگی خانوادگی ( F.L.E ) در تغییر سبک فرزندپروری مادران دارای پسر …

فرزند پروری صمیمانه و مثبت به آنها امکان می دهد که بدانند که به عنوان فردی ارزشمند و شایسته مورد قبول هستند و انتظارات جدی ، اما مناسب که با توضیحات همراه باشد ، به کودکان کمک می کنند تا رفتارهای خویش را در برابر معیارهای معقول ، ارزیابی کند فرزند پروری مقتدرانه با مقاومت در برابر فشار نامطلوب همسالان ارتباط دارند ، ( فلچر[5] و همکاران ، 1996 به نقل از کمیجانی ؛ ماهر ، 1386) .

 

 

در مقابل نوجوانانی که با رفتارهای افراطی والدین روبرو هستند ، خواه خیلی محدود کنند یا خیلی کم محدود کنند به مقدار زیاد به همسالان گرایش دارند ، ( تنیت[6] و همکاران ، 1999 به نقل از کمیجانی ؛ ماهر ، 1386) . آنها اغلب در مورد زندگی شخصی و آینده خود به توصیه همسالانشان متکی هستند و بیشتر تمایل دارند ، مقرارت والدین خود را نقض کنند ، تکالیف مدرسه را نادیده بگیرند ، سیگار بکشند ، مشروب بنوشند و مواد مخدر مصرف کنند ، مرتکب اعمال بزهکارانه شوند و سایر رفتارهای مشکل آفرین را انجام دهند . کودکان والدین خودکامه بیشتر ممکن است غمگین باشند و به موفقیت های کمتری در مدرسه دست می یابند و ارتباط ضعیفی با همتایان دارند ، ( پاتالاز[7] ، 1987 ؛ هارت، لاد و برلسن[8]، 1990؛ به نقل از علیزاده، 1380 ) .

عکس مرتبط با سیگار

آموزش زندگی خانوادگی[9] که از نظر تاریخی از سال 1960 آغاز شده نیز به نوعی آموزش گروهی والدین اطلاق می شود که می تواند علاوه بر توجه به رشد توانایی های بالقوه خانواده معطوف به حل مشکل باشد و این نوع آموزش باید اساساً برمبنای ارتقای دانش پایه ریزی شود و یا این که به نگرش و مهارت ها توجه کند ، ( ایرلن[10] ، وایزنر[11] ، 2004 ) .

 

 

مشکبید حقیقی ( 1386 ) در پژوهشی با عنوان بررسی اثر آموزش زندگی خانوادگی در کاهش تنیدگی والدینی مادران دارای کودک ADHD نشان داده است که با آموزش زندگی خانوادگی مادران دارای کودکان ADHD می توان احساس های منفی صلاحیت نقش ، انزوای اجتماعی ، روابط با همسر ، دلبستگی و سلامت کاهش داد .

پروژه دانشگاهی

 

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

ایرلن و وایزنر (2004 ) در یک پژوهش گزارش کرده اند آموزش 9 هفته ای آموزش زندگی خانوادگی، با هدف تغییر رفتار، باعث بروز تغییرات مهم در والدین برای موفقیت در کنترل رفتار کودکانشان می شود که به نوعی دارای ناسازگاری رفتاری می شود ، ( شهرکی پور ؛ 1388 ) .

 

 

فارشتاین[12] (1986) ، بیان می کند هنگامی که به والدین آگاهی درستی از مشکلات کودك شان داده می شود، مادران ساز و کارهای مناسبی از خود نشان می دهند تا بدون دخالت احساساتشان با فرزندان خود برخورد منطقی نمایند ، (مختاری ، 1387) .

 

 

با توجه به اینکه پژوهش های گوناگون تلاش کرده اند تا اثر آموزش بر تغییر سبک رفتاری والدین را مورد بررسی قرار دهند پژوهش حاضر در صدد پاسخگویی به این سؤال است که آیا آموزش زندگی خانوادگی ( F.L.E ) سبب تغییر سبک فرزندپروری مادران می شود ؟ آیا آموزش زندگی خانوادگی ( F.L.E ) قادر است سبب افزایش سبک مقتدرانه مادران دارای فرزند پسر نوجوان و سبب کاهش سبک های سهل گیرانه و مستبدانه آنان گردد ؟

 

 

[1]-Benjamin Spak

 

 

