براساس طبقه بندی های سازمان ملل اصطلاح سالمند در مورد کسانی به کار برده می شود که 60 سال یا بیشتر از سن آنان گذشته باشد. بر اساس یک شاخص جمعیتی معمولاً اگر بیش از 12درصد کل جمعیت 60 سال و بالاتر(زنجانی، 47:1369) و یا بیش از 10 درصد کل جمعیت 65 سال و بیشتر باشد جمعیت سالخورده تلقی می شود (جهانفر، 1374). براساس نتایج سرشماری عمومی نفوس ومسکن سال 1390 مرکز آمار ایران نزدیک به شش میلیون نفر از جمعیت کل کشور در سنین 60 سال و بالاتر قرار دارند و نسبت جمعیت سالخورده 60 سال و بالاتر بر اساس نتایج سرشماری ذکر شده 2/8 درصد بوده است. آمارها بیانگر این است که میزان رشد جمعیت سالمندان به طور قابل ملاحظه ای بیشتر از میزان رشد کل جمعیت می باشد. بنابراین این گونه که شاخص های آماری نشان می دهند روند سالخورده شدن جمعیت در کشور ما آغاز شده است. که اگر برای مواجهه با آن آماده نباشیم پیامدهای منفی بسیاری در پی خواهد داشت.
از مهمترین مسائلی که در زمان پیری مطرح می شود مسأله مراقبت و حمایت از سالمندان است. در گذشته حمایت از سالمندان معمولاً از طریق تعهدات بین نسلی فرزندان- والدین و جامعه انجام می پذیرفت اما امروزه اینگونه تعهدات و ارایه حمایت های مورد نیاز سالمندان تا حدود زیادی تضعیف شده است. و “علیرغم افزایش تعداد و نسبت سالمندان کشور در چند دهه اخیر، موقعیت و جایگاه آنان به ویژه در شهرهای بزرگ در مقایسه با گذشته تضعیف شده است”(ریاحی، 1387: 10). تا مدتی پیش، سالخوردگان در اکثر نقاط دنیا در خانواده های گسترده زندگی می کردند، و به طور معمول، اقتدار خود را بر اعضای خانواده حفظ می کردند و انتقال فرد به سنین سالخوردگی بسیار آرام تر و قابل تحمل تر از امروز صورت می گرفت (علیخانی، 1381: 24). اما امروزه کاهش بعد خانوار و تغییر خانواده های گسترده به خانواده هسته ای، اشتغال زنان در جامعه، مهاجرت فرزندان و افزایش پدیده شهرنشینی از عواملی است که باعث شده سالمند امروزی از حمایت کافی برخوردار نباشد.
امروزه در نتیجه سالمندی جمعیت برای نخستین بار در تاریخ بشر امکان همراهی فرزندان با والدین سالمنداشان افزایش یافته است، چنان که جانگ[2] بیان می کند « اولین بار در طول تاریخ بشر است که شمار زیادی از والدین و فرزندانشان پتانسیل همراهی با هم در نیمه دوم زندگیشان را دارند. هر چند که افزایش امید به زندگی[3]، باعث افزایش شانس همراهی فرزندان با والدین در سال های واپسین زندگی می شود، اما در نسل های بعدی که درگیر کاهش باروری و دیگر تحولات جمعیت و جامعه شناختی شده اند این احتمال کاهش می یابد. کاهش میزان باروری باعث می شود که شمار بزرگتری از سالمندان با فرزندان کمی حمایت شوند و فرزندان، خواهر و برادر کمتری داشته باشند تا در مسئولیت های مراقبتی شریک شوند» (جانگ،1:1999).
چنین تحولات صورت گرفته ای در زندگی اجتماعی توجه را به سوی مطالعات بین نسلی جلب کرده است چرا که علاوه بر کاهش مرگ ومیر و افزایش امید به زندگی ، که افزایش احتمال زندگی چند نسل را در یک زمان امکان پذیر می سازد، پدیده های دیگری مانند طلاق و بالارفتن سن ازدواج نیز احتمال وابستگی متقابل بین دو نسل را افزایش می دهد و طولانی تر شدن زندگی آنها در کنار یکدیگر را میسر می کند. و با توجه به اینکه اعضای خانوار از سطوح متفاوت همبستگی اجتماعی و حمایت عاطفی و ابزاری برخوردارند، روابط میان اعضای خانوار ممکن است تنش ایجاد کند و والدین سالمند و فرزندان درگیر تعاملات ناخوشایندی شوند.
