گفتمانکاوان انتقادی توجه را صرفاً به رشته خود و نظریهها و الگوهای آن معطوف نمیدارند، بلکه بیشتر به مسائل مهم اجتماعی میپردازند. نابرابریهایی که مبنای جنسیتی، قومی، طبقاتی، مذهبی، زبانی و غیره دارند.

فیلم مورد بررسی در این پژوهش، خانوادهای از طبقهی رعیت را به تصویر میکشد که به مناسبت جشن عروسی فرزند آخر خانواده دور هم جمع شدهاند، مرگ دایی ( بزرگ خانواده ) عروسی را به عزا تبدیل میکند و در این دو موقعیت متناقض ردیابی تاثیر و نشانههای فرهنگ، مذهب، موقعیت اجتماعی و به خصوص نسبت خویشاوندی، در گفتار و کارکرد اعضای این خانواده مسئله مورد بحث در این پژوهش میباشد. در این تحقیق این مسئله مهم است که چگونه این تفاوتها و نابرابریهای پنهان به ویژه نابرابریهای طبقاتی و مذهبی (اعتقادی) در بستر فیلم یک حبه قند آشکار میشود؟
1-3-اهمیت پژوهش
تحلیل گفتمان انتقادی واکنشی به خلاء موجود در تحقیقات توصیفی زبان است. این نوع تحلیل، دستاوردهای توصیفی تحلیلی گفتمان را هر چند مفید اما کافی نمیداند و بر این مدعاست که سطوح توصیفی تحلیل گفتمان باید سطوح اولیهی چارچوب تحلیل جامعه باشند که اهدافش از بیان خصلتهای صوری یک متن (گفتمان) بسیار فراتر میرود و به نتیجهگیری و دریافتهایی انتزاعیتر و عمیقتر میرسد.
در پژوهش حاضر، برخی تفاوتها و نابرابریهای مهم اجتماعی مانند نابرابریهای جنسیتی، قومی، مذهبی و غیره در بستر فیلم یه حبه قند آشکار میشود و مورد بررسی قرار میگیرد که نباید از نقش سینما در بازتاب این نکات غافل شد. این پژوهش حتی میتواند در آگاهی
بخشی به دست اندرکاران سینما و تلویزیون هم مفید باشد.
1-4-هدفهای پژوهش
اختلاف طبقاتی، سطح ثروت، احساس حقارت و تاثیر آن برروی گفتمان موضوعی غیر قابل اجتناب میباشد. هدف از این پژوهش ابتدا پرداختن به تحلیل گفتمان انتقادی در سطح کلان و سپس بررسی این مفاهیم و بررسی چگونگی نمود آنها در فیلم یه حبه قند است.
هدف دیگر بررسی شیوه تغییر گفتمان با تغییر شرایط محیطی، شرایط اجتماعی و تاثیر آن ها بر روی گفتمان میباشد.
1-5-پرسشهای پژوهش
این پژوهش در صدد پاسخ گویی به پرسشهای زیر است:
1-اختلاف سطح طبقاتی چه تاثیری بر روی گفتمان افراد دارد؟
2-آیا تغییر شرایط موقعیتی افراد باعث تغییر گفتمان میشود؟
3-آیا شرایط زندگی و رفتار متقابل همسران تاثیری برروی گفتمان آنها دارد ؟
1-6-فرضیههای پژوهش
1-اختلاف سطح طبقاتی گفتمان افراد را متفاوت میسازد.
2-تغییر شرایط موقعیتی در افراد باعث تغییر در گفتمان میشود.
3-شرایط زندگی و رفتار متقابل همسران بر روی گفتمان آنها تاثیر دارد.
1-7-محدودیتهای پژوهش
این پژوهش به بررسی فیلمنامه فیلم یهحبهقند میپردازد و با توجه به این که سینما دارای ابعاد گستردهای است بررسی همه جوانب آن در یک تحقیق نمیگنجد و در حوزه زبانشناسی و تحلیل گفتمان قرار نمیگیرد. لذا تحقیق حاضر به بررسی فیلمنامه میپردازد و برای بیان آن از ابزار تحلیل گفتمان استفاده میکند. در سالهای اخیر تحقیقات در زمینه علومانسانی افزایش یافته و مباحث نظری و عملی فراوانی در این خصوص ارائه گردیده و همچنین تحلیلهای نظری در مورد مفاهیمی چون گفتمان نیز ارائه شدهاست، اما در مورد استفاده عملی و به اجرا در آوردن این روشها کمتر سخن به میان آمدهاست. یک تحلیل جامع نیازمند بررسی همه جانبه کل نشانه میباشد اما این بررسی تنها محدود به بررسی فیلم نامه فیلم است و کمبود منابع و تحقیقات انجام شده در این زمینه یکی از موانع تحقیق حاضر بوده است.
1-8-معرفی اصطلاحات بنیادی
گفتمان: لاکلا و موف به نقل از یورگنسن و فیلیپس (2002: 18) بیان می کند که گفتمان نظام معنایی است که همه پدیدههای اجتماعی را تولید کرده و به آنها معنا میبخشد. به عبارت دیگر، خارج از چارچوب گفتمان هیچ چیز قابل فهم نیست.
