وبلاگ

توضیح وبلاگ من

موضوع: "بدون موضوع"

ارزیابی شاخص های کیفیت زندگی شهری در کرمانشاه

استراتژی شهری بانک جهانی (1999) برای شهرهای جهان سوم، بر روی چهار مشخصه اساسی قابلیت سکونت، رقابت پذیری، حکمرانی خوب و ورشکستگی ها متمرکز شده است؛ این چهار عامل را نیز در افزایش رفاه ساکنین این شهرها دخیل می داند(باسخا و همکاران، 98:1389).  در جدید ترین رتبه بندی با توجه به شاخص کیفیت زندگی بین کشور های جهان درسال2014 متاسفانه کشور ایران در رتبه 51 جهان قرار گرفت که در جایگاه بسیار نامناسبی هم در قاره اسیا نیز قرار دارد. (رجوع شود به جدول رتبه بندی کشور های جهان از لحاظ شاخص های کیفیت زندگی سال2014 در سایت www.economic.com) و استان کرمانشاه درمیان استانهای ایران در سال 91با رتبه کیفیت زندگی 48/1- در رتبه کیفیت زندگی پایین قرار گرفته است و در میان 25 استان مورد بررسی رتبه22 را به خود اختصاص داده است (موذن139:1391). به طور کلی، باتوجه به تحقیات میدانی و اطلاعات گرفته شده از شهرداری و مراجع زیربط و مقایسه آن با استاندارهای معرفی شده از سوی منابع معتبر کیفیت زندگی در محله های منطقه 2شهرداری کرمانشاه، بنا به دلایل مختلف در سطح پایینی قرار دارد ولازم است تحقیقات جامعی در همه تخصص ها صورت گیرد تا جهت برنامه ریزی های توسعه شهری در خدمت مدیران و برنامه ریزان شهری قرار گیرد.

 

 

2-1- اهمیت و ضرورت انجام تحقیق

 

 

مطالعات کیفیت زندگی می تواند به شناسایی نواحی مساله دار، عدم نارضایی مردم، اولویت های شهروندان در زندگی، تاثیرفاکتورهای اجتماعی  جمعیتی بر کیفیت زندگی و پایش وارزیابی کارایی سیاست ها و اترتژی ها در زمینه کیفیت زندگی کمک کند(صدیقه لطفی،  66:1388) کیفیت زندگی از موضوعاتی است که امروزه در مطالعات شهری، از منظر علوم اجتماعی، روانشناسی، اقتصاد، مدیریت، علوم سیاسی و…. مورد توجه قرار گرفته است، کیفیت زندگی برای تعیین رضایت و عدم رضایت افراد و گروه ها از ابعاد مختلف زندگی است. امروزه کیفیت زندگی هدف اصلی تمام برنامه ریزی هاست که توسط اندیشمندان و برنامه ریزان تهیه می شود(قالیباف و همکاران، 31:1390).

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

میزان کیفیت زندگی ساکنین شهرها با توسعه ی پایدار شهرها ارتباط تنگاتنگی دارد. توسعه ی پایدار، همه جوانب توسعه(محیط زیست، اقتصاد و اجتماع) در جامعه ی انسانی را مورد تاکید قرار می دهند. باتوجه به پیچیدگی ذاتی شهرها و ابعاد مختلف تاثیرگذاری آن ها، شناخت عوامل اصلی و کلیدی در جهت دستیابی به پایداری شهری ضروری به نظر میرسد. در این راستا، رضایتمندی شهرنشینان از وضعیت موجود شهرها، توجه به خواسته ها و نیازهای آنان می تواند مدیران شهری را در دستیابی  به پایداری بیشتر شهرها به ویژه پایداری اجتماعی یاری رساند(حسین زاده دلیر  و همکاران2:1388). شهر سالم با انسانهای سالم معنا می یابد و هر دو موجب به وجود جامعه ای

پروژه دانشگاهی

 سالم و پویا خواهند شد. شهرنشینی به عنوان یکی از عوامل مهم تاثیر گذاربر سلامت فردی و اجتماعی شهروندان، محسوب می شود به گونه ای که، سلامت انسان ها، تاحد زیادی تحت تاثیر وضعیت اجتماعی اقتصادی و محیطی آنها و در گرو برنامه ها و اهدافی است که شهر برای آن ها در نظر گرفته است و ارتقای سطح کیفیت زندگی شهری نیز، درگرو سلامت است. ارتقای سطح سلامت، به مثابه محور توسعه جوامع پذیرفته شده و باتوجه به اهداف منشور اوتاوا، هدف نهایی همه دولت هاست. یافته های کیفیت زندگی می تواند برای بازشناسایی استراتژی های سیاسی قبلی و طراحی سیاست های برنامه ریزی آینده استفاده شود. بهبود کیفیت زندگی در هر جامعه ای، یکی از مهمترین اهداف سیاست های عمومی آن جامعه است(قدمی و معتمد1392 :50-33). مرور بر ادبیات تحقیق نشان می دهد که توافق عمومی در میان محققان، سیاستگذاران و برنامه ریزان در خصوص نیاز به مطالعه کیفیت زندگی در نواحی شهری وجود دارد. این مطالعات غالبا وظایف کلیدی از قبیل آگاه کردن شهروندان، گروه های اجتماعی و سیاستگذاران از روند های کیفیت زندگی را بر عهده دارند. از این رو، تحقیق انجام شده می تواند اطلاعات مفیدی را در زمینه بهبود روش شناسی مطالعه کیفیت زندگی در نواحی منطقه 2 شهرداری کرمانشاه و برنامه ریزی توسعه به منظور ارتقای کیفیت زندگی شهروندان شهر کرمانشاه را فراهم نماید.