اما مسئله قابل توجه دیگر که پیامد مدرنیزاسیون است، الگو و فضای متفاوتی است که محصول سبک زندگی جدید است که در آن فردگرایی افراد افزایش می یابد. ومنجر به مستقل شدن افراد از واحد تولیدی خانواده می گردد که از یک طرف فرزندان را از وابسته بودن به واحد تولیدی و جغرافیایی خانوادگی رها ساخته که در نتیجه آن فرزندان به منظور کسب موقعیت های بهتر در زندگیشان به مهاجرت می پردازند و بنابراین فاصله جغرافیایی بین دو نسل، به نسبت گذشته بیشتر می گردد. وخانواده های هسته ای شکل غالب خانوارها می شود. این تحولات موجب تغییر در برخی نقش های اعضای خانواده و بخصوص تغییر و کاهش نقش های سالمندان در خانواده می شود. که به نظر می رسد کاهش نقش های سالمندان، بر میزان پذیرش آنها در خانواده اثر گذار باشد. بنابراین چنین شرایطی سالمندان را که به حمایت و کمک اطرافیان و به خصوص فرزندان خود نیاز دارند تا سال های مانده از عمرشان را سپری کنند در شرایط نگران کنندهای قرار میدهد.
متعاقب تغییرات ذکر شده یعنی کاهش باروری و در کنار آن افزایش امید به زندگی و همچنین پدیده هایی مانند طلاق و بالارفتن سن ازدواج که به طولانی تر شدن زندگی نسل ها در کنار یکدیگر کمک می کند. و در همین راستا کاهش محدوده خویشاوندی، ایجاد فاصله جغرافیایی بین نسلی و افزایش تحصیلات افراد در کنش و واکنش با یکدیگر الگوهای متفاوتی از روابط بین نسلی را ایجاد می کند. تمامی مسائل عنوان شده روابط بین نسلی را به چالش کشیده و منجر به جریان جدیدی از این روابط در خانوادهها میگردد، چرا که دو نسل فرزندان و والدین سالمند آنها دارای نیازهای متفاوتی می باشند نیاز سالمندان به حمایت ، خصوصاً با وجود بیمارهای مزمن و ضعف سیستم های حمایت رسمی در ایران، ما را برآن می دارد که به بررسی حمایت فرزندان از والدین سالمند بپردازیم و دریابیم که تعهد فرزندان به وظایفی که در مورد والدین سالمندان خود بر عهده دارند چه تأثیری بر ترتیبات زندگی[4] سالمندان می گذارد، آیا فرزندانی که با والدین سالمند خود زندگی می کنند در مقایسه با فرزندانی که مستقل از والدین خود زندگی می کنند به حمایت بیشتری از سالمند می پردازند؟ آیا جنس سالمند و تعداد فرزندان سالمند بر حمایت فرزند از والدین سالمند تأثیر گذار است؟ سالمندان کدام شکل از ترتیبات زندگی را ترجیح می دهند و رضایت سالمندان از کدام یک از اشکال ترتیبات زندگی بیشتر است. سالمندان زندگی مستقل از فرزندان را ترجیح می دهند یا هم سکنایی را؟ بنابراین این مطالعه تلاش دارد به الگوهای غالب و رایج ترتیبات زندگی در میان سالمندان دست یابد و تأثیر روابط بین نسلی را بر ترتیبات زندگی سالمندان مورد بررسی قرار دهد. زیرا هر چند که اطلاعات در مورد ترتیبات زندگی مفید است اما الزاماً این داده ها ماهیت روابط اجتماعی و بین نسلی موجود برای سالمندان را به وضوح نشان نمیدهد و آمارهای توصیفی در مورد ترتیبات زندگی پژوهشگر را از انگیزه ها و ترجیحات ترتیبات مختلف زندگی مطلع نمی سازد. بنابراین در این پژوهش علاوه بر ترتیبات زندگی به بررسی روابط بین نسلی می پردازیم و با توجه به این مسئله که مورد حمایت و مراقبت قرارگرفتن سالمندان از سوی فرزندانشان در سال های مانده از عمرشان مهمترین بحث از روابط بین نسلی فرزندان – والدین سالمند محسوب می شود. در این مطالعه تلاش می شود تا بعد حمایتی روابط بین نسلی مورد ارزیابی قرار گیرد.