تحلیل گفتمان: تحلیل گفتمان که در زبان فارسی به سخن کاوی، تحلیل کلام و تحلیل گفتار نیز ترجمه شده است، یک گرایش مطالعاتی بین رشتهای است. تحلیل گفتمان میکوشد تا نظام و آرایش فرا جملهای عناصر زبانی را مورد مطالعه قرار بدهد و بنابراین واحدهای زبانی نظیر تبادلات مکالمهای یا متون نوشتاری را مورد بررسی قرار میدهد (لطفی پور ساعدی، 1371: 10).
تحلیل گفتمان انتقادی: گفتمان انتقادی، بحث تحلیل گفتمان را یک سطح ارتقا میدهد. تحلیل گفتمان از نظر شمول معنایی، در گسترهای فراتر از زبانشناسی اجتماعی و زبان شناسی انتقادی، به همت متفکرانی چون ژاک دریدا، میشل فوکو، ون دایک و نورمن فرکلاف که به این رشته اهتمام ورزیدند وارد مطالعات فرهنگی، اجتماعی و سیاسی شد و شکل انتقادی به خود گرفت.
خبر همه جا به ما تحمیل می شود، اما در عین حال به نظر می رسد که تفکر آزاد بیش از هر زمان دیگر، دچار سرگشتگی شگفتی شده است. دستکاری هوشمندانة افکار توسط رسانه ها همچون
بی فرهنگی نسل جدید، یا آمریکایی شدن اذهان به یکی از صورت های دائمی و پیچیده در گفتمان واپسگرا تبدیل شده است .
این کتاب با مطالعة مجموعه ای با موضوع خبر که مدت زمانی بیش از سه سال را پوشش
می دهد، روزنامه ها یا برنامه های خبری تلویزیونی و رادیویی، گزیدۀ مطبوعات سنتی یا اینترنتی ، روزنامه های محلی و مطبوعات ملی با تحلیل داده های کیفی یا کمی( نظیر نظرات، بازخورد ها[2]، عقاید، انتخاب ها، باورها و …) که نظرسنجی ها و دیگر شاخص های سنجش را در اختیار وسایل ارتباط جمعی قرار می دهند، و با پرسش از کسانی که عقاید را شکل می دهند یا متزلزل می کنند یعنی روزنامه نگاران و متخصصین حوزۀ ارتباط، بررسی انتقادی تولید خبر و همچنین دریافت آن بوسیلة نمایندگان اجتماعی را پیشنهاد می کند. در این مورد کتاب به بررسی دقیق ساز و کار پیچیدۀ تولید عقیده می پردازد.

هدف این کتاب همچنین روشن کردن چند مشکل اساسی است که امروزه رسانه ها با آن مواجه هستند.
چرا رسانه ها با این که زمان چندانی از پیدایش و تأثیر شان بر تفکرات و قضاوت های ما
نمی گذرد، اگر نخواهیم بگوئیم در چهار چوب مراجعات روزمرۀ ما بیگانه هستند، در نظر ما نامفهوم و عجیب جلوه می کنند؟
چرا اطلاعاتی که آن ها انتشار می دهند ناقص به دست ما می رسد یا به طرزی چنان مبهم که واکنش چندانی در ما ایجاد نمی کند؟ اگر بخواهیم تنها به ذکر یک مثال بسنده کنیم، به رغم تکرار و تأکید کلام رسانه ای، اکثر ما نهایتاً در مقابل تهدیدها و خطراتی که فعالیت های بشر به سیارۀ ما تحمیل می کند، تا اندازه ای بی تفاوت می مانیم؛ تمام نگرانی هایی که ممکن است عواقب این فعالیت ها در پی داشته باشد از طریق تعهدی محکم یا راه حل های روشن، برای تغییر دادن مسائل جبران نشده است. آیا امکان دارد که خبر با وجود تنوع و حجم زیاد دربارۀ موضوعی مطرح شود و فاقد عمق، جنبة آموزشی و تأثیر باشد؟ آیا برای ایجاد هر چیزی دیگری مگر ترس و سکون بیش از حد جنجالی به نظر نمی رسد؟
چرا بعضی از اخبار و بعضی از اطلاعات بسیار افراطی و در نهایت غیر قابل باور به نظر
می رسند و حتی با وجود اغراقشان در حد سطحی ترین خبر ها گنگ و نامفهوم هستند؟ چرا این بی اعتمادی و بدگمانی عمومی در مقابل دنیای رسانه ای که در گذشته همانند آخرین سنگر آزادمنشانه در برابر فشار قدرت های مختلف بود، امروزه همانند آن ها و یا شبیه به آن ها، نمایان
می شود؟
آیا سانسور و کنترل دولت بر روی اخبار، از این فرض تبانی، رسوایی های دروغین یا این
سکوت های آزار دهنده، بهتر نبود؟ آیا بهتر نیست این ممنوعیت را که می توان آن را نادیده گرفت، به این خود سانسوری وحشتناک که به طور مداوم ماهیت و واقعیش را با آراستن اعمال خود با ظاهری مبرا از تحریک و گستاخی پنهان می کند، ترجیح داد؟
آیا ماهیت روزنامه نگاری حقیقتاً تغییر کرده و شیوه های کاریش یعنی جمع آوری حقایق در برخورد با شهروندان ( انتقال این حقایق با تبدیل آن ها به حقایقی منسجم و قابل فهم ) اصلاح کرده است؟ آیا تحقیق و بررسی همیشه جزئی از مجموعه اصول روزنامه نگاری هستند، به منزلة تنها ابزارهایی که حقیقتاًً قادرند دستکاری و تحریف همة سلطه گران را از بین ببرند؟