عکس مرتبط با محیط زیست

[1] – Permeability

 

 

[2] – Variety

 

 

[3] – Safety & Security

 

 

[4] – Robustness

 

 

[5] – Universal design

 

 

[6] -Viability                                                                      

بررسی آگاهی و نگرش و عملکرد دانش آموزان پسر دبیرستانی شهرستان یزد نسبت به …

میزان پیشنهادی فعالیت بدنی برای نوجوانان به منظور دست یابی به این فواید بین 30 تا60 دقیقه فعالیت متوسط تا شدید در روز است. اما تحقیقات انجام شده ی اخیر نشان داده اند که فعالیت جسمانی در نوجوانان كاهش یافته است، این روند کاهش به طور فزاینده در میان دانش آموزان دبیرستانی ادامه می یابد و تا بزرگسالی تداوم پیدا می كند(گیلمن و همکاران ،2001). بر اساس یك مطالعه كشوری 60 درصد از دانش آموزان ایرانی كم تحرك بودند و میزان فعالیت جسمانی دانش آموزان با افزایش پایه تحصیلی كاهش یافته است و در دختران این کاهش شایع تر از پسران بوده است(همشهری آنلاین ،1388). همچنین، در مطالعه ای که درسال 2006 در ایالات متحده ی آمریکا انجام شد، به این نتیجه رسیدند که فقط 8/35 درصد دانش آموزان دبیرستانی، میزان پیشنهادی فعالیت بدنی را انجام می دهند (هاشمی ،1388). همچنین درطی تحقیقات دیگری محققان دریافتند که نگرش و تلقی دانش آموزان نسبت به فعالیت بدنی از دوره راهنمایی به دبیرستان، میل به منفی تر شدن دارد و شرکت در فعالیت بدنی نیز رو به کاهش می رود. ایروان درسال 2007 معتقد بود افزایش وزن به طور قابل ملاحظه ای بلافاصله بعد از دوران دبیرستان افزایش می یابد كه ممكن است به طور مستقیم به كاهش فعالیت های بدنی نسبت داده شود.

 

 

درایران، یکی از موانع مهم افزایش فعالیت بدنی عدم وجود آگاهی در مورد مزایای فعالیت بدنی وهمچنین، عدم وجود اطلاعات کافی در مورد سطوح و محدوده فعالیت جسمانی و ورزش می باشد(سازمان جهانی بهداشت ،2003). آنچه مسلم است ادراک و نگرش افراد به موانع و مزایای مشارکت در فعالیت بدنی، عاملی اثرگذار بر تصمیم گیری های آنان در مشارکت در فعالیت منظم و سلامت محور است. لذا، ارزیابی ادراک و نگرش افراد به فعالیت های حرکتی، جایگاه ویژه ای را در پژوهش های کاربردی به خود اختصاص داده است(دفلاندر و کرانت ،2004). آلپورت نگرش را نوعی آمادگی ذهنی و عصبی سازمان یافته با تجربه تعریف می کند که بر واکنش به تمامی موضوعات و موقعیت های وابسته به نگرش تأثیری پویا ومستقیم بر جای می گذارد(عطارزاده حسینی ،1383 ؛ سیرز و همکاران[10] ،1991). نگرش ها از باورهای ما نسبت به افراد و اشیاء متولد شدند. آنها رفتارهای ما را به روش های بی شمار شكل دادند و مشاركت ما را در فعالیت ها و اهدافی را كه بنا نهادیم و آنهایی را كه تصمیم به ترك آنها گرفتیم را تعیین می كنند. عقاید و نگرش ها از طریق حركات و زبان افراد بیان می شود. علت مطالعۀگستردۀ مفهوم نگرش در سال های اخیر، توانایی شناخته شده آن درتأثیرگذاری برعملکرد افراد است. نظر به این كه نگرش بر رفتار اثر می‌گذارد و با رفتار یك رابطه علت و معلولی دارد. دستیابی به نگرش افراد بهترین راه تشخیص رفتار مشارکتی افراد در فعالیت های حرکتی است(زاکاریان و همکاران ،1994). ارتقای دیدگاه و نگرش مثبت به تربیت بدنی عنصر مهمی در پی فعالیت های جسمانی مادام العمر است(سیلورمن و ساب رامانیام ،1999).

 

 

نکتۀ مهم قابل ملاحظۀ پژوهشگران، نگرش نوجوانان و جوانان به ورزش است. به زعم اکثرآنان، دوره‌های سنی جوانی و نوجوانی دوره هایی اند که نگرش ها رشد می کنند و علاوه برشکل گیری، زمینه برای تغییر مساعد آن ها فراهم است(تولسون و چررت ،1994). رفتارهای دانش آموزان متأثر از باورها و نگرش های آنها است. شناخت این نگرش ها به معنای اصلاح برنامه های كلاسی و آموزش می باشد. ترودئا و همکاران.(1998)، پاسخ گویی به نیازهای دانش آموزان را دردوره های تحصیلی پایین مهمتر از مقاطع تحصیلی بالاتر می دانند، چون آنها نگرش مثبت و تجربه لازم را برای مشارکت ورزشی در سالهای آتی بدست می آورند. در تربیت بدنی، كسب شناخت از باورهای دانش آموز یك منبع مهم برای درك نگرش ها و علایق آنها و مشاركت انها در برنامه كلاسی است(استراند و اسكانتلینگ ،1994). یك رابطه مثبت و قابل توجه بین نگرش های دانش اموزان دبیرستانی نسبت به تربیت بدنی و شركت در فعالیت های اوقات فراغت وجود دارد( چانگ و فیلیپ ،2002).

 

 

با توجه به نقش فعالیت بدنی و ورزش در سلامت افراد، بخصوص دانش آموزان و با توجه به نتایج   تحقیقات متعدد مبتنی بر آثار مفید و مثبت ورزش و فعالیت بدنی، در این پژوهش محقق به دنبال این است  که میزان آگاهی، نگرش و عملکرد دانش آموزان پسر دبیرستانی شهرستان یزد نسبت به فعالیت بدنی و ورزش چقدراست؟

 

 

3-1- ضرورت و اهمیت تحقیق

 

 

فعالیت بدنی عمدتاً به عنوان ضرورتی برای رشد و تکامل طبیعی کودکان و نوجوانان شناخته می شود. شرکت در فعالیت بدنی منظم، در کاهش خطر ابتلا به چاقی، بیماری قلبی وعروقی، فشار خون، دیابت نوع دو، سرطان روده، استئو آرتریت(ساییدگی مفصلی) و پوکی استخوان بزرگسالان مؤثر است. یكی از اهداف سازمان جهانی بهداشت تا سال2010، افزایش تعداد افرادی است كه برای حفظ سلامت، فعالیت جسمانی كافی داشته باشند(سعید ،1386 ص86-71). همچنین فعالیت جسمانی به عنوان یك شاخص مهم جامعه سالم در سال2010 مدنظر بوده است(پانا و همکاران ،2004). ون مچلن (1997)معتقد است فعالیتهای بدنی طولانی مدت، به عنوان بهترین گزینه برای سلامتی جامعه است (وکیلی ،1389). فعالیت جسمانی متوسط می تواند توسط هركس ، در هر روز از زندگی و بدون هیچ هزینه ای انجام شود. فعالیت بدنی متوسط باید در تمام روزهای هفته یا حداقل 5 روز درهفته انجام شود تا اثرات بهداشتی مثبت داشته باشد و فعالیت بدنی شدید نیز باید3 روز درهفته انجام شود(پاهو ،2002).