[1] – Bongaarts
[2] – jeng
[3]- Life Expectancy
اجرای طرح های نوسازی و بهسازی بافت های فرسوده شهری بهدلایل متعددی در منشاء پیدایش و شکل گیری و تکوین آنها با مسائل و پیچیدگی های خاص مواجه است. ارائه هر گونه راه حل و یا طرح های مرتبط جهت بازسازی و مناسب سازی این قبیل محیط های شهرری مستلزم آگاهی و شناخت عوامل بوجود آورنده بوده تا ضمن به کار گیری روش های علمی و منطقی جهت مقابله با این عوامل، تمهیدات مناسب جهت تعدیل و کاهش روند فرسودگی را در پیش گرفت.
اهمیت و ضرورت تحقیق:
امروزه اهمیت و ضرورت مشارکت واقعی تمامی اقشار یک جامعه در تمامی سطوح و جوانب مختلف اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی جهت دستیابی به یک توسعه پویا و پایدار بر هیچ یک از متخصصین علوم اجتماعی پوشیده نیست. مشارکت احساس جدایی این فرد و جامعه را تقلیل داده است، احساس همبستگی میان مردم با همدیگر و با مسئولین را مستحکم تر می کند. شرایط جهانی در مجموع، وضعیت کشورهای در حال توسعه به طور خاص، در آغاز قرن بیست و یکم حاکی از تحولات جدی در زمینۀ مشارکت همۀ افراد و جامعه در فرایند توسعه، می باشد.
در همین راستا ابتدا اجرای مطلوب برنامه های نوسازی و بهسازی شهری مستلزم آگاهی از علل و عوامل به وجود آورنده آنها و بهره گیری مناسب از قوانین، ضوابط و بخش برنامه های مرتبط است. به نظر می رسد وجود برخی قوانین ناکار آمد و غیر مؤثر، ضوابط و بخشنامه های غیر موازی و وجود خلأهای قانونی، روند برنامه های مورد نظر و این حوزه را برای دست اندرکاران و متولیان با مشکل مواجهه ساخته است. نقد و بررسی این موضوعات و ارائه پیشنهادات کارشناسی می تواند زمینه ای مناسب را جهت تهیه طرح ها و لوایح مرتبط و تصویب آن در مراجع قانونی فراهم سازد.
دومین مورد در زمینۀ اهمیت تحقیق، بررسی علل و عوامل به وجود آورنده فرسودگی بافت های شهری و ارائه راه حل های کارشناسی جهت کاهش سرعت روند فرسودگی در این بافت ها می تواند تا حدی مانع از تشدید مشکلات و نارسائیهای موجود در ساختار کالبدی ئ عملکردی آنها شود.
مورد سوم، طبقه بندی، اولویت بندی و نیاز سنجی بافت های فرسوده توسط مدیران و برنامه ریزان شهری و ارائه راه حل های کوتاه مدت و میان مدت جهت تأمین نیازهای ضروری و رفع مشکلات کارکردی ساکنین این قبیل بافت ها می تواند مانع بروز برخی از نارسائیهای اجتماعی به ویژه مهاجرت ساکنین بومی از بافت، که یکی از علل تشدید در فرسودگی محسوب می شود، گردد.