[2]- Atkinson

 

 

[3]- Baumrind

 

 

[4]- Feiring & Taska

 

 

[5]- Fletcher

 

 

[6]- Tinetti

 

 

[7]- Puttallaz

 

 

[8]- Hart, Ladd & Burleson

 

 

[9]-Family Life Education

 

 

[10]-Irelan

 

 

[11]-Wisner

 

 

[12]- Farshtain

بررسی اثر درمان فراشناختی در افزایش عزت نفس و کاهش پرخاشگری نوجوانان بزه کار

به طور دقیق تر می توان گفت دو بعد عزت نفس اجتماعی و خانوادگی در نوجوانان، نمود بارزتری از آسیب پذیری آنان را ارائه می دهد (لانگ و زولتن، 2002 ترجمه حیدر فتحی، 1383).

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

اما دومین متغیر موجود در پژوهش حاضر پرخاشگری است. صدق عنوان پرخاشگری بر یک رفتار خاص بستگی به نوع فرهنگی دارد که در یک جامعه حاکم است. بدین جهت، امروزه در جوامع غربی به هر نوع تندخویی پرخاشگری اطلاق می گردد. در حالی که سابقا در همین جوامع مفهوم پرخاشگری همراه با حمله به فرد یا شی ء به صورت مستقیم یا غیر مستقیم بوده است. همان طوری که امروزه در کشورهای آسیایی مفهوم پرخاشگری این چنین است. هم چنین این که چه امری سبب خشمگین شدن و رفتار پرخاشگرانه می شود، بستگی به نوع فرهنگ جامعه ای دارد که فرد در آن زندگی می کند. به عبارت دیگر، مردم در همه جای دنیا خشمگین می شوند اما خشمگین شدنشان مطابق با قواعد فرهنگی جامعه ای است که در آن زندگی می کنند.

 

 

نکته قابل توجه دیگری که در زمینه پرخاشگری و فرهنگ ها مطرح است این است که، در تمامی فرهنگ ها وجود منافع ضروری برای حیات بشر در پرخاشگری پذیرفته شده است، لکن این امر هم قابل قبول همگان است که در صورت عدم کنترل رفتار پرخاشگرانه چه بسا خطرات جبران ناپذیری هم چون قتل به وقوع پیوندد. بدین جهت، همه جوامع باید راه هایی بیابند تا مانع از آن شوند که اعضای آن یک دیگر را بکشند یا به هم آسیب برسانند. همه مردم رفتار پرخاشگرانه را تا اندازه ای کنترل می کنند ولی از لحاظ ارزشی که برای آن قایلند، در میزان محدود کردن آن با هم فرق دارند. برای مثال، در میان قبایل سرخ پوست آمریکایی، کومانچی ها کودکانشان را جنگجو بار می آورند و حال آن که هوپی ها و زونی ها به فرزندانشان صلح جویی و رفتار غیر پرخاشگرانه می آموزند. در آمریکای معاصر جوامع هوتری بر صلح جویی به عنوان شیوه ای از زندگی تاکید می کنند و فرزندان شان را طوری تربیت می کنند که پرخاشگر نباشد. اصولا در فرهنگ آمریکایی برای پرخاشگری و سرسختی ارزش قایلند (باندورا، 1973).

 

 

در فرهنگ اسلامی گرچه تجاوز و تعدی به دیگران از مصادیق پرخاشگری به حساب می آید و امری نامطلوب شمرده می شود لکن به افراد اجازه می دهد در صورتی که مورد پرخاشگری دیگران واقع شوند از خود دفاع کنند البته به نحوی که منجر به تعدی و ظلم نشود. امروزه این رفتار موجب معضلات بسیاری است که بررسی و درمان این معضل را می طلبد.