 

 

فعالیت بدنی به عنوان یك عامل تعیین كننده مهم در بهبود سلامت جسمی شناخته شده است ولی رفتارهای فعالیت بدنی  نیز با بسیاری از حالت های مثبت روانشناسی ارتباط دارد. تاثیری كه فعالیت بدنی روی جسم دارد با بهبود تصور، كنترل وزن و اخلاق است كه نقش اساسی در نتیجه وضعیت روانی بازی می كند. اعتماد به نفس پایین، تبعیض اجتماعی، نگرانی، افسردگی و خود كشی همگی با افزایش در صد چربی بدن یا وضعیت وزن نا سالم در ارتباط هستند. به طور كلی این یافته ها به اهمیت فعالیت بدنی روی سلامت اجتماعی ، ذهنی و جسمی شخص اشاره می كند(پاولیك و كینلن ،2007).

نتیجه تصویری برای موضوع افسردگی

با وجود این، از سال 1991 تا 1999 میزان فعالیت جسمانی دانش آموزان از42 درصد به29درصد کاهش داشته است. در سال2000 ، نزدیک به نیمی از گروه سنی21-12 سال فعالیت جسمانی منظم نداشتند و در سال 2001، فقط 30 درصد از افراد 18سال و بزرگتر

دانلود مقالات

 فعالیت جسمانی منظم داشتند. اهمیت دادن به فعالیت های بدنی و ورزش مدرسه ای به حدی اهمیت یافته که توجه جهانی به آن رو به افزایش است و مسؤلان ارشد تربیت بدنی ورزش دنیا، به خصوص آموزش و پرورش را به چالش کشیده اند، به طوری که درچند دهه اخیرموضوع تربیت بدنی و ورزش مدرسه ای درسطر اول اولویت های برنامه ای و پژوهشی بسیاری ازکشورها و نهادهای بین المللی قرار گرفته است(بایلی و دیسمور ،2004).

 

 

مطالعه نگرش به فعالیت­های حركتی و ورزشی به عنوان خواستگاه رفتار آگاهانه در جهت نیل به اهداف بهزیستی و تندرستی از اهمیت زیادی برخوردار است. بدین منظور شناخت خصوصیات فردی و آگاهی از نگرش­ها و گرایش­های افراد به فعالیت­های حركتی و ورزشی نقش مهمی در تصمیم­گیری­های تربیتی، آموزشی و بهداشتی دارد و می­تواند دست­اندركاران و متولیان ورزش را در فراهم كردن امكانات متناسب با تمایلات، توانایی­ها و نیازهای جسمی- روانی افراد به منظور ایجاد زمینه­های لازم برای توسعه و گسترش فعالیت­های حركتی و ورزشی و برنامه ریزی واقع بینانه و اصولی كمك نماید. آثار متقابل حضور در فعالیت های حرکتی و ورزشی بر نگرش افراد، متفاوت بودن این نگرش ها با توجه به ویژگی های متفاوت فردی، همسان نبودن نیازها، تفاوت در میزان بهره مندی از تأثیرات حرکت و فعالیت های ورزشی، و به طور کلی درهم آمیختگی زندگی فردی و اجتماعی عواملی اند که بیش از پیش اهمیت پرداختن به مقولۀ نگرش را یادآور می شوند و بر تأثیرات اجتماعی و انکارناپذیر فعالیت های حرکتی و ورزشی صحه می گذارند(رمضانی نژاد ،1376 ؛ ماتی و چریستور ،1998 ؛ ساندرز و ممری ،1990 ؛ تری ،1996).

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

 

اهمیت آگاهی ازفعالیت بدنی در ارتقای میزان مشارکت نوجوانان در این فعالیت ها، به طور کلی ثابت شده است. اما امروزه یافته های تحقیقاتی، کاهش مداوم آگاهی و نگرش نسبت به ورزش در میان دانش آموزان ،به خصوص دانش آموزان دبیرستانی را نشان می دهند، به همین دلیل در این تحقیق به بررسی میزان آگاهی، نگرش و عملکرد دانش آموزان دبیرستانی شهرستان یزد نسبت به فعالیت بدنی و ورزش خواهیم پرداخت.

 

 

[1] – Healthy People

 

 

[2] – Pena et al

 

 

[3] – Van Mchln

 

 

4- Pan American Health

 

 

[5] – Pawlik & Kienlen

 

 

[6] – Bailey & Dismore

 

 

[7] – Matthys &  Christopher

 

 

[8] – Saunders &  Mummery

 

 

[9] – Terry

 

 

[1] – Arent et al

 

 

[2] – Mockenhaupt

 

 

[3] – Kamarudin &  Fauzee

 

 

[4] – Lee CD & Blair

 

 

[5] – Gillman et al

 

 

[6] – Eirovan

 

 

[7] – WHO

 

 

[8] –  Deflandre & Corant

 

 

[9] – Allport

 

 

[10] – sirz et al

 

 

[11] – Zakarian et al

 

 

[12] – Silverman & Subramaniam

 

 

[13] – Tolson & Cherrette

 

 

[14].- Threouda et al

 

 

[15] – Strand & Scantling

 

 

[16] – Chung & Phillips

بررسی رابطه هوش عاطفی و هوش اخلاقی باکیفیت زندگی

پژوهش ها حاكی از ثأثیر متغیرهای بسیاری بر كیفیت زندگی بوده‌اند. از جمله در‌‌‌ پژوهش سیاروچی و همکاران (2000) به بررسی رابطه عامل فردی هوش عاطفی با مؤلفه‌های‌ كیفیت زندگی یعنی سلامت جسمانی و روانی پرداخته شده است و این نتیجه حاصل شده است‌ که افرادی كه در هوش عاطفی نمرات بالاتری دارند، می‌توانند به راحتی با استرس‌ها و فشارهای زندگی روزمره، مقابله کرده و همچنین قادرند احساسات خود را کنترل و بیان نمایند، بنابر این از نظر جسمی و روانی نسبت به کسانی که هوش عاطفی پایین‌تری دارند، سالم تر هستند.

 

 

در تحقیقات دیگری نیز به بررسی رابطه هوش عاطفی و كیفیت زندگی پرداخته شده است (شوته، مالوف، تورتینستون و روکی[2]، 2007). همچنین پژوهش‌های هارت (2000)، تجلی (1386)، ساکلوفسکی، آستین و مینسکی[3] (2003) حاکی از آن هستند که هوش عاطفی با سلامت روان رابطه مثبتی دارد.