هویت های جمعی (ملی، دینی، قومی و …) جملگی ساخته می شوند و افراد آن را کسب می کنند. امروزه ما در موقعیتهای مختلف با هویت های متعددی سر و کار داریم و تبع موقعیت و شرایطی که در آن قرار داریم، خود را تعریف می کنیم. مرزهای نفوذ ناپذیر بین مقولات و گروه های هویتی، دیگر مستحکم نیستند، بلکه به شدّت آسیب پذیر و شکنندهاند. دنیای ارتباطات پیش آهنگ این تغییرات است. احساس هویت، فرایند معنا بخشی و معنا سازی در زندگی است. این معنا قابلیت به چالش کشیده شدن و به بحران دچار شدن را دارد. منابع و ابزارهای اصلی ساخت و حفظ هویت ها عبارتند از: مکان و فضا، زمان، دین، زبان و فرهنگ که مهمترین و غنیترین منبع هویتی به شمار میرود. در گذشته این منابع (مکان و فضا، زمان، فرهنگ و زبان) هویت فرد را میساختند، ولی امروزه، وسایل نوین ارتباطی و فرایند جهانی شدن[2] با متحول ساختن فضا و زمان و جدا کردن آنها از مکان، فضایی انحصاری که در اختیار جوامع و فرهنگها بود تا هویت سازی کنند، از بین برده و در نتیجه توانایی جوامع در هویت سازی و هویت یابی افراد را به میزان بسیار زیادی کاهش داده است. به بیان دیگر، در گذشته پیوند تنگاتنگ فضا، زمان و فرهنگ یا مکان و سرزمین معین، نیازهای هویتی افراد را به خوبی تأمین میکرد و انسان ها در دنیای کوچک، محدود، پایدار و منسجم به هویت و معنای مورد نیاز خود دست مییافتند، ولی فضای مجازی[3] با پاره کردن این پیوند و نفوذپذیر کردن و فرو ریختن زندگی اجتماعی، آن دنیاها را به شدت متزلزل ساخته است (عباسی قادری و خلیلی کاشانی، 1389: 28). در دوران کنونی شبکه های ارتباطی از قبیل اینترنت و تلفن همراه جهان را به صورت دهکده ای درآوردهاند و همین امر باعث شده هویت ها ی متنوع و متعدد به راحتی با یکدیگر در ارتباط باشند و در یکدیگر تأثیر بگذارند. کاربر اینترنت با گشت وگذار در جهان مجازی با روشهای گوناگون زندگی جدید جهانی آشنا می شود و به این ترتیب شهروندان جامعه جهانی از اتخاذ یک موضع خاص یا به عبارتی هویت ثابت سر بازمی زنند زیرا ارزشها و روشهای متنوعی در پیش رویشان وجود دارد. مردم در این فضا برای عبور از مرزها نیازمند گذرنامه نیستند، بنابراین به راحتی در بازار فرهنگ های متنوع حضور می یابند و در کمال آزادی هر فرهنگی را که بخواهند برمی گزینند؛ بنابراین می توان گفت در این دهکده جهانی[4] مردم به طور هم زمان گاه به اوج تعالی میرسند و گاه به پایین ترین سطح انسانیت نزول می کنند. در نتیجه، ثبات تعین و هویت پایدار در چنین فضایی امکان کمتری دارد و از همین روست که امروزه اشکال متنوع هویت فرهنگی و ملی برای حفظ خود تلاش می کنند (صانع پور، 1390: 118). همچنین وسایل ارتباطی جدید جهان را به صورت دهکده ای درآوردهاند و تعدد گفتمانها در ارتباطی تعاملی به انتقال ایدهها، افکار و تمایلات منجر می شوند و این امر هویت فردی و جمعی انسان ها را در معرض تحولات شتابگری قرار می دهد. برخی استدلال می کنند که تعامل در فضای سایبرنتیک[5] (فضای مجازی که در آن تعامل به شکل ارتباطات کامپیوتری صورت میپذیرد) با در هم شکستن مرزهای مرسوم گروهی و متعاقب آن تغییر در برجستگی نسبی نیاز به تشابه و تمایز، بیشترین تأثیر را بر هویت اجتماعی طرفهای تعامل می گذارد و از سوی دیگر، گمنامی یا جعل نام به معنای پنهان داشتن هویت که در نتیجه معنای هویت اجتماعی تأثیر دارد (jones, 1998: xv). یکی از وسایل ارتباطی جدید و نوظهور پیدایش شبکه های اجتماعی مجازی[6] می باشد که قاعدتاً با توجه به اینکه جهان را فشرده تر و ارتباط اجتماعی بین افراد از کشورهای مختلف با فرهنگها و هویت های متفاوت را میسر ساخته است و همچنین اینکه این شبکه های اجتماعی به فضایی تبدیل شده اند که افراد در اینجا تا حدودی آزادی دارند می تواند تأثیرهای زیادی بر هویت افراد ایجاد کند.