آیا زبان رسانه ای به نوعی زبان خاص و نامفهوم برای بسیاری تبدیل نشده است که تنها به جامعة طالبان اطلاعات اختصاص یافته است؟ مهم تر سبک و واژگان روزنامه نگاری است، آیا به طور کامل لوازم نوعی هماهنگی و دنباله روی نیستند که منجر به مخاطب قرار دادن گروهی اندک یعنی برقرار کنندگان ارتباط یا متخصصان این حرفه می شود؟
از سوی دیگر نارضایتی روزافزون عامة مردم از مطبوعاتی که فروش بالایی نیز دارند منجر به نوعی فقر فکری یعنی نوعی سیر قهقرایی کاملاً بی سابقه و متناقض با تمایلات و سلایق جدید ارتباطی که با حجم بالای داده های اینترنتی و قواعد متغیر اطلاعات و تبادلات بوجود آمده،
نمی شود؟
موسسة ملی آمار و مطالعات اقتصادی ) INSEE [3] (برآورد می کند که فرانسوی ها ، یک سوم کمتر از سال 1970 هزینه هایشان را به مطبوعات ( روزنامه و مجله ) اختصاص می دهند. طبق نظر این موسسه، این عقب نشینی به ویژه از آغاز سال های 1990 گویاتر است و این بی علاقگی به شدت عموم مردم و جوانان را تحت تاثیر قرار می دهد. INSEE می نویسد: هر چه نسل جدیدتر باشد، به همان اندازه سهم مطبوعات در بودجه خانوار کمتر است. آن چه که به ما اجازه می دهد، آشکارا به نفع « ورود نسل جدید که نسبت به نسل های گذشته کمتر از مطبوعات استفاده می کنند » رأی دهیم. ( INSEE نخستین، عقب نشینی کتاب و مطبوعات در بودجة خانوار، اوت 2009 )

همان طور که متذکر شدیم نوعی انتقال به شکل بی علاقگی را مشاهده می کنیم که می توانست
بی شک قدرت سایر رسانه ها را افزایش دهد ، همانند ارتباطات جمعی، آگهی های بازرگانی، شایعات، منابع نامعلوم یا متعدد مثل بلاگ های شخصی یا فرم های شبکه. تمام این شیوه های رسانه ای جدید که به عنوان منابع اطلاعات شناخته می شوند، به اندازۀ رسانه های سنتی ضعیف هستند. بدون شک باید این عقیده را بپذیریم، جایی را که امروز رسانه اشغال می کند – در معنای وسیع کلمة رسانه – برخی از باورها را با قطع رابطه با اصول و قواعد رسانه ای شکل گرفته شده در اواسط قرن بیستم، تغییر داده و گزارشات اغلب متناقض را تحمیل کرده است:
1-رسانه ها بیش از پیش متعدد هستند ( افزایش مجلات تخصصی، مطبوعات رایگان، ظهور
رسانه های نو و غیره)
2-رسانه ها بیش از پیش متنوع شده اند (مطبوعات، شنیداری– دیداری عام و خاص، اینترنت ) و در درون این قطب اخیر رنگین کمان باشکوهی از نظام اطلاعات :
شایعات و اطلاعات نادرست که توسط شبکه های مختلف ارائه شده اند ( فُرُم ها،
لیست پست های الکترونیک و غیره )
3-رسانه های سنتی بیش از پیش نقد شده اند و زیر سوال رفته اند.
4-رسانه های سنتی کمتر خوانده شده، مراجعه شده، گوش داده شده و بکار رفته اند.
تنها منطق واضح ، در واقع تناقض آشکار این دو نکتة اخیر است که نیازمند تحقیقی دقیق است : بیشتر نقد شده و کمتر خوانده شده اند. این کتاب به دفعات به این مسئله خواهد پرداخت.
در صفحات قبل از ظهور باورهایی که در تناقض آشکار با چارچوب های دنیای رسانه ای عصر حاضر هستند، یاد کردیم. ازدیاد ابزارها و راه های ارتباط در واقع این عقیده را بدون ذکر آن به ما تحمیل کرده که ما در حال حاضر در ارتباط دائمی با اخبار و رویدادها هستیم. در حال حاضر دنیا بدون وقفه با ما در ارتباط است و ما را آگاه می کند و باور خطرناک تر این است که دنیا با تمام
تنوع هایش، با همة ظرایف و تفاسیر رویدادها با ما سخن می گوید.
این نظام به صورت آشکار و پنهان در جریان است. گسترش فناوری های جدید اطلاعات و ارتباطات، که بیشتر کلاسیک هستند، باعث متحول شدن ارتباط ما با وقایع و دنیایی که در آن زندگی می کنیم و در نتیجه ارتباط ما با دیگران شده است. این فراوانی شیوه های دستیابی به اطلاعات و استفاده از آن ها، گاهی باعث می شود به نوعی استقلال روز افزون عقایدمان و تفکری که از قید فشار و ستم قدرت های مختلف آزاد است، باور داشته باشیم. قدرت هایی که قصد دارند دیدگاه و باور هایشان را به ما تحمیل کنند.