نتیجه تصویری برای موضوع هوش

یکی دیگر از عوامل موثر برکیفیت زندگی هوش اخلاقی است که در تحقیقاتی به رابطه بخشش (مؤلفه هوش اخلاقی) و سلامت روان (مؤلفه‌ی کیفیت زندگی) اشاره شده است. بخشش دارای تأثیر مستقیم بر سلامت روان است. دراین راستا، پژوهش‌ها نشان داده‌اند که بخشش در کاهش اضطراب (هبل[4]  و اِنرایت ، 1993؛ فریدمن[5] و اِنرایت، 1996؛ سابکوویاک[6] و همکاران، 1995،  کایل[7] و اِنرایت، 1997)،  افسردگی (فریدمن، 1995؛ رای[8]، 1999؛ کواتس[9]، 1997)، غصه اصلاح روابط بین‌فردی ( مک‌کالاف[10] و ورتینگتون، 1995)، بالا بردن عزت نفس (کواتس، 1997) و داشتن امیدواری (فریدمن و اِنرایت، 1996)، که همگی از ابعاد سلامت روان هستند مؤثر است. اما در هیچ پژوهشی هوش عاطفی که رضایت از زندگی را افزایش داده، مشکلات بین‌شخصی را کاهش می‌دهد و زمینه بهبود روابط اجتماعی را فراهم می‌کند (درویزه، 1382)، دركنار هوش اخلاقی كه مرز بین نوع دوستی و خودپرستی است و ریشه بسیاری از رفتارهای نوع دوستانه است، قرار نگرفته است، تامشخص شود که آیا ابعاد این دو هوش به طور همزمان بر روی ابعاد کیفیت زندگی اثرگذار هستند؟ علاوه براین، در پژوهش سالووی (2002) نیز این نتیجه حاصل شد که هوش هیجانی بالا رابطۀ مستقیمی با همدلی دارد و قادر است توان همدلی با دیگران که از عناصر اصلی تعامل صحیح است را پیش‌بینی كند، اما در هیچ پژوهشی همدلی به عنوان متغیر میانجی و واسطه بین دو هوش اخلاقی و عاطفی و کیفیت زندگی قرار نگرفته است. لذا هدف پژوهش حاضر طبق شکل1 -1، بررسی اثر هوش عاطفی دركنار هوش اخلاقی به عنوان متغیرهای برون‌زاد بر روی كیفیت زندگی  به عنوان متغیر درون‌زاد با توجه به نقش واسطه‌ای سازه همدلی است.

تصویر توضیحی برای هوش هیجانی

پایان نامه های دانشگاهی

 

[1] – Campil, Sils, Cohan & Austin

 

 

[2] – Schutte, Malouff, Thorsteinsoon, & Rooke

 

 

[3] – Saklofske, Austin & Minski

 

 

[4] -Hebel

 

 

[5] -Freedman

 

 

[6] -Subkoviak

 

 

[7] -Coyle

 

 

[8] – Rye

 

 

[9] -Coates

 

 

[10] -Mccullough

 

 

[1] – Terjesen, Jacofsky, Froh & Diguseppe

 

 

[2] – Seligman & Csikszentmihalyi

 

 

[3] – Campil, Sils, Cohan & Austin

 

 

[4] -quality of life

 

 

[5] – McCall

 

 

[6] – Hagerty, Cummins, Ferris, Land & Michalos

 

 

[7] – Subjective Approach

 

 

[8] – Williams

 

 

[9] – empathy

 

 

[10] – Visher

 

 

[11]  – Jolliffe & Farrington

 

 

[12] – Sousa

 

 

[13] – Ali, Amorim  &  Chamorro-Premuzic

 

 

[14] – Kalliopuska

 

 

[15] – Mayer

 

 

[16] – Salovey & Mayer

 

 

[17] – Taylor & Bagbi

 

 

[18] – Bar-on

 

 

[19] – morall intelligence

 

 