شبکه های اجتماعی مجازی، نسل جدید از وب سایتهای اینترنتی هستند. در این وب سایتها، کاربران اینترنتی حول محور مشترکی به صورت مجازی با هم جمع می شوند و جماعت های آنلاین را تشکیل می دهند. شبکه های اجتماعی، متناسب با نوع موضوع فعالیت شان امکانات دیگری از قبیل خبرخوانهای اینترنتی، بازی های آنلاین، قابلیت آپلود کردن ویدئوها و فایل های رایانه ای و برقراری ارتباط با سایر رسانه های شخصی را نیز در گزینه هایشان دارند (امینی و اکبری، 117:1391).
در چند سال اخیر شبکه های اجتماعی مجازی با محبوبیت کم نظیر جهانی روبه رو شده اند به طوری که میلیونها نفر از سراسر دنیا در این شبکه ها عضویت دارند و روابط انسانی، نوع همکاری، وابستگی حرفه ای و بسیاری امور اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی را در بستر این شبکه ها ایجاد یا دنبال می کنند؛ بنابراین به لحاظ گستره کاربری می توان گفت که در فضای شبکه ها ی اجتماعی مجازی چیزی بیش از یک فضای اطلاعاتی جهانی وجود دارد. برخی معتقدند که یک بافت اجتماعی جدید در حال ساخته شدن است و نیاز دارد که ما فناوری را به منظور کارکردی کردن خدمات تحت وب به رسمیت بشناسیم (Anderson, 2006: 2).
علی رغم ممنوعیت شبکه های اجتماعی در ایران، تعداد قابل توجهی از کاربران ایرانی، عضو شبکه های اجتماعی فیلتر شده هستند. سایت خبری عصر ایران تعداد کاربران ایرانی شبکه های اجتماعی فیس بوک را در داخل کشور 6 تا 12 میلیون نفر و رئیس فناوری و اطلاعات سازمان بسیج دانش آموزی و فرهنگیان کشور نیز تعداد کاربران ایرانی فیس بوک را 17 میلیون نفر برآورد نموده است (شهابی و بیات، 1391: 64). با توجه به اهمیت شبکه های اجتماعی مجازی در عصر حاضر که با محبوبیت بی نظیر جهانی روبرو هستند و اینکه هر روز چندین هزار کاربر عضو این شبکه های اجتماعی مجازی می شود و همچنین با توجه به اینکه اکثریت کاربران شبکه های اجتماعی مجازی دانشجو می باشند و اکثریت دانشجویان عضو شبکه های اجتماعی مجازی می باشند و دانشجویان هم هم با توجه به محیطی که در آن قرار دارند و دسترسی آسان تر به اینترنت و شبکه های اجتماعی مجازی بهتر با سازوکارهای شبکه های اجتماعی مجازی آشنایی دارند و همچنین با توجه به اینکه در دانشگاه سیستان و بلوچستان دانشجویانی از اقوام مختلف و به خصوص قوم بلوچ در آن مشغول به تحصیل می باشند، موضوع رابطه شبکه های اجتماعی مجازی و هویت جمعی را انتخاب کرده ایم. پس در تحقیق حاضر به دنبال بررسی رابطه شبکه های اجتماعی مجازی و هویت جمعی دانشجویان دانشگاه سیستان و بلوچستان می باشیم و فرضیه اصلی تحقیق این می باشد که آیا شبکه های اجتماعی که از وسایل ارتباطی جدید و بعدی از جهانی شدن در حوزه ارتباطات می باشند رابطه ای با هویت جمعی دانشجویان دارند یا اینکه این شبکه های اجتماعی رابطه خنثی ای با هویت جمعی دارند.
Collective identity:[1]
[2]: Globalization
[3]: Cyberspace
[4]: Global Village
[5]: Cybernetics
الوین تافلر اعتقاد دارد ورود به قرن بیست و یكم به عنوان عصر فرانظریه ،هنگامی برای انسان ها جاذب خواهد بود كه آدم كنونی بتواند در مقابل تغییرات آن قرن، قدرت تحمل لازم را داشته باشد و با شجاعت در مقابل آن ظاهر شود. تحقق این پدیده ایده آل زمانی امكان پذیر خواهد بود كه از هم اكنون بشر امروزی بتواند خودش را برای تغییرات آنچنانی در دنیای آیندگان آماده سازد. این نیز مشروط به دانش، مهارت، بینش و پویایی است. زندگی در دنیای جدید نیازمند شناخت كامل و كسب مهارت های استفاده از این ابزارهاست. بدون شناخت چنین ابزاری رقابت و زندگی بسیار مشكل خواهد بود و مستلزم از دست دادن فرصت های فراوانی در زندگی روزانه افراد و جوامع است (صادقی و همکاران 1390).