 

 

اگر چه درمانهای زیادی تا به امروز برای افزایش عزت نفس و کاهش پرخاشگری صورت گرفته است اما همه ی این روشهای درمانی به نوعی دارای کاستی هایی بوده اند. از اینرو، پژوهش حاضر تلاشی است بر بکارگیری روش درمانی موثر وجدید فراشناختی است. یکی از قابلیت های رویکرد فراشناختی امکان استفاده از آن به صورت یک درمان استاندارد واحد که مؤثر برای اختلال های مختلف است. مزیت این کار، ساده سازی درمان است: در این تنها یک مدل به عنوان مبنایی برای فرمول بندی و درمان وجود دارد که می توان برای اکثر اختلال ها به کار گرفت (ولز، 2009)

پایان نامه های دانشگاهی

 

 

 

مدل فراشناختی در ابتدا توسط ولز وماتووس (1994) پیشنهاد شد و سپس ولز در (1997-2000) آن را اصلاح کرد. فراشناخت به باورها وفرایند هایی اشاره دارد که برای ارزیابی وتنظیم وبررسی وبازبینی فکر استفاده می شود باورهای فراشناختی مثل نیاز به کنترل فکر واهمیت افکار به طور ویژه ای در گروه باورهای مربوط به تفکر دسته بندی می شود.

 

 

رویکرد فراشناختی بر این باور است که افراد به این دلیل در دام ناراحتی هیجانی گرفتار می شوند که فراشناخت آنها در برابر پاسخ دهی به تجربه های درونی به الگویی منجر می شود که موجب تداوم هیجان منفی وتقویت باورهای منفی در این افراد می شود. این رویکرد سندرم شناختی –توجهی[3] خوانده می شود. که شامل نگرانی، نشخوار فکری، توجه تثبیت شده وراهبرد های خود تنظیمی با رفتارهای مقابله ای ناسازگارانه می باشد .

 

 

درمان فراشناخت رویکرد نوظهوری است، که به جای تمرکز بر محتوای فکر بیمار بر کاهش فرایند های شناختی غیر مفید وتسهیل پردازش فراشناختی تاکید می کند .درمان فراشناخت بر اساس نظریه ی بنیادی (الگوی کارکرداجرایی خود نظم بخشی ) استوار است .این مدل  دلیل آسیب پذیری  به اختلالات هیجانی را الگوی توجه معطوف به خود افراطی – فعالیت باورهای فراشناختی ناسگارانه وفرایندهای بازتابی خاص میداند (ولز -2000) این فرایند زمانی فعال می شود که فرد بین اهداف درونی خود وشرایط بیرونی احساس نا هماهنگی کند .

 

 

پس، راهبردهای خاصی مثل جذب اطلاعات به درون باورها، سرکوب فکر، نشخوار فکری و نگرانی به منظور جلوگیری از ورود محرکهای ناراحت کننده به هشیاری یا یا حل مشکلات ناشی از ناهماهنگی نظارت بر حالتهای جسمی –روانی وامادگی در برابر خطر به منظور کاهش این ناهماهنگی توسط کارکرد اجرایی خود نظم بخشی بکار گرفته می شود. امروزه از درمانهای شناختی و فراشناختی برای حل بسیاری از اختلال ها استفاده می شود. در پژوهش حاضر از این روش برای درمان وکنترل رفتارهای پرخاشگری استفاده می شود. چرا که پرخاشگری یا رفتارهای مقابله ای ناکارآمد، معضلات جامعه صنعتی امروز است. انتظار از چنین پژوهشی این است که از روش درمانی فراشناختی و با آموزش مولفه های آن، ارزیابی مثبت از خود را (عزت نفس) در افراد بزه کار نوجوان را افزایش دهیم، و با تقویت مولفه های فراشناختی این اختلال را کنترل کنیم. بطور کلی از فواید این تحقیق، کشف و بررسی تاثیر درمان فراشناختی در پرخاشگری و رفتارهای منفی مقابله جویانه در نوجوانان بزه کار پسر می باشد، چرا که میزان شیوع پرخاشگری در همه جوامع در پسران بیش از دختران است. به طور کلی آنچه به عنوان پرخاشگری در نوجوانان پسر بیشتر بارز است، پرخاشگری در دو بعد کلامی و فیزیکی نسبت به اطرافیان می باشد (بنت، 2003)، که این دو بعد محور پژوهش های بسیاری در نوجوانان بوده است.

 

 

لذا پژوهش حاضر در صدد است به این سوال پاسخ دهد که آیا درمان مبتنی بر فراشناخت موجب  افزایش عزت نفس در دو بعد خانوادگی و اجتماعی و کاهش پرخاشگری در دو بعد کلامی و فیزیکی در نوجوانان پسر بزه کار خواهد شد؟

 

 

[1].  Kata and Joiner

 

 

[2] . Teri

 

 

[3]. Cognitve Attentional Syndrome (CAS)

 
مداحی های محرم