[20] – Borba

بررسی اثربخشی آموزش تاب آوری بر کیفیت زندگی و کاهش رفتارهای پرخطر دانش آموزان

یكی از سازه­های مهم در حوزه روانشناسی سلامت، تاب آوری است كه جایگاه ویژه ای در حوزه های روانشناسی مثبت نگر، روانشناسی خانواده و بهداشت روانی دارد. كانر و دیویدسون[2] (2003) تاب آوری را توانمندی فرد در برقراری تعادل زیستی- روانی در شرایط خطرناك بیان می­كنند. آنها تاب­آوری را تنها پایداری در برابر شرایط تهدیدكننده قلمداد نمی­كنند، بلكه شركت فعال فرد در محیط را مهم می‌دانند. امروزه تاب آوری در حوزه­های بهداشت روانی و روانشناسی تحول، جایگاه ویژه ای برای خود كسب كرده است و بیشتر از دو دهه است­كه به عنوان یك سازه مهم در تئوری­ها و پژوهش­های بهزیستی مطرح است ( آبراهام وگریف كارلا[3]،2008). كامپفر[4] (1996) معتقد است كه تاب آوری نقش مهمی در بازگشت  به­ تعادل اولیه یا رسیدن به تعادل سطح بالاتر دارد و از این رو، سازگاری مثبت و موفق را در زندگی فراهم می­كند، در عین حال كامپفر به این نكته اشاره می‌نماید­ كه سازگاری مثبت با زندگی، هم می­تواند پیامد تاب آوری به شمار رود و هم به عنوان پیشایند، سطح بالاتری از تاب آوری را سبب شود. وی این مسأله را ناشی از پیچیدگی تعریف و نگاه فرایندی به تاب آوری می‌داند. تاب آوری اشاره بر فرایندی پویا دارد­ كه انسانها در زمان مواجهه با شرایط ناگوار یا ضربه های روحی به صورت رفتار انطباقی مثبت از خود نشان می­دهند ( لوتار، چیچتی و بیكر[5]، 2000). برخی ویژگی‌ها به صورت بالقوه در افراد به ودیعه گذاشته شده است. اما ظهور و اعتلای آنها مستلزم شناخت دقیق­تر، پرورش و بكارگیری است. تاب آوری به قابلیت تطابق انسان در مواجهه با بلایا یا فشارهای جانكاه، غلبه یافتن و حتی تقویت شدن بوسیله آن تجارب اطلاق می‌شود. این خصیصه با توانایی درونی شخص و مهارت های اجتماعی و تعامل با محیط حمایت می‌شود، توسعه می‌یابد و به عنوان یك ویژگی مثبت متبلور می‌شود ( دینر، لوكاس، شیمك و هلیول[6]،2009). از نظر ماسن و كوهورنن[7] (2001) افراد می‌توانند تحت آموزش قرار بگیرند تا ظرفیت تاب آوری خود را به وسیله آموختن برخی مهارتها افزایش دهند و می‌توان عكس العمل افراد در مقابل استرس، رویدادهای ناخوشایند و دشواریها را تغییر داد، به طوری كه بتوانند بر مشكلات منفی محیطی غلبه كنند. با توجه به این كه تاب آوری به عنوان یك مفهوم دوبعدی یعنی اهمیت ناگواری و سازگاری مثبت در نظر گرفته می‌شود، تاب آوری می­تواند بر روی كیفیت زندگی و ابعاد آن تأثیرگذار باشد (لوتار[8]،2006، به نقل از میکاییلی، مختارپورحبشی، میسمی، 1391 ). در دنیای امروز ارتقای كیفیت زندگی از اهمیت زندگی ویژه ای برخوردار است كه در واقع منظور از كیفیت زندگی فاصله بین انتظارات و تجربیات افراد از آن می‌باشد (نصیری، مختاری، مشاف،2003). كیفیت زندگی یك مفهوم ذهنی و چند بعدی است كه در سال های اخیر مورد توجه محققان و دانشمندان علوم انسانی قرار­گرفته است. در­اواسط قرن بیستم، با توسعه ی اقتصادی اجتماعی فرهنگی­كشورها و پیشرفت علوم و تكنولوژی، انسانها تدریجاً از رفاه بالاتر برخوردار شدند و خواستار كیفیت زندگی بیشتر شدند. به همین دلیل كیفیت زندگی در قرن بیستم مورد توجه زیادی قرار گرفته است )ربانی خراسانی و كیاپور، 1386). كیفیت زندگی ارزیابی مثبت و منفی فرد از خصوصیات زندگی و نیز میزان رضایت كلی فرد از زندگی خود تعریف شده است­ (سینتیا، هایندز[9]،1998). ایسنك[10] (1998) معتقد است كه این مفهوم دیدگاه فرد را درباره تفاوت درك شده، بین آنچه باید باشد و آنچه هست نشان می­دهد. سه بعد مهم این مفهوم شامل نظر فرد درباره سلامت كلی خود، رضایت از ابعاد جسمی، روانی، اجتماعی، اقتصادی زندگی و نیز زیرمجموعه­های این ابعاد است ­(گرانت و ریورا [11]،1998). كیفیت زندگی در حقیقت چكیده ای است از كل اهداف مراقبت های بهداشتی كه میزان تأثیر سلامتی بر زندگی فرد را ارزیابی می­كند (گوت و هنكلیف[12]،2003).

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

با توجه به جوان بودن جمعیت ایران، حجم وسیعی از مسائل، دشواریها و چالش­های جامعه به مسائل نوجوانان و جوانان اختصاص یافته و مسأله سلامت اجتماعی و روانی آنان، از اولویت های اصلی كشور محسوب می‌شود. در سال های اخیر شیوع رفتارهای پرخطر در بین نوجوانان و جوانان در ایران به یك مسأله اجنماعی تبدیل شده است و نگرانی های عمیقی را در سطوح مختلف مدیریتی، دانشگاهی و عمومی جامعه به وجود آورده است. (محمدی، محمد، فراهانی، علیخوانی، زارعی، تهرانی و همکاران، 2006) رفتارهای پرخطر عبارتند از رفتارهایی كه اثرات نامطلوبی بر رشد همه جانبه و سلامتی افراد دارد كه می‌تواند مانع موفقیت‌ها و رشد گردد، این رفتارها می‌توانند منجر به صدمات فیزیكی شده و یا رفتارهایی كه اثرات منفی فزاینده (مانند سوءمصرف مواد) دارند را شامل گردد. رفتارهای پرخطر می­تواند با ایجاد وقفه در رشد یا ایجاد مانع برای تجربیات شاخص گروه همسالان، اثرات نامطلوبی روی افراد برجا گذارد (گازمن[13]،2007). مفهوم گسترده رفتار پرخطر، سلسله ای از رفتارها را در بر می­گیرد كه نه تنها برای فرد درگیر در این رفتار و افراد مهم زندگی وی زیان های جدی به بار می­آورد، بلكه باعث صدمه غیرعمدی به افراد بی گناه دیگر نیز می‌شود. رایج ترین رفتارهای پرخطر عبارتند از: مصرف زیاد مشروبات، سوءمصرف مواد، آمیزش جنسی ناایمن (بویر[14]،2006)، خشونت (حیدری، شوهی زاده، كبیری، فرخ شاد،1390). زنان به میزان زیادی تحت تأثیر رفتارهای پرخطر هستند. بسیاری از این رفتارها مانند سیگاركشیدن، مصرف دارو و خشونت در مردان هم وجود

پایان نامه های دانشگاهی

 دارد، اما اثر آن روی زنان بیشتر است، زیرا در معرض خطر بیشتری قرار دارند و این رفتارها پیامدهای خاص را روی سلامتی و بهداشت آنان بجا می­گذارند ( ساریجینی، رایان، لی و پترسن[15]،1999). و رفتارهای پرخطری از جمله مصرف زیاد الكل، مصرف غیرقانونی دارو و رفتار جنسی ناایمن می‌تواند به میزان بالای بیماری و مرگ و میر در میان دانش­آموزان منجر شود ­(ویلسون، جورف[16]،1995) مطالعات نشان داده اند كه اغلب رفتارهای پرخطر از جمله مصرف سیگار، الكل، مواد و رفتارهای جنسی ناایمن در سنین قبل از 18 سالگی آغاز می‌شوند (مرعشیان، 1390). با عنایت به صدمات و خسارات جبران ناپذیری كه هریك از رفتارهای پرخطر به دنبال دارند و از آنجایی كه اقدامات تغییر رفتار در سطح فردی و اجتماعی طولانی مدت و پرهزینه است، به نظر می‌رسد پیشگیری بهترین رویكرد برای كاهش رفتارهای تهدیدكننده سلامت در سطح جامعه می‌باشد. امروزه یكی از مسائلی كه بیش تر به آن توجه می‌شود، انتقال از دیدگاه های خطرنگر به سمت دیدگاه های تاب آوری است، یعنی به جای تكیه بر عوامل خطر و سعی در تدارك اقدامات لازم با زیر نظر گرفتن افرادپرخطر با تكیه بر عوامل تاب آوری بتوان توان مقابله با مشكلات را در جمعیت پرخطر بالا برد (خداجوادی، آقابخشی، رفیعی، عسگری، بیان معیار و عبدی زرین، 1390) .با توجه به اهمیت قشر دانش آموزان و كیفیت زندگی آنها و شیوع رفتارهای پرخطر در میان  آنها و صدمات و خسارات جبران ناپذیر رفتارهای پرخطر و بالا بودن هزینه های زمانی و مالی اقدامات تغییر رفتار در سطح فردی و اجتماعی در این پژوهش سعی می‌شود با آموزش مولفه های تاب آوری كیفیت زندگی دانش آموزان را بهبود بخشیده و رفتارهای پرخطر را در میان این قشر كاهش دهیم.