توسعه فناوری اطلاعات و ارتباطات به طور اعم جامعه بشری و به طور اخص، سازمان های تجاری – صنعتی را در وضعیتی قرار داده است که برای ادامه حیات می بایستی در پی یافتن ابزارها و راهکارهای نوین متناسب با شرایط حاکم باشند. زمانی سازمان ها به دنبال کسب و یافتن اطلاعات و دانش بودند، اما امروزه با حجم انبوهی از اطلاعات و داده های گوناگون رو به رو هستند که در بسیاری موارد، طبقه بندی ، تلخیص و بهره برداری صحیح از آنها نیازمند اتخاذ تدابیر و تجهیزات مغزافزاری، سخت افزاری و نرم افزاری مرتبط است (فاتحی 1390).
امروزه برای اینکه سازمان ها بتوانند در دنیای تجارت و رقابت حضور مستمر و پایدار داشته باشند باید حول محور علم و دانش فعالیت کنند (تقی زاده و تاری 1388). اساسی ترین مشخصه سازمان های هوشمند در قرن 21 ، تأکید بر دانش و اطلاعات است (محمدی فاتح و همکاران 1387).
دیوید استمپز (1999) معتقد است که بهترین چیز داشتن دانش در موضوعی خاص نیست بلکه دانستن مکان و طرز دسترسی به دانش است. به زعم پیتر دراکر نیز مدیران موفق در عصر اطلاعات و دانش تنها به دنبال دسترسی به اطلاعات نیستند زیرا اطلاعات به اندازه کافی از طریق شبکه های اطلاع رسانی و پایگاه های اطلاعاتی و محمل های مختلف در دسترس هستند. مدیران بیشتر نیازمند به دسترسی به اطلاعات مناسب و مرتبطی هستند که پردازش، سازماندهی شده و شکل گرفته و با توجه به بسترهای فکری و شغلی آنها تلخیص شده باشد، اطلاعاتی که قابلیت تبدیل به عمل را داشته و به عبارت دیگر عملیاتی و کاربردی باشد. این دو نقل قول در کمال ایجاز ارزش دانش را بخوبی نشان می دهند (پوراصغر 1387).
دانایی مهمترین سرمایه هر سازمان است و سازمانی که از این موهبت بیشتر برخوردار باشد با چالش های موجود، بهتر برخورد می کند و در عرصه رقابت موفق تر خواهد بود (صمدیان و علوی 1390). عصر “دانایی یا دانش”، عنوان جدیدی است که به زمان حاضر اطلاق می شود (فاتحی 1390). عصر دانش تحولات قابل ملاحظه ای را در برنامه ها و سیستم های موجود در سازمان ها به همراه داشته است. در این میان سازمان هایی که در راستای توانمند سازی و گسترش ظرفیت های سازمان در حل مسائل و همچنین افزایش سرمایه های فکری فعالیت می کنند، در عرصه رقابت های داخلی یا خارجی از قدرت دوام و بقای بیشتری برخوردارند. در این میان مدیریت دانش یکی از رویکردهای مهم و ارزشمندی است که سازمان های پیشرو با استقرار آن، ضمن حفظ تخصص فنی خود، از افت دانش حیاتی که از بازنشستگی، کوچک سازی یا اخراج کارکنان و تغییرات ساخت حافظه انسانی ناشی می شود جلوگیری می کنند (تقی زاده و تاری 1388).
در واقع یکی از رویکردهای نوین مدیریت که به راز موفقیت در سازمان ها تبدیل گشته است مدیریت دانش است (پوراصغر 1387) شاید به همین دلیل است که “مدیریت دانش” جای ویژه ای در متون و ادبیات مدیریت برای خود باز کرده وصاحب نظران امر را به توسعه فنون و راهکارهای مرتبط به سوی خود کشانده است (فاتحی 1390).