اما آیا ما تا این حد تصمیم گیرنده هستیم، که محتویاتی را که دریافت و برای تلطیف احساساتمان استفاده می کنیم، تفکرات و عقایدمان را ارتقاء دهد؟ این قراردادهای جدید که این جا و آن جا برای رمزگشایی در نظر گرفته شده و مسلماً بیش از گذشته متنوع هستند، آیا با توجه به تنوعشان، فاقد ویژگی های مورد نظر ما یعنی مصون از تأثیر، دستکاری، کنترل، سانسور و تحریف، هستند؟
Timothy Leary, Techniques du chaos, Paris, L’Esprit Frappeur, 1996 – [1]
3- بویژه عقاید و بازخوردهایی که اکثر مقالات آنلاین در سایت های بزرگ رسانه ای را دنبال می کنند.
Institut national des Statistiques et des Etudes economiques- [3]
سرزمین ایران از دیرباز جایگاه ویژه ای در معماری و بخصوص خانه سازی داشته است. معماران این مرز و بوم در اقلیم خشک و نیمه بیابانی ایران و در دل کویر این سرزمین آنچنان خانه سازی میکردند که انسان در بدو ورود به خانه احساس می کرد که به اقلیم و منطقه دیگری وارد شده است. خانه ایرانی در گذشته فضای سبز و خرمی را در تضاد با اقلیم منطقه در خود جای می داد بطوریکه آب و هوای خشک بیابانی و آفتاب جانکاه کویری با عبور از درگاه خانه به کل فراموش می شد. در واقع خانه ها در گذشته با توجه تمام به اقلیم منطقه و غریزه طبیعت پسند ایرانی و بخصوص حضور آب طراحی می شدند.
خانه های درونگرا با حیاط مرکزی در پاسخ به این اقلیم شکل گرفتند که علی رغم تراکم بالا محرمیت را نیز پاسخ می گفتند. یعنی کاری که خانه های معمول برونگرا قادر به انجام آن نیستند. این خانه های درونگرا با حیاط مرکزی تهویه طبیعی هوا را سبب شده و محیط سردتری را به وجود می آوردند. نظم و آراستگی پیشرفته فضا ها و سرویس کافی این خانه ها خود نشانگر فرآیند طولانی طی سالها بوده است.
امروزه در ایران خانه سازی به شیوه کلملا تقلیدی و متاثر از نفوذ سبک بین الملل معماری مدرن و اکثرا با نماهای کلاسیک اروپا صورت می گیرد که منجر به ایجاد خانه هایی بدون در نظر گرفتن اقلیم و فرهنگ منطقه می شود.در حالیکه راهکارهای سنتی ما نظیر بادگیرهای خانه های کاشان امروزه در ساختمان های بلند مرتبه دنیا به عنوان عامل تهویه استفاده می شوند. مابه جای بهره گیری از این دستاورد عظیم و غنی معماری خود به تقلید کورکورانه و ناهماهنگ با فرهنگ و محیط رو آورده ایم و هر روز بیشتر زمینه نابودی هویت معماری خود را رغم میزنیم. در این پژوهش علاوه بر احیای شیوه های سنتی گذشته و تطبیق آن با نیازهای امروزی سعی بر آن است که بار دیگر معماری ایران زمین را دارای هویت مربوط به خود نموده و به جهانیان عرضه نمود.
بیان موضوع طراحی
(بیان مسله و ضرورت طراحی- بیان اهداف و فرضیات- بیان شیوه تحقیق- سوابق موجود در ارتباط با پژوهش پیش رو)
امروزه مسکن ظاهرا فقط محلی برای سکونت می باشد نه برای آرامش روحی و روانی افراد خانواده زیرا بسیاری از سودجویان و ماده پرستادن دنیای غرب خانه ای طراحی می کنند که تنها تامین کننده سودشان باشد دیگر روح و روان برای آنها بی معنا شده و تنها ظاهر پر تجمل و فریبنده آن در اولویت قرار دارد و این دقیقا نقطه مقابل معماری ایرانی- اسلامی است که دیروز معمار ایرانی بنایی- خانه ای و… را با مردم و برای مردم می ساخت که روح و جان و آرامش خانواده اولین هدف او بود و سکونت در درجه دوم اهمیت قرار می گرفت و با کمال تاسف دنیا گرایی و ظاهر بینی و سودمداری دنیای غرب امروزه در حال رسوخ به فرهنگ و نهاد معماری ماست و برخی از معماران تحصیل کرده دانشکده های غرب یا مهمتر از آن بساز بفروشهای سودجو که تنها به سود و منفعت مال خود می اندیشند به آن خوشآمد می گویند و آن تدابیر معماری غریبه با این مرز و بوم را با عنوان مدرنترین امکانات امروزی جهت رفاه حال کاربران به اجرا می گذارند.