عکس مرتبط با سیگار

[1]-Azad

 

 

[2]-connor & Davidson

 

 

[3]-Abraham&Greeff Karla

 

 

[4]-Kumpfer

 

 

[5]-Luthar,Cicchetti&Becker

 

 

[6]-Diener, Lucas, Schimmack &Helliwell

 

 

[7]-Masten &Cohornen

 

 

[8]-luthar

 

 

[9]-Cynthia&Hinds

 

 

[10]-Eysenck

 

 

[11]-Grant&Rivera

 

 

[12]-Gott&Hinchliff

 

 

[13]-Gusman

 

 

[14]-Boyer

 

 

[15]-Sarigiani, Rayan &Petersen

 

 

[16]-Wilson&Jorffe

 

 

[1]- Hanstad

 

 

[2]- Guyatt, Feeny & Patrick

 

 

[3]-Kaplan &Sadock

 

 

[4]-Gill &Feinstein

 

 

[5]-Gonzales & Field

 

 

[6]-Juan- Pablo&Stefan

مداخلات روانشناختی بر شاخص های سلامت جسمی و روانی بیماران دیابتی نوع 2

از عوامل روان شناختی که مورد توجه پژوهشگران این حوزه قرار­گرفته­اند، می­توان به استرس(فشار روانی) اشاره کرد.استرس می­تواند با کاهش تمرکز مراجع و ایجاد اختلال در مهارت­های تصمیم­گیری و با تاثیر بر توانایی­های متخصص سلامت روان در برقراری ارتباط درمانی قوی با مراجع، موجب کاهش تاثیر مداخله­های روان شناختی شود.

 

 

از طرفی دیابت، یك منبع استرس برای افراد مبتلا به این بیماری است. استرس ناشی از دیابت علاوه بر اثرات سوءجسمی، اثر منفی روانی نیز دارد. از عمده­ترین این اثرها می­توان به افسردگی اشاره نمود.  افسردگی در بیماران مبتلا به دیابت می­تواند با بی­اشتهایی، ایجاد بی­نظمی در رژیم غذایی یا نپذیرفتن تزریق انسولین از طرف بیمار همراه شود و در نتیجه درمان و كنترل دیابت را دشوار سازد.  این موضوع در یك چرخه­ی معیوب، باعث تشدید مشكلات هیجانی فرد از جمله استرس، افسردگی و اضطراب می­شود. بنابراین، شناخت مشکلات روانی این بیماران، رفع و یا کاهش این مشکلات، به همراه ارایه­ی آموزش­هایی برای ارتقای کیفیت زندگی آنها، بخش مهمی از درمان جامع دیابت را تشکیل می­دهد.

نتیجه تصویری برای موضوع افسردگی

بنابراین شناخت مشکلات جسمی و روانی به همراه ارائه­ی آموزش­هایی برای ارتقای کیفیت­زندگی آنها بخش مهمی از درمان جامع دیابت را تشکیل می­دهد(دوازده امامی ، روشن، محرابی و عطاری؛ 1388). با وجود آنکه در مورد دیابت نوع2نتیجه­­ی تحقیقات حاکی از اثربخشی درمان­های روانی در این بیماران است در مورد دیابت نوع1نتیجه­ی فراتحلیل­ها نشان داده است که اثر بخشی درمان­های روانشناسی در بهبود کنترل قند خون در بزرگسالان با دیابت نوع 1هنوز تایید نشده است و نتایج در مورد تاثیر آن ضدو نقیض است شاید به این دلیل که علت این بیماری بیشتر زیستی است(باچ؛2002).

 

 

به­نظر می­رسد عوامل روان شناختی جزء عوامل خطر ساز و یا تشدید کننده­ی بیماری دیابت هستند. یک علت شایع برای عدم مدیریت هیجانات در این بیماران این باور غلط است که تاثیر هیجانات منفی جدی نیست. از آنجا که روان­درمانی با هدف آموزش فنون تغییر رفتار در بیماری­های طبی، می­تواند باعث کاهش نیاز به استفاده از خدمات پرهزینه­ی پزشکی و افزایش سلامت روان بیماران شود، طراحی و به­کارگیری مداخله­هایی مبتنی بر رویکردهای روان­درمانی اثربخش و سودمند در مورد بیماری­های طبی و مزمن به طور کلی و دیابت به طور خاص از اهداف مهم درمانی است.

 

 

امروزه درک و تغییر نگرش­ها و رفتار بیمار که هدف درمان­های شناختی رفتاری است یک مولفه­ی اساسی در مراقبت از کسانی است که از دیابت نوع2رنج می­برند. این برنامه­ها که به آموزش بیمار و آموزش مهارت­های مقابله با استرس می­پردازد می­تواند به درمان طبی متداول و استاندارد اضافه شود تا نیازهای روان­شناختی، رفتاری و سبک زندگی بیماران مبتلا به دیابت را برطرف نماید(فرمن،هربرت،مویترا،یومنز وگلر؛2007). نتایج مطالعات با هدف تاثیر مداخلات روانشناسی بر مشکلات جسمی و روانی بیماران دیابتی نوع2نشان داد که درمان شناختی-رفتاری یک درمان موثر در افسردگی اساسی بیماران دیابتی می­باشد(واندرفلدزکرنیلزو همکاران؛2010) و اساسا در کاهش علائم اضطراب، استرس و نگرانی­های ویژه دیابت درمان موثری است(وان باستیلار،پاور و اسنوک؛2011). سابورین ،والیس و کوری(2011) شکل کوتاهی از مداخله­ی روانی اجتماعی گروهی را طراحی کردند ویژه­ی اصلاح رفتار، کمک به مدیریت و ثبات هیجانی در بیماران دیابتی نوع 2که نتیجه­ی تحقیق آنها نشان داد که بیماران این مداخله را در مدیریت دیابتشان بسیار مفید یافتند.