در دسته بندی ای كه از سوی صاحب نظران كسب و كار ارایه گردیده ؛ دهه 1980 را دهه جنبش كیفیت (تاكید بر اینكه برای دستیابی به كیفیت بهتر، همه كاركنان باید از قدرت فكری خود بهتر استفاده كنند)؛ دهه 1990 را دهه مهندسی مجدد (استفاده از فناوری برای بهبود فرایندهای كسب و كار و كاهش هزینه ها)؛ و دهه 2000 را دهه مدیریت دانش لقب داده اند (جعفری و کلانتر 1382).
4-2-1. ساختار کروموزوم41
4-2-2. جمعیت اولیه42
4-2-3. تابع برازش42
4-2-4. عملگر تقاطع43
4-2-5. عملگر جهش44
4-2-6. ارزیابی فرزندان45
4-2-7. جست و جوی محلی45
4-2-8. معیار توقف45
4-3.ساختار الگوریتم رقابت استعماری پیشنهادی46
4-4. نتایج محاسباتی47
4-4-1. تنظیم پارامترها47
4-4-2. روش تاگوچی47
4-4-3. روش تاگوچی برای تنظیم الگوریتم ژنتیک49
4-4-4. روش تاگوچی برای تنظیم الگوریتم رقابت استعماری50
4-5. معیارهای عملکرد
4-5-1. شاخص زمان محاسباتی52
4-5-2. روشهای اندازهگیری عملکرد الگوریتمها52
4-5-3. تحلیل نمودار زمان محاسباتی الگوریتم ژنتیک و رقابت استعماری55
4-6. جمع بندی56
فصل پنجم:نتیجهگیری و پیشنهادات آتی
5-1. جمع بندی59
5-2. پیشنهادات آتی59
ضمیمه یک60
ضمیمه دو65
منابع و مراجع71
لیست جدولها
عنوان شماره صفحه
جدول 3-1. دادههای مسئله اول برای کار و زمان 18
جدول 3-2. دادههای مسئله اول برای نرخ یادگیری 18
جدول 3-3. دادههای مسئله اول برای نرخ استهلاک 18
جدول 3-4. دادههای مربوط به زمان نگهداری برای مسئله اول 18
جدول 3-5. دادههای مسئله دوم برای کار و زمان 19
جدول 3-6. دادههای مسئله دوم برای نرخ یادگیری 19
جدول 3-7. دادههای مسئله دوم برای نرخ استهلاک 20
جدول 3-8. دادههای مربوط به زمان نگهداری برای مسئله دوم 20
جدول 3-9. دادههای مسئله سوم برای کار و زمان 21
جدول 3-10. دادههای مسئله سوم برای نرخ یادگیری 21
جدول 3-11. دادههای مربوط به زمان نگهداری برای مسئله سوم 21
جدول 3-12. دادههای مسئله سوم برای نرخ استهلاک 22
جدول 4-1. پارامترهای الگوریتم ژنتیک در سه سطح 49
جدول 4-2.مقادیر بهینه برای پارامترهای GA50
جدول 4-3.پارامترهای الگوریتم ICAدر سه سطح 50
جدول 4-4. مقادیر بهینه برای پارامترهای ICA51
جدول 4-5. نتایج بدستآمده از روش دقیق، الگوریتم ژنتیک و رقابت استعماری 53
لیست شکلها
عنوان شماره صفحه
شکل 2-1. رویکردهای مدلسازی اثر یادگیری 9
شکل 3-1. سلسله مراتب پیچیدگی توابع هدف در مسائل زمانبندی 24
شکل 3-2.تقاطع تکنقطهای 29
شکل 3-3. تقاطع دو نقطهای 29
شکل 3-4. نحوه تخصیص کشورهای مستعمره به کشور استعمارگر 32
شکل 3-5. حرکت خطی مستعمره در راستای استعمارگر 34
شکل 3-6. زاویه انحراف رسیدن کشور مستعمره به امپریالیسم 34
شکل 3-7. مسیر انقلاب در یک کشور مستعمره 35
شکل 3-8 .جابهجایی قدرت مابین کشورهای استعمارگر و مستعمره36
شکل 3-9. سقوط امپراطوریهای ضعیفتر37
شکل 4-1.ساختار دو بخش و نحوه کدگشایی کروموزوم42
شکل 4-2.نحوه عملکرد عملگرهای تقاطع44
شکل 4-3.نمایش و نحوه عملگر جهش45
شکل 4-4.مقادیر سطوح مختلف پارامترهای الگوریتم GA در نسبت S/N 49
شکل 4-5. مقادیر سطوح مختلف پارامترهای الگوریتم ICA در نسبت S/N 51
شکل 4-6.نمودار RPD مربوط به الگوریتم ژنتیک و رقابت استعماری55
شکل 4-7. نمودار زمان محاسباتی الگوریتم ژنتیکو رقابت استعماری56
– نگاهی به مسئله ی زمان بندی
1-1.
زمانبندی[1] فرآیند تخصیص منابع به فعالیتها با درنظرگرفتن دورههای زمانی مربوط به آنها به منظور بهینهسازی یک یا چند هدف میباشد. این فرآیند به عنوان یک فرآیند تصمیمگیری مبنای کار بسیاری از صنایع تولیدی و خدماتی محسوب میشود. زمانبندی کارای فعالیتها زمینه ساز بهبود عملکرد سیستمهای تولیدی میباشد و ضرورتی برای بقا در فضای رقابتی بازار به شمار میآید. تئوری زمانبندی در ارتباط با مدلهای ریاضی است که فرآیند زمانبندی را تشریح میکنند. چشم انداز تئوریک یک نگرش کمی برای بدستآوردن ساختار مسائل در چهارچوب مدلهای ریاضی بدست میدهد که این امر با تشریح منابع و فعالیتها و تبدیل اهداف تصمیمگیری به یک تابع هدف، صورت میپذیرد. درنتیجه، منابع، فعالیتها و توابع هدف عناصر کلیدی مدلهای زمانبندی محسوب میشوند. منابع برحسب قابلیتهای کمی و کیفی خود مشخص میشوند. به طوری که هر مدل نشاندهنده نوع و میزان منابع به کاررفته در آن میباشد. از سوی دیگر، فعالیتها برحسب اطلاعاتی از قبیل منابع موردنیاز، مدت زمان انجام، زمان آغاز و زمان پایان آنها توصیف میشوند. توابع هدف نیز دربرگیرنده هزینههای سیستم برای اجرای تصمیمات مربوط به تخصیص منابع به فعالیتها میباشند. تصمیمات عمده در فرآیند زمانبندی شامل بهره برداری کار از منابع، پاسخگویی سریع به تقاضا و انطباق دقیق زمان های تحویل با موعدهای تحویلی تعیین شده می شوند.
انگیزه بسیاری از توسعهها و پیشرفتهای علمی در حوزه زمانبندی برخاسته از محیطهای صنعتی است و به طورطبیعی در بیان مفاهیم زمانبندی از واژههای به کار رفته درصنعت استفاده میشود. به همین خاطر منابع با عنوان ماشین به کار میروند و به هرکدام از فعالیتها، کار اطلاق می شود بطوری که کارها اغلب به وسیله مجموعهای از ماشینها در ایستگاههای مختلف کاری با توالی مشخص پردازش میشوند.
به طورکلی، مسائل زمانبندی به صورت مسائل بهینهسازی محدودیتدار بیان میشوند که در آنها به بررسی تصمیمات مربوط به تخصیص ماشینها و توالی پردازش کارها پرداخته میشود. درحالتی که تنها یک ماشین موجود است، تعیین توالی پردازش کارها یک برنامه زمانی کامل را تشکیل میدهد. مسائل تک ماشینه با وجود سادگی ذاتی، سنگ بنای درک فراگیر مفاهیم زمان بندی را تشکیل میدهند. در مقابل، زمانبندی مسائل چند ماشینه شامل سیستمهای موازی، سیستمهای متوالی و سیستمهای ترکیبی میباشد. در سیستمهای موازی، هریک از کارها با انجام یک عملیات همانند مسائل تک ماشینه بر روی یکی از ماشینهای موازی موجود پردازش میشوند و مسائل مربوطه ساختار نسبتاً پیچیده تری را تجربه میکنند.