معماری امروز ما خواسته یا ناخواسته در مسیری افتاده است که مارا از اصل خویش دور می کند و گویا برخی از مردم جامعه هم کورکورانه آن را پاسخی رضایت بخش به خواسته های خود می پندارند. لازم به تذکر و تاکید است که در همین بدو امر باید روشن سازیم که ما با توسعه معماری و استفاده از جدیدترین امکانات در ساختمان سازی مخالف نیستیم. ما تنها میکوشیم تا جلوی تضادش با فرهنگمان را سد نماییم و بجای تقلید محض از ظاهر و فرهنگ غربی آن را سازگار با موازین ملی- شرعی و فرهنگی مان کنیم و در تلاشیم تا معایبش را بکاهیم و مزایای بالقوه اش را تقویت نموده ودر این راستا هویت معماری خود را باز یابیم.
1-2 بیان اهداف
هدف اصلی این است که معماری ما بیش از این غربی نشود. زیرا اگر معماری ما غربی شود جای پای فرآورده های صنعتی غربی برای مصرف در کشور آنچنان محکم می شود که بازار ما در نهایت غربی شده و در نتیجه اتکا و هویت ملی را در تمامی عرضه ها از دست داده و کاملا وابسته به غرب می شویم. خانه که غربی ساخته شود مصالح آن هم غربی خواهد بود در ادامه آذین خانه نیز به جای گچبری و کاشیکاری و … غربی خواهد شد. پوشش و دکور غربی خانه به نوبه خود ظاهر صاحب خانه را نیز خواسته یا ناخواسته غربی خواهد کرد و دیری نخواهد پایید که باید فرهنگ و معماری اصیل و ارزشهای کهنمان را در موزه ها و کتب تاریخی جستجو کنیم.
وقتی “چرخش طبیعی باد از طریق بادگیرها” که خود یک نمونه تکامل یافته معماری سبز و پایدار می باشد جای خود را به “سیرکولاسیون فن کویل” می دهد دیگر حتی تامین نیاز سرمایش و گرمایش ما نیز منوط به کمک غرب است و غرب تنها وقتی به ما کمک می کند که ما غربی و تابع خواسته های غربیها باشیم و این یعنی گم کردن کامل هویت ایرانی اسلامی خودمان. لازم به ذکر است ما با تکنولوژی نیز مخالفتی نداریم بلکه باید اثرات منفی و پرهزینه آن را کم کرده و خود را وابسته به آن نکنیم و در عوض از انرژی های رایگان طبیعی که دارای صرفه اقتصادی نیز می باشند نهایت استفاده را ببریم.

استاد محمد کریم پیرنیا بر وجود پنج اصل در خانه سازی و معماری ایرانی تاکید کرده است که عبارتند از: « درونگرایی- مردم واری- پرهیز از بیهودگی- خودبسندگی و نیارش » این پنج اصل که به بیان ساده تر عبارت بودند از : ایجاد محرمیت- داشتن مقیاس انسانی- استفاده سودمند و پرهیز از ایجاد چیزی صرفا جهت زیبایی- استفاده از مصالح بوم آورد و ایستایی و فن ساختمان امروزه با رواج روز افزون معماری و فرهنگ بیگانه که کاملا ناهماهنگ و بی توجه به اقلیم و بافت منطقه می باشد کم کم به فراموشی سپرده می شوند. فضاهای شهری با آن ساختمان های بی هویت و نماهای غالبا سنگی آنهم به شیوه معماری کلاسیک اروپا روز به روز بیشتر در بافت شهری در حال گسترش بوده و به نظر می رسد که معماری در ایران هیچ پیشینه و گذشته قابل توجهی نداشته و ایرانیان در زمینه معماری کاری جز تقلید محض انجام نمیداده اند. این در حالی است که راهکارهای سنتی ما نظیر بادگیرهای خانه های کاشان در ساختمان های بلند مرتبه دنیا به عنوان عامل تهویه استفاده می شوند مابه جای بهره گیری از این دستاورد عظیم و غنی معماری خود به تقلید کورکورانه و ناهماهنگ با فرهنگ و محیط رو آورده ایم وهر روز بیشتر زمینه نابودی هویت معماری خود را رغم میزنیم.
اگر چه با بالا رفتن جمعیت و کمبود زمین ناچار به آپارتمان سازی شده ایم اما مجبور به ساخت و ساز به شیوه اروپایی نیستیم. هنوز هم در گوشه و کنار این مرز و بوم بخصوص در محله های اعیان نشین خانه هایی یک یا نهایتا دو طبقه و به اصطلاح « ویلایی » ساخته می شوند که متاسفانه اکثرشان هم به شیوه بیگانه شکل می گیرند.
این پژوهش سعی در شناخت و بررسی و در نهایت طراحی یک خانه دو طبقه ( ویلایی ) به سبک و شیوه اصیل و شکوهمند « ایرانی- اسلامی » و با توجه به نیازهای امروزی با راهکارهای اقلیمی گذشته دارد. امید است در این راستا بار دیگر شاهد باز یافتن هویت گمشده خود در معماری و جایگاه آن به عنوان یک شیوه خاص و مستقل در جهان باشیم.
1-5 پیشینه تحقیق
2 . جابه جایی و تمرکززدایی
از میان این اندیشه ها بنا بر باور بسیاری، برترین گزینه و رهیافت انتقال مراکز اداری، سیاسی و اقتصادی به سایر نواحی جغرافیایی کشور است. ازاین رو علی رغم وجود محدودیت های موجود این سؤال مطرح می شود که تحقق این راهبرد چگونه و تا چه میزانی ضروری است؟

1-3- اهمیت موضوع تحقیق و دلایل انتخاب آن :
بحث جدی مربوط به انتقال پایتخت در سال 1364 مصادف با دویستمین سال مرکزیت یافتن تهران مطرح شد و درسال 1367 نیز توسط مشاور شهرساز به دستور وزارت مسکن و شهرسازی کارهای مطالعاتی صورت پذیرفت اما در تمام طول این سالها مشکلات ومعضلات آینده پیشرو پایتخت فقط مورد بحث کارشناسان و مسئولین بود و اقدام جدی صورت نگرفت.
انتقال پایتخت راه حلی است که مسئولین پیشنهاد نموده اند ولی اجرای این طرح برای ایران نیازمند زمان طولانی و هزینه های اجرایی بسیار بالا وانجام مطالعه و برنامه ریزی مدونی است
به طور یقین انتقال پایتخت در شرایط امروز ایران،کاری بسیار حساس و مهم می یاشد که بدون پشتوانه کار مطالعاتی قوی دچار چالش خواهد شد.
1-4- هدفهای تحقیق :
هدف اصلی :
بررسی میزان تحقق پذیری انتقال پایتخت
اهداف فرعی:
1-5- سوالات:
پژوهش علمی بر پایه و مبنای سوالاتی که در ذهن پژوهشگر مطرح می شود، شکل می گیرد. در این پژوهش نیز برآنیم تا به سوالاتی نظیر:
هدف از انتقال پایتخت چیست؟
طرح انتقال پایتخت از چه میزان قابلیت اجرایی لازم برخوردار است؟
چگونه میتوان بدون انتقال پایتخت بر مشکلات تهران فائق آمد؟
1-6- چهارچوب نظری و پیشینه تحقیق :
در گذشته ، امنیت ، عامل اصلی انتخاب و یا انتقال پایتخت بوده است اما امروزه با توجه به پیشرفت فنون به ویژه در عرصههای امنیتی و تغییر شیوه های جنگی و همچنین اهمیت یافتن گردش اطلاعات و ارتباطات در این عرصه ، عامل مذکور کم رنگ شده است و در مقابل مرکزیت ثقل اقتصادی اهمیت یافته است.
امروزه اگر پایتختی انتخاب می شود و یا انتقال می یابد عمدتاً به دلایل غیرامنیتی است. تمرکززدایی ، حل مشکلات موجود در یک پایتخت ، تسلط مناسب بر اقتصاد کشور و یا انتخاب رأس مناسب برای هرم سلسله مراتب شهری است. تجارب عملی انتقال پایتخت کشورهای آلمان ،پاکستان و برزیل و مباحث نظری مطروحه در ایران در قرن حاضر همگی شاهد این مدعاست که انتقال پایتخت هیچ یک ازاین کشور ها به دلایل نظامی نبوده است.
نحوه و روند انتقال پایتخت و دلایل این امر در کشور های مذکور بطور مفصل در فصل2 بیان میشود
1-7- روش تحقیق :
روش تحقیق این پژوهش کیفی است. «تحقیق کیفی در نقطه ی تمرکز خود چند روشی و متضمن رهیافت تفسیری-طبیعی گرایانه به موضوع مورد مطالعه است. این به معنای آن است که پژوهش گران کیفی اشیا را در محیط های طبیعی خود مطالعه کرده و تلاش می کنند پدیده ها را بر حسب معنایی که افراد به آنها می بخشند معنادار کرده و تفسیر نمایند. تحقیق کیفی مستلزم کاربرد و گردآوری طیفی از مواد تجربی- مطالعه موردی، تجربه شخصی، درون نگری، داستان زندگی، مصاحبه، متون مشاهده های تاریخی و تصویری- است که لحظه ها و معانی عادی و چالش برانگیز در زندگی افراد را تشریح می کند.» (محمد پور، 1389: 94 به نقل از :دنزن و لینکلن، 1994: 2؛ کراسول، 1998: 15) اگرچه در مورد تحقیق کیفی تعاریف متعددی ارائه شده است. «روش تحقیق کیفی بر خلاف عنوان آن یک روش واحد و منسجم نیست. بر همین اساس؛ تعاریف متعددی از این روش ارائه شده است.» (محمد پور، 1389: 94)
1-8- روش پژو هش یا روش گرد آوری اطلاعات:
به دلیل گسترده بودن موضوع بحث و از طرفی فقدان اطلاعات در برخی از حوزه های مورد نیاز پژوهش، جمع آوری اطلاعات مورد نیاز به روش های مختلف صورت گرفته در پژوهش حاضر طیف نسبتاً وسیعی از کتب و مقالات فارسی و غیر فارسی جهت استخراج نکات مورد نظر، مطالعه و بررسی شده است. از طرف دیگر به منظور تکمیل و پر نمودن خلأهای اطلاعاتی به فراخور از اسناد، قوانین و گزارشات مرتبط با موضوع بهره گرفته شده است. در مواردی هم که دسترسی به منابع یادشده امکان پذیر نبوده از لوح های فشرده و پایگاه های اینترنتی مرجع و معتبر استفاده گردیده است.
1-9- روش تجزیه و تحلیل اطلاعات:
امروزه فرش به عنوان یک زیر انداز و کف پوش در اکثر خانه ها دیده می شود نزد ایرانیان فرش یکی از جلوههای منحصر به فرد به شمار میرود شماری از فرشهای دست بافت ایرانی، درزمرهی برجسته ترین آثار هنری آفریده شده به دست بشر هستند امروزه علیرغم بازار رقابت شدید، مشغلههای دنیای جدید و دغدغههای جهان صنعتی، چه در ایران و چه در خارج از ایران، نام ایران با نام فرش گره خورده است خانه یک ایرانی بدون فرش، خانهای بی روح و خالی جلوه میکند و این نمونهای کم نظیر و پیوند یک قوم با هنر ملی خود است حال با این تفاسیر و با توجه به اینکه نقش زیبایی و جلوه فرش که در زندگی روزمره با آن در تماس هستیم تولید فرش با دوام و با حفظ ظاهر مناسب در طول مدت استفاده از اهمیت ویژه ای برخوردار می گردد . به همین منظور می بایست از خصوصیات فیزیکی فرش که مرتب تحت فشار بارهای ثابت ومتحرک مانند پایه میز و صندلی و راه رفتن بر روی آن هستیم آگاهی کامل داشته باشیم و با بررسی کوچکترین جزئیات ، سعی در تولید محصولاتی با کیفیتی بهتر نمائیم
تاریخچهی بافت قالی (یا فرش) تا آنجا که دانسته شده است، به هزارهی پنجم و ششمِ پیش از میلاد در آسیای مرکزی برمیگردد. قالی ایرانی پازیریک، قدیمیترین قالیِ دستبافِ یافتهشدهی جهان است که در سیبری کشف شده و بافت ایران در دوران هخامنشیان است. قالیبافی در سدهی ۱۰ میلادی به وسیلهی مورها به اسپانیا شناسانده شد. جنگهای صلیبی باعث شد تا قالیهای ترکی به اروپا برده شوند که در آنجا بیشتر از دیوارها آویزان میشد و یا بر روی میزها قرارمیگرفت. بنابراین، از آغاز آشناییِ اروپاییان با قالی، آنها به آن به دیدهی یک اثر هنری و نه یک زیراَنداز مینگریستند. پس از گسترش تجارت در سدهی ۱۷، قالیهای ایرانی به شکل چشمگیری به اروپای غربی شناسانده شدند.
امروزه مراکز عمدهی تولید و بافت قالی، کشورهای ایران، پاکستان، هند، ترکیه، شمال آفریقا، منطقهی قفقاز، نپال، اسپانیا، ترکمنستان و تبت میباشند.
فرش واژه ای عربی است که به معنای زمین میباشد و در زبان فارسی دارای مفاهیمی چون گسترده شده ، زیرانداز و کف پوش می باشد. با توجه به تعریف فوق مفاهیمی چون گلیم ، نمد ، زیلو ، فرش ماشینی و دستباف را می توان فرش دانست
الف: کفپوشهای پرزداری که روی سیم بافته می شود .این کفپوش ها روی ماشینهای بافندگی یک مرحله ای که در آن میله های فولادی شکل ارتفاع پرز را معلوم می نماید تولید می شوند و به انواع ویلتون دو پودی وسه پودی تقسیم می شود
ب: کفپوش های رویه به رویه که روی ماشین های بافندگی که می توانند کفپوش های بهم چسبیده را تولید نمایند ایجاد می شوند
ج: کفپوش های اکسمینستر که بوسیله قرار دادن پودهای متوالی و رنگین ایجاد می شود به طوریکه طرحی که قبلا پیش بینی شده ایجاد شود
تراكم فرش: هر تخته فرش دارای دو نوع تراكم (عرضی و طولی) میباشد.
تراكم عرضی فرش :تعداد ریشه (گره رنگ) در یك متر عرض فرش را گویند كه با شانه مشخص میشود. مثال: قالی 350 شانه یعنی در هر متر عرض فرش معادل 350 ریشه (گره رنگ) بافته شده است. شانههای رایج بازار عبارتند از 220-250-280-320-350-380-400-440-500-700-1000 شانه.
تراكم طولی فرش : تعداد ریشه (گره رنگ) در یك متر طولی قالی را گویند. مثال: قالی با تراكم 500 یعنی در یك متر طولی فرش معادل 500 ریشه (گره رنگ) بافته شده است، تراكمهای طولی رایج در بازار عبارتند از: 300-400-500-600-700-800-900-1000 رج میباشد. (تراكم طولی در روشهای مختلف بافت فرش ماشینی با همدیگر تفاوت دارد).
تعداد ریشه(گره رنگ) در یك متر مربع فرش: حاصلضرب تعدادگره در یک مترعرض ماشین در تعداد گره در طول آن برابر است با تعداد ریشه در یک متر مربع
مواد اولیه مصرفی در فرش :جهت بافت هر فرش باید سه نوع نخ مصرف نمود: نخ پرز، نخ تار و نخ پود. البته جنس این سه نخ معمولا متفاوت است ولی از جنس یکسان نیز استفاده می شود
رنگ :جهت بافت گرههای از رنگهای مختلف استفاده میشود كه به دور نخ پود به صورت گره و یا به شكل (U) قرار میگیرد و از جنس های مختلف استفاده میشود متداولترین آنها اکریلیک ، پشم ، پلی پروپیلن و مخلوط آن می باشد
نخ تار فرش :این نخ معمولا به صورت مخلوط پنبه پلی استر ریسیده میشود، كیفیت الیاف مصرفی و نوع ریسندگی آن عامل مهمی در دوام و زیبایی فرش است. این نوع نخها بیشتر در قالیهای اكریلیك مصرف میشود و جهت نخ تار قالیهای پلیپروپیلن و بی.سی.اف از همان جنس نخ پرز (یعنی نخ بی.سی.اف) بعلت ارزانی استفاده میشود.
رنگ پذیری یکنواخت و با دوام بسیار بلند مدت
مقاومت در برابر عوامل محیطی از جمله نور خورشید و …
مقاومت بالا در برابر پارگی (قوام، تطویل مناسب)
مقاومت در برابر آبرفتگی
خواص آنتی استاتیک
جلای بالا و زیر دست مطلوب الیاف
طول عمر بالای الیاف
حالت ارتجاعی (Resilience) بالای الیاف
دیرتر کثیف شدن و از طرفی زودتر تمیز شدن الیاف در شستشو
الف :الیاف اکریلیک
به طور کلی الیاف اکریلیک به روش های زیر تهیه می شود
1-اکسیداسیون اتیلن: یک روش کلاسیک بوده واستعمال صنعتی ندارد
2-از استیلن : به منظور تهیه اکریلو نیتریل ، استیلن را با هیدروسیانیک اسید در مجاورت آب و کلروسود به عنوان کاتالیزور به طور افزایشی ترکیب می نمایند
3-روش سوهیو: در این روش برای تهیه اکریلونیتریل از اکسیداسیون پروپیلین به اکرولین استفاده می شود
4- روش استالوئید: در این روش هیدروسیانیک اسید به استالوئید افزوده می شود تا سیانیدرین حاصل شود در اثر گرفتن یک مولکول آب از سیانیدرین ، اکریلونیتریل به دست می اید در نتیجه تماس فرایندهای اشاره شده در بالا به اکریلونیتریل به دست میاید که این ترکیب به خاطر دارا بودن باند دوتایی قابلیت ترکیب اضافی با یک مولکول دیگر از اکریلونیتریل را داشته بدین ترتیب می تواند پلیمریزه شود
ب:الیاف پلی پروپیلن
مولکول پلی پروپیلن شامل یک زنجیره بلند اتمهای کربن با شاخه های گروههای متیل می باشد پلی پروپیلن بخش اصلی مخلوط های بدست آمده از فرایند های کراکینگ حرارتی و کاتالیزوری در صنعت نفت می باشد . پلی پروپیلن در بسیاری از موارد شبیه پلی اتیلن است ولی مقاومت حرارتی پایین تر و استحکام وسختی بالاتری دارد ودر مجموع بهتر از پلی اتیلن است . پلی پروپیلن ابتدا برای مصارف پلاستیکی تولید میشد ولی بعدا به صورت الیاف استیپل ونخ های مولتی فیلامنت عرضه شد
الیاف پلیاستر:
الیاف مصنوعی حاصل از دی متیل ترفتالاک یا اسید ترفتالیک و اتیلن گلیکون ٰ و یا از 1 و 4 در متیلول سیکلوهگزان و یا کودل (kodel) که به روش ذوب ریسی تولید میشوند. تولید انبوه این الیاف از سال 1945 آغاز شد از خصوصیات این الیاف می توان دانسیته g/cm3 1.38، نیرو تاحد پارگی بسیار زیاد، الاستیسیته خوب، مقاومت سایشی، ثبات بسیار خوب نوری، مقاومت در برابر اسیدهای معدنی و آلی بالا را نام برد. الیاف پلیاستر ضد چروک و نمدی شدن بوده و جمع نمیشوند، به راحتی شستشو و به سرعت خشک میشوند.
دوام: قابلیت کفپوش در نگهداری مشخصات آن ضمن کاربرد آن است
دوام ظاهر: پایداری ساختمان ظاهری کفپوش ها از نظر طرح و رنگ می باشد
موئی شدن : الیافی که در کفپوش محکم نشده و بعد از مدتی از رویه خارج شده و به صورت کرک در می اید
پرزدهی: شکلی از توده کوچک الیاف که معمولا از رویه کفپوش های نساجی بیرون کشیده شده وبه وسیله برس و مکش خارج نمی شود
سایه دار شدن: تغییرات به وضعی ثابت در ظاهر پرزهای فرش که باعث ایجاد تغییرات نامنظم در جهت قرار گرفتن گره ها و حلقه ها و یا الیاف پرز می شود
مقاومت در برابر گرد و خاک : منظور مقاومت ظاهر کفپوش های نساجی در برابر گرد و غبار در طول مصرف است