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

 

 درمان افزایش انگیزهروشی مراجع­محورو رهنمودی دیگری به منظور تقویت و افزایش انگیزه درونی برای تغییرات از طریق کشف، شناسایی و حل تردیدها و دوسوگرایی است. این درمان یک شیوه­ی مشاوره­ای کوتاه مدت برای افزایش­انگیزه جهت تغییررفتارها بوسیله­ی جستجو و حل مسائل درباره­ی تغییر است(بوند و بونک؛2000).

 

 

مداخله­ی روان شناسی دیگری که می­تواند به بهزیستی روانی بیماران دیابتی کمک کند درمان بر اساس ذهن آگاهی است. بیشاب[14](2002 ) معتقد است كه ذهن­آگاهی در روان شناسی معاصر به عنوان رویكردی برای افزایش آگاهی در پاسخ دادن به فرایندهای ذهنی شامل اختلالات هیجانی و بسیار جدید است. در آخرین فراتحلیل از اثر بخشی مداخلات مبتنی بر ذهن­آگاهی نشان داده شد که این مداخلات در بیماری­های سرطان، اختلال اضطراب منتشرو مشکلات روانپزشکی و اختلالات مزمن از جمله دیابت در جهت کاهش علائم اضطراب و ناراحتی­های خلقی دیگر موثراست و پیشنهاد می­شود که مداخلات ذهن­آگاهی ممکن است موجب فرایندهایی شود که زیربنای بهزیستی روانی است. در بیمار دیابتی علاوه بر تاثیر ذهن­آگاهی بر بهزیستی روانی، ممکن است همچنین بر خود مدیریتی بیماری بسیار موثر باشد چرا­که با بهتر شدن خلق فرد رفتارهای خود­مراقبتی هم بهتر می­شود و دیگر اینکه ذهن­آگاهی باعث می­شود حتی در حالت تجربه­ی هیجانات و افکار مشکل مطابق با ارزشهایش رفتار کند و نهایتا اینکه چون در ذهن­آگاهی تمرکز بیمار بر احساسات بدنیش می­باشد بنابراین باعث می­شود بیمار بیشتر در تماس با بدنش و نیازها و علائم آن باشد که این خود منجر به خود مراقبتی بهتر می شود(وان سون ،نیکلیک،پاپ و پاور[15]؛2011).

 

 

بنا بر شواهد فوق، تنوع پژوهش­ها در دهه­های اخیردرباره­ی مداخلات درمانی دیابت نوع2گسترده بوده و نتایج نشان دهنده­ی پراکندگی و گوناگونی اثربخشی مداخلات است. لذا با توجه به شواهد ذکر شده که نشانگر تاثیر گذاری عوامل مختلف در نتیجه­گیری از درمان­های دیابت می باشد. فرضیه اصلی مطالعه حاضراین است که کدام نوع مداخله در کاهش مشکلات جسمی و روانی و رسیدن بیمار دیابتی نوع2 به بهزیستی جسمی و روانی موثرتر بوده وتاثیر پایدارتری می­گذارد؟

 

 

2-1- ضرورت و اهمیت پژوهش

 

 

دیابت یکی از مشکلات عمده­ی بهداشت عمومی در جهان معاصر است که به سرعت رو به افزایش است. این بیماری که پنجمین علت مرگ و میر جوامع غربی و چهارمین دلیل مراجعه­ی شایع به پزشک است، 15%هزینه­های مراقبت بهداشتی را در ایالت متحده به خود اختصاص داده است(عزیزی، حاتمی و جان قربانی؛1379). تغییرات فردی و گذار فرهنگی جوامع همواره با پدیده­ی پیر شدن در کشورهای در حال توسعه،

دانلود مقالات

 دیابت را به یک اپیدمی جهانی تبدیل کرده است؛ به­طوری­که سازمان بهداشت جهانی از سال1993تمام کشورهای جهان را به مقابله با این اپیدمی فراخوانده است. طبق گزارش این سازمان پیش­بینی می­شود شیوع دیابت از4%در سال1995به 4/5%در سال2025برسد؛ به­طوری­که در کشورهای در حال توسعه تعداد بیماران از84میلیون نفر به 228میلیون نفر خواهد رسید. این سازمان تعداد بیماران دیابتی در ایران را درسال 2000 میلادی2103000اعلام كرد كه تا سال2030میلادی این میزان به 6421000 نفر افزایش خواهدیافت(سازمان بهداشت جهانی؛2006). طبق آخرین بررسی ای كه در ایران انجام شد، شیوع دیابت در كل جمعیت ایران3-2درصد و در افرادبالای 30 سال3/7 درصد برآورد شده است(مروتی شریف آباد و روحانی تنکابنی؛1388).

 

 

افخمی و همكاران در سال 1378 شیوع دیابت را درجمعیت شهری بالای 30 سال استان یزد مورد بررسی قرارداد كه این میزان 52/14درصد برآورد گردید که به دو برابر متوسط كل كشور می­رسد و بیشترین شیوع مربوط به شهرستان یزد با7/15درصد بوده است(جعفری­زاده و همکاران؛1384). این بیماری همراه با عوارض متابولیك و عوارض درازمدت قلبی – عروقی، كلیوی، چشمی و عصبی است و 9 درصد كل مرگ­های جهان به دیابت مربوط می­شود(مروتی شریف آباد و روحانی تنکابنی؛1388). در تحقیق رحیم دل و همکاران (2009)روی 2350بیمار دیابتی استان یزد(1071مرد و 1279زن)درباره­ی شیوع نوروپاتی حسی در بیماران دیابتی نوع2 نتیجه نشان داد که شیوع دیابت نوع2ونوروپاتی حسی در این بیماران به ترتیب در این استان 5/14و2/53درصد بود که این مشکلات با افزایش سن، طول مدت ابتلا به بیماری و کنترل ضعیف قندخون افزایش می­یافت(شریفی­راد، هزاوه­یی، محبی، رحیمی و حسن زاده؛1385).

 

 

مطالعات بی­شماری، نقش عوامل خطر آفرین روانی-اجتماعی و رفتاری را در سبب­شناسی بیماری­های مزمن بویژه دیابت نوع2نشان داده اند(هریس، مان، فیلیپس، بلگرهریس و وبستر[1]؛2011). این مسئله ظن تاثیر درمان­های روان شناختی را در کنترل این بیماری مطرح می­كند. به همین دلیل، بررسی پیامدها­ی درمان­های روان شناختی در کنترل این بیماری ضروری است.

 

 

لاستمن(2008) در بررسی و مقایسه­ی دو روش درمانی گروهی شناختی رفتاری و افزایش انگیزه نشان داد که درمان شناختی رفتاری گروهی به تنهایی و نیز همراه با درمان افزایش انگیزه در کنترل قند خون موفق بود اما درمان افزایش انگیزه به تنهایی موفق نبود.اسمایل(2010) در تحقیقی دریافت که درمان افزایش انگیزه در کنترل قند خون موثر است. تحقیقات دیگر نیز نشان داده است که درمان شناختی رفتاری گروهی در کاهش علائم افسردگی در نوجوانان دیابتی و نیز در کنترل قند خون آنان موثر بوده است(اسنک و اسکینر؛2004). همچنین هایز، لوما، بوند، مسودا و لیلیس(2006) کاربرد روش درمان شناختی رفتاری را در کاهش علائم اضطراب، افسردگی و استرس در نوجوانان دیابتی ثابت کرد.

 

 

فرمن و همکاران(2007) در مقایسه­ی روش های مداخله­ی شناختی-رفتاری، شناختی مبتنی بر ذهن­آگاهی در کنترل علائم اضطراب و افسردگی دریافت که عملکرد روش­های شناختی رفتاری وذهن­آگاهی یکسان و بهتر از روش شناختی بود. همچنین لاپالینز و همکاران(2007) در مقایسه­ی دو روش  ذهن­آگاهی وشناختی-رفتاری در افزایش اعتماد به نفس در دانش­آموزان، روش ذهن­آگاهی را موفق­تر یافت. در ایران نیز اثر بخشی روش درمان شناختی رفتاری در کاهش سردرد تنشی مزمن( صدوقی و عکاشه؛ 1388) و نیز کنترل قند خون و کاهش مشکلات هیجانی بیماران دیابتی نوع2(محرابی، فتی، دوازده امامی و رجب؛ 1387 ) تایید شد. همچنین نتیجه­ی تحقیق پور شریفی، زمانی، بشارت و مهریار(1387) نشان داد که مصاحبه­ی انگیزشی و آموزش گروهی شناختی رفتاری می­تواند به عنوان مداخله­ای موثر موجب کاهش وزن در بیماران دیابتی نوع2 شود و مصاحبه­ی انگیزشی گروهی بهتر از درمان شناختی رفتاری گروهی می تواند کنترل قند خون را بهبود بخشد.

 

 

مطالعه­ی كابات- زین، لیپورث، برنی و سلرز[5] (1987) حاكی از اثربخشی ذهن­آگاهی در درمان بیماران مبتلا به درد مزمن بود. رندولف، کالدرا، تاکن و گریک[6] (1999) نیز در پژوهش خود، روش درمانی شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی را روی بیماران دارای درد مزمن به كار برد و بهبودی معناداری را به لحاظ آماری در درجه بندی­هایی از درد، شاخص­های پزشكی دیگر و نشانه­های روان شناختی عمومی مشاهده كرد . تحقیق هیزو همکاران(2006) نشان داده است که درمان شناختی مبتنی بر ذهن­آگاهی بر درمان بیماران افسرده ای که سابقه 3یا 4دوره عود بیماری داشته­اند موثر است.

 

 

 با وجود اینکه ناراحتی­های هیجانی در بیماران دیابتی یک واقعیت است اما هم در عمل و هم در حوزه­ی تحقیقاتی به آن توجه کمتری شده است(وان سون، نیکلیک، پاپ و پوور ؛2011)؛ در عمل درمانگران کمتر به مساله­ی درمان و کاهش مشکلات هیجانی توجه می­کنند(پوور، بیکمن، لوباچ و اسنک؛2006) و به طور مشابه در زمینه­ تحقیقات دیابت، مطالعاتی که اثر بخشی مداخلات روان شناسی را در بهزیستی هیجانی این گروه بررسی کند بسیار کم است، یا اگر هم مطالعاتی انجام شده اشکالات زیادی دارد مثل کمبود کنترل و تعداد گروه نمونه(وان سون و همکاران،2011). اگر چه توجه به مشکلات هیجانی بیماران دیابتی از دهه­ی اخیر افزایش یافته ولی با این وجود در آخرین نسخه­ی استانداردهای مراقبت فدراسیون بین المللی دیابت (2005) و انجمن دیابت آمریکا( 2011) توجه به مشکلات هیجانی توصیه شده است. بعلاوه در تحقیقات بررسی­های زیادی در زمینه­ اثربخشی مداخلات روان شناسی روی افسردگی، اضطراب وناراحتی­های بیماران دیابتی انجام می شود اما اختصاصا در حوزه­ی دیابت تحقیقات بسیار کمی انجام شده است(وان سون و همکاران،2011).

 

 

با توجه به اهمیت روش های فوق که در تحقیقات مختلف تایید شده است و نیز این موضوع که در جمعیت بیماران دیابتی ایران فقط دو روش شناختی رفتاری گروهی و درمان افزایش انگیزه در بیماران دیابتی نوع2انجام شده است، بنابراین بکار بردن دو روش ذهن­آگاهی و مداخله­ی روانی اجتماعی ومقایسه­ی اثربخشی آن با دو روش مورد استفاده قبلی در بیماران دیابتی نوع2 از ضروریات انجام این تحقیق می­باشد.

 

 

1.Harris,Mann,Philips,Bolger-Harris&Webster

 

 

2.Skinner

 

 

3.Hayes,Luoma,Bond,Masuda&Lillis

 

 

 1.Lappalainen

 

 

2.Kabat-Zinn,Lipworth,Burney&Sellers

 

 

3..Randolph,Caldera,Tacone & Greak

 

 

4.Van son,Nyklicek,Pop&pouwer

 

 

5.Pouwer,Beekman,Lubach&Snoek

 

 

1.Nouwen

 

 

2.Egede

 

 

3.Lustman

 

 

4.Bongner,Morales,Post&Bruce

 

 

1.Bach

 

 

2.Forman,Herbert,Moitra,Yeomans&Geller

 

 

1.Van der Feltz-Cornelis

 

 

2.Van Bastelaar,Pouwer&Snoek

 

 

3.Sabourin,Vallis&Currie

 

 

4.Brief psychosocial Group intervention

 

 

5.Motivational enhancement therapy(MET)  

 

 

6.Bond&Bunce

 

 

7.mindfulness

 

 

8.Bishop

 

 

1.Van son,Nyklicek,Pop,Pouwer

 
مداحی های